جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
| موضوع مرتبط = قبایل عرب مکه | | موضوع مرتبط = قبایل عرب مکه | ||
| عنوان مدخل = جرهم | | عنوان مدخل = جرهم | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[جرهم در قرآن]]|[[جرهم در تاریخ اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
'''جُرْهُم'''، از مشهورترین [[قبایل]] قَحطانی [[یمن]] در [[روزگار]] کهن است که به منطقه [[حجاز]] کوچ کرده بودند. [[جرهمیان]] پس از [[مهاجرت]] به [[مکه]]، با گسترش قلمرو و [[جنگ]] با دیگر قبائل حجاز مانند عمالقه، [[حاکمیت]] مکه را تا چند سده به دست گرفتند. | '''جُرْهُم'''، از مشهورترین [[قبایل]] قَحطانی [[یمن]] در [[روزگار]] کهن است که به منطقه [[حجاز]] کوچ کرده بودند. [[جرهمیان]] پس از [[مهاجرت]] به [[مکه]]، با گسترش قلمرو و [[جنگ]] با دیگر قبائل حجاز مانند عمالقه، [[حاکمیت]] مکه را تا چند سده به دست گرفتند. | ||
پس از سکونت [[هاجر]] و [[اسماعیل]] در مکه و جوشش چشمه [[زمزم]]، جرهمیان که پیشتر در پیرامون مکه ساکن بودند، در کنار زمزم که در آن روزگار ساکنی نداشت، سکنا گزینند. اسماعیل{{ع}} در بین جرهمیان[[رشد]] کرد و از آنان [[زن]] گرفت و صاحب فرزندانی شد. اندکی بعد، با بازگشت [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، ایشان به همراه [[پدر]]، [[خانه کعبه]] را بنا کردند. در گزارشی از [[همکاری]] [[جرهم]] با [[ابراهیم]]{{ع}} در ساخت [[کعبه]] سخن رفته است. | پس از سکونت [[هاجر]] و [[اسماعیل]] در مکه و جوشش چشمه [[زمزم]]، جرهمیان که پیشتر در پیرامون مکه ساکن بودند، در کنار زمزم که در آن روزگار ساکنی نداشت، سکنا گزینند. اسماعیل {{ع}} در بین جرهمیان[[رشد]] کرد و از آنان [[زن]] گرفت و صاحب فرزندانی شد. اندکی بعد، با بازگشت [[حضرت ابراهیم]] {{ع}}، ایشان به همراه [[پدر]]، [[خانه کعبه]] را بنا کردند. در گزارشی از [[همکاری]] [[جرهم]] با [[ابراهیم]] {{ع}} در ساخت [[کعبه]] سخن رفته است. | ||
پس از [[وفات]] اسماعیل{{ع}}، پسرش نابت، [[امر]] کعبه را به عهده گرفت پس از وفات نابت، جرهم بر امور کعبه مسلط شدند اما بر اثر [[ظلم و ستم]] فراوان، بر [[مردم]] از [[قدرت]] و نفوذشان در منطقه کاسته شد. | پس از [[وفات]] اسماعیل {{ع}}، پسرش نابت، [[امر]] کعبه را به عهده گرفت پس از وفات نابت، جرهم بر امور کعبه مسلط شدند اما بر اثر [[ظلم و ستم]] فراوان، بر [[مردم]] از [[قدرت]] و نفوذشان در منطقه کاسته شد. | ||
[[زبان]] و گویش جرهم مورد [[اختلاف]] [[تاریخنگاران]] است؛ برخی زبان جرهمیان را [[عربی]] و بعضی آن را [[عبرانی]] دانستهاند. از پیشینه [[اعتقادی]] جرهم نیز گزارش دقیقی در دست نیست. | [[زبان]] و گویش جرهم مورد [[اختلاف]] [[تاریخنگاران]] است؛ برخی زبان جرهمیان را [[عربی]] و بعضی آن را [[عبرانی]] دانستهاند. از پیشینه [[اعتقادی]] جرهم نیز گزارش دقیقی در دست نیست. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
سرانجام [[خزاعیان]] که در اطراف مکه ساکن بودند به آنان حملهور شدند و بر آنها [[پیروز]] شدند؛ آنان پس از بیرون راندن جرهمیان از مکه، خود عهده دار امور کعبه شدند. با توجه به پراکندگی جمعیتی جرهم پس از [[فروپاشی]] [[حکومت]] آنان، از واکنش بازماندگان جرهم در برابر [[ظهور]] [[پیامبر اسلام]] گزارشی در دست نیست<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۰.</ref>. | سرانجام [[خزاعیان]] که در اطراف مکه ساکن بودند به آنان حملهور شدند و بر آنها [[پیروز]] شدند؛ آنان پس از بیرون راندن جرهمیان از مکه، خود عهده دار امور کعبه شدند. با توجه به پراکندگی جمعیتی جرهم پس از [[فروپاشی]] [[حکومت]] آنان، از واکنش بازماندگان جرهم در برابر [[ظهور]] [[پیامبر اسلام]] گزارشی در دست نیست<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۰.</ref>. | ||
==لغتشناسی== | == لغتشناسی == | ||
جرهم را واژهای عربی دانستهاند؛ اما [[ابن کلبی]] آن را معرب ذُرهم میداند <ref>جمهرة اللغه، ج۲، ص۱۱۳۷؛ فی التعریب و المعرب، ص۶۵.</ref> [[ابن سعد]] و [[طبری]] نام جرهم را هَذرم نوشته است <ref>الطبقات، ج۱، ص۴۳؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۱۴۳.</ref> این واژه در [[تورات]] به شکل هدورام (Hadoram) آمده است <ref>کتاب مقدس، تکوین ۲۷؛ ۱۰؛ اخبار ۱، ۲۱، ۱۸، ۱۰، ۲۸.</ref> | جرهم را واژهای عربی دانستهاند؛ اما [[ابن کلبی]] آن را معرب ذُرهم میداند <ref>جمهرة اللغه، ج۲، ص۱۱۳۷؛ فی التعریب و المعرب، ص۶۵.</ref> [[ابن سعد]] و [[طبری]] نام جرهم را هَذرم نوشته است <ref>الطبقات، ج۱، ص۴۳؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۱۴۳.</ref> این واژه در [[تورات]] به شکل هدورام (Hadoram) آمده است <ref>کتاب مقدس، تکوین ۲۷؛ ۱۰؛ اخبار ۱، ۲۱، ۱۸، ۱۰، ۲۸.</ref> | ||
درباره ساکنان و نیز رؤسای مکه و متولیان و متصدیان [[کعبه]] پیش از [[اسلام]]، آگاهیهای دقیق و روشن و درخور اطمینانی در دست نیست. گزارشهای موجود در [[منابع تاریخی]]، [[حدیثی]]، و [[تفسیری]] در این زمینه، پراکنده و اسطورهای و گاه [[متعارض]] هستند. از این رو، به پشتوانه آنها نمیتوان تصویری روشن و دقیق از [[قبایل]] ساکن و چیره بر مکه و [[حجاز]] و متولیان و متصدیان کعبه مانند بنیاسماعیل، [[جرهم]]، عمالقه و [[خزاعه]] به دست داد. تصویر ارائه شده در این مقاله در باره جرهم، رهآورد ساماندهی گزارشهای منابع در زمینه این [[قبیله]] است که همه آنها از [[ارزش]] یکسان برخوردار نیستند<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۰.</ref>. | درباره ساکنان و نیز رؤسای مکه و متولیان و متصدیان [[کعبه]] پیش از [[اسلام]]، آگاهیهای دقیق و روشن و درخور اطمینانی در دست نیست. گزارشهای موجود در [[منابع تاریخی]]، [[حدیثی]]، و [[تفسیری]] در این زمینه، پراکنده و اسطورهای و گاه [[متعارض]] هستند. از این رو، به پشتوانه آنها نمیتوان تصویری روشن و دقیق از [[قبایل]] ساکن و چیره بر مکه و [[حجاز]] و متولیان و متصدیان کعبه مانند بنیاسماعیل، [[جرهم]]، عمالقه و [[خزاعه]] به دست داد. تصویر ارائه شده در این مقاله در باره جرهم، رهآورد ساماندهی گزارشهای منابع در زمینه این [[قبیله]] است که همه آنها از [[ارزش]] یکسان برخوردار نیستند<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۰.</ref>. | ||
==قبایل جرهم== | == قبایل جرهم == | ||
در [[منابع اسلامی]]، از دو قبیله [[عربی]] اصیل (عاربه) <ref>نهایة الارب، ج۲، ص۲۹۲؛ عمدة القاری، ج۱۲، ص۲۱۱.</ref> و متفاوت به نام جرهم اول و جرهم دوم یاد شده است. | در [[منابع اسلامی]]، از دو قبیله [[عربی]] اصیل (عاربه) <ref>نهایة الارب، ج۲، ص۲۹۲؛ عمدة القاری، ج۱۲، ص۲۱۱.</ref> و متفاوت به نام جرهم اول و جرهم دوم یاد شده است. | ||
'''جرهم اول:''' از [[تاریخ]] جرهم اول، آگاهی چندان در دست نیست. به ادعای [[تاریخنگاران]] [[عرب]]، آنان از [[نسل]] [[سام بن نوح]] بودند که در دوره عاد و [[ثمود]] میزیستند و سپس منقرض شدند. از این رو، آنان را عرب بائده ([[منقرض شده]]) خواندهاند. <ref>البدایة و النهایه، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۹؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۱۹؛ صبح الاعشی، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۰.</ref> | '''جرهم اول:''' از [[تاریخ]] جرهم اول، آگاهی چندان در دست نیست. به ادعای [[تاریخنگاران]] [[عرب]]، آنان از [[نسل]] [[سام بن نوح]] بودند که در دوره عاد و [[ثمود]] میزیستند و سپس منقرض شدند. از این رو، آنان را عرب بائده ([[منقرض شده]]) خواندهاند. <ref>البدایة و النهایه، ج۱، ص۱۱۸-۱۱۹؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۱۹؛ صبح الاعشی، ج۱، ص۳۵۹-۳۶۰.</ref> | ||
شماری از [[مفسران]] ذیل آیه {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ}}<ref>«(این بود) تا آنگاه که فرمان ما در رسید و (آب از) تنور فرا جوشید گفتیم در آن از هر گونهای دو تا (نر و ماده) بردار و (نیز) خانوادهات را- جز آن کس که درباره وی از پیش سخن | شماری از [[مفسران]] ذیل آیه {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ}}<ref>«(این بود) تا آنگاه که فرمان ما در رسید و (آب از) تنور فرا جوشید گفتیم در آن از هر گونهای دو تا (نر و ماده) بردار و (نیز) خانوادهات را- جز آن کس که درباره وی از پیش سخن رفته است- و (نیز) هر کس را که ایمان آورده است و جز اندکی همراه وی ایمان نیاورده بودند» سوره هود، آیه ۴۰.</ref> و {{متن قرآن|فَأَنْجَيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ}}<ref>«آنگاه ما او و کسانی را که در آن کشتی آکنده، همراه او بودند رهانیدیم» سوره شعراء، آیه ۱۱۹.</ref>، که در آنها [[خداوند]] به شمار اندک [[مؤمنان]] و [[نجات]] یافتگان همراهِ نوح اشاره دارد، به پشتوانه روایتی از [[ابن عباس]]، یکی از هشتاد فرد حاضر در کشتی را [[جرهمی]] دانستهاند. <ref>جامع البیان، ج۱۲، ص۵۷؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۸، ص۲۷۹۰.</ref> | ||
'''جرهم دوم:''' به جرهم، فرزند <ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۸؛ مروج الذهب، ج۱، ص۵۴؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۵.</ref> یا نبیره [[قحطان]] <ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۱۴۳؛ الطبقات، ج۱، ص۴۳.</ref> | '''جرهم دوم:''' به جرهم، فرزند <ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۸؛ مروج الذهب، ج۱، ص۵۴؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۵.</ref> یا نبیره [[قحطان]] <ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۱۴۳؛ الطبقات، ج۱، ص۴۳.</ref> (معرب یقطن) <ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۷-۸.</ref> نیای اعلای عرب جنوبی <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۳؛ المعارف، ص۲۶-۲۷؛ البحر المحیط، ج۴، ص۳۲۶.</ref> و از بازماندگان سام بن نوح <ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۸؛ مروج الذهب، ج۱، ص۵۴؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۵.</ref> منتسب هستند. این [[قبیله]] در تمایز با [[جرهم]] اول، به جرهم [[قحطانی]] [[شهرت]] یافت. بعدها برخی برای کاستن [[منزلت]] [[جرهمیان]]، پدرِ جرهم را از [[فرشتگان]] [[گناهکار]] و [[رانده شده]] [[خداوند]] دانستند. <ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۱۳۹؛ کتاب الحیوان، ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳؛ بحار الانوار، ج۶۰، ص۳۱۳.</ref> | ||
[[مادر]] جرهم را زنی از عَمالقه شناساندهاند. <ref>الاخبار الطوال، ص۷.</ref> مجموعه بزرگ [[بنییَعْرُب بن قحطان]] با دو شاخه گسترده خود به نام حِمْیَر <ref>الانباه، ص۱۳۳؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۴؛ الطبقات، ج۳، ص۴۰.</ref> و کَهْلان <ref>الاخبار الطوال، ص۴۱؛ الانساب، ج۴، ص۹، ۲۰۲-۲۰۳؛ معجم البلدان، ج۱، ص۲۴۷.</ref> از بزرگترین [[قبایل]] همعرض جرهم به شمار میآید<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۱.</ref>. | [[مادر]] جرهم را زنی از عَمالقه شناساندهاند. <ref>الاخبار الطوال، ص۷.</ref> مجموعه بزرگ [[بنییَعْرُب بن قحطان]] با دو شاخه گسترده خود به نام حِمْیَر <ref>الانباه، ص۱۳۳؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۴؛ الطبقات، ج۳، ص۴۰.</ref> و کَهْلان <ref>الاخبار الطوال، ص۴۱؛ الانساب، ج۴، ص۹، ۲۰۲-۲۰۳؛ معجم البلدان، ج۱، ص۲۴۷.</ref> از بزرگترین [[قبایل]] همعرض جرهم به شمار میآید<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۱.</ref>. | ||
==[[مهاجرت]] به [[مکه]]== | == [[مهاجرت]] به [[مکه]] == | ||
جرهمیان که در آغاز در [[یمن]] سکونت داشتند، سالها پیش از میلاد [[مسیح]] <ref>البلدان، ص۸۶.</ref> به [[حجاز]] مهاجرت کردند و نخست در تِهامه در [[غرب]] مکه و یا ذیالمجاز و [[عرفات]] در ۲۳ کیلومتری [[شرق]] مکه <ref>المعالم الاثیره، ص۱۸۹.</ref> و سپس در نزدیکی [[زمزم]] [[مسکن]] گزیدند. <ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۲.</ref> با گسترش جمعیت تیرههای قحطانی یمن و [[اختلاف]] سخت آنان بر سر [[ریاست]] و [[قدرت]]، جرهمیها ناگزیر شدند یمن را ترک کنند و در حجاز مستقر شوند. <ref>الاخبار الطوال، ص۸؛ معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۸۳.</ref> | جرهمیان که در آغاز در [[یمن]] سکونت داشتند، سالها پیش از میلاد [[مسیح]] <ref>البلدان، ص۸۶.</ref> به [[حجاز]] مهاجرت کردند و نخست در تِهامه در [[غرب]] مکه و یا ذیالمجاز و [[عرفات]] در ۲۳ کیلومتری [[شرق]] مکه <ref>المعالم الاثیره، ص۱۸۹.</ref> و سپس در نزدیکی [[زمزم]] [[مسکن]] گزیدند. <ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۲.</ref> با گسترش جمعیت تیرههای قحطانی یمن و [[اختلاف]] سخت آنان بر سر [[ریاست]] و [[قدرت]]، جرهمیها ناگزیر شدند یمن را ترک کنند و در حجاز مستقر شوند. <ref>الاخبار الطوال، ص۸؛ معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۸۳.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
این [[روایات]] مبنای فضیلتتراشی برای جرهمیان شد. برخی [[باور]] دارند که هر گاه مردی [[قریشی]] [[شایسته]] [[امامت]] یافت نشود، باید مردی [[کنانی]] و سپس یکی از [[فرزندان]] [[اسماعیل]] را برگزید و اگر هیچ یک از اینان یافت نشود، باید فردی از [[جرهم]] به سبب آنکه اسماعیل داماد آنان است، [[انتخاب]] گردد. <ref>روح المعانی، ج۲۶، ص۱۶۶؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۳۶۶-۳۶۷.</ref> | این [[روایات]] مبنای فضیلتتراشی برای جرهمیان شد. برخی [[باور]] دارند که هر گاه مردی [[قریشی]] [[شایسته]] [[امامت]] یافت نشود، باید مردی [[کنانی]] و سپس یکی از [[فرزندان]] [[اسماعیل]] را برگزید و اگر هیچ یک از اینان یافت نشود، باید فردی از [[جرهم]] به سبب آنکه اسماعیل داماد آنان است، [[انتخاب]] گردد. <ref>روح المعانی، ج۲۶، ص۱۶۶؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۵، ص۳۶۶-۳۶۷.</ref> | ||
در نسلهای پسین نیز ازدواجهایی میان [[جرهمیان]] و فرزندان اسماعیل صورت گرفت. [[همسران]] [[مَعد بن عَدنان]]، <ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۳؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۹۰.</ref> | در نسلهای پسین نیز ازدواجهایی میان [[جرهمیان]] و فرزندان اسماعیل صورت گرفت. [[همسران]] [[مَعد بن عَدنان]]، <ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۲۳؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۹۰.</ref> [[نَزار بن معد]]،<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸؛ الطبقات، ج۱، ص۵۹.</ref> [[مُضر بن نزار]]<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۷۵؛ الانباه، ص۶۴.</ref> و [[مالک بن نضر]]، <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۹۵؛ الطبقات، ج۱، ص۶۵.</ref> بزرگ [[کنانه]] و از نیاکان [[پیامبر]]، را زنانی از جرهم دانستهاند<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۲-۷۰۳.</ref>. | ||
==[[زبان]] و گویش== | == [[زبان]] و گویش == | ||
زبان و گویش جرهم مورد [[اختلاف]] [[تاریخنگاران]] است. برخی زبان جرهمیان را [[عربی]] <ref>نهایة الارب، ج۱، ص۲۲۴؛ المعارف، ص۲۷.</ref> و آنان را [[فصیحترین]] [[عرب]] شمردهاند <ref>الغارات، ج۲، ص۷۶۶؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۴۶.</ref> و بر این باورند که اسماعیل به زبان سُریانی سخن میگفت و بر اثر [[همزیستی]] با جرهم عربی را از آنان فراگرفت. <ref>الفهرست، ص۸؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۵؛ الطبقات، ج۱، ص۴۳.</ref> | زبان و گویش جرهم مورد [[اختلاف]] [[تاریخنگاران]] است. برخی زبان جرهمیان را [[عربی]] <ref>نهایة الارب، ج۱، ص۲۲۴؛ المعارف، ص۲۷.</ref> و آنان را [[فصیحترین]] [[عرب]] شمردهاند <ref>الغارات، ج۲، ص۷۶۶؛ شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۴۶.</ref> و بر این باورند که اسماعیل به زبان سُریانی سخن میگفت و بر اثر [[همزیستی]] با جرهم عربی را از آنان فراگرفت. <ref>الفهرست، ص۸؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۵؛ الطبقات، ج۱، ص۴۳.</ref> | ||
در برابر این دیدگاه، گروهی با تعصبورزی به عرب بودن اسماعیل و بدون توجه به خاستگاه [[یمنی]] جرهمیان، مدعی شدهاند که زبان جرهمیان [[عبرانی]] بوده <ref>مجانی الادب، ج۳، ص۲۹۳؛ فی تاریخ الادب الجاهلی، ج۱، ص۲۴.</ref> و هیچ گاه عربی نبوده و اسماعیل از نخست به [[زبان عربی]] [[سخن]] میگفته <ref>الاستغاثه، ج۱، ص۷۴؛ التنبیه و الاشراف، ص۷۰؛ طبقات فحول الشعراء، ج۱، ص۳.</ref> یا این زبان را از [[جبرئیل]]{{ع}} فراگرفته است. در این میان، به روایتی از [[ابن عباس]] استناد میکنند که اسماعیل نخستین کسی بوده که به زبان عربی سخن گفته است.<ref>السمتدرک، ج۲، ص۵۰۲؛ فتح الباری، ج۶، ص۲۸۶؛ الدرر المنثور، ج۴، ص۲۷۳.</ref> | در برابر این دیدگاه، گروهی با تعصبورزی به عرب بودن اسماعیل و بدون توجه به خاستگاه [[یمنی]] جرهمیان، مدعی شدهاند که زبان جرهمیان [[عبرانی]] بوده <ref>مجانی الادب، ج۳، ص۲۹۳؛ فی تاریخ الادب الجاهلی، ج۱، ص۲۴.</ref> و هیچ گاه عربی نبوده و اسماعیل از نخست به [[زبان عربی]] [[سخن]] میگفته <ref>الاستغاثه، ج۱، ص۷۴؛ التنبیه و الاشراف، ص۷۰؛ طبقات فحول الشعراء، ج۱، ص۳.</ref> یا این زبان را از [[جبرئیل]] {{ع}} فراگرفته است. در این میان، به روایتی از [[ابن عباس]] استناد میکنند که اسماعیل نخستین کسی بوده که به زبان عربی سخن گفته است.<ref>السمتدرک، ج۲، ص۵۰۲؛ فتح الباری، ج۶، ص۲۸۶؛ الدرر المنثور، ج۴، ص۲۷۳.</ref> | ||
[[تقابل]] این دو نظر را نتیجه [[تعصبات]] [[قحطانیان]] (دیدگاه اول) و نَزاریان (دیدگاه دوم) دانستهاند. <ref>مروج الذهب، ج۲، ص۴۶.</ref> | [[تقابل]] این دو نظر را نتیجه [[تعصبات]] [[قحطانیان]] (دیدگاه اول) و نَزاریان (دیدگاه دوم) دانستهاند. <ref>مروج الذهب، ج۲، ص۴۶.</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
بعضی زبان جرهمیان را [[عربی]] دانستهاند؛ اما آن را متفاوت از [[زبان قرآن]] شمردهاند. <ref>طبقات فحول الشعراء، ج۱، ص۹-۱۰.</ref> در برابر، ابن [[بریده]]، مقصود از لسان عربی در [[آیه]] {{متن قرآن|بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ}}<ref>«به زبان عربی روشن» سوره شعراء، آیه ۱۹۵.</ref> را زبان جرهمیان دانسته است؛ <ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۹، ص۲۸۱۸؛ الدر المنثور، ج۵، ص۹۴؛ المصنف، ج۷، ص۱۵۷.</ref> [[خداوند]] در این آیه به [[نزول قرآن]] به [[زبان عربی]] روشن تصریح دارد. | بعضی زبان جرهمیان را [[عربی]] دانستهاند؛ اما آن را متفاوت از [[زبان قرآن]] شمردهاند. <ref>طبقات فحول الشعراء، ج۱، ص۹-۱۰.</ref> در برابر، ابن [[بریده]]، مقصود از لسان عربی در [[آیه]] {{متن قرآن|بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ}}<ref>«به زبان عربی روشن» سوره شعراء، آیه ۱۹۵.</ref> را زبان جرهمیان دانسته است؛ <ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۹، ص۲۸۱۸؛ الدر المنثور، ج۵، ص۹۴؛ المصنف، ج۷، ص۱۵۷.</ref> [[خداوند]] در این آیه به [[نزول قرآن]] به [[زبان عربی]] روشن تصریح دارد. | ||
برخی از واژگان [[جرهم]] در [[قرآن]] یاد کردهاند که از آن میان، میتوان به {{متن قرآن|أَلَّا تَعُولُوا}} در آیه {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا}}<ref>«و اگر میهراسید که در مورد یتیمان | برخی از واژگان [[جرهم]] در [[قرآن]] یاد کردهاند که از آن میان، میتوان به {{متن قرآن|أَلَّا تَعُولُوا}} در آیه {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا}}<ref>«و اگر میهراسید که در مورد یتیمان دادگری نکنید (با آنان ازدواج نکنید و) از زنانی که میپسندید، دو دو، و سه سه، و چهار چهار همسر گیرید و اگر بیم دارید که داد نورزید یک زن را و یا کنیز خود را (به همسری گزینید)؛ این کار به آنکه ستم نورزید نزدیکتر است» سوره نساء، آیه ۳.</ref> <ref>حقائق التاویل، ص۳۰۰؛ تفسیر ثعلبی، ج۳، ص۲۴۸.</ref> {{متن قرآن|فَبَاءُوا}} در آیه {{متن قرآن|بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«خود را به بد چیزی فروختند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است، از سر افزونجویی کفر میورزند (و میگویند:) چرا خداوند برای برخی از بندگانش که بخواهد، از بخشش خویش، فرو میفرستد! و سزاوار خشمی از پی خشمی گشتند و برای کافران، عذابی خواری آور، خواهد بود» سوره بقره، آیه ۹۰.</ref>،<ref>التبیان، ج۱، ص۳۵۰؛ الاتقان، ج۱، ص۳۸۴.</ref> و {{متن قرآن|يَيْأَسِ}} در آیه {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«و اگر قرآنی بود که کوهساران بدان به جنبش میافتاد یا زمین با آن پاره پاره میشد یا با آن مردگان به سخن آورده میشدند (باز ایمان نمیآوردند و کار ایمانشان با شما نیست)؛ بلکه تمام کارها از آن خداوند است؛ آیا مؤمنان درنیافتهاند که اگر خداوند بخواهد همه مردم را راهنمایی میکند؟ و به کافران همواره برای کارهایی که کردهاند بلایی سخت میرسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانهشان وارد میشود تا وعده خداوند فرا رسد، بیگمان خداوند در وعده (خویش) خلاف نمیورزد» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>، اشاره کرد. <ref>تفسیر العز بن عبدالسلام، ج۲، ص۱۵۴.</ref> [[سیوطی]] از ۲۵ واژه [[جرهمی]] به کار رفته در قرآن نام برده است<ref> الاتقان، ج۱، ص۳۸۴.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۳-۷۰۴.</ref> | ||
==[[اداره امور]] [[مکه]]== | == [[اداره امور]] [[مکه]] == | ||
با [[مرگ]] نابت بن [[اسماعیل]]، اداره امور [[کعبه]] از دست [[فرزندان]] اسماعیل بیرون گشت و به دست جرهم افتاد. <ref>الاخبار الطوال، ص۹؛ نک: قصة الادب فی الحجاز، ص۱۲۶.</ref> | با [[مرگ]] نابت بن [[اسماعیل]]، اداره امور [[کعبه]] از دست [[فرزندان]] اسماعیل بیرون گشت و به دست جرهم افتاد. <ref>الاخبار الطوال، ص۹؛ نک: قصة الادب فی الحجاز، ص۱۲۶.</ref> | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
به گزارشی، [[همراهی]] [[بنیبکر]]، از اسلاف [[قریش]] و [[فرزندان]] [[اسماعیل]]، با خزاعه <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۴؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۰.</ref> را میتوان از دلیلهای شکست جرهمیان دانست. نیز آوردهاند که پیش از نبرد با خزاعه، هشتاد تن از مردان جرهم بر اثر [[ابتلا]] به [[عذاب]] [[خداوند]] ([[خونریزی]] از دماغ و دملهای چرکین) مردند و بدینسان، از [[قدرت]] نظامی آنان کاسته شد<ref>المنمق، ص۲۸۲؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳؛ مروج الذهب، ج۲، ص۵۴؛ المفصل، ج۱، ص۳۶۱.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۴-۷۰۵.</ref> | به گزارشی، [[همراهی]] [[بنیبکر]]، از اسلاف [[قریش]] و [[فرزندان]] [[اسماعیل]]، با خزاعه <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۴؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۰.</ref> را میتوان از دلیلهای شکست جرهمیان دانست. نیز آوردهاند که پیش از نبرد با خزاعه، هشتاد تن از مردان جرهم بر اثر [[ابتلا]] به [[عذاب]] [[خداوند]] ([[خونریزی]] از دماغ و دملهای چرکین) مردند و بدینسان، از [[قدرت]] نظامی آنان کاسته شد<ref>المنمق، ص۲۸۲؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳؛ مروج الذهب، ج۲، ص۵۴؛ المفصل، ج۱، ص۳۶۱.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۴-۷۰۵.</ref> | ||
==عدم [[مشروعیت]] [[حاکمان]] [[جرهمی]]== | == عدم [[مشروعیت]] [[حاکمان]] [[جرهمی]] == | ||
در باره عدم مشروعیت حاکمان جرهمی که به عذاب و انقراض ایشان انجامید، مطالبی افسانهگون آوردهاند تا کار [[بنیبکر]] و [[خزاعه]] را توجیه کنند. [[هتک حرمت]] [[کعبه]] به دست جرهم را عامل درگیری خزاعه و بنیبکر شمردهاند. افسانه زنای دو تن از جرهم به نام اُساف و [[نائله]] درون کعبه که به سنگ شدن آنان انجامید <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۸۲؛ المنمق ص۲۸۹؛ مروج الذهب، ج۲، ص۵۴؛ الاغانی، ج۱۵، ص۱۳.</ref> و نیز [[سرقت]] پنج جرهمی از [[هدایا]] و نذورات کعبه که بر اثر [[سقوط]] یکی از دزدان درون چاهِ محل نگهداری اموالِ کعبه، ناکام ماند، <ref>الاغانی، ج۱۵، ص۱۳؛ صبح الاعشی، ج۴، ص۲۶۲؛ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۸۷.</ref> از جمله این موارد شمرده شده است. نیز آوردهاند که [[جرهمیان]] به [[حاجیان]] و مسافران [[ستم]] میکردند. اینان که تا پیش از [[غلبه]] بر قطوراء در قعیقعان در بالای [[مکه]] ساکن بودند، همراه قَطوراء که در اجیاد در پایین مکه سکنا داشتند، از [[اموال]] افرادی که از سمت آنان وارد مکه میشدند، عُشریه میگرفتند. پس از غلبه جرهم بر قطوراء، [[ظلم]] جرهم فزونی یافت <ref>الاغانی، ج۱۵، ص۱۲؛ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۳۷؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۷۳.</ref> از این [[نبرد]] به عنوان نخستین "[[بغی]]" در مکه نام بردهاند. <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳.</ref> | در باره عدم مشروعیت حاکمان جرهمی که به عذاب و انقراض ایشان انجامید، مطالبی افسانهگون آوردهاند تا کار [[بنیبکر]] و [[خزاعه]] را توجیه کنند. [[هتک حرمت]] [[کعبه]] به دست جرهم را عامل درگیری خزاعه و بنیبکر شمردهاند. افسانه زنای دو تن از جرهم به نام اُساف و [[نائله]] درون کعبه که به سنگ شدن آنان انجامید <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۸۲؛ المنمق ص۲۸۹؛ مروج الذهب، ج۲، ص۵۴؛ الاغانی، ج۱۵، ص۱۳.</ref> و نیز [[سرقت]] پنج جرهمی از [[هدایا]] و نذورات کعبه که بر اثر [[سقوط]] یکی از دزدان درون چاهِ محل نگهداری اموالِ کعبه، ناکام ماند، <ref>الاغانی، ج۱۵، ص۱۳؛ صبح الاعشی، ج۴، ص۲۶۲؛ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۸۷.</ref> از جمله این موارد شمرده شده است. نیز آوردهاند که [[جرهمیان]] به [[حاجیان]] و مسافران [[ستم]] میکردند. اینان که تا پیش از [[غلبه]] بر قطوراء در قعیقعان در بالای [[مکه]] ساکن بودند، همراه قَطوراء که در اجیاد در پایین مکه سکنا داشتند، از [[اموال]] افرادی که از سمت آنان وارد مکه میشدند، عُشریه میگرفتند. پس از غلبه جرهم بر قطوراء، [[ظلم]] جرهم فزونی یافت <ref>الاغانی، ج۱۵، ص۱۲؛ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۳۷؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۷۳.</ref> از این [[نبرد]] به عنوان نخستین "[[بغی]]" در مکه نام بردهاند. <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳.</ref> | ||
در این میان، هشدارهای مضاض، [[حاکم]] جرهمی، مانع کارهای آنان نشد. او [[مردم]] خود را از حرمتشکنی حرَم و ظلم به وارد شدگان و [[پناه]] آورندگان به [[حرم]] [[پرهیز]] داد و [[سرنوشت]] عمالقه را که به سبب [[استخفاف]] حرم و ستم به مردم به [[اراده خداوند]] نابود شدند، [[یادآوری]] کرد. اما جرهمیان [[مال]] و [[سلاح]] خود را به رخ کشیدند و خود را از آن رو که [[برترین]] [[عرب]] هستند، شکستناپذیر پنداشتند <ref>الاغانی، ج۱۵، ص۱۴؛ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۳۸.</ref> ریشه داشتن [[پیمان]] [[حلف الفضول]]، در دوران [[جرهم]] که با [[هدف]] [[حمایت از مظلومان]]، میان چند تن از جوانمردان جرهم بسته شده بود،<ref>الاغانی، ج۱۷، ص۳۰۰؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۱۲؛ المنتظم، ج۲، ص۳۱۰.</ref> از رواج [[ظلم]] در این دوره حکایت دارد.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۵.</ref> | در این میان، هشدارهای مضاض، [[حاکم]] جرهمی، مانع کارهای آنان نشد. او [[مردم]] خود را از حرمتشکنی حرَم و ظلم به وارد شدگان و [[پناه]] آورندگان به [[حرم]] [[پرهیز]] داد و [[سرنوشت]] عمالقه را که به سبب [[استخفاف]] حرم و ستم به مردم به [[اراده خداوند]] نابود شدند، [[یادآوری]] کرد. اما جرهمیان [[مال]] و [[سلاح]] خود را به رخ کشیدند و خود را از آن رو که [[برترین]] [[عرب]] هستند، شکستناپذیر پنداشتند <ref>الاغانی، ج۱۵، ص۱۴؛ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۳۸.</ref> ریشه داشتن [[پیمان]] [[حلف الفضول]]، در دوران [[جرهم]] که با [[هدف]] [[حمایت از مظلومان]]، میان چند تن از جوانمردان جرهم بسته شده بود،<ref>الاغانی، ج۱۷، ص۳۰۰؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۱۲؛ المنتظم، ج۲، ص۳۱۰.</ref> از رواج [[ظلم]] در این دوره حکایت دارد.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۵.</ref> | ||
==فرار [[جرهمیان]] از [[مکه]]== | == فرار [[جرهمیان]] از [[مکه]] == | ||
[[مضاض بن عمرو]]، واپسین [[حاکم]] جرهم پیش از [[نبرد]] با [[خزاعه]]، در [[مخالفت]] با این [[جنگ]]، همراه نزدیکانش از صحنه درگیری خارج شد <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ الاغانی، ج۱۵، ص۱۵؛ الاعلام باعلام بیت الله الحرام، ص۷۳-۷۴.</ref> و به دره قَنَوْنَی یا قنونا از درههای سَرات میان مکه و [[یمن]] رفت. <ref>الاغانی، ج۱۵، ص۱۵-۱۶؛ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> از این رو، [[عمرو بن حارث]] بن مضاض [[رهبری]] جرهمیان باقیمانده را در نبرد با خزاعه بر عهده گرفت. <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳؛ مروج الذهب، ج۲، ص۵۴.</ref> | [[مضاض بن عمرو]]، واپسین [[حاکم]] جرهم پیش از [[نبرد]] با [[خزاعه]]، در [[مخالفت]] با این [[جنگ]]، همراه نزدیکانش از صحنه درگیری خارج شد <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ الاغانی، ج۱۵، ص۱۵؛ الاعلام باعلام بیت الله الحرام، ص۷۳-۷۴.</ref> و به دره قَنَوْنَی یا قنونا از درههای سَرات میان مکه و [[یمن]] رفت. <ref>الاغانی، ج۱۵، ص۱۵-۱۶؛ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref> از این رو، [[عمرو بن حارث]] بن مضاض [[رهبری]] جرهمیان باقیمانده را در نبرد با خزاعه بر عهده گرفت. <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳؛ مروج الذهب، ج۲، ص۵۴.</ref> | ||
وی پس از [[شکست]] و هنگام [[گریز]] از مکه، دو آهوی طلایی را که به [[گمان]] [[مسعودی]]، به دست [[ساسان]]، نیای بزرگ ساسانیان [[ایران]]، به [[کعبه]] اهدا شده بود، <ref>مروج الذهب، ج۱، ص۲۶۵؛ المفصل، ج۴، ص۱۶.</ref> | وی پس از [[شکست]] و هنگام [[گریز]] از مکه، دو آهوی طلایی را که به [[گمان]] [[مسعودی]]، به دست [[ساسان]]، نیای بزرگ ساسانیان [[ایران]]، به [[کعبه]] اهدا شده بود، <ref>مروج الذهب، ج۱، ص۲۶۵؛ المفصل، ج۴، ص۱۶.</ref> همراه اشیایی دیگر از جمله پنج [[شمشیر]]، <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۱۴۶؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۹.</ref> چند [[زره]] <ref>الکامل، ج۱، ص۶۱۶.</ref> و چندین [[جامه]] فاخر <ref>نهایة الارب، ج۱۶، ص۴۸.</ref> در [[چاه]] زمزم انداخت و این چاه را با [[خاک]] پنهان کرد. این اشیاء بعدها در پی بازکاوی [[چاه زمزم]] به دست [[عبدالمطلب]] [[کشف]] شد. <ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۵۱.</ref> برخی از [[دفن]] [[حجرالاسود]] به دست جرهمیان در این هنگام و کشف آن از جانب قُصی بن [[کلاب]] یاد کردهاند. <ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۱۷۴.</ref> شکست جرهم و [[اخراج]] از مکه را در اوایل سده ۳ <ref>قلب جزیرة العرب، ص۲۴۳.</ref> یا ۴م <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۹۳؛ تاریخ مکه، ص۲۱.</ref> دانستهاند.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۶.</ref> | ||
==انقراض و نابودی== | == انقراض و نابودی == | ||
[[مضاض بن عمرو]]، [[رئیس]] جرهم که در مخالفت با این نبرد از مکه بیرون شده بود، از خزاعه درخواست کرد تا به [[مکه]] بازگردد. ولی این بار [[خزاعیان]] از ورود او و دیگر [[جرهمیان]] جلوگیری و آنان را به [[مرگ]] [[تهدید]] نمودند. <ref>الاغانی، ج۱۵، ص۱۵-۱۶؛ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۹۶.</ref> آن دسته از جرهمیان که توانستند از این [[کشتار]] [[جان]] سالم به در ببرند، همراه [[رئیس]] خود به [[سرزمین]] [[جهینه]] یا عسیر در جنوب شبه جزیره و در منطقه [[یمن]] <ref>المعالم الاثیره، ص۱۵۲.</ref> رفتند؛ ولی در آنجا همگی بر اثر سیل نابود شدند. <ref>المنمق، ص۲۸۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۸؛ الکامل، ج۲، ص۴۲.</ref> | [[مضاض بن عمرو]]، [[رئیس]] جرهم که در مخالفت با این نبرد از مکه بیرون شده بود، از خزاعه درخواست کرد تا به [[مکه]] بازگردد. ولی این بار [[خزاعیان]] از ورود او و دیگر [[جرهمیان]] جلوگیری و آنان را به [[مرگ]] [[تهدید]] نمودند. <ref>الاغانی، ج۱۵، ص۱۵-۱۶؛ اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۹۶.</ref> آن دسته از جرهمیان که توانستند از این [[کشتار]] [[جان]] سالم به در ببرند، همراه [[رئیس]] خود به [[سرزمین]] [[جهینه]] یا عسیر در جنوب شبه جزیره و در منطقه [[یمن]] <ref>المعالم الاثیره، ص۱۵۲.</ref> رفتند؛ ولی در آنجا همگی بر اثر سیل نابود شدند. <ref>المنمق، ص۲۸۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۸؛ الکامل، ج۲، ص۴۲.</ref> | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
به گزارش [[ابن هشام]]، [[بشر بن حارث]] [[جرهمی]] واپسین [[زمامدار]] جرهمی [[کعبه]] بود که پس از [[پیوستن]] به [[سلیمان]] [[نبی]] به [[فرمان]] او [[حکومت]] را به نوادگان اسماعیل سپرد. <ref>التبیان، ص۲۱۲.</ref> در گزارشی، از نابودی جرهم به دست دوس العتق یاد شده است. بر پایه این گزارش، پس از مرگ نبوکد [[نصر]]، [[پادشاه]] [[بابل]] که پیش از آن در نبردی [[عربها]] را شکست داد، معد بن عدنان همراه [[پیامبران بنیاسرائیل]] برای انجام [[حج]] به مکه آمد. وی در این [[سفر]]، در باره بازماندگان جرهمیانی که به [[رهبری]] [[حارث بن مضاض]] با دوس العتق جنگیده و کشته شده بودند، سؤال کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۳۹۹؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۲۳۹.</ref> پایان یافتن حکومت جرهم و [[اخراج]] آنان از مکه، تا مدتی از سوی [[فرزندان]] معد بن عدنان مبدا [[تاریخ]] به شمار میرفت<ref>التنبیه و الاشراف، ص۱۷۳؛ صبح الاعشی، ج۶، ص۲۲۷.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۶-۷۰۷.</ref> | به گزارش [[ابن هشام]]، [[بشر بن حارث]] [[جرهمی]] واپسین [[زمامدار]] جرهمی [[کعبه]] بود که پس از [[پیوستن]] به [[سلیمان]] [[نبی]] به [[فرمان]] او [[حکومت]] را به نوادگان اسماعیل سپرد. <ref>التبیان، ص۲۱۲.</ref> در گزارشی، از نابودی جرهم به دست دوس العتق یاد شده است. بر پایه این گزارش، پس از مرگ نبوکد [[نصر]]، [[پادشاه]] [[بابل]] که پیش از آن در نبردی [[عربها]] را شکست داد، معد بن عدنان همراه [[پیامبران بنیاسرائیل]] برای انجام [[حج]] به مکه آمد. وی در این [[سفر]]، در باره بازماندگان جرهمیانی که به [[رهبری]] [[حارث بن مضاض]] با دوس العتق جنگیده و کشته شده بودند، سؤال کرد.<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۳۹۹؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۲۳۹.</ref> پایان یافتن حکومت جرهم و [[اخراج]] آنان از مکه، تا مدتی از سوی [[فرزندان]] معد بن عدنان مبدا [[تاریخ]] به شمار میرفت<ref>التنبیه و الاشراف، ص۱۷۳؛ صبح الاعشی، ج۶، ص۲۲۷.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۶-۷۰۷.</ref> | ||
==[[حاکمان]] جرهمی و [[قبور]] آنها== | == [[حاکمان]] جرهمی و [[قبور]] آنها == | ||
[[ابن خلدون]] از ۱۱ [[حاکم]] جرهمی یاد کرده است: | [[ابن خلدون]] از ۱۱ [[حاکم]] جرهمی یاد کرده است: | ||
# [[جرهم بن قحطان]]، | # [[جرهم بن قحطان]]، | ||
# [[عبد یالیل بن جرهم]]، | # [[عبد یالیل بن جرهم]]، | ||
# [[عبدالمدان بن جرهم]] ([[عبدالمدان بن عبد یالیل]])،<ref>الاعلام، ج۴، ص۱۵۳.</ref> | # [[عبدالمدان بن جرهم]] ([[عبدالمدان بن عبد یالیل]])،<ref>الاعلام، ج۴، ص۱۵۳.</ref> | ||
# [[نُفَیلة بن عبدالمدان]]، | # [[نُفَیلة بن عبدالمدان]]، | ||
# [[عبدالمسیح بن نفیله]]، | # [[عبدالمسیح بن نفیله]]، | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
شواهدی از وجود برخی [[جرهمیان]] در بخشهایی از [[جزیرة العرب]] پس از پایان حکومت جرهم حکایت دارد. [[بلاذری]] آن گاه که از رانده شدن [[یهودیان]] [[بیتالمقدس]] به دست نبوکد [[نصر]] و [[گریز]] آنان به سوی یثرب یاد میکند، از حضور برخی جرهمیان در یثرب گزارش میدهد <ref>فتوح البلدان، ج۱، ص۲۵-۲۶.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۷-۷۰۸.</ref> | شواهدی از وجود برخی [[جرهمیان]] در بخشهایی از [[جزیرة العرب]] پس از پایان حکومت جرهم حکایت دارد. [[بلاذری]] آن گاه که از رانده شدن [[یهودیان]] [[بیتالمقدس]] به دست نبوکد [[نصر]] و [[گریز]] آنان به سوی یثرب یاد میکند، از حضور برخی جرهمیان در یثرب گزارش میدهد <ref>فتوح البلدان، ج۱، ص۲۵-۲۶.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۷-۷۰۸.</ref> | ||
==[[باورها]] و [[آداب]]== | == [[باورها]] و [[آداب]] == | ||
از پیشینه [[اعتقادی]] جرهم گزارشی در دست نیست. | از پیشینه [[اعتقادی]] جرهم گزارشی در دست نیست. | ||
در گزارشی، از همکاری جرهم با [[ابراهیم]]{{ع}} در ساخت کعبه سخن رفته است. <ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۸.</ref> با [[دعوت]] ابراهیم به [[توحید]] و [[حج]] در سه [[سفر]] خود به مکه، جرهمیان این دعوتها را [[اجابت]] کردند <ref>الطبقات، ج۱، ص۴۱؛ تاریخ دمشق، ج۶، ص۲۵۶.</ref> و با او و اسماعیل [[حج]] گزاردند. <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۷۰؛ تاریخ مکة المشرفه، ج۱، ص۴۸؛ اثارة الترغیب، ج۱، ص۱۰۳.</ref> | در گزارشی، از همکاری جرهم با [[ابراهیم]] {{ع}} در ساخت کعبه سخن رفته است. <ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۸.</ref> با [[دعوت]] ابراهیم به [[توحید]] و [[حج]] در سه [[سفر]] خود به مکه، جرهمیان این دعوتها را [[اجابت]] کردند <ref>الطبقات، ج۱، ص۴۱؛ تاریخ دمشق، ج۶، ص۲۵۶.</ref> و با او و اسماعیل [[حج]] گزاردند. <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۷۰؛ تاریخ مکة المشرفه، ج۱، ص۴۸؛ اثارة الترغیب، ج۱، ص۱۰۳.</ref> | ||
شماری از [[مفسران]] از اسماعیل به عنوان پیامبر جرهم یاد کردهاند. <ref>الصافی، ج۴، ص۲۸۵؛ مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۰.</ref> [[ابن کلبی]] نیز در [[تفسیر]] آیه {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان | شماری از [[مفسران]] از اسماعیل به عنوان پیامبر جرهم یاد کردهاند. <ref>الصافی، ج۴، ص۲۸۵؛ مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۰.</ref> [[ابن کلبی]] نیز در [[تفسیر]] آیه {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب، اسماعیل را یاد کن که او درستپیمان و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۴.</ref> به این امر اشاره دارد<ref>التفسیر الوسیط، ج۳، ص۱۴۸۵-۱۴۸۶؛ تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۱۱۶؛ مجمع البیان، ج۶، ص۸۰۰.</ref> منابع از وجود تلبیهای ویژه برای [[جرهمیان]] هنگام [[حج]] گزارش دادهاند. <ref>تفسیر مقاتل، ج۳، ص۱۲۵؛ روض الجنان، ج۱۱، ص۱۶۶.</ref> | ||
[[حاکمان]] [[جرهمی]] آن گاه که کعبه دومین بار بر اثر رویدادهای طبیعی ویران شد، آن را بازسازی کردند <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۸۶؛ الاعلاق النفیسه، ص۲۹؛ الاغانی، ج۱۵، ص۱۳.</ref> و برای کعبه دری با دو لنگه و قفل ساختند. <ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۲۵.</ref> | [[حاکمان]] [[جرهمی]] آن گاه که کعبه دومین بار بر اثر رویدادهای طبیعی ویران شد، آن را بازسازی کردند <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۸۶؛ الاعلاق النفیسه، ص۲۹؛ الاغانی، ج۱۵، ص۱۳.</ref> و برای کعبه دری با دو لنگه و قفل ساختند. <ref>اخبار مکه، فاکهی، ج۵، ص۲۲۵.</ref> | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
گزارشی از پرستش اجرام آسمانی همچون سیاره مشتری از سوی جرهم حکایت دارد.<ref>فی تاریخ الادب الجاهلی، ج۱، ص۷۵.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۸.</ref> | گزارشی از پرستش اجرام آسمانی همچون سیاره مشتری از سوی جرهم حکایت دارد.<ref>فی تاریخ الادب الجاهلی، ج۱، ص۷۵.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۸.</ref> | ||
==جرهمیان دوران [[بعثت]]== | == جرهمیان دوران [[بعثت]] == | ||
با توجه به پراکندگی جمعیتی جرهم پس از [[فروپاشی]] حکومت آنان، از واکنش نخستین بازماندگان جرهم در برابر [[ظهور]] [[پیامبر اسلام]] گزارشی در دست نیست. در این میان، تنها از چند گزارش میتوان به [[اسلام]] برخی از جرهمیان و [[ارتباط]] آنان با پیامبر پی برد. | با توجه به پراکندگی جمعیتی جرهم پس از [[فروپاشی]] حکومت آنان، از واکنش نخستین بازماندگان جرهم در برابر [[ظهور]] [[پیامبر اسلام]] گزارشی در دست نیست. در این میان، تنها از چند گزارش میتوان به [[اسلام]] برخی از جرهمیان و [[ارتباط]] آنان با پیامبر پی برد. | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
[[رسول خدا]] در جمادیالاولی سال پنجم ق. یا [[ربیعالاول]] [[سال]] ششم ق <ref>المغازی، ج۲، ص۵۳۵؛ الطبقات، ج۲، ص۶۰؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۸.</ref> به [[انتقام]] [[خون]] [[شهیدان]] [[رجیع]]، با ۲۰۰ سوار به سوی بنیلحیان حرکت کرد؛ ولی آنان با [[آگاهی]] از حرکت پیامبر، به کوهها گریختند. از این رو، [[مسلمانان]] بدون درگیری به [[مدینه]] بازگشتند. <ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۲۷۹-۲۸۰؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۵.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۸-۷۰۹.</ref> | [[رسول خدا]] در جمادیالاولی سال پنجم ق. یا [[ربیعالاول]] [[سال]] ششم ق <ref>المغازی، ج۲، ص۵۳۵؛ الطبقات، ج۲، ص۶۰؛ التنبیه و الاشراف، ص۲۱۸.</ref> به [[انتقام]] [[خون]] [[شهیدان]] [[رجیع]]، با ۲۰۰ سوار به سوی بنیلحیان حرکت کرد؛ ولی آنان با [[آگاهی]] از حرکت پیامبر، به کوهها گریختند. از این رو، [[مسلمانان]] بدون درگیری به [[مدینه]] بازگشتند. <ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۲۷۹-۲۸۰؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۵۹۵.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[جرهم (مقاله)|مقاله «جرهم»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۵ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۵، ص:۷۰۸-۷۰۹.</ref> | ||
==کتب و [[منابع تاریخی]] مرتبط== | == کتب و [[منابع تاریخی]] مرتبط == | ||
کتاب [[اخبار]] جرهم از [[هشام بن محمد بن سائب کلبی]] <ref>رجال النجاشی، ص۴۳۴؛ الاعلام، ج۲، ص۱۱۸.</ref> و کتاب جرهم از [[محدث]] [[شیعی]] [[ابراهیم بن سلیمان خزاز کوفی]] از جمله کتبی هستند که در باره سرگذشت جرهم نگاشته شدهاند.<ref>رجال النجاشی، ص۱۸؛ معجم الادباء، ج۱، ص۶۹.</ref> | کتاب [[اخبار]] جرهم از [[هشام بن محمد بن سائب کلبی]] <ref>رجال النجاشی، ص۴۳۴؛ الاعلام، ج۲، ص۱۱۸.</ref> و کتاب جرهم از [[محدث]] [[شیعی]] [[ابراهیم بن سلیمان خزاز کوفی]] از جمله کتبی هستند که در باره سرگذشت جرهم نگاشته شدهاند.<ref>رجال النجاشی، ص۱۸؛ معجم الادباء، ج۱، ص۶۹.</ref> | ||