جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
:<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[انس بن فضالة ظفری اوسی انصاری در تاریخ اسلامی]] </div> | :<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[انس بن فضالة ظفری اوسی انصاری در تاریخ اسلامی]] </div> | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
نسب او [[انس بن فضالة بن عدی بن حرام بن هیثم بن ظفر بن خزرج بن عمرو بن مالک بن اوس انصاری]]<ref>ر.ک: ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۰۱؛ سمعانی، ج۴، ص۱۰۱.</ref> و مادرش [[سوده]]، دختر [[سوید بن حرام بن هیثم ظفری]] است<ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۵۹.</ref>. [[بخاری]] گوید: [[رسول خدا]]{{صل}} در [[دیدار]] از تیره بنو ظفر، از [[اوس]]، بر انس بن فضاله و پدرش وارد شد <ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۷۴.</ref>. [[محمد بن انس]] نقل کرده که در دیدار [[رسول الله]]{{صل}} از بنوظفر، [[عبد الله بن مسعود]]، [[معاذ بن جبل]] و عدهای دیگر از [[صحابه]] آن [[حضرت]] را [[همراهی]] میکردند. رسول خدا{{صل}} بر صخرهای که در آنجا بود نشست و به یکی از [[قاریان قرآن]] فرمود تا [[قرآن]] بخواند. [[قاری]] چون [[آیه]] {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا}}<ref>«پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟» سوره نساء، آیه ۴۱.</ref>. را [[تلاوت]] کرد، [[پیامبر]] چنان به [[گریه]] افتاد که [[محاسن]] و گونههای مبارکشتر شد و فرمود: «خدایا! این [[شهادت]] بر کسانی است که من در میان آنان هستم؛ پس چگونه است حال کسانی که آنان را ندیدهام»<ref>خطیب بغدادی، ج۳، ص۱۳۲ و ۱۳۳.</ref>. | نسب او [[انس بن فضالة بن عدی بن حرام بن هیثم بن ظفر بن خزرج بن عمرو بن مالک بن اوس انصاری]]<ref>ر. ک: ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۰۱؛ سمعانی، ج۴، ص۱۰۱.</ref> و مادرش [[سوده]]، دختر [[سوید بن حرام بن هیثم ظفری]] است<ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۵۹.</ref>. [[بخاری]] گوید: [[رسول خدا]] {{صل}} در [[دیدار]] از تیره بنو ظفر، از [[اوس]]، بر انس بن فضاله و پدرش وارد شد <ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۷۴.</ref>. [[محمد بن انس]] نقل کرده که در دیدار [[رسول الله]] {{صل}} از بنوظفر، [[عبد الله بن مسعود]]، [[معاذ بن جبل]] و عدهای دیگر از [[صحابه]] آن [[حضرت]] را [[همراهی]] میکردند. رسول خدا {{صل}} بر صخرهای که در آنجا بود نشست و به یکی از [[قاریان قرآن]] فرمود تا [[قرآن]] بخواند. [[قاری]] چون [[آیه]] {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا}}<ref>«پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟» سوره نساء، آیه ۴۱.</ref>. را [[تلاوت]] کرد، [[پیامبر]] چنان به [[گریه]] افتاد که [[محاسن]] و گونههای مبارکشتر شد و فرمود: «خدایا! این [[شهادت]] بر کسانی است که من در میان آنان هستم؛ پس چگونه است حال کسانی که آنان را ندیدهام»<ref>خطیب بغدادی، ج۳، ص۱۳۲ و ۱۳۳.</ref>. | ||
'''انس در [[جنگ احد]]:''' رسول خدا{{صل}} او و برادرش مؤنس را که از نیروهای اطلاعاتی آن حضرت بودند، برای کسب اطلاع از [[قریش]] فرستاد. آن دو در منطقه عقیق به آنان رسیدند و همراه ایشان حرکت کردند و چون قریش در منطقه وطاء توقف کرد، آن دو به نزد حضرت بازگشتند و تمام [[اخبار]] قریش را به اطلاع آن حضرت رساندند<ref>واقدی، ج۱، ص۲۰۶ و ۲۰۷؛ ابن سعد، ج۲، ص۲۸؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. انس در این [[جنگ]] به شهادت رسید و چون پسرش محمد را که بیش از سه سال نداشت نزد پیامبر آوردند، به او نخلی داد که فروخته و بخشیده نمیشد<ref>{{عربی|فتصدق علیه بعذق لا یباع ولا یوهب}}، ابن اثیر، ج۱، ص۲۹۲؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۷۵.</ref>. [[ابن منده]] بر اثر [[نقص]] در سند یک [[روایت]]، بیان داشته که انس در [[حجة الوداع]] حضور داشته و بیست ساله بوده است<ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۴۱.</ref>. [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۴۱.</ref> این توهم ابن منده را پاسخ داده و سند کامل روایت یادشده را آورده و توضیح داده که شخص حاضر در حجة الوداع، [[محمد]] بن انس بن [[فضاله]] بود که در آن [[زمان]] ده سال داشت.<ref>[[محمد رضا هدایتپناه|محمد رضا هدایتپناه]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «انس بن فضالة ظفری اوسی انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۳۹.</ref> | '''انس در [[جنگ احد]]:''' رسول خدا {{صل}} او و برادرش مؤنس را که از نیروهای اطلاعاتی آن حضرت بودند، برای کسب اطلاع از [[قریش]] فرستاد. آن دو در منطقه عقیق به آنان رسیدند و همراه ایشان حرکت کردند و چون قریش در منطقه وطاء توقف کرد، آن دو به نزد حضرت بازگشتند و تمام [[اخبار]] قریش را به اطلاع آن حضرت رساندند<ref>واقدی، ج۱، ص۲۰۶ و ۲۰۷؛ ابن سعد، ج۲، ص۲۸؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. انس در این [[جنگ]] به شهادت رسید و چون پسرش محمد را که بیش از سه سال نداشت نزد پیامبر آوردند، به او نخلی داد که فروخته و بخشیده نمیشد<ref>{{عربی|فتصدق علیه بعذق لا یباع ولا یوهب}}، ابن اثیر، ج۱، ص۲۹۲؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۷۵.</ref>. [[ابن منده]] بر اثر [[نقص]] در سند یک [[روایت]]، بیان داشته که انس در [[حجة الوداع]] حضور داشته و بیست ساله بوده است<ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۴۱.</ref>. [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۴۱.</ref> این توهم ابن منده را پاسخ داده و سند کامل روایت یادشده را آورده و توضیح داده که شخص حاضر در حجة الوداع، [[محمد]] بن انس بن [[فضاله]] بود که در آن [[زمان]] ده سال داشت.<ref>[[محمد رضا هدایتپناه|محمد رضا هدایتپناه]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «انس بن فضالة ظفری اوسی انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۳۹.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |