جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
جز (جایگزینی متن - 'جمع بندی' به 'جمعبندی') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[زحر بن قیس جعفی در تاریخ اسلامی]] - [[زحر بن قیس جعفی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط = }} | ||
[[زحر بن قیس بن مالک بن معاویة بن سعنة جعفی کندی کوفی]]<ref>در برخی منابع تاریخی نسب او را [[کندی]]، [[جعفی]]، [[مذحجی]]، و [[نخعی]] گفته است. با توجه به اینکه انتساب "جعفی" به تیرهای از تیرههای [[قبیله مذحج]] است و مذحج مشتمل بر [[بنی النخع]] است پس انتساب به جعفی و مذحجی و نخعی بی اشکال است، لکن انتساب به بنی کنده جمعبندی را مشکل، و احتمال دو نفر بودن این نام را بیشتر می کند.</ref>. | [[زحر بن قیس بن مالک بن معاویة بن سعنة جعفی کندی کوفی]]<ref>در برخی منابع تاریخی نسب او را [[کندی]]، [[جعفی]]، [[مذحجی]]، و [[نخعی]] گفته است. با توجه به اینکه انتساب "جعفی" به تیرهای از تیرههای [[قبیله مذحج]] است و مذحج مشتمل بر [[بنی النخع]] است پس انتساب به جعفی و مذحجی و نخعی بی اشکال است، لکن انتساب به بنی کنده جمعبندی را مشکل، و احتمال دو نفر بودن این نام را بیشتر می کند.</ref>. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
زحر<ref>در نام زحر بن قیس اختلاف است، در تاریخ بغداد و کتاب الجمل «زحر» و در رجال طوسی «زهر» ظبط شده و در بعضی نسخ الاصابه «زجر» و در وقعه صفین سه مورد «زحر» و در موارد دیگری «زجر» آمده است، اما صحیح آن «زحر» است و «زجر» اشتباه میباشد.</ref> [[فرزند]] [[قیس بن مالک جعفی]] از سوارکاران نامی عصر خود در [[کوفه]] بود. [[شیخ طوسی]] او را از [[اصحاب]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} به شمار آورده است<ref>رجال طوسی، ص۴۲، ش۱۴.</ref>. | زحر<ref>در نام زحر بن قیس اختلاف است، در تاریخ بغداد و کتاب الجمل «زحر» و در رجال طوسی «زهر» ظبط شده و در بعضی نسخ الاصابه «زجر» و در وقعه صفین سه مورد «زحر» و در موارد دیگری «زجر» آمده است، اما صحیح آن «زحر» است و «زجر» اشتباه میباشد.</ref> [[فرزند]] [[قیس بن مالک جعفی]] از سوارکاران نامی عصر خود در [[کوفه]] بود. [[شیخ طوسی]] او را از [[اصحاب]] [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} به شمار آورده است<ref>رجال طوسی، ص۴۲، ش۱۴.</ref>. | ||
وی از سواره [[نظام]] [[سپاه]] آن [[حضرت]] در [[جنگ جمل]] بود و اشعاری درباره [[جنگ جمل]] از وی [[نقل]] شده که متضمن [[ولایت علی]]{{ع}} و [[جانشینی بلافصل]] آن [[حضرت]] نیز میباشد<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۴۷.</ref>. | وی از سواره [[نظام]] [[سپاه]] آن [[حضرت]] در [[جنگ جمل]] بود و اشعاری درباره [[جنگ جمل]] از وی [[نقل]] شده که متضمن [[ولایت علی]] {{ع}} و [[جانشینی بلافصل]] آن [[حضرت]] نیز میباشد<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۴۷.</ref>. | ||
[[شیخ مفید]]، [[زحر بن قیس]] را حامل [[نامه]] [[حضرت علی]]{{ع}} به [[مردم کوفه]] ذکر میکند و مینویسد: موقعی که [[ناکثین]] و [[اصحاب جمل]] از [[یاران علی]]{{ع}} [[شکست]] خوردند، [[حضرت]] [[عبدالله بن عباس]] را به عنوان [[حاکم بصره]] [[منصوب]] کرد و خود عازم [[کوفه]] گردید و قبل از عزیمت، نامهای برای [[مردم کوفه]] نوشت، و به وسیله [[زحر بن قیس]] [[نامه]] را فرستاد<ref>الجمل، ص۳۹۸.</ref>. | [[شیخ مفید]]، [[زحر بن قیس]] را حامل [[نامه]] [[حضرت علی]] {{ع}} به [[مردم کوفه]] ذکر میکند و مینویسد: موقعی که [[ناکثین]] و [[اصحاب جمل]] از [[یاران علی]] {{ع}} [[شکست]] خوردند، [[حضرت]] [[عبدالله بن عباس]] را به عنوان [[حاکم بصره]] [[منصوب]] کرد و خود عازم [[کوفه]] گردید و قبل از عزیمت، نامهای برای [[مردم کوفه]] نوشت، و به وسیله [[زحر بن قیس]] [[نامه]] را فرستاد<ref>الجمل، ص۳۹۸.</ref>. | ||
زحر همواره از ملازمان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود و [[حضرت]] هم او را مورد [[عنایت]] قرار داده و هر گاه به او مینگریست، میفرمود: "هر که [[دوست]] دارد [[شهید]] زندهای را ببیند به این [[مرد]] ([[زحر بن قیس]]) نگاه کند <ref>{{متن حدیث|من سره أن ینظر إلی الشهید الحی، فلینظر إلی هذا}}؛ الاصابه، ج۲، ص۶۳۱.</ref>. | زحر همواره از ملازمان [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود و [[حضرت]] هم او را مورد [[عنایت]] قرار داده و هر گاه به او مینگریست، میفرمود: "هر که [[دوست]] دارد [[شهید]] زندهای را ببیند به این [[مرد]] ([[زحر بن قیس]]) نگاه کند <ref>{{متن حدیث|من سره أن ینظر إلی الشهید الحی، فلینظر إلی هذا}}؛ الاصابه، ج۲، ص۶۳۱.</ref>. | ||
[[شیخ مفید]] میافزاید: [[امیرمؤمنان]]{{ع}} روی [[کاردانی]] و ایمانی که در زحر سراغ داشت، وی را به [[امارت]] و [[حکومت]] [[مدائن]] برگزید<ref>الاصابه، ج۲، ص۶۳۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۵۶-۵۵۷.</ref> | [[شیخ مفید]] میافزاید: [[امیرمؤمنان]] {{ع}} روی [[کاردانی]] و ایمانی که در زحر سراغ داشت، وی را به [[امارت]] و [[حکومت]] [[مدائن]] برگزید<ref>الاصابه، ج۲، ص۶۳۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۵۶-۵۵۷.</ref> | ||
==زحر حامل [[نامه]] [[امام]]{{ع}} برای جریر== | == زحر حامل [[نامه]] [[امام]] {{ع}} برای جریر == | ||
در [[وقعة صفین]] آمده: چون [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} پس از فراغت از [[جنگ جمل]] به [[کوفه]] وارد شد، با [[کارگزاران]] و عاملان خود مکاتبه کرد و آنها را برای [[جنگ]] با [[معاویه]] و [[اطاعت]] از خود فرا خواند، از جمله نامهای برای [[جریر بن عبدالله بجلی]] که از زمان [[عثمان]] عامل [[همدان]]<ref>همدان در این جا از شهرهایایران است.</ref> بود، نوشت و در آن [[نامه]] [[پیمان شکنی]] [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[لشکرکشی]] آن دو به [[بصره]] و ظلمهایی که بر [[عثمان بن حنیف]] و [[مردمان]] بیگناه روا داشتند [[شکست]] [[سپاه]] [[جمل]] و بازگشت حضرتش به [[کوفه]] را در آن [[نامه]] یادآور شد و [[نامه]] را توسط [[زحر بن قیس جعفی]] برای او ارسال کرد. | در [[وقعة صفین]] آمده: چون [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} پس از فراغت از [[جنگ جمل]] به [[کوفه]] وارد شد، با [[کارگزاران]] و عاملان خود مکاتبه کرد و آنها را برای [[جنگ]] با [[معاویه]] و [[اطاعت]] از خود فرا خواند، از جمله نامهای برای [[جریر بن عبدالله بجلی]] که از زمان [[عثمان]] عامل [[همدان]]<ref>همدان در این جا از شهرهایایران است.</ref> بود، نوشت و در آن [[نامه]] [[پیمان شکنی]] [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[لشکرکشی]] آن دو به [[بصره]] و ظلمهایی که بر [[عثمان بن حنیف]] و [[مردمان]] بیگناه روا داشتند [[شکست]] [[سپاه]] [[جمل]] و بازگشت حضرتش به [[کوفه]] را در آن [[نامه]] یادآور شد و [[نامه]] را توسط [[زحر بن قیس جعفی]] برای او ارسال کرد. | ||
چون [[نامه]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[دست]] جریر رسید، از آن بسیار [[تجلیل]] کرد و [[پیام]] [[امام]]{{ع}} را برای [[مردم]] خواند و آنان را به [[اطاعت]] از آن [[حضرت]] [[دعوت]] نمود، سپس [[زحر بن قیس]] که گویا با [[سستی]] [[مردم]] در لبیک به [[دعوت]] [[امام]] مواجه شده بود، برخاست و خطبهای خواند که بخشی از آن [[خطبه]] چنین بود: "ای [[مردم]]، [[حضرت علی]]{{ع}} برای شما نامهای نوشته است که با هر سخن و [[کلامی]] را مسدود کرده، و هر چه بعد از او گفته شود [[بیهوده]] خواهد بود، اما با این حال بایستی شما [[نامه]] او را پاسخ دهید، و بدانید که [[مردم مدینه]] ([[مهاجر]] و [[انصار]]) بدون هیچ پروایی با او [[بیعت]] کردند و این [[بیعت]] از روی [[دوستی]] و [[رفاقت]] نبوده بلکه به خاطر [[علم]] بسیار او به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] و [[سیره]] [[پیامبر اسلام]] بوده است، و [[طلحه]] و [[زبیر]] هم [[بیعت]] کرده بودند اما بدون هیچ [[دلیل]] و علتی [[بیعت]] خود شکستند و [[مردم]] را علیه او به [[شورش]] و [[جنگ]] [[دعوت]] نمودند و به هیچ چیز [[راضی]] نشدند مگر این که [[جنگی]] را بر او [[تحمیل]] کردند و آنها [[ام المؤمنین]] [[عایشه]] را وادار به [[خروج]] کردند و [[عاقبت]]، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و به ناچار با آنان مواجه گردید. [[حضرت]] در این مواجهه آنان را [[پند]] داد و [[دعوت]] به ترک [[قتال]] نمود، همان طور که با بقیه نیروهای [[طلحه]] و [[زبیر]] [[رفتاری]] [[نیکو]] و [[پسندیده]] داشت و [[مردم]] را به هر آنچه [[نیک]] است و در آن صلاحی است [[هدایت]] کرد. این مطالبی که گفتم اصل و خلاصه ماجراست که ظاهرا شما از جزئیات آن بی خبر ماندهاید و اگر توضیح بیشتری میخواهید، به طور حتم به شما خواهیم گفت {{متن حدیث|وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ}}<ref>وقعة صفین، ص۱۷ و شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۷۰.</ref>. | چون [[نامه]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[دست]] جریر رسید، از آن بسیار [[تجلیل]] کرد و [[پیام]] [[امام]] {{ع}} را برای [[مردم]] خواند و آنان را به [[اطاعت]] از آن [[حضرت]] [[دعوت]] نمود، سپس [[زحر بن قیس]] که گویا با [[سستی]] [[مردم]] در لبیک به [[دعوت]] [[امام]] مواجه شده بود، برخاست و خطبهای خواند که بخشی از آن [[خطبه]] چنین بود: "ای [[مردم]]، [[حضرت علی]] {{ع}} برای شما نامهای نوشته است که با هر سخن و [[کلامی]] را مسدود کرده، و هر چه بعد از او گفته شود [[بیهوده]] خواهد بود، اما با این حال بایستی شما [[نامه]] او را پاسخ دهید، و بدانید که [[مردم مدینه]] ([[مهاجر]] و [[انصار]]) بدون هیچ پروایی با او [[بیعت]] کردند و این [[بیعت]] از روی [[دوستی]] و [[رفاقت]] نبوده بلکه به خاطر [[علم]] بسیار او به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] و [[سیره]] [[پیامبر اسلام]] بوده است، و [[طلحه]] و [[زبیر]] هم [[بیعت]] کرده بودند اما بدون هیچ [[دلیل]] و علتی [[بیعت]] خود شکستند و [[مردم]] را علیه او به [[شورش]] و [[جنگ]] [[دعوت]] نمودند و به هیچ چیز [[راضی]] نشدند مگر این که [[جنگی]] را بر او [[تحمیل]] کردند و آنها [[ام المؤمنین]] [[عایشه]] را وادار به [[خروج]] کردند و [[عاقبت]]، [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و به ناچار با آنان مواجه گردید. [[حضرت]] در این مواجهه آنان را [[پند]] داد و [[دعوت]] به ترک [[قتال]] نمود، همان طور که با بقیه نیروهای [[طلحه]] و [[زبیر]] [[رفتاری]] [[نیکو]] و [[پسندیده]] داشت و [[مردم]] را به هر آنچه [[نیک]] است و در آن صلاحی است [[هدایت]] کرد. این مطالبی که گفتم اصل و خلاصه ماجراست که ظاهرا شما از جزئیات آن بی خبر ماندهاید و اگر توضیح بیشتری میخواهید، به طور حتم به شما خواهیم گفت {{متن حدیث|وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ}}<ref>وقعة صفین، ص۱۷ و شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۷۰.</ref>. | ||
[[زحر بن قیس]] در این [[مأموریت]] ضمن رعایت [[امانت داری]] و رساندن [[نامه]] [[امام]]{{ع}} به جریر، خود در [[مقام]] [[تشویق]] [[مردم]] در [[اطاعت از رهبری]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و شرکت در [[جنگ]] با [[معاویه]]، کمال تلاش و کوشش را کرد و در [[اطاعت از امام]] و [[پیشوای معصوم]]{{ع}} به [[وظیفه]] [[اسلامی]] [[الهی]] خود عمل نمود.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۵۷-۵۵۸.</ref> | [[زحر بن قیس]] در این [[مأموریت]] ضمن رعایت [[امانت داری]] و رساندن [[نامه]] [[امام]] {{ع}} به جریر، خود در [[مقام]] [[تشویق]] [[مردم]] در [[اطاعت از رهبری]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و شرکت در [[جنگ]] با [[معاویه]]، کمال تلاش و کوشش را کرد و در [[اطاعت از امام]] و [[پیشوای معصوم]] {{ع}} به [[وظیفه]] [[اسلامی]] [[الهی]] خود عمل نمود.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۵۷-۵۵۸.</ref> | ||
==زحر در [[صفین]]== | == زحر در [[صفین]] == | ||
[[زحر بن قیس]] در [[جنگ صفین]] دلاورانه با [[سپاه معاویه]] جنگید و از [[ولایت]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[دفاع]] کرد. | [[زحر بن قیس]] در [[جنگ صفین]] دلاورانه با [[سپاه معاویه]] جنگید و از [[ولایت]] [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} [[دفاع]] کرد. | ||
[[نصر بن مزاحم]] از [[ایمن بن خریم بن فاتک]]<ref>«ایمن بن خریم» از اهالی شام و مردی عابد و زاهد بود و از همکاری با معاویه کناره گرفت و علاقهمند بود که عراقیان امیر و حاکم بر شام باشند و معاویه حتی برای جذب او خواست او را به امارت فلسطین بگمارد، تا وی را برای جنگ با علی{{ع}} همراهی نماید، اما او نپذیرفت. و اشعاری در مذمت معاویه و تجلیل از امیرالمؤمنین علی{{ع}} سرود و برای معاویه فرستاد (وقعة صفین، ص۵۰۳). در ضمن نام پدر او در کتاب وقعة صفین، «خریم» و در شرح ابن ابی الحدید «حزیم» و در بعضی نسخ نیز «خزیم» ضبط شده است.</ref> شعری را [[نقل]] کرده که دلالت دارد [[زحر بن قیس]] از معدود سوارکاران بیباک و [[دلاور]] [[جنگ صفین]] بوده است که به ذکر چند [[بیت]] آن بسنده میکنیم: ای [[شامیان]]، [[سوگند]] به خدایی که کوه ثبیر را در جایش [[استوار]] نمود و [[قرآن]] را در [[شب قدر]] نازل کرد. اگر [[سپاه]] [[عراق]] به شما بتازد، فقط [[خدا]] میداند که [[عاقبت]] کار چه خواهد شد. پیشاپیش آن، دلیر مردی چون [[عدی بن حاتم]] بر شما خواهد تاخت و در سپیده [[صبح]] [[مالک اشتر]] سپاهی گران بر سرتان میریزد. و [[شریح بن هانی]] و [[زحر بن قیس]] با نیزههای سبز رنگ خود، سینههایتان را میشکافند<ref>{{عربی| اما والذي أرسى ثبيرا مكانه * وأنزل ذا الفرقان في ليلة القدر | [[نصر بن مزاحم]] از [[ایمن بن خریم بن فاتک]]<ref>«ایمن بن خریم» از اهالی شام و مردی عابد و زاهد بود و از همکاری با معاویه کناره گرفت و علاقهمند بود که عراقیان امیر و حاکم بر شام باشند و معاویه حتی برای جذب او خواست او را به امارت فلسطین بگمارد، تا وی را برای جنگ با علی {{ع}} همراهی نماید، اما او نپذیرفت. و اشعاری در مذمت معاویه و تجلیل از امیرالمؤمنین علی {{ع}} سرود و برای معاویه فرستاد (وقعة صفین، ص۵۰۳). در ضمن نام پدر او در کتاب وقعة صفین، «خریم» و در شرح ابن ابی الحدید «حزیم» و در بعضی نسخ نیز «خزیم» ضبط شده است.</ref> شعری را [[نقل]] کرده که دلالت دارد [[زحر بن قیس]] از معدود سوارکاران بیباک و [[دلاور]] [[جنگ صفین]] بوده است که به ذکر چند [[بیت]] آن بسنده میکنیم: ای [[شامیان]]، [[سوگند]] به خدایی که کوه ثبیر را در جایش [[استوار]] نمود و [[قرآن]] را در [[شب قدر]] نازل کرد. اگر [[سپاه]] [[عراق]] به شما بتازد، فقط [[خدا]] میداند که [[عاقبت]] کار چه خواهد شد. پیشاپیش آن، دلیر مردی چون [[عدی بن حاتم]] بر شما خواهد تاخت و در سپیده [[صبح]] [[مالک اشتر]] سپاهی گران بر سرتان میریزد. و [[شریح بن هانی]] و [[زحر بن قیس]] با نیزههای سبز رنگ خود، سینههایتان را میشکافند<ref>{{عربی| اما والذي أرسى ثبيرا مكانه * وأنزل ذا الفرقان في ليلة القدر | ||
لئن عطفت خيل العراق عليكم * ولله لا للناس عاقبة الأمر | لئن عطفت خيل العراق عليكم * ولله لا للناس عاقبة الأمر | ||
تقحمها قدما عدي بن حاتم * والأشتر يهدي الخيل في وضح الفجر | تقحمها قدما عدي بن حاتم * والأشتر يهدي الخيل في وضح الفجر | ||
وطاعنكم فيها شريح بن هانئ * وزحر بن قيس بالمثقفة السمر}}؛ وقعة صفین، ص۵۰۳.</ref>. | وطاعنكم فيها شريح بن هانئ * وزحر بن قيس بالمثقفة السمر}}؛ وقعة صفین، ص۵۰۳.</ref>. | ||
آری، [[زحر بن قیس]] چون دیگر [[یاران]] با وفای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} همواره [[جان]] بر کف از [[ولایت]] و [[امامت]] آن [[امام همام]] [[دفاع]] نمود.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۵۹-۵۶۰.</ref> | آری، [[زحر بن قیس]] چون دیگر [[یاران]] با وفای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} همواره [[جان]] بر کف از [[ولایت]] و [[امامت]] آن [[امام همام]] [[دفاع]] نمود.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۵۹-۵۶۰.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |