جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
(←پانویس) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
'''ختم نبوت''' یا '''خاتمیت''' (عربی: الخاتمية) اصطلاحی [[کلامی]] و به معنای این است که [[حضرت محمد]]{{صل}} آخرین [[پیامبر الهی]] است و بعد از او هیچ پیامبری مبعوث نمیشود. خاتمیت از نگاه دانشمندان مسلمان از [[ضروریات دین اسلام]] شمرده شده است. در چهلمین آیه از سوره احزاب، بهطور صریحی حضرت محمد (ص) با عنوان "خاتم النبیین" (پایانبخش پیامبران) معرفی شده است، همچنین در روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) و دیگر [[امامان معصوم (ع)]] به مسئله ختم نبوت اشاره شده است. [[مصون بودن قرآن از تحریف]]، جاودانگی و [[جامعیت قرآن]]، [[کمال اسلام|کمال]] و [[جامعیت اسلام]] و تکامل عقل بشر از جمله [[فلسفههای خاتمیت]] شمرده شدهاند. | '''ختم نبوت''' یا '''خاتمیت''' (عربی: الخاتمية) اصطلاحی [[کلامی]] و به معنای این است که [[حضرت محمد]] {{صل}} آخرین [[پیامبر الهی]] است و بعد از او هیچ پیامبری مبعوث نمیشود. خاتمیت از نگاه دانشمندان مسلمان از [[ضروریات دین اسلام]] شمرده شده است. در چهلمین آیه از سوره احزاب، بهطور صریحی حضرت محمد (ص) با عنوان "خاتم النبیین" (پایانبخش پیامبران) معرفی شده است، همچنین در روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) و دیگر [[امامان معصوم (ع)]] به مسئله ختم نبوت اشاره شده است. [[مصون بودن قرآن از تحریف]]، جاودانگی و [[جامعیت قرآن]]، [[کمال اسلام|کمال]] و [[جامعیت اسلام]] و تکامل عقل بشر از جمله [[فلسفههای خاتمیت]] شمرده شدهاند. | ||
==معناشناسی ختم نبوت== | == معناشناسی ختم نبوت == | ||
واژه خاتمیت که از اسم خاتم و از ریشه | واژه خاتمیت که از اسم خاتم و از ریشه خ، ت،م ساخته شده است، در لغت عرب به معنای کلی "رسیدن به آخر"، "غیر قابل نفوذ"، "غیر قابل افزایش"، "پایان" و "انجام"، آمده است<ref>معجم مقائیس اللغه ج۲ ص۲۴۵</ref>.<ref>ر. ک: [[رحیم لطیفی|لطیفی، رحیم]]، [[خاتمیت امامت و مهدویت (کتاب)|خاتمیت امامت و مهدویت]]، ص ۳۵ و ۳۶.</ref> | ||
ابن فارس معنای اصلی "ختم" را به پایان رسیدن میداند و میگوید اگر به مهر کردن "ختم" میگویند به خاطر این است که آخرین مرحله نگهداری از اشیاء مهر و موم کردن است{{یادداشت|سابقا مصرف خاتَم عمدهاش اين بوده است كه، مثل لاك و مهـر فعلـی، وقتـي نامه را ميبستند، نامه را كـه لولـه مـيكردنـد، گـل چسـبندهای روی آن ميزدند و مهر ميكردند.}}<ref>ابن فارس، معجم مقائیس اللغه ج۲ ص۲۴۵</ref>. این منظور نیز با استناد به دو آیه {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ}}<ref>«خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه 7.</ref> و {{متن قرآن|طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانی است که با آنکه توانگرند، از تو اجازه (ی ترک جهاد) میخواهند؛ به این خشنودند که با واپسماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) همراه باشند و خداوند بر دلهای آنان مهر نهاده است از این رو (چیزی) نمیدانند» سوره توبه، آیه 93.</ref>، ختم و طبع را به یک معنی یعنی بستن و محکم کردن تا چیزی داخل نشود، می داند<ref>ر.ک: [[رحیم لطیفی|لطیفی، رحیم]]، [[خاتمیت امامت و مهدویت (کتاب)|خاتمیت امامت و مهدویت]]، ص ۳۵ و ۳۶.</ref>. | ابن فارس معنای اصلی "ختم" را به پایان رسیدن میداند و میگوید اگر به مهر کردن "ختم" میگویند به خاطر این است که آخرین مرحله نگهداری از اشیاء مهر و موم کردن است{{یادداشت|سابقا مصرف خاتَم عمدهاش اين بوده است كه، مثل لاك و مهـر فعلـی، وقتـي نامه را ميبستند، نامه را كـه لولـه مـيكردنـد، گـل چسـبندهای روی آن ميزدند و مهر ميكردند.}}<ref>ابن فارس، معجم مقائیس اللغه ج۲ ص۲۴۵</ref>. این منظور نیز با استناد به دو آیه {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ}}<ref>«خداوند بر دلها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بیناییهای آنها پردهای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه 7.</ref> و {{متن قرآن|طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانی است که با آنکه توانگرند، از تو اجازه (ی ترک جهاد) میخواهند؛ به این خشنودند که با واپسماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) همراه باشند و خداوند بر دلهای آنان مهر نهاده است از این رو (چیزی) نمیدانند» سوره توبه، آیه 93.</ref>، ختم و طبع را به یک معنی یعنی بستن و محکم کردن تا چیزی داخل نشود، می داند<ref>ر. ک: [[رحیم لطیفی|لطیفی، رحیم]]، [[خاتمیت امامت و مهدویت (کتاب)|خاتمیت امامت و مهدویت]]، ص ۳۵ و ۳۶.</ref>. | ||
خاتمیت در اصطلاح [[کلام|کلامی]] و [[قرآن|قرآنی]] بدین معناست که بعد از [[حضرت محمد|حضرت محمد (ص)]] هیچ [[پیامبران|پیامبری]] نخواهد آمد و ایشان پایان دهنده سلسله پیامبران الهی هستند<ref>طباطبایی، محمد حسین، | خاتمیت در اصطلاح [[کلام|کلامی]] و [[قرآن|قرآنی]] بدین معناست که بعد از [[حضرت محمد|حضرت محمد (ص)]] هیچ [[پیامبران|پیامبری]] نخواهد آمد و ایشان پایان دهنده سلسله پیامبران الهی هستند<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج۱۶، ص۳۲۵</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، الالهیات، ج۲ ص ۴۶۳</ref> | ||
==تاریخچه بحث== | == تاریخچه بحث == | ||
مسئله خاتمیت در قرآن و روایات بیان شده و از [[ضروریات دین اسلام|ضروریات]] (بدیهیات روشن و واضح) دین اسلام شمرده میشود<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، واجبالاعتقاد، ۱۳۷۴ش، ص۵۲؛ سبحانی، «خاتمیت و مرجعیت علمی امامان معصوم»، ص۵۹؛ مصباح، راهنماشناسی، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۷.</ref>. هر چند این مسأله، به جهت اینکه از ضروریات دین است{{یادداشت| مراد از ضروری دین آن دسته از احکام و عقایدی هستند که برای همه مسلمانان کاملا واضح و بدیهی است که جزء اسلام هستند و انکار آن موجب خروج از دین میشود. انکار خاتمیت، مستلزم تکذیب پیامبر(ص) و یکی از عوامل ارتداد است. وجوب نماز، روزه، حج و زکات و ... از این جملهاند}}، تا دوران معاصر، به صورت ''مستقل'' و ''گسترده'' در آثار پیشینیان بررسی نشده، اما در آثار مختلف این مسئله مطرح شده است<ref>به عنوان نمونه: شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ج۱۰، ص۳۸؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۱ ص۸.</ref>. | مسئله خاتمیت در قرآن و روایات بیان شده و از [[ضروریات دین اسلام|ضروریات]] (بدیهیات روشن و واضح) دین اسلام شمرده میشود<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، واجبالاعتقاد، ۱۳۷۴ش، ص۵۲؛ سبحانی، «خاتمیت و مرجعیت علمی امامان معصوم»، ص۵۹؛ مصباح، راهنماشناسی، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۷.</ref>. هر چند این مسأله، به جهت اینکه از ضروریات دین است{{یادداشت| مراد از ضروری دین آن دسته از احکام و عقایدی هستند که برای همه مسلمانان کاملا واضح و بدیهی است که جزء اسلام هستند و انکار آن موجب خروج از دین میشود. انکار خاتمیت، مستلزم تکذیب پیامبر(ص) و یکی از عوامل ارتداد است. وجوب نماز، روزه، حج و زکات و ... از این جملهاند}}، تا دوران معاصر، به صورت ''مستقل'' و ''گسترده'' در آثار پیشینیان بررسی نشده، اما در آثار مختلف این مسئله مطرح شده است<ref>به عنوان نمونه: شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ج۱۰، ص۳۸؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۱ ص۸.</ref>. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
[[شهید مطهری]] از اولین اندیشمندانی بود که در کتابی با عنوان ''[[خاتمیت (کتاب)|خاتمیت]]'' به بررسی و نقد آرای اقبال لاهوری پرداخت<ref>[[ولی الله عباسی|عباسی، ولی الله]]، «خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری»، ص۹</ref>. | [[شهید مطهری]] از اولین اندیشمندانی بود که در کتابی با عنوان ''[[خاتمیت (کتاب)|خاتمیت]]'' به بررسی و نقد آرای اقبال لاهوری پرداخت<ref>[[ولی الله عباسی|عباسی، ولی الله]]، «خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری»، ص۹</ref>. | ||
==دلایل خاتمیت== | == دلایل خاتمیت == | ||
{{اصلی|اثبات ختم نبوت}} | {{اصلی|اثبات ختم نبوت}} | ||
مسئله خاتمیت پیامبر و دین اسلام، در آیات قرآن و روایات اسلامی مطرح شده است. | مسئله خاتمیت پیامبر و دین اسلام، در آیات قرآن و روایات اسلامی مطرح شده است. | ||
===دلایل قرآنی === | === دلایل قرآنی === | ||
{{اصلی|خاتمیت در قرآن}} | {{اصلی|خاتمیت در قرآن}} | ||
برخی از آیات قرآن کریم به صورت صریح و یا ضمنی اشاره به بحث ختم نبوت دارد. | برخی از آیات قرآن کریم به صورت صریح و یا ضمنی اشاره به بحث ختم نبوت دارد. | ||
====آیات صریح==== | ==== آیات صریح ==== | ||
در آیه چهلم سوره احزاب، خداوند صراحتا حضرت محمد (ص) را پیامبر خاتم (پایان بخش پیامبران) معرفی کرده است. خداوند در این آیه: {{متن قرآن|مَاكَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِن رِّجَالِكُمْ وَلكِن رَّسُولَاللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}<ref>«محمد پدرِ هيچ يك از مردان شما نيست؛ و ليكن فرستاده خدا و پايان بخش پيامبران است»</ref> با آوردن واژهی {{متن قرآن|خَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}، حضرت محمد(ص) را به صورت واضح؛ خاتم پیامبران به معنای پایان بخش آنان معرفی کرده است. | در آیه چهلم سوره احزاب، خداوند صراحتا حضرت محمد (ص) را پیامبر خاتم (پایان بخش پیامبران) معرفی کرده است. خداوند در این آیه: {{متن قرآن|مَاكَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِن رِّجَالِكُمْ وَلكِن رَّسُولَاللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}<ref>«محمد پدرِ هيچ يك از مردان شما نيست؛ و ليكن فرستاده خدا و پايان بخش پيامبران است»</ref> با آوردن واژهی {{متن قرآن|خَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}، حضرت محمد(ص) را به صورت واضح؛ خاتم پیامبران به معنای پایان بخش آنان معرفی کرده است. | ||
با توجه به این که خداوند پیامبر را خاتم النبیین معرفی کرده است و ختم نبوت هم مستلزم ختم شریعت است{{یادداشت|از آنجا که ختم نبوت به معنای این است که بعد از رسول اکرم(ص) پیامبر دیگری نخواهد آمد پس پیامبری نیست که بخواهد دین جدید وشریعت جدیدی بیاورد و لذا لازمهی ختم نبوت، ختم شریعت هم هست}}، پس باید دین اسلام نیز آخرین دین الهی باشد چرا که پیامبری نخواهد آمد تا دین جدیدی بیاورد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ۱۰۶-۱۰۸</ref>. | با توجه به این که خداوند پیامبر را خاتم النبیین معرفی کرده است و ختم نبوت هم مستلزم ختم شریعت است{{یادداشت|از آنجا که ختم نبوت به معنای این است که بعد از رسول اکرم(ص) پیامبر دیگری نخواهد آمد پس پیامبری نیست که بخواهد دین جدید وشریعت جدیدی بیاورد و لذا لازمهی ختم نبوت، ختم شریعت هم هست}}، پس باید دین اسلام نیز آخرین دین الهی باشد چرا که پیامبری نخواهد آمد تا دین جدیدی بیاورد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ۱۰۶-۱۰۸</ref>. | ||
====آیات ضمنی==== | ==== آیات ضمنی ==== | ||
در آیات دیگری به صورت ضمنی به این مسئله اشاره شده است که رسالت پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) از نظر مکانی و زمانی عام و گسترده است، یعنی محدود به زمان و مکان خاصی نیست و از عمومیت زمانی رسالت حضرت محمد (ص)، آموزه خاتمیت فهمیده میشود. برخی از این آیات عبارتاند از<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[خاتمیت (کتاب)|خاتمیت]]، ص۱۷، المیزان، ذیل آیه40سوره احزاب</ref>: | در آیات دیگری به صورت ضمنی به این مسئله اشاره شده است که رسالت پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) از نظر مکانی و زمانی عام و گسترده است، یعنی محدود به زمان و مکان خاصی نیست و از عمومیت زمانی رسالت حضرت محمد (ص)، آموزه خاتمیت فهمیده میشود. برخی از این آیات عبارتاند از<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[خاتمیت (کتاب)|خاتمیت]]، ص۱۷، المیزان، ذیل آیه40سوره احزاب</ref>: | ||
# {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>: ظاهر عبارت {{متن قرآن|مَن بَلَغَ}} (به معنای هرکس که [این قرآن] به او برسد) مطلق و بدون محدودیت زمانی است و این عمومیت زمانی؛ عدم ظهور و مبعوث شدن پیامبر و شریعت دیگری را برای انذار میرساند چرا که این عمومیت زمانی تا پایان دنیا وجود دارد. | # {{متن قرآن|وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ}}<ref>«و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>: ظاهر عبارت {{متن قرآن|مَن بَلَغَ}} (به معنای هرکس که [این قرآن] به او برسد) مطلق و بدون محدودیت زمانی است و این عمومیت زمانی؛ عدم ظهور و مبعوث شدن پیامبر و شریعت دیگری را برای انذار میرساند چرا که این عمومیت زمانی تا پایان دنیا وجود دارد. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
# {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) كه فرقان را بر بنده خويش فرو فرستاد تا جهانيان را بيم دهنده باشد»؛ سوره فرقان، آیه۱.</ref>: قرآن کتابی برای انذار عموم بشر در هر مکان و زمانی معرفی شده است. مفسرین با توجه به عدم وجود هیچگونه قیدی در این آیه، بر شمول هدایت نسبت به تمام افراد بشر تا پایان دنیا، استدلال کردهاند. | # {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) كه فرقان را بر بنده خويش فرو فرستاد تا جهانيان را بيم دهنده باشد»؛ سوره فرقان، آیه۱.</ref>: قرآن کتابی برای انذار عموم بشر در هر مکان و زمانی معرفی شده است. مفسرین با توجه به عدم وجود هیچگونه قیدی در این آیه، بر شمول هدایت نسبت به تمام افراد بشر تا پایان دنیا، استدلال کردهاند. | ||
===دلایل روایی=== | === دلایل روایی === | ||
{{اصلی|خاتمیت در احادیث}} | {{اصلی|خاتمیت در احادیث}} | ||
در کتب حدیثی [[شیعه]] و [[اهل سنت]] احادیثی درباره آموزه خاتمیت وجود دارد. | در کتب حدیثی [[شیعه]] و [[اهل سنت]] احادیثی درباره آموزه خاتمیت وجود دارد. | ||
در [[حدیث منزلت]] پیامبر (ص) تصریح به خاتمیت کرده و خطاب به [[امیرالمومنین (ع)]] میفرمایند: "تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی(ع) هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست"<ref>{{متن حدیث|انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی}}، وسايل الشيعه، ج۱، ص۱۵</ref>.<ref>مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج7، ص۱۲۰.</ref> در حدیث نبوی دیگری ایشان فرمودند: "پیامبری بعد از من و سنّتی پس از سنّت من و امتی بعد از امت شما نیست و اگر کسی پس از من ادعای نبوت کرد، دروغگوست"<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النّاسُ إِنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدى و لا سنّةَ بَعد سنّتى}} | در [[حدیث منزلت]] پیامبر (ص) تصریح به خاتمیت کرده و خطاب به [[امیرالمومنین (ع)]] میفرمایند: "تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی(ع) هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست"<ref>{{متن حدیث|انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی}}، وسايل الشيعه، ج۱، ص۱۵</ref>.<ref>مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج7، ص۱۲۰.</ref> در حدیث نبوی دیگری ایشان فرمودند: "پیامبری بعد از من و سنّتی پس از سنّت من و امتی بعد از امت شما نیست و اگر کسی پس از من ادعای نبوت کرد، دروغگوست"<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النّاسُ إِنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدى و لا سنّةَ بَعد سنّتى}} وسائل الشیعة، طبع اسلامیه، ج۱۸، ص۵۵۵/ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۶۳</ref>. همچنین، از [[امام علی (ع)]] نقل شده است که فرمودند: "خدای سبحان، محمد (ص) را برای به انجام رساندن وعدهاش و تمام کردن سلسله نبوت فرستاد<ref>{{متن حدیث|الی ان بعث الله محمدا رسول الله و آله لانجاز عدته و تمام نبوته}} نهج البلاغه خطبه 1</ref>. حدیث دیگری از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) روایت شده که فرمودهاند: "خداوند به وسیلهی کتاب شما «قرآن»، کتابهای آسمانی و به وسیلهی پیامبرتان، سلسله انبیا را خاتمه داد"<ref>{{متن حدیث|لقد ختم الله بکتابکم الکتب و ختم بنبیکم الانبیاء}} ثقةالاسلام کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۹.</ref>. | ||
در آثار [[اهل سنت]] نیز [[روایات]] فراوانی در موضوع [[خاتمیت]] [[پیامبر اکرم|رسول خدا]]{{صل}} وارد شده است، تا جاییکه [[ابن کثیر دمشقی]] در [[تفسیر]] خود ادعای [[تواتر]]{{یادداشت|تَواتُر اصطلاحی در علم حدیث و علم اصول فقه که ویژگی روایاتی است که از طُرُق و افراد مختلف و فراوان گزارش شود به گونهای که از صحت خبر اطمینان حاصل گردد.}} میکند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۳۸۱.</ref>. | در آثار [[اهل سنت]] نیز [[روایات]] فراوانی در موضوع [[خاتمیت]] [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] {{صل}} وارد شده است، تا جاییکه [[ابن کثیر دمشقی]] در [[تفسیر]] خود ادعای [[تواتر]]{{یادداشت|تَواتُر اصطلاحی در علم حدیث و علم اصول فقه که ویژگی روایاتی است که از طُرُق و افراد مختلف و فراوان گزارش شود به گونهای که از صحت خبر اطمینان حاصل گردد.}} میکند<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۳۸۱.</ref>. | ||
==فلسفه خاتمیت == | == فلسفه خاتمیت == | ||
{{اصلی|فلسفه ختم نبوت}} | {{اصلی|فلسفه ختم نبوت}} | ||
اگر چه در آیات و روایات از فلسفه و علت خاتمیت یاد نشده است، اما عالمان مسلمان با استفاده از آنها، استدلالهایی همچون عدم تحریف قرآن، جاودانگی و جامعیت قرآن، جامعیت دین اسلام، برطرف شدن نیاز به پیامبران تبلیغی با جانشینی امامان دوازده گانه(ع) و تکامل عقل بشر و بی نیازی به نبوت را به عنوان فلسفه و علت خاتمیت ذکر کردهاند. | اگر چه در آیات و روایات از فلسفه و علت خاتمیت یاد نشده است، اما عالمان مسلمان با استفاده از آنها، استدلالهایی همچون عدم تحریف قرآن، جاودانگی و جامعیت قرآن، جامعیت دین اسلام، برطرف شدن نیاز به پیامبران تبلیغی با جانشینی امامان دوازده گانه(ع) و تکامل عقل بشر و بی نیازی به نبوت را به عنوان فلسفه و علت خاتمیت ذکر کردهاند. | ||
===مصون بودن قرآن از تحریف=== | === مصون بودن قرآن از تحریف === | ||
{{نوشتار اصلی|عدم تحریف قرآن}} | {{نوشتار اصلی|عدم تحریف قرآن}} | ||
یکی از دلایل آمدن دین جدید، تحریف کتب آسمانی پیشین بوده است؛ به عبارت دیگر، پیامبر مبعوث میشد تا دین و شریعت را دست نخورده و بدون تحریف بهدست انسانها برساند و دعوت مردم به سوی خدا را زنده کند. اما از آنجا که با استناد به آیات و روایات، کتاب آسمانی قرآن از هرگونه تحریفی مصون و دور است، لذا پس از دین اسلام دیگر نیازی به دین جدید نخواهد بود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راهنماشناسی (کتاب)|راهنماشناسی]]، ص۱۸۴-۱۸۵</ref>. | یکی از دلایل آمدن دین جدید، تحریف کتب آسمانی پیشین بوده است؛ به عبارت دیگر، پیامبر مبعوث میشد تا دین و شریعت را دست نخورده و بدون تحریف بهدست انسانها برساند و دعوت مردم به سوی خدا را زنده کند. اما از آنجا که با استناد به آیات و روایات، کتاب آسمانی قرآن از هرگونه تحریفی مصون و دور است، لذا پس از دین اسلام دیگر نیازی به دین جدید نخواهد بود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راهنماشناسی (کتاب)|راهنماشناسی]]، ص۱۸۴-۱۸۵</ref>. | ||
===جاودانگی و جامعیت قرآن=== | === جاودانگی و جامعیت قرآن === | ||
{{همچنین ببینید|جامعیت قرآن}} | {{همچنین ببینید|جامعیت قرآن}} | ||
از آنجا که قرآن کتابی است جامع؛ بدین معنی که هم هدف کامل انسانیت را در خود جای داده و هم آن هدف را به کاملترین وجه بیان کرده است. هدف انسانیت، جهانبینی کامل و به کار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی مناسب و ملازم با آن جهانبینی است، قرآن مجید تشریح کامل این مقصود را بر عهده دارد. هر آنچه بشر در پیمودن راه سعادت و خوشبختی از اعتقاد و عمل به آن نیازمند است، در قرآن کریم به طور کامل بیان شده است<ref>ر.ک. [[علامه طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، قرآن در اسلام، ص ۲۲ و ۲۳.</ref>، لذا با توجه به جاودانگی و جهانی بودن قرآن که در آیات و روایات به آن اشاره شده است{{یادداشت|به عنوان نمونه: {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}} سوره انعام، آیه ۹۰ و {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ}} سوره نحل آیه ۸۹.}} دیگر نیاز به نبوت جدید و آمدن کتاب آسمانی جدید نیست. | از آنجا که قرآن کتابی است جامع؛ بدین معنی که هم هدف کامل انسانیت را در خود جای داده و هم آن هدف را به کاملترین وجه بیان کرده است. هدف انسانیت، جهانبینی کامل و به کار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی مناسب و ملازم با آن جهانبینی است، قرآن مجید تشریح کامل این مقصود را بر عهده دارد. هر آنچه بشر در پیمودن راه سعادت و خوشبختی از اعتقاد و عمل به آن نیازمند است، در قرآن کریم به طور کامل بیان شده است<ref>ر. ک. [[علامه طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، قرآن در اسلام، ص ۲۲ و ۲۳.</ref>، لذا با توجه به جاودانگی و جهانی بودن قرآن که در آیات و روایات به آن اشاره شده است{{یادداشت|به عنوان نمونه: {{متن قرآن|إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ}} سوره انعام، آیه ۹۰ و {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ}} سوره نحل آیه ۸۹.}} دیگر نیاز به نبوت جدید و آمدن کتاب آسمانی جدید نیست. | ||
===کمال و جامعیت اسلام=== | === کمال و جامعیت اسلام === | ||
{{اصلی|جامعیت اسلام}} | {{اصلی|جامعیت اسلام}} | ||
با استناد به آیه سوم سوره مائده، معروف به [[آیه اکمال]]{{یادداشت|{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>}}، دین اسلام، دینی جامع و کامل است و نیاز انسان به دین را تا پایان دنیا کفایت میکند. در نتیجه، با وجود دین اسلام و جامعیت آن دیگر نیازی به دین جدید نیست<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راهنماشناسی (کتاب)|راهنماشناسی]]، ص۱۸۵-۱۸۶</ref>. | با استناد به آیه سوم سوره مائده، معروف به [[آیه اکمال]]{{یادداشت|{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>}}، دین اسلام، دینی جامع و کامل است و نیاز انسان به دین را تا پایان دنیا کفایت میکند. در نتیجه، با وجود دین اسلام و جامعیت آن دیگر نیازی به دین جدید نیست<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[راهنماشناسی (کتاب)|راهنماشناسی]]، ص۱۸۵-۱۸۶</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
[[علامه طباطبایی]] در کتاب [[المیزان (کتاب)|المیزان]] مینویسد: دین زمانی به مرحله ختم ادیان می رسد که جمیع جهات احتیاج انسان را در برگیرد و در این صورت، دیگر هیچ دینی به دنبال آن نخواهد آمد<ref>طباطبایی، المیزان، ج2، ص130</ref>. | [[علامه طباطبایی]] در کتاب [[المیزان (کتاب)|المیزان]] مینویسد: دین زمانی به مرحله ختم ادیان می رسد که جمیع جهات احتیاج انسان را در برگیرد و در این صورت، دیگر هیچ دینی به دنبال آن نخواهد آمد<ref>طباطبایی، المیزان، ج2، ص130</ref>. | ||
===برطرف شدن نیاز به پیامبران تبلیغی با جانشینی امامان دوازده گانه(ع)=== | === برطرف شدن نیاز به پیامبران تبلیغی با جانشینی امامان دوازده گانه(ع) === | ||
یکی از دلایل ارسال پیامبری جدید، تبیین دین و حفظ ارتباط بین خدا و مردم است. این وظیفه در دین اسلام بر دوش پیامبر(ص) و پس از ایشان برعهده [[امامان معصوم (ع)]] است. در واقع پیامبر (ص) سرنوشت جامعه بشری بعد از خود را به امامت واگذار کردند، نه پیامبر بعدی و در زمان [[غیبت امام مهدی|غیبت]] امام معصوم نیز به عالمان و مجتهدان واجد شرایط سپرده شده است؛ از اینرو، نیاز به ارسال پیامبر و دین جدیدی نیست<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، ج۲، ص۱۸۴ـ ۱۸۶، ج۳، ص۱۵۶ـ۱۵۷، ۱۹۵ـ۱۹۶؛[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، الخاتمیة، ص۴۷ـ۴۹</ref>. | یکی از دلایل ارسال پیامبری جدید، تبیین دین و حفظ ارتباط بین خدا و مردم است. این وظیفه در دین اسلام بر دوش پیامبر(ص) و پس از ایشان برعهده [[امامان معصوم (ع)]] است. در واقع پیامبر (ص) سرنوشت جامعه بشری بعد از خود را به امامت واگذار کردند، نه پیامبر بعدی و در زمان [[غیبت امام مهدی|غیبت]] امام معصوم نیز به عالمان و مجتهدان واجد شرایط سپرده شده است؛ از اینرو، نیاز به ارسال پیامبر و دین جدیدی نیست<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، ج۲، ص۱۸۴ـ ۱۸۶، ج۳، ص۱۵۶ـ۱۵۷، ۱۹۵ـ۱۹۶؛[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، الخاتمیة، ص۴۷ـ۴۹</ref>. | ||
===تکامل عقل بشر و بینیازی به نبوت=== | === تکامل عقل بشر و بینیازی به نبوت === | ||
برخی از عالمان معاصر، تکامل عقل بشر که مستلزم بی نیازی از نبوت است را یکی از علل ختم نبوت دانسته است. بدین معنا که خداوند طی هزاران سال با آمدن ادیان و کتب آسمانی مقدمات بلوغ فکری بشر را فراهم کرده است، تا زمان بعثت نبی مکرم اسلام(ص)، جامعه قابلیت کافی برای پذیرش و فهم برنامهای کامل را داشته باشد. اگر از ابتدا این برنامه جامع فرستاده میشد، به راحتی مورد بی توجهی و تحریف قرار میگرفت. پس با وجود این تکامل که مقارن با ظهور اسلام است دیگر نیازی به ارسال پیامبر نیست<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، اسلام و نیازهای زمان، ص367</ref>. | برخی از عالمان معاصر، تکامل عقل بشر که مستلزم بی نیازی از نبوت است را یکی از علل ختم نبوت دانسته است. بدین معنا که خداوند طی هزاران سال با آمدن ادیان و کتب آسمانی مقدمات بلوغ فکری بشر را فراهم کرده است، تا زمان بعثت نبی مکرم اسلام(ص)، جامعه قابلیت کافی برای پذیرش و فهم برنامهای کامل را داشته باشد. اگر از ابتدا این برنامه جامع فرستاده میشد، به راحتی مورد بی توجهی و تحریف قرار میگرفت. پس با وجود این تکامل که مقارن با ظهور اسلام است دیگر نیازی به ارسال پیامبر نیست<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، اسلام و نیازهای زمان، ص367</ref>. | ||
==دیدگاههای اندیشمندان مسلمان درباره ختم نبوت== | == دیدگاههای اندیشمندان مسلمان درباره ختم نبوت == | ||
{| | {| color:black class="wikitable" | ||
|- | |- | ||
<td colspan="2" style="text-align: center;background: #d5dedc; color:black;"> مفسرین</td> | <td colspan="2" style="text-align: center;background: #d5dedc; color:black;"> مفسرین</td> | ||
| | | [[علامه طباطبائی]] || "خاتم النبیین" را به معنای خاتم "رسولان" نیز میداند، زیرا [[نبوت]]، شرط مقدم بر [[رسالت]] است و با ختم نبوت، رسالت نیز ختم میشود. | ||
|- | |- | ||
| [[محمد جواد مغنیه]] ||با استناد به آیه {{متن قرآن|مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ}}<ref> ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم؛ سوره انعام، آیه:۳۸.</ref>، معتقد است که [[قرآن کریم]]، از هیچچیزی که لازمه [[هدایت مردم]] بهسوی مصالحشان باشد [[غفلت]] نورزیده و [[پیامبر اکرم]] همه [[صفات کمال]] و نهایت آن را دارد؛ پس او آخرین [[پیامبر]] و [[اسلام]] [[آخرین دین الهی]] میباشد، زیرا هر خبری بوده، توسط [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] [[ابلاغ]] شده است. مغنیه به عنوان شاهد این مدعا، به آیات ۲۸ سوره سبأ، ۱ سوره فرقان و ۱۰۷ سوره انبیا، اشاره میکند. او یکی از نشانههای مهم [[جاودانگی اسلام]] و [[قرآن]] را، [[تحدی]] عام [[قرآن]] میداند که موجودات اعم از [[جن]] و انس را در همه زمانها به مبارزه طلبیده است. | | [[محمد جواد مغنیه]] ||با استناد به آیه {{متن قرآن|مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ}}<ref> ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم؛ سوره انعام، آیه:۳۸.</ref>، معتقد است که [[قرآن کریم]]، از هیچچیزی که لازمه [[هدایت مردم]] بهسوی مصالحشان باشد [[غفلت]] نورزیده و [[پیامبر اکرم]] همه [[صفات کمال]] و نهایت آن را دارد؛ پس او آخرین [[پیامبر]] و [[اسلام]] [[آخرین دین الهی]] میباشد، زیرا هر خبری بوده، توسط [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] [[ابلاغ]] شده است. مغنیه به عنوان شاهد این مدعا، به آیات ۲۸ سوره سبأ، ۱ سوره فرقان و ۱۰۷ سوره انبیا، اشاره میکند. او یکی از نشانههای مهم [[جاودانگی اسلام]] و [[قرآن]] را، [[تحدی]] عام [[قرآن]] میداند که موجودات اعم از [[جن]] و انس را در همه زمانها به مبارزه طلبیده است. | ||
|- | |- | ||
| اکثر مفسرین اهل سنت || بیشتر مفسران [[اهل سنت]] در توضیح معنای ختم نبوت به این روایت نبوی | | اکثر مفسرین اهل سنت || بیشتر مفسران [[اهل سنت]] در توضیح معنای ختم نبوت به این روایت نبوی که نبوت پیامبر را تشبیه به آخرین خشت یک ساختمان کرده است که با جایگذاری آنکار آن ساختمان به پایان و کمال میرسد، استناد کردهاند. | ||
|- | |- | ||
<td colspan="2" style="text-align: center;background: #d5dedc; color:black;"> متکلمین</td> | <td colspan="2" style="text-align: center;background: #d5dedc; color:black;"> متکلمین</td> | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
<td colspan="2" style="text-align: center;background: #d5dedc; color:black;"> فیلسوفان و عارفان</td> | <td colspan="2" style="text-align: center;background: #d5dedc; color:black;"> فیلسوفان و عارفان</td> | ||
|- | |- | ||
| [[ملاصدرا|صدرالمتألهین]] || خاتمیت را به معنای انقطاع [[وحی]] خاص با وساطت [[فرشته]] بر [[قلب]] و گوش [[رسول]] میداند<ref>ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۸۳ - ۲۹۲.</ref>. | | [[ملاصدرا|صدرالمتألهین]] || خاتمیت را به معنای انقطاع [[وحی]] خاص با وساطت [[فرشته]] بر [[قلب]] و گوش [[رسول]] میداند<ref>ر. ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۸۳ - ۲۹۲.</ref>. | ||
|- | |- | ||
| کمالالدین کاشانی ||ایشان میگوید: مراد از خاتمیت را همان صادر اول است و موجود اول که از [[واجب]] تعالی صادر میشود، اشرف موجودات ممکن است. چون اگر اشرف از او امکان داشت، باید اول او صادر میشد<ref>ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۸۳ - ۲۹۲.</ref>. | | کمالالدین کاشانی ||ایشان میگوید: مراد از خاتمیت را همان صادر اول است و موجود اول که از [[واجب]] تعالی صادر میشود، اشرف موجودات ممکن است. چون اگر اشرف از او امکان داشت، باید اول او صادر میشد<ref>ر. ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۸۳ - ۲۹۲.</ref>. | ||
|- | |- | ||
| [[ملا عبدالرزاق کاشانی]] || خاتم کسی است که تمامی مقامات را تا کامل ترین مراتب طی نموده و به نهایت درجه کمال نایل شده است{{یادداشت|{{عربی|الخاتم هو الذی قطع المقامات بأسرها و بلغ نهایة الکمال و خاتم النبوة هو الذی ختم الله به النبوة و لا یکون إلا واحدا و هو نبینا}}}}. این نهایت از کمال، تعددبردار نبوده و خاتم الانبیاء، رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و خاتم الاولیاء، مهدی موعود می باشند که امور دنیا و آخرت به ایشان اصلاح شده و نظام عالم بر پاست. ایشان خاتم اولیاء را کسی جز حضرت حجت نمی داند<ref>کاشانی، ملاعبدالرزاق، المصطلاحات الصوفیة.</ref>. | | [[ملا عبدالرزاق کاشانی]] || خاتم کسی است که تمامی مقامات را تا کامل ترین مراتب طی نموده و به نهایت درجه کمال نایل شده است{{یادداشت|{{عربی|الخاتم هو الذی قطع المقامات بأسرها و بلغ نهایة الکمال و خاتم النبوة هو الذی ختم الله به النبوة و لا یکون إلا واحدا و هو نبینا}}}}. این نهایت از کمال، تعددبردار نبوده و خاتم الانبیاء، رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و خاتم الاولیاء، مهدی موعود می باشند که امور دنیا و آخرت به ایشان اصلاح شده و نظام عالم بر پاست. ایشان خاتم اولیاء را کسی جز حضرت حجت نمی داند<ref>کاشانی، ملاعبدالرزاق، المصطلاحات الصوفیة.</ref>. | ||
|- | |- | ||
| [[امام خمینی]] ||انبیاى سلف هم کشف داشتند و هم بسط، اما نه به طور اطلاق بلکه فى الجمله، اگر چه در این معنى مختلف بودند چنانچه اولواالعزمها، کشف و بسط حقایق را بیشتر داشتند و وجود نازنین احمدى (ص) که کشف تام و بسط تمام و تام داشت، خاتم شد و خاتم پیامبران گردید، یعنى به آن نحوى که ممکن است حقیقت کشف شود، براى حضرت محمّد (ص) کشف بود و به آنقدرى که ممکن است حقایق بسط شود براى حضرت بسط نمود. لذا دیگر ممکن نیست کشف و بسط اتم از این باشد تا نبوت دیگرى حاصل آید<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_45664/آیین_انقلاب_اسلامى_ج_۱_/%E2%80%8F%E2%80%8Fختم_نبوت آیین انقلاب اسلامی: گزیده ای از اندیشه و آرای امام خمینی]، ج۱،ص۸۰.</ref>. | | [[امام خمینی]] ||انبیاى سلف هم کشف داشتند و هم بسط، اما نه به طور اطلاق بلکه فى الجمله، اگر چه در این معنى مختلف بودند چنانچه اولواالعزمها، کشف و بسط حقایق را بیشتر داشتند و وجود نازنین احمدى (ص) که کشف تام و بسط تمام و تام داشت، خاتم شد و خاتم پیامبران گردید، یعنى به آن نحوى که ممکن است حقیقت کشف شود، براى حضرت محمّد (ص) کشف بود و به آنقدرى که ممکن است حقایق بسط شود براى حضرت بسط نمود. لذا دیگر ممکن نیست کشف و بسط اتم از این باشد تا نبوت دیگرى حاصل آید<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_45664/آیین_انقلاب_اسلامى_ج_۱_/%E2%80%8F%E2%80%8Fختم_نبوت آیین انقلاب اسلامی: گزیده ای از اندیشه و آرای امام خمینی]، ج۱،ص۸۰.</ref>. | ||
|} | |} | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
* [[ويژگی پیامبر]] | * [[ويژگی پیامبر]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
== منابع == | == منابع == |