غضیف بن حارث سکونی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر| عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر| عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
در [[کنیه]] او [[اختلاف]] نیست، ولی نامش را به اختلاف، [[غضیف بن حارث]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابوداود، ج۱، ص۵۷.</ref>، [[ابن زُنیم سکونی]]<ref>ابن عساکر، ج۴۴، ص۹۷؛ ابن حجر، ج۵، ص۲۴۸.</ref> یا ثمالی<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۵.</ref>، [[حارث بن غطیف سکونی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۲؛ ابن اثیر ج۴، ص۳۲۶.</ref>، [[عظیف بن الحارث]]، [[الحارث بن غضیف]] و [[عضیف بن حرث]]<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۸۹.</ref> گفته‌اند، که گویا همه آنها تصحیف یا [[قلب]] یک نام است. با توجه به اینکه اغلب در [[منابع حدیثی]] از وی با نام غضیف بن حارث یاد می‌شود، باید نام صحیح او همین باشد؛ چنان که [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۶.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۵، ص۲۴۸.</ref> بر درست بودن آن تأکید کرده‌اند<ref>برای اطلاع از ضبط مختلف نام وی ر.ک: بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۰۵ و ۱۱۳؛ ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ مری، ج۲۳، ص۱۱۶؛ ذهبی، ج۲، ص۲.</ref>.
در [[کنیه]] او [[اختلاف]] نیست، ولی نامش را به اختلاف، [[غضیف بن حارث]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابوداود، ج۱، ص۵۷.</ref>، [[ابن زُنیم سکونی]]<ref>ابن عساکر، ج۴۴، ص۹۷؛ ابن حجر، ج۵، ص۲۴۸.</ref> یا ثمالی<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۵.</ref>، [[حارث بن غطیف سکونی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۲؛ ابن اثیر ج۴، ص۳۲۶.</ref>، [[عظیف بن الحارث]]، [[الحارث بن غضیف]] و [[عضیف بن حرث]]<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۸۹.</ref> گفته‌اند، که گویا همه آنها تصحیف یا [[قلب]] یک نام است. با توجه به اینکه اغلب در [[منابع حدیثی]] از وی با نام غضیف بن حارث یاد می‌شود، باید نام صحیح او همین باشد؛ چنان که [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۶.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۵، ص۲۴۸.</ref> بر درست بودن آن تأکید کرده‌اند<ref>برای اطلاع از ضبط مختلف نام وی ر. ک: بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۰۵ و ۱۱۳؛ ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ مری، ج۲۳، ص۱۱۶؛ ذهبی، ج۲، ص۲.</ref>.


نسبت قبیله‌ای و محل سکونتش را نیز به اختلاف گزارش کرده‌اند: سکونی<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۲۰.</ref>، [[ازدی]]، کندی، [[یمانی]] و [[همدانی]]<ref>خلیفة بن خیاط، ص۵۶۳.</ref>؛ چنان که [[ابن حبان]] وی را از [[اهل]] [[یمن]] دانسته است<ref>ابن حبان، الثفات، ج۳، ص۳۲۵.</ref>، ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۵.</ref> ضمن تأکید بر ثمالی بودنش، آورده که ثماله بطنی از آزد است نسبت شامی و [[حمصی]] بودن او نیز به دلیل [[زندگی]] در آنجاست. [[خلیفة بن خیاط]]<ref>خلیفه بن خیاط، ص۵۶۳.</ref> و [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۲.</ref> او را حمصی و برخی دیگر به طور مطلق شامی دانسته‌اند<ref>ر.ک: ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۸ و ۷۹ و ج۴۴، ص۹۷؛ عجلی، ج۲، ص۲۰۳.</ref>.  
نسبت قبیله‌ای و محل سکونتش را نیز به اختلاف گزارش کرده‌اند: سکونی<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۲۰.</ref>، [[ازدی]]، کندی، [[یمانی]] و [[همدانی]]<ref>خلیفة بن خیاط، ص۵۶۳.</ref>؛ چنان که [[ابن حبان]] وی را از [[اهل]] [[یمن]] دانسته است<ref>ابن حبان، الثفات، ج۳، ص۳۲۵.</ref>، ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۴، ص۳۲۵.</ref> ضمن تأکید بر ثمالی بودنش، آورده که ثماله بطنی از آزد است نسبت شامی و [[حمصی]] بودن او نیز به دلیل [[زندگی]] در آنجاست. [[خلیفة بن خیاط]]<ref>خلیفه بن خیاط، ص۵۶۳.</ref> و [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۲.</ref> او را حمصی و برخی دیگر به طور مطلق شامی دانسته‌اند<ref>ر. ک: ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۸ و ۷۹ و ج۴۴، ص۹۷؛ عجلی، ج۲، ص۲۰۳.</ref>.  


بسیاری از [[محدثان]] و سیره‌نویسان، ابواسماء را جزو کسانی دانسته‌اند که [[رسول خدا]]{{صل}} را دید و با تعبیر {{عربی|"له صحبه"}} از او یاد کرده‌اند<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۲۰؛ ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۲۵؛ ابن عبدالبر، ج۳، ص۳۱۹.</ref>. در مقابل، برخی او را [[تابعی]] می‌دانند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ عجلی، ج۲، ص۲۰۳.</ref>. از ابواسماء روایتی در چگونگی [[نماز]] [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده است<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ ابن معین، ج۱، ص۱۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۱۳؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۲۵.</ref>. نیز از او نقل شده که من خردسال بودم و [[نخل]] [[انصار]] را می‌کندم. [[پیامبر]]{{صل}} مرا دید. [[دست]] مبارکش را بر سرم کشید و فرمود: "خرمایی که از نخل می‌افتد بخور، ولی نخل ایشان را نکن"<ref>ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۰؛ ابن اثیر، ج۴، ص۱۷۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۲۴۹.</ref>.
بسیاری از [[محدثان]] و سیره‌نویسان، ابواسماء را جزو کسانی دانسته‌اند که [[رسول خدا]] {{صل}} را دید و با تعبیر {{عربی|"له صحبه"}} از او یاد کرده‌اند<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۲۰؛ ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۲۵؛ ابن عبدالبر، ج۳، ص۳۱۹.</ref>. در مقابل، برخی او را [[تابعی]] می‌دانند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ عجلی، ج۲، ص۲۰۳.</ref>. از ابواسماء روایتی در چگونگی [[نماز]] [[رسول خدا]] {{صل}} نقل شده است<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ ابن معین، ج۱، ص۱۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۱۳؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۲۵.</ref>. نیز از او نقل شده که من خردسال بودم و [[نخل]] [[انصار]] را می‌کندم. [[پیامبر]] {{صل}} مرا دید. [[دست]] مبارکش را بر سرم کشید و فرمود: "خرمایی که از نخل می‌افتد بخور، ولی نخل ایشان را نکن"<ref>ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۰؛ ابن اثیر، ج۴، ص۱۷۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۵، ص۲۴۹.</ref>.


[[روایت]] دیگر او، درباره [[بدعت]] گذاری در [[دین]] است<ref>ابن عساکر، ج۴۸، ص۸۲؛ هشمی، ج۱، ص۱۸۸؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص۲۱۳.</ref>. [[احادیث]] دیگری نیز به وی نسبت داده شده است<ref>ر.ک: طبرانی، مسند شامیین، ج۳، ص۳۹۱؛ همو، معجم الکبیر، ج۱۸، ص۲۶۴.</ref>. به موجب برخی نقل‌ها، [[خلیفه دوم]] وی را با تعبیر "جه [[جوان]] خوبی هستی!" ستوده بود<ref>ابن عساکر، ج۴۴، ص۱۰۰.</ref>.
[[روایت]] دیگر او، درباره [[بدعت]] گذاری در [[دین]] است<ref>ابن عساکر، ج۴۸، ص۸۲؛ هشمی، ج۱، ص۱۸۸؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص۲۱۳.</ref>. [[احادیث]] دیگری نیز به وی نسبت داده شده است<ref>ر. ک: طبرانی، مسند شامیین، ج۳، ص۳۹۱؛ همو، معجم الکبیر، ج۱۸، ص۲۶۴.</ref>. به موجب برخی نقل‌ها، [[خلیفه دوم]] وی را با تعبیر "جه [[جوان]] خوبی هستی!" ستوده بود<ref>ابن عساکر، ج۴۴، ص۱۰۰.</ref>.


[[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸.</ref> وی را در ردیف طبقه اول شامی‌ها قرار داده و از قول [[صفوان بن عمرو]] آورده است: هنگامی که [[بیماری]] ابواسماء شدت یافت، بزرگان "[[جند]]" نزد او حاضر شدند. وی خطاب به آنان گفت: کدام یک از شما [[سوره]] "[[یس]]" را [[تلاوت]] می‌کند؟ [[صالح بن شریح سکونی]] شروع به خواندن کرد. هنوز [[چهل]] [[آیه]] نخوانده بود (یا چون به آیه چهلم رسید) ابواسماء درگذشت<ref>نیز ر.ک: احمدبن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۸۲.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۵۶۳.</ref> نیز او را در طبقه اول از شامی‌ها قرار داده است. می‌گویند: وی در غیاب یا بیماری [[خالد بن یزید]]، به [[دستور]] وی با [[مردم]] نماز می‌خواند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۸۸.</ref>.
[[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸.</ref> وی را در ردیف طبقه اول شامی‌ها قرار داده و از قول [[صفوان بن عمرو]] آورده است: هنگامی که [[بیماری]] ابواسماء شدت یافت، بزرگان "[[جند]]" نزد او حاضر شدند. وی خطاب به آنان گفت: کدام یک از شما [[سوره]] "[[یس]]" را [[تلاوت]] می‌کند؟ [[صالح بن شریح سکونی]] شروع به خواندن کرد. هنوز [[چهل]] [[آیه]] نخوانده بود (یا چون به آیه چهلم رسید) ابواسماء درگذشت<ref>نیز ر. ک: احمدبن حنبل، ج۴، ص۱۰۵؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۸۲.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۵۶۳.</ref> نیز او را در طبقه اول از شامی‌ها قرار داده است. می‌گویند: وی در غیاب یا بیماری [[خالد بن یزید]]، به [[دستور]] وی با [[مردم]] نماز می‌خواند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۸۸.</ref>.


ابواسماء [[راوی حدیث]] [[عمر]]، [[عایشه]] و [[ابوعبیده]] بود<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۱۳؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۷؛ حاکم، ج۱، ص۱۵۳؛ بیهقی، ج۹، ص۱۷۱.</ref> روایتش از عایشه چنین است که می‌گوید: از عایشه پرسیدم: آیا دیدی رسول خدا{{صل}} اول یا آخر شب [[غسل]] جنابت کند یا [[قرآن]] را بلند و آهسته [[تلاوت]] نماید، گفت: بلی<ref>ر.ک: ابوداود، ج۱، ص۱۵۳؛ بیهقی، ج۱، ص۱۹۹؛ حاکم، ج۱، ص۱۵۳؛ نسائی، ج۱، ص۱۲۵ و ۱۹۹.</ref> می‌گویند از [[بلال]] و [[ابوذر]] نیز [[روایت]] کرده است<ref>ابن سعد، ج۲، ص۲۵۵؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۱، ص۳۵۴؛ همو، مسند الشامیین، ج۲، ص۳۴۴.</ref>.
ابواسماء [[راوی حدیث]] [[عمر]]، [[عایشه]] و [[ابوعبیده]] بود<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۱۱۳؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۷؛ حاکم، ج۱، ص۱۵۳؛ بیهقی، ج۹، ص۱۷۱.</ref> روایتش از عایشه چنین است که می‌گوید: از عایشه پرسیدم: آیا دیدی رسول خدا {{صل}} اول یا آخر شب [[غسل]] جنابت کند یا [[قرآن]] را بلند و آهسته [[تلاوت]] نماید، گفت: بلی<ref>ر. ک: ابوداود، ج۱، ص۱۵۳؛ بیهقی، ج۱، ص۱۹۹؛ حاکم، ج۱، ص۱۵۳؛ نسائی، ج۱، ص۱۲۵ و ۱۹۹.</ref> می‌گویند از [[بلال]] و [[ابوذر]] نیز [[روایت]] کرده است<ref>ابن سعد، ج۲، ص۲۵۵؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۱، ص۳۵۴؛ همو، مسند الشامیین، ج۲، ص۳۴۴.</ref>.


ابواسماء از سوی [[محدثان]] [[ثقه]] دانسته شده است؛ چنان که [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸.</ref> و عجلی<ref>عجلی، ج۲، ص۲۰۳.</ref> او را توثیق کرده‌اند. در صورتی که بپذیریم عظیف بن الحارث همان غضیف است، فرزند او، [[عیاض بن غضیف بن حارث سکونی|عیاض]]، و [[ابوراشد بن ابوراشد]] و [[حبیب بن عبید الرحبی]] از وی [[نقل روایت]] کرده‌اند<ref>ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۸.</ref>.
ابواسماء از سوی [[محدثان]] [[ثقه]] دانسته شده است؛ چنان که [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۸.</ref> و عجلی<ref>عجلی، ج۲، ص۲۰۳.</ref> او را توثیق کرده‌اند. در صورتی که بپذیریم عظیف بن الحارث همان غضیف است، فرزند او، [[عیاض بن غضیف بن حارث سکونی|عیاض]]، و [[ابوراشد بن ابوراشد]] و [[حبیب بن عبید الرحبی]] از وی [[نقل روایت]] کرده‌اند<ref>ابن ابی حاتم، ج۷، ص۵۴؛ ابن عساکر، ج۴۸، ص۷۸.</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش