جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
{{سوگواری امام حسین}} | {{سوگواری امام حسین}} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[شب]] دهم [[محرّم]] [[سال]] ۶۱ [[هجری]]، [[امام حسین]]{{ع}} و یارانش با [[نیایش]] و [[نماز]]، به [[آمادهسازی]] خود و سلاحها و تحکیم میثاقهای [[استوار]] [[یاری]] و [[فداکاری]] پرداختند، چرا که فردای آن روز، حماسۀ [[عظیم]] [[عاشورا]] و [[شهادت]] حیاتبخش آنان رقم میخورد. شب عاشورا را [[امام حسین]]{{ع}} از [[سپاه کوفه]] مهلت خواست تا به [[عبادت]] و [[تلاوت]] بپردازد. | [[شب]] دهم [[محرّم]] [[سال]] ۶۱ [[هجری]]، [[امام حسین]] {{ع}} و یارانش با [[نیایش]] و [[نماز]]، به [[آمادهسازی]] خود و سلاحها و تحکیم میثاقهای [[استوار]] [[یاری]] و [[فداکاری]] پرداختند، چرا که فردای آن روز، حماسۀ [[عظیم]] [[عاشورا]] و [[شهادت]] حیاتبخش آنان رقم میخورد. شب عاشورا را [[امام حسین]] {{ع}} از [[سپاه کوفه]] مهلت خواست تا به [[عبادت]] و [[تلاوت]] بپردازد. | ||
همان [[شب]]، برای یارانش [[سخنرانی]] کرد و آنان مراتب [[اخلاص]] و وفای خویش را در سخنرانیهای پرشور خود ابراز کردند. در همین [[شب]] بود که [[یاران]] [[شهادت طلب]]، از خوش حالی [[سعادت]] [[شهادت]] که فردا نصیبشان میشد با هم [[مزاح]] میکردند، مثل [[حبیب]] و بریر، و صدای [[یاران امام]] به [[نجوا]] و زمزمۀ [[نیایش]]، همچون کندوی زنبوران به گوش میرسید<ref>حیاة الامام الحسین، ج۳، ص۱۷۵.</ref>. شب عاشورا لحظهای چشمان [[امام]] را [[خواب]] گرفت. [[رسول خدا]] را در [[خواب]] دید که به او خبر شهادتش را میداد. این [[خواب]]، [[اهل بیت]] را آشفته و گریان ساخت. در چنین شبی، [[امام]] در خیمۀ خویش به [[آمادهسازی]] [[سلاح]] خود مشغول بود و [[شعر]] {{متن حدیث|يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيل...}} را میخواند، [[امام سجاد]] که در [[خیمه]] بود با شنیدن آن چشمش اشکبار شد و [[زینب]] گریست و [[امام حسین]]{{ع}} [[خواهر]] را [[دلداری]] داد و به [[صبر]] سفارش کرد. آن [[شب]]، [[شب قدر]] بزرگمردانی بود که با [[انتخاب]] [[شهادت]]، [[عزّت]] [[ابدی]] و نام جاودان را برای خود رقم زدند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۶۲.</ref>. | همان [[شب]]، برای یارانش [[سخنرانی]] کرد و آنان مراتب [[اخلاص]] و وفای خویش را در سخنرانیهای پرشور خود ابراز کردند. در همین [[شب]] بود که [[یاران]] [[شهادت طلب]]، از خوش حالی [[سعادت]] [[شهادت]] که فردا نصیبشان میشد با هم [[مزاح]] میکردند، مثل [[حبیب]] و بریر، و صدای [[یاران امام]] به [[نجوا]] و زمزمۀ [[نیایش]]، همچون کندوی زنبوران به گوش میرسید<ref>حیاة الامام الحسین، ج۳، ص۱۷۵.</ref>. شب عاشورا لحظهای چشمان [[امام]] را [[خواب]] گرفت. [[رسول خدا]] را در [[خواب]] دید که به او خبر شهادتش را میداد. این [[خواب]]، [[اهل بیت]] را آشفته و گریان ساخت. در چنین شبی، [[امام]] در خیمۀ خویش به [[آمادهسازی]] [[سلاح]] خود مشغول بود و [[شعر]] {{متن حدیث|يَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِيل...}} را میخواند، [[امام سجاد]] که در [[خیمه]] بود با شنیدن آن چشمش اشکبار شد و [[زینب]] گریست و [[امام حسین]] {{ع}} [[خواهر]] را [[دلداری]] داد و به [[صبر]] سفارش کرد. آن [[شب]]، [[شب قدر]] بزرگمردانی بود که با [[انتخاب]] [[شهادت]]، [[عزّت]] [[ابدی]] و نام جاودان را برای خود رقم زدند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۶۲.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |