جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = بکر بن شداخ | | موضوع مرتبط = بکر بن شداخ | ||
| عنوان مدخل = [[بکر بن شداخ]] | | عنوان مدخل = [[بکر بن شداخ]] | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[بکر بن شداخ در تاریخ اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
نام او را به صیغۀ تصغیر، بُکیر هم گفتهاند و نام پدرش شداد است و [[نسب]] او را [[کلبی]] چنین گفته است: [[بکیر بن شداد بن عامر بن شداخ بن خرعة کنانی لیثی]]<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۴۱.</ref>. ظاهرا قول [[کلبی]] درباره نسبش درست باشد؛ چون که شاخ یکی از اجداد او بوده است نه [[پدر]] او و او را به عنوان پدرش [[تصور]] کردهاند، در حالی که در نسب، بالاتر از پدر واقعی اوست و در این باره [[ابونعیم]] و [[ابن منده]] نسب او را ذکر نکردهاند<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۴۱.</ref>. اما [[هذلی]] نسب او را به جد بزرگش شداخ رسانده و او را بکیر بن شداخ معرفی کرده است<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۴۵۴.</ref>. | نام او را به صیغۀ تصغیر، بُکیر هم گفتهاند و نام پدرش شداد است و [[نسب]] او را [[کلبی]] چنین گفته است: [[بکیر بن شداد بن عامر بن شداخ بن خرعة کنانی لیثی]]<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۴۱.</ref>. ظاهرا قول [[کلبی]] درباره نسبش درست باشد؛ چون که شاخ یکی از اجداد او بوده است نه [[پدر]] او و او را به عنوان پدرش [[تصور]] کردهاند، در حالی که در نسب، بالاتر از پدر واقعی اوست و در این باره [[ابونعیم]] و [[ابن منده]] نسب او را ذکر نکردهاند<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۴۱.</ref>. اما [[هذلی]] نسب او را به جد بزرگش شداخ رسانده و او را بکیر بن شداخ معرفی کرده است<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۴۵۴.</ref>. | ||
او از [[غلامان]] و خدمتگزاران [[رسول اکرم]]{{صل}} بوده است<ref>أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۱، ص۲۴۰.</ref>.[[عبدالملک بن یعلی لیثی]] میگوید: موقعی که به حد [[بلوغ]] رسید، [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و گفت: "یا [[رسول الله]]! تاکنون من نزد [[خانواده]] و [[اهل بیت]] شما میآمدم طفل بودم ولی اکنون بالغ شدهام". [[پیامبر]]{{صل}} درباره او [[دعا]] کرد و فرمود: "خدایا! گفتارش را راست گردان و [[دلیل]] گفتهاش را بر او تلقین کن"<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۴۰؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۲۹۲.</ref>. و در جای دیگر عبارت الفاظش را راست گردان وجود دارد<ref>سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۰، ص۲۱۱.</ref>. شماخ در شعرش به او [[لقب]] [[فارس]] اطلال داده است، آنجا که میگوید: مخفی شدم از خیل سواران در [[ولایت]] مو قان [[آذربایجان]] و [[اسلام]] آوردم به دست بکیر بن شداخ؛ [[جنگ]] جویی که اسم اسبش اطلال بود<ref>{{عربی| و غیبت عن خیل بموقان أسلمت بکیر بن شداخ فارس أطلال}}؛اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۴۱.</ref><ref>[[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[بکر بن شداخ (مقاله)|مقاله «بکر بن شداخ»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۴۳-۱۴۴.</ref> | او از [[غلامان]] و خدمتگزاران [[رسول اکرم]] {{صل}} بوده است<ref>أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۱، ص۲۴۰.</ref>.[[عبدالملک بن یعلی لیثی]] میگوید: موقعی که به حد [[بلوغ]] رسید، [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و گفت: "یا [[رسول الله]]! تاکنون من نزد [[خانواده]] و [[اهل بیت]] شما میآمدم طفل بودم ولی اکنون بالغ شدهام". [[پیامبر]] {{صل}} درباره او [[دعا]] کرد و فرمود: "خدایا! گفتارش را راست گردان و [[دلیل]] گفتهاش را بر او تلقین کن"<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۴۰؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۲۹۲.</ref>. و در جای دیگر عبارت الفاظش را راست گردان وجود دارد<ref>سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۰، ص۲۱۱.</ref>. شماخ در شعرش به او [[لقب]] [[فارس]] اطلال داده است، آنجا که میگوید: مخفی شدم از خیل سواران در [[ولایت]] مو قان [[آذربایجان]] و [[اسلام]] آوردم به دست بکیر بن شداخ؛ [[جنگ]] جویی که اسم اسبش اطلال بود<ref>{{عربی| و غیبت عن خیل بموقان أسلمت بکیر بن شداخ فارس أطلال}}؛اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۴۱.</ref><ref>[[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[بکر بن شداخ (مقاله)|مقاله «بکر بن شداخ»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۴۳-۱۴۴.</ref> | ||
==بکر؛ از خدمتگزاران [[رسول خدا]]{{صل}}== | == بکر؛ از خدمتگزاران [[رسول خدا]] {{صل}} == | ||
نام خدمتگزاران رسول خدا{{صل}} را چنین ذکر کردهاند: [[انس بن مالک]]، [[اسلح بن شریک اعرجی]]، [[اسماء بن حارثه اسلمی]] [[برادر]] [[هند]]، [[بلال حبشی]]، بکیر یا [[بکر بن شداخ]]، [[ذو مخمر]]، [[ربیعة بن کعب بن مالک بن یعمر]] ([[ابو فراس اسلمی]])، سعد [[غلام]] [[ابوبکر]] [[خلیفه اول]]، [[عبدالله بن مسعود]]، [[ابو حذیفه مهاجر]] که (غلام [[آزاد]] کرده) [[ام سلمه]] بود<ref>امتاع الاسماع، مقریزی، ج۶، ص۳۴۹-۳۵۰.</ref><ref>[[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[بکر بن شداخ (مقاله)|مقاله «بکر بن شداخ»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۴۴.</ref> | نام خدمتگزاران رسول خدا {{صل}} را چنین ذکر کردهاند: [[انس بن مالک]]، [[اسلح بن شریک اعرجی]]، [[اسماء بن حارثه اسلمی]] [[برادر]] [[هند]]، [[بلال حبشی]]، بکیر یا [[بکر بن شداخ]]، [[ذو مخمر]]، [[ربیعة بن کعب بن مالک بن یعمر]] ([[ابو فراس اسلمی]])، سعد [[غلام]] [[ابوبکر]] [[خلیفه اول]]، [[عبدالله بن مسعود]]، [[ابو حذیفه مهاجر]] که (غلام [[آزاد]] کرده) [[ام سلمه]] بود<ref>امتاع الاسماع، مقریزی، ج۶، ص۳۴۹-۳۵۰.</ref><ref>[[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[بکر بن شداخ (مقاله)|مقاله «بکر بن شداخ»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۴۴.</ref> | ||
==بکر در [[زمان]] [[عمر]]== | == بکر در [[زمان]] [[عمر]] == | ||
[[دعای پیامبر]]{{صل}} پس از سالها صورت واقع به خود گرفت؛ در زمان عمر یکی از [[مسلمانان]] به میدان [[جنگ]] رفت و [[همسر]] خود را به [[بکر بن شداخ]] سپرد. به وی خبر دادند که مردی [[یهودی]] با [[زن]] آن مرد رفت و آمد دارد. [[بکر]] [[مراقبت]] کرد تا وقتی که [[مرد]] یهودی را در [[خانه]] آن زن دید، پس [[شمشیر]] کشید و او را کشت. چون خبر کشته شدن او را به عمر دادند، بسیار ناراحت شد و به [[منبر]] رفت و گفت: "آیا در زمان [[حکومت]] من، مردان را در میان کوچهها بکشند! شما را به [[خدا]] قسم هر که از کشتن این مرد، خبری دارد به من اطلاع دهد". | [[دعای پیامبر]] {{صل}} پس از سالها صورت واقع به خود گرفت؛ در زمان عمر یکی از [[مسلمانان]] به میدان [[جنگ]] رفت و [[همسر]] خود را به [[بکر بن شداخ]] سپرد. به وی خبر دادند که مردی [[یهودی]] با [[زن]] آن مرد رفت و آمد دارد. [[بکر]] [[مراقبت]] کرد تا وقتی که [[مرد]] یهودی را در [[خانه]] آن زن دید، پس [[شمشیر]] کشید و او را کشت. چون خبر کشته شدن او را به عمر دادند، بسیار ناراحت شد و به [[منبر]] رفت و گفت: "آیا در زمان [[حکومت]] من، مردان را در میان کوچهها بکشند! شما را به [[خدا]] قسم هر که از کشتن این مرد، خبری دارد به من اطلاع دهد". | ||
بکر بن شداخ برخاست و گفت: "من او را کشتهام و داستان او چنین است. من به خانه [[اشعث انصاری]] که به میدان جنگ رفته و همسرش را به من سپرده بود، رفتم و این مرد را در منزلش دیدم که در ضمن خواندن این اشعار، به رابطه [[نامشروع]] با همسر اشعث اعتراف میکرد: | بکر بن شداخ برخاست و گفت: "من او را کشتهام و داستان او چنین است. من به خانه [[اشعث انصاری]] که به میدان جنگ رفته و همسرش را به من سپرده بود، رفتم و این مرد را در منزلش دیدم که در ضمن خواندن این اشعار، به رابطه [[نامشروع]] با همسر اشعث اعتراف میکرد: | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
کان مجامع الربلات منها فئام ینهضون الی فئام }}؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۰۴؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۰، ص۲۱۱؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۲۹۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۴۲.</ref><ref>[[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[بکر بن شداخ (مقاله)|مقاله «بکر بن شداخ»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۴۴-۱۴۵.</ref> | کان مجامع الربلات منها فئام ینهضون الی فئام }}؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۰۴؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۱۰، ص۲۱۱؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۲۹۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۴۲.</ref><ref>[[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[بکر بن شداخ (مقاله)|مقاله «بکر بن شداخ»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۴۴-۱۴۵.</ref> | ||
==سرانجام بکر== | == سرانجام بکر == | ||
بکر، هفت سال [[خادم]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود. او [[شاهد]] [[فتح مصر]] بود و در طحا در قسمت بالای [[مصر]] ساکن شد و به سال شصت اور کیا [[هجری]] کر دیا اور تمام در مسیگ آنجا از [[دنیا]] رفت<ref>أمتاع الأسماع، مقریزی، ج، ص۳۵۱.</ref><ref>[[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[بکر بن شداخ (مقاله)|مقاله «بکر بن شداخ»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۴۵.</ref> | بکر، هفت سال [[خادم]] [[رسول خدا]] {{صل}} بود. او [[شاهد]] [[فتح مصر]] بود و در طحا در قسمت بالای [[مصر]] ساکن شد و به سال شصت اور کیا [[هجری]] کر دیا اور تمام در مسیگ آنجا از [[دنیا]] رفت<ref>أمتاع الأسماع، مقریزی، ج، ص۳۵۱.</ref><ref>[[محمود رضا قاسمی|قاسمی، محمود رضا]]، [[بکر بن شداخ (مقاله)|مقاله «بکر بن شداخ»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۴۵.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |