امام حسین در زمان معاویه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==علت عدم قیام امام حسین در دوران معاویه‌==
== علت عدم قیام امام حسین در دوران معاویه‌==
رخدادهای [[سیاسی]] که [[مسلمانان]] را پس از [[وفات]] [[رسول اکرم]]{{صل}} به این سو و آن‌سو کشاند، بر آنان سخت دشوار آمد و در ایام [[تسلط]] [[معاویه]] بر [[شام]] و [[نبرد]] وی با [[امام علی]]{{ع}} و سرانجام مجبور ساختن [[امام حسن]]{{ع}} در جهت برقراری [[صلح با معاویه]]، به علل و اسبابی [[واقعی]] که [[امت]] را فراگرفته بود، به اوج شدّت خود رسید. ولی ملاحظه می‌کنیم که [[امام حسین]]{{ع}} در موضع کاملا سازگار خود با موضع امام حسن{{ع}} در قبال معاویه، حتی پس از [[شهادت]] [[برادر]]، نیز هیچ‌گونه تغییری نداد و [[قیام]] نکرد و این عدم [[تغییر]] در راستای باقی بودن همان علت و انگیزه‌ای که امام حسن{{ع}} را به پذیرش [[صلح]] واداشت، صورت پذیرفت. از جمله:
رخدادهای [[سیاسی]] که [[مسلمانان]] را پس از [[وفات]] [[رسول اکرم]] {{صل}} به این سو و آن‌سو کشاند، بر آنان سخت دشوار آمد و در ایام [[تسلط]] [[معاویه]] بر [[شام]] و [[نبرد]] وی با [[امام علی]] {{ع}} و سرانجام مجبور ساختن [[امام حسن]] {{ع}} در جهت برقراری [[صلح با معاویه]]، به علل و اسبابی [[واقعی]] که [[امت]] را فراگرفته بود، به اوج شدّت خود رسید. ولی ملاحظه می‌کنیم که [[امام حسین]] {{ع}} در موضع کاملا سازگار خود با موضع امام حسن {{ع}} در قبال معاویه، حتی پس از [[شهادت]] [[برادر]]، نیز هیچ‌گونه تغییری نداد و [[قیام]] نکرد و این عدم [[تغییر]] در راستای باقی بودن همان علت و انگیزه‌ای که امام حسن {{ع}} را به پذیرش [[صلح]] واداشت، صورت پذیرفت. از جمله:


==وضعیت مسلمانان‌==
== وضعیت مسلمانان‌==
مسلمانان در آن [[روز]] در وضعیت [[روحی]] و [[اجتماعی]] کاملا [[بحرانی]] به سر می‌بردند؛ زیرا [[مردم]] پس از جنگ‌هایی که [[آتش]] آن در تمام دوران [[حکومت امام علی]]{{ع}} توسط معاویه و [[منافقان]] شعله‌ور بود، به حالتی از صلح و [[آرامش]] [[چشم]] دوخته بودند؛ لذا دیدگاه امام حسن{{ع}} بر [[تربیت]] نسلی جدید قرار گرفت که در وقتی مناسب دست به قیام بزنند از این‌رو، فرمود:
مسلمانان در آن [[روز]] در وضعیت [[روحی]] و [[اجتماعی]] کاملا [[بحرانی]] به سر می‌بردند؛ زیرا [[مردم]] پس از جنگ‌هایی که [[آتش]] آن در تمام دوران [[حکومت امام علی]] {{ع}} توسط معاویه و [[منافقان]] شعله‌ور بود، به حالتی از صلح و [[آرامش]] [[چشم]] دوخته بودند؛ لذا دیدگاه امام حسن {{ع}} بر [[تربیت]] نسلی جدید قرار گرفت که در وقتی مناسب دست به قیام بزنند از این‌رو، فرمود:
دیدم، [[اکثریت]] مردم متمایل به صلح دارند و از [[جنگ]] ناراضی‌اند به همین دلیل [[دوست]] نداشتم آنان را به کار غیر دلخواهشان وادارم، از این‌رو، به ویژه برای سالم ماندن [[پیروان]] خود از [[کشتار]] و قلع‌وقمع، تن به صلح دادم و این جنگ را به وقت مناسبی موکول نمودم؛ زیرا [[خداوند]] هرروز در [[شأن]] و کاری است<ref>اخبار الطوال، ص۲۲۱.</ref>.
دیدم، [[اکثریت]] مردم متمایل به صلح دارند و از [[جنگ]] ناراضی‌اند به همین دلیل [[دوست]] نداشتم آنان را به کار غیر دلخواهشان وادارم، از این‌رو، به ویژه برای سالم ماندن [[پیروان]] خود از [[کشتار]] و قلع‌وقمع، تن به صلح دادم و این جنگ را به وقت مناسبی موکول نمودم؛ زیرا [[خداوند]] هرروز در [[شأن]] و کاری است<ref>اخبار الطوال، ص۲۲۱.</ref>.


امام حسین{{ع}} نیز که به خوبی از وضعیت مسلمانان [[آگاهی]] داشت، عینا همین موضع را اتخاذ کرد و در پاسخ کسانی که پس از [[کناره‌گیری]] برادرش امام حسن{{ع}} پیرامون قیامش با وی به [[مذاکره]] پرداختند، فرمود:
امام حسین {{ع}} نیز که به خوبی از وضعیت مسلمانان [[آگاهی]] داشت، عینا همین موضع را اتخاذ کرد و در پاسخ کسانی که پس از [[کناره‌گیری]] برادرش امام حسن {{ع}} پیرامون قیامش با وی به [[مذاکره]] پرداختند، فرمود:
[[ابو محمد]] ([[امام مجتبی]])! صحیح عمل کرد تا این [[مرد]] (معاویه) زنده است همه شما باید در خانه‌های خود بسر ببرید. (و به هیچ‌گونه تحرکی دست نزنید).
[[ابو محمد]] ([[امام مجتبی]])! صحیح عمل کرد تا این [[مرد]] (معاویه) زنده است همه شما باید در خانه‌های خود بسر ببرید. (و به هیچ‌گونه تحرکی دست نزنید).


[[امام حسین]]{{ع}} به دلیل وجود همین علل و اسباب پس از [[شهادت امام مجتبی]]{{ع}} نیز در موضع خویش هیچ‌گونه تغییری نداد و در پاسخ [[مردم]] [[عراق]] که وی را به [[قیام]] [[دعوت]] کرده بودند مرقوم فرمود:
[[امام حسین]] {{ع}} به دلیل وجود همین علل و اسباب پس از [[شهادت امام مجتبی]] {{ع}} نیز در موضع خویش هیچ‌گونه تغییری نداد و در پاسخ [[مردم]] [[عراق]] که وی را به [[قیام]] [[دعوت]] کرده بودند مرقوم فرمود:
در مورد برادرم ([[امام حسن]]) باید بگویم امیدوارم [[خداوند]] او را موفق بدارد و در کاری که انجام می‌دهد وی را [[تأیید]] کند، ولی [[تصمیم]] خودم امروز قیام نیست، خداوند شما را مشمول [[رحمت]] خویش قرار دهد، تحرکی انجام ندهید و در خانه‌هایتان [[نهان]] بمانید و تا [[معاویه]] زنده هست، از [[بدگمانی]] و تردید بپرهیزید.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۹۸.</ref>.
در مورد برادرم ([[امام حسن]]) باید بگویم امیدوارم [[خداوند]] او را موفق بدارد و در کاری که انجام می‌دهد وی را [[تأیید]] کند، ولی [[تصمیم]] خودم امروز قیام نیست، خداوند شما را مشمول [[رحمت]] خویش قرار دهد، تحرکی انجام ندهید و در خانه‌هایتان [[نهان]] بمانید و تا [[معاویه]] زنده هست، از [[بدگمانی]] و تردید بپرهیزید.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۹۸.</ref>.


==بوقلمون صفتی معاویه‌==
== بوقلمون صفتی معاویه‌==
زمام [[حکومت]] [[مسلمانان]] پس از [[رحلت نبی اکرم]]{{صل}} مدتی طولانی در دست مسئولانی بی‌کفایت قرار داشت که اندک مراجعه‌ای به حوادث و رخدادهای آن برهه می‌تواند بیانگر این [[واقعیت]] باشد، ولی معاویه از [[حیله]] و [[نیرنگ]] و [[زیرکی]] فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و با مهارتی [[سیاسی]] ایفای نقش می‌کرد و در این جهت که زمام [[قدرت]] هم‌چنان در دستش باقی بماند به هر وسیله ممکن از جمله [[تظاهر]] به [[دین]]، [[متوسل]] می‌شد تا بر فسادهای [[اخلاقی]] و غیرانسانی خویش- که به [[شهادت]] رساندن برجسته‌ترین شخصیت‌های [[مسلمان]] و [[فریب]] [[توده]] مردم در ابراز [[همسویی]] با [[عواطف]] و [[احساسات]] و [[باورهای دینی]] آنان از جمله آنهاست- [[پوشش]] بنهد، با اینکه وی همواره نسبت به [[اسلام]] و [[نبی اکرم]]{{صل}} [[حقد]] و [[کینه]] می‌ورزید<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۲، ص۳۵۷.</ref>.
زمام [[حکومت]] [[مسلمانان]] پس از [[رحلت نبی اکرم]] {{صل}} مدتی طولانی در دست مسئولانی بی‌کفایت قرار داشت که اندک مراجعه‌ای به حوادث و رخدادهای آن برهه می‌تواند بیانگر این [[واقعیت]] باشد، ولی معاویه از [[حیله]] و [[نیرنگ]] و [[زیرکی]] فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و با مهارتی [[سیاسی]] ایفای نقش می‌کرد و در این جهت که زمام [[قدرت]] هم‌چنان در دستش باقی بماند به هر وسیله ممکن از جمله [[تظاهر]] به [[دین]]، [[متوسل]] می‌شد تا بر فسادهای [[اخلاقی]] و غیرانسانی خویش- که به [[شهادت]] رساندن برجسته‌ترین شخصیت‌های [[مسلمان]] و [[فریب]] [[توده]] مردم در ابراز [[همسویی]] با [[عواطف]] و [[احساسات]] و [[باورهای دینی]] آنان از جمله آنهاست- [[پوشش]] بنهد، با اینکه وی همواره نسبت به [[اسلام]] و [[نبی اکرم]] {{صل}} [[حقد]] و [[کینه]] می‌ورزید<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۲، ص۳۵۷.</ref>.


معاویه (با روشی که اتخاذ کرده بود) توانست بی‌آن‌که خود را درگیر [[جنگ]] و نبردی سازد، بسیاری از [[مخالفان]] خویش را از سر راه بردارد، بدین ترتیب، وی امام حسن{{ع}} و [[سعد بن ابی وقاص]]<ref>مقاتل الطالبیین، ص۲۹؛ مختصر تاریخ العرب، ص۶۲.</ref>، [[عبدالرحمان بن خالد]]<ref>التمدن الاسلامی، جرجی بن زیدان، ج۴، ص۷۱.</ref>، و پیش از او [[مالک اشتر]] را [[ترور]] کرده بود و این شیوه خود را در سخن معروفش‌ با عبارتی کوتاه چنین آورده است که: «[[خداوند]] نیز لشکریانی از عسل دارد»<ref>عیون الأخبار، ج۱، ص۲۰۱.</ref>.
معاویه (با روشی که اتخاذ کرده بود) توانست بی‌آن‌که خود را درگیر [[جنگ]] و نبردی سازد، بسیاری از [[مخالفان]] خویش را از سر راه بردارد، بدین ترتیب، وی امام حسن {{ع}} و [[سعد بن ابی وقاص]]<ref>مقاتل الطالبیین، ص۲۹؛ مختصر تاریخ العرب، ص۶۲.</ref>، [[عبدالرحمان بن خالد]]<ref>التمدن الاسلامی، جرجی بن زیدان، ج۴، ص۷۱.</ref>، و پیش از او [[مالک اشتر]] را [[ترور]] کرده بود و این شیوه خود را در سخن معروفش‌ با عبارتی کوتاه چنین آورده است که: «[[خداوند]] نیز لشکریانی از عسل دارد»<ref>عیون الأخبار، ج۱، ص۲۰۱.</ref>.


[[معاویه]] کلیه کسانی را که اندک [[مخالفت]] و یا حرکتی از آنان [[مشاهده]] می‌کرد، زیر ذره‌بین [[مراقبت]] و [[شناسایی]] قرار می‌داد وقتی گزارش تمام اتفاقات به وی می‌رسید، به سرعت آن شخص را از سر راه برمی‌داشت. اگر [[امام حسین]]{{ع}} پس از [[شهادت امام مجتبی]]{{ع}} در عرصه چنین شیوه‌ای که معاویه [[انتخاب]] کرده بود -یعنی انجام هرگونه [[تبهکاری]] زیر [[پوشش]] [[اسلام]]- مستقیماً دست به [[قیام]] وسیع و همه‌جانبه و فعالیت [[سیاسی]] زده بود، هیچ‌گاه نمی‌توانست معاویه را [[رسوا]] و در جهت [[حقانیت]] قیام خود در [[مردم]] ایجاد [[باور]] نماید و معاویه نیز بدون هیچ دردسری او را نیز از سر راه برمی‌داشت و در این صورت قیام [[حضرت]] در نطفه، خفه می‌شد و تلاش‌های فراوانی که می‌توانست در میان [[مسلمانان]] موجی از [[آگاهی]] پدید آورد، بر باد می‌رفت و فریادی که [[قادر]] بود در [[تاریخ]] انسانیّت طنین‌افکن باقی بماند چنان‌که در [[حادثه کربلا]] رخ داد، به [[خاموشی]] می‌گرایید.
[[معاویه]] کلیه کسانی را که اندک [[مخالفت]] و یا حرکتی از آنان [[مشاهده]] می‌کرد، زیر ذره‌بین [[مراقبت]] و [[شناسایی]] قرار می‌داد وقتی گزارش تمام اتفاقات به وی می‌رسید، به سرعت آن شخص را از سر راه برمی‌داشت. اگر [[امام حسین]] {{ع}} پس از [[شهادت امام مجتبی]] {{ع}} در عرصه چنین شیوه‌ای که معاویه [[انتخاب]] کرده بود -یعنی انجام هرگونه [[تبهکاری]] زیر [[پوشش]] [[اسلام]]- مستقیماً دست به [[قیام]] وسیع و همه‌جانبه و فعالیت [[سیاسی]] زده بود، هیچ‌گاه نمی‌توانست معاویه را [[رسوا]] و در جهت [[حقانیت]] قیام خود در [[مردم]] ایجاد [[باور]] نماید و معاویه نیز بدون هیچ دردسری او را نیز از سر راه برمی‌داشت و در این صورت قیام [[حضرت]] در نطفه، خفه می‌شد و تلاش‌های فراوانی که می‌توانست در میان [[مسلمانان]] موجی از [[آگاهی]] پدید آورد، بر باد می‌رفت و فریادی که [[قادر]] بود در [[تاریخ]] انسانیّت طنین‌افکن باقی بماند چنان‌که در [[حادثه کربلا]] رخ داد، به [[خاموشی]] می‌گرایید.


بنابراین اگر امام حسین{{ع}} در دوران معاویه به قیام خود سرعت بخشیده بود، در تشریح مقاصد و اهدافش از قیام خود که در [[نجات]] و [[رهایی]] [[امت]] از [[جور]] و [[ستم]] [[حراست]] [[آیین اسلام]] از [[تحریف]]، تجسّم داشت، موفق نمی‌شد. ولی زمانی که [[یزید]] بر اریکه [[خلافت]] تکیه زد، مردم او را به هوسبازی و [[فسق]] و [[فجور]] و [[خوشگذرانی]] با بوزینه‌ها و باده‌نوشی، می‌شناختند و با تجاوزات و دشمنی‌هایش، با هیچ معیار [[شرعی]] و عرفی از نظر مسلمانان [[شایستگی خلافت]] را نداشت، به همین دلیل قیام بر [[ضد]] او، از دیدگاه [[توده]] مردم قیامی‌ [[مشروع]] تلقی می‌شد، چنان‌که تاریخ در کمال روشنی این [[واقعیت]] را به [[اثبات]] رسانده است.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۹۹.</ref>.
بنابراین اگر امام حسین {{ع}} در دوران معاویه به قیام خود سرعت بخشیده بود، در تشریح مقاصد و اهدافش از قیام خود که در [[نجات]] و [[رهایی]] [[امت]] از [[جور]] و [[ستم]] [[حراست]] [[آیین اسلام]] از [[تحریف]]، تجسّم داشت، موفق نمی‌شد. ولی زمانی که [[یزید]] بر اریکه [[خلافت]] تکیه زد، مردم او را به هوسبازی و [[فسق]] و [[فجور]] و [[خوشگذرانی]] با بوزینه‌ها و باده‌نوشی، می‌شناختند و با تجاوزات و دشمنی‌هایش، با هیچ معیار [[شرعی]] و عرفی از نظر مسلمانان [[شایستگی خلافت]] را نداشت، به همین دلیل قیام بر [[ضد]] او، از دیدگاه [[توده]] مردم قیامی‌ [[مشروع]] تلقی می‌شد، چنان‌که تاریخ در کمال روشنی این [[واقعیت]] را به [[اثبات]] رسانده است.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۱۹۹.</ref>.


==[[احترام]] به [[صلح امام حسن]]{{ع}}‌==
== [[احترام]] به [[صلح امام حسن]] {{ع}}‌==
[[عهد]] و پیمانی که بین معاویه و [[امام حسن]]{{ع}} برقرار شد، برگ برنده‌ای در دست [[معاویه]] بود که برای هر [[جنبش]] فعال و مخالف مسندنشینی خود، آن را نمودار می‌ساخت. درست است که این [[عهد]] و [[پیمان]] قراردادی [[حقیقی]] تلقی نمی‌شد و مورد [[رضایت]] [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} نبود و در شرایطی انجام پذیرفت که ناگزیر از [[تغییر]] و تبدیل آن شرایط بودند، اما [[جامعه]]، با وجود این عهد و پیمان پذیرای [[نهضت]] [[قیام]] [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} نمی‌شد، به فرض [[صحت]] این [[قرارداد]]، معاویه با [[دشمنی]] که در [[حق]] بزرگان [[شیعه]] و تعقیب و پیگرد آنان روا می‌داشت، این [[پیمان‌نامه]] را نقض کرد و در [[سیاست اقتصادی]] خویش، هیچ‌گونه حقی را رعایت نکرد.
[[عهد]] و پیمانی که بین معاویه و [[امام حسن]] {{ع}} برقرار شد، برگ برنده‌ای در دست [[معاویه]] بود که برای هر [[جنبش]] فعال و مخالف مسندنشینی خود، آن را نمودار می‌ساخت. درست است که این [[عهد]] و [[پیمان]] قراردادی [[حقیقی]] تلقی نمی‌شد و مورد [[رضایت]] [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} نبود و در شرایطی انجام پذیرفت که ناگزیر از [[تغییر]] و تبدیل آن شرایط بودند، اما [[جامعه]]، با وجود این عهد و پیمان پذیرای [[نهضت]] [[قیام]] [[ابا عبدالله الحسین]] {{ع}} نمی‌شد، به فرض [[صحت]] این [[قرارداد]]، معاویه با [[دشمنی]] که در [[حق]] بزرگان [[شیعه]] و تعقیب و پیگرد آنان روا می‌داشت، این [[پیمان‌نامه]] را نقض کرد و در [[سیاست اقتصادی]] خویش، هیچ‌گونه حقی را رعایت نکرد.


معاویه با پیش‌دستی، خواست در جهت [[عیب‌جویی]] از امام حسین{{ع}} از این پیمان‌نامه بهره گرفته و [[امام]]{{ع}} را نقض‌کننده پیمان‌نامه قلمداد کند، به [[حضرت]] نوشت: خبرهایی از تو به من رسیده که اگر راست باشد [[تصور]] می‌کنم از آن چشم نپوشی. به [[خدا]] [[سوگند]]! کسی که با خدا عهد و پیمان بسته باشد، به وفای بدان عهد سزاوارتر است و سزاوارترین [[مردم]] در جهت [[وفای به عهد]] افرادی‌اند که در [[ارج]] و [[عظمت]] و [[شرف]] و منزلتی که [[خداوند]] به تو ارزانی داشته، نظیر تو باشند. به خود آی و به پیمان خدا [[وفا]] نما؛ زیرا هرگاه مرا مورد [[اعتراض]] قرار دهی، به تو اعتراض خواهم کرد و هرزمان در پی [[فریب]] من باشی به تو [[حیله]] و [[نیرنگ]] خواهم نمود، از خدا بترس و [[مسلمانان]] را دچار [[تفرقه]] و پراکندگی مکن<ref>الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۸؛ اخبار الطوال، ص۲۲۴؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۲.</ref>.
معاویه با پیش‌دستی، خواست در جهت [[عیب‌جویی]] از امام حسین {{ع}} از این پیمان‌نامه بهره گرفته و [[امام]] {{ع}} را نقض‌کننده پیمان‌نامه قلمداد کند، به [[حضرت]] نوشت: خبرهایی از تو به من رسیده که اگر راست باشد [[تصور]] می‌کنم از آن چشم نپوشی. به [[خدا]] [[سوگند]]! کسی که با خدا عهد و پیمان بسته باشد، به وفای بدان عهد سزاوارتر است و سزاوارترین [[مردم]] در جهت [[وفای به عهد]] افرادی‌اند که در [[ارج]] و [[عظمت]] و [[شرف]] و منزلتی که [[خداوند]] به تو ارزانی داشته، نظیر تو باشند. به خود آی و به پیمان خدا [[وفا]] نما؛ زیرا هرگاه مرا مورد [[اعتراض]] قرار دهی، به تو اعتراض خواهم کرد و هرزمان در پی [[فریب]] من باشی به تو [[حیله]] و [[نیرنگ]] خواهم نمود، از خدا بترس و [[مسلمانان]] را دچار [[تفرقه]] و پراکندگی مکن<ref>الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۸۸؛ اخبار الطوال، ص۲۲۴؛ اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۲.</ref>.


از اینجا بود که امام حسن{{ع}} و پس از او امام حسین{{ع}} در جهت گسترش [[رسالت]] و ایجاد [[آمادگی]] برای قیامی که معاویه با [[جور]] و [[ستم]] خود و فاصله حکومتش با [[حکومت]] صحیح [[اسلامی]] آن را تقویت کرده بود، به شیوه دیگری [[متوسل]] شدند. [[رفتار]] [[سلطه]] [[حاکم]] [[اموی]] با مردم به گونه‌ای بود که بسیاری از مردم و -به گونه‌ای خاص-[[اکثریت]] اهالی [[عراق]] پس از [[مرگ معاویه]]، [[کینه]] و [[دشمنی]] [[بنی امیه]] و [[دوستی]] و [[محبت اهل بیت]]{{عم}} را به عنوان یک [[عقیده]]، [[باور]] داشتند<ref>الفتنة الکبری -علی و بنوه-، طه حسین، ص۲۹۰. برای شرح بیشتر به کتاب ثورة الحسین، ظروفها الاجتماعیه و آثارها النفیسه، ص۱۲۷ مراجعه شود.</ref><ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۲۰۱.</ref>.
از اینجا بود که امام حسن {{ع}} و پس از او امام حسین {{ع}} در جهت گسترش [[رسالت]] و ایجاد [[آمادگی]] برای قیامی که معاویه با [[جور]] و [[ستم]] خود و فاصله حکومتش با [[حکومت]] صحیح [[اسلامی]] آن را تقویت کرده بود، به شیوه دیگری [[متوسل]] شدند. [[رفتار]] [[سلطه]] [[حاکم]] [[اموی]] با مردم به گونه‌ای بود که بسیاری از مردم و -به گونه‌ای خاص-[[اکثریت]] اهالی [[عراق]] پس از [[مرگ معاویه]]، [[کینه]] و [[دشمنی]] [[بنی امیه]] و [[دوستی]] و [[محبت اهل بیت]] {{عم}} را به عنوان یک [[عقیده]]، [[باور]] داشتند<ref>الفتنة الکبری -علی و بنوه-، طه حسین، ص۲۹۰. برای شرح بیشتر به کتاب ثورة الحسین، ظروفها الاجتماعیه و آثارها النفیسه، ص۱۲۷ مراجعه شود.</ref><ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۲۰۱.</ref>.


==موضع‌گیری‌ها پیش از [[قیام امام]]{{ع}}‌==
== موضع‌گیری‌ها پیش از [[قیام امام]] {{ع}}‌==
[[نهضت]] و [[قیام امام حسین]]{{ع}} جنبشی مقطعی و زودگذر و یا واکنشی نابه هنگام نبود، بلکه آن [[حضرت]] خود، باقیمانده [[نبوت]] و [[وارث]] [[رسالت]] و [[پرچمدار]] ارزش‌های والایی به شمار می‌آمد که [[اسلام]] آنها را میان [[مسلمانان]] به وجود آورده و پایه و اساس آنها را [[تحکیم]] بخشیده بود، چنان‌که از [[رحلت]] جانسوز [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که همواره آن حضرت، [[حسین]] را ستوده و [[مقام]] [[منزلت]] وی را تشریح نموده بود، مدت چندانی سپری بود. در همین [[زمان]]، اهداف شوم [[امویان]] در قبال رسالت [[اسلامی]] [[نبی اکرم]]{{صل}} و [[امت]] [[معتقد]] به رسالت آن حضرت، پدیدار گشت.
[[نهضت]] و [[قیام امام حسین]] {{ع}} جنبشی مقطعی و زودگذر و یا واکنشی نابه هنگام نبود، بلکه آن [[حضرت]] خود، باقیمانده [[نبوت]] و [[وارث]] [[رسالت]] و [[پرچمدار]] ارزش‌های والایی به شمار می‌آمد که [[اسلام]] آنها را میان [[مسلمانان]] به وجود آورده و پایه و اساس آنها را [[تحکیم]] بخشیده بود، چنان‌که از [[رحلت]] جانسوز [[پیامبر اکرم]] {{صل}} که همواره آن حضرت، [[حسین]] را ستوده و [[مقام]] [[منزلت]] وی را تشریح نموده بود، مدت چندانی سپری بود. در همین [[زمان]]، اهداف شوم [[امویان]] در قبال رسالت [[اسلامی]] [[نبی اکرم]] {{صل}} و [[امت]] [[معتقد]] به رسالت آن حضرت، پدیدار گشت.


[[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} با پدیداری تمام به [[دفاع از حق]] و عدالت‌ پرداختند و به هر وسیله ممکن و [[مشروع]]، در جهت احیای رسالت اسلامی و [[حفظ]] و [[حراست]] آن، تلاش نمودند.
[[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}} با پدیداری تمام به [[دفاع از حق]] و عدالت‌ پرداختند و به هر وسیله ممکن و [[مشروع]]، در جهت احیای رسالت اسلامی و [[حفظ]] و [[حراست]] آن، تلاش نمودند.
در [[عصر امام حسین]]{{ع}} فاصله‌گیری و [[ضعف]] و [[سستی]] مسلمانان از [[یاری]] [[حق]]، در کنار [[تسلط]] [[منافقان]] و نفوذشان در دستگاه [[دولت]]، در ایجاد حالتی [[بیمار]] گونه که می‌توان آن را از دست دادن [[اراده]] و [[وجدان]] مردگی، نامید نقش بزرگی داشت. از همین رهگذر، دیدگاه‌ها در قبال شیوه [[دفاع از عقیده]] و [[آرمان]] اسلامی و حفظ و حراست آن و [[حاکمیت]] حق و [[عدالت]]، با یکدیگر [[اختلاف]] داشت.
در [[عصر امام حسین]] {{ع}} فاصله‌گیری و [[ضعف]] و [[سستی]] مسلمانان از [[یاری]] [[حق]]، در کنار [[تسلط]] [[منافقان]] و نفوذشان در دستگاه [[دولت]]، در ایجاد حالتی [[بیمار]] گونه که می‌توان آن را از دست دادن [[اراده]] و [[وجدان]] مردگی، نامید نقش بزرگی داشت. از همین رهگذر، دیدگاه‌ها در قبال شیوه [[دفاع از عقیده]] و [[آرمان]] اسلامی و حفظ و حراست آن و [[حاکمیت]] حق و [[عدالت]]، با یکدیگر [[اختلاف]] داشت.


ولی هیچ‌کس در [[مشروعیت]] و عدالت موضع [[امام حسین]]{{ع}} در قبال [[انحرافی]] که در کلیه زوایای [[حکومت]] راه یافته بود و [[تغییر]] و تحولی که در توان و [[قدرت]] مسلمانان به وجود آمده بود، تردیدی نداشت. ولی موقعیت [[آمادگی]] کامل در جهت دست‌یابی به [[پیروزی]]، آن هم به گونه‌ای انقلابی که [[جور]] و [[ستم]] را از [[مسلمانان]] بزداید، هنوز نزد همگان به حد کمال نرسیده بود.
ولی هیچ‌کس در [[مشروعیت]] و عدالت موضع [[امام حسین]] {{ع}} در قبال [[انحرافی]] که در کلیه زوایای [[حکومت]] راه یافته بود و [[تغییر]] و تحولی که در توان و [[قدرت]] مسلمانان به وجود آمده بود، تردیدی نداشت. ولی موقعیت [[آمادگی]] کامل در جهت دست‌یابی به [[پیروزی]]، آن هم به گونه‌ای انقلابی که [[جور]] و [[ستم]] را از [[مسلمانان]] بزداید، هنوز نزد همگان به حد کمال نرسیده بود.


دیدگاه‌های یاد شده (از سه حالت خارج نبودند) یا بر انجام [[نهضت]] و [[قیام]] مهر [[تأیید]] می‌نهادند و در جهت دست زدن به قیام، با هر نتیجه‌ای که داشت، [[اعلان]] [[آمادگی]] می‌نمودند، و یا از [[شکست]] و عدم پیروزی قیام، هشدار می‌دادند و یا [[مردم]] را پراکنده و آنان را از [[تصمیم]] خود بازداشته و منصرف می‌کردند.
دیدگاه‌های یاد شده (از سه حالت خارج نبودند) یا بر انجام [[نهضت]] و [[قیام]] مهر [[تأیید]] می‌نهادند و در جهت دست زدن به قیام، با هر نتیجه‌ای که داشت، [[اعلان]] [[آمادگی]] می‌نمودند، و یا از [[شکست]] و عدم پیروزی قیام، هشدار می‌دادند و یا [[مردم]] را پراکنده و آنان را از [[تصمیم]] خود بازداشته و منصرف می‌کردند.
[[پیروان اهل بیت]]{{عم}} که در کوره [[آتش]] [[خشم]] [[خاندان]] [[اموی]] [[حاکم]] بر مسلمانان، سوخته بودند، نهضت و قیام را تأیید و برای انجام آن اعلان آمادگی می‌کردند هرچند بعدها [[ترس]] و [[بیم]]، بر بعضی از آنها چیره گشت و برخی به [[زندان]] افکنده شدند و از ناحیه دژخیمان [[سلطه]] حاکم اموی، در محاصره قرار گرفتند.
[[پیروان اهل بیت]] {{عم}} که در کوره [[آتش]] [[خشم]] [[خاندان]] [[اموی]] [[حاکم]] بر مسلمانان، سوخته بودند، نهضت و قیام را تأیید و برای انجام آن اعلان آمادگی می‌کردند هرچند بعدها [[ترس]] و [[بیم]]، بر بعضی از آنها چیره گشت و برخی به [[زندان]] افکنده شدند و از ناحیه دژخیمان [[سلطه]] حاکم اموی، در محاصره قرار گرفتند.


برخی دیگر نظیر -[[عبدالله بن عباس]] و [[محمد حنفیه]]- که [[نزدیکان]] [[امام]] را تشکیل می‌دادند، از انجام قیام هشدار می‌دادند و ترجیح می‌دادند [[امام حسین]]{{ع}} نظر به فاصله زیاد [[یمن]] از [[پایتخت حکومت]] و وجود گروهی از [[پیروان]] وی و [[پدر]] بزرگوارش در آن سامان، به آن دیار [[هجرت]] نمایند<ref>مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۷ و ۲۱۶؛ مروج الذهب، ج۳، ص۶۴.</ref>.
برخی دیگر نظیر -[[عبدالله بن عباس]] و [[محمد حنفیه]]- که [[نزدیکان]] [[امام]] را تشکیل می‌دادند، از انجام قیام هشدار می‌دادند و ترجیح می‌دادند [[امام حسین]] {{ع}} نظر به فاصله زیاد [[یمن]] از [[پایتخت حکومت]] و وجود گروهی از [[پیروان]] وی و [[پدر]] بزرگوارش در آن سامان، به آن دیار [[هجرت]] نمایند<ref>مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۷ و ۲۱۶؛ مروج الذهب، ج۳، ص۶۴.</ref>.


دسته‌ای دیگر، مردم را پراکنده نموده و از تصمیم‌شان بازمی‌داشتند و آنان را از فرجام [[شورش]] بر [[ضد]] حاکم بیمناک می‌ساختند و با [[نصیحت]] امام{{ع}}، از او خواستند مانند سایر مردم تن به [[بیعت]] بدهد و بر جور و ستم، [[صبر]] و [[بردباری]] نماید چنان‌که [[عبدالله بن عمر]] در نصیحت خود به امام حسین{{ع}} چنین پیشنهادی داد<ref>مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۹۱.</ref><ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۲۰۲.</ref>.
دسته‌ای دیگر، مردم را پراکنده نموده و از تصمیم‌شان بازمی‌داشتند و آنان را از فرجام [[شورش]] بر [[ضد]] حاکم بیمناک می‌ساختند و با [[نصیحت]] امام {{ع}}، از او خواستند مانند سایر مردم تن به [[بیعت]] بدهد و بر جور و ستم، [[صبر]] و [[بردباری]] نماید چنان‌که [[عبدالله بن عمر]] در نصیحت خود به امام حسین {{ع}} چنین پیشنهادی داد<ref>مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۹۱.</ref><ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۲۰۲.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش