جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[پیامبر خاتم]]''' است. </div> | <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[پیامبر خاتم]]''' است. </div> | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
در پنج سالگی آن [[حضرت]] از صحرای [[بنی سعد]] نزد مادرش [[آمنه]] برگشت. [[ابن اسحاق]]<ref>ابن اسحاق، ج۱، ص۱۳۶.</ref> گوید: رسول خدا{{صل}} شش ساله<ref>و بنا بر قولی هفت ساله، ر.ک: مسعودی، ج۲، ص۲۷۵.</ref> بود که مادرش، آمنه آن حضرت را همراه [[ام ایمن]] کنیزی که از شوهرش داشت، برای [[زیارت]] [[مرقد]] شوهر و دیدن او بستگانش که از [[بنی عدی بن نجار]] بودند، به یثرب برد و هنگام بازگشت از یثرب در آواء<ref>میان جحفه و مدینه، باقوت حموی، ج۱، ص۷۹.</ref> بدرود [[حیات]] گفت و همان جا مدفون گردید و ام ایمن، [[کنیز]] پدرش<ref>برای شرح حال ام ایمن، ر.ک: مدخل ام ایمن.</ref> که بعدها نیز با رسول خدا{{صل}} بود، [[پرستاری]] حضرت را برعهده گرفت و او را به [[مکه]] آورد<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۳؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۰؛ بلاذری، ج۱، ص۱۰۳؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۶.</ref>. رسول خدا{{صل}} پس از [[هجرت]] هنگام عبور از [[ابواء]]، کنار [[قبر]] مادرش رفت و آن را [[اصلاح]] کرد. سپس ضمن خواندن [[دعا]] برای مادرش [[اشک]] ریخت و [[مسلمانان]] هم از [[گریه]] آن حضرت گریستند<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۴؛ احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۵۶.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۴-۳۵.</ref> | در پنج سالگی آن [[حضرت]] از صحرای [[بنی سعد]] نزد مادرش [[آمنه]] برگشت. [[ابن اسحاق]]<ref>ابن اسحاق، ج۱، ص۱۳۶.</ref> گوید: رسول خدا {{صل}} شش ساله<ref>و بنا بر قولی هفت ساله، ر. ک: مسعودی، ج۲، ص۲۷۵.</ref> بود که مادرش، آمنه آن حضرت را همراه [[ام ایمن]] کنیزی که از شوهرش داشت، برای [[زیارت]] [[مرقد]] شوهر و دیدن او بستگانش که از [[بنی عدی بن نجار]] بودند، به یثرب برد و هنگام بازگشت از یثرب در آواء<ref>میان جحفه و مدینه، باقوت حموی، ج۱، ص۷۹.</ref> بدرود [[حیات]] گفت و همان جا مدفون گردید و ام ایمن، [[کنیز]] پدرش<ref>برای شرح حال ام ایمن، ر. ک: مدخل ام ایمن.</ref> که بعدها نیز با رسول خدا {{صل}} بود، [[پرستاری]] حضرت را برعهده گرفت و او را به [[مکه]] آورد<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۳؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۰؛ بلاذری، ج۱، ص۱۰۳؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۳۶.</ref>. رسول خدا {{صل}} پس از [[هجرت]] هنگام عبور از [[ابواء]]، کنار [[قبر]] مادرش رفت و آن را [[اصلاح]] کرد. سپس ضمن خواندن [[دعا]] برای مادرش [[اشک]] ریخت و [[مسلمانان]] هم از [[گریه]] آن حضرت گریستند<ref>ابن سعد، ج۱، ص۹۴؛ احمد بن حنبل، ج۵، ص۳۵۶.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۴-۳۵.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |