توحید صفاتی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==توحید صفاتی در فرهنگ شیعه==
== توحید صفاتی در فرهنگ شیعه ==
توحید صفاتی به معنای [[یگانگی]] ذات و صفات [[خداوند]] است. صفات [[خداوند]]، حقایقی غیر از ذات نیستند تا [[ذات خدا]] بدانها اتصاف یابد؛ بلکه صفات [[خدا]]، عین یکدیگرند و عین ذات او. این آموزه را "عینیت صفات با ذات" می‌نامند. [[اختلاف]] ذات با صفات و نیز [[اختلاف]] صفات با یکدیگر، از محدودیت ذات سرچشمه می‌گیرد؛ اما نامحدود بودن [[خداوند]]، [[اختلاف]] در ذات و صفات را بر نمی‌تابد. [[توحید صفاتی]] همانند [[توحید ذاتی]]، از اصول [[معارف اسلامی]] و عالی‌ترین‌ اندیشه‌های بشری است که نمودی ویژه در [[تشیع]] دارد<ref>مجموعه آثار، ۲/ ۱۰۱؛ التوحید، ۱/ ۱۳۹.</ref>. در برابر [[شیعه]] و بیشترینه [[معتزله]]- که به عینیت صفات با ذات معتقدند- [[اشاعره]] صفات را زائد بر ذات می‌دانند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 202.</ref>.
توحید صفاتی به معنای [[یگانگی]] ذات و صفات [[خداوند]] است. صفات [[خداوند]]، حقایقی غیر از ذات نیستند تا [[ذات خدا]] بدانها اتصاف یابد؛ بلکه صفات [[خدا]]، عین یکدیگرند و عین ذات او. این آموزه را "عینیت صفات با ذات" می‌نامند. [[اختلاف]] ذات با صفات و نیز [[اختلاف]] صفات با یکدیگر، از محدودیت ذات سرچشمه می‌گیرد؛ اما نامحدود بودن [[خداوند]]، [[اختلاف]] در ذات و صفات را بر نمی‌تابد. [[توحید صفاتی]] همانند [[توحید ذاتی]]، از اصول [[معارف اسلامی]] و عالی‌ترین‌ اندیشه‌های بشری است که نمودی ویژه در [[تشیع]] دارد<ref>مجموعه آثار، ۲/ ۱۰۱؛ التوحید، ۱/ ۱۳۹.</ref>. در برابر [[شیعه]] و بیشترینه [[معتزله]]- که به عینیت صفات با ذات معتقدند- [[اشاعره]] صفات را زائد بر ذات می‌دانند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 202.</ref>.


خط ۱۴: خط ۱۴:
برخی از معتزلیان به "[[نیابت]]" ذات از صفات معتقدند؛ بدین معنا که آنچه از صفات [[ظهور]] می‌یابد، از ذات نیز ظاهر می‌شود نه آنکه ذات به واقع دارای این صفات باشد. اینان را "نفاة"- کسانی که صفات خدارا نفی می‌کنند- می‌گویند<ref>محاضرات فی الالهیات‌، ۶۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 202.</ref>.
برخی از معتزلیان به "[[نیابت]]" ذات از صفات معتقدند؛ بدین معنا که آنچه از صفات [[ظهور]] می‌یابد، از ذات نیز ظاهر می‌شود نه آنکه ذات به واقع دارای این صفات باشد. اینان را "نفاة"- کسانی که صفات خدارا نفی می‌کنند- می‌گویند<ref>محاضرات فی الالهیات‌، ۶۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 202.</ref>.


==توحید صفاتی در فرهنگ اصطلاحات کلام==
== توحید صفاتی در فرهنگ اصطلاحات کلام ==
"[[توحید صفاتی]]" از جمله مباحث [[خداشناسی]] است که فرقه‌های [[اسلامی]] درباره آن اختلاف‌نظر دارند. بحث برانگیزترین آنها [[نظریه]]"[[اشاعره]]" است که به زیادت صفات بر ذات قائل بودند<ref>اشاعره می‌‌گویند صفات الهی زائد بر ذات و ملازم با آن بوده و در نتیجه قدیم و ازلی است. به بیان دیگر، صفات ذاتی نه عین ذات و نه غیر آن است. (عضدالدین ایجی، شرح المواقف، ص۴۷ - ۴۶).</ref>.
"[[توحید صفاتی]]" از جمله مباحث [[خداشناسی]] است که فرقه‌های [[اسلامی]] درباره آن اختلاف‌نظر دارند. بحث برانگیزترین آنها [[نظریه]]"[[اشاعره]]" است که به زیادت صفات بر ذات قائل بودند<ref>اشاعره می‌‌گویند صفات الهی زائد بر ذات و ملازم با آن بوده و در نتیجه قدیم و ازلی است. به بیان دیگر، صفات ذاتی نه عین ذات و نه غیر آن است. (عضدالدین ایجی، شرح المواقف، ص۴۷ - ۴۶).</ref>.


در صفات ذاتی، بحث بر این است که "چگونه می‌‌توان برای [[خداوند]] صفاتی را اثبات کنیم، بدون آنکه مستلزم تکثری باشد و با ذات احدیت او منافات نداشته باشد"<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۸۴.</ref>.
در صفات ذاتی، بحث بر این است که "چگونه می‌‌توان برای [[خداوند]] صفاتی را اثبات کنیم، بدون آنکه مستلزم تکثری باشد و با ذات احدیت او منافات نداشته باشد"<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۸۴.</ref>.


==دیدگاه‌ها==
== دیدگاه‌ها ==
===دیدگاه [[امامیه]]===
=== دیدگاه [[امامیه]] ===
[[توحید صفاتی]] یعنی [[درک]] و شناسایی ذات [[حق]] به [[یگانگی]] عینی با صفات و [[یگانگی]] صفات با یکدیگر و به معنای نفی هرگونه کثرت و ترکیب از خود ذات. به بیان دیگر، [[ذات خداوند]] در عین اینکه به اوصاف [[جمال]] و جلال متصف است، دارای جنبه‌های مختلف عینی نیست.
[[توحید صفاتی]] یعنی [[درک]] و شناسایی ذات [[حق]] به [[یگانگی]] عینی با صفات و [[یگانگی]] صفات با یکدیگر و به معنای نفی هرگونه کثرت و ترکیب از خود ذات. به بیان دیگر، [[ذات خداوند]] در عین اینکه به اوصاف [[جمال]] و جلال متصف است، دارای جنبه‌های مختلف عینی نیست.


خط ۳۱: خط ۳۱:
پس [[توحید صفاتی]] یعنی ذات او مغایر با صفات و نیز صفتی مغایر با صفت دیگر نیست. در عین بساطت و [[وحدت]]، همه [[کمالات]] را به نحو بساطت و [[وحدت]] دارد. همه [[کمالات]] ذات، عین ذات است و لازمه کمال ذاتی [[حق]] عینیت صفات با ذات است. مغایرت صفات ذات با ذات، مستلزم محدودیت ذات است. تنها در امور متناهی و محدود، فرضِ صفتِ مغایر با ذات ممکن است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۸۴-۸۵.</ref>.
پس [[توحید صفاتی]] یعنی ذات او مغایر با صفات و نیز صفتی مغایر با صفت دیگر نیست. در عین بساطت و [[وحدت]]، همه [[کمالات]] را به نحو بساطت و [[وحدت]] دارد. همه [[کمالات]] ذات، عین ذات است و لازمه کمال ذاتی [[حق]] عینیت صفات با ذات است. مغایرت صفات ذات با ذات، مستلزم محدودیت ذات است. تنها در امور متناهی و محدود، فرضِ صفتِ مغایر با ذات ممکن است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۸۴-۸۵.</ref>.


===دیدگاه [[اشاعره]]===
=== دیدگاه [[اشاعره]] ===
اشاعره بر این باورند که صفات واجب‌الوجود غیر از واجب‌الوجود و جدای از ذات اوست. هرگونه صفاتی که برای [[واجب]] تعالی اثبات می‌‌شود، آنها به نحو کثرت آن صفات را اثبات می‌کنند. آنها قائل به مغایرت صفات با ذات هستند و معتقدند که احدیت ذات درست است؛ ولی ذات و صفات با یکدیگر احدیت ندارند، بلکه رابطه ذات و صفت [[الهی]] مانند رابطه ذات و صفت در ممکنات است<ref>از نظر آنها چنین اعتقادی در عمل به تعدد قدیم در ذات و در نهایت به شرک می‌‌انجامد.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۸۵.</ref>.
اشاعره بر این باورند که صفات واجب‌الوجود غیر از واجب‌الوجود و جدای از ذات اوست. هرگونه صفاتی که برای [[واجب]] تعالی اثبات می‌‌شود، آنها به نحو کثرت آن صفات را اثبات می‌کنند. آنها قائل به مغایرت صفات با ذات هستند و معتقدند که احدیت ذات درست است؛ ولی ذات و صفات با یکدیگر احدیت ندارند، بلکه رابطه ذات و صفت [[الهی]] مانند رابطه ذات و صفت در ممکنات است<ref>از نظر آنها چنین اعتقادی در عمل به تعدد قدیم در ذات و در نهایت به شرک می‌‌انجامد.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۸۵.</ref>.
===دیدگاه [[معتزله]]===
=== دیدگاه [[معتزله]] ===
[[معتزله]] صفات را نفی کردند؛ اما برای پرهیز از نفی مطلق صفات، نگفتند که ذات واجب‌الوجود عالم، [[قادر]] [[وحی]] نیست، بلکه گفتند [[علم]] به این معنا و این شکل که الان در موجوداتی که [[آگاه]] هستند، به کار می‌‌رود، از مختصات ممکنات است. ذات واجب‌الوجود در مرتبه ذات خود فاقد این صفات است، ولی آثار این صفات بر ذاتش مترتب می‌‌شود<ref>که اصطلاحاً به نظریه نیابت معروف است.</ref>. آنها معتقدند [[علم]] و [[قدرت]] و حیات از صفات ممکنات است، ولی [[ذات خداوند]] ذاتی است که مانند یک "عالم" و "[[قادر]]" عمل می‌‌کند. این [[باور]] معتزله به نفی واقعی [[صفات]] [[خداوند]] برمی گردد<ref>هرچند مشهور این است که معتزله معتقد به نفی صفات بر ذاتند و برای صفات، حقیقت مستقلی قائل نیستند و صفات را به ذات برگردانده‌اند، اما تحقیقات دقیق تاریخی این دیدگاه را مردود می‌‌دانند؛ چه آنکه این نظر از سخنان برخی از عالمان معتزله مانند ابوعلی و ابوهاشم جبائی و عباد بن سلیمان قابل برداشت است، نه تمام معتزلیان. ابوالهذیل علاف نیز به عینیت صفات و ذات معتقد است. (ر.ک: سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۷۸ به بعد، همچنین کتاب تلخیص الالهیات، ص۶۲).</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۸۵.</ref>.
[[معتزله]] صفات را نفی کردند؛ اما برای پرهیز از نفی مطلق صفات، نگفتند که ذات واجب‌الوجود عالم، [[قادر]] [[وحی]] نیست، بلکه گفتند [[علم]] به این معنا و این شکل که الان در موجوداتی که [[آگاه]] هستند، به کار می‌‌رود، از مختصات ممکنات است. ذات واجب‌الوجود در مرتبه ذات خود فاقد این صفات است، ولی آثار این صفات بر ذاتش مترتب می‌‌شود<ref>که اصطلاحاً به نظریه نیابت معروف است.</ref>. آنها معتقدند [[علم]] و [[قدرت]] و حیات از صفات ممکنات است، ولی [[ذات خداوند]] ذاتی است که مانند یک "عالم" و "[[قادر]]" عمل می‌‌کند. این [[باور]] معتزله به نفی واقعی [[صفات]] [[خداوند]] برمی گردد<ref>هرچند مشهور این است که معتزله معتقد به نفی صفات بر ذاتند و برای صفات، حقیقت مستقلی قائل نیستند و صفات را به ذات برگردانده‌اند، اما تحقیقات دقیق تاریخی این دیدگاه را مردود می‌‌دانند؛ چه آنکه این نظر از سخنان برخی از عالمان معتزله مانند ابوعلی و ابوهاشم جبائی و عباد بن سلیمان قابل برداشت است، نه تمام معتزلیان. ابوالهذیل علاف نیز به عینیت صفات و ذات معتقد است. (ر. ک: سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج۲، ص۷۸ به بعد، همچنین کتاب تلخیص الالهیات، ص۶۲).</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۸۵.</ref>.
===دیدگاه [[حکما]]===
=== دیدگاه [[حکما]] ===
[[حکما]] بر این باورند که ذات و [[صفات]]"[[وحدت]]" و "عینیت" دارند، یعنی ذات واجب‌الوجود به معنای حقیقیی و بدون هیچ‌گونه شائبه مجازی، واقعاً مصداق صفات هست، یعنی ذاتش [[حقیقت علم]] و در همان حال [[حقیقت]] [[قدرت]] است و در همان حال [[حقیقت]] حیات است، [[علم]] و [[قدرت]] و حیات اموری [[حقیقی]] هستند. یعنی آن [[حقیقت]] در آن واحد [[حقیقت علم]]، [[حقیقت]] حیات، [[حقیقت]] [[قدرت]]، [[حقیقت]] [[اراده]]، [[حقیقت]] سمع و [[حقیقت]] بصر است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۸۶.</ref>.
[[حکما]] بر این باورند که ذات و [[صفات]]"[[وحدت]]" و "عینیت" دارند، یعنی ذات واجب‌الوجود به معنای حقیقیی و بدون هیچ‌گونه شائبه مجازی، واقعاً مصداق صفات هست، یعنی ذاتش [[حقیقت علم]] و در همان حال [[حقیقت]] [[قدرت]] است و در همان حال [[حقیقت]] حیات است، [[علم]] و [[قدرت]] و حیات اموری [[حقیقی]] هستند. یعنی آن [[حقیقت]] در آن واحد [[حقیقت علم]]، [[حقیقت]] حیات، [[حقیقت]] [[قدرت]]، [[حقیقت]] [[اراده]]، [[حقیقت]] سمع و [[حقیقت]] بصر است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۸۶.</ref>.


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش