جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
یکی از مناطقی که [[پیامبر خاتم]]{{صل}} برای آنجا سفیری فرستاد و آنها را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد یمامه بود. در [[سال هفتم هجری]] دو نفر در آنجا [[حکومت]] میکردند. یکی از این دو نفر "هوذة بن علی حنفی" و دیگری "ثمامة بن اثال حنفی" بوده است. [[پیامبر]]{{صل}} "سلیط بن عمرو" را به سوی آنها فرستاد. هوذة بن علی حنفی برای اسلام آوردن خود شرطی قرار داد و در آخر هم [[مسلمان]] نشد. اما "[[ثمامة بن اثال]]" بعد از [[اسارت]] مسلمان شد. | یکی از مناطقی که [[پیامبر خاتم]] {{صل}} برای آنجا سفیری فرستاد و آنها را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد یمامه بود. در [[سال هفتم هجری]] دو نفر در آنجا [[حکومت]] میکردند. یکی از این دو نفر "هوذة بن علی حنفی" و دیگری "ثمامة بن اثال حنفی" بوده است. [[پیامبر]] {{صل}} "سلیط بن عمرو" را به سوی آنها فرستاد. هوذة بن علی حنفی برای اسلام آوردن خود شرطی قرار داد و در آخر هم [[مسلمان]] نشد. اما "[[ثمامة بن اثال]]" بعد از [[اسارت]] مسلمان شد. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
یمامه، ناحیهای است میان نجد و [[بحرین]]<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۶۱.</ref> که [[سال هفتم هجری]] دو نفر در آنجا [[حکومت]] میکردند. یکی از این دو نفر و شاید مهمترین آنها "[[هوذة بن علی حنفی]]" و دیگری "[[ثمامة بن اثال حنفی]]" بوده است. در اینکه چگونه این دو نفر، منطقه یمامه را اداره میکردهاند اطلاع چندانی در منابع یافت نمیشود و فقط، بیشتر منابع به [[ریاست]] این دو نفر بر یمامه اشاره کردهاند<ref>ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۴؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۸۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۷.</ref>؛ هر چند نام هوذة بن علی در این میان بیشتر به چشم میخورد. | یمامه، ناحیهای است میان نجد و [[بحرین]]<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۶۱.</ref> که [[سال هفتم هجری]] دو نفر در آنجا [[حکومت]] میکردند. یکی از این دو نفر و شاید مهمترین آنها "[[هوذة بن علی حنفی]]" و دیگری "[[ثمامة بن اثال حنفی]]" بوده است. در اینکه چگونه این دو نفر، منطقه یمامه را اداره میکردهاند اطلاع چندانی در منابع یافت نمیشود و فقط، بیشتر منابع به [[ریاست]] این دو نفر بر یمامه اشاره کردهاند<ref>ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۴؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۸۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۷.</ref>؛ هر چند نام هوذة بن علی در این میان بیشتر به چشم میخورد. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
به نظر میرسد این [[همکاری]] بیشتر جنبه [[اقتصادی]] داشته است؛ چرا که [[هوذة بن علی حنفی]] از نظر مذهبی پیرو [[آیین نصرانی]] بوده است<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۱۵؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷.</ref>؛ در حالی که در [[ایران]]، [[دین]] رسمی، [[دین]] زرتشتی بوده است. در واقع، انگیزههای [[اقتصادی]] (در قبال [[تأمین امنیت]] کاروانها) هوذه را به [[همکاری]]، [[ترغیب]] میکرده است. | به نظر میرسد این [[همکاری]] بیشتر جنبه [[اقتصادی]] داشته است؛ چرا که [[هوذة بن علی حنفی]] از نظر مذهبی پیرو [[آیین نصرانی]] بوده است<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۱۵؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷.</ref>؛ در حالی که در [[ایران]]، [[دین]] رسمی، [[دین]] زرتشتی بوده است. در واقع، انگیزههای [[اقتصادی]] (در قبال [[تأمین امنیت]] کاروانها) هوذه را به [[همکاری]]، [[ترغیب]] میکرده است. | ||
==سلیط بن عمرو سفیر پیامبر به یمامه== | == سلیط بن عمرو سفیر پیامبر به یمامه == | ||
فرستاده [[پیامبر]]{{صل}} نزد "[[هوذة بن علی حنفی]]" و "[[ثمامة بن اثال حنفی]]"، "سلیط بن عمرو" بوده است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۷؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۸۸؛ ابنسیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۴؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۳۰۴.</ref>. سلیط بن عمرو [[برادر]] "[[سهیل بن عمرو]]" و از [[مهاجران]] اولیه بوده است. عدهای او را جزء حاضران در [[بدر]] میدانند<ref>عزالدین ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۸۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۶۴۵.</ref>.<ref>[[یدالله حاجیزاده|حاجیزاده، یدالله]]، [[سفیر پیامبر اکرم به یمامه (مقاله)|سفیر پیامبر اکرم به یمامه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۵۸-۵۵۹.</ref> | فرستاده [[پیامبر]] {{صل}} نزد "[[هوذة بن علی حنفی]]" و "[[ثمامة بن اثال حنفی]]"، "سلیط بن عمرو" بوده است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۷؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۸۸؛ ابنسیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۲۴؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۳۰۴.</ref>. سلیط بن عمرو [[برادر]] "[[سهیل بن عمرو]]" و از [[مهاجران]] اولیه بوده است. عدهای او را جزء حاضران در [[بدر]] میدانند<ref>عزالدین ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۸۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۶۴۵.</ref>.<ref>[[یدالله حاجیزاده|حاجیزاده، یدالله]]، [[سفیر پیامبر اکرم به یمامه (مقاله)|سفیر پیامبر اکرم به یمامه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۵۸-۵۵۹.</ref> | ||
==[[نامه]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}== | == [[نامه]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} == | ||
در اینکه آیا [[حضرت رسول]]{{صل}} به "[[هوذة بن علی حنفی]]" و "[[ثمامة بن اثال]]" جداگانه نامههایی نوشته یا اینکه تنها یک نامه بوده و خطاب به هر دو بوده است، نمیتوان نتیجهگیری [[درستی]] داشت. در بیشتر منابع، تنها نام [[هوذة بن علی حنفی]] ذکر شده است و او مورد خطاب [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است. متن [[نامه]] [[رسول خدا]]{{صل}} در برخی از منابع به صورت بسیار مختصر و در برخی دیگر، کمی طولانیتر ذکر شده است. [[یعقوبی]] قائل است: "نامهای که [[پیامبر]]{{صل}} برای [[هوذة بن علی حنفی]] و امرای دیگری مانند [[شجاع بن وهب]] و [[ذیالکلاع حمیری]] و دیگران نوشت مانند: "آن چیزی بود که به کسری و [[قیصر]] نوشت"<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۷۸.</ref>. | در اینکه آیا [[حضرت رسول]] {{صل}} به "[[هوذة بن علی حنفی]]" و "[[ثمامة بن اثال]]" جداگانه نامههایی نوشته یا اینکه تنها یک نامه بوده و خطاب به هر دو بوده است، نمیتوان نتیجهگیری [[درستی]] داشت. در بیشتر منابع، تنها نام [[هوذة بن علی حنفی]] ذکر شده است و او مورد خطاب [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است. متن [[نامه]] [[رسول خدا]] {{صل}} در برخی از منابع به صورت بسیار مختصر و در برخی دیگر، کمی طولانیتر ذکر شده است. [[یعقوبی]] قائل است: "نامهای که [[پیامبر]] {{صل}} برای [[هوذة بن علی حنفی]] و امرای دیگری مانند [[شجاع بن وهب]] و [[ذیالکلاع حمیری]] و دیگران نوشت مانند: "آن چیزی بود که به کسری و [[قیصر]] نوشت"<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۷۸.</ref>. | ||
[[زرکلی]] مینویسد: "[[رسول الهی]]{{صل}} به او نوشت: [[اسلام]] بیاور تا سالم بمانی و آنچه تحت [[قدرت]] تو است، باقی بماند"<ref>خیر الدین زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۱۰۲؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۳۸؛ محمد بن یوسف صالحی، سپل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۵۷.</ref>. | [[زرکلی]] مینویسد: "[[رسول الهی]] {{صل}} به او نوشت: [[اسلام]] بیاور تا سالم بمانی و آنچه تحت [[قدرت]] تو است، باقی بماند"<ref>خیر الدین زرکلی، الاعلام، ج۸، ص۱۰۲؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۳۸؛ محمد بن یوسف صالحی، سپل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۵۷.</ref>. | ||
[[صالحی شامی]] که قضایا را به صورت نسبتاً مفصلتر نوشته، مینویسد: "[[پیامبر]]{{صل}} [[سلیط بن عمر]] را به سوی [[هوذة بن علی حنفی]] فرستاد. وقتی [[سلیط بن عمر]] نزد [[هوذة بن علی حنفی]] رفت، او سفیر را گرامی داشت. سپس [[نامه]] حضرت را خواند. در این [[نامه]] آمده بود: {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم}} از [[محمد]] [[رسول خدا]]{{صل}} به [[هوذة بن علی حنفی]]؛ [[سلام]] بر کسی که از [[هدایت]] [[پیروی]] کند؛ بدان که [[دین]] من به زودی به نقاط دور دست نیز خواهد رسید. پس [[اسلام]] بیاور تا [[سلامت]] بمانی و آنچه تحت [[قدرت]] توست باقی بماند"<ref>محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۵۷.</ref>. وقتی [[هوذة بن علی حنفی]]، [[نامه]] را خواند، جواب صریحی نداد. او به فرستاده حضرت، هدیه داد و در نامهای به ایشان نوشت: "[[دعوت]] شما (آنچه شما به سوی آن فرا میخوانی) چقدر زیباست! من شاعر قومم و [[خطیب]] آنها هستم. عربها از من حساب میبرند. مرا در امر خویش شریک کن تا از تو [[تبعیت]] کنم"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۱؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۵۸-۳۵۷؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۹۰.</ref>. | [[صالحی شامی]] که قضایا را به صورت نسبتاً مفصلتر نوشته، مینویسد: "[[پیامبر]] {{صل}} [[سلیط بن عمر]] را به سوی [[هوذة بن علی حنفی]] فرستاد. وقتی [[سلیط بن عمر]] نزد [[هوذة بن علی حنفی]] رفت، او سفیر را گرامی داشت. سپس [[نامه]] حضرت را خواند. در این [[نامه]] آمده بود: {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم}} از [[محمد]] [[رسول خدا]] {{صل}} به [[هوذة بن علی حنفی]]؛ [[سلام]] بر کسی که از [[هدایت]] [[پیروی]] کند؛ بدان که [[دین]] من به زودی به نقاط دور دست نیز خواهد رسید. پس [[اسلام]] بیاور تا [[سلامت]] بمانی و آنچه تحت [[قدرت]] توست باقی بماند"<ref>محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۵۷.</ref>. وقتی [[هوذة بن علی حنفی]]، [[نامه]] را خواند، جواب صریحی نداد. او به فرستاده حضرت، هدیه داد و در نامهای به ایشان نوشت: "[[دعوت]] شما (آنچه شما به سوی آن فرا میخوانی) چقدر زیباست! من شاعر قومم و [[خطیب]] آنها هستم. عربها از من حساب میبرند. مرا در امر خویش شریک کن تا از تو [[تبعیت]] کنم"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۱؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۵۸-۳۵۷؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۹۰.</ref>. | ||
بسیاری از مؤرخان قائلاند این جمله اخیر در واقع، شرطی بود که [[هوذة بن علی حنفی]] برای [[اسلام آوردن]] خویش قرار داد. [[بلاذری]] مینویسد: "[[هوذة بن علی حنفی]] به [[رسول خدا]]{{صل}} نامهای نوشته و از او خواسته بود که پس از خود، وی را [[جانشین]] خویش سازد. در آن صورت، [[مسلمان]] خواهد شد و نزد او خواهد آمد و وی را [[یاری]] خواهد داد"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۹۴؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱، ص۳۰۵.</ref>. | بسیاری از مؤرخان قائلاند این جمله اخیر در واقع، شرطی بود که [[هوذة بن علی حنفی]] برای [[اسلام آوردن]] خویش قرار داد. [[بلاذری]] مینویسد: "[[هوذة بن علی حنفی]] به [[رسول خدا]] {{صل}} نامهای نوشته و از او خواسته بود که پس از خود، وی را [[جانشین]] خویش سازد. در آن صورت، [[مسلمان]] خواهد شد و نزد او خواهد آمد و وی را [[یاری]] خواهد داد"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۹۴؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۱، ص۳۰۵.</ref>. | ||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} با این شرط [[هوذة بن علی حنفی]] [[مخالفت]] کرد و طبق [[نقلی]] فرمود: "اگر یک خوشه خرمای سرزمینی را بخواهد، این کار را (بدون [[اذن الهی]]) انجام نخواهم داد، خودش و هر چه در دست اوست، نابود شد"<ref>{{متن حدیث| لو سألني سيابة من الأرض ما فعلت، باد و باد ما في يديه}}؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۵۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۱.</ref> و در [[نقلی]] دیگر و در جواب شرط [[هوذة بن علی حنفی]] فرمود: "خداوندا! مرا از [[شر]] وی دور بدار". او پس از مدت اندکی درگذشت<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۱۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۲۶.</ref>. | [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با این شرط [[هوذة بن علی حنفی]] [[مخالفت]] کرد و طبق [[نقلی]] فرمود: "اگر یک خوشه خرمای سرزمینی را بخواهد، این کار را (بدون [[اذن الهی]]) انجام نخواهم داد، خودش و هر چه در دست اوست، نابود شد"<ref>{{متن حدیث| لو سألني سيابة من الأرض ما فعلت، باد و باد ما في يديه}}؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۵۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۱.</ref> و در [[نقلی]] دیگر و در جواب شرط [[هوذة بن علی حنفی]] فرمود: "خداوندا! مرا از [[شر]] وی دور بدار". او پس از مدت اندکی درگذشت<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۱۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۲۶.</ref>. | ||
[[صالحی شامی]] مینویسد: "[[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[فتح مکه]] برمیگشت که [[جبرئیل]] خبر آورد، او از [[دنیا]] رفت"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۱؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۵۸.</ref>. در یکی از نقلها آمده است: "پس از اینکه [[سلیط بن عمرو]] [[نامه]] [[رسول خدا]]{{صل}} را برای [[هوذة بن علی حنفی]] برد او وفد<ref>گروههایی که خدمت پیامبر میرسیدند و اسلام میآوردند.</ref> خویش را نزد [[حضرت]] فرستاد. در این وفد، افرادی چون [[مجاعة بن مراره]]، [[رجال بن عنفوه]]، [[مسیلمه کذاب]] و دیگران بودند که عدهای از آنها [[مسلمان]] شدند"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۹۳.</ref>. | [[صالحی شامی]] مینویسد: "[[پیامبر اکرم]] {{صل}} از [[فتح مکه]] برمیگشت که [[جبرئیل]] خبر آورد، او از [[دنیا]] رفت"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۱؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۵۸.</ref>. در یکی از نقلها آمده است: "پس از اینکه [[سلیط بن عمرو]] [[نامه]] [[رسول خدا]] {{صل}} را برای [[هوذة بن علی حنفی]] برد او وفد<ref>گروههایی که خدمت پیامبر میرسیدند و اسلام میآوردند.</ref> خویش را نزد [[حضرت]] فرستاد. در این وفد، افرادی چون [[مجاعة بن مراره]]، [[رجال بن عنفوه]]، [[مسیلمه کذاب]] و دیگران بودند که عدهای از آنها [[مسلمان]] شدند"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۹۳.</ref>. | ||
به هر حال، اتفاقی که در اینجا وجود دارد، آن است که [[هوذة بن علی حنفی]] [[اسلام]] نیاورد. [[ابن سید الناس]] به [[نقل]] از [[واقدی]] مینویسد: "[[ارکون دمشق]] یکی از بزرگان [[نصارا]] نزد [[هوذة بن علی حنفی]] بود. [[ارکون دمشق]] از [[هوذة بن علی حنفی]] درباره [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال کرد. [[هوذة بن علی حنفی]] گفت: [[نامه]] او نزد من آمد و مرا به [[اسلام]] [[دعوت]] کرده بود. ترسیدم فرمانرواییام از دست برود. ارکون گفت: همینگونه است...؛ اما به هر حال برای تو بهتر این بود که از وی [[پیروی]] میکردی؛ چرا که او [[پیامبر]] [[عربی]] است که [[عیسی بن مریم]]{{صل}} به آمدنش [[بشارت]] داده است و در [[انجیل]]، نزد ما مکتوب است که [[محمد]] [[رسول]] خداست"<ref>ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۳۸.</ref>. | به هر حال، اتفاقی که در اینجا وجود دارد، آن است که [[هوذة بن علی حنفی]] [[اسلام]] نیاورد. [[ابن سید الناس]] به [[نقل]] از [[واقدی]] مینویسد: "[[ارکون دمشق]] یکی از بزرگان [[نصارا]] نزد [[هوذة بن علی حنفی]] بود. [[ارکون دمشق]] از [[هوذة بن علی حنفی]] درباره [[پیامبر اکرم]] {{صل}} سؤال کرد. [[هوذة بن علی حنفی]] گفت: [[نامه]] او نزد من آمد و مرا به [[اسلام]] [[دعوت]] کرده بود. ترسیدم فرمانرواییام از دست برود. ارکون گفت: همینگونه است... ؛ اما به هر حال برای تو بهتر این بود که از وی [[پیروی]] میکردی؛ چرا که او [[پیامبر]] [[عربی]] است که [[عیسی بن مریم]] {{صل}} به آمدنش [[بشارت]] داده است و در [[انجیل]]، نزد ما مکتوب است که [[محمد]] [[رسول]] خداست"<ref>ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۲، ص۳۳۸.</ref>. | ||
درباره "[[ثمامة بن اثال]]" و سرانجام او اکثر مؤرخان قائلاند که وی در سفری که به سمت [[مدینه]] میآمد، به دست [[مسلمانان]] [[اسیر]] شد. او را نزد [[پیامبر]]{{صل}} آوردند. حضرت به او بسیار [[محبت]] کرد و از وی خواست که [[اسلام]] آورد. ([[ثمامة بن اثال]] هنوز جواب صریحی به [[پیامبر]] نداده بود که) سرانجام [[خاتم انبیا]]{{صل}} [[دستور]] [[آزادی]] او را صادر کرد و در همین زمان، [[ثمامة بن اثال]]، [[اسلام]] آورد<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۳۸-۶۳۹؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۹۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۵۲۶.</ref>.<ref>[[یدالله حاجیزاده|حاجیزاده، یدالله]]، [[سفیر پیامبر اکرم به یمامه (مقاله)|سفیر پیامبر اکرم به یمامه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۵۹-۵۶۱.</ref> | درباره "[[ثمامة بن اثال]]" و سرانجام او اکثر مؤرخان قائلاند که وی در سفری که به سمت [[مدینه]] میآمد، به دست [[مسلمانان]] [[اسیر]] شد. او را نزد [[پیامبر]] {{صل}} آوردند. حضرت به او بسیار [[محبت]] کرد و از وی خواست که [[اسلام]] آورد. ([[ثمامة بن اثال]] هنوز جواب صریحی به [[پیامبر]] نداده بود که) سرانجام [[خاتم انبیا]] {{صل}} [[دستور]] [[آزادی]] او را صادر کرد و در همین زمان، [[ثمامة بن اثال]]، [[اسلام]] آورد<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۳۸-۶۳۹؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۹۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۵۲۶.</ref>.<ref>[[یدالله حاجیزاده|حاجیزاده، یدالله]]، [[سفیر پیامبر اکرم به یمامه (مقاله)|سفیر پیامبر اکرم به یمامه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۵۹-۵۶۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |