جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
'''خیبر''' منطقهای در ۱۶۵ کیلومتری شمال [[مدینه]] قرار دارد که دارای هفت قلعه، مزارع و نخلستانهای بسیار است. [[رسول خدا]]{{صل}} در [[سال هفتم هجری]] پس از بازگشت از [[حدیبیه]]، برای خاموش کردن کانون [[توطئه]] [[یهودیان]] و [[جنگ]] با یهودیان خیبر که به کارشکنی و تحریک دشمنان [[اسلام]] مشغول بودند رهسپار شد. این جنگ با [[تدبیر]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، رشادت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و فداکاری [[مسلمانان]] با [[پیروزی]] تمام شد. | '''خیبر''' منطقهای در ۱۶۵ کیلومتری شمال [[مدینه]] قرار دارد که دارای هفت قلعه، مزارع و نخلستانهای بسیار است. [[رسول خدا]] {{صل}} در [[سال هفتم هجری]] پس از بازگشت از [[حدیبیه]]، برای خاموش کردن کانون [[توطئه]] [[یهودیان]] و [[جنگ]] با یهودیان خیبر که به کارشکنی و تحریک دشمنان [[اسلام]] مشغول بودند رهسپار شد. این جنگ با [[تدبیر]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، رشادت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و فداکاری [[مسلمانان]] با [[پیروزی]] تمام شد. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
منطقه خیبر که در هشت منزلی شمال [[مدینه]] قرار دارد، دارای هفت قلعه، مزارع و نخلستانهای بسیار است. خیبر در [[زبان عبری]] به معنای قلعه است و چون این منطقه به واسطه قلعههای هفتگانه در بر گرفته شده بود به آن خیبر میگفتند<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۴۰۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه خیبر (مقاله)|غزوه خیبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۱۶۵.</ref> | منطقه خیبر که در هشت منزلی شمال [[مدینه]] قرار دارد، دارای هفت قلعه، مزارع و نخلستانهای بسیار است. خیبر در [[زبان عبری]] به معنای قلعه است و چون این منطقه به واسطه قلعههای هفتگانه در بر گرفته شده بود به آن خیبر میگفتند<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۴۰۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه خیبر (مقاله)|غزوه خیبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۱۶۵.</ref> | ||
==حرکت به سوی خیبر== | == حرکت به سوی خیبر == | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} پس از بازگشت از [[حدیبیه]]، حدود یک ماه در [[مدینه]] به سر برد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۲۸.</ref>. پس از آن در باقی مانده [[محرم]] [[سال هفتم هجری]]، برای [[جنگ]] با [[یهودیان خیبر]] که همچنان به کارشکنی و تحریک [[دشمنان اسلام]] مشغول بودند رهسپار شد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۹؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۳۷؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۲۲۲ به بعد.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} از [[مسلمانان]] اطراف [[مدینه]] نیز خواست که در [[جنگ]] شرکت کنند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۱.</ref>. عدهای از کسانی که در [[حدیبیه]] از [[همراهی]] [[پیامبر]]{{صل}} خودداری کرده بودند در این [[جنگ]] به [[امید]] [[غنیمت]] خواستند با حضرت همراه شوند که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "هیچ کس با ما به [[جهاد]] نیاید؛ مگر اینکه به [[راستی]] [[مشتاق]] [[جهاد]] در [[راه خدا]] باشد" و فرمود که این مطلب را به اطلاع عموم برسانند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۱؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۳۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه خیبر (مقاله)|غزوه خیبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۱۶۵-۱۶۷.</ref>. | [[رسول خدا]] {{صل}} پس از بازگشت از [[حدیبیه]]، حدود یک ماه در [[مدینه]] به سر برد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۲۸.</ref>. پس از آن در باقی مانده [[محرم]] [[سال هفتم هجری]]، برای [[جنگ]] با [[یهودیان خیبر]] که همچنان به کارشکنی و تحریک [[دشمنان اسلام]] مشغول بودند رهسپار شد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۹؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۳۷؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۲۲۲ به بعد.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} از [[مسلمانان]] اطراف [[مدینه]] نیز خواست که در [[جنگ]] شرکت کنند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۱.</ref>. عدهای از کسانی که در [[حدیبیه]] از [[همراهی]] [[پیامبر]] {{صل}} خودداری کرده بودند در این [[جنگ]] به [[امید]] [[غنیمت]] خواستند با حضرت همراه شوند که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "هیچ کس با ما به [[جهاد]] نیاید؛ مگر اینکه به [[راستی]] [[مشتاق]] [[جهاد]] در [[راه خدا]] باشد" و فرمود که این مطلب را به اطلاع عموم برسانند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۱؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۳۴.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه خیبر (مقاله)|غزوه خیبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۱۶۵-۱۶۷.</ref>. | ||
==هدف از حمله به خیبر== | == هدف از حمله به خیبر == | ||
در [[سال هفتم هجری]]، رسول خدا{{صل}}، برای خاموش کردن کانون [[توطئه]] [[یهودیان]]، به سوی خیبر رفت. خیبر در ۱۶۵ کیلومتری شمال [[مدینه]]<ref>شراب، ص۱۱۰.</ref> و [[قطب]] اصلی [[کشاورزی]] [[حجاز]] در [[صدر اسلام]] بود و خرمای فراوانی داشت و نیروهای نظامی بسیاری در آن حضور داشتند<ref>واقدی، ج۲، ص۶۳۴.</ref>. | در [[سال هفتم هجری]]، رسول خدا {{صل}}، برای خاموش کردن کانون [[توطئه]] [[یهودیان]]، به سوی خیبر رفت. خیبر در ۱۶۵ کیلومتری شمال [[مدینه]]<ref>شراب، ص۱۱۰.</ref> و [[قطب]] اصلی [[کشاورزی]] [[حجاز]] در [[صدر اسلام]] بود و خرمای فراوانی داشت و نیروهای نظامی بسیاری در آن حضور داشتند<ref>واقدی، ج۲، ص۶۳۴.</ref>. | ||
[[هدف]] [[مسلمانان]] از [[لشکرکشی]] به خیبر، از میان برداشتن کانون خطری بود که همواره [[دولت اسلامی]] در مدینه را مورد [[تهدید]] قرار میداد؛ زیرا خیبر، [[پناهگاه]] [[مخالفان]] [[دولت]] مدینه همچون [[بنی نضیر]] و پشتوانه [[قریش]] و محرک [[قبیله غطفان]] و بنی [[فزاره]] به شمار میآمد و دستیابی به آن، موجب از میان رفتن تحرکات و فعالیتهای [[مخالفان پیامبر]] بود و موانعی که برای [[گسترش اسلام]] در شمال شبه جزیره وجود داشت، از میان میرفت<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۶۴-۶۵؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه خیبر (مقاله)|غزوه خیبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۱۶۵-۱۶۷؛ [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[خیبر / غزوه (مقاله)|مقاله «غزوه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، | [[هدف]] [[مسلمانان]] از [[لشکرکشی]] به خیبر، از میان برداشتن کانون خطری بود که همواره [[دولت اسلامی]] در مدینه را مورد [[تهدید]] قرار میداد؛ زیرا خیبر، [[پناهگاه]] [[مخالفان]] [[دولت]] مدینه همچون [[بنی نضیر]] و پشتوانه [[قریش]] و محرک [[قبیله غطفان]] و بنی [[فزاره]] به شمار میآمد و دستیابی به آن، موجب از میان رفتن تحرکات و فعالیتهای [[مخالفان پیامبر]] بود و موانعی که برای [[گسترش اسلام]] در شمال شبه جزیره وجود داشت، از میان میرفت<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۶۴-۶۵؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه خیبر (مقاله)|غزوه خیبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۱۶۵-۱۶۷؛ [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[خیبر / غزوه (مقاله)|مقاله «غزوه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref> | ||
==آغاز [[جنگ]]== | == آغاز [[جنگ]] == | ||
[[مسلمانان]] [[جنگ]] را از جنوب "نطاة" شروع کرده سپس به شمال آن کشاندند تا اینکه آنجا را [[فتح]] کردند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۴۵.</ref>. اولین قلعهای که در این منطقه [[فتح]] شد "ناعم" بود<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۳۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۵۲.</ref>. این قلعه که خود از چند قلعه کوچکتر تشکیل میشد از سختترین و دشوارترین این دژها بود<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۵۲.</ref> و به جهت موقعیت استراتژیکیاش، در خط مقدم [[دفاعی]] [[یهودیان]]، قرار داشت؛ از این لحاظ، [[فتح]] این قلعه، اهمیت بسیاری داشت. | [[مسلمانان]] [[جنگ]] را از جنوب "نطاة" شروع کرده سپس به شمال آن کشاندند تا اینکه آنجا را [[فتح]] کردند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۴۵.</ref>. اولین قلعهای که در این منطقه [[فتح]] شد "ناعم" بود<ref>خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۳۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۵۲.</ref>. این قلعه که خود از چند قلعه کوچکتر تشکیل میشد از سختترین و دشوارترین این دژها بود<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۵۲.</ref> و به جهت موقعیت استراتژیکیاش، در خط مقدم [[دفاعی]] [[یهودیان]]، قرار داشت؛ از این لحاظ، [[فتح]] این قلعه، اهمیت بسیاری داشت. | ||
[[جنگ]]، شدت گرفت و کار گره خورده بود، [[رسول خدا]]{{صل}} [[پرچم]] [[جنگ]] را که سفید رنگ بود به دست [[ابوبکر]] داد و او را برای [[فتح]] آن فرستاد؛ اما نتوانست کاری از پیش ببرد و بازگشت. فردایش [[پرچم]] را به دست [[عمر بن خطاب]] داد؛ اما او نیز [[شکست]] خورد و عقب نشست<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۱۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۴.</ref>. | [[جنگ]]، شدت گرفت و کار گره خورده بود، [[رسول خدا]] {{صل}} [[پرچم]] [[جنگ]] را که سفید رنگ بود به دست [[ابوبکر]] داد و او را برای [[فتح]] آن فرستاد؛ اما نتوانست کاری از پیش ببرد و بازگشت. فردایش [[پرچم]] را به دست [[عمر بن خطاب]] داد؛ اما او نیز [[شکست]] خورد و عقب نشست<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۱۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۴.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "فردا اگر [[خدا]] بخواهد [[پرچم]] را به دست مرد بسیار حمله کنندهای که فرار نمیکند میسپارم که [[خدا]] و رسولش را [[دوست]] میدارد و [[خدا]] و رسولش نیز او را [[دوست]] میدارند و برنمیگردد تا اینکه [[خداوند]] به دست او قلعه را [[فتح]] میکند"<ref>{{متن حدیث|لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ رَجُلًا كَرَّارٌ غَيْرُ فَرَّارٍ يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُه}}؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۶؛ با اندکی تغییر در: ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه معرفة و احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۰۵.</ref>. | [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "فردا اگر [[خدا]] بخواهد [[پرچم]] را به دست مرد بسیار حمله کنندهای که فرار نمیکند میسپارم که [[خدا]] و رسولش را [[دوست]] میدارد و [[خدا]] و رسولش نیز او را [[دوست]] میدارند و برنمیگردد تا اینکه [[خداوند]] به دست او قلعه را [[فتح]] میکند"<ref>{{متن حدیث|لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ رَجُلًا كَرَّارٌ غَيْرُ فَرَّارٍ يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُه}}؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۶؛ با اندکی تغییر در: ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه معرفة و احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۰۵.</ref>. | ||
هر کدام این [[آرزو]] را در [[ذهن]] خود میپروراندند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه معرفة و احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۰۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲.</ref> تا اینکه فردای آن روز [[رسول خدا]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}} را طلبید. ایشان به درد چشم [[مبتلا]] بود و [[اصحاب]]، ایشان را در حالی نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آوردند که پارچهای بر روی چشمانش بسته بود. حضرت، [[آب]] دهان مبارکش را به چشمان ایشان مالید<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۵۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲؛ ابوبکر بیهقی دلائل النبوه معرفة و احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۰۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۵.</ref>، سپس فرمود: "این [[پرچم]] را بگیر و پیش برو تا [[خدا]] قلعه را برای تو بگشاید". سپس برای او و یارانش [[دعا]] فرمود. [[علی]]{{ع}} [[پرچم]] را گرفت و به سرعت، به طرف قلعه روانه شد تا اینکه به پای قلعه رسید. حضرت، [[پرچم]] را وسط سنگهایی که پای قلعه بود در [[زمین]] فرو برد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۵.</ref>. | هر کدام این [[آرزو]] را در [[ذهن]] خود میپروراندند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه معرفة و احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۰۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲.</ref> تا اینکه فردای آن روز [[رسول خدا]] {{صل}}، [[علی]] {{ع}} را طلبید. ایشان به درد چشم [[مبتلا]] بود و [[اصحاب]]، ایشان را در حالی نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آوردند که پارچهای بر روی چشمانش بسته بود. حضرت، [[آب]] دهان مبارکش را به چشمان ایشان مالید<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۵۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۲؛ ابوبکر بیهقی دلائل النبوه معرفة و احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۰۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۵.</ref>، سپس فرمود: "این [[پرچم]] را بگیر و پیش برو تا [[خدا]] قلعه را برای تو بگشاید". سپس برای او و یارانش [[دعا]] فرمود. [[علی]] {{ع}} [[پرچم]] را گرفت و به سرعت، به طرف قلعه روانه شد تا اینکه به پای قلعه رسید. حضرت، [[پرچم]] را وسط سنگهایی که پای قلعه بود در [[زمین]] فرو برد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۵.</ref>. | ||
نخستین نفر از [[یهودیان]] که به [[جنگ]] [[مسلمانان]] آمد [[حارث]]، [[برادر]] مرحب خیبری بود. [[مسلمانان]] با دیدن او، پا به فرار گذاشتند؛ اما [[علی]]{{ع}} ماند، با وی جنگید و او را به [[هلاکت]] رساند. همراهان [[حارث]]، به سوی قلعه گریختند و در را بستند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۵۴.</ref>. در این هنگام مرحب در حالی که کلاهخودی [[یمنی]] داشت و سنگی سوراخ شده به اندازه تخم مرغ بر سر گذاشته بود، رجزخوان بیرون آمد و مبارز طلبید. [[علی]]{{ع}} نیز به رجز او پاسخی درخور داد؛ سپس ضرباتی بین آن دو رد و بدل شد تا اینکه [[علی]]{{ع}} ضربتی بر مرحب زد که سنگ، کلاهخود و سر او را تا دندانهایش شکافت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳؛ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۲، ص۴۱۱.</ref>؛ سپس ایشان به سوی قلعه حملهور شد. مردی [[یهودی]] ضربتی زد که سپر از دست حضرت افتاد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳.</ref>. [[علی]]{{ع}} نیز یکی از درهای قلعه را گرفت و آن را از جا کند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۵.</ref> و سپر خویش قرار داد. همچنان که درب قلعه در دست او بود؛ میجنگید تا اینکه قلعه [[فتح]] شد، آنگاه در را انداخت. [[ابورافع]] [[غلام]] [[پیامبر]]{{صل}} میگوید: "بعد از [[جنگ]]، من و هفت نفر دیگر سعی کردیم در را سر جایش قرار دهیم؛ اما نتوانستیم"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۵.</ref>. دیگر قلعهای که به دست [[مسلمانان]] [[فتح]] شد، قلعه [[صعب بن معاذ]] بود. عدهای از [[مسلمانان]] به [[فرماندهی]] [[حباب بن منذر]] به این قلعه حمله کردند. [[جنگ]] شدیدی در گرفت و سه روز، قلعه در [[محاصره]] [[مسلمانان]] قرار داشت تا اینکه سرانجام این قلعه نیز [[فتح]] شد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۶۶.</ref> و بسیاری از [[یهودیان]] آنجا به قلعه [[زبیر]] گریختند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۶۶.</ref>. سپس [[پیامبر]]{{صل}} همراه دیگر [[مسلمانان]] به قلعه [[زبیر]] رفت و آنجا را نیز محاصره کردند. این قلعه، بسیار بلند و در بلندای قلهای قرار داشت که نه با اسب میتوانست به آنجا رفت و نه پیاده<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۶۶.</ref>. | نخستین نفر از [[یهودیان]] که به [[جنگ]] [[مسلمانان]] آمد [[حارث]]، [[برادر]] مرحب خیبری بود. [[مسلمانان]] با دیدن او، پا به فرار گذاشتند؛ اما [[علی]] {{ع}} ماند، با وی جنگید و او را به [[هلاکت]] رساند. همراهان [[حارث]]، به سوی قلعه گریختند و در را بستند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۵۴.</ref>. در این هنگام مرحب در حالی که کلاهخودی [[یمنی]] داشت و سنگی سوراخ شده به اندازه تخم مرغ بر سر گذاشته بود، رجزخوان بیرون آمد و مبارز طلبید. [[علی]] {{ع}} نیز به رجز او پاسخی درخور داد؛ سپس ضرباتی بین آن دو رد و بدل شد تا اینکه [[علی]] {{ع}} ضربتی بر مرحب زد که سنگ، کلاهخود و سر او را تا دندانهایش شکافت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳؛ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۲، ص۴۱۱.</ref>؛ سپس ایشان به سوی قلعه حملهور شد. مردی [[یهودی]] ضربتی زد که سپر از دست حضرت افتاد<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳.</ref>. [[علی]] {{ع}} نیز یکی از درهای قلعه را گرفت و آن را از جا کند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۵.</ref> و سپر خویش قرار داد. همچنان که درب قلعه در دست او بود؛ میجنگید تا اینکه قلعه [[فتح]] شد، آنگاه در را انداخت. [[ابورافع]] [[غلام]] [[پیامبر]] {{صل}} میگوید: "بعد از [[جنگ]]، من و هفت نفر دیگر سعی کردیم در را سر جایش قرار دهیم؛ اما نتوانستیم"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۵.</ref>. دیگر قلعهای که به دست [[مسلمانان]] [[فتح]] شد، قلعه [[صعب بن معاذ]] بود. عدهای از [[مسلمانان]] به [[فرماندهی]] [[حباب بن منذر]] به این قلعه حمله کردند. [[جنگ]] شدیدی در گرفت و سه روز، قلعه در [[محاصره]] [[مسلمانان]] قرار داشت تا اینکه سرانجام این قلعه نیز [[فتح]] شد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۶۶.</ref> و بسیاری از [[یهودیان]] آنجا به قلعه [[زبیر]] گریختند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۶۶.</ref>. سپس [[پیامبر]] {{صل}} همراه دیگر [[مسلمانان]] به قلعه [[زبیر]] رفت و آنجا را نیز محاصره کردند. این قلعه، بسیار بلند و در بلندای قلهای قرار داشت که نه با اسب میتوانست به آنجا رفت و نه پیاده<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۶۶.</ref>. | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} سه روز، آنها را در محاصره گرفت تا اینکه با کمک یک [[مرد]] [[یهودی]] به نام "غزال"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۶۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه معرفة و احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۲۴.</ref> راه رسیدن آنها را به [[آب]]، [[قطع]] کرد. آنها نیز به خاطر [[تشنگی]] نتوانستند [[مقاومت]] کنند. به همین [[دلیل]] از قلعه بیرون آمدند و جنگیدند تا [[شکست]] خوردند. این قلعه که آخرین آنها در منطقه "نطاة" بود به دست [[مسلمانان]] [[فتح]] شد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه معرفة و احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۲۴.</ref>. | [[رسول خدا]] {{صل}} سه روز، آنها را در محاصره گرفت تا اینکه با کمک یک [[مرد]] [[یهودی]] به نام "غزال"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۶۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه معرفة و احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۲۴.</ref> راه رسیدن آنها را به [[آب]]، [[قطع]] کرد. آنها نیز به خاطر [[تشنگی]] نتوانستند [[مقاومت]] کنند. به همین [[دلیل]] از قلعه بیرون آمدند و جنگیدند تا [[شکست]] خوردند. این قلعه که آخرین آنها در منطقه "نطاة" بود به دست [[مسلمانان]] [[فتح]] شد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۶۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه معرفة و احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۲۴.</ref>. | ||
آخرین قلعههایی که [[فتح]] شد، وطیح و سلالم بودند که پس از ده روز محاصره<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۲.</ref>، چون توان [[مقاومت]] در خود ندیدند، [[تسلیم]] شدند. آنها از [[رسول خدا]]{{صل}} خواستند که اموالشان را در برابر [[حفظ جان]] خود و [[آزادی]] [[زنان]] و بچههایشان برجا گذارند و از آنجا کوچ کنند. حضرت، خواسته آنها را پذیرفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۲؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۷۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۴.</ref>. در پی [[تسلیم]] خیبر، [[یهودیان]] [[فدک]] نیز به همین ترتیب، خود را [[تسلیم]] [[حضرت رسول]] [[خدا]]{{صل}} کردند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه خیبر (مقاله)|غزوه خیبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۱۶۷-۱۷۱؛ [[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۶۴-۶۵؛ [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[خیبر / غزوه (مقاله)|مقاله «غزوه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، | آخرین قلعههایی که [[فتح]] شد، وطیح و سلالم بودند که پس از ده روز محاصره<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۲.</ref>، چون توان [[مقاومت]] در خود ندیدند، [[تسلیم]] شدند. آنها از [[رسول خدا]] {{صل}} خواستند که اموالشان را در برابر [[حفظ جان]] خود و [[آزادی]] [[زنان]] و بچههایشان برجا گذارند و از آنجا کوچ کنند. حضرت، خواسته آنها را پذیرفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۲؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۷۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۴.</ref>. در پی [[تسلیم]] خیبر، [[یهودیان]] [[فدک]] نیز به همین ترتیب، خود را [[تسلیم]] [[حضرت رسول]] [[خدا]] {{صل}} کردند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه خیبر (مقاله)|غزوه خیبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۱۶۷-۱۷۱؛ [[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۶۴-۶۵؛ [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[خیبر / غزوه (مقاله)|مقاله «غزوه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref> | ||
==حوادث مهم پیرامون [[فتح خیبر]]== | == حوادث مهم پیرامون [[فتح خیبر]] == | ||
بعد از فراغت از کار خیبر، [[رسول خدا]]{{صل}} به سوی وادیالقری حرکت کرد و بعد از چند روز، فاتحانه به [[مدینه]] بازگشت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۶.</ref>. بعد از [[فتح خیبر]]، [[جعفر بن ابیطالب]]، همراه مسلمانانی که به [[حبشه]] [[هجرت]] کرده بودند، به [[مدینه]] آمد<ref>علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۲۲۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۶.</ref>؛ [[پیامبر خدا]]{{صل}} به استقبال او برخاست و [[جعفر]] را در آغوش گرفت، میان ابروانش را بوسید و فرمود: "نمیدانم امروز از کدام یک بیشتر خوشحال باشم، [[فتح خیبر]] یا آمدن تو؟"<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۲؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۲۲۳.</ref>. | بعد از فراغت از کار خیبر، [[رسول خدا]] {{صل}} به سوی وادیالقری حرکت کرد و بعد از چند روز، فاتحانه به [[مدینه]] بازگشت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۶.</ref>. بعد از [[فتح خیبر]]، [[جعفر بن ابیطالب]]، همراه مسلمانانی که به [[حبشه]] [[هجرت]] کرده بودند، به [[مدینه]] آمد<ref>علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۲۲۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۶.</ref>؛ [[پیامبر خدا]] {{صل}} به استقبال او برخاست و [[جعفر]] را در آغوش گرفت، میان ابروانش را بوسید و فرمود: "نمیدانم امروز از کدام یک بیشتر خوشحال باشم، [[فتح خیبر]] یا آمدن تو؟"<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۲؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۲۲۳.</ref>. | ||
[[سوء قصد]] به [[جان]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} از دیگر حوادث مهم بعد از [[فتح خیبر]] بود. [[زینب]] دختر [[حارث]] [[یهودی]]، گوسفندی زهرآلود برای [[پیامبر]]{{صل}} آورد تا بدین وسیله، ایشان را به [[شهادت]] برساند؛ اما حضرت، متوجه قصد پلیدش شد و از خوردن آن، خودداری کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۵؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۲۲۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه خیبر (مقاله)|غزوه خیبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۱۷۱؛ [[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۶۴-۶۵؛ [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[خیبر / غزوه (مقاله)|مقاله «غزوه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، | [[سوء قصد]] به [[جان]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} از دیگر حوادث مهم بعد از [[فتح خیبر]] بود. [[زینب]] دختر [[حارث]] [[یهودی]]، گوسفندی زهرآلود برای [[پیامبر]] {{صل}} آورد تا بدین وسیله، ایشان را به [[شهادت]] برساند؛ اما حضرت، متوجه قصد پلیدش شد و از خوردن آن، خودداری کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۵؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه والاشراف، ص۲۲۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۵۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه خیبر (مقاله)|غزوه خیبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۱۷۱؛ [[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۶۴-۶۵؛ [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[خیبر / غزوه (مقاله)|مقاله «غزوه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |