جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
تنظیم امور جامعه نیازمند وجود [[قانون]] و مقرراتی که اجرای آنها، [[رشد]] و توسعه [[جامعه]] را نتیجه بدهد و یکی از اصول [[نظامهای سیاسی]]، قانون و '''[[قانونگرایی]]''' است. بقای هر [[حکومت]] و [[اصلاح]] امور هر جامعهای، بدون پایبندی [[مردم]] به [[قوانین]] و مقررات، امکانپذیر نیست. پایه [[نظم]] و [[امنیت]] و جریان صحیح امور و ایجاد شرایط مناسب برای تأمین [[حقوق]] و [[مصالح مردم]]، بر قانون [[استوار]] است و قانون، تا زمانی که به اجرا در نیاید و همگان بدان پایبند نباشند، صِرف وضع و تصویب آن، اثری ندارد. | تنظیم امور جامعه نیازمند وجود [[قانون]] و مقرراتی که اجرای آنها، [[رشد]] و توسعه [[جامعه]] را نتیجه بدهد و یکی از اصول [[نظامهای سیاسی]]، قانون و '''[[قانونگرایی]]''' است. بقای هر [[حکومت]] و [[اصلاح]] امور هر جامعهای، بدون پایبندی [[مردم]] به [[قوانین]] و مقررات، امکانپذیر نیست. پایه [[نظم]] و [[امنیت]] و جریان صحیح امور و ایجاد شرایط مناسب برای تأمین [[حقوق]] و [[مصالح مردم]]، بر قانون [[استوار]] است و قانون، تا زمانی که به اجرا در نیاید و همگان بدان پایبند نباشند، صِرف وضع و تصویب آن، اثری ندارد. | ||
==قانونمداری از [[اصول نظام سیاسی اسلام]]== | == قانونمداری از [[اصول نظام سیاسی اسلام]] == | ||
هر جامعه برای تنظیم و [[آراستگی]] امور خود، [[نیازمند]] [[قانون]] و مقرراتی است که اجرای آنها، رشد و توسعه جامعه را نتیجه بدهد. در جامعهای که بر مدار [[عدالت]] میچرخد، از شاخصهای اصلی آن تکیه بر قانون و قانونگرایی است. معنای صریح و روشن قانونگرایی در [[نظام اسلامی]] را میتوان از [[کلام]] معمار [[انقلاب اسلامی]]، [[امام خمینی]]، دریافت؛ چنانکه میفرماید: “در [[اسلام]] [[قانون]] [[حکومت]] میکند، [[پیغمبر اکرم]] هم تابع قانون بود، تابع [[قانون الهی]]، نمیتوانست [[تخلف]] بکند”<ref>صحیفه نور، ج۱۰، ص۲۹.</ref>. | هر جامعه برای تنظیم و [[آراستگی]] امور خود، [[نیازمند]] [[قانون]] و مقرراتی است که اجرای آنها، رشد و توسعه جامعه را نتیجه بدهد. در جامعهای که بر مدار [[عدالت]] میچرخد، از شاخصهای اصلی آن تکیه بر قانون و قانونگرایی است. معنای صریح و روشن قانونگرایی در [[نظام اسلامی]] را میتوان از [[کلام]] معمار [[انقلاب اسلامی]]، [[امام خمینی]]، دریافت؛ چنانکه میفرماید: “در [[اسلام]] [[قانون]] [[حکومت]] میکند، [[پیغمبر اکرم]] هم تابع قانون بود، تابع [[قانون الهی]]، نمیتوانست [[تخلف]] بکند”<ref>صحیفه نور، ج۱۰، ص۲۹.</ref>. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
در اصل دیگری، تساوی جنس [[زن]] و مرد در مقابل قانون را اینگونه بیان میکند: “همه افراد [[ملت]]، اعم از زن و مرد، یکسان در [[حمایت]] قانون قرار دارند و از همه [[حقوق انسانی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] با رعایت [[موازین]] اسلام برخوردارند”<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل بیستم.</ref>. | در اصل دیگری، تساوی جنس [[زن]] و مرد در مقابل قانون را اینگونه بیان میکند: “همه افراد [[ملت]]، اعم از زن و مرد، یکسان در [[حمایت]] قانون قرار دارند و از همه [[حقوق انسانی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] با رعایت [[موازین]] اسلام برخوردارند”<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل بیستم.</ref>. | ||
قانونمداری عملی را میتوان در [[زندگی]] [[پیشوایان دینی]] به فراوانی [[مشاهده]] نمود؛ چنانچه [[سیره]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شواهد زیادی از تساوی [[آحاد]] [[جامعه]] در پیشگاه قانون به ما معرفی میکند<ref>مواردی که [[رسول خدا]]{{صل}} و امیرالمؤمنین{{ع}} خود و کسان خود را در برابر قانون یکسان دیدهاند، فراوانند؛ از جمله: | قانونمداری عملی را میتوان در [[زندگی]] [[پیشوایان دینی]] به فراوانی [[مشاهده]] نمود؛ چنانچه [[سیره]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} شواهد زیادی از تساوی [[آحاد]] [[جامعه]] در پیشگاه قانون به ما معرفی میکند<ref>مواردی که [[رسول خدا]] {{صل}} و امیرالمؤمنین {{ع}} خود و کسان خود را در برابر قانون یکسان دیدهاند، فراوانند؛ از جمله: | ||
# [[ابی العاص]] (شوهر [[زینب]] [[دختر رسول خدا]]) در [[جنگ بدر]]، [[اسیر]] [[مسلمانان]] گردید. [[قریش]] برای [[آزادی]] [[اسیران]] اموالی فرستادند که در میان آن گردنبندی بود که زینب برای آزادی شوهرش فرستاده بود. این گردنبند از [[خدیجه]]، [[همسر]] [[وفادار]] [[پیامبر]]{{صل}} بود که برای جهاز دخترش داده بود. [[رسول خدا]] با دیدن گردنبند سخت متأثر شد. به [[مسلمانان]] فرمود: این گردنبند دختر من است که برای فدیه شوهرش فرستاده، اگر خواستید از [[حق]] خود درگذرید و فدیه را برگردانید و [[اسیر]] را [[آزاد]] نمایید. مسلمانان به [[اختیار]] خود چنین کردند. [[رسول اکرم]]{{صل}}، مسلمانان را در [[مسجد]] جمع نموده، فرمود: هر کس از شما بر من حق و مظلمهای دارد بایستد و حق خود را باز ستاند. مردی به نام “سوارة بن قیس” عرض کرد: در بازگشت از [[طائف]] بر شتر “غضباء” سوار بودی، خواستی تازیانه یا عصارا بر شتر بزنی، به شکم من اصابت کرد. همان تازیانه یا [[عصا]] را حاضر کردند و آن [[حضرت]] آماده [[قصاص]] گردید؛ ولی آن مرد از حق خود درگذشت و به جای قصاص بر [[بدن]] [[پیامبر]] بوسه زد. امیرالمؤمنین علی{{ع}} تقاضای برادرش [[عقیل]] را که یک صاع گندم از [[بیتالمال]] بود، با نزدیک کردن قطعه آهنی تفتیده، رد نموده، فرمود: تو از یک قطعه آهنی تفتیده که دست [[انسان]] به [[شوخی]] آن را سرخ کرده، چنین مینالی؛ ولی مرا به سوی آتشی فرا میخوانی که [[غضب]] خدای [[جبار]] آن را برافروخته است؟ | # [[ابی العاص]] (شوهر [[زینب]] [[دختر رسول خدا]]) در [[جنگ بدر]]، [[اسیر]] [[مسلمانان]] گردید. [[قریش]] برای [[آزادی]] [[اسیران]] اموالی فرستادند که در میان آن گردنبندی بود که زینب برای آزادی شوهرش فرستاده بود. این گردنبند از [[خدیجه]]، [[همسر]] [[وفادار]] [[پیامبر]] {{صل}} بود که برای جهاز دخترش داده بود. [[رسول خدا]] با دیدن گردنبند سخت متأثر شد. به [[مسلمانان]] فرمود: این گردنبند دختر من است که برای فدیه شوهرش فرستاده، اگر خواستید از [[حق]] خود درگذرید و فدیه را برگردانید و [[اسیر]] را [[آزاد]] نمایید. مسلمانان به [[اختیار]] خود چنین کردند. [[رسول اکرم]] {{صل}}، مسلمانان را در [[مسجد]] جمع نموده، فرمود: هر کس از شما بر من حق و مظلمهای دارد بایستد و حق خود را باز ستاند. مردی به نام “سوارة بن قیس” عرض کرد: در بازگشت از [[طائف]] بر شتر “غضباء” سوار بودی، خواستی تازیانه یا عصارا بر شتر بزنی، به شکم من اصابت کرد. همان تازیانه یا [[عصا]] را حاضر کردند و آن [[حضرت]] آماده [[قصاص]] گردید؛ ولی آن مرد از حق خود درگذشت و به جای قصاص بر [[بدن]] [[پیامبر]] بوسه زد. امیرالمؤمنین علی {{ع}} تقاضای برادرش [[عقیل]] را که یک صاع گندم از [[بیتالمال]] بود، با نزدیک کردن قطعه آهنی تفتیده، رد نموده، فرمود: تو از یک قطعه آهنی تفتیده که دست [[انسان]] به [[شوخی]] آن را سرخ کرده، چنین مینالی؛ ولی مرا به سوی آتشی فرا میخوانی که [[غضب]] خدای [[جبار]] آن را برافروخته است؟ | ||
#واکنش [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} وقتی گردنبندی از بیتالمال را به گردن یکی از دخترانش میبیند عبرتآموز ضابطهگرایان است: به [[نقل]] [[طبری]] با [[سلسله]] [[سند]] از [[ابن ابی رافع]] آن حضرت با [[مشاهده]] گردنبند فرمود: به [[خداوند]] [[سوگند]] دستش را [[قطع]] میکنم. ابن ابی رافع میگوید عرض کردم یا [[امیرالمؤمنین]]، به [[خدا]] سوگند من آن را به [[مسؤولیت]] خودم به گرن دختر [[برادر]] خود بستهام. آنگاه حضرت آرام شد.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۰.</ref> | # واکنش [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} وقتی گردنبندی از بیتالمال را به گردن یکی از دخترانش میبیند عبرتآموز ضابطهگرایان است: به [[نقل]] [[طبری]] با [[سلسله]] [[سند]] از [[ابن ابی رافع]] آن حضرت با [[مشاهده]] گردنبند فرمود: به [[خداوند]] [[سوگند]] دستش را [[قطع]] میکنم. ابن ابی رافع میگوید عرض کردم یا [[امیرالمؤمنین]]، به [[خدا]] سوگند من آن را به [[مسؤولیت]] خودم به گرن دختر [[برادر]] خود بستهام. آنگاه حضرت آرام شد.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۰.</ref> | ||
==قانونمداری از وظایف شهروندی== | == قانونمداری از وظایف شهروندی == | ||
[[التزام به قوانین و مقررات]] از [[وظایف شهروندی]] است. در بیان [[علوی]] میان “[[وفاداری به حکومت]]” و “[[پیروی از زمامدار]]” تفکیک قائل شده است. مهمترین تفاوت آنها این است که “وفاداری به [[حکومت]] و [[بیعت]] با حاکم”، [[پایبندی]] به اصل و اساس حکومت و بیعت با [[حاکم]] است، ولی “اطاعت از حاکم”، پایبندی نسبت به هر یک از [[اوامر]] او و هر کدام از [[قوانین]] حکومت است. امروزه که [[حکومتها]] از “حکومت فرد” به “حکومت قانون” [[تغییر]] کردهاند، [[درک]] این معنا آسانتر است. “وفاداری به حکومت” غیر از “قبول و [[وفاداری]] به صاحب منصبان” است، چنانکه تلاش برای “براندازی حکومت” غیر از تلاش برای “کنار زدن افراد از [[منصب]] و جایگزین کردن دیگران به جای آنان” است. در حکومتهای امروزی فعالیت حزبی در چارچوب قوانین یک [[کشور]] برای [[دستیابی به قدرت]] به رسمیت شناخته شده، اما تلاش برای براندازی یک حکومت و جایگزین کردن [[حکومتی]] دیگر، نه تنها رسمیت ندارد، بلکه [[جرم]] سنگینی است. “پایبندی به قوانین” هرچند یک [[ارزش]] و [[وظیفه]] است، اما “زیر پا نهادن یک قانون” هرگز با جرم “براندازی” یکسان نیست. | [[التزام به قوانین و مقررات]] از [[وظایف شهروندی]] است. در بیان [[علوی]] میان “[[وفاداری به حکومت]]” و “[[پیروی از زمامدار]]” تفکیک قائل شده است. مهمترین تفاوت آنها این است که “وفاداری به [[حکومت]] و [[بیعت]] با حاکم”، [[پایبندی]] به اصل و اساس حکومت و بیعت با [[حاکم]] است، ولی “اطاعت از حاکم”، پایبندی نسبت به هر یک از [[اوامر]] او و هر کدام از [[قوانین]] حکومت است. امروزه که [[حکومتها]] از “حکومت فرد” به “حکومت قانون” [[تغییر]] کردهاند، [[درک]] این معنا آسانتر است. “وفاداری به حکومت” غیر از “قبول و [[وفاداری]] به صاحب منصبان” است، چنانکه تلاش برای “براندازی حکومت” غیر از تلاش برای “کنار زدن افراد از [[منصب]] و جایگزین کردن دیگران به جای آنان” است. در حکومتهای امروزی فعالیت حزبی در چارچوب قوانین یک [[کشور]] برای [[دستیابی به قدرت]] به رسمیت شناخته شده، اما تلاش برای براندازی یک حکومت و جایگزین کردن [[حکومتی]] دیگر، نه تنها رسمیت ندارد، بلکه [[جرم]] سنگینی است. “پایبندی به قوانین” هرچند یک [[ارزش]] و [[وظیفه]] است، اما “زیر پا نهادن یک قانون” هرگز با جرم “براندازی” یکسان نیست. | ||
به دیگر سخن، “وفاداری”، نسبت به اساس حکومت مطرح میشود، ولی “اطاعت”، نسبت به هر یک از فرمانها یا قوانین و مقررات. از اینرو، اگر کسی در بعضی از موارد، به هر علتی، از یکی از قوانین [[سرپیچی]] کند، لزوماً به معنای “بیوفایی نسبت به حکومت و بیعتشکنی” نیست. به همین جهت، در [[کلمات امام علی]]{{ع}} [[بیعتشکنی]] تخلفی بسیار بزرگ توصیف شده که [[مجازات]] سنگین دارد، در حالی که [[نافرمانی]] از یکی از قوانین، مجازاتی متناسب با اهمیت آن [[قانون]] و [[دستور]] دارد. | به دیگر سخن، “وفاداری”، نسبت به اساس حکومت مطرح میشود، ولی “اطاعت”، نسبت به هر یک از فرمانها یا قوانین و مقررات. از اینرو، اگر کسی در بعضی از موارد، به هر علتی، از یکی از قوانین [[سرپیچی]] کند، لزوماً به معنای “بیوفایی نسبت به حکومت و بیعتشکنی” نیست. به همین جهت، در [[کلمات امام علی]] {{ع}} [[بیعتشکنی]] تخلفی بسیار بزرگ توصیف شده که [[مجازات]] سنگین دارد، در حالی که [[نافرمانی]] از یکی از قوانین، مجازاتی متناسب با اهمیت آن [[قانون]] و [[دستور]] دارد. | ||
اینکه [[فلسفه]] [[حق]] آمریّت حکومت چیست و از کجا سرچشمه میگیرد؟ تأثیری در این بحث ندارد؛ زیرا لازمۀ [[جعل]] این حق برای حکومت از جانب [[خداوند]] یا [[مردم]]، [[الزام]] [[شهروندان]] به [[پیروی]] از اوامر حکومتی است. بدون این الزام جعل حق آمریّت [[لغو]] و [[بیهوده]] خواهد بود. در عین حال، در [[فقه سیاسی]] همانگونه که بر [[ولایت]] [[زمامدار]] [[جامعه]] [[دلیل]] اقامه میشود، بر [[لزوم]] پیروی از [[احکام]] او و [[پایبندی]] به [[قوانین]] و مقررات نیز به [[دلایل عقلی]]<ref>ر.ک: منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه وفقه الدولة الاسلامیه، ج۱، ص۳۰.</ref> و [[نقلی]]<ref>به عنوان نمونه از قرآن: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹؛ و از روایات: “ابنعباس از پیامبر اکرم{{صل}} نقل کرده که حضرت فرمود: {{متن حدیث|اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ}}؛ “بشنوید و پیروی کنید از کسی که خداوند به او ولایت امر داده است، زیرا اطاعت از او (یا ولایت امر)، موجب استقرار و نظام بخشیدن و تحقّق اسلام است” (شیخ مفید، مجالس، ص۷).</ref> استناد میشود. | اینکه [[فلسفه]] [[حق]] آمریّت حکومت چیست و از کجا سرچشمه میگیرد؟ تأثیری در این بحث ندارد؛ زیرا لازمۀ [[جعل]] این حق برای حکومت از جانب [[خداوند]] یا [[مردم]]، [[الزام]] [[شهروندان]] به [[پیروی]] از اوامر حکومتی است. بدون این الزام جعل حق آمریّت [[لغو]] و [[بیهوده]] خواهد بود. در عین حال، در [[فقه سیاسی]] همانگونه که بر [[ولایت]] [[زمامدار]] [[جامعه]] [[دلیل]] اقامه میشود، بر [[لزوم]] پیروی از [[احکام]] او و [[پایبندی]] به [[قوانین]] و مقررات نیز به [[دلایل عقلی]]<ref>ر. ک: منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه وفقه الدولة الاسلامیه، ج۱، ص۳۰.</ref> و [[نقلی]]<ref>به عنوان نمونه از قرآن: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹؛ و از روایات: “ابنعباس از پیامبر اکرم {{صل}} نقل کرده که حضرت فرمود: {{متن حدیث|اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ}}؛ “بشنوید و پیروی کنید از کسی که خداوند به او ولایت امر داده است، زیرا اطاعت از او (یا ولایت امر)، موجب استقرار و نظام بخشیدن و تحقّق اسلام است” (شیخ مفید، مجالس، ص۷).</ref> استناد میشود. | ||
افزون بر آن، بقای هر [[حکومت]] و [[اصلاح]] امور هر جامعهای، بدون پایبندی [[مردم]] به قوانین و مقررات، امکانپذیر نیست. پایه [[نظم]] و [[امنیت]] و جریان صحیح امور و ایجاد شرایط مناسب برای تأمین [[حقوق]] و [[مصالح مردم]]، بر [[قانون]] [[استوار]] است و قانون، تا زمانی که به [[اجرا]] در نیاید و همگان بدان پایبند نباشند، صِرف وضع و تصویب آن، اثری ندارد. | افزون بر آن، بقای هر [[حکومت]] و [[اصلاح]] امور هر جامعهای، بدون پایبندی [[مردم]] به قوانین و مقررات، امکانپذیر نیست. پایه [[نظم]] و [[امنیت]] و جریان صحیح امور و ایجاد شرایط مناسب برای تأمین [[حقوق]] و [[مصالح مردم]]، بر [[قانون]] [[استوار]] است و قانون، تا زمانی که به [[اجرا]] در نیاید و همگان بدان پایبند نباشند، صِرف وضع و تصویب آن، اثری ندارد. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
ناگفته نماند که [[اطاعت]] از [[زمامداران]] [[جامعه]] و پایبندی به قوانین و مقررات در [[جامعه اسلامی]] مطلق و بیقید و شرط نبوده و مشروط به شرایطی است. از آن جمله اینکه: زمامداران واجد شرایط بوده و [[شایستگی]] [[تصدی]] [[مناصب]] را داشته باشند<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}} «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>؛ [[شهروندان]] را به [[نافرمانی خداوند]] فرانخوانند و دستوراتشان [[مطابق با حق]] باشد<ref>{{متن حدیث|لَا طَاعَةَ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِي الْمَعْرُوفِ}} نهجالبلاغه، نامه ۳۸؛ {{متن حدیث|فاسمعوا له و اطیعوا امره فی ما طابق الحق}} (هندی، کنزالعمّال، ج۵، ص۷۹۱).</ref>، به تعبیر دیگر، [[قوانین]] و مقررات مطابق با [[موازین شریعت]] [[الهی]] باشد؛ [[زمامداران]] [[جامعه]] به [[وظایف]] خویش در قبال شهروندان عمل کنند، آنگاه [[انتظار]] [[پیروی]] [[مردم]] را داشته باشند<ref>{{متن حدیث|فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْكُمُ النِّعْمَةُ وَ لِي عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ وَ أَلَّا تَنْكُصُوا عَنْ دَعْوَةٍ وَ لَا تُفَرِّطُوا فِي صَلَاحٍ}}؛ “چنانکه من وظایفم را انجام دادم بر خداوند است که نعمتش را بر شما تمام کند و وظیفه شما نسبت به من اطاعت و پیروی است و اینکه از فرمان حق روبر مگردانید و در کاری که صلاح بدانم، کوتاهی نکنید” (نهجالبلاغه، نامه ۵۰).</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۳۳.</ref> | ناگفته نماند که [[اطاعت]] از [[زمامداران]] [[جامعه]] و پایبندی به قوانین و مقررات در [[جامعه اسلامی]] مطلق و بیقید و شرط نبوده و مشروط به شرایطی است. از آن جمله اینکه: زمامداران واجد شرایط بوده و [[شایستگی]] [[تصدی]] [[مناصب]] را داشته باشند<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}} «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>؛ [[شهروندان]] را به [[نافرمانی خداوند]] فرانخوانند و دستوراتشان [[مطابق با حق]] باشد<ref>{{متن حدیث|لَا طَاعَةَ فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِي الْمَعْرُوفِ}} نهجالبلاغه، نامه ۳۸؛ {{متن حدیث|فاسمعوا له و اطیعوا امره فی ما طابق الحق}} (هندی، کنزالعمّال، ج۵، ص۷۹۱).</ref>، به تعبیر دیگر، [[قوانین]] و مقررات مطابق با [[موازین شریعت]] [[الهی]] باشد؛ [[زمامداران]] [[جامعه]] به [[وظایف]] خویش در قبال شهروندان عمل کنند، آنگاه [[انتظار]] [[پیروی]] [[مردم]] را داشته باشند<ref>{{متن حدیث|فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْكُمُ النِّعْمَةُ وَ لِي عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ وَ أَلَّا تَنْكُصُوا عَنْ دَعْوَةٍ وَ لَا تُفَرِّطُوا فِي صَلَاحٍ}}؛ “چنانکه من وظایفم را انجام دادم بر خداوند است که نعمتش را بر شما تمام کند و وظیفه شما نسبت به من اطاعت و پیروی است و اینکه از فرمان حق روبر مگردانید و در کاری که صلاح بدانم، کوتاهی نکنید” (نهجالبلاغه، نامه ۵۰).</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۳۳.</ref> | ||
== پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم == | ||
* [[اصول نظام سیاسی اسلام چیست؟ (پرسش)]] | * [[اصول نظام سیاسی اسلام چیست؟ (پرسش)]] | ||