جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
در بیان '''سبک زندگی پیامبر خاتم{{صل}}''' مواردی از جمله نظافت و بوی خوش؛ نوع برخورد و [[معاشرت]]؛ [[زهد]] و [[سادهزیستی]]؛ [[اراده]] و [[استقامت]] و قوت جسمی و [[شجاعت]] قابل بیان است. | در بیان '''سبک زندگی پیامبر خاتم {{صل}}''' مواردی از جمله نظافت و بوی خوش؛ نوع برخورد و [[معاشرت]]؛ [[زهد]] و [[سادهزیستی]]؛ [[اراده]] و [[استقامت]] و قوت جسمی و [[شجاعت]] قابل بیان است. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
برخی از سبکهای زندگی [[پیامبر خاتم]]{{صل}} عبارتاند از: | برخی از سبکهای زندگی [[پیامبر خاتم]] {{صل}} عبارتاند از: | ||
#'''بهداشت فردی:''' یکی از ویژگیهای ممتاز [[رفتاری]] آن حضرت، رعایت [[بهداشت]] فردی و [[پاکیزگی]] بود. رسول خدا{{صل}} از نظر [[لباس]]، [[موی سر]] و چهره، بسیار آراسته بود. در آینه نگاه میکرد و موی سر را شانه میزد و اگر آینه نبود، در ظرف آب نگاه میکرد و موی سر را مرتب میساخت. افزون بر آن، خود را برای [[خانواده]] و اصحابش میآراست. وقتی همسرش [[عایشه]] از علت نگاه کردن حضرت در ظرف آب پرسید، فرمود: "خداوند [[دوست]] دارد هرگاه بندهاش نزد [[برادران دینی]] خود میرود، خویشتن را برایشان بیاراید". [[پیامبر]] به [[مسواک]] اهمیت ویژه میداد. پیوسته دندانهای مبارکش [[پاک]] و سفید بود و [[دوستان]] خود را هم به مسواک کردن تأکید میکرد. ایشان همیشه پیش از [[خواب]] مسواک میزد. هرگاه میخوابید، مسواک را بالای سر خود میگذاشت و وقتی از خواب بیدار میشد، ابتدا مسواک میزد. [[رسول خدا]]{{صل}} هرگاه به [[سفر]] میرفت، همواره پنج چیز با خود میبرد: شانه، آینه، سرمهدان، مسواک و قیچی. آن حضرت بر [[موی سر]] و صورت، روغن خوشبو کننده میزد و در سفرها هرگز شیشه روغن، سرمه دان، مسواک، قیچی و شانه را فراموش نمیکرد<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۵.</ref>. | # '''بهداشت فردی:''' یکی از ویژگیهای ممتاز [[رفتاری]] آن حضرت، رعایت [[بهداشت]] فردی و [[پاکیزگی]] بود. رسول خدا {{صل}} از نظر [[لباس]]، [[موی سر]] و چهره، بسیار آراسته بود. در آینه نگاه میکرد و موی سر را شانه میزد و اگر آینه نبود، در ظرف آب نگاه میکرد و موی سر را مرتب میساخت. افزون بر آن، خود را برای [[خانواده]] و اصحابش میآراست. وقتی همسرش [[عایشه]] از علت نگاه کردن حضرت در ظرف آب پرسید، فرمود: "خداوند [[دوست]] دارد هرگاه بندهاش نزد [[برادران دینی]] خود میرود، خویشتن را برایشان بیاراید". [[پیامبر]] به [[مسواک]] اهمیت ویژه میداد. پیوسته دندانهای مبارکش [[پاک]] و سفید بود و [[دوستان]] خود را هم به مسواک کردن تأکید میکرد. ایشان همیشه پیش از [[خواب]] مسواک میزد. هرگاه میخوابید، مسواک را بالای سر خود میگذاشت و وقتی از خواب بیدار میشد، ابتدا مسواک میزد. [[رسول خدا]] {{صل}} هرگاه به [[سفر]] میرفت، همواره پنج چیز با خود میبرد: شانه، آینه، سرمهدان، مسواک و قیچی. آن حضرت بر [[موی سر]] و صورت، روغن خوشبو کننده میزد و در سفرها هرگز شیشه روغن، سرمه دان، مسواک، قیچی و شانه را فراموش نمیکرد<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۵.</ref>. | ||
#'''بوی خوش:''' به نظافت و بوی خوش علاقه شدید داشت. هم خودش رعایت میکرد و هم به دیگران دستور میداد. [[عطر زدن]] برای آن حضرت یک اصل بود و [[پیامبر]] به بوی خوشش شناخته میشد<ref>ابن سعد، ج۱، ص۳۰۵.</ref> و در [[خانه]]، جایی مخصوص عطر زدن داشت<ref>ابوداود. ج۲، ص۲۸۲.</ref>. بخشی از مخارج پیامبر، صرف خرید [[عطر]] و مواد خوشبو کننده میشد. رسول خدا{{صل}} وقتی از مسیری میگذشت، رهگذرانی که پس از وی از آنجا میگذشتند، از بوی خوش آن حضرت میفهمیدند که پیامبر از آنجا عبور کرده است<ref>نوبری، ج۱۸، ص۲۷۱.</ref>. پیامبر از خوردن چیزهای بودار، به ویژه غذای سیردار که سبب [[آزار مردم]] میشد، [[پرهیز]] میکرد<ref>مسلم، ج۶، ص۱۲۶.</ref>. به [[یاران]] و [[پیروان]] خود تأکید میکرد که تن و [[خانه]] خویش را [[پاکیزه]] و [[خوشبو]] نگه دارند؛ روزهای [[جمعه]] وادارشان میکرد [[غسل]] کنند و خود را [[معطر]] سازند که بوی بد از آنها استشمام نشود؛ آنگاه در [[نماز جمعه]] حضور یابند<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۵؛ [[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ ـ ۷۳.</ref>. | # '''بوی خوش:''' به نظافت و بوی خوش علاقه شدید داشت. هم خودش رعایت میکرد و هم به دیگران دستور میداد. [[عطر زدن]] برای آن حضرت یک اصل بود و [[پیامبر]] به بوی خوشش شناخته میشد<ref>ابن سعد، ج۱، ص۳۰۵.</ref> و در [[خانه]]، جایی مخصوص عطر زدن داشت<ref>ابوداود. ج۲، ص۲۸۲.</ref>. بخشی از مخارج پیامبر، صرف خرید [[عطر]] و مواد خوشبو کننده میشد. رسول خدا {{صل}} وقتی از مسیری میگذشت، رهگذرانی که پس از وی از آنجا میگذشتند، از بوی خوش آن حضرت میفهمیدند که پیامبر از آنجا عبور کرده است<ref>نوبری، ج۱۸، ص۲۷۱.</ref>. پیامبر از خوردن چیزهای بودار، به ویژه غذای سیردار که سبب [[آزار مردم]] میشد، [[پرهیز]] میکرد<ref>مسلم، ج۶، ص۱۲۶.</ref>. به [[یاران]] و [[پیروان]] خود تأکید میکرد که تن و [[خانه]] خویش را [[پاکیزه]] و [[خوشبو]] نگه دارند؛ روزهای [[جمعه]] وادارشان میکرد [[غسل]] کنند و خود را [[معطر]] سازند که بوی بد از آنها استشمام نشود؛ آنگاه در [[نماز جمعه]] حضور یابند<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۵؛ [[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ ـ ۷۳.</ref>. | ||
#'''لباس و خضاب مو:''' از [[جامه]] سبز خوشش میآمد و بیشتر جامههایش سفید بود. هرگاه [[لباس]] نویی میپوشید، لباس کهنهاش را به مستمندی میداد. [[خضاب]] و رنگ کردن مو نیز برای آن حضرت اهمیت داشت. حضرت به [[زنان]] [[دستور]] میداد مویهای خود را خضاب کنند؛ اگر شوهر دارند برای شوهر و اگر ندارند برای آنکه خواستگاران بیشتری داشته باشند<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۴، ص۳۱۹.</ref>.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۵.</ref> | # '''لباس و خضاب مو:''' از [[جامه]] سبز خوشش میآمد و بیشتر جامههایش سفید بود. هرگاه [[لباس]] نویی میپوشید، لباس کهنهاش را به مستمندی میداد. [[خضاب]] و رنگ کردن مو نیز برای آن حضرت اهمیت داشت. حضرت به [[زنان]] [[دستور]] میداد مویهای خود را خضاب کنند؛ اگر شوهر دارند برای شوهر و اگر ندارند برای آنکه خواستگاران بیشتری داشته باشند<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۴، ص۳۱۹.</ref>.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۵.</ref> | ||
#'''نامگذاری برای وسایل خود:''' رسول خدا{{صل}} برای اشیا، حیوانات و حتی لباسهای خود نام میگذاشت: نام عمامهاش، [[سحاب]]، نام پرچمش، [[عقاب]] و نام شمشیری که در [[جنگها]] همراه داشت، [[ذوالفقار]] بود، شمشیرهای دیگری به نامهای مخذم، رسوب و قضیب داشت. نام کمانش، گتوم؛ شترش، قصوا، نام آسترش، [[دلدل]]؛ الاغش، [[یعفور]] و نام گوسفندی که شیرش را میدوشید، عینه بود<ref>ر.ک: ابن اثیر، ج۱، ص۱۳۹.</ref>.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۵.</ref> | # '''نامگذاری برای وسایل خود:''' رسول خدا {{صل}} برای اشیا، حیوانات و حتی لباسهای خود نام میگذاشت: نام عمامهاش، [[سحاب]]، نام پرچمش، [[عقاب]] و نام شمشیری که در [[جنگها]] همراه داشت، [[ذوالفقار]] بود، شمشیرهای دیگری به نامهای مخذم، رسوب و قضیب داشت. نام کمانش، گتوم؛ شترش، قصوا، نام آسترش، [[دلدل]]؛ الاغش، [[یعفور]] و نام گوسفندی که شیرش را میدوشید، عینه بود<ref>ر. ک: ابن اثیر، ج۱، ص۱۳۹.</ref>.<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۵.</ref> | ||
#'''برخورد و [[معاشرت]]:''' در [[معاشرت با مردم]]، [[مهربان]] و [[گشادهرو]] بود. در [[سلام]] به همه حتی [[کودکان]] و بردگان پیشی میگرفت. پای خود را جلوی هیچ کس دراز نمیکرد و در حضور کسی تکیه نمیداد. غالباً دو زانو مینشست. در مجالس، دایرهوار مینشست تا مجلس، بالا و پایینی نداشته باشد. از اصحابش [[تفقد]] میکرد. اگر سه [[روز]] یکی از [[اصحاب]] را نمیدید سراغش را میگرفت<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۵.</ref>. | # '''برخورد و [[معاشرت]]:''' در [[معاشرت با مردم]]، [[مهربان]] و [[گشادهرو]] بود. در [[سلام]] به همه حتی [[کودکان]] و بردگان پیشی میگرفت. پای خود را جلوی هیچ کس دراز نمیکرد و در حضور کسی تکیه نمیداد. غالباً دو زانو مینشست. در مجالس، دایرهوار مینشست تا مجلس، بالا و پایینی نداشته باشد. از اصحابش [[تفقد]] میکرد. اگر سه [[روز]] یکی از [[اصحاب]] را نمیدید سراغش را میگرفت<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۵.</ref>. | ||
#'''[[زهد]] و [[سادهزیستی]]:'''[[ساده]] [[غذا]] میخورد، ساده [[لباس]] میپوشید و ساده حرکت میکرد؛ زیراندازش غالباً [[حصیر]] بود. بر روی [[زمین]] مینشست. با دست خود از بز شیر میدوشید و بر مرکب بیزین و پالان سوار میشد و از اینکه کسی در رکابش حرکت کند به شدت جلوگیری میکرد. قوت غالبش نان [[جوین]] و خرما بود. [[کفش]] و جامهاش را با دست خویش وصله میکرد. در عین [[سادگی]]، طرفدار [[فلسفه]] [[فقر]] نبود. [[مال]] و [[ثروت]] را به [[سود]] [[جامعه]] و برای صرف در راههای [[مشروع]] لازم میشمرد. میگفت: چه نیکوست ثروتی که از راه مشروع به دست آید برای [[آدمی]] که [[شایسته]] داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند<ref>فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج ۶، ص۴۴.</ref>. | # '''[[زهد]] و [[سادهزیستی]]:'''[[ساده]] [[غذا]] میخورد، ساده [[لباس]] میپوشید و ساده حرکت میکرد؛ زیراندازش غالباً [[حصیر]] بود. بر روی [[زمین]] مینشست. با دست خود از بز شیر میدوشید و بر مرکب بیزین و پالان سوار میشد و از اینکه کسی در رکابش حرکت کند به شدت جلوگیری میکرد. قوت غالبش نان [[جوین]] و خرما بود. [[کفش]] و جامهاش را با دست خویش وصله میکرد. در عین [[سادگی]]، طرفدار [[فلسفه]] [[فقر]] نبود. [[مال]] و [[ثروت]] را به [[سود]] [[جامعه]] و برای صرف در راههای [[مشروع]] لازم میشمرد. میگفت: چه نیکوست ثروتی که از راه مشروع به دست آید برای [[آدمی]] که [[شایسته]] داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند<ref>فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج ۶، ص۴۴.</ref>. | ||
#'''[[اراده]] و [[استقامت]]:''' اراده و استقامتش بینظیر بود. این ویژگی از او به یارانش سرایت کرده بود. دوره بیستوسه ساله بعثتش یکسره درس اراده و استقامت است. او در [[تاریخ]] زندگیاش مکرر در شرایطی قرار گرفت که [[امیدها]] از همه جا قطع میشد، ولی او یک لحظه [[تصور]] [[شکست]] را در ذهنش راه نداد. [[ایمان]] نیرومندش به [[موفقیت]] یک لحظه [[متزلزل]] نشد. | # '''[[اراده]] و [[استقامت]]:''' اراده و استقامتش بینظیر بود. این ویژگی از او به یارانش سرایت کرده بود. دوره بیستوسه ساله بعثتش یکسره درس اراده و استقامت است. او در [[تاریخ]] زندگیاش مکرر در شرایطی قرار گرفت که [[امیدها]] از همه جا قطع میشد، ولی او یک لحظه [[تصور]] [[شکست]] را در ذهنش راه نداد. [[ایمان]] نیرومندش به [[موفقیت]] یک لحظه [[متزلزل]] نشد. | ||
#''' قوت جسمی و [[شجاعت]]:''' [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[قوی]] و [[شجاع]] بود و قوت را [[ستایش]] میکرد. از نظر ظاهری مردی قوی بود. بدنش گوشت داشت؛ مثل [[بدن]] آدمهای ورزشکار، از این جهت که گوشت<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۲.</ref> بدنشان سفت و محکم به یکدیگر چسبیده است. [[شجاعت پیامبر]] در حدی بود که [[امام علی|علی]]{{ع}} میفرماید: گاهی که شرایط بر ما سخت میشد به [[پیامبر]] [[پناه]] میبردیم<ref>نهج البلاغه، قسمت کلمات غریب، شماره ۹.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ ـ ۷۳.</ref> | # ''' قوت جسمی و [[شجاعت]]:''' [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} [[قوی]] و [[شجاع]] بود و قوت را [[ستایش]] میکرد. از نظر ظاهری مردی قوی بود. بدنش گوشت داشت؛ مثل [[بدن]] آدمهای ورزشکار، از این جهت که گوشت<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۲.</ref> بدنشان سفت و محکم به یکدیگر چسبیده است. [[شجاعت پیامبر]] در حدی بود که [[امام علی|علی]] {{ع}} میفرماید: گاهی که شرایط بر ما سخت میشد به [[پیامبر]] [[پناه]] میبردیم<ref>نهج البلاغه، قسمت کلمات غریب، شماره ۹.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ ـ ۷۳.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |