جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
قدرتطلبی و [[رقابت]] بر سر [[قدرت]] نیز از دیگر چالشهای فراروی نظام اخلاقی است. اصل قدرت و [[حکومت]] و [[اداره امور]] [[مردم]] امری مطلوب است و [[انبیا]] و [[اولیا]] نیز در همین جهت گام برداشتهاند اما آنچه که اخلاق را [[فاسد]] نموده و [[ملتها]] را به [[تباهی]] میکشاند قدرتطلبی و طاغوتگرایی است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۷.</ref>. چنانکه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز عهدهداری حکومت را برای قدرتطلبی و رقابت بر سر [[قدرت سیاسی]] نمیداند بلکه آن را در جهت [[نجات]] [[مظلومان]] از دست [[ستمکاران]] به کار میبندد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳ (۵۰)؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ص۵۵-۵۶.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} نیز [[قیام]] خود را در همین جهت دانسته است<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۳/۳/۱۳۷۸.</ref>. ازاین رو [[امام خمینی]] قیام خود و [[ملت]] [[مسلمان]] [[ایران]] را در جهت رقابت بر سر به دست آوردن قدرت سیاسی و جستجوی ثروتهای ناچیز [[دنیا]] نمیداند بلکه آن را برای ارائه [[ارزشهای دینی]] و [[اصول اخلاقی]] میداند<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۱۱.</ref>. برخلاف منافقانی که در آغاز [[نهضت اسلامی]] ایران با ادعاهایی مانند ایجاد آیندهای روشن بر اساس [[ایدئولوژی]] [[دین]]، در میان نیروهای انقلابی نفوذ کرده و تنها [[هدف]] آنان قدرتطلبی بود<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۱/۹/۱۳۷۸.</ref>. قدرتطلبی منشأ بسیاری از جنایات علیه ملتهای ضعیف و [[مظلوم]] است<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۴/۱/۱۳۶۹.</ref>؛ اما درباره اینکه اصالت با اخلاق است یا قدرت، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. برخی مکتبها مانند [[مسیحیت]] اصالت را با اخلاق و [[زندگی]] [[مسالمتآمیز]] میدانند و [[رفتار]] زورمدارانه را در هر شرایطی غیراخلاقی میشمارند، اما برخی دیگر همچون نیچه اصالت را با [[قدرت]] و کمال [[اخلاقی]] [[انسان]] را در قدرت میدانند و برآنند که [[اخلاق]] [[مسیحیت]]؛ [[بردگی]]، [[ضعف]]، [[ذلت]] و عامل رکود [[بشریت]] است. برخی نیز اخلاق را وابسته به قدرت میدانند اما هرقدرتی را اخلاقی نمیشمارند و بر این اساس قدرت استثمارگران، غیراخلاقی اما قدرتی را که [[مظلومان]] [[جوامع]] در جهت دگرگون کردن [[جامعه]] و [[تحول]] آن به مراتب عالی به کار میبندند اخلاقی است؛ اما از نظر [[اسلام]] تمامی دیدگاههای فوق مردود است، از نگاه اسلام اخلاق فقط در [[روابط]] مسالمتآمیز خلاصه نمیگردد افزون بر آنکه در مواردی [[مبارزه]] با [[زور]] و [[ستمگری]] را [[مقدس]] شمرده و در شرایطی خاص [[فرمان جهاد]] میدهد. در موارد مواجهه با زور نیز، اسلام ابتدا راه [[حکمت]] و [[برهان]] را برمیگزیند و در صورت مؤثر واقع نشدن در موارد نهایی [[اقدام]] به [[اعمال]] قدرت مینماید<ref>ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۴۹۰-۴۹۱.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[اخلاق - گرامی (مقاله)| مقاله «اخلاق»]]، [[مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی]]، ص ۹۶.</ref> | قدرتطلبی و [[رقابت]] بر سر [[قدرت]] نیز از دیگر چالشهای فراروی نظام اخلاقی است. اصل قدرت و [[حکومت]] و [[اداره امور]] [[مردم]] امری مطلوب است و [[انبیا]] و [[اولیا]] نیز در همین جهت گام برداشتهاند اما آنچه که اخلاق را [[فاسد]] نموده و [[ملتها]] را به [[تباهی]] میکشاند قدرتطلبی و طاغوتگرایی است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۰۷.</ref>. چنانکه [[امیرمؤمنان]] {{ع}} نیز عهدهداری حکومت را برای قدرتطلبی و رقابت بر سر [[قدرت سیاسی]] نمیداند بلکه آن را در جهت [[نجات]] [[مظلومان]] از دست [[ستمکاران]] به کار میبندد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳ (۵۰)؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ص۵۵-۵۶.</ref>. [[امام حسین]] {{ع}} نیز [[قیام]] خود را در همین جهت دانسته است<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۳/۳/۱۳۷۸.</ref>. ازاین رو [[امام خمینی]] قیام خود و [[ملت]] [[مسلمان]] [[ایران]] را در جهت رقابت بر سر به دست آوردن قدرت سیاسی و جستجوی ثروتهای ناچیز [[دنیا]] نمیداند بلکه آن را برای ارائه [[ارزشهای دینی]] و [[اصول اخلاقی]] میداند<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۱۱.</ref>. برخلاف منافقانی که در آغاز [[نهضت اسلامی]] ایران با ادعاهایی مانند ایجاد آیندهای روشن بر اساس [[ایدئولوژی]] [[دین]]، در میان نیروهای انقلابی نفوذ کرده و تنها [[هدف]] آنان قدرتطلبی بود<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۱/۹/۱۳۷۸.</ref>. قدرتطلبی منشأ بسیاری از جنایات علیه ملتهای ضعیف و [[مظلوم]] است<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|خامنهای حسینی، سید علی]]، ۲۴/۱/۱۳۶۹.</ref>؛ اما درباره اینکه اصالت با اخلاق است یا قدرت، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. برخی مکتبها مانند [[مسیحیت]] اصالت را با اخلاق و [[زندگی]] [[مسالمتآمیز]] میدانند و [[رفتار]] زورمدارانه را در هر شرایطی غیراخلاقی میشمارند، اما برخی دیگر همچون نیچه اصالت را با [[قدرت]] و کمال [[اخلاقی]] [[انسان]] را در قدرت میدانند و برآنند که [[اخلاق]] [[مسیحیت]]؛ [[بردگی]]، [[ضعف]]، [[ذلت]] و عامل رکود [[بشریت]] است. برخی نیز اخلاق را وابسته به قدرت میدانند اما هرقدرتی را اخلاقی نمیشمارند و بر این اساس قدرت استثمارگران، غیراخلاقی اما قدرتی را که [[مظلومان]] [[جوامع]] در جهت دگرگون کردن [[جامعه]] و [[تحول]] آن به مراتب عالی به کار میبندند اخلاقی است؛ اما از نظر [[اسلام]] تمامی دیدگاههای فوق مردود است، از نگاه اسلام اخلاق فقط در [[روابط]] مسالمتآمیز خلاصه نمیگردد افزون بر آنکه در مواردی [[مبارزه]] با [[زور]] و [[ستمگری]] را [[مقدس]] شمرده و در شرایطی خاص [[فرمان جهاد]] میدهد. در موارد مواجهه با زور نیز، اسلام ابتدا راه [[حکمت]] و [[برهان]] را برمیگزیند و در صورت مؤثر واقع نشدن در موارد نهایی [[اقدام]] به [[اعمال]] قدرت مینماید<ref>ر. ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۴۹۰-۴۹۱.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[اخلاق - گرامی (مقاله)| مقاله «اخلاق»]]، [[مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی]]، ص ۹۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |