جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[غار ثور در حدیث]] - [[غار ثور در تاریخ اسلامی]] - [[غار ثور در معارف مهدویت]] - [[غار ثور در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[غار ثور در حدیث]] - [[غار ثور در تاریخ اسلامی]] - [[غار ثور در معارف مهدویت]] - [[غار ثور در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
غار ثور در جنوب [[مکه]] و در مسیری خلاف مسیر یثرب قرار دارد و [[پیامبر]] به طرف این [[غار]] حرکت کرد تا با این کار [[مشرکان]] سرگردان شوند. ازاین رو، آنها بیشتر در راه یثرب به جستوجو میپرداختند. | غار ثور در جنوب [[مکه]] و در مسیری خلاف مسیر یثرب قرار دارد و [[پیامبر]] به طرف این [[غار]] حرکت کرد تا با این کار [[مشرکان]] سرگردان شوند. ازاین رو، آنها بیشتر در راه یثرب به جستوجو میپرداختند. | ||
بیشتر [[تاریخنگاران]] گفتهاند پیامبر [[شب هجرت]] را با [[ابوبکر]] در غار ثور سپری کرد، ولی درباره چگونگی این [[همراهی]]، نقلهای متفاوت و متعارضی در دست است. | بیشتر [[تاریخنگاران]] گفتهاند پیامبر [[شب هجرت]] را با [[ابوبکر]] در غار ثور سپری کرد، ولی درباره چگونگی این [[همراهی]]، نقلهای متفاوت و متعارضی در دست است. | ||
بنابر [[نقلی]] از [[ابن اسحاق]]، پیامبر به [[خانه]] ابوبکر آمد و به همراه او از درِ پشتی خانه ابوبکر خارج شدند و به سوی غار ثور به راه افتادند<ref>سیره ابن هشام، ج۲، ص۱۲۹-۱۳۰؛ سیره حلبی، ج۲، ص۱۲۸.</ref>. بنابر نقلی دیگر، ابوبکر شبانگاهان نزد علی{{ع}} آمد و سراغ پیامبر را گرفت. [[حضرت]] او را [[راهنمایی]] کرد و وی در راه به پیامبر پیوست<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۰۷؛ فصول المهمه، ص۴۷؛ سیره حلبی، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. برخی دیگر معتقدند این همراهی کاملاً اتفاقی بوده است و ابوبکر، [[رسول خدا]]{{صل}} را به شکلی تصادفی در راه دید و او را همراه خود برد<ref>اعلام الوری، ص۶۳؛ میرزا محمدتقی سپهر، ناسخ التواریخ، ج۱، ص۲۲؛ فروغ ابدیت، ج۱، ص۳۴۸.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[هجرت پیامبر اعظم (کتاب) (کتاب)|هجرت پیامبر اعظم]] ص ۹۴.</ref> | بنابر [[نقلی]] از [[ابن اسحاق]]، پیامبر به [[خانه]] ابوبکر آمد و به همراه او از درِ پشتی خانه ابوبکر خارج شدند و به سوی غار ثور به راه افتادند<ref>سیره ابن هشام، ج۲، ص۱۲۹-۱۳۰؛ سیره حلبی، ج۲، ص۱۲۸.</ref>. بنابر نقلی دیگر، ابوبکر شبانگاهان نزد علی {{ع}} آمد و سراغ پیامبر را گرفت. [[حضرت]] او را [[راهنمایی]] کرد و وی در راه به پیامبر پیوست<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۲۰۷؛ فصول المهمه، ص۴۷؛ سیره حلبی، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. برخی دیگر معتقدند این همراهی کاملاً اتفاقی بوده است و ابوبکر، [[رسول خدا]] {{صل}} را به شکلی تصادفی در راه دید و او را همراه خود برد<ref>اعلام الوری، ص۶۳؛ میرزا محمدتقی سپهر، ناسخ التواریخ، ج۱، ص۲۲؛ فروغ ابدیت، ج۱، ص۳۴۸.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[هجرت پیامبر اعظم (کتاب) (کتاب)|هجرت پیامبر اعظم]] ص ۹۴.</ref> | ||
==[[پیامبر اعظم]]{{صل}} در غار ثور== | == [[پیامبر اعظم]] {{صل}} در غار ثور == | ||
پیامبر به همراه ابوبکر به غار رفت و شب را با او در غار ثور باقی ماند. مشرکان که نقشه خود را شکستخورده میدیدند، به اقدامهای تازهای دست زدند. آنان همه راههای خروجی مکه را کنترل کردند و در [[شهر]] اعلام کردند هرکس مخفیگاه محمد را اطلاع دهد، صد شتر جایزه خواهد گرفت. همچنین آنان با [[استخدام]] «بَلَدها» و قیافهشناسان ماهر، به تعقیب حضرت پرداختند. شخصی به نام ابوکرز که از قیافهشناسان معروف و ماهر مکه بود و با رد پای پیامبر آشنایی کامل داشت، رد پای پیامبر را تا نزدیکی غار تعقیب کرد، ولی [[اراده پروردگار]] بر [[حفظ جان]] پیامبر بود؛ زیرا تارهای عنکبوت تنیده شده بر در غار و وجود دو کبوتر در آنجا که همه از [[امدادهای الهی]] بود، سبب شد تا [[مشرکان]] از ورود به [[غار]] منصرف شوند و راه دیگری را در پیش گیرند. بیشتر [[سیرهنویسان]]، این [[کرامت]] را نقل کردهاند و به نظر میآید تلاش برخی در [[تأویل]] و [[تحریف]] این کرامت به دور از [[واقعیت]] باشد. | پیامبر به همراه ابوبکر به غار رفت و شب را با او در غار ثور باقی ماند. مشرکان که نقشه خود را شکستخورده میدیدند، به اقدامهای تازهای دست زدند. آنان همه راههای خروجی مکه را کنترل کردند و در [[شهر]] اعلام کردند هرکس مخفیگاه محمد را اطلاع دهد، صد شتر جایزه خواهد گرفت. همچنین آنان با [[استخدام]] «بَلَدها» و قیافهشناسان ماهر، به تعقیب حضرت پرداختند. شخصی به نام ابوکرز که از قیافهشناسان معروف و ماهر مکه بود و با رد پای پیامبر آشنایی کامل داشت، رد پای پیامبر را تا نزدیکی غار تعقیب کرد، ولی [[اراده پروردگار]] بر [[حفظ جان]] پیامبر بود؛ زیرا تارهای عنکبوت تنیده شده بر در غار و وجود دو کبوتر در آنجا که همه از [[امدادهای الهی]] بود، سبب شد تا [[مشرکان]] از ورود به [[غار]] منصرف شوند و راه دیگری را در پیش گیرند. بیشتر [[سیرهنویسان]]، این [[کرامت]] را نقل کردهاند و به نظر میآید تلاش برخی در [[تأویل]] و [[تحریف]] این کرامت به دور از [[واقعیت]] باشد. | ||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} سه [[روز]] در غار ثور ماند و در این سه روز، پسر [[ابوبکر]] به نام عبدالله به دستور پدرش در میان [[قریش]] میگشت و شبانگاهان [[اخبار]] را برای [[حضرت]] میبرد. [[اسماء دختر ابوبکر]] نیز برای آنان [[غذا]] میآورد<ref>سیره ابن هشام، ج۲، ص۱۲۹-۱۳۰؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۷۳؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۱.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[هجرت پیامبر اعظم (کتاب) (کتاب)|هجرت پیامبر اعظم]] ص ۹۴.</ref> | [[پیامبر اکرم]] {{صل}} سه [[روز]] در غار ثور ماند و در این سه روز، پسر [[ابوبکر]] به نام عبدالله به دستور پدرش در میان [[قریش]] میگشت و شبانگاهان [[اخبار]] را برای [[حضرت]] میبرد. [[اسماء دختر ابوبکر]] نیز برای آنان [[غذا]] میآورد<ref>سیره ابن هشام، ج۲، ص۱۲۹-۱۳۰؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۷۳؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۲۶۱.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[هجرت پیامبر اعظم (کتاب) (کتاب)|هجرت پیامبر اعظم]] ص ۹۴.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |