جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[جبله بن عطیه ذهلی در تاریخ اسلامی]] - [[جبله بن عطیه ذهلی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*جبله [[فرزند]] [[عطيه ذهلی رقاشی]] کنیهاش ابوعرفه يا [[ابو عرفاء]] از [[اصحاب]] [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} است<ref>رجال طوسی، ص۳۷، ش۱۲.</ref> که در [[جنگ صفین]] [[حضرت]] را [[یاری]] نمود و سرانجام پس از [[نبرد]] بسیار دلاورانهای به [[فیض]] [[شهادت]] رسید. | * جبله [[فرزند]] [[عطيه ذهلی رقاشی]] کنیهاش ابوعرفه يا [[ابو عرفاء]] از [[اصحاب]] [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} است<ref>رجال طوسی، ص۳۷، ش۱۲.</ref> که در [[جنگ صفین]] [[حضرت]] را [[یاری]] نمود و سرانجام پس از [[نبرد]] بسیار دلاورانهای به [[فیض]] [[شهادت]] رسید. | ||
* [[نصر بن مزاحم]] در دلاوریها و [[شهادت]] جبلة بن عطيه از [[عمرو بن زبیر]] چنین [[نقل]] میکند که گفت: خودم از [[حضین بن منذر رقاشی]] شنیدم که میگفت: [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در آن روز (یکی از روزهای سخت [[جنگ صفین]] پس از [[قتل]] [[ذوالکلاع]] از دلاوران [[سپاه معاویه]]) [[پرچم]] [[قبیله]] [[ربیعه]] را به من سپرد و فرمود: "ای حضین در [[پناه]] [[نام خدا]] حرکت کن و بدان که هرگز پرچمی مانند این [[پرچم]] بر فراز سرت به اهتزاز نیامده است؛ زیرا که این [[پرچم]] [[رسول خدا]]{{صل}} است". حضين میگوید: [[ابو عرفاء]] جبلة بن عطيه ذهلی پیش من آمد و گفت: آیا موافقی [[پرچم]] خود را به من بدهی که بر دوش گیرم و ثوابش برای من و [[شهرت]] و [[افتخار]] [[پرچم]] داری برای تو باشد؟ گفتم: ای عمو [[جان]]، مرا به [[شهرت]] بدون [[اجر]] و [[ثواب]] نیازی نیست. جبله گفت: در عین حال از این کار هم بینیاز نیستی، اینک [[لطف]] کن و پرچمت را ساعتی به من عاريه بده که به زودی به تو باز میگردد. در این جا "حضین" میگوید: من دانستم که "جبله" برای [[شهادت]] در رکاب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} آماده شده است، و میخواهد در [[راه خدا]] کشته شود. لذا به او گفتم: بسیار خوب این [[پرچم]] را بگیر، و هرگونه که میخواهی، عمل کن، جبله [[پرچم]] را به [[دست]] گرفت و به [[یاران]] خود چنین گفت: ای [[اهل]] این [[پرچم]]! بدانید که کارهای [[بهشت]] همگی ناگوار و سنگین و کارهای [[جهنم]] همگی سبک و خواستنی است. و به [[بهشت]] [[راه]] نخواهد یافت مگر افراد [[صابر]] و [[شکیبا]] که در آنجام [[فرایض]] و [[اوامر]] [[خداوند]] پایدار و کوشا هستند و هیچ یک از [[اوامر]] و [[فرایض خدا]] بر [[بندگان]] سختتر از [[جهاد]] در [[راه]] او نیست و [[پاداش]] [[جهاد]] در [[راه خدا]] هم از همه عبادتها [[برتر]] است. از این رو، هنگامی که دیدید من حمله کردم، شما نیز حمله کنید، [[عجب]] از شما، آیا مگر شما [[مشتاق]] [[بهشت]] نیستید؟ مگر [[دوست]] ندارید که [[خداوند]] شما را بیامرزد؟ | * [[نصر بن مزاحم]] در دلاوریها و [[شهادت]] جبلة بن عطيه از [[عمرو بن زبیر]] چنین [[نقل]] میکند که گفت: خودم از [[حضین بن منذر رقاشی]] شنیدم که میگفت: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در آن روز (یکی از روزهای سخت [[جنگ صفین]] پس از [[قتل]] [[ذوالکلاع]] از دلاوران [[سپاه معاویه]]) [[پرچم]] [[قبیله]] [[ربیعه]] را به من سپرد و فرمود: "ای حضین در [[پناه]] [[نام خدا]] حرکت کن و بدان که هرگز پرچمی مانند این [[پرچم]] بر فراز سرت به اهتزاز نیامده است؛ زیرا که این [[پرچم]] [[رسول خدا]] {{صل}} است". حضين میگوید: [[ابو عرفاء]] جبلة بن عطيه ذهلی پیش من آمد و گفت: آیا موافقی [[پرچم]] خود را به من بدهی که بر دوش گیرم و ثوابش برای من و [[شهرت]] و [[افتخار]] [[پرچم]] داری برای تو باشد؟ گفتم: ای عمو [[جان]]، مرا به [[شهرت]] بدون [[اجر]] و [[ثواب]] نیازی نیست. جبله گفت: در عین حال از این کار هم بینیاز نیستی، اینک [[لطف]] کن و پرچمت را ساعتی به من عاريه بده که به زودی به تو باز میگردد. در این جا "حضین" میگوید: من دانستم که "جبله" برای [[شهادت]] در رکاب [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آماده شده است، و میخواهد در [[راه خدا]] کشته شود. لذا به او گفتم: بسیار خوب این [[پرچم]] را بگیر، و هرگونه که میخواهی، عمل کن، جبله [[پرچم]] را به [[دست]] گرفت و به [[یاران]] خود چنین گفت: ای [[اهل]] این [[پرچم]]! بدانید که کارهای [[بهشت]] همگی ناگوار و سنگین و کارهای [[جهنم]] همگی سبک و خواستنی است. و به [[بهشت]] [[راه]] نخواهد یافت مگر افراد [[صابر]] و [[شکیبا]] که در آنجام [[فرایض]] و [[اوامر]] [[خداوند]] پایدار و کوشا هستند و هیچ یک از [[اوامر]] و [[فرایض خدا]] بر [[بندگان]] سختتر از [[جهاد]] در [[راه]] او نیست و [[پاداش]] [[جهاد]] در [[راه خدا]] هم از همه عبادتها [[برتر]] است. از این رو، هنگامی که دیدید من حمله کردم، شما نیز حمله کنید، [[عجب]] از شما، آیا مگر شما [[مشتاق]] [[بهشت]] نیستید؟ مگر [[دوست]] ندارید که [[خداوند]] شما را بیامرزد؟ | ||
*حضین گوید: ابو عرفا، پس از این سخنان، در حالی که [[پرچم]] مرا در [[دست]] داشت به [[سپاه معاویه]] حمله کرد و یارانش نیز به [[دشمن]] حمله بردند و [[جنگ]] [[سختی]] به [[راه]] انداختند. | * حضین گوید: ابو عرفا، پس از این سخنان، در حالی که [[پرچم]] مرا در [[دست]] داشت به [[سپاه معاویه]] حمله کرد و یارانش نیز به [[دشمن]] حمله بردند و [[جنگ]] [[سختی]] به [[راه]] انداختند. | ||
*گروه [[ربیعه]] به همراه جبله به [[نبرد]] خویش ادامه دادند تا آنکه [[خوف]] و خشیتی در اردوگاه [[معاویه]] به وجود آوردند به طوری که [[معاویه]] با [[عمرو عاص]] برای چاره جویی به مشاوره پرداختند، اما سرآنجام جبله در این [[نبرد]] شربت [[شهادت]] نوشید و به آرزوی خود رسید و [[روح]] مطهرش به [[ملکوت]] اعلی پیوست<ref>وقعة صفين، ص۳۰۴ و ۳۰۵؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۲۳۹ و اعیان الشیعه، ج۴، ص۶۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۹۱-۲۹۲.</ref> | * گروه [[ربیعه]] به همراه جبله به [[نبرد]] خویش ادامه دادند تا آنکه [[خوف]] و خشیتی در اردوگاه [[معاویه]] به وجود آوردند به طوری که [[معاویه]] با [[عمرو عاص]] برای چاره جویی به مشاوره پرداختند، اما سرآنجام جبله در این [[نبرد]] شربت [[شهادت]] نوشید و به آرزوی خود رسید و [[روح]] مطهرش به [[ملکوت]] اعلی پیوست<ref>وقعة صفين، ص۳۰۴ و ۳۰۵؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۲۳۹ و اعیان الشیعه، ج۴، ص۶۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۹۱-۲۹۲.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |