اهل‌التقوی (اسم الهی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
==واژه‌شناسی لغوی==
== واژه‌شناسی لغوی ==
این واژه مرکب از دو کلمه "[[اهل]]" و "[[تقوا]]" است. [[اهل]] در لغت به معنای سزاوار و [[شایسته]]، نجیب، اصیل، [[خاندان]]، [[خویشاوندان]]، [[زن]]، [[مالک]]، مقیم و ساکن، [[قاری]]، [[مردم]]، [[امت]] و [[پیروان]] آمده است<ref>فرهنگ فارسی، ج‌۱، ص‌۴۰۹؛ الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۲۸، «اهل»؛ الموسوعة الذهبیه، ج‌۶‌، ص‌۲۱۱، «الاهل».</ref>. جامع همه این معانی، تحقق اُنسی است که با اختصاص یا تعلق و [[وابستگی]] همراه باشد که نسبت به مضاف الیه و موارد کاربرد، معانی آن متفاوت می‌شود<ref> التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۶۹، «اهل».</ref>. [[تقوا]] نیز از ریشه "وقایه" به معنای دوری گزیدن<ref>لسان العرب، ج‌۱۵، ص‌۳۷۸، «وقی».</ref> و [[حفظ]] شئ از امور آسیب‌رسان است و گاه به معنای [[ترس]] نیز به [[کار]] رفته است<ref>مفردات، ص‌۸۸۱‌؛ التحقیق، ج‌۱۳، ص‌۱۸۳، «وقی».</ref>، بنابراین اهل‌التقوی ترکیبی اضافی و به معنای کسی است که [[شایسته]] است از [[مقام]] او ترسیده و از [[مخالفت]] با وی [[پرهیز]] شود.[[تقوا]] در اصطلاح [[شرع]] نیز بر [[پاسداری]] و [[کمال]] [[مراقبت نفس]] در برابر [[گناه]]، از طریق انجام دادن [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] بلکه ترک برخی مباحات اطلاق شده است<ref>مفردات، ص‌۸۸۱‌، «وقی».</ref>
این واژه مرکب از دو کلمه "[[اهل]]" و "[[تقوا]]" است. [[اهل]] در لغت به معنای سزاوار و [[شایسته]]، نجیب، اصیل، [[خاندان]]، [[خویشاوندان]]، [[زن]]، [[مالک]]، مقیم و ساکن، [[قاری]]، [[مردم]]، [[امت]] و [[پیروان]] آمده است<ref>فرهنگ فارسی، ج‌۱، ص‌۴۰۹؛ الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۲۸، «اهل»؛ الموسوعة الذهبیه، ج‌۶‌، ص‌۲۱۱، «الاهل».</ref>. جامع همه این معانی، تحقق اُنسی است که با اختصاص یا تعلق و [[وابستگی]] همراه باشد که نسبت به مضاف الیه و موارد کاربرد، معانی آن متفاوت می‌شود<ref> التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۶۹، «اهل».</ref>. [[تقوا]] نیز از ریشه "وقایه" به معنای دوری گزیدن<ref>لسان العرب، ج‌۱۵، ص‌۳۷۸، «وقی».</ref> و [[حفظ]] شئ از امور آسیب‌رسان است و گاه به معنای [[ترس]] نیز به [[کار]] رفته است<ref>مفردات، ص‌۸۸۱‌؛ التحقیق، ج‌۱۳، ص‌۱۸۳، «وقی».</ref>، بنابراین اهل‌التقوی ترکیبی اضافی و به معنای کسی است که [[شایسته]] است از [[مقام]] او ترسیده و از [[مخالفت]] با وی [[پرهیز]] شود. [[تقوا]] در اصطلاح [[شرع]] نیز بر [[پاسداری]] و [[کمال]] [[مراقبت نفس]] در برابر [[گناه]]، از طریق انجام دادن [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] بلکه ترک برخی مباحات اطلاق شده است<ref>مفردات، ص‌۸۸۱‌، «وقی».</ref>


اهل‌ التقوی به صورت اسم و [[وصف]] [[خداوند]] تنها یک بار در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَمَا يَذْكُرُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ }}<ref> و پند نمی‌گیرند مگر که خداوند بخواهد که او سزیده پرهیختن و سزاوار آمرزیدن است؛ سوره مدثر، آیه:۵۶.</ref> [[اهل‌ بیت]]{{عم}} نیز در [[دعاها]] و نیایشهای بسیاری [[خداوند]] را با این اسم خوانده‌اند <ref>الکافی، ج‌۲، ص‌۵۱۳‌؛ من لا یحضره الفقیه، ج‌۱، ص‌۲۷۷؛ تهذیب الاحکام، ج‌۳، ص‌۱۲۴.</ref><ref>[[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]]، [[اهل التقوی - رضوی (مقاله)|مقاله «اهل التقوی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۲۸ - ۱۳۰.</ref>
اهل‌ التقوی به صورت اسم و [[وصف]] [[خداوند]] تنها یک بار در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَمَا يَذْكُرُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ }}<ref> و پند نمی‌گیرند مگر که خداوند بخواهد که او سزیده پرهیختن و سزاوار آمرزیدن است؛ سوره مدثر، آیه:۵۶.</ref> [[اهل‌ بیت]] {{عم}} نیز در [[دعاها]] و نیایشهای بسیاری [[خداوند]] را با این اسم خوانده‌اند <ref>الکافی، ج‌۲، ص‌۵۱۳‌؛ من لا یحضره الفقیه، ج‌۱، ص‌۲۷۷؛ تهذیب الاحکام، ج‌۳، ص‌۱۲۴.</ref><ref>[[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]]، [[اهل التقوی - رضوی (مقاله)|مقاله «اهل التقوی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۲۸ - ۱۳۰.</ref>


==تبیین [[اهل التقوی]]==
== تبیین [[اهل التقوی]] ==
بیشتر [[مفسران]] [[تقوا]] را در [[آیه]] یاد شده به معنای اسم مفعولی گرفته و در [[تفسیر]] {{متن قرآن|هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى}} گفته‌اند: [[خداوند]] [[شایسته]] آن است که از [[محرمات]]<ref>کشف الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۲۹۲؛ مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۵۹۳‌؛ روض الجنان، ج‌۲۰، ص‌۴۰.</ref>، [[کیفر]] و [[مجازات]] او<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۱۴؛ کنزالدقائق، ج‌۱۴، ص‌۳۲؛ الکشاف، ج‌۴، ص‌۶۵۷‌.</ref> و از قرار دادن [[شریک]] برای او [[پرهیز]] شود<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۹، ص‌۵۹‌؛ الدر المنثور، ج‌۸‌، ص‌۳۴۰؛ الفرقان، ج‌۲۹، ص‌۲۶۹.</ref>، زیرا [[ولایت مطلقه]] بر هر چیزی از آنِ وی و [[سعادت]] و [[شقاوت انسان]] به دست اوست<ref>المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۰۱.</ref>
بیشتر [[مفسران]] [[تقوا]] را در [[آیه]] یاد شده به معنای اسم مفعولی گرفته و در [[تفسیر]] {{متن قرآن|هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى}} گفته‌اند: [[خداوند]] [[شایسته]] آن است که از [[محرمات]]<ref>کشف الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۲۹۲؛ مجمع‌البیان، ج‌۱۰، ص‌۵۹۳‌؛ روض الجنان، ج‌۲۰، ص‌۴۰.</ref>، [[کیفر]] و [[مجازات]] او<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۴، ج‌۲۹، ص‌۲۱۴؛ کنزالدقائق، ج‌۱۴، ص‌۳۲؛ الکشاف، ج‌۴، ص‌۶۵۷‌.</ref> و از قرار دادن [[شریک]] برای او [[پرهیز]] شود<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۹، ص‌۵۹‌؛ الدر المنثور، ج‌۸‌، ص‌۳۴۰؛ الفرقان، ج‌۲۹، ص‌۲۶۹.</ref>، زیرا [[ولایت مطلقه]] بر هر چیزی از آنِ وی و [[سعادت]] و [[شقاوت انسان]] به دست اوست<ref>المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۰۱.</ref>


بر اساس [[حدیث قدسی]]<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۹، ص‌۵۹‌؛ الدرالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۳۴۰؛ الفرقان، ج‌۲۹، ص‌۲۶۹.</ref>، همچنین [[روایت]] اَنَس از [[پیامبر]]{{صل}}<ref>روض الجنان، ج‌۲۰، ص‌۴۰.</ref> و نیز به [[نقل]] [[ابو بصیر]] از [[امام‌ صادق]]{{ع}} در معنای {{متن قرآن|أَهْلُ التَّقْوَى}} در این [[آیه]] [[خداوند]] می‌فرماید: من [[شایسته]] آنم که از من [[پرهیز]] شود و بنده‌ام برای من [[شریک]] وانبازی قرار ندهد<ref>نورالثقلین، ج‌۵، ص ۴۶۰.</ref>. برخی [[تقوا]] را به معنای اسم فاعلی گرفته که در آن صورت معنا چنین می‌شود: [[خدا]] [[اهل]] تقواست و پیوسته از هرگونه [[ظلم]]، [[قبیح]] و کارهای غیر حکیمانه می‌پرهیزد و در [[حقیقت]]، بالاترین جایگاه [[تقوا]] از آن [[خدا]] و تقوای [[بندگان]] پرتوی [[ضعیف]] از [[تقوای الهی]] است<ref>البرهان، ج‌۵‌، ص‌۵۳۲‌. نمونه، ج‌۲۵، ص‌۲۶۷؛ نگرش [[وحی]] بر [[خداشناسی]]، ج‌۲، ص‌۳۱.</ref><ref>[[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]]، [[اهل التقوی - رضوی (مقاله)|مقاله «اهل التقوی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۲۸ - ۱۳۰.</ref>
بر اساس [[حدیث قدسی]]<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۹، ص‌۵۹‌؛ الدرالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۳۴۰؛ الفرقان، ج‌۲۹، ص‌۲۶۹.</ref>، همچنین [[روایت]] اَنَس از [[پیامبر]] {{صل}}<ref>روض الجنان، ج‌۲۰، ص‌۴۰.</ref> و نیز به [[نقل]] [[ابو بصیر]] از [[امام‌ صادق]] {{ع}} در معنای {{متن قرآن|أَهْلُ التَّقْوَى}} در این [[آیه]] [[خداوند]] می‌فرماید: من [[شایسته]] آنم که از من [[پرهیز]] شود و بنده‌ام برای من [[شریک]] وانبازی قرار ندهد<ref>نورالثقلین، ج‌۵، ص ۴۶۰.</ref>. برخی [[تقوا]] را به معنای اسم فاعلی گرفته که در آن صورت معنا چنین می‌شود: [[خدا]] [[اهل]] تقواست و پیوسته از هرگونه [[ظلم]]، [[قبیح]] و کارهای غیر حکیمانه می‌پرهیزد و در [[حقیقت]]، بالاترین جایگاه [[تقوا]] از آن [[خدا]] و تقوای [[بندگان]] پرتوی [[ضعیف]] از [[تقوای الهی]] است<ref>البرهان، ج‌۵‌، ص‌۵۳۲‌. نمونه، ج‌۲۵، ص‌۲۶۷؛ نگرش [[وحی]] بر [[خداشناسی]]، ج‌۲، ص‌۳۱.</ref><ref>[[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]]، [[اهل التقوی - رضوی (مقاله)|مقاله «اهل التقوی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۲۸ - ۱۳۰.</ref>


==رابطه [[اهل التقوی]] با [[اهل المغفره]]==
== رابطه [[اهل التقوی]] با [[اهل المغفره]] ==
مقرون ساختن این دو اسم در یک [[آیه]] اشاره به این معناست که [[تقوا]] زمینه‌ساز [[بخشایش]] است؛ یعنی [[خداوند]] کسی را که [[تقوا]] ورزد می‌بخشد<ref>المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۰۹.</ref>؛ به عبارت دیگر آن‌کس که از [[خدا]] [[پروا]] و از او [[اطاعت]] کند سزاوار آن است که [[خداوند]] در مقابل، [[گناهان]] او را ببخشاید<ref>تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۳۴۹.</ref>. [[پیامبر‌ اکرم]]{{صل}} در [[پاسخ]] پرسشی درباره [[تفسیر]] این [[آیه]] فرمود: [[خداوند متعال]] در این [[آیه]] می‌گوید: من [[اهل تقوا]] هستم. برای من شریکی قرار ندهید، پس هرکس [[تقوا]] پیشه کند و برای من شریکی قرار ندهد [[اهل]] آن هستم که [[گناهان]] دیگرِ او را بیامرزم <ref>الدرالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۳۴۰.</ref>. برخی آن دو اسم را اشاره به [[مقام خوف]] از [[عذاب]] و [[رجا]] به [[مغفرت الهی]] دانسته‌اند <ref>نمونه، ج‌۲۵، ص‌۲۶۶.</ref>؛ همچنین از منظر [[علامه طباطبایی]] این دو اسم، [[شایستگی]] علّت قرار گرفتن برای [[دعوت]] [[خداوند]] در [[آیه]] قبل را دارد؛ آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن|كَلاَّ إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء ذَكَرَهُ}}<ref> هرگز! بی‌گمان این یادکردی است.که هر کس خواهد از آن پند می‌گیرد؛ سوره مدثر، آیه: ۵۴ - ۵۵.</ref>؛ بدین معنا که چون [[خداوند]] [[اهل تقوا]] و [[مغفرت]] است، [[بندگان]] را به [[اندرزها]] و پندهای [[قرآن]] فراخوانده تا هرکس بخواهد از آن [[پند]] گیرد و نیز می‌تواند آن دو اسم علت برای صدر [[آیه]] باشد: {{متن قرآن|وَمَا يَذْكُرُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ }}<ref> و پند نمی‌گیرند مگر که خداوند بخواهد که او سزیده پرهیختن و سزاوار آمرزیدن است؛ سوره مدثر، آیه:۵۶.</ref> که اشاره به آن است که [[اهل تقوا]] و [[مغفرت]] بودن [[خداوند]] وقتی تمام و کامل است که دارای [[اراده]] نافذ در همه تصمیمات و اَعمال خلق‌باشد<ref>المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۰۱.</ref><ref>[[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]]، [[اهل التقوی - رضوی (مقاله)|مقاله «اهل التقوی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۲۸ - ۱۳۰.</ref>
مقرون ساختن این دو اسم در یک [[آیه]] اشاره به این معناست که [[تقوا]] زمینه‌ساز [[بخشایش]] است؛ یعنی [[خداوند]] کسی را که [[تقوا]] ورزد می‌بخشد<ref>المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۰۹.</ref>؛ به عبارت دیگر آن‌کس که از [[خدا]] [[پروا]] و از او [[اطاعت]] کند سزاوار آن است که [[خداوند]] در مقابل، [[گناهان]] او را ببخشاید<ref>تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۳۴۹.</ref>. [[پیامبر‌ اکرم]] {{صل}} در [[پاسخ]] پرسشی درباره [[تفسیر]] این [[آیه]] فرمود: [[خداوند متعال]] در این [[آیه]] می‌گوید: من [[اهل تقوا]] هستم. برای من شریکی قرار ندهید، پس هرکس [[تقوا]] پیشه کند و برای من شریکی قرار ندهد [[اهل]] آن هستم که [[گناهان]] دیگرِ او را بیامرزم <ref>الدرالمنثور، ج‌۸‌، ص‌۳۴۰.</ref>. برخی آن دو اسم را اشاره به [[مقام خوف]] از [[عذاب]] و [[رجا]] به [[مغفرت الهی]] دانسته‌اند <ref>نمونه، ج‌۲۵، ص‌۲۶۶.</ref>؛ همچنین از منظر [[علامه طباطبایی]] این دو اسم، [[شایستگی]] علّت قرار گرفتن برای [[دعوت]] [[خداوند]] در [[آیه]] قبل را دارد؛ آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن|كَلاَّ إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ فَمَن شَاء ذَكَرَهُ}}<ref> هرگز! بی‌گمان این یادکردی است. که هر کس خواهد از آن پند می‌گیرد؛ سوره مدثر، آیه: ۵۴ - ۵۵.</ref>؛ بدین معنا که چون [[خداوند]] [[اهل تقوا]] و [[مغفرت]] است، [[بندگان]] را به [[اندرزها]] و پندهای [[قرآن]] فراخوانده تا هرکس بخواهد از آن [[پند]] گیرد و نیز می‌تواند آن دو اسم علت برای صدر [[آیه]] باشد: {{متن قرآن|وَمَا يَذْكُرُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ }}<ref> و پند نمی‌گیرند مگر که خداوند بخواهد که او سزیده پرهیختن و سزاوار آمرزیدن است؛ سوره مدثر، آیه:۵۶.</ref> که اشاره به آن است که [[اهل تقوا]] و [[مغفرت]] بودن [[خداوند]] وقتی تمام و کامل است که دارای [[اراده]] نافذ در همه تصمیمات و اَعمال خلق‌باشد<ref>المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۰۱.</ref><ref>[[سید عباس رضوی|رضوی، سید عباس]]، [[اهل التقوی - رضوی (مقاله)|مقاله «اهل التقوی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۱۲۸ - ۱۳۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش