ابورهم غفاری: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۴: خط ۴:
نام وی [[کلثوم بن حصین]] از [[فرزندان]] [[احیمس بن غفار]] است. جد وی را به [[اختلاف]] [[عتبه]]، [[عبید]]، [[خلف]] و [[خالد]] گفته‌اند<ref>ر. ک: ابن سعد، ج۴، ص۱۸۴؛ ابن اثیر، ج۴، ص۴۶۴؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۱۹.</ref>.[[تاریخ]] و مکان ولادت و شرح حال وی پیش از [[هجرت]] دانسته نیست.
نام وی [[کلثوم بن حصین]] از [[فرزندان]] [[احیمس بن غفار]] است. جد وی را به [[اختلاف]] [[عتبه]]، [[عبید]]، [[خلف]] و [[خالد]] گفته‌اند<ref>ر. ک: ابن سعد، ج۴، ص۱۸۴؛ ابن اثیر، ج۴، ص۴۶۴؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۱۹.</ref>.[[تاریخ]] و مکان ولادت و شرح حال وی پیش از [[هجرت]] دانسته نیست.


پیش از [[جنگ احد]] به [[مدینه]] هجرت و در این [[نبرد]] شرکت کرد. پس از آنکه عده‌‍‌ای از [[مسلمانان]] میدان نبرد را ترک کردند، حلقومش [[هدف]] تیر قرار گرفت و با [[معجزه]] [[رسول خدا]]{{صل}} بهبود یافت. از آن پس، وی را منحور به معنای سربریده گفتند<ref>واقدی، ج۱، ص۲۴۳.</ref>.
پیش از [[جنگ احد]] به [[مدینه]] هجرت و در این [[نبرد]] شرکت کرد. پس از آنکه عده‌‍‌ای از [[مسلمانان]] میدان نبرد را ترک کردند، حلقومش [[هدف]] تیر قرار گرفت و با [[معجزه]] [[رسول خدا]] {{صل}} بهبود یافت. از آن پس، وی را منحور به معنای سربریده گفتند<ref>واقدی، ج۱، ص۲۴۳.</ref>.


روایاتی وی را [[جانشین رسول خدا]]{{صل}} در مدینه به هنگام [[صلح حدیبیه]]<ref>ر. ک: ابن حبیب بغدادی، ص۱۲۷.</ref> و [[نبرد خیبر]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۷۶.</ref> دانسته‌اند، اما او در سال ششم از اسب سواران [[سریه کرز بن جابر]] بود که پس از [[پیروزی]] بر [[غارتگران]]، [[سرپرستی]] پانزده شتر شیری رسول خدا{{صل}} را به عهده گرفت <ref>یعقوبی، ج۲، ص۵۷۱-۵۷۰.</ref> و در شجره با رسول خدا{{صل}} [[بیعت]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲.</ref> و به همراه برادرش از اسب سواران [[جنگ خیبر]] بود. رسول خدا{{صل}} برای اسبان آنان چهار سهم و برای خودشان دو سهم قرار داد، که با آن، دو بچه شتر خریدند<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۱۳؛ دار قطنی، ج۴، ص۵۷.</ref>.
روایاتی وی را [[جانشین رسول خدا]] {{صل}} در مدینه به هنگام [[صلح حدیبیه]]<ref>ر. ک: ابن حبیب بغدادی، ص۱۲۷.</ref> و [[نبرد خیبر]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۷۶.</ref> دانسته‌اند، اما او در سال ششم از اسب سواران [[سریه کرز بن جابر]] بود که پس از [[پیروزی]] بر [[غارتگران]]، [[سرپرستی]] پانزده شتر شیری رسول خدا {{صل}} را به عهده گرفت <ref>یعقوبی، ج۲، ص۵۷۱-۵۷۰.</ref> و در شجره با رسول خدا {{صل}} [[بیعت]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲.</ref> و به همراه برادرش از اسب سواران [[جنگ خیبر]] بود. رسول خدا {{صل}} برای اسبان آنان چهار سهم و برای خودشان دو سهم قرار داد، که با آن، دو بچه شتر خریدند<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۱۳؛ دار قطنی، ج۴، ص۵۷.</ref>.


وی می‌گوید: به هنگام خوشه بستن درختان خرما به [[خیبر]] آمدیم و هنگام محاصره قلعه [[صعب بن معاذ]] به شدت گرسنه بودیم. از این رو، مسلمانان الاغ‌های [[یهودیان]] را که از قلعه بیرون آمده بودند، گرفتند و از گوشت آنها برای [[رهایی]] از [[گرسنگی]] [[غذا]] درست کردند. رسول خدا{{صل}} با دیدن این صحنه، [[مردم]] را از خوردن گوشت الاغ‌های اهلی [[نهی]] فرمود<ref>واقدی، ج۲، ص۶۶۱-۶۶۰؛ ر. ک: دارقطنی، ج۶، ص۳۱۶.</ref>.
وی می‌گوید: به هنگام خوشه بستن درختان خرما به [[خیبر]] آمدیم و هنگام محاصره قلعه [[صعب بن معاذ]] به شدت گرسنه بودیم. از این رو، مسلمانان الاغ‌های [[یهودیان]] را که از قلعه بیرون آمده بودند، گرفتند و از گوشت آنها برای [[رهایی]] از [[گرسنگی]] [[غذا]] درست کردند. رسول خدا {{صل}} با دیدن این صحنه، [[مردم]] را از خوردن گوشت الاغ‌های اهلی [[نهی]] فرمود<ref>واقدی، ج۲، ص۶۶۱-۶۶۰؛ ر. ک: دارقطنی، ج۶، ص۳۱۶.</ref>.


ابورهم در عمرة‌القضا از افرادی بود که شتران [[قربانی]] را به سوی [[مکه]] حرکت می‌داد<ref>واقدی، ج۲، ص۳۲.</ref> و به [[نقلی]]، [[جانشین]] آن [[حضرت]] در مدینه بود<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳</ref>. رسول خدا{{صل}} در سال هشتم پس از آشکار شدن مقصد نبردش با [[قریش]]، ابورهم را به [[قبیله غفار]] فرستاد تا بزرگان و همچنین دیگر افراد آن [[قبیله]] را برای [[فتح مکه]] فرا خواند<ref>واقدی، ج۲، ص۷۹۹.</ref>. او بنا بر گزارشی، در بازگشت و از [[طائف]] به جیرانه، در کنار [[رسول خدا]]{{صل}} حرکت می‌کرد. در میانه راه، شترش به شتر رسول خدا{{صل}} پهلو زد و کفش‌های [[خشن]] ابورهم، پای [[حضرت]] را آزرد. حضرت با چوب دستی به پای وی زد و فرمود: "پایت را کنار نگه دار که آزارم دادی". ابورهم شرمسار و ناراحت از اینکه مبادا علیه وی آیه‌ای نازل شود، به عنوان چرا بردن دام‌ها از رو به رو شدن با حضرت خودداری می‌کرد. [[پیامبر خدا]]{{صل}} با احضار وی، گوسفندی در برابر آن تازیانه به او بخشید. ابورهم [[خرسندی]] ایشان را برای خود از [[دنیا]] و آنچه در آن است، بهتر دانست <ref>واقدی، ج۲، ص۹۳۹.</ref>.
ابورهم در عمرة‌القضا از افرادی بود که شتران [[قربانی]] را به سوی [[مکه]] حرکت می‌داد<ref>واقدی، ج۲، ص۳۲.</ref> و به [[نقلی]]، [[جانشین]] آن [[حضرت]] در مدینه بود<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳</ref>. رسول خدا {{صل}} در سال هشتم پس از آشکار شدن مقصد نبردش با [[قریش]]، ابورهم را به [[قبیله غفار]] فرستاد تا بزرگان و همچنین دیگر افراد آن [[قبیله]] را برای [[فتح مکه]] فرا خواند<ref>واقدی، ج۲، ص۷۹۹.</ref>. او بنا بر گزارشی، در بازگشت و از [[طائف]] به جیرانه، در کنار [[رسول خدا]] {{صل}} حرکت می‌کرد. در میانه راه، شترش به شتر رسول خدا {{صل}} پهلو زد و کفش‌های [[خشن]] ابورهم، پای [[حضرت]] را آزرد. حضرت با چوب دستی به پای وی زد و فرمود: "پایت را کنار نگه دار که آزارم دادی". ابورهم شرمسار و ناراحت از اینکه مبادا علیه وی آیه‌ای نازل شود، به عنوان چرا بردن دام‌ها از رو به رو شدن با حضرت خودداری می‌کرد. [[پیامبر خدا]] {{صل}} با احضار وی، گوسفندی در برابر آن تازیانه به او بخشید. ابورهم [[خرسندی]] ایشان را برای خود از [[دنیا]] و آنچه در آن است، بهتر دانست <ref>واقدی، ج۲، ص۹۳۹.</ref>.


گفتنی است واقدی این داستان را برای [[ابن ابی حذرد]] نیز نقل کرده است<ref>واقدی، ج۲، ص۹۳۹.</ref>. [[ابن اسحاق]] هم، ابورهم را در فتح مکه [[جانشین رسول خدا]]{{صل}} در [[مدینه]] دانسته<ref>ابن هشام، ج۴، ص۴۲.</ref> و سخن وی، با [[روایت]] پسر ابورهم و [[ابوحازم تمار]]، مولای وی که داستان بالا را به غزوہ [[تبوک]] مربوط دانسته‌اند، هماهنگ است<ref>ر. ک: ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲؛ واقدی، ج۳، ص۱۰۰۱-۱۰۰۲.</ref>.
گفتنی است واقدی این داستان را برای [[ابن ابی حذرد]] نیز نقل کرده است<ref>واقدی، ج۲، ص۹۳۹.</ref>. [[ابن اسحاق]] هم، ابورهم را در فتح مکه [[جانشین رسول خدا]] {{صل}} در [[مدینه]] دانسته<ref>ابن هشام، ج۴، ص۴۲.</ref> و سخن وی، با [[روایت]] پسر ابورهم و [[ابوحازم تمار]]، مولای وی که داستان بالا را به غزوہ [[تبوک]] مربوط دانسته‌اند، هماهنگ است<ref>ر. ک: ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲؛ واقدی، ج۳، ص۱۰۰۱-۱۰۰۲.</ref>.


ابورهم در [[غزوه تبوک]] [[مأمور]] فراخوانی قبیله غفار برای [[پیکار]] و حرکت دادن آنان از همان منطقه به سوی تبوک شد<ref>واقدی، ج۳، ص۹۹۰.</ref>. حضرت در میان راه از وی درباره افراد [[غفاری]] متخلف از [[جنگ]] می‌پرسید و وی اطلاعاتی در این خصوص در [[اختیار]] ایشان می‌گذاشت. رسول خدا{{صل}} از [[تخلف]] افراد در جنگ اظهار [[تأسف]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲؛ واقدی، ج۳، ص۲۰۰۱-۱۰۰۲.</ref>. ابورهم منزلی در منطقة بنوکنانه، میان بنو [[غفار]] و صفراء داشت که بیشتر اوقات را آنجا می‌گذراند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۸۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳.</ref>. او [[امداد غیبی]] در [[جنگ بدر]] را از پسر عموی مشرکش، که قصد کمک به [[لشکر اسلام]] را داشته، نقل کرده است <ref>واقدی، ج۱، ص۷۷.</ref>. همچنین روایتی دارد که غفاری‌ها به علت [[خشکسالی]] و کمبود آب، دام‌های خود را به منطقه [[ابواء]] آورده بودند و [[ایماء بن رحضه]] در مسیر [[عمره]] [[رسول خدا]]{{صل}} به ابواء، شتران و گوسفندانی به ایشان [[هدیه]] داد<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۷.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابورهم غفاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۰۴.</ref>
ابورهم در [[غزوه تبوک]] [[مأمور]] فراخوانی قبیله غفار برای [[پیکار]] و حرکت دادن آنان از همان منطقه به سوی تبوک شد<ref>واقدی، ج۳، ص۹۹۰.</ref>. حضرت در میان راه از وی درباره افراد [[غفاری]] متخلف از [[جنگ]] می‌پرسید و وی اطلاعاتی در این خصوص در [[اختیار]] ایشان می‌گذاشت. رسول خدا {{صل}} از [[تخلف]] افراد در جنگ اظهار [[تأسف]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۷۲؛ واقدی، ج۳، ص۲۰۰۱-۱۰۰۲.</ref>. ابورهم منزلی در منطقة بنوکنانه، میان بنو [[غفار]] و صفراء داشت که بیشتر اوقات را آنجا می‌گذراند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۸۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۲۳.</ref>. او [[امداد غیبی]] در [[جنگ بدر]] را از پسر عموی مشرکش، که قصد کمک به [[لشکر اسلام]] را داشته، نقل کرده است <ref>واقدی، ج۱، ص۷۷.</ref>. همچنین روایتی دارد که غفاری‌ها به علت [[خشکسالی]] و کمبود آب، دام‌های خود را به منطقه [[ابواء]] آورده بودند و [[ایماء بن رحضه]] در مسیر [[عمره]] [[رسول خدا]] {{صل}} به ابواء، شتران و گوسفندانی به ایشان [[هدیه]] داد<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۷.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابورهم غفاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۰۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش