فلسفه عزاداری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۲: خط ۲:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[فلسفه عزاداری در قرآن]] - [[فلسفه عزاداری در تاریخ اسلامی]] - [[فلسفه عزاداری در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[فلسفه عزاداری در قرآن]] - [[فلسفه عزاداری در تاریخ اسلامی]] - [[فلسفه عزاداری در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}


==[[فلسفه اقامه مجلس عزا]]==
== [[فلسفه اقامه مجلس عزا]] ==
چرا [[ائمه دین]] این همه تأکید کردند که [[مجلس عزا]] به پا دارید؟ این هم به همین دلیل که عرض کردم، چون [[امام حسین]]{{ع}} کشته نشد برای [[منفعت]] شخصی و [[دنیایی]]، امام حسین{{ع}} کشته نشد. برای اینکه خودش را فدای [[گناهان]] [[امت]] کرده باشد، امام حسین{{ع}} در راه [[حق]] کشته شد، در راه [[مبارزه با باطل]] کشته شد، ائمه دین خواستند [[مکتب امام حسین]]{{ع}} در [[دنیا]] باقی بماند، [[شهادت امام حسین]]{{ع}} به صورت یک [[مکتب]]، مکتب [[مبارزه]] حق با [[باطل]] برای همیشه باقی و جاودان بماند.
چرا [[ائمه دین]] این همه تأکید کردند که [[مجلس عزا]] به پا دارید؟ این هم به همین دلیل که عرض کردم، چون [[امام حسین]] {{ع}} کشته نشد برای [[منفعت]] شخصی و [[دنیایی]]، امام حسین {{ع}} کشته نشد. برای اینکه خودش را فدای [[گناهان]] [[امت]] کرده باشد، امام حسین {{ع}} در راه [[حق]] کشته شد، در راه [[مبارزه با باطل]] کشته شد، ائمه دین خواستند [[مکتب امام حسین]] {{ع}} در [[دنیا]] باقی بماند، [[شهادت امام حسین]] {{ع}} به صورت یک [[مکتب]]، مکتب [[مبارزه]] حق با [[باطل]] برای همیشه باقی و جاودان بماند.
و الا چه فایده به حال امام حسین{{ع}} که ما [[گریه]] بکنیم یا نکنیم و چه فایده به حال خود ما دارد که صرفاً بنشینیم یک مقدار گریه کنیم و بلند شویم و برویم! [[ائمه]] دین‌{{عم}} خواستند [[قیام امام حسین]]{{ع}} به صورت یک مکتب و به صورت یک مشعل فروزان همیشه باقی بماند. این یک چراغی است از حق، از [[حقیقت]] [[دوستی]]، از حقیقت خواهی، این یک ندایی است از [[حق‌طلبی]]، از [[حریت]]، از [[آزادی]]، این مکتب حریت و این مکتب آزادی و این مکتب [[مبارزه با ظلم]] را آنها خواستند برای همیشه باقی و جاودان بماند.
و الا چه فایده به حال امام حسین {{ع}} که ما [[گریه]] بکنیم یا نکنیم و چه فایده به حال خود ما دارد که صرفاً بنشینیم یک مقدار گریه کنیم و بلند شویم و برویم! [[ائمه]] دین‌{{عم}} خواستند [[قیام امام حسین]] {{ع}} به صورت یک مکتب و به صورت یک مشعل فروزان همیشه باقی بماند. این یک چراغی است از حق، از [[حقیقت]] [[دوستی]]، از حقیقت خواهی، این یک ندایی است از [[حق‌طلبی]]، از [[حریت]]، از [[آزادی]]، این مکتب حریت و این مکتب آزادی و این مکتب [[مبارزه با ظلم]] را آنها خواستند برای همیشه باقی و جاودان بماند.
در [[زمان]] خود [[ائمه اطهار]]{{عم}} که این [[دستور]] صادر شد سبب شد که جریانی زنده و فعال و انقلابی به وجود آید. [[نام امام حسین]]{{ع}} [[شعار]] [[انقلاب]] علیه [[ظلم]] گشت. یک عده شاعر انقلابی به وجود آمد: کمیت [[اسدی]] به وجود آمد، [[دعبل]] خراعی به وجود آمد. [[دعبل خزاعی]] می‌دانید کیست؟ کمیت اسدی می‌دانید کیست؟ اینها دو نفر [[روضه]] خوانند اما نه مثل روضه خوانی من، دو نفر شاعرند، مرثیه‌گو اما نه مثل مرثیه‌گويی‌های محتشم و غیره.
در [[زمان]] خود [[ائمه اطهار]] {{عم}} که این [[دستور]] صادر شد سبب شد که جریانی زنده و فعال و انقلابی به وجود آید. [[نام امام حسین]] {{ع}} [[شعار]] [[انقلاب]] علیه [[ظلم]] گشت. یک عده شاعر انقلابی به وجود آمد: کمیت [[اسدی]] به وجود آمد، [[دعبل]] خراعی به وجود آمد. [[دعبل خزاعی]] می‌دانید کیست؟ کمیت اسدی می‌دانید کیست؟ اینها دو نفر [[روضه]] خوانند اما نه مثل روضه خوانی من، دو نفر شاعرند، مرثیه‌گو اما نه مثل مرثیه‌گويی‌های محتشم و غیره.


دلم می‌خواهد شما اشعار کمیت اسدی، اشعار دعبل خزاعی و اشعار ابن الرومی و اشعار [[ابوفراس حمدانی]] که به [[عربی]] است با همین اشعار محتشم که هزار تا [[خواب]] برایش نقل می‌کنند مقایسه کنید و ببینید آنها کجا و اینها کجا! آنها دارند [[مکتب امام حسین]]{{ع}} را نشان می‌دهند، کمیت [[اسدی]] با همان اشعارش از یک [[سپاه]] بیشتر برای [[بنی امیه]] ضرر داشته این مرد کی بود؟ یک [[روضه]] خوان بود اما چه روضه خوانی؟ آیا روضه خوانی بود که بیاید چهار تا [[شعر]] مفت بخواند و [[پول]] بگیرد و برود؟ شعر می‌گفت که تکان می‌داد [[دنیا]] را، تکان می‌داد [[دستگاه خلافت]] وقت را.
دلم می‌خواهد شما اشعار کمیت اسدی، اشعار دعبل خزاعی و اشعار ابن الرومی و اشعار [[ابوفراس حمدانی]] که به [[عربی]] است با همین اشعار محتشم که هزار تا [[خواب]] برایش نقل می‌کنند مقایسه کنید و ببینید آنها کجا و اینها کجا! آنها دارند [[مکتب امام حسین]] {{ع}} را نشان می‌دهند، کمیت [[اسدی]] با همان اشعارش از یک [[سپاه]] بیشتر برای [[بنی امیه]] ضرر داشته این مرد کی بود؟ یک [[روضه]] خوان بود اما چه روضه خوانی؟ آیا روضه خوانی بود که بیاید چهار تا [[شعر]] مفت بخواند و [[پول]] بگیرد و برود؟ شعر می‌گفت که تکان می‌داد [[دنیا]] را، تکان می‌داد [[دستگاه خلافت]] وقت را.


[[عبدالله بن حسن بن علی]] معروف به [[عبدالله محض]]، تحت تأثیر شعرهای کمیت قرار گرفت و به عنوان [[صله]] آن ابیات جاندار، [[سند]] مزرعه خود را آورد داد به کمیت، کمیت گفت محال و ممتنع است که بگیرم. من [[مرثیه‌خوان]] [[سیدالشهداء]] هستم، من برای [[خدا]] مرثیه گفته‌ام، پول نمی‌گیرم. [[اصرار]] فوق‌العاده کرد، بالاخره گرفت.
[[عبدالله بن حسن بن علی]] معروف به [[عبدالله محض]]، تحت تأثیر شعرهای کمیت قرار گرفت و به عنوان [[صله]] آن ابیات جاندار، [[سند]] مزرعه خود را آورد داد به کمیت، کمیت گفت محال و ممتنع است که بگیرم. من [[مرثیه‌خوان]] [[سیدالشهداء]] هستم، من برای [[خدا]] مرثیه گفته‌ام، پول نمی‌گیرم. [[اصرار]] فوق‌العاده کرد، بالاخره گرفت.
خط ۱۴: خط ۱۴:
این مرد به خاطر همین اشعار و همین نوع [[مرثیه‌خوانی]] چه [[سختی‌ها]] کشید و چه روزگارها دید و به چه وضع او را کشتند. این مرد را گرفتند و در [[خانه]] [[یوسف بن عمر]] ثقفی که [[حاکم]] آن [[روز]] [[کوفه]] بود هشت نفر ریختند سرش، شمشیرها به بدنش زدند، آخرین حرفی که در آخرین نفس گفت این بود: {{عربی|اللهم آل محمد اللهم آل محمد}} خدایا [[اهل بیت]] [[پیغمبر]]، خدایا اهل بیت پیغمبر، این آخرین کلمه‌ای بود که به زبان این مرد آمد.
این مرد به خاطر همین اشعار و همین نوع [[مرثیه‌خوانی]] چه [[سختی‌ها]] کشید و چه روزگارها دید و به چه وضع او را کشتند. این مرد را گرفتند و در [[خانه]] [[یوسف بن عمر]] ثقفی که [[حاکم]] آن [[روز]] [[کوفه]] بود هشت نفر ریختند سرش، شمشیرها به بدنش زدند، آخرین حرفی که در آخرین نفس گفت این بود: {{عربی|اللهم آل محمد اللهم آل محمد}} خدایا [[اهل بیت]] [[پیغمبر]]، خدایا اهل بیت پیغمبر، این آخرین کلمه‌ای بود که به زبان این مرد آمد.


آیا [[دعبل بن علی خزاعی]] را می‌شناسید؟ خودش می‌گفت ۵۰ سال است که دار خودم را روی دوش گرفته‌ام و راه می‌روم! ببینید [[ارزش]] ادبی این دو نفر مرثیه‌گو که [[ائمه دین]] اینها را درست کردند چه بوده؟ ببینید آیا اینها صرفاً یک مرثیه‌گو هستند، [[مرثیه‌خوان]] هستند؟ آنها مرثیه گفته‌اند اما نه به صورت عمه من غریبم! [[حماسه‌ها]] گفته‌اند چه حماسه‌هایی! یک قصیده آنها به اندازه یک [[سلسله]] مقالات که یک نفر متفکر انقلابی بنویسد اثر دارد، اینها در زیر چتر [[مرثیه]] [[سالار شهیدان]] [[امام حسین]]{{ع}} چه انتقادهای لاذع و گزنده‌ای از [[بنی امیه]] و از [[بنی‌عباس]] کردند و چه‌ها بر سر آنها آوردند؟
آیا [[دعبل بن علی خزاعی]] را می‌شناسید؟ خودش می‌گفت ۵۰ سال است که دار خودم را روی دوش گرفته‌ام و راه می‌روم! ببینید [[ارزش]] ادبی این دو نفر مرثیه‌گو که [[ائمه دین]] اینها را درست کردند چه بوده؟ ببینید آیا اینها صرفاً یک مرثیه‌گو هستند، [[مرثیه‌خوان]] هستند؟ آنها مرثیه گفته‌اند اما نه به صورت عمه من غریبم! [[حماسه‌ها]] گفته‌اند چه حماسه‌هایی! یک قصیده آنها به اندازه یک [[سلسله]] مقالات که یک نفر متفکر انقلابی بنویسد اثر دارد، اینها در زیر چتر [[مرثیه]] [[سالار شهیدان]] [[امام حسین]] {{ع}} چه انتقادهای لاذع و گزنده‌ای از [[بنی امیه]] و از [[بنی‌عباس]] کردند و چه‌ها بر سر آنها آوردند؟


شما می‌شنوید [[متوکل]] [[دستور]] داد [[قبر]] [[حسین بن علی]]{{ع}} را آب بندند و کسی نرود به [[زیارت امام حسین]]{{ع}}، اگر کسی می‌رود دستش را ببرند. اگر کسی اسم حسین بن علی{{ع}} را ببرد چنین و چنان بکنند. لابد [[خیال]] می‌کنید این [[آدم]] یعنی متوکل فقط گرفتار یک [[عقده]] [[روحی]] بود، یک [[دشمنی]] و یک [[کینه]] بی‌منطقی با نام حسین بن علی{{ع}} داشت. نه آقا، آن [[روز]] نام حسین بن علی{{ع}} در اثر توصیه و تأکیدهای [[ائمه]] به [[عزاداری]] و در اثر به وجود آمدن امثال کمیت‌ها و [[دعبل]] بن علی‌ها [[پدر]] متوکل را در می‌آورد! متوکل می‌دید هر یک از اینها به اندازه یک [[سپاه]] علیه او مؤثر هستند، می‌دید نام حسین [[شهید]] از خود حسین زنده برای او و امثال او کمتر مزاحم نیست.
شما می‌شنوید [[متوکل]] [[دستور]] داد [[قبر]] [[حسین بن علی]] {{ع}} را آب بندند و کسی نرود به [[زیارت امام حسین]] {{ع}}، اگر کسی می‌رود دستش را ببرند. اگر کسی اسم حسین بن علی {{ع}} را ببرد چنین و چنان بکنند. لابد [[خیال]] می‌کنید این [[آدم]] یعنی متوکل فقط گرفتار یک [[عقده]] [[روحی]] بود، یک [[دشمنی]] و یک [[کینه]] بی‌منطقی با نام حسین بن علی {{ع}} داشت. نه آقا، آن [[روز]] نام حسین بن علی {{ع}} در اثر توصیه و تأکیدهای [[ائمه]] به [[عزاداری]] و در اثر به وجود آمدن امثال کمیت‌ها و [[دعبل]] بن علی‌ها [[پدر]] متوکل را در می‌آورد! متوکل می‌دید هر یک از اینها به اندازه یک [[سپاه]] علیه او مؤثر هستند، می‌دید نام حسین [[شهید]] از خود حسین زنده برای او و امثال او کمتر مزاحم نیست.


چون ائمه دین در اثر همین توصیه و [[دستورها]] نگذاشتند حسین بن علی{{ع}} بمیرد، به صورت یک [[فکر]]، به صورت یک ایده، به صورت یک [[عقیده]] [[مبارزه با ظلم]]، حسین را زنده نگه داشتند. متوکل هم به حساب خودش خوب حساب کرده بود، حساب کرده بود بلکه بتواند این فکر را و این ذکر را و این ایده را و این عقیده را از بین ببرد. و الا خیلی هم آدم عاقلی بود، آدم [[مقدس]] مآبی هم بود. هیچ عقده روحی و شخصی درباره حسین بن علی{{ع}} نداشت، اما می‌دید حسین با همین مرثیه‌خوانی‌ها به صورت یک [[مکتب]] در آمده است که دیگر [[متوکل]] نمی‌تواند متوکل باشد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[خطابه و منبر (مقاله)|مقاله «خطابه و منبر»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۶ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۶]] ص ۲۰.</ref>
چون ائمه دین در اثر همین توصیه و [[دستورها]] نگذاشتند حسین بن علی {{ع}} بمیرد، به صورت یک [[فکر]]، به صورت یک ایده، به صورت یک [[عقیده]] [[مبارزه با ظلم]]، حسین را زنده نگه داشتند. متوکل هم به حساب خودش خوب حساب کرده بود، حساب کرده بود بلکه بتواند این فکر را و این ذکر را و این ایده را و این عقیده را از بین ببرد. و الا خیلی هم آدم عاقلی بود، آدم [[مقدس]] مآبی هم بود. هیچ عقده روحی و شخصی درباره حسین بن علی {{ع}} نداشت، اما می‌دید حسین با همین مرثیه‌خوانی‌ها به صورت یک [[مکتب]] در آمده است که دیگر [[متوکل]] نمی‌تواند متوکل باشد.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[خطابه و منبر (مقاله)|مقاله «خطابه و منبر»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۶ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۶]] ص ۲۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش