جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[غضب]] و مشتقات آنکه ۲۴ بار در [[قرآن کریم]] تکرار شده است، به معنای [[هیجان]] و جوشش [[قلب]] برای [[انتقام]] است؛ از اینرو [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|اِتَّقُوا الْغَضَبَ فَإِنَّهُ جَمْرَةٌ تُوقَدُ فِي قَلْبِ ابْنِ آدَمَ...}}: از [[خشم]] دوری کنید که اخگری است که در قلب فرزند [[آدم]] افروخته میشود. آیا تندشدن و برآمدگی رگهای گردن و سرخ شدن چشمان را ندیدهای و نشنیدهای؟<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۰۸.</ref> | [[غضب]] و مشتقات آنکه ۲۴ بار در [[قرآن کریم]] تکرار شده است، به معنای [[هیجان]] و جوشش [[قلب]] برای [[انتقام]] است؛ از اینرو [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|اِتَّقُوا الْغَضَبَ فَإِنَّهُ جَمْرَةٌ تُوقَدُ فِي قَلْبِ ابْنِ آدَمَ... }}: از [[خشم]] دوری کنید که اخگری است که در قلب فرزند [[آدم]] افروخته میشود. آیا تندشدن و برآمدگی رگهای گردن و سرخ شدن چشمان را ندیدهای و نشنیدهای؟<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۰۸.</ref> | ||
خشم از جمله هیجانهای [[روحی]] و عوارض [[نفسانی]] [[انسان]] است که در شرایط رویارویی با [[ناملایمات]]، شرایط [[بحرانی]] و [[گرفتاریها]] و [[مصائب]] فرساینده ایجاد میشود. | خشم از جمله هیجانهای [[روحی]] و عوارض [[نفسانی]] [[انسان]] است که در شرایط رویارویی با [[ناملایمات]]، شرایط [[بحرانی]] و [[گرفتاریها]] و [[مصائب]] فرساینده ایجاد میشود. | ||
خشم و غضب در مقابل [[حلم]]، به معنی برافروختگی شدید و تند نفس در واکنش به برخی امور است، [[غضب مذموم]] خروج نفس از حد [[اعتدال]] و [[نقض]] [[قواعد]] [[اخلاقی]] و اقتضائات [[عقلانی]] و منطقی است. در مقابل، غضب در صورت داشتن [[انگیزه]] [[حق]] و عدم [[ابتلا]] به [[باطل]]، [[ممدوح]] خواهد بود. واژه [[قرآنی]] دیگر، “غیظ” است که همان غضب مشروط به داشتن دو شرط است: شدت و [[غلظت]] و نهفته بودن در [[دل]]. در حالی که غضب در مقایسه اعم است از شدید و [[معتدل]]، بروز در ظاهر یا [[باطن]]. [[وظیفه]] اخلاقی [[مؤمن]] این است که [[غیظ]] در امور عرفی و عادی را [[حبس]] ([[کظم غیظ]]) و [[غیظ]] [[ممدوح]] و [[حق]] را به صورت متناسب و به [[حکم]] [[وظیفه]] در قالب مخالفتورزی و واکنش درخور ابراز کند<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۷، ص۳۶۵؛ ر.ک: حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۱۹.</ref>. | خشم و غضب در مقابل [[حلم]]، به معنی برافروختگی شدید و تند نفس در واکنش به برخی امور است، [[غضب مذموم]] خروج نفس از حد [[اعتدال]] و [[نقض]] [[قواعد]] [[اخلاقی]] و اقتضائات [[عقلانی]] و منطقی است. در مقابل، غضب در صورت داشتن [[انگیزه]] [[حق]] و عدم [[ابتلا]] به [[باطل]]، [[ممدوح]] خواهد بود. واژه [[قرآنی]] دیگر، “غیظ” است که همان غضب مشروط به داشتن دو شرط است: شدت و [[غلظت]] و نهفته بودن در [[دل]]. در حالی که غضب در مقایسه اعم است از شدید و [[معتدل]]، بروز در ظاهر یا [[باطن]]. [[وظیفه]] اخلاقی [[مؤمن]] این است که [[غیظ]] در امور عرفی و عادی را [[حبس]] ([[کظم غیظ]]) و [[غیظ]] [[ممدوح]] و [[حق]] را به صورت متناسب و به [[حکم]] [[وظیفه]] در قالب مخالفتورزی و واکنش درخور ابراز کند<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۷، ص۳۶۵؛ ر. ک: حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۱۹.</ref>. | ||
[[خشم]] و [[غضب]] بهویژه در صورت شدت و [[غلظت]]، عوارض و تبعات جانکاه [[روحی]] و جسمی آشکار دارد و به لحاظ نقشی که در تحریک [[انسان]] به انجام کنشهای غیرمنطقی و گاه مخرب دارد، به شدت [[نیازمند]] کنترل است. [[نظام اخلاقی اسلام]] رهنمودهای ویژهای را برای کنترل آن فراروی [[مؤمنان]] نهاده است. [[قدرت]] [[نفسانی]] در [[فروخوردن خشم]] (کظم غیض) مصداقی از ویژگی “سعه صدر” است<ref>معنای کظم، ر.ک: حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱۰، ص۶۹.</ref>. در مواردی بهرهگیری از این حالت به عنوان یکی از نمودهای [[قوه غضبیه]] برای نیل به هدفهای منظور [[ضرورت]] اجتنابناپذیر مییابد. واژه “حلم” به معنای خودداری نفس و [[طبیعت]] از [[هیجان]] و برآشفتگی و خشم<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۵۳.</ref>، از دیگر جلوههای [[سعه صدر]] است که با واژه “کظم غیظ” از جهاتی انطباق معنایی دارد<ref>برای آگاهی بیشتر از این ویژگی اخلاقی، ر.ک: احمد نراقی، معراج السعاده، ص۱۷۷-۱۸۴.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۴۳.</ref> | [[خشم]] و [[غضب]] بهویژه در صورت شدت و [[غلظت]]، عوارض و تبعات جانکاه [[روحی]] و جسمی آشکار دارد و به لحاظ نقشی که در تحریک [[انسان]] به انجام کنشهای غیرمنطقی و گاه مخرب دارد، به شدت [[نیازمند]] کنترل است. [[نظام اخلاقی اسلام]] رهنمودهای ویژهای را برای کنترل آن فراروی [[مؤمنان]] نهاده است. [[قدرت]] [[نفسانی]] در [[فروخوردن خشم]] (کظم غیض) مصداقی از ویژگی “سعه صدر” است<ref>معنای کظم، ر. ک: حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱۰، ص۶۹.</ref>. در مواردی بهرهگیری از این حالت به عنوان یکی از نمودهای [[قوه غضبیه]] برای نیل به هدفهای منظور [[ضرورت]] اجتنابناپذیر مییابد. واژه “حلم” به معنای خودداری نفس و [[طبیعت]] از [[هیجان]] و برآشفتگی و خشم<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۲۵۳.</ref>، از دیگر جلوههای [[سعه صدر]] است که با واژه “کظم غیظ” از جهاتی انطباق معنایی دارد<ref>برای آگاهی بیشتر از این ویژگی اخلاقی، ر. ک: احمد نراقی، معراج السعاده، ص۱۷۷-۱۸۴.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۴۳.</ref> | ||
==[[آیات قرآنی]] مرتبط== | == [[آیات قرآنی]] مرتبط == | ||
# [[فروبردن خشم]]، ویژگی [[پیامبران]]: {{متن قرآن|وَقَالَ يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ}}<ref>«و از آنان روی گردانید و گفت: دریغا یوسف! و دیدگانش از اندوه، نابینا شد در حالی که اندوه خود را فرو میخورد» سوره یوسف، آیه ۸۴.</ref>. | # [[فروبردن خشم]]، ویژگی [[پیامبران]]: {{متن قرآن|وَقَالَ يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ}}<ref>«و از آنان روی گردانید و گفت: دریغا یوسف! و دیدگانش از اندوه، نابینا شد در حالی که اندوه خود را فرو میخورد» سوره یوسف، آیه ۸۴.</ref>. | ||
# فروبردن خشم، ویژگی مؤمنان [[نیکوکار]]: {{متن قرآن|...الْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«...فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردماند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>. | # فروبردن خشم، ویژگی مؤمنان [[نیکوکار]]: {{متن قرآن|...الْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«...فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردماند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref>. |