جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عامر بن عبد قیس در تاریخ اسلامی]] - [[عامر بن عبد قیس در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
* [[عامر بن عبد قیس]] یکی از زهاد ثمانیه<ref>ر.ک: رجال کشی، ص۹۷، ح۱۵۴.</ref> و از اتقیای [[اصحاب حضرت علی]]{{ع}} و [[قاریان]] [[عراق]] در [[سپاه]] [[صفین]] بود. او به [[رفتار]] ضد [[اسلامی]] [[عثمان]] [[اعتراض]] مینمود و او را از عواقب کار خود برحذر میداشت<ref>ر.ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۳۵.</ref>. او به [[بصره]] [[مهاجرت]] کرد و به [[اهل]] آنجا [[قرآن]] [[خواندن]] را آموخت.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۰.</ref> | * [[عامر بن عبد قیس]] یکی از زهاد ثمانیه<ref>ر. ک: رجال کشی، ص۹۷، ح۱۵۴.</ref> و از اتقیای [[اصحاب حضرت علی]] {{ع}} و [[قاریان]] [[عراق]] در [[سپاه]] [[صفین]] بود. او به [[رفتار]] ضد [[اسلامی]] [[عثمان]] [[اعتراض]] مینمود و او را از عواقب کار خود برحذر میداشت<ref>ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۳۵.</ref>. او به [[بصره]] [[مهاجرت]] کرد و به [[اهل]] آنجا [[قرآن]] [[خواندن]] را آموخت.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۰.</ref> | ||
==عامر در [[جنگ صفین]]== | == عامر در [[جنگ صفین]] == | ||
*قبل از آغاز [[جنگ صفین]]، [[قاریان]] [[عراق]] و [[قاریان]] [[شام]] گرد هم آمدند و کنار [[صفین]] قرارگاهی برپا نمودند، و برای آشتی بین [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[معاویه]] به آمد و شد پرداختند، [[نمایندگان]] [[قاریان]] از جمله [[عامر بن عبد قیس]] از ساکنان سواحل [[فرات]] و [[عبیده سلمانی]] که از [[یاران امام]]{{ع}} بوده و به [[لشکر]] آن [[حضرت]] پیوسته بودند، نزد [[معاویه]] رفتند و پرسیدند از [[علی]]{{ع}} چه میخواهی؟ [[معاویه]] گفت: من [[خون عثمان]] را مطالبه میکنم! گفتند: از چه کسی میخواهی؟ گفت: از [[علی]]. پرسیدند: مگر [[حضرت علی]]{{ع}} او را کشته است؟ گفت: آری، او [[عثمان]] را کشته و به کشندگانش [[پناه]] داده است! آنان [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} آمدند و سخن [[معاویه]] را به عرض رساندند. [[حضرت]] فرمود: "[[خدا]] میداند که [[معاویه]] [[دروغ]] میگوید، من او را نکشتهام"، این جمع مجدداً نزد [[معاویه]] رفتند و [[پیام]] [[حضرت علی]]{{ع}} را رساندند و این کار چندین بار تکرار شد و با این که [[حضرت]] جواب [[قاطع]] و محکمی به بهانههای [[معاویه]] داد، اما باز او زیر بار نرفت و هم چنان بر [[جنگ]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} پای میفشرد، و این رفت و آمدها تا سه ماه به طول انجامید. از ربیع الآخر تا پایان [[جمادی الثانی]] [[سال]] ۳۶ ه.ق<ref>ر.ک: وقعة صفین، ص۱۸۸- ۱۹۰.</ref>. | * قبل از آغاز [[جنگ صفین]]، [[قاریان]] [[عراق]] و [[قاریان]] [[شام]] گرد هم آمدند و کنار [[صفین]] قرارگاهی برپا نمودند، و برای آشتی بین [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[معاویه]] به آمد و شد پرداختند، [[نمایندگان]] [[قاریان]] از جمله [[عامر بن عبد قیس]] از ساکنان سواحل [[فرات]] و [[عبیده سلمانی]] که از [[یاران امام]] {{ع}} بوده و به [[لشکر]] آن [[حضرت]] پیوسته بودند، نزد [[معاویه]] رفتند و پرسیدند از [[علی]] {{ع}} چه میخواهی؟ [[معاویه]] گفت: من [[خون عثمان]] را مطالبه میکنم! گفتند: از چه کسی میخواهی؟ گفت: از [[علی]]. پرسیدند: مگر [[حضرت علی]] {{ع}} او را کشته است؟ گفت: آری، او [[عثمان]] را کشته و به کشندگانش [[پناه]] داده است! آنان [[خدمت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آمدند و سخن [[معاویه]] را به عرض رساندند. [[حضرت]] فرمود: "[[خدا]] میداند که [[معاویه]] [[دروغ]] میگوید، من او را نکشتهام"، این جمع مجدداً نزد [[معاویه]] رفتند و [[پیام]] [[حضرت علی]] {{ع}} را رساندند و این کار چندین بار تکرار شد و با این که [[حضرت]] جواب [[قاطع]] و محکمی به بهانههای [[معاویه]] داد، اما باز او زیر بار نرفت و هم چنان بر [[جنگ]] با [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} پای میفشرد، و این رفت و آمدها تا سه ماه به طول انجامید. از ربیع الآخر تا پایان [[جمادی الثانی]] [[سال]] ۳۶ ه. ق<ref>ر. ک: وقعة صفین، ص۱۸۸- ۱۹۰.</ref>. | ||
*اگر چه عامر در [[جنگ صفین]] و در رکاب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} تلاشی از خود نشان نمیداد اما در عین حال این گونه کوتاهی که مورد موافقت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود چنان که در ترجمه [[عبیده سلمانی]] این واقعیت به خوبی در [[سخنان امام]]{{ع}} معلوم میشود<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۰-۸۰۱.</ref>. | * اگر چه عامر در [[جنگ صفین]] و در رکاب [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} تلاشی از خود نشان نمیداد اما در عین حال این گونه کوتاهی که مورد موافقت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود چنان که در ترجمه [[عبیده سلمانی]] این واقعیت به خوبی در [[سخنان امام]] {{ع}} معلوم میشود<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۰-۸۰۱.</ref>. | ||
==[[عبادت]] و شبزندهداری عامر== | == [[عبادت]] و شبزندهداری عامر == | ||
*عامر، مردی [[عابد]] و [[زاهد]] بود او گاهی [[شب]] تا صبح به [[نماز]] میایستاد و روزها هزار رکعت [[نماز]] میخواند و به نفس خود خطاب میکرد و میگفت: "به همین کار [[دستور]] داده شدهای و برای همین عبادتها [[آفریده]] شدهای". شخصی به عامر گفت: آیا در [[نماز]] با خود [[حدیث]] نفس و زمزمهای داری؟ گفت: "آری، به نفس خود [[حدیث]] میکنم که ای نفس، تو مقابل [[خدا]] ایستادهای و از مقابل او میروی". | * عامر، مردی [[عابد]] و [[زاهد]] بود او گاهی [[شب]] تا صبح به [[نماز]] میایستاد و روزها هزار رکعت [[نماز]] میخواند و به نفس خود خطاب میکرد و میگفت: "به همین کار [[دستور]] داده شدهای و برای همین عبادتها [[آفریده]] شدهای". شخصی به عامر گفت: آیا در [[نماز]] با خود [[حدیث]] نفس و زمزمهای داری؟ گفت: "آری، به نفس خود [[حدیث]] میکنم که ای نفس، تو مقابل [[خدا]] ایستادهای و از مقابل او میروی". | ||
*هنگامی که [[مرگ]] او فرا رسید، گریست و چنین گفت: "برای چنین وقتی باید شتاب کرد و مردان وظیفهشناس چنین عمل میکنند، خداوندا، از [[گناهان]] و کوتاهیها و زیادهرویهایم از تو [[طلب]] [[مغفرت]] میکنم و به جانب تو از همه گناهانم [[توبه]] مینمایم، خدایی نیست جز ذات [[پاک]] تو". این جملات را مکرراً گفت تا [[جان]] به [[جان]] آفرین [[تسلیم]] کرد. او در [[بیت المقدس]] در زمان [[حکومت معاویه]] به سال ۵۵ [[هجری]] از [[دنیا]] رفت و در همان جا به [[خاک]] سپرده شد<ref>ر.ک: اسدالغابه، ج۳، ص۸۸.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۱.</ref> | * هنگامی که [[مرگ]] او فرا رسید، گریست و چنین گفت: "برای چنین وقتی باید شتاب کرد و مردان وظیفهشناس چنین عمل میکنند، خداوندا، از [[گناهان]] و کوتاهیها و زیادهرویهایم از تو [[طلب]] [[مغفرت]] میکنم و به جانب تو از همه گناهانم [[توبه]] مینمایم، خدایی نیست جز ذات [[پاک]] تو". این جملات را مکرراً گفت تا [[جان]] به [[جان]] آفرین [[تسلیم]] کرد. او در [[بیت المقدس]] در زمان [[حکومت معاویه]] به سال ۵۵ [[هجری]] از [[دنیا]] رفت و در همان جا به [[خاک]] سپرده شد<ref>ر. ک: اسدالغابه، ج۳، ص۸۸.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۰۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |