جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| زادگاه = | | زادگاه = | ||
| تاریخ درگذشت = | | تاریخ درگذشت = | ||
| آرامگاه = | | آرامگاه = | ||
| محل زندگی = [[دمشق]]، [[حمص]]، [[بصره]] | | محل زندگی = [[دمشق]]، [[حمص]]، [[بصره]] | ||
| پیشه = | | پیشه = | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| موضوع مرتبط = بشیر بن معبد | | موضوع مرتبط = بشیر بن معبد | ||
| عنوان مدخل = [[بشیر بن معبد]] | | عنوان مدخل = [[بشیر بن معبد]] | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[بشیر بن معبد در تاریخ اسلامی]] - [[بشیر بن معبد در تراجم و رجال]] - [[بشیر بن معبد در حدیث]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
نام اصلی او [[ترحم بن معبد بن خصاصیه]] است که به [[ابن خصاصیه]] معروف بود<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۳۴۲.</ref>. خصاصیه، نام [[مادر]] بزرگش بوده که او از [[قبیله]] پر آوازه [[ازد]] بوده است<ref>معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۷۲۳.</ref>. انتساب او به پدری به نام [[یزید]]، استناد [[تاریخی]] محکمی ندارد و لذا [[شهرت]] او به [[بشیر]] بن یزید [[نادرست]] است.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[بشیر بن معبد (مقاله)|مقاله «بشیر بن معبد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۴۰.</ref> | نام اصلی او [[ترحم بن معبد بن خصاصیه]] است که به [[ابن خصاصیه]] معروف بود<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۳۴۲.</ref>. خصاصیه، نام [[مادر]] بزرگش بوده که او از [[قبیله]] پر آوازه [[ازد]] بوده است<ref>معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۷۲۳.</ref>. انتساب او به پدری به نام [[یزید]]، استناد [[تاریخی]] محکمی ندارد و لذا [[شهرت]] او به [[بشیر]] بن یزید [[نادرست]] است.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[بشیر بن معبد (مقاله)|مقاله «بشیر بن معبد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۴۰.</ref> | ||
==بشیر و قبول [[اسلام]]== | == بشیر و قبول [[اسلام]] == | ||
در هنگام [[مهاجرت]] تازه [[مسلمانان]] به [[مدینه]]، او نیز به همراه عدهای دیگر از [[قبیله بکر بن وائل]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} در مدینه رسید<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۷۴.</ref>. | در هنگام [[مهاجرت]] تازه [[مسلمانان]] به [[مدینه]]، او نیز به همراه عدهای دیگر از [[قبیله بکر بن وائل]] به حضور [[پیامبر]] {{صل}} در مدینه رسید<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۷۴.</ref>. | ||
پیامبر{{صل}} از او پرسید: نامت چیست؟ | پیامبر {{صل}} از او پرسید: نامت چیست؟ | ||
او گفت: "زحم". | او گفت: "زحم". | ||
پیامبر{{صل}} فرمود: "نیکوست که نامت از این به بعد، بشیر باشد"<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۷۳؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۷۲۳.</ref>. | پیامبر {{صل}} فرمود: "نیکوست که نامت از این به بعد، بشیر باشد"<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۱۷۳؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۷۲۳.</ref>. | ||
بشیر میگوید: همراه پیامبر{{صل}} مشغول قدم زدن بودم، از [[قبرستان]] [[مشرکان]] گذر کردیم؛ در این موقع پیامبر{{صل}} فرمود: "دریغا که اینان، [[سعادت ابدی]] را از دست دادند!". آنگاه به قبرستان مسلمانان رسیدیم و پیامبر{{صل}} فرمود: "اما سعادت ابدی نصیب این [[جماعت]] شد". سپس پیامبر{{صل}} نگاهی به اطراف افکند. مردی را دید که بدون رعایت [[احترام]] قبرهای مسلمانان، با [[کفش]] روی آنها [[راه]] میرود. پیامبر{{صل}} به او فرمود: "ای مرد! چرا با کفش روی [[قبر]] راه میروی؟ کفشهایت را از پا بیرون بیاور و آنگاه روی قبرها قدم بگذار" و آن مرد نیز چنین کرد<ref>معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۷۲۴.</ref>. | بشیر میگوید: همراه پیامبر {{صل}} مشغول قدم زدن بودم، از [[قبرستان]] [[مشرکان]] گذر کردیم؛ در این موقع پیامبر {{صل}} فرمود: "دریغا که اینان، [[سعادت ابدی]] را از دست دادند!". آنگاه به قبرستان مسلمانان رسیدیم و پیامبر {{صل}} فرمود: "اما سعادت ابدی نصیب این [[جماعت]] شد". سپس پیامبر {{صل}} نگاهی به اطراف افکند. مردی را دید که بدون رعایت [[احترام]] قبرهای مسلمانان، با [[کفش]] روی آنها [[راه]] میرود. پیامبر {{صل}} به او فرمود: "ای مرد! چرا با کفش روی [[قبر]] راه میروی؟ کفشهایت را از پا بیرون بیاور و آنگاه روی قبرها قدم بگذار" و آن مرد نیز چنین کرد<ref>معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۷۲۴.</ref>. | ||
پس پیامبر{{صل}} فرمود: "آیا به [[یگانگی خداوند]] [[شهادت]] میدهی و [[اقرار]] میکنی که در [[جهان]] هیچ قدرتی جز [[قدرت]] او [[حاکم]] و نافذ نیست؟" | پس پیامبر {{صل}} فرمود: "آیا به [[یگانگی خداوند]] [[شهادت]] میدهی و [[اقرار]] میکنی که در [[جهان]] هیچ قدرتی جز [[قدرت]] او [[حاکم]] و نافذ نیست؟" | ||
بشیر گفت: "آری، اقرار میکنم که جز [[خداوند]]، هیچ قدرت دیگری وجود ندارد و او یگانه و خداوند [[زمین]] و [[آسمان]] است". | بشیر گفت: "آری، اقرار میکنم که جز [[خداوند]]، هیچ قدرت دیگری وجود ندارد و او یگانه و خداوند [[زمین]] و [[آسمان]] است". | ||
پیامبر{{صل}} فرمود: "آیا [[گواهی]] میدهی که [[محمد]]، [[بنده]] و [[رسول]] خداست؟" | پیامبر {{صل}} فرمود: "آیا [[گواهی]] میدهی که [[محمد]]، [[بنده]] و [[رسول]] خداست؟" | ||
بشیر گفت: "آری، به [[پیامبری]] شما شهادت میدهم". | بشیر گفت: "آری، به [[پیامبری]] شما شهادت میدهم". | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
[[بشیر]] گفت: "ای [[پیامبر خدا]]! [[نماز]] میخوانم، [[روزه]] میگیرم و [[حج]] به جای میآورم، اما از [[زکات]] و جهاد معافم کنید؛ زیرا بیش از ده شتر ندارم که به [[سختی]]، خانوادهام را تأمین میکنند. درباره جهاد هم شنیدهام که هر کس در صحنه [[جنگ]]، پشت به [[دشمن]] کند، [[غضب]] [[خدا]] را نصیب خود کرده است و من [[آدم]] شجاعی نیستم و از [[مرگ]] میترسم و نمیخواهم که با فرار از صحنه جنگ، [[خشم خدا]] را بر خود برانگیزانم. | [[بشیر]] گفت: "ای [[پیامبر خدا]]! [[نماز]] میخوانم، [[روزه]] میگیرم و [[حج]] به جای میآورم، اما از [[زکات]] و جهاد معافم کنید؛ زیرا بیش از ده شتر ندارم که به [[سختی]]، خانوادهام را تأمین میکنند. درباره جهاد هم شنیدهام که هر کس در صحنه [[جنگ]]، پشت به [[دشمن]] کند، [[غضب]] [[خدا]] را نصیب خود کرده است و من [[آدم]] شجاعی نیستم و از [[مرگ]] میترسم و نمیخواهم که با فرار از صحنه جنگ، [[خشم خدا]] را بر خود برانگیزانم. | ||
[[پیامبر]]{{صل}} که قبلاً دست خود را برای [[بیعت گرفتن]] به سوی بشیر دراز کرده بود، آن را باز پس کشید و فرمود: "اگر زکات ندهی و جهاد نروی، پس چگونه [[انتظار]] داری که [[بهشت]] نصیب تو شود؟" | [[پیامبر]] {{صل}} که قبلاً دست خود را برای [[بیعت گرفتن]] به سوی بشیر دراز کرده بود، آن را باز پس کشید و فرمود: "اگر زکات ندهی و جهاد نروی، پس چگونه [[انتظار]] داری که [[بهشت]] نصیب تو شود؟" | ||
آنگاه بشیر مصمم شد و تمام شرایط [[رسول خدا]]{{صل}} را پذیرفت و [[شهادتین]] را بر [[زبان]] جاری ساخت<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۳۰؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۷۲۸.</ref><ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[بشیر بن معبد (مقاله)|مقاله «بشیر بن معبد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۴۰-۱۴۲.</ref> | آنگاه بشیر مصمم شد و تمام شرایط [[رسول خدا]] {{صل}} را پذیرفت و [[شهادتین]] را بر [[زبان]] جاری ساخت<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۳۰؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۷۲۸.</ref><ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[بشیر بن معبد (مقاله)|مقاله «بشیر بن معبد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۴۰-۱۴۲.</ref> | ||
==بشیر و [[نقل حدیث]]== | == بشیر و [[نقل حدیث]] == | ||
[[بشیر بن معبد]] در زمرۀ [[اصحاب]] [[حدیث]] بوده و شماری از [[راویان]]، با استناد به او [[احادیث نبوی]] را [[نقل]] کردهاند. از جمله ناقلان حدیث او، همسرش، جهدمه، میباشد. [[بخاری]]، [[ابو داود]] و [[نسایی]] و [[ابن ماجه]] و [[ابن اثیر]] نیز از بشیر بن معبد روایاتی نقل کردهاند<ref>معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۷۲۳.</ref>. | [[بشیر بن معبد]] در زمرۀ [[اصحاب]] [[حدیث]] بوده و شماری از [[راویان]]، با استناد به او [[احادیث نبوی]] را [[نقل]] کردهاند. از جمله ناقلان حدیث او، همسرش، جهدمه، میباشد. [[بخاری]]، [[ابو داود]] و [[نسایی]] و [[ابن ماجه]] و [[ابن اثیر]] نیز از بشیر بن معبد روایاتی نقل کردهاند<ref>معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۷۲۳.</ref>. | ||