جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
نامش [[رُفَیع بن مهران بصری]] و یا [[رفیق بن مهران بصری]] است<ref>بخاری، ج۳، ص۳۲۶؛ عجلی، ج۲، ص۴۱۲؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۴۷.</ref>. وی [[آزاد]] شده زنی از بنو ریاح بود؛ از این رو او را "ابوالعالیه ریاحی" گویند<ref>بلاذری، ج۳، ص۵۰۷؛ ابن سعد، ج۷، ص۱۱۲-۱۱۳.</ref>. او به [[زبان فارسی]] [[سخن]] میگفت<ref>ابن ابی شیبه، ج۶، ص۲۰۸؛ ابن عساکر، ج۱۸، ص۱۶۴.</ref>. در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} [[جوان]] بود، ولی [[حضرت]] را ندید و دو یا سه سال پس از [[وفات]] آن حضرت، [[مسلمان]] و بر [[ابوبکر]] و [[عمر]] وارد شد<ref>بخاری، ج۳، ص۳۲۶؛ ابن حبان، ج۴، ص۲۳۹؛ ذهبی، ج۳، ص۲۰۷.</ref>. وی [[خطبه]] خواندن ابوبکر را دیده و [[روایت]] کرده است<ref>ابن عدی، ج۳، ص۱۶۵-۱۶۶.</ref>. صرف نظر از اینکه خود او به [[تابعی]] بودنش اعتراف کرده<ref>مغلطای، ج۱، ص۲۱۷.</ref>، [[دولابی]]<ref>دولابی، ج۲، ص۴.</ref> و بسیاری دیگر از تراجم نگاران او را تابعی دانستهاند. [[ابواحمد عسکری]] نیز نام او را در شمار افرادی آورده که [[رسول خدا]] را ندیده، ولی از رسول خدا{{صل}} به صورت مرسل روایت کرده است<ref> مغلطای، ج۱، ص۲۱۸.</ref>. عبدالغنی مقدسی<ref>ابن سرور عبد الغنی بن عبد الواحد [ص۵۴۱-۶۰۰] نویسنده کتاب تبیین الاصابه لأوهام حصلت فی معرفة الصحابه.</ref> [[تصور]] کرده که [[ابونعیم]]، فرد مورد بحث را از [[صحابه]] دانسته، ولی این برداشت او [[نادرست]] است. ابونعیم<ref>معرفه، ج۲، ص۱۰۶۹.</ref> تنها میگوید: ابو العالیه زمان رسول خدا{{صل}} را [[درک]] کرده است. سپس اعتراف خود او را به اینکه او دو یا سه سال پس از آن حضرت به [[مدینه]] آمده، نقل میکند. با این حال، ابونعیم<ref>معرفه، ج۲، ص۱۰۶۹.</ref> ابوالعالیه ریاحی را با تابعی دیگر، "ابوالعالیة البراء"، [[زیاد بن فیروز]]<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۶۱ و ج۳، ص۳۶۵.</ref> خلط کرده است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۴۷.</ref>. | نامش [[رُفَیع بن مهران بصری]] و یا [[رفیق بن مهران بصری]] است<ref>بخاری، ج۳، ص۳۲۶؛ عجلی، ج۲، ص۴۱۲؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۴۷.</ref>. وی [[آزاد]] شده زنی از بنو ریاح بود؛ از این رو او را "ابوالعالیه ریاحی" گویند<ref>بلاذری، ج۳، ص۵۰۷؛ ابن سعد، ج۷، ص۱۱۲-۱۱۳.</ref>. او به [[زبان فارسی]] [[سخن]] میگفت<ref>ابن ابی شیبه، ج۶، ص۲۰۸؛ ابن عساکر، ج۱۸، ص۱۶۴.</ref>. در [[زمان رسول خدا]] {{صل}} [[جوان]] بود، ولی [[حضرت]] را ندید و دو یا سه سال پس از [[وفات]] آن حضرت، [[مسلمان]] و بر [[ابوبکر]] و [[عمر]] وارد شد<ref>بخاری، ج۳، ص۳۲۶؛ ابن حبان، ج۴، ص۲۳۹؛ ذهبی، ج۳، ص۲۰۷.</ref>. وی [[خطبه]] خواندن ابوبکر را دیده و [[روایت]] کرده است<ref>ابن عدی، ج۳، ص۱۶۵-۱۶۶.</ref>. صرف نظر از اینکه خود او به [[تابعی]] بودنش اعتراف کرده<ref>مغلطای، ج۱، ص۲۱۷.</ref>، [[دولابی]]<ref>دولابی، ج۲، ص۴.</ref> و بسیاری دیگر از تراجم نگاران او را تابعی دانستهاند. [[ابواحمد عسکری]] نیز نام او را در شمار افرادی آورده که [[رسول خدا]] را ندیده، ولی از رسول خدا {{صل}} به صورت مرسل روایت کرده است<ref> مغلطای، ج۱، ص۲۱۸.</ref>. عبدالغنی مقدسی<ref>ابن سرور عبد الغنی بن عبد الواحد [ص۵۴۱-۶۰۰] نویسنده کتاب تبیین الاصابه لأوهام حصلت فی معرفة الصحابه.</ref> [[تصور]] کرده که [[ابونعیم]]، فرد مورد بحث را از [[صحابه]] دانسته، ولی این برداشت او [[نادرست]] است. ابونعیم<ref>معرفه، ج۲، ص۱۰۶۹.</ref> تنها میگوید: ابو العالیه زمان رسول خدا {{صل}} را [[درک]] کرده است. سپس اعتراف خود او را به اینکه او دو یا سه سال پس از آن حضرت به [[مدینه]] آمده، نقل میکند. با این حال، ابونعیم<ref>معرفه، ج۲، ص۱۰۶۹.</ref> ابوالعالیه ریاحی را با تابعی دیگر، "ابوالعالیة البراء"، [[زیاد بن فیروز]]<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۶۱ و ج۳، ص۳۶۵.</ref> خلط کرده است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۴۷.</ref>. | ||
تراجم نویسان، ابوالعالیه ریاحی را از بزرگان [[تابعین]] برشمردهاند<ref>عجلی، ج۲، ص۴۱۲؛ ابن حجر، مقدمه فتح، ص۲۳۹ و ۴۰۰.</ref> و حتی گفتهاند [[روایات]] او از بسیاری از [[اصحاب]]، مانند [[امام علی]]{{ع}}، [[ابوذر]]، [[ابن مسعود]]، [[ابوموسی اشعری]] و دیگران مرسل است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۷.</ref>. ابوالعالیه میگوید: در [[بصره]] [[احادیث]] را از [[اصحاب پیامبر]] میشنیدیم، ولی به [[مدینه]] رفتم تا آن احادیث را از [[اصحاب]] آنجا نیز بشنوم<ref>ابن عدی، ج۲، ص۱۶۲.</ref>. [[شافعی]]، نظر [[بدی]] درباره او داشته<ref>ابن حبان، ج۴، ص۲۳۹.</ref> و برخلاف [[بخاری]]<ref>بخاری، ج۹، ص۸۹.</ref> و برخی دیگر از منابع، تصریح کرده که او از [[عمر]] [[حدیث]] نشنیده است<ref>بیهقی، سنن، ج۳، ص۱۶۹.</ref>. | تراجم نویسان، ابوالعالیه ریاحی را از بزرگان [[تابعین]] برشمردهاند<ref>عجلی، ج۲، ص۴۱۲؛ ابن حجر، مقدمه فتح، ص۲۳۹ و ۴۰۰.</ref> و حتی گفتهاند [[روایات]] او از بسیاری از [[اصحاب]]، مانند [[امام علی]] {{ع}}، [[ابوذر]]، [[ابن مسعود]]، [[ابوموسی اشعری]] و دیگران مرسل است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۷.</ref>. ابوالعالیه میگوید: در [[بصره]] [[احادیث]] را از [[اصحاب پیامبر]] میشنیدیم، ولی به [[مدینه]] رفتم تا آن احادیث را از [[اصحاب]] آنجا نیز بشنوم<ref>ابن عدی، ج۲، ص۱۶۲.</ref>. [[شافعی]]، نظر [[بدی]] درباره او داشته<ref>ابن حبان، ج۴، ص۲۳۹.</ref> و برخلاف [[بخاری]]<ref>بخاری، ج۹، ص۸۹.</ref> و برخی دیگر از منابع، تصریح کرده که او از [[عمر]] [[حدیث]] نشنیده است<ref>بیهقی، سنن، ج۳، ص۱۶۹.</ref>. | ||
ابوالعالیه، عمل به [[سنت]] و آنچه [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} تا پیش از [[قتل عثمان]] بر آن بودند، [[حجت]] میدانست<ref>ابن عساکر، ج۱۸، ص۱۷۰.</ref>. او احادیث را نمینوشت و از [[حفظ]] میگفت<ref>احمدی، ج۱، ص۶۲۸؛ به نقل از تقیید العلم، ص۴۷.</ref>. وی در [[فتح]] شوشتر<ref>ابن کثیر، ج۲، ص۴۸.</ref> شرکت داشت و [[روایت]] میکند که در [[خانه]] هرمزان، [[جسد]] [[دانیال]] را که [[تغییر]] نکرده و بالای سر او [[کتابی]] بود، دیده است، و اینکه این نسخه را برای عمر فرستادند و [[کعب]] آن را به [[عربی]] ترجمه کرد. ابوالعالیه میگوید: من نخستین کسی بودم که آن را دیدم. در آن کتاب، [[اخبار]] ما و آنچه خواهد شد نوشته شده بود. همچنین وی در فتح [[اصفهان]]<ref>أبونعیم، ذکر اخبار اصفهان، ج۱، ص۳۱۴.</ref> حضور داشت و [[شاهد]] [[اقامه نماز]] [[خوف]] از سوی [[ابوموسی اشعری]] بود. ابوالعالیه در [[جنگ صفین]]، وقتی [[مشاهده]] کرد [[یاران]] [[امام علی]]{{ع}} و [[معاویه]]، هر دو [[اظهار اسلام]] میکنند، [[امر]] بر او مشتبه شد و بازگشت<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۱۴.</ref>. | ابوالعالیه، عمل به [[سنت]] و آنچه [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} تا پیش از [[قتل عثمان]] بر آن بودند، [[حجت]] میدانست<ref>ابن عساکر، ج۱۸، ص۱۷۰.</ref>. او احادیث را نمینوشت و از [[حفظ]] میگفت<ref>احمدی، ج۱، ص۶۲۸؛ به نقل از تقیید العلم، ص۴۷.</ref>. وی در [[فتح]] شوشتر<ref>ابن کثیر، ج۲، ص۴۸.</ref> شرکت داشت و [[روایت]] میکند که در [[خانه]] هرمزان، [[جسد]] [[دانیال]] را که [[تغییر]] نکرده و بالای سر او [[کتابی]] بود، دیده است، و اینکه این نسخه را برای عمر فرستادند و [[کعب]] آن را به [[عربی]] ترجمه کرد. ابوالعالیه میگوید: من نخستین کسی بودم که آن را دیدم. در آن کتاب، [[اخبار]] ما و آنچه خواهد شد نوشته شده بود. همچنین وی در فتح [[اصفهان]]<ref>أبونعیم، ذکر اخبار اصفهان، ج۱، ص۳۱۴.</ref> حضور داشت و [[شاهد]] [[اقامه نماز]] [[خوف]] از سوی [[ابوموسی اشعری]] بود. ابوالعالیه در [[جنگ صفین]]، وقتی [[مشاهده]] کرد [[یاران]] [[امام علی]] {{ع}} و [[معاویه]]، هر دو [[اظهار اسلام]] میکنند، [[امر]] بر او مشتبه شد و بازگشت<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۱۴.</ref>. | ||
در سال ۵۳ وقتی معاویه، [[سعید بن عثمان بن عفان]] را به [[حکومت]] [[خراسان]] گماشت و او از رود [[جیحون]] عبور کرد، ابوالعالیه همراهش بود<ref>بلاذری، ج۳، ص۵۰۷.</ref>. ابوالعالیه با اینکه ده سال پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} [[قرآن]] را فراگرفته بود<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۱۳؛ ابونعیم، ذکر اخبار اصفهان، ج۱، ص۳۱۴.</ref>، اما او را پس از [[صحابه]]، [[داناترین]] فرد به [[تفسیر قرآن]] شناختهاند و پس از او، از [[سعید بن جبیر]] نام بردهاند <ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۷.</ref>. ابوالعالیه، قرائت را از [[ابی بن کعب]] آموخت<ref>نسائی، ص۴۰.</ref>. از جمله نکات [[تفسیری]] او این است که {{متن قرآن|الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref> را در [[سوره حمد]]، به [[رسول خدا]]{{صل}} و [[بهترین]] افراد [[اهل بیت]]{{صل}} [[پیامبر]] و [[صحابه]] [[تفسیر]] میکرد<ref>قاضی عیاض، ج۱، ص۲۲؛ در برخی نقلها از ابوالعالیه، تنها آل رسول الله تفسیر شده است؛ ر. ک: شامی، ج۱، ص۴۸۲.</ref>. [[ثعلبی]]<ref>ثعلبی، ج۲، ص۱۸.</ref> [[روایت]] کرده که مردی [[یهودی]] با [[ابوالعالیه]] درباره [[قبله]] [[مشاجره]] کرد. او گفت [[حضرت موسی]] در کنار صخره [[بیت المقدس]]، به گونهای [[نماز]] میخواند که [[کعبه]] روبه روی او قرار داشت و نیز در [[مسجد]] [[صالح]] و [[ذوالقرنین]] رفته و [[محراب]] و قبله آن و دو را به طرف کعبه دیده است<ref>ابن سیدالناس، ج۱، ص۳۱۴.</ref>. | در سال ۵۳ وقتی معاویه، [[سعید بن عثمان بن عفان]] را به [[حکومت]] [[خراسان]] گماشت و او از رود [[جیحون]] عبور کرد، ابوالعالیه همراهش بود<ref>بلاذری، ج۳، ص۵۰۷.</ref>. ابوالعالیه با اینکه ده سال پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} [[قرآن]] را فراگرفته بود<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۱۳؛ ابونعیم، ذکر اخبار اصفهان، ج۱، ص۳۱۴.</ref>، اما او را پس از [[صحابه]]، [[داناترین]] فرد به [[تفسیر قرآن]] شناختهاند و پس از او، از [[سعید بن جبیر]] نام بردهاند <ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۷.</ref>. ابوالعالیه، قرائت را از [[ابی بن کعب]] آموخت<ref>نسائی، ص۴۰.</ref>. از جمله نکات [[تفسیری]] او این است که {{متن قرآن|الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref> را در [[سوره حمد]]، به [[رسول خدا]] {{صل}} و [[بهترین]] افراد [[اهل بیت]] {{صل}} [[پیامبر]] و [[صحابه]] [[تفسیر]] میکرد<ref>قاضی عیاض، ج۱، ص۲۲؛ در برخی نقلها از ابوالعالیه، تنها آل رسول الله تفسیر شده است؛ ر. ک: شامی، ج۱، ص۴۸۲.</ref>. [[ثعلبی]]<ref>ثعلبی، ج۲، ص۱۸.</ref> [[روایت]] کرده که مردی [[یهودی]] با [[ابوالعالیه]] درباره [[قبله]] [[مشاجره]] کرد. او گفت [[حضرت موسی]] در کنار صخره [[بیت المقدس]]، به گونهای [[نماز]] میخواند که [[کعبه]] روبه روی او قرار داشت و نیز در [[مسجد]] [[صالح]] و [[ذوالقرنین]] رفته و [[محراب]] و قبله آن و دو را به طرف کعبه دیده است<ref>ابن سیدالناس، ج۱، ص۳۱۴.</ref>. | ||
وی مردی [[شوخ طبع]] بود، ولی در کلامش [[فحش]]، [[بدگویی]]، [[غیبت]] و [[دروغ]] نمیگفت <ref>ابن قتیبه، ص۲۷۴.</ref>. او همیشه بر دو [[نعمت]]، [[خدا]] را سپاسگزار بود: یکی [[مسلمان]] شدن و دیگری خارجی نشدن<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۱۳.</ref>. وی [[خمس]] [[اموال]] خود را به اهل بیت{{ع}} میداد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۱۶.</ref>. هنگام [[مرگ]] نیز [[وصیت]] کرد پس از پرداخت [[حق]] همسرش، یک ثلث مالش در [[راه خدا]] و یک ثلث دیگر به اهل بیت{{ع}} و پیامبر<ref>یا آل علی{{ع}}؛ ر. ک: ابن عدی، ج۳، ص۱۶۲.</ref> و ثلث سوم به [[نیازمندان]] مسلمان داده شود<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۱۲.</ref>. | وی مردی [[شوخ طبع]] بود، ولی در کلامش [[فحش]]، [[بدگویی]]، [[غیبت]] و [[دروغ]] نمیگفت <ref>ابن قتیبه، ص۲۷۴.</ref>. او همیشه بر دو [[نعمت]]، [[خدا]] را سپاسگزار بود: یکی [[مسلمان]] شدن و دیگری خارجی نشدن<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۱۳.</ref>. وی [[خمس]] [[اموال]] خود را به اهل بیت {{ع}} میداد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۱۶.</ref>. هنگام [[مرگ]] نیز [[وصیت]] کرد پس از پرداخت [[حق]] همسرش، یک ثلث مالش در [[راه خدا]] و یک ثلث دیگر به اهل بیت {{ع}} و پیامبر<ref>یا آل علی {{ع}}؛ ر. ک: ابن عدی، ج۳، ص۱۶۲.</ref> و ثلث سوم به [[نیازمندان]] مسلمان داده شود<ref>ابن سعد، ج۷، ص۱۱۲.</ref>. | ||
[[روایات]] زیادی از او در [[ابواب فقه]]، [[تاریخ]] و تفسیر آمده که در مجامع [[حدیثی]] [[اهل سنت]] روایت شده است. از جمله روایات او این است که گفت: رسول خدا{{صل}} فرمود: "نخستین کسی که [[سنت]] مرا [[تغییر]] خواهد داد، مردی از [[بنی امیه]] به نام [[یزید]] خواهد بود"<ref>ابن عدی، ج۳، ص۱۶۴.</ref>. همچنین میگوید: [[امام علی]]{{ع}} فرمود: "قاضیان سه گروهاند: دو گروه در [[جهنم]] و یک گروه در بهشتاند. قاضیای که به [[ظلم]] [[قضاوت]] کند و قاضیای که به [[خطا]] [[اجتهاد]] کند در جهنماند و تنها آن [[قاضی]] که به [[ثواب]] قضاوت کند، وارد [[بهشت]] میشود". [[قتاده]] پرسید: [[گناه]] آن [[مجتهد]] [[خاطی]] چیست؟ ابو العالیه گفت: کسی که نمیداند، نباید [[قاضی]] شود<ref>ابن الجعد، ص۱۵۵؛ ابن ابی شیبه، ج۵، ص۳۵۵.</ref>. | [[روایات]] زیادی از او در [[ابواب فقه]]، [[تاریخ]] و تفسیر آمده که در مجامع [[حدیثی]] [[اهل سنت]] روایت شده است. از جمله روایات او این است که گفت: رسول خدا {{صل}} فرمود: "نخستین کسی که [[سنت]] مرا [[تغییر]] خواهد داد، مردی از [[بنی امیه]] به نام [[یزید]] خواهد بود"<ref>ابن عدی، ج۳، ص۱۶۴.</ref>. همچنین میگوید: [[امام علی]] {{ع}} فرمود: "قاضیان سه گروهاند: دو گروه در [[جهنم]] و یک گروه در بهشتاند. قاضیای که به [[ظلم]] [[قضاوت]] کند و قاضیای که به [[خطا]] [[اجتهاد]] کند در جهنماند و تنها آن [[قاضی]] که به [[ثواب]] قضاوت کند، وارد [[بهشت]] میشود". [[قتاده]] پرسید: [[گناه]] آن [[مجتهد]] [[خاطی]] چیست؟ ابو العالیه گفت: کسی که نمیداند، نباید [[قاضی]] شود<ref>ابن الجعد، ص۱۵۵؛ ابن ابی شیبه، ج۵، ص۳۵۵.</ref>. | ||
سالهای ۹۶ - ۹۳ - ۹۰ و ۹۸، تاریخهایی است که برای [[مرگ]] او گفتهاند<ref>بخاری، ج۳، ص۳۲۶؛ ابن سعد، ج۷، ص۱۱۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۴۸.</ref>، مدائنی سال ۹۶ [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۷، ص۲۴۸.</ref>، و [[ابن حبان]]<ref>مشاهیر، ص۱۵۳ و الثقات، ج۴، ص۲۳۹.</ref>[[سال]] ۹۳ را پذیرفتهاند، ولی ابن حجر<ref>الاصابه، ج۷، ص۲۴۸.</ref> که گویا [[اشتباه]] کرده یا نسخه دیگری از الثقات ابن حبان داشته، میگوید: ابن حبان سال ۹۸ را پذیرفته است.<ref>[[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوالعالیه ریاحی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۱۱-۴۱۲.</ref> | سالهای ۹۶ - ۹۳ - ۹۰ و ۹۸، تاریخهایی است که برای [[مرگ]] او گفتهاند<ref>بخاری، ج۳، ص۳۲۶؛ ابن سعد، ج۷، ص۱۱۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۴۸.</ref>، مدائنی سال ۹۶ [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۷، ص۲۴۸.</ref>، و [[ابن حبان]]<ref>مشاهیر، ص۱۵۳ و الثقات، ج۴، ص۲۳۹.</ref>[[سال]] ۹۳ را پذیرفتهاند، ولی ابن حجر<ref>الاصابه، ج۷، ص۲۴۸.</ref> که گویا [[اشتباه]] کرده یا نسخه دیگری از الثقات ابن حبان داشته، میگوید: ابن حبان سال ۹۸ را پذیرفته است.<ref>[[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوالعالیه ریاحی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۱۱-۴۱۲.</ref> |