جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
دوران خلافت عثمان، دوران تثبیت و [[حفاظت]] از دستاوردهایی به شمار میرفت که طیّ سالها [[مجاهدت]] و [[فداکاری]] [[لشکر اسلام]] به دست آمده بود. در این دوران همچنین [[نظم]] و [[آرامش]] [[حاکم]] بر مناطق تازه [[فتح]] شده به [[مسلمانان]] امکان داد تا [[عقاید]] و ارزشهای نوین [[مکتب]] را در این مناطق [[ترویج]] کرده و [[پایههای فرهنگی]] [[نظام اسلامی]] را مستحکم سازند. همچنین سرازیر شدن سیل [[غنایم]] و [[وجوهات]] از سرتاسر [[جهان]] پهناور [[اسلام]] به [[خزانه]] [[بیتالمال]]، پشتوانههای [[مالی]] [[نظام خلافت]] را به شدت تقویت کرد و زمینههای ایجاد یک [[تحول]] اساسی در وضعیت معیشتی مسلمانان [[حجاز]] و [[عراق]] را فراهم آورد؛ اما متأسفانه [[مدیریت]] [[ضعیف]]، [[منفعتطلبی]]، فامیلگرایی و بذل و بخششهای بیحساب و کتاب [[خلیفه سوم]] به برخی از اطرافیان، مانع از آن شد که امکانات به دست آمده، به شکل مطلوب مورد استفاده قرار گیرد؛ بنابراین به جای [[اصلاح]] وضعیت [[اقتصادی]] عموم [[مسلمین]]، [[اشرافیگری]] در [[جامعه اسلامی]] رواج یافت و گروه معدود و تازهای از [[سرمایهداران]] که در کمترین [[زمان]]، به [[مال]] و [[قدرت]] دست یافته بودند، در میان مسلمین پدیدار شدند<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۴۹؛ الغدیر، ج۸، ص۲۸۶.</ref>. | دوران خلافت عثمان، دوران تثبیت و [[حفاظت]] از دستاوردهایی به شمار میرفت که طیّ سالها [[مجاهدت]] و [[فداکاری]] [[لشکر اسلام]] به دست آمده بود. در این دوران همچنین [[نظم]] و [[آرامش]] [[حاکم]] بر مناطق تازه [[فتح]] شده به [[مسلمانان]] امکان داد تا [[عقاید]] و ارزشهای نوین [[مکتب]] را در این مناطق [[ترویج]] کرده و [[پایههای فرهنگی]] [[نظام اسلامی]] را مستحکم سازند. همچنین سرازیر شدن سیل [[غنایم]] و [[وجوهات]] از سرتاسر [[جهان]] پهناور [[اسلام]] به [[خزانه]] [[بیتالمال]]، پشتوانههای [[مالی]] [[نظام خلافت]] را به شدت تقویت کرد و زمینههای ایجاد یک [[تحول]] اساسی در وضعیت معیشتی مسلمانان [[حجاز]] و [[عراق]] را فراهم آورد؛ اما متأسفانه [[مدیریت]] [[ضعیف]]، [[منفعتطلبی]]، فامیلگرایی و بذل و بخششهای بیحساب و کتاب [[خلیفه سوم]] به برخی از اطرافیان، مانع از آن شد که امکانات به دست آمده، به شکل مطلوب مورد استفاده قرار گیرد؛ بنابراین به جای [[اصلاح]] وضعیت [[اقتصادی]] عموم [[مسلمین]]، [[اشرافیگری]] در [[جامعه اسلامی]] رواج یافت و گروه معدود و تازهای از [[سرمایهداران]] که در کمترین [[زمان]]، به [[مال]] و [[قدرت]] دست یافته بودند، در میان مسلمین پدیدار شدند<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۴۹؛ الغدیر، ج۸، ص۲۸۶.</ref>. | ||
بدین ترتیب اندکی پس از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[شهر مدینه]] که پایگاه [[سیاسی]]، [[فرهنگی]] و [[معنوی]] آن [[حضرت]] بود، برخی از اساسیترین آموزههای [[اجتماعی]] مکتب، زیر پا گذاشته شد و [[تبعیض]] و شکاف طبقاتی، در بدترین شکل ممکن نمایان گردید. | بدین ترتیب اندکی پس از [[رحلت پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[شهر مدینه]] که پایگاه [[سیاسی]]، [[فرهنگی]] و [[معنوی]] آن [[حضرت]] بود، برخی از اساسیترین آموزههای [[اجتماعی]] مکتب، زیر پا گذاشته شد و [[تبعیض]] و شکاف طبقاتی، در بدترین شکل ممکن نمایان گردید. | ||
[[عثمان]]، نه تنها در توزیع بیتالمال، بلکه در [[گزینش]] [[کارگزاران]] [[حکومت]] نیز بسیار غیر عادلانه [[رفتار]] میکرد و همه [[مناصب]] مهم اجتماعی را به [[بنیامیه]] که در [[دشمنی]] با اسلام سابقه فراوان داشتند، میسپرد؛ حتی کسانی از این [[خاندان]] بر سر کار گماشته شدند که [[مشکلات]] زیادی داشتند؛ از جمله [[حکم بن ابی العاص]] که [[تبعید]] شده [[رسول خدا]]{{صل}} بود و [[شیخین]] او را باز نگردانده بودند، به [[مدینه]] فرا خوانده شد و برای جمعآوری [[صدقات]] [[بنی خزاعه]] به کار گماشته شد. در این دوران نکته منفی دیگری نیز در کارنامه نظام خلافت [[ثبت]] شد و آن عبارت از برخورد بسیار [[خشن]] [[دستگاه حکومت]] با برخی از [[صحابه]] مشهور [[پیامبر]]، مانند [[ابوذر غفاری]] و [[ابن مسعود]] بود که به [[جرم]] [[عدالتخواهی]] و [[اصلاحطلبی]] این افراد، صورت گرفت<ref>عبدالرحمن السیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۲۳۲.</ref>. | [[عثمان]]، نه تنها در توزیع بیتالمال، بلکه در [[گزینش]] [[کارگزاران]] [[حکومت]] نیز بسیار غیر عادلانه [[رفتار]] میکرد و همه [[مناصب]] مهم اجتماعی را به [[بنیامیه]] که در [[دشمنی]] با اسلام سابقه فراوان داشتند، میسپرد؛ حتی کسانی از این [[خاندان]] بر سر کار گماشته شدند که [[مشکلات]] زیادی داشتند؛ از جمله [[حکم بن ابی العاص]] که [[تبعید]] شده [[رسول خدا]] {{صل}} بود و [[شیخین]] او را باز نگردانده بودند، به [[مدینه]] فرا خوانده شد و برای جمعآوری [[صدقات]] [[بنی خزاعه]] به کار گماشته شد. در این دوران نکته منفی دیگری نیز در کارنامه نظام خلافت [[ثبت]] شد و آن عبارت از برخورد بسیار [[خشن]] [[دستگاه حکومت]] با برخی از [[صحابه]] مشهور [[پیامبر]]، مانند [[ابوذر غفاری]] و [[ابن مسعود]] بود که به [[جرم]] [[عدالتخواهی]] و [[اصلاحطلبی]] این افراد، صورت گرفت<ref>عبدالرحمن السیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۲۳۲.</ref>. | ||
[[امام علی]]{{ع}} در دوران [[عثمان]] نیز تلاش میکرد تا همچنان به مشاوره و [[خیرخواهی]] [[خلیفه]] را ادامه دهد؛ اما نابهسامانی اوضاع [[حکومت]] و [[بیاعتمادی]] شخص عثمان، به [[اهلبیت پیامبر]]، ایفای این نقش را برای [[امام]] دشوار کرده بود با این وجود بسیاری از گرههای [[خلافت]] در این دوران نیز به دست توانای امام علی{{ع}} گشوده شد و در روزهای بسیار سخت پایان حکومت عثمان، تنها کمکهای ویژه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود که ادامه [[زندگی]] را برای خلیفه و اطرافیانش امکانپذیر میساخت<ref>صبحی صالح، نهجالبلاغه ص۳۵۸.</ref>. | [[امام علی]] {{ع}} در دوران [[عثمان]] نیز تلاش میکرد تا همچنان به مشاوره و [[خیرخواهی]] [[خلیفه]] را ادامه دهد؛ اما نابهسامانی اوضاع [[حکومت]] و [[بیاعتمادی]] شخص عثمان، به [[اهلبیت پیامبر]]، ایفای این نقش را برای [[امام]] دشوار کرده بود با این وجود بسیاری از گرههای [[خلافت]] در این دوران نیز به دست توانای امام علی {{ع}} گشوده شد و در روزهای بسیار سخت پایان حکومت عثمان، تنها کمکهای ویژه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود که ادامه [[زندگی]] را برای خلیفه و اطرافیانش امکانپذیر میساخت<ref>صبحی صالح، نهجالبلاغه ص۳۵۸.</ref>. | ||
در آخرین سال حکومت عثمان، [[نظام خلافت]] با یک بنبست اساسی روبهرو شد. این [[نظام]] که از ابتدا با “بحران مشروعیت” مواجه بود و [[نحوه انتخاب]] [[حاکمان]] آن، هیچ پایه قابل قبولی نداشت، به تدریج از لحاظ [[کارآمدی]] نیز دچار ضعفهای عمده گردید و نقایص اصول و برنامههای اداره آن آشکار شد؛ بنابراین [[جنبش]] مردمی علیه این نظام آغازگردید و [[مسلمانان]] [[مصر]]، [[بصره]]، [[کوفه]] و حتی [[شهر مدینه]] به [[مخالفت]] با حکومت برخاستند<ref>النمیری، تاریخ المدینة المنوره، ج۳، ص۱۱۱۱. ۱۱۲۱.</ref>. | در آخرین سال حکومت عثمان، [[نظام خلافت]] با یک بنبست اساسی روبهرو شد. این [[نظام]] که از ابتدا با “بحران مشروعیت” مواجه بود و [[نحوه انتخاب]] [[حاکمان]] آن، هیچ پایه قابل قبولی نداشت، به تدریج از لحاظ [[کارآمدی]] نیز دچار ضعفهای عمده گردید و نقایص اصول و برنامههای اداره آن آشکار شد؛ بنابراین [[جنبش]] مردمی علیه این نظام آغازگردید و [[مسلمانان]] [[مصر]]، [[بصره]]، [[کوفه]] و حتی [[شهر مدینه]] به [[مخالفت]] با حکومت برخاستند<ref>النمیری، تاریخ المدینة المنوره، ج۳، ص۱۱۱۱. ۱۱۲۱.</ref>. | ||
مسلمانان معترض که نسبت به عملکرد عثمان و فاصله گرفتن وی از [[سنت پیامبر]]، [[اعتراض]] داشتند، ابتدا به مخالفت آرام با حکومت پرداختند؛ اما شیوه برخورد حیلهگرانه عثمان با آنان، نشان داد که او در نظام خلافت، جایگاهی برای [[حقوق مردم]] قائل نیست؛ از این رو [[خانه]] خلیفه به محاصره [[مخالفان]] درآمد و سرانجام پس از [[چهل]] و نه [[روز]] محاصره، عثمان کشته شد. | مسلمانان معترض که نسبت به عملکرد عثمان و فاصله گرفتن وی از [[سنت پیامبر]]، [[اعتراض]] داشتند، ابتدا به مخالفت آرام با حکومت پرداختند؛ اما شیوه برخورد حیلهگرانه عثمان با آنان، نشان داد که او در نظام خلافت، جایگاهی برای [[حقوق مردم]] قائل نیست؛ از این رو [[خانه]] خلیفه به محاصره [[مخالفان]] درآمد و سرانجام پس از [[چهل]] و نه [[روز]] محاصره، عثمان کشته شد. | ||
همچنان که گذشت، روی کار آمدن [[خلفا]] که به عنوان “جانشین” [[رسول خدا]]{{صل}} از آن تلقی میشد در مورد خلفای سهگانه با سه روش مختلف صورت گرفت. تنوع [[منابع مشروعیت]] در آغاز شکلگیری نظام خلافت سبب شد که روشهای دیگری همچون [[غلبه]] نیز، وسیله به [[قدرت]] رسیدن خلیفه قرار گیرد. | همچنان که گذشت، روی کار آمدن [[خلفا]] که به عنوان “جانشین” [[رسول خدا]] {{صل}} از آن تلقی میشد در مورد خلفای سهگانه با سه روش مختلف صورت گرفت. تنوع [[منابع مشروعیت]] در آغاز شکلگیری نظام خلافت سبب شد که روشهای دیگری همچون [[غلبه]] نیز، وسیله به [[قدرت]] رسیدن خلیفه قرار گیرد. | ||
نظریهپردازان نظام خلافت به جای استناد به [[نصوص دینی]]، به فعل و [[عمل صحابه]] [[تمسک]] جسته و برای روشهای معمول آنان، توجیه [[شرعی]] و [[مقبولیت]] میساختند و چون رویه منسجم و یکپارچهای در [[مشروعیت]] [[نظام سیاسی]]، وجود نداشت، موجب پراکندگی آرا و نظریات ارایه شده در این موضوع مهم، گردید. | نظریهپردازان نظام خلافت به جای استناد به [[نصوص دینی]]، به فعل و [[عمل صحابه]] [[تمسک]] جسته و برای روشهای معمول آنان، توجیه [[شرعی]] و [[مقبولیت]] میساختند و چون رویه منسجم و یکپارچهای در [[مشروعیت]] [[نظام سیاسی]]، وجود نداشت، موجب پراکندگی آرا و نظریات ارایه شده در این موضوع مهم، گردید. | ||
چنین نگرشی به مشروعیت [[خلافت]]، از آنجا ناشی شد که عدهای بدون توجه به تصریح [[پیامبر]] [[گمان]] بردند که [[منصب]] خلافت و [[اداره امور]] [[دنیوی]] [[مردم]]، در [[متون دینی]]، [[قرآن]] و [[کلام]] [[رسول الله]]{{صل}} بدان تصریح نشده و امر [[حکومت]] و شکل آن، به [[مسلمین]] و [[اجتهاد]] آنان واگذار شده است.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۹۷.</ref> | چنین نگرشی به مشروعیت [[خلافت]]، از آنجا ناشی شد که عدهای بدون توجه به تصریح [[پیامبر]] [[گمان]] بردند که [[منصب]] خلافت و [[اداره امور]] [[دنیوی]] [[مردم]]، در [[متون دینی]]، [[قرآن]] و [[کلام]] [[رسول الله]] {{صل}} بدان تصریح نشده و امر [[حکومت]] و شکل آن، به [[مسلمین]] و [[اجتهاد]] آنان واگذار شده است.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۹۷.</ref> | ||
==[[دلیل]] [[اهل سنت]] بر [[خلافت عثمان]] و نقد آن== | == [[دلیل]] [[اهل سنت]] بر [[خلافت عثمان]] و نقد آن == | ||
* [[اهل سنت]] میگویند: [[عمر]] در بستر [[بیماری]]، "[[علی]]{{ع}}"، "[[عثمان]]"، "[[عبدالرحمن بن عوف]]"، "[[سعد بن ابی وقاص]]"، "[[زبیر بن عوام]]" و "[[طلحة بن عبدالله]]" را به عنوان شورای [[انتخاب خلیفه]] برگزید و شرط کرد از میان خود یکی را به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]] برگزینند. از این افراد، [[طلحه]] و [[زبیر]] با [[علی]]، [[عبدالرحمن بن عوف]] و [[سعد بن ابی وقاص]] با [[عثمان]] بودند. [[عمر]] گفته بود که اگر نیمی یک طرف و نیمی طرف دیگر قرار گرفتند، [[رأی]] آن نصف [[حاکم]] است که [[عبدالرحمن بن عوف]] در میان آنهاست و [[عبدالرحمن بن عوف]] از بستگان [[عثمان]] بود و او شرط کرد با [[علی]] که اگر به [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] و [[سیره]] [[شیخین]] عمل کنی با تو [[بیعت]] میکنم امّا [[علی]]{{ع}} فرمود: بر اساس [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] و [[اجتهاد]] خودم عمل میکنم و [[عبدالرحمن بن عوف]] میدانست که [[علی]] شرط او را نمیپذیرد، رو به [[عثمان]] کرد و با همان شروط با وی [[بیعت]] نمود و سرانجام [[عثمان]] با [[رأی]] نیمی از اعضای [[شورا]]، [[خلیفه]] [[مسلمانان]] گردید<ref>ر.ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۸۷ - ۱۸۸؛ الاحکام السلطانیه، جزء اول، ص۱۰ و ۱۲.</ref>. | * [[اهل سنت]] میگویند: [[عمر]] در بستر [[بیماری]]، "[[علی]] {{ع}}"، "[[عثمان]]"، "[[عبدالرحمن بن عوف]]"، "[[سعد بن ابی وقاص]]"، "[[زبیر بن عوام]]" و "[[طلحة بن عبدالله]]" را به عنوان شورای [[انتخاب خلیفه]] برگزید و شرط کرد از میان خود یکی را به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]] برگزینند. از این افراد، [[طلحه]] و [[زبیر]] با [[علی]]، [[عبدالرحمن بن عوف]] و [[سعد بن ابی وقاص]] با [[عثمان]] بودند. [[عمر]] گفته بود که اگر نیمی یک طرف و نیمی طرف دیگر قرار گرفتند، [[رأی]] آن نصف [[حاکم]] است که [[عبدالرحمن بن عوف]] در میان آنهاست و [[عبدالرحمن بن عوف]] از بستگان [[عثمان]] بود و او شرط کرد با [[علی]] که اگر به [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] و [[سیره]] [[شیخین]] عمل کنی با تو [[بیعت]] میکنم امّا [[علی]] {{ع}} فرمود: بر اساس [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] و [[اجتهاد]] خودم عمل میکنم و [[عبدالرحمن بن عوف]] میدانست که [[علی]] شرط او را نمیپذیرد، رو به [[عثمان]] کرد و با همان شروط با وی [[بیعت]] نمود و سرانجام [[عثمان]] با [[رأی]] نیمی از اعضای [[شورا]]، [[خلیفه]] [[مسلمانان]] گردید<ref>ر. ک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۸۷ - ۱۸۸؛ الاحکام السلطانیه، جزء اول، ص۱۰ و ۱۲.</ref>. | ||
*این شیوه [[عمر]] در [[انتخاب]] [[جانشین]] خویش به چند [[دلیل]] [[مشروعیت]] نداشته است، زیرا: | * این شیوه [[عمر]] در [[انتخاب]] [[جانشین]] خویش به چند [[دلیل]] [[مشروعیت]] نداشته است، زیرا: | ||
# [[مشروعیت]] [[خلافت]] او نیز ثابت نشده است تا اینکه [[حق]] [[انتخاب]] [[جانشین]] را داشته باشد. | # [[مشروعیت]] [[خلافت]] او نیز ثابت نشده است تا اینکه [[حق]] [[انتخاب]] [[جانشین]] را داشته باشد. | ||
#چرا [[عمر]] نیز مانند [[خلیفه]] پیشین از [[سیره پیامبر]]{{صل}} [[تخلف]] کرد و عدهای را برای [[جانشینی]] خود [[تعیین]] و معرفی نمود؟ | # چرا [[عمر]] نیز مانند [[خلیفه]] پیشین از [[سیره پیامبر]] {{صل}} [[تخلف]] کرد و عدهای را برای [[جانشینی]] خود [[تعیین]] و معرفی نمود؟ | ||
#چرا از روش [[ابوبکر]] [[متابعت]] نکرد و فرد خاصی را برای [[تصدی]] [[خلافت]] [[انتخاب]] نکرد؟! | # چرا از روش [[ابوبکر]] [[متابعت]] نکرد و فرد خاصی را برای [[تصدی]] [[خلافت]] [[انتخاب]] نکرد؟! | ||
#آیا در ترکیب اعضای [[شورا]] نشان از تبانی قبلی بر [[انتخاب]] [[عثمان]] نیست؟<ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۱۲۵-۱۲۶.</ref> | # آیا در ترکیب اعضای [[شورا]] نشان از تبانی قبلی بر [[انتخاب]] [[عثمان]] نیست؟<ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۱۲۵-۱۲۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |