عزت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[عزت]] در [[فرهنگ قرآن]] با دو نگرش توصیف شده، یکی [[عزت]] ظاهری و دیگری [[عزت]] [[باطنی]] و [[معنوی]]. از سوی دیگر [[عزت]] اصلی و [[حقیقی]] از آن [[خداوند]] است که به [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] داده شده است. حال این [[عزت]] به اشکال مختلف که [[انسان]] خواهان آن است، رخ می‌دهد، هر چند در ظاهر [[عزت]] مادی، مانند [[جاه]] و [[مال]] و [[قدرت]] نباشد. به تعبیر دیگر گاه شخصی به ظاهر در تنگنا و یا حصر و زندان است، اما به [[دلیل]] [[انتخاب]] راه [[حق]]، [[عزت]] [[الهی]] دارد. یا شخصی دارای [[ثروت]] انبوه است، اما [[عزت]] ندارد. در این مدخل مسائل مرتبط با [[عزت]] [[پیامبر]] از جنبه‌های مختلف مطرح شده است.
[[عزت]] در [[فرهنگ قرآن]] با دو نگرش توصیف شده، یکی [[عزت]] ظاهری و دیگری [[عزت]] [[باطنی]] و [[معنوی]]. از سوی دیگر [[عزت]] اصلی و [[حقیقی]] از آن [[خداوند]] است که به [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] داده شده است. حال این [[عزت]] به اشکال مختلف که [[انسان]] خواهان آن است، رخ می‌دهد، هر چند در ظاهر [[عزت]] مادی، مانند [[جاه]] و [[مال]] و [[قدرت]] نباشد. به تعبیر دیگر گاه شخصی به ظاهر در تنگنا و یا حصر و زندان است، اما به [[دلیل]] [[انتخاب]] راه [[حق]]، [[عزت]] [[الهی]] دارد. یا شخصی دارای [[ثروت]] انبوه است، اما [[عزت]] ندارد. در این مدخل مسائل مرتبط با [[عزت]] [[پیامبر]] از جنبه‌های مختلف مطرح شده است.
#{{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>.
#{{متن قرآن|إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>.
خط ۲۲: خط ۲۲:
# [[خداوند]] یکی از ویژگی‌های [[پیامبر]] را این‌گونه ذکر می‌کند {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ...}} که شما برای [[پیامبر]] آن‌قدر گرامی و [[عزیز]] هستید، که هر گونه [[ناراحتی]] و زیان و ضرری به شما برسد برای او سخت ناراحت کننده است {{متن قرآن|عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ}}؛
# [[خداوند]] یکی از ویژگی‌های [[پیامبر]] را این‌گونه ذکر می‌کند {{متن قرآن|لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ...}} که شما برای [[پیامبر]] آن‌قدر گرامی و [[عزیز]] هستید، که هر گونه [[ناراحتی]] و زیان و ضرری به شما برسد برای او سخت ناراحت کننده است {{متن قرآن|عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ}}؛
# [[عزّت]] پنداری [[مشرکان]] عصر [[بعثت پیامبر]]، بر اثر [[پرستش]] معبود‌های ساختگی خود. {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا * كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا}}؛
# [[عزّت]] پنداری [[مشرکان]] عصر [[بعثت پیامبر]]، بر اثر [[پرستش]] معبود‌های ساختگی خود. {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا * كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا}}؛
#نوید [[الهی]] به [[یاری پیامبر]]، به گونه‌ای عزّتمندانه و شکست‌ناپذیر. {{متن قرآن|وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا}}.
# نوید [[الهی]] به [[یاری پیامبر]]، به گونه‌ای عزّتمندانه و شکست‌ناپذیر. {{متن قرآن|وَيَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِيزًا}}.
# [[فتح خیبر]]، در پی [[وفاداری]] [[مؤمنان]]، به [[بیعت]] خویش با [[پیامبر]] که نمودی از [[عزّت]] حکیمانه [[خداوند]] است. {{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا *... وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}؛
# [[فتح خیبر]]، در پی [[وفاداری]] [[مؤمنان]]، به [[بیعت]] خویش با [[پیامبر]] که نمودی از [[عزّت]] حکیمانه [[خداوند]] است. {{متن قرآن|لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا *... وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}؛
# [[خدا]] چنین مقرّر داشته که من و رسولانم [[پیروز]] می‌شویم {{متن قرآن|كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي}} و هیچ [[شک]] و تردیدی در آن نیست. چرا چنین نباشد، در حالی که [[خداوند]] [[قوی]] - [[عزیز]] - و شکست‌ناپذیر است {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}؛
# [[خدا]] چنین مقرّر داشته که من و رسولانم [[پیروز]] می‌شویم {{متن قرآن|كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي}} و هیچ [[شک]] و تردیدی در آن نیست. چرا چنین نباشد، در حالی که [[خداوند]] [[قوی]] - [[عزیز]] - و شکست‌ناپذیر است {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}؛
#توهم [[منافقان]]، مبنی بر [[عزیز]] شمردن خود، در مقایسه با [[پیامبر]] و تعلّق [[اراده الهی]]، بر عزّتمندی [[پیامبر اکرم]]{{صل}}. {{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۳۴.</ref>.
# توهم [[منافقان]]، مبنی بر [[عزیز]] شمردن خود، در مقایسه با [[پیامبر]] و تعلّق [[اراده الهی]]، بر عزّتمندی [[پیامبر اکرم]] {{صل}}. {{متن قرآن|يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۲۳۴.</ref>.


==آیه عزت==
== آیه عزت ==
بنابر نقل [[سیوطی]] از [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[آیه]] {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا}}<ref>«و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ می‌دار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.</ref> "آیه عزت" یا [[آیه عز]] نام گرفته است<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۳۵۲؛ مسند الامام احمد، ص۴۳۹، ۴۴۰؛ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۳۴۵.</ref>.
بنابر نقل [[سیوطی]] از [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} [[آیه]] {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا}}<ref>«و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ می‌دار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.</ref> "آیه عزت" یا [[آیه عز]] نام گرفته است<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۳۵۲؛ مسند الامام احمد، ص۴۳۹، ۴۴۰؛ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۳۴۵.</ref>.


سیوطی گزارش کرده که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "بر شما باد توجه به آیه عز یا [[آیه عزت]]"<ref>{{متن حدیث|عليكم بآية العز}}</ref>، پرسیدند آیه عز کدام است؟ فرمود: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا}}<ref>«و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ می‌دار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.</ref>.<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۳۵۲.</ref>.
سیوطی گزارش کرده که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "بر شما باد توجه به آیه عز یا [[آیه عزت]]"<ref>{{متن حدیث|عليكم بآية العز}}</ref>، پرسیدند آیه عز کدام است؟ فرمود: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا}}<ref>«و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ می‌دار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.</ref>.<ref>الدر المنثور، ج۵، ص۳۵۲.</ref>.


از آنجا که این آیه [[ناتوانی]] و [[ذلت]] را - که از [[صفات]] [[مخلوقات]] است - از [[ساحت]] [[مقدس]] [[خداوند]] [[نفی]] کرده و او را صاحب عزت و [[قدرت]] مطلق و [[بی‌نیاز]] از حامی و [[شریک]] معرفی می‌کند، آن را آیه عزت / عز نام نهاده‌اند. {{متن قرآن|الذُّلِّ}} به کسر ذال و جمع آن أذِلّه و صفت مشبهه آن "ذَلُول" به معنی نرم، رام و [[مطیع]] و "الذُّل" [[مخالف]] و متضاد "عز" و در لغت به معنی [[پستی]]، [[حقارت]] و [[خواری]] است و صفت مشبه آن "[[ذلیل]]" و جمع أن أذِلّاء می‌باشد<ref>الفروق اللغویه، بند ۹۵۳.</ref>. [[عزیز]] از ریشه "ع ز ز" صفت مشبهه بر وزن فعیل و به معنی قدرتمندی است که بر دیگری [[غلبه]] می‌کند و مغلوب نمی‌شود. سُفلی، مؤنث أسفَل، [[ضد]] عُلیا و به معنی [[پست‌ترین]] است<ref>مفردات، ص۶۳، ص۴۱۳.</ref>.
از آنجا که این آیه [[ناتوانی]] و [[ذلت]] را - که از [[صفات]] [[مخلوقات]] است - از [[ساحت]] [[مقدس]] [[خداوند]] [[نفی]] کرده و او را صاحب عزت و [[قدرت]] مطلق و [[بی‌نیاز]] از حامی و [[شریک]] معرفی می‌کند، آن را آیه عزت / عز نام نهاده‌اند. {{متن قرآن|الذُّلِّ}} به کسر ذال و جمع آن أذِلّه و صفت مشبهه آن "ذَلُول" به معنی نرم، رام و [[مطیع]] و "الذُّل" [[مخالف]] و متضاد "عز" و در لغت به معنی [[پستی]]، [[حقارت]] و [[خواری]] است و صفت مشبه آن "[[ذلیل]]" و جمع أن أذِلّاء می‌باشد<ref>الفروق اللغویه، بند ۹۵۳.</ref>. [[عزیز]] از ریشه "ع ز ز" صفت مشبهه بر وزن فعیل و به معنی قدرتمندی است که بر دیگری [[غلبه]] می‌کند و مغلوب نمی‌شود. سُفلی، مؤنث أسفَل، [[ضد]] عُلیا و به معنی [[پست‌ترین]] است<ref>مفردات، ص۶۳، ص۴۱۳.</ref>.


[[پیامبر اکرم]]{{صل}} علاوه بر افراد کوچک و بزرگ [[خانواده]] خویش، هنگامی که [[کودکان]] و [[فرزندان]] [[خاندان]] [[عبدالمطلب]] زبانشان به [[سخن گفتن]] روان می‌شد، این آیه را به آنان نیز می‌آموخت. همچنین در خبر است که اگر [[بنده]] (به استناد عبارات آخر این [[آیه]]) بگوید {{متن قرآن|اللَّهُ أَكْبَرُ}}، [[ثواب]] آن از [[دنیا]] و آنچه در آن است، بیشتر است<ref>جامع البیان، ج۱۵، ص۱۸۹؛ الکشاف، ج۱، ص۷۲۱؛ تفسیر ابوالسعود، ج۵، ص۲۰۱؛ مجمع البیان، ج۶، ص۴۴۶؛ روض الجنان، ج۶، ص۳۶۹.</ref>. و نیز هرگاه بار [[سفر]] می‌بستند این آیه را می‌خواند<ref>مسند الامام احمد، ج۳، ص۴۳۹.</ref>. همچنین نقل است که آیه عز همان گونه که خاتمه [[سوره اسراء]] است، خاتمه [[تورات]] نیز بوده است<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۳۴۵.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} علاوه بر افراد کوچک و بزرگ [[خانواده]] خویش، هنگامی که [[کودکان]] و [[فرزندان]] [[خاندان]] [[عبدالمطلب]] زبانشان به [[سخن گفتن]] روان می‌شد، این آیه را به آنان نیز می‌آموخت. همچنین در خبر است که اگر [[بنده]] (به استناد عبارات آخر این [[آیه]]) بگوید {{متن قرآن|اللَّهُ أَكْبَرُ}}، [[ثواب]] آن از [[دنیا]] و آنچه در آن است، بیشتر است<ref>جامع البیان، ج۱۵، ص۱۸۹؛ الکشاف، ج۱، ص۷۲۱؛ تفسیر ابوالسعود، ج۵، ص۲۰۱؛ مجمع البیان، ج۶، ص۴۴۶؛ روض الجنان، ج۶، ص۳۶۹.</ref>. و نیز هرگاه بار [[سفر]] می‌بستند این آیه را می‌خواند<ref>مسند الامام احمد، ج۳، ص۴۳۹.</ref>. همچنین نقل است که آیه عز همان گونه که خاتمه [[سوره اسراء]] است، خاتمه [[تورات]] نیز بوده است<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۳۴۵.</ref>.


این همه به لحاظ آن است که این آیه، ادعای [[یهود]] و [[نصارا]] و [[مشرکین]] [[عرب]] و [[صابئین]] و [[مجوس]] را نسبت به [[خداوند]]، مبنی بر داشتن فرزند، [[شریک]] در امور [[خلقت]] و [[یاور]] و همکار برای تکمیل [[قدرت]] به [[صراحت]] رد می‌کند<ref>جامع البیان، ج۱۵، ص۱۸۹؛ مجمع البیان، ج۶، ص۴۴۶.</ref>.
این همه به لحاظ آن است که این آیه، ادعای [[یهود]] و [[نصارا]] و [[مشرکین]] [[عرب]] و [[صابئین]] و [[مجوس]] را نسبت به [[خداوند]]، مبنی بر داشتن فرزند، [[شریک]] در امور [[خلقت]] و [[یاور]] و همکار برای تکمیل [[قدرت]] به [[صراحت]] رد می‌کند<ref>جامع البیان، ج۱۵، ص۱۸۹؛ مجمع البیان، ج۶، ص۴۴۶.</ref>.


بر این مبنا می‌توان گفت که [[آیه عزت]] شامل سه بخش مهم و اساسی است:
بر این مبنا می‌توان گفت که [[آیه عزت]] شامل سه بخش مهم و اساسی است:
#'''[[نفی]] فرزند از خداوند:''' {{متن قرآن|الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا}}؛ چرا که داشتن فرزند دلیل بر نیاز، [[جسمانی]] بودن، شبیه و نظیر داشتن است و خداوند [[رب]] الارباب از همه این صفات منزه است.
# '''[[نفی]] فرزند از خداوند:''' {{متن قرآن|الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا}}؛ چرا که داشتن فرزند دلیل بر نیاز، [[جسمانی]] بودن، شبیه و نظیر داشتن است و خداوند [[رب]] الارباب از همه این صفات منزه است.
#'''نفی شریک:''' {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ}}؛ چرا که وجود شریک دلیل بر [[محدودیت]] قدرت و [[حکومت]] و یا عجز و [[ناتوانی]] و نیاز به [[یاری]] کننده است و خداوند، منزّه از همه این صفات و [[پاک]] بوده و قدرتش همچون حکومتش نامحدود است، زیرا در غیر این صورت نمی‌توانست [[اله]] و [[معبود]] باشد.
# '''نفی شریک:''' {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ}}؛ چرا که وجود شریک دلیل بر [[محدودیت]] قدرت و [[حکومت]] و یا عجز و [[ناتوانی]] و نیاز به [[یاری]] کننده است و خداوند، منزّه از همه این صفات و [[پاک]] بوده و قدرتش همچون حکومتش نامحدود است، زیرا در غیر این صورت نمی‌توانست [[اله]] و [[معبود]] باشد.
#'''نفی ولی و حامی:''' {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ}}؛ زیرا ولی و حامی در برابر [[مشکلات]] و شکست‌هاست که لازم می‌آید و نفی این مورد نیز از بدیهیات است زیرا فرموده: {{متن قرآن|إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹؛ سوره یونس، آیه ۶۵ و سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref>. [[عزت]] صفتی است که مانع از [[شکست]] می‌گردد و [[عزیز]] کسی است که شکست می‌دهد و [[شکست]] نمی‌خورد<ref>مفردات، ص۵۶۳.</ref>.  
# '''نفی ولی و حامی:''' {{متن قرآن|وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ}}؛ زیرا ولی و حامی در برابر [[مشکلات]] و شکست‌هاست که لازم می‌آید و نفی این مورد نیز از بدیهیات است زیرا فرموده: {{متن قرآن|إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا}}<ref>«بی‌گمان عزّت همه از آن خداوند است» سوره نساء، آیه ۱۳۹؛ سوره یونس، آیه ۶۵ و سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref>. [[عزت]] صفتی است که مانع از [[شکست]] می‌گردد و [[عزیز]] کسی است که شکست می‌دهد و [[شکست]] نمی‌خورد<ref>مفردات، ص۵۶۳.</ref>.  


[[مجاهد]] گفته است: هم‌پیمانی ندارد و از کسی کمک نمی‌خواهد و [[ذلیل]] و [[ناتوان]] نشده که در نتیجه محتاج کسی باشد که به او [[قدرت]] ببخشد<ref>جامع البیان، ج۱۵، ص۱۸۹؛ مجمع البیان، ج۶، ص۴۴۶؛ تفسیر القمی، ص۳۹۱.</ref>.
[[مجاهد]] گفته است: هم‌پیمانی ندارد و از کسی کمک نمی‌خواهد و [[ذلیل]] و [[ناتوان]] نشده که در نتیجه محتاج کسی باشد که به او [[قدرت]] ببخشد<ref>جامع البیان، ج۱۵، ص۱۸۹؛ مجمع البیان، ج۶، ص۴۴۶؛ تفسیر القمی، ص۳۹۱.</ref>.


[[علامه طباطبایی]]: می‌گوید هیچ چیز همجنس او نیست که [[خداوند]] به لحاظ تجانس با او، صاحب فرزند شود، یا شریکی هم مرتبه با ولیّی داشته باشد که در [[مُلک]] و [[حکومت]] بر او فائق آید. پس این [[آیه]] در [[حقیقت]]، ثناگوی [[خدای متعال]] [[مالک]] مطلق است و به این لحاظ به پیامبرش به جای [[فرمان]] [[تسبیح]]، فرمان [[تحمید]] و [[ستایش]] می‌دهد با آن‌که [[نفی]] فرزند و [[شریک]] و [[ولیّ]] از جمله صفات سلبی و مناسب تسبیح است! در پایان آیه هم بعد از توصیف و [[تنزیه]] در ساختاری اطلاقی فرموده: {{متن قرآن|وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا}} یعنی او را از هرگونه وصفی [[برتر]] بدان و لذا عبارت {{متن قرآن|اللَّهُ أَكْبَرُ}} بر اساس روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} این گونه [[تفسیر]] می‌گردد که: خداوند، بزرگ‌تر از آن است که [[وصف]] شود؛ زیرا اگر معنای آن این باشد که او بزرگ‌تر از هر چیز است، بازهم خالی از شریک داشتن نیست. نکته لطیف در [[سوره]] و آیه فوق، این است که خود سوره با تسبیح آغاز گردیده {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی برد» سوره اسراء، آیه ۱.</ref> و با [[تکبیر]] در آیه‌ای پایان یافته که ابتدای آن آیه تحمید: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ}} است<ref>المیزان، ج۱۵، ص۲۴۲.</ref>. نکته لطیف دیگری که می‌توان افزود این است که در آیه دیگری از [[قرآن]] موضوع [[عزت]] و [[بی‌نیازی]] خداوند با ذکر تسبیح و تنزیه وی همراه گشته: {{متن قرآن|سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ}}<ref>«پاکا که پروردگار توست آن پروردگار پیروزمند، از آنچه وصف می‌کنند» سوره صافات، آیه ۱۸۰.</ref>.
[[علامه طباطبایی]]: می‌گوید هیچ چیز همجنس او نیست که [[خداوند]] به لحاظ تجانس با او، صاحب فرزند شود، یا شریکی هم مرتبه با ولیّی داشته باشد که در [[مُلک]] و [[حکومت]] بر او فائق آید. پس این [[آیه]] در [[حقیقت]]، ثناگوی [[خدای متعال]] [[مالک]] مطلق است و به این لحاظ به پیامبرش به جای [[فرمان]] [[تسبیح]]، فرمان [[تحمید]] و [[ستایش]] می‌دهد با آن‌که [[نفی]] فرزند و [[شریک]] و [[ولیّ]] از جمله صفات سلبی و مناسب تسبیح است! در پایان آیه هم بعد از توصیف و [[تنزیه]] در ساختاری اطلاقی فرموده: {{متن قرآن|وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا}} یعنی او را از هرگونه وصفی [[برتر]] بدان و لذا عبارت {{متن قرآن|اللَّهُ أَكْبَرُ}} بر اساس روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} این گونه [[تفسیر]] می‌گردد که: خداوند، بزرگ‌تر از آن است که [[وصف]] شود؛ زیرا اگر معنای آن این باشد که او بزرگ‌تر از هر چیز است، بازهم خالی از شریک داشتن نیست. نکته لطیف در [[سوره]] و آیه فوق، این است که خود سوره با تسبیح آغاز گردیده {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی برد» سوره اسراء، آیه ۱.</ref> و با [[تکبیر]] در آیه‌ای پایان یافته که ابتدای آن آیه تحمید: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ}} است<ref>المیزان، ج۱۵، ص۲۴۲.</ref>. نکته لطیف دیگری که می‌توان افزود این است که در آیه دیگری از [[قرآن]] موضوع [[عزت]] و [[بی‌نیازی]] خداوند با ذکر تسبیح و تنزیه وی همراه گشته: {{متن قرآن|سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ}}<ref>«پاکا که پروردگار توست آن پروردگار پیروزمند، از آنچه وصف می‌کنند» سوره صافات، آیه ۱۸۰.</ref>.


[[طبرسی]] در اینجا، سؤالی را مطرح کرده می‌گوید: برخی پرسیده‌اند [[خداوند سبحان]] در این [[آیه]] چگونه مورد [[حمد]] واقع شده با آن‌که عملی انجام نداده و فقط گفته است فرزند و [[شریک]] و حامی ندارد، زیرا حمد، سزاوار کاری است که دارای صفت [[تفضل]] و [[برتری]] باشد؟ پاسخ آن است که حمد در این آیه برای آن نیست که وی کاری انجام نداده، بلکه برای [[افعال]] [[پسندیده]] اوست، یعنی حمد متوجه خداوندی است که دارای این صفات است<ref> مجمع البیان، ج۶، ص۴۰۷.</ref>.<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه عزت / عز (مقاله)|مقاله «آیه عزت / عز»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>
[[طبرسی]] در اینجا، سؤالی را مطرح کرده می‌گوید: برخی پرسیده‌اند [[خداوند سبحان]] در این [[آیه]] چگونه مورد [[حمد]] واقع شده با آن‌که عملی انجام نداده و فقط گفته است فرزند و [[شریک]] و حامی ندارد، زیرا حمد، سزاوار کاری است که دارای صفت [[تفضل]] و [[برتری]] باشد؟ پاسخ آن است که حمد در این آیه برای آن نیست که وی کاری انجام نداده، بلکه برای [[افعال]] [[پسندیده]] اوست، یعنی حمد متوجه خداوندی است که دارای این صفات است<ref> مجمع البیان، ج۶، ص۴۰۷.</ref>.<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه عزت / عز (مقاله)|مقاله «آیه عزت / عز»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref>
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش