دین مسیحیت در معارف و سیره حسینی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==یکی از بزرگ‌ترین [[ادیان]] [[جهان]]، متشکل از [[پیروان]] [[عیسی مسیح]]==
== یکی از بزرگ‌ترین [[ادیان]] [[جهان]]، متشکل از [[پیروان]] [[عیسی مسیح]] ==
«[[مسیحیت]]» از بزرگ‌ترین ادیان و از جمله [[ادیان ابراهیمی]] است که بیش از ۶۰۰ سال پیش از [[اسلام]] [[ظهور]] کرد. رابطه پیروان مسیحیت با [[مسلمانان]] در طول [[تاریخ]] رابطه پرفراز و نشیبی بوده است؛ از [[تعارض]] شدید گرفته از جمله در دوره [[جنگ‌های صلیبی]] - که به صورت پراکنده از ۱۰۹۵م تا ۱۲۹۱م ادامه داشت - تا [[همزیستی مسالمت‌آمیز]] و تبادل [[فرهنگی]]. مشابهت دو واقعه [[صلیب]] (احتمالاً در سال ۳۳م) و [[عاشورا]] از حیث کشته شدن فاجعه‌آمیز یک [[رهبر دینی]] بزرگ در مقاطعی زمینه‌ساز نزدیکی و پیوند میان [[مسیحیان]] با مسلمانان به ویژه [[شیعیان]] بوده است. مصادیق عمده این پیوند را در چند مورد می‌توان برشمرد:
«[[مسیحیت]]» از بزرگ‌ترین ادیان و از جمله [[ادیان ابراهیمی]] است که بیش از ۶۰۰ سال پیش از [[اسلام]] [[ظهور]] کرد. رابطه پیروان مسیحیت با [[مسلمانان]] در طول [[تاریخ]] رابطه پرفراز و نشیبی بوده است؛ از [[تعارض]] شدید گرفته از جمله در دوره [[جنگ‌های صلیبی]] - که به صورت پراکنده از ۱۰۹۵م تا ۱۲۹۱م ادامه داشت - تا [[همزیستی مسالمت‌آمیز]] و تبادل [[فرهنگی]]. مشابهت دو واقعه [[صلیب]] (احتمالاً در سال ۳۳م) و [[عاشورا]] از حیث کشته شدن فاجعه‌آمیز یک [[رهبر دینی]] بزرگ در مقاطعی زمینه‌ساز نزدیکی و پیوند میان [[مسیحیان]] با مسلمانان به ویژه [[شیعیان]] بوده است. مصادیق عمده این پیوند را در چند مورد می‌توان برشمرد:


==مشابهت‌سازی میان [[امام حسین]]{{ع}} و [[حضرت عیسی]]==
== مشابهت‌سازی میان [[امام حسین]] {{ع}} و [[حضرت عیسی]] ==
[[سرکوب]] حماسی، نابودی شجاعانه و [[شکست]] سرفرازانه داستان اصلی مسیحیت و [[شیعه]] را تشکیل می‌دهد. مجاورت جغرافیایی و فرهنگی نیز باعث پرورش این مفاهیم و مقایسه [[عیسی]]{{ع}} و امام حسین{{ع}} به ویژه توسط شیعیان شده است. این مشابهت‌سازی از میلاد تا [[مرگ]] آن دو و حتی پس از آن را در بر می‌گیرد. نمونه‌های متعددی از این مشابهت‌سازی‌ها در [[منابع حدیثی شیعه]] آمده است. از جمله درباره [[تولد]] این دو [[شخصیت]] در کامل الزیارات آمده است: «هیچ نوزادی نیست که در شش ماهگی به [[دنیا]] آمده باشد و زنده مانده باشد، مگر [[عیسی بن مریم]] و [[حسین بن علی]]». در همین کتاب، [[روایت]] دیگری آمده با این مضمون که در شب صعود عیسی{{ع}} به [[آسمان]] و شب کشته شدن [[حسین]]{{ع}} تا سپیده‌دم زیرهر سنگی [[خون]] تازه جاری بود.
[[سرکوب]] حماسی، نابودی شجاعانه و [[شکست]] سرفرازانه داستان اصلی مسیحیت و [[شیعه]] را تشکیل می‌دهد. مجاورت جغرافیایی و فرهنگی نیز باعث پرورش این مفاهیم و مقایسه [[عیسی]] {{ع}} و امام حسین {{ع}} به ویژه توسط شیعیان شده است. این مشابهت‌سازی از میلاد تا [[مرگ]] آن دو و حتی پس از آن را در بر می‌گیرد. نمونه‌های متعددی از این مشابهت‌سازی‌ها در [[منابع حدیثی شیعه]] آمده است. از جمله درباره [[تولد]] این دو [[شخصیت]] در کامل الزیارات آمده است: «هیچ نوزادی نیست که در شش ماهگی به [[دنیا]] آمده باشد و زنده مانده باشد، مگر [[عیسی بن مریم]] و [[حسین بن علی]]». در همین کتاب، [[روایت]] دیگری آمده با این مضمون که در شب صعود عیسی {{ع}} به [[آسمان]] و شب کشته شدن [[حسین]] {{ع}} تا سپیده‌دم زیرهر سنگی [[خون]] تازه جاری بود.


همچنین [[صدوق]] در [[علل الشرایع]] روایتی را نقل می‌کند که نشان می‌دهد برخی [[غالیان]] در دوران [[امام صادق]]{{ع}} [[معتقد]] بودند امام حسین{{ع}} در عاشورا کشته نشد، بلکه مانند داستان حضرت عیسی امر بر [[مردم]] مشتبه شده بود. در این روایت، امام صادق{{ع}} قائلان به چنین نظری را [[تکذیب]] کنندگان [[پیامبر]]، [[امام علی]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] دانسته و از ایشان [[برائت]] جسته است.<ref>[[فاطمه توفیقی|توفیقی، فاطمه]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «مسیحیت»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۴۴۴.</ref>.
همچنین [[صدوق]] در [[علل الشرایع]] روایتی را نقل می‌کند که نشان می‌دهد برخی [[غالیان]] در دوران [[امام صادق]] {{ع}} [[معتقد]] بودند امام حسین {{ع}} در عاشورا کشته نشد، بلکه مانند داستان حضرت عیسی امر بر [[مردم]] مشتبه شده بود. در این روایت، امام صادق {{ع}} قائلان به چنین نظری را [[تکذیب]] کنندگان [[پیامبر]]، [[امام علی]] {{ع}} و دیگر [[امامان]] دانسته و از ایشان [[برائت]] جسته است.<ref>[[فاطمه توفیقی|توفیقی، فاطمه]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «مسیحیت»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۴۴۴.</ref>.


==حضور [[حضرت عیسی]]{{ع}} در روایت‌های [[عاشورا]]==
== حضور [[حضرت عیسی]] {{ع}} در روایت‌های [[عاشورا]] ==
در منابع [[شیعی]]، روایت‌هایی با مضمون [[پیش‌گویی]] [[واقعه عاشورا]] توسط [[پیامبران]] با خبر شدن ایشان از آن واقعه در خلال پیش‌آمدی [[فوق طبیعی]] آمده است. برای نمونه [[صدوق]] در امالی روایتی نقل می‌کند با این مضمون که روزی [[عیسی]]{{ع}} و [[حواریون]] از [[سرزمین کربلا]] عبور می‌کردند. در آنجا به آهویی رسیدند که می‌گریست. عیسی{{ع}} نشست و گریست. حواریون همچنین کردند؛ بدون آنکه دلیلش را بدانند. آنها از عیسی{{ع}} پرسیدند: «ای [[روح خدا]] و کلمه او! چرا [[گریه]] میکنی؟» عیسی{{ع}} گفت: «می دانید این چه سرزمینی است؟» و سپس از [[واقعه کربلا]] خبر داد و گفت که در آن سرزمین، [[نواده پیامبر]]{{صل}} [[احمد]] کشته شده و به [[خاک]] سپرده خواهد شد و خاک این سرزمین «خاکی پاک‌تر از [[مشک]] است». آنگاه به [[آهو]] اشاره کرد و گفت او چون از علف این سرزمین خورده، سرگینش [[خوشبو]] است. سپس [[دعا]] کرد: «خدایا! این آهو را تا ابد باقی بدار تا پدرش [[پدر]] مقتول آن سرزمین آن را ببوید و [[تسلی]] یابد». طبق [[روایت]] مذکور، دعای عیسی{{ع}} [[مستجاب]] شد و [[امام علی]]{{ع}} هنگام بازگشت از [[صفین]]، در کربلا توقف کرده، سرگین آن آهو را به [[ابن‌عباس]] نشان داد و ماجرای عیسی{{ع}} را برای او تعریف کرد.
در منابع [[شیعی]]، روایت‌هایی با مضمون [[پیش‌گویی]] [[واقعه عاشورا]] توسط [[پیامبران]] با خبر شدن ایشان از آن واقعه در خلال پیش‌آمدی [[فوق طبیعی]] آمده است. برای نمونه [[صدوق]] در امالی روایتی نقل می‌کند با این مضمون که روزی [[عیسی]] {{ع}} و [[حواریون]] از [[سرزمین کربلا]] عبور می‌کردند. در آنجا به آهویی رسیدند که می‌گریست. عیسی {{ع}} نشست و گریست. حواریون همچنین کردند؛ بدون آنکه دلیلش را بدانند. آنها از عیسی {{ع}} پرسیدند: «ای [[روح خدا]] و کلمه او! چرا [[گریه]] میکنی؟» عیسی {{ع}} گفت: «می دانید این چه سرزمینی است؟» و سپس از [[واقعه کربلا]] خبر داد و گفت که در آن سرزمین، [[نواده پیامبر]] {{صل}} [[احمد]] کشته شده و به [[خاک]] سپرده خواهد شد و خاک این سرزمین «خاکی پاک‌تر از [[مشک]] است». آنگاه به [[آهو]] اشاره کرد و گفت او چون از علف این سرزمین خورده، سرگینش [[خوشبو]] است. سپس [[دعا]] کرد: «خدایا! این آهو را تا ابد باقی بدار تا پدرش [[پدر]] مقتول آن سرزمین آن را ببوید و [[تسلی]] یابد». طبق [[روایت]] مذکور، دعای عیسی {{ع}} [[مستجاب]] شد و [[امام علی]] {{ع}} هنگام بازگشت از [[صفین]]، در کربلا توقف کرده، سرگین آن آهو را به [[ابن‌عباس]] نشان داد و ماجرای عیسی {{ع}} را برای او تعریف کرد.


در روایت مشابه دیگری که در [[بحارالانوار]] نقل شده، عیسی{{ع}} و حواریون در مسیر عبور از کربلا با شیری مواجه می‌شوند و آن شیر آنها را از [[ماجرای کربلا]] و کیفیت [[شهادت امام حسین]]{{ع}} [[آگاه]] می‌سازد.<ref>[[فاطمه توفیقی|توفیقی، فاطمه]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «مسیحیت»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۴۴۵.</ref>.
در روایت مشابه دیگری که در [[بحارالانوار]] نقل شده، عیسی {{ع}} و حواریون در مسیر عبور از کربلا با شیری مواجه می‌شوند و آن شیر آنها را از [[ماجرای کربلا]] و کیفیت [[شهادت امام حسین]] {{ع}} [[آگاه]] می‌سازد.<ref>[[فاطمه توفیقی|توفیقی، فاطمه]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «مسیحیت»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۴۴۵.</ref>.


==حضور [[مسیحیان]] در روایت‌های عاشورا==
== حضور [[مسیحیان]] در روایت‌های عاشورا ==
در روایت‌های نوعاً متأخر از عاشورا، گاهی شخصیت‌هایی [[مسیحی]] نیز حضور دارند و ایفای نقش می‌کنند. نکته جالب آنکه حضور آنها و نقش آفرینی‌ای که به آنها نسبت داده می‌شود نوعاً به نفع [[امام حسین]]{{ع}} و به عنوان یک [[گواهی]] خارجی بر [[حقانیت]] و [[مظلومیت]] او است. به عنوان مثال در برخی [[مقاتل]] از جمله [[لهوف]]، در شرح [[مصائب]] [[اهل‌بیت]] در [[زمان]] [[اسارت]] به حضور [[سفیر]] [[قیصر روم]] در دربار [[یزید]] اشاره شده است. طبق [[روایت]] این مقاتل به نقل از [[امام سجاد]]{{ع}}، زمانی که [[سر امام حسین]]{{ع}} را نزد یزید آوردند، او [[مراسم]] باده‌گساری برگزار کرد. سفیر [[روم]] از او پرسید صاحب آن سر کیست؟ و وقتی پاسخ یزید را شنید، او را [[سرزنش]] کرد و گفت: «وای بر تو و دینت! من [[دینی]] بهتر از [[دین]] شما دارم. پدرم از [[نوادگان]] [[داوود]] است و بین من و او نیاکان زیادی هستند و [با این حال] [[مسیحیان]] به خاطر اینکه از [[نسل]] داوود هستم، مرا بزرگ می‌دارند و از [[خاک]] پایم [[تبرک]] می‌جویند. اما شما پسر [[دختر رسول خدا]]{{صل}} را که بین او و پیامبرتان فقط یک [[مادر]] است، می‌کشید.... [[خدا]] به شما و دینتان [[برکت]] ندهد».
در روایت‌های نوعاً متأخر از عاشورا، گاهی شخصیت‌هایی [[مسیحی]] نیز حضور دارند و ایفای نقش می‌کنند. نکته جالب آنکه حضور آنها و نقش آفرینی‌ای که به آنها نسبت داده می‌شود نوعاً به نفع [[امام حسین]] {{ع}} و به عنوان یک [[گواهی]] خارجی بر [[حقانیت]] و [[مظلومیت]] او است. به عنوان مثال در برخی [[مقاتل]] از جمله [[لهوف]]، در شرح [[مصائب]] [[اهل‌بیت]] در [[زمان]] [[اسارت]] به حضور [[سفیر]] [[قیصر روم]] در دربار [[یزید]] اشاره شده است. طبق [[روایت]] این مقاتل به نقل از [[امام سجاد]] {{ع}}، زمانی که [[سر امام حسین]] {{ع}} را نزد یزید آوردند، او [[مراسم]] باده‌گساری برگزار کرد. سفیر [[روم]] از او پرسید صاحب آن سر کیست؟ و وقتی پاسخ یزید را شنید، او را [[سرزنش]] کرد و گفت: «وای بر تو و دینت! من [[دینی]] بهتر از [[دین]] شما دارم. پدرم از [[نوادگان]] [[داوود]] است و بین من و او نیاکان زیادی هستند و [با این حال] [[مسیحیان]] به خاطر اینکه از [[نسل]] داوود هستم، مرا بزرگ می‌دارند و از [[خاک]] پایم [[تبرک]] می‌جویند. اما شما پسر [[دختر رسول خدا]] {{صل}} را که بین او و پیامبرتان فقط یک [[مادر]] است، می‌کشید.... [[خدا]] به شما و دینتان [[برکت]] ندهد».


یزید از این سخنان [[خشمگین]] شد و [[دستور]] داد: «این [[مسیحی]] را بکشید تا مرا در کشورش بی‌آبرو نسازد». سفیر گفت: «آیا می‌خواهی مرا بکشی؟... بدان دیشب [[خواب]] پیامبرتان را دیدم که به من می‌گفت ای مسیحی! تو از [[اهل]] بهشتی. من هم از سخن او شگفت‌زده شدم». سپس سفیر [[شهادتین]] را بر زبان جاری کرد و سر امام حسین{{ع}} را برداشت و به سینه چسباند و درحالی که آن را می‌بوسید و می‌گریست، کشته شد. در [[روضه‌خوانی‌ها]] و تعزیه‌ها نیز گاه از نقش شخصیت‌های مسیحی سخن گفته می‌شود. در برخی [[مجالس تعزیه]] از جمله «[[بازار شام]]» یا «دیرسلیمان» و «دیر [[راهب]]» نقش‌های مسیحی برجستگی دارند. در گذشته تعزیه‌خوانانی که در این نقش‌ها ظاهر می‌شدند، معمولاً لباس‌های فرنگی می‌پوشیدند و گاه برای شباهت بیشتر به آنها، به [[تقلید]] از جهانگردان اروپایی، عینک آفتابی می‌زدند و چتر در دست می‌گرفتند و دوربین به گردن می‌آویختند. به ویژه از دوره [[مشروطه]]، حضور مسیحیان و به طور کلی فرنگیان در تعزیه‌ها بیشتر شد. در برخی پرده‌های درویشی هم [[شخصیت]] «فرنگی» یا «[[سفیر]] [[روم]]» حضور دارد که با لباس‌های اروپایی قرن نوزدهم یا بیستم تصویر شده است. به نظر می‌رسد در حضور شخصیت‌های [[مسیحی]] در تعزیه‌ها و دیگر [[آیین‌ها]]، مقاصد [[سیاسی]] حکومت‌های وقت برای نزدیکی بیشتر به دولت‌های اروپایی و [[بسترسازی]] [[اجتماعی]] برای این [[سیاست]] از طریق ارائه تصویری مثبت از فرنگیان دخالت داشته است؛ خصوصاً که در آیین‌ها و روایت‌های مذکور، «فرنگی‌ها و [[مسیحیان]] معمولاً وجهه و نقش مثبتی دارند و اغلب در آخر داستان متأثر از [[واقعه عاشورا]] [[تغییر]] [[مذهب]] داده و به [[تشیع]] می‌گروند. در برخی آثار [[هنری]] ادبی معاصر با موضوع [[عاشورا]] نیز مسیحیان حضور دارند؛ به عنوان نمونه می‌توان به فیلم‌های سینمایی [[روز]] واقعه (اثر شهرام [[اسدی]] - ۱۳۷۳) و [[رستاخیز]] (اثر احمدرضا [[درویش]] - ۱۳۹۱)، مجموعه تلویزیونی معصومیت از دست رفته (اثر [[مهدی]] میرباقری -۱۳۸۲) و رمان شماس شامی (اثر [[مجید]] قیصری) اشاره کرد.<ref>[[فاطمه توفیقی|توفیقی، فاطمه]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «مسیحیت»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۴۴۵.</ref>.
یزید از این سخنان [[خشمگین]] شد و [[دستور]] داد: «این [[مسیحی]] را بکشید تا مرا در کشورش بی‌آبرو نسازد». سفیر گفت: «آیا می‌خواهی مرا بکشی؟... بدان دیشب [[خواب]] پیامبرتان را دیدم که به من می‌گفت ای مسیحی! تو از [[اهل]] بهشتی. من هم از سخن او شگفت‌زده شدم». سپس سفیر [[شهادتین]] را بر زبان جاری کرد و سر امام حسین {{ع}} را برداشت و به سینه چسباند و درحالی که آن را می‌بوسید و می‌گریست، کشته شد. در [[روضه‌خوانی‌ها]] و تعزیه‌ها نیز گاه از نقش شخصیت‌های مسیحی سخن گفته می‌شود. در برخی [[مجالس تعزیه]] از جمله «[[بازار شام]]» یا «دیرسلیمان» و «دیر [[راهب]]» نقش‌های مسیحی برجستگی دارند. در گذشته تعزیه‌خوانانی که در این نقش‌ها ظاهر می‌شدند، معمولاً لباس‌های فرنگی می‌پوشیدند و گاه برای شباهت بیشتر به آنها، به [[تقلید]] از جهانگردان اروپایی، عینک آفتابی می‌زدند و چتر در دست می‌گرفتند و دوربین به گردن می‌آویختند. به ویژه از دوره [[مشروطه]]، حضور مسیحیان و به طور کلی فرنگیان در تعزیه‌ها بیشتر شد. در برخی پرده‌های درویشی هم [[شخصیت]] «فرنگی» یا «[[سفیر]] [[روم]]» حضور دارد که با لباس‌های اروپایی قرن نوزدهم یا بیستم تصویر شده است. به نظر می‌رسد در حضور شخصیت‌های [[مسیحی]] در تعزیه‌ها و دیگر [[آیین‌ها]]، مقاصد [[سیاسی]] حکومت‌های وقت برای نزدیکی بیشتر به دولت‌های اروپایی و [[بسترسازی]] [[اجتماعی]] برای این [[سیاست]] از طریق ارائه تصویری مثبت از فرنگیان دخالت داشته است؛ خصوصاً که در آیین‌ها و روایت‌های مذکور، «فرنگی‌ها و [[مسیحیان]] معمولاً وجهه و نقش مثبتی دارند و اغلب در آخر داستان متأثر از [[واقعه عاشورا]] [[تغییر]] [[مذهب]] داده و به [[تشیع]] می‌گروند. در برخی آثار [[هنری]] ادبی معاصر با موضوع [[عاشورا]] نیز مسیحیان حضور دارند؛ به عنوان نمونه می‌توان به فیلم‌های سینمایی [[روز]] واقعه (اثر شهرام [[اسدی]] - ۱۳۷۳) و [[رستاخیز]] (اثر احمدرضا [[درویش]] - ۱۳۹۱)، مجموعه تلویزیونی معصومیت از دست رفته (اثر [[مهدی]] میرباقری -۱۳۸۲) و رمان شماس شامی (اثر [[مجید]] قیصری) اشاره کرد.<ref>[[فاطمه توفیقی|توفیقی، فاطمه]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «مسیحیت»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۴۴۵.</ref>.


==تأثیر رویکردهای مسیحی در [[تفسیر]] عاشورا==
== تأثیر رویکردهای مسیحی در [[تفسیر]] عاشورا ==
در برخی [[تفاسیر]] از [[هدف]] [[حرکت امام حسین]]، می‌توان رگه‌هایی از [[نفوذ]] اندیشه‌های مسیحی را [[مشاهده]] کرد. بارزترین نمونه، تفسیر حرکت [[امام]] به مثابه [[فدیه]] [[گناهان]] [[شیعیان]] و دوستدارانش است. [[تفسیری]] که [[محمد]] اسفندیاری از آن به [[نظریه]]«[[شهادت]] فدیه‌ای» تعبیر کرده و خلاصه آن را چنین بیان می‌کند: «[[امام حسین]]{{ع}} به شهادت رسید که به [[شفاعت]] برساند و [[شهید]] شد تا [[شفیع]] شود». این درست مشابه همان برداشتی است که در [[مسیحیت]] درباره [[مصلوب]] شدن [[عیسی]]{{ع}} رایج است. مفهوم مسیحی «فدیه» بدین معنا است که [[خون]] عیسی{{ع}} موجب بازخرید گناهان [[انسان‌ها]] است. پس از [[تکوین]] [[اندیشه]] «[[گناه]] اصلی» در مسیحیت، از [[قرن پنجم]] فدیه بیشتر به معنای بازخرید انسان‌ها از گناه [[آدم]] و [[حوا]] - که منجر به [[هبوط]] آنها به [[زمین]] شد - تلقی شده است.
در برخی [[تفاسیر]] از [[هدف]] [[حرکت امام حسین]]، می‌توان رگه‌هایی از [[نفوذ]] اندیشه‌های مسیحی را [[مشاهده]] کرد. بارزترین نمونه، تفسیر حرکت [[امام]] به مثابه [[فدیه]] [[گناهان]] [[شیعیان]] و دوستدارانش است. [[تفسیری]] که [[محمد]] اسفندیاری از آن به [[نظریه]]«[[شهادت]] فدیه‌ای» تعبیر کرده و خلاصه آن را چنین بیان می‌کند: «[[امام حسین]] {{ع}} به شهادت رسید که به [[شفاعت]] برساند و [[شهید]] شد تا [[شفیع]] شود». این درست مشابه همان برداشتی است که در [[مسیحیت]] درباره [[مصلوب]] شدن [[عیسی]] {{ع}} رایج است. مفهوم مسیحی «فدیه» بدین معنا است که [[خون]] عیسی {{ع}} موجب بازخرید گناهان [[انسان‌ها]] است. پس از [[تکوین]] [[اندیشه]] «[[گناه]] اصلی» در مسیحیت، از [[قرن پنجم]] فدیه بیشتر به معنای بازخرید انسان‌ها از گناه [[آدم]] و [[حوا]] - که منجر به [[هبوط]] آنها به [[زمین]] شد - تلقی شده است.


برخی از نویسندگان [[شیعه]]، در [[مقاتل]] و دیگر آثار با موضوع عاشورا، مشابه همین مفهوم را برای [[شهادت امام حسین]]{{ع}} به کار برده‌اند. برای نمونه [[محمد مهدی نراقی]] در محرق‌القلوب می‌نویسد: «[[امام حسین]]{{ع}} برای رسیدن به [[شفاعت]] کبرا که مقتضی استخلاص همه [[محبان]] و [[موالیان]] باشد به [[شهادت]] [[راضی]] شد تا این مرتبه برای او باشد و بدون شهادت وصول به این مرتبه از برای او ممکن نبود؛ زیراکه رفع کدورت [[معاصی]] [[امت]] و شفاعت ایشان موقوف بر [[خون]] و تألم ایشان است». [[حبیب الله شریف کاشانی]] نیز در تذکرة الشهدا می‌نویسد: «کِشنده بار شهادت کلیه شد برای شفاعت کلیه».
برخی از نویسندگان [[شیعه]]، در [[مقاتل]] و دیگر آثار با موضوع عاشورا، مشابه همین مفهوم را برای [[شهادت امام حسین]] {{ع}} به کار برده‌اند. برای نمونه [[محمد مهدی نراقی]] در محرق‌القلوب می‌نویسد: «[[امام حسین]] {{ع}} برای رسیدن به [[شفاعت]] کبرا که مقتضی استخلاص همه [[محبان]] و [[موالیان]] باشد به [[شهادت]] [[راضی]] شد تا این مرتبه برای او باشد و بدون شهادت وصول به این مرتبه از برای او ممکن نبود؛ زیراکه رفع کدورت [[معاصی]] [[امت]] و شفاعت ایشان موقوف بر [[خون]] و تألم ایشان است». [[حبیب الله شریف کاشانی]] نیز در تذکرة الشهدا می‌نویسد: «کِشنده بار شهادت کلیه شد برای شفاعت کلیه».


همچنین در برخی آثار، با اشاره به [[روایات]] [[امامان شیعه]] در [[تشویق]] و [[تحریض]] [[شیعیان]] به [[عزاداری]] و [[گریه]] بر امام حسین{{ع}}، دلیل اصلی این تأکیدات [[آمرزش گناهکاران]]، و [[هدف]] امام حسین{{ع}} نیز مهیاسازی چنین بستری برای [[آمرزش]] تلقی شده است. از جمله شریف طباطبایی در [[اسرار]] شهادة [[آل الله]] [[صلوات]] [[الله]] علیهم می‌نویسد: «چون می‌خواست که کشته شود از برای اینکه [[مؤمنین]] اولین و آخرین بر او [[جزع]] کنند و [[گریه و زاری]] نمایند... تا به این واسطه [[گناهان]] ایشان آمرزیده شود و گریه و [[اندوه]] ایشان، [[کفاره گناه]] ایشان باشد و این گریه و اندوه بدون شهادت چنین [[بزرگواری]] صورت وقوع نمی‌یافت، پس در واقع شهادت آن بزرگوار [[کفاره]] جمیع [[گناهکاران]] است».
همچنین در برخی آثار، با اشاره به [[روایات]] [[امامان شیعه]] در [[تشویق]] و [[تحریض]] [[شیعیان]] به [[عزاداری]] و [[گریه]] بر امام حسین {{ع}}، دلیل اصلی این تأکیدات [[آمرزش گناهکاران]]، و [[هدف]] امام حسین {{ع}} نیز مهیاسازی چنین بستری برای [[آمرزش]] تلقی شده است. از جمله شریف طباطبایی در [[اسرار]] شهادة [[آل الله]] [[صلوات]] [[الله]] علیهم می‌نویسد: «چون می‌خواست که کشته شود از برای اینکه [[مؤمنین]] اولین و آخرین بر او [[جزع]] کنند و [[گریه و زاری]] نمایند... تا به این واسطه [[گناهان]] ایشان آمرزیده شود و گریه و [[اندوه]] ایشان، [[کفاره گناه]] ایشان باشد و این گریه و اندوه بدون شهادت چنین [[بزرگواری]] صورت وقوع نمی‌یافت، پس در واقع شهادت آن بزرگوار [[کفاره]] جمیع [[گناهکاران]] است».


این تفسیراز [[عاشورا]]، در سرودن [[مراثی]] و تدوین تعزیه‌نامه‌ها به ویژه در دوره قاجار تأثیر فراوانی داشته است. [[مرتضی مطهری]] این [[تفسیر]] از [[شهادت امام حسین]]{{ع}} را در زمره «[[تحریفات معنوی]]» عاشورا ذکر کرده و آن را مخالف با [[روح]] [[اسلام]] و «[[تهمت]] به [[اباعبدالله]]» دانسته است.<ref>[[فاطمه توفیقی|توفیقی، فاطمه]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «مسیحیت»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۴۴۶.</ref>.
این تفسیراز [[عاشورا]]، در سرودن [[مراثی]] و تدوین تعزیه‌نامه‌ها به ویژه در دوره قاجار تأثیر فراوانی داشته است. [[مرتضی مطهری]] این [[تفسیر]] از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} را در زمره «[[تحریفات معنوی]]» عاشورا ذکر کرده و آن را مخالف با [[روح]] [[اسلام]] و «[[تهمت]] به [[اباعبدالله]]» دانسته است.<ref>[[فاطمه توفیقی|توفیقی، فاطمه]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «مسیحیت»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۴۴۶.</ref>.


==تأثیر [[فرهنگ]] [[سوگواری]] [[مسیحیان]] بر [[آیین‌های عزاداری]] [[شیعی]]==
== تأثیر [[فرهنگ]] [[سوگواری]] [[مسیحیان]] بر [[آیین‌های عزاداری]] [[شیعی]] ==
وجود برخی همانندی‌ها میان روایت‌های عاشورا و واقعه [[صلیب]] و نیز شباهت‌های آیین‌های سوگواری شیعی و [[مسیحی]] این فرضیه را به وجود آورده که آیین‌های شیعیان از [[مسیحیت]] اقتباس شده یا از آنها تأثیر پذیرفته‌اند. [[علی شریعتی]] از مهم‌ترین کسانی است که چنین فرضیه‌ای را مطرح کرده‌اند. از نظر او «مراسمی از نوع تعزیه‌گردانی و شبیه‌سازی، نعش و [[علم]] و کتل و عماری و پرده‌داری و شمایل‌کشی و معرکه‌گیری و قفل‌بندی و [[زنجیرزنی]] و تیغ‌زنی و موزیک و [[سنج‌زنی]] و فرم خاص و جدید تشریفاتی [[مصیبت‌خوانی]] و نوحه‌سرایی جمعی و... همه اشکالش اقتباس از [[مسیحیت]] است و هرکس با آن آشنا است، به [[سادگی]] تشخیص می‌دهد که [[تقلید]] است». شریعتی به تفصیل برخی آیین‌های [[مسیحی]] مانند نمایش‌های «[[مصائب]] [[مسیح]]» در اروپا را توصیف می‌کند و شباهت‌هایشان با [[عزاداری]] [[شیعیان]] را بر می‌شمرد. از جمله در مورد [[آیین]] جریده‌برداری می‌نویسد: «جریده نه تنها از نظر شکل همان [[صلیب]] است، بلکه از نظر لفظ هم همان صلیب است که همراه مسمی از اروپای شرقی و از زبان لاتین به [[فارسی]] آمده. چون کلمه جریده نه در فارسی و نه در [[عربی]] با این شکل هیچ مفهومی ندارد... به نظر من کلمه جریده اصولاً تلفظ فارسی جروئیده است و croid به معنی صلیب است و حرف c در ایتالیایی و لاتین صدای جمی‌دهد». شریعتی در برخی آثار خود، ضمن تقبیح این اقتباس فرضی، از آن به «جادوی سیاه [[تشیع]] صفوی» برای [[تحریف]] [[عاشورا]] و [[منحرف]] کردن [[مردم]] و مسیر تشیع تعبیر می‌کند. البته ارزیابی این ادعاها آسان نیست؛ چراکه شریعتی هیچ [[سند]] [[تاریخی]] برای این مدعیات خود ارائه نمی‌دهد. به علاوه که اساساً واژه croid در زبان‌های اروپایی وجود ندارد و از [[قضا]] واژه «جریده» در فارسی و عربی وجود دارد و به معنای درخت ([[نخل]]) بی‌برگ است. همچنانکه [[مراسم]] جریده‌برداری در برخی مناطق به صورت نخل‌گردانی [[اجرا]] می‌شود. با این همه نمی‌توان احتمال تأثیرگذاری آیین‌های مسیحی بر عزاداری‌های شیعیان را به کلی منتفی دانست.<ref>[[فاطمه توفیقی|توفیقی، فاطمه]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «مسیحیت»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۴۴۷.</ref>.
وجود برخی همانندی‌ها میان روایت‌های عاشورا و واقعه [[صلیب]] و نیز شباهت‌های آیین‌های سوگواری شیعی و [[مسیحی]] این فرضیه را به وجود آورده که آیین‌های شیعیان از [[مسیحیت]] اقتباس شده یا از آنها تأثیر پذیرفته‌اند. [[علی شریعتی]] از مهم‌ترین کسانی است که چنین فرضیه‌ای را مطرح کرده‌اند. از نظر او «مراسمی از نوع تعزیه‌گردانی و شبیه‌سازی، نعش و [[علم]] و کتل و عماری و پرده‌داری و شمایل‌کشی و معرکه‌گیری و قفل‌بندی و [[زنجیرزنی]] و تیغ‌زنی و موزیک و [[سنج‌زنی]] و فرم خاص و جدید تشریفاتی [[مصیبت‌خوانی]] و نوحه‌سرایی جمعی و... همه اشکالش اقتباس از [[مسیحیت]] است و هرکس با آن آشنا است، به [[سادگی]] تشخیص می‌دهد که [[تقلید]] است». شریعتی به تفصیل برخی آیین‌های [[مسیحی]] مانند نمایش‌های «[[مصائب]] [[مسیح]]» در اروپا را توصیف می‌کند و شباهت‌هایشان با [[عزاداری]] [[شیعیان]] را بر می‌شمرد. از جمله در مورد [[آیین]] جریده‌برداری می‌نویسد: «جریده نه تنها از نظر شکل همان [[صلیب]] است، بلکه از نظر لفظ هم همان صلیب است که همراه مسمی از اروپای شرقی و از زبان لاتین به [[فارسی]] آمده. چون کلمه جریده نه در فارسی و نه در [[عربی]] با این شکل هیچ مفهومی ندارد... به نظر من کلمه جریده اصولاً تلفظ فارسی جروئیده است و croid به معنی صلیب است و حرف c در ایتالیایی و لاتین صدای جمی‌دهد». شریعتی در برخی آثار خود، ضمن تقبیح این اقتباس فرضی، از آن به «جادوی سیاه [[تشیع]] صفوی» برای [[تحریف]] [[عاشورا]] و [[منحرف]] کردن [[مردم]] و مسیر تشیع تعبیر می‌کند. البته ارزیابی این ادعاها آسان نیست؛ چراکه شریعتی هیچ [[سند]] [[تاریخی]] برای این مدعیات خود ارائه نمی‌دهد. به علاوه که اساساً واژه croid در زبان‌های اروپایی وجود ندارد و از [[قضا]] واژه «جریده» در فارسی و عربی وجود دارد و به معنای درخت ([[نخل]]) بی‌برگ است. همچنانکه [[مراسم]] جریده‌برداری در برخی مناطق به صورت نخل‌گردانی [[اجرا]] می‌شود. با این همه نمی‌توان احتمال تأثیرگذاری آیین‌های مسیحی بر عزاداری‌های شیعیان را به کلی منتفی دانست.<ref>[[فاطمه توفیقی|توفیقی، فاطمه]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «مسیحیت»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۴۴۷.</ref>.


==تأثیر [[امام حسین]]{{ع}} و عاشورا بر [[مسیحیان]] ساکن در مناطق [[شیعی]]==
== تأثیر [[امام حسین]] {{ع}} و عاشورا بر [[مسیحیان]] ساکن در مناطق [[شیعی]] ==
[[همزیستی]] و مجاورت مسیحیان شرقی در کشورهای لبنان، [[عراق]]، [[ایران]] و [[سوریه]] با شیعیان سبب آشنایی نزدیک آنها با مفاهیم و شخصیت‌های شیعی شده است. محصول این [[شناخت]]، تعمیق پیوندهای [[فرهنگی]] به ویژه در سطح [[نخبگان]] بوده است که نمونه‌اش را در [[محبت]] برخی [[مسیحیان]] نسبت به [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[امام علی]]{{ع}}، [[امام حسین]]{{ع}} و [[حضرت ابوالفضل]] می‌توان دید. در دوره معاصر، عده‌ای از نویسندگان و [[شاعران]] [[مسیحی]] به [[نگارش]] آثار و سرودن اشعار در [[مدح]] و رثای [[اهل‌بیت]] پرداخته‌اند. از جمله می‌توان به ملحمة الحسین اثر جورج [[شکور]] و الامام الحسین فی حالة البرفیر اثر [[سلیمان]] کتانی و نیز سروده‌های [[عاشورایی]] بولس [[سلامه]] و جوزف [[هاشم]] اشاره کرد. در این سروده‌ها، مشابه [[مراثی]] [[مسلمانان]]، رویکرد [[عاطفی]] [[غلبه]] دارد. البته گاهی به ابعاد و نتایج [[اجتماعی]] [[حرکت امام حسین]]{{ع}} هم توجه شده است.
[[همزیستی]] و مجاورت مسیحیان شرقی در کشورهای لبنان، [[عراق]]، [[ایران]] و [[سوریه]] با شیعیان سبب آشنایی نزدیک آنها با مفاهیم و شخصیت‌های شیعی شده است. محصول این [[شناخت]]، تعمیق پیوندهای [[فرهنگی]] به ویژه در سطح [[نخبگان]] بوده است که نمونه‌اش را در [[محبت]] برخی [[مسیحیان]] نسبت به [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[امام علی]] {{ع}}، [[امام حسین]] {{ع}} و [[حضرت ابوالفضل]] می‌توان دید. در دوره معاصر، عده‌ای از نویسندگان و [[شاعران]] [[مسیحی]] به [[نگارش]] آثار و سرودن اشعار در [[مدح]] و رثای [[اهل‌بیت]] پرداخته‌اند. از جمله می‌توان به ملحمة الحسین اثر جورج [[شکور]] و الامام الحسین فی حالة البرفیر اثر [[سلیمان]] کتانی و نیز سروده‌های [[عاشورایی]] بولس [[سلامه]] و جوزف [[هاشم]] اشاره کرد. در این سروده‌ها، مشابه [[مراثی]] [[مسلمانان]]، رویکرد [[عاطفی]] [[غلبه]] دارد. البته گاهی به ابعاد و نتایج [[اجتماعی]] [[حرکت امام حسین]] {{ع}} هم توجه شده است.


علاوه بر اشعار، در حوزه [[نثر]] و [[پژوهش]] دو کتاب الحسین فی الفکر المسیحی و [[زینب]] صرخة أکملت مسیره هر دو به قلم انطون بارا - نویسنده سوری معاصر - نمونه‌های مشهور آثار نویسندگان مسیحی درباره [[عاشورا]] به شمار می‌روند. بارا، متأثر از تفسیرهای انقلابی از عاشورا، توجه زیادی به آثار [[سیاسی]] و اجتماعی نهضت‌های [[حضرت عیسی]]{{ع}} و امام حسین{{ع}} دارد. او برای این دو [[رهبر دینی]]، مفاهیم [[فداء]] و [[شهادت]] را یکسان به کار می‌برد و میان این دو مفهوم چندان تفاوتی نمی‌گذارد. بارا بر شباهت‌های [[عیسی]]{{ع}} و [[حسین]]{{ع}} در [[تولد]] و [[رسالت]] و شهادت و تصلیب تأکید می‌کند و برای هر دو رسالت واحدی قائل است.
علاوه بر اشعار، در حوزه [[نثر]] و [[پژوهش]] دو کتاب الحسین فی الفکر المسیحی و [[زینب]] صرخة أکملت مسیره هر دو به قلم انطون بارا - نویسنده سوری معاصر - نمونه‌های مشهور آثار نویسندگان مسیحی درباره [[عاشورا]] به شمار می‌روند. بارا، متأثر از تفسیرهای انقلابی از عاشورا، توجه زیادی به آثار [[سیاسی]] و اجتماعی نهضت‌های [[حضرت عیسی]] {{ع}} و امام حسین {{ع}} دارد. او برای این دو [[رهبر دینی]]، مفاهیم [[فداء]] و [[شهادت]] را یکسان به کار می‌برد و میان این دو مفهوم چندان تفاوتی نمی‌گذارد. بارا بر شباهت‌های [[عیسی]] {{ع}} و [[حسین]] {{ع}} در [[تولد]] و [[رسالت]] و شهادت و تصلیب تأکید می‌کند و برای هر دو رسالت واحدی قائل است.


در بین مسیحیان [[ایرانی]] هم امام حسین{{ع}} و [[ابوالفضل]] به مثابه دو قدیس [[احترام]] ویژه‌ای دارند و برخی مسیحیان حتی در مواردی در قالب [[نذر]] به این دو [[شخصیت]] [[توسل]] می‌جویند. نکته جالب آنکه نذورات و [[اطعام]] مسیحیان در عاشورا بر اساس [[آداب]] مسیحی (از جمله در [[ذبح]] دام) صورت می‌گیرد و صرفاً مختص خود مسیحیان است.
در بین مسیحیان [[ایرانی]] هم امام حسین {{ع}} و [[ابوالفضل]] به مثابه دو قدیس [[احترام]] ویژه‌ای دارند و برخی مسیحیان حتی در مواردی در قالب [[نذر]] به این دو [[شخصیت]] [[توسل]] می‌جویند. نکته جالب آنکه نذورات و [[اطعام]] مسیحیان در عاشورا بر اساس [[آداب]] مسیحی (از جمله در [[ذبح]] دام) صورت می‌گیرد و صرفاً مختص خود مسیحیان است.


در دوره‌های صفوی و قاجار، گاهی سفرای کشورهای غربی توسط شاه [[ایران]] برای تماشای [[مراسم عزاداری]] [[دعوت]] می‌شدند. برخی از این [[سفرا]] در سفرنامه‌هایشان مشاهدات خود از این [[مراسم]] را گزارش کرده‌اند. از جمله می‌توان به گزارش دن گارسیا د سیلوا فیگوئروا -[[سفیر]] اسپانیا در دربار [[شاه عباس اول]]- از [[عزاداری]] [[مردم]] [[اصفهان]] و گزارش ساموئل گرین ویلزبنجامن - سفیرکبیر [[آمریکا]] در دوره ناصرالدین شاه - از برگزاری [[تعزیه]] در تکیه [[دولت]] اشاره کرد. حضور این [[سفرا]]، حاشیه‌هایی هم به دنبال داشت و گاهی با عکس‌العمل اعتراضی [[علما]] مواجه می‌شد. اما در دوره معاصر، در کشورهای شیعه‌نشین، برخی [[مسیحیان]] نه تماشاگر عزاداری [[عاشورا]] بلکه برگزارکننده آن هستند. در برخی [[شهرها]] مانند [[تهران]] و اصفهان، مسیحیان حتی برای گرامیداشت عاشورا [[هیئت]] تشکیل داده‌اند و [[مراسم عزاداری]] برگزار می‌کنند. برای مثال به «هیئت [[ثارالله]] تهران» می‌توان اشاره کرد.<ref>[[فاطمه توفیقی|توفیقی، فاطمه]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «مسیحیت»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۴۴۸.</ref>.
در دوره‌های صفوی و قاجار، گاهی سفرای کشورهای غربی توسط شاه [[ایران]] برای تماشای [[مراسم عزاداری]] [[دعوت]] می‌شدند. برخی از این [[سفرا]] در سفرنامه‌هایشان مشاهدات خود از این [[مراسم]] را گزارش کرده‌اند. از جمله می‌توان به گزارش دن گارسیا د سیلوا فیگوئروا -[[سفیر]] اسپانیا در دربار [[شاه عباس اول]]- از [[عزاداری]] [[مردم]] [[اصفهان]] و گزارش ساموئل گرین ویلزبنجامن - سفیرکبیر [[آمریکا]] در دوره ناصرالدین شاه - از برگزاری [[تعزیه]] در تکیه [[دولت]] اشاره کرد. حضور این [[سفرا]]، حاشیه‌هایی هم به دنبال داشت و گاهی با عکس‌العمل اعتراضی [[علما]] مواجه می‌شد. اما در دوره معاصر، در کشورهای شیعه‌نشین، برخی [[مسیحیان]] نه تماشاگر عزاداری [[عاشورا]] بلکه برگزارکننده آن هستند. در برخی [[شهرها]] مانند [[تهران]] و اصفهان، مسیحیان حتی برای گرامیداشت عاشورا [[هیئت]] تشکیل داده‌اند و [[مراسم عزاداری]] برگزار می‌کنند. برای مثال به «هیئت [[ثارالله]] تهران» می‌توان اشاره کرد.<ref>[[فاطمه توفیقی|توفیقی، فاطمه]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «مسیحیت»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۴۴۸.</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش