جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[قرمطیان در معارف مهدویت]] - [[قرمطیان در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[قرمطیان در معارف مهدویت]] - [[قرمطیان در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
دعوت اسماعیلیه به همه [[طبقات جامعه]] توجه کرد، اما پاسخها متفاوت بود؛ در همان حال ایرانیها این دعوت را روشی برای بیان [[نفرت]] خود از [[عربها]] تلقی کردند و بدین گونه بود که دعوت اسماعیلیه به حرکت انقلابی بزرگی با گرایشهایی مختلف تبدیل شد که شاید بارزترین آنها عبارت باشند از: | دعوت اسماعیلیه به همه [[طبقات جامعه]] توجه کرد، اما پاسخها متفاوت بود؛ در همان حال ایرانیها این دعوت را روشی برای بیان [[نفرت]] خود از [[عربها]] تلقی کردند و بدین گونه بود که دعوت اسماعیلیه به حرکت انقلابی بزرگی با گرایشهایی مختلف تبدیل شد که شاید بارزترین آنها عبارت باشند از: | ||
# [[گرایش]] [[اجتماعی]] برای ایجاد [[عدالت اجتماعی]]؛ | # [[گرایش]] [[اجتماعی]] برای ایجاد [[عدالت اجتماعی]]؛ | ||
# [[گرایش شیعی]] که [[هدف]] بیان شده آن تشکیل اصول [[شیعی]] بود؛ | # [[گرایش شیعی]] که [[هدف]] بیان شده آن تشکیل اصول [[شیعی]] بود؛ | ||
#گرایش ملی [[ایرانی]] که طرفداران آن اهمیت رسیدن به اصول مزدکی را [[درک]] کردند. | # گرایش ملی [[ایرانی]] که طرفداران آن اهمیت رسیدن به اصول مزدکی را [[درک]] کردند. | ||
اما رؤیای [[خلافت]] هدف واحدی بود که این [[گرایشها]] را به دور هم جمع میکرد. نتیجه [[اختلاف]] اهداف، ناممکن بودن تلفیق خواستههای متعدد به طور کامل بود. این مسأله بیانگر علل [[تحول]] مراحل این دعوت است که اشکالی مختلف و گاه متناقض به خود گرفت. دو نیروی بزرگ از [[مذهب]] [[اسماعیلی]] منشعب شدند که [[حکومت عباسی]] را [[تهدید]] کردند: یکی، حرکت قرامطه بود که حقیقتاً عباسیان را به تنگنا انداخت و آنان را در [[خانه]] خودشان تهدید کرد؛ دیگری، [[حکومت]] [[فاطمیان]] بود که از سلمیه آغاز شد و در [[سرزمین]] [[مغرب]] پاگرفت<ref>فرقه اسماعیلیه دو دسته شدند: یکی قرامطه، که از محمد بن اسماعیل جلوتر نرفتند و منتظر بازگشت او به عنوان مهدی شدند و دسته دیگر اسماعیلیه، که به سلسلهای از امامان از نسل اسماعیل اعتقاد دارند. اینان حکومت فاطمیان را بنا نهادند، فاروق، عمر، التاریخ الاسلامی و فکر القرن العشرین، ص۲۹۸ - ۲۹۹.</ref>. | اما رؤیای [[خلافت]] هدف واحدی بود که این [[گرایشها]] را به دور هم جمع میکرد. نتیجه [[اختلاف]] اهداف، ناممکن بودن تلفیق خواستههای متعدد به طور کامل بود. این مسأله بیانگر علل [[تحول]] مراحل این دعوت است که اشکالی مختلف و گاه متناقض به خود گرفت. دو نیروی بزرگ از [[مذهب]] [[اسماعیلی]] منشعب شدند که [[حکومت عباسی]] را [[تهدید]] کردند: یکی، حرکت قرامطه بود که حقیقتاً عباسیان را به تنگنا انداخت و آنان را در [[خانه]] خودشان تهدید کرد؛ دیگری، [[حکومت]] [[فاطمیان]] بود که از سلمیه آغاز شد و در [[سرزمین]] [[مغرب]] پاگرفت<ref>فرقه اسماعیلیه دو دسته شدند: یکی قرامطه، که از محمد بن اسماعیل جلوتر نرفتند و منتظر بازگشت او به عنوان مهدی شدند و دسته دیگر اسماعیلیه، که به سلسلهای از امامان از نسل اسماعیل اعتقاد دارند. اینان حکومت فاطمیان را بنا نهادند، فاروق، عمر، التاریخ الاسلامی و فکر القرن العشرین، ص۲۹۸ - ۲۹۹.</ref>. | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
حرکت قرامطه در نیمه دوم [[قرن سوم]] قمری پدیدار شد و آن ادامه [[دعوت]] [[اسماعیلیه]] بود، با این که رابطه میان حرکت اصلی (اسماعیلیه) و حرکت فرعی (قرامطه) مراحل [[بحرانی]] متعددی را پیمود تا به حد مقابله مسلحانه رسید. با نگاه به منابع [[اسماعیلی]] درمییابیم که آنان قرامطه را گروهی میدانستند که بر [[رهبری]] آن [[عصیان]] کرده، از آن جدا شدهاند<ref>زکار، سهیل، الجامع في أخبار القرامطه، ج۱، ص۱۰۹.</ref>. | حرکت قرامطه در نیمه دوم [[قرن سوم]] قمری پدیدار شد و آن ادامه [[دعوت]] [[اسماعیلیه]] بود، با این که رابطه میان حرکت اصلی (اسماعیلیه) و حرکت فرعی (قرامطه) مراحل [[بحرانی]] متعددی را پیمود تا به حد مقابله مسلحانه رسید. با نگاه به منابع [[اسماعیلی]] درمییابیم که آنان قرامطه را گروهی میدانستند که بر [[رهبری]] آن [[عصیان]] کرده، از آن جدا شدهاند<ref>زکار، سهیل، الجامع في أخبار القرامطه، ج۱، ص۱۰۹.</ref>. | ||
این حرکت در سواد [[عراق]] در [[سال ۲۶۱ ق]]/۸۷۵ م. در دوران [[خلیفه]] [[معتمد]] پدید آمد، سپس به [[شام]]، [[بحرین]] و [[یمن]] منتقل شد و این در همان اوضاع [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]] بود که در سایه آن، حرکت زنگیان ایجاد شد. احتمالاً [[گرایش]] اجتماعی ۔اقتصادی بر گرایش [[دینی]] آن - با وجود این که [[مبلغان]] آن در دیدگاههای دینی خود در خصوص [[شریعت اسلامی]] افراطی بودند<ref>دعوت اسماعیلیه به اندیشه باطنی تکیه کرد، بدین معنا که هر ظاهری، باطنی دارد. از این رو ظاهر آیات یک معنا میدهد و باطن آن معنای دیگری، که به کلی با معنای ظاهری تفاوت دارد. و امام علوی وارث نبوت و آگاه به اسرار الهی است و او تنها کسی است که میتواند آیات قرآن را تأویل کند. در خصوص اصول حرکت قرامطه که برگرفته از اسماعیلیه است، ر.ک: عنان، محمد عبدالله، تاریخ الجمعیات السریة الحرکات الهدامه، ص۳۱- ۳۲ و ۳۷ – ۳۸.</ref> - [[غلبه]] داشت. | این حرکت در سواد [[عراق]] در [[سال ۲۶۱ ق]]/۸۷۵ م. در دوران [[خلیفه]] [[معتمد]] پدید آمد، سپس به [[شام]]، [[بحرین]] و [[یمن]] منتقل شد و این در همان اوضاع [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]] بود که در سایه آن، حرکت زنگیان ایجاد شد. احتمالاً [[گرایش]] اجتماعی ۔اقتصادی بر گرایش [[دینی]] آن - با وجود این که [[مبلغان]] آن در دیدگاههای دینی خود در خصوص [[شریعت اسلامی]] افراطی بودند<ref>دعوت اسماعیلیه به اندیشه باطنی تکیه کرد، بدین معنا که هر ظاهری، باطنی دارد. از این رو ظاهر آیات یک معنا میدهد و باطن آن معنای دیگری، که به کلی با معنای ظاهری تفاوت دارد. و امام علوی وارث نبوت و آگاه به اسرار الهی است و او تنها کسی است که میتواند آیات قرآن را تأویل کند. در خصوص اصول حرکت قرامطه که برگرفته از اسماعیلیه است، ر. ک: عنان، محمد عبدالله، تاریخ الجمعیات السریة الحرکات الهدامه، ص۳۱- ۳۲ و ۳۷ – ۳۸.</ref> - [[غلبه]] داشت. | ||
[[حمدان بن اشعث]]، معروف به قِرمِط از [[مردم کوفه]] و از مبلغان قرامطه نخستین بود. او پس از [[شکست]] زنگیان دعوت خود را آغاز کرد. وی به [[نجات یافتگان]] زنگیان در مناطقی که حرکت زنگ در آنجا گسترده بود، روی آورد. دعوت او در میان [[اعرابی]] که [[مشتاق]] [[غنیمت]] بودند و کشاورزان سواد و طبقات [[فقیر]] رواج بسیاری یافت و [[پیروان]] منسوب به او «قرامطه» نامیده شدند<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۲۵.</ref>. | [[حمدان بن اشعث]]، معروف به قِرمِط از [[مردم کوفه]] و از مبلغان قرامطه نخستین بود. او پس از [[شکست]] زنگیان دعوت خود را آغاز کرد. وی به [[نجات یافتگان]] زنگیان در مناطقی که حرکت زنگ در آنجا گسترده بود، روی آورد. دعوت او در میان [[اعرابی]] که [[مشتاق]] [[غنیمت]] بودند و کشاورزان سواد و طبقات [[فقیر]] رواج بسیاری یافت و [[پیروان]] منسوب به او «قرامطه» نامیده شدند<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۲۵.</ref>. | ||
[[اختلاف]] میان [[رهبری]] آن و رهبری [[اسماعیلیه]] موجب ناکامی این حرکت در [[عراق]] و انتقال رهبری به [[زکرویه بن مهرویه فارسی]] از [[شاگردان]] حمدان، شد. وی فعالیت خود را به [[شام]] منتقل کرد که به صحرای سَماوه واقع در میان [[کوفه]] و شام کشیده شد. | [[اختلاف]] میان [[رهبری]] آن و رهبری [[اسماعیلیه]] موجب ناکامی این حرکت در [[عراق]] و انتقال رهبری به [[زکرویه بن مهرویه فارسی]] از [[شاگردان]] حمدان، شد. وی فعالیت خود را به [[شام]] منتقل کرد که به صحرای سَماوه واقع در میان [[کوفه]] و شام کشیده شد. | ||
[[فرزندان]] او یحیی، ملقب به صاحب الناقه و حسین، ملقب به ذی الشامه یا صاحب الخال، به ترتیب [[مسئولیت]] [[دعوت]] را به عهده گرفتند و هر دو [[امیرالمؤمنین]] نامیده شدند. آنان به [[شهرها]] و روستاها [[حمله]] و [[ناآرامی]] و [[آشفتگی]] در شام ایجاد کردند. این کار پیش از چیره شدن [[حکومت]] بر آنان در سالهای ۲۹۰ - ۲۹۱ ق./۹۰۳ - ۹۰۴م. بود<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۹۹- ۱۰۰ و ۱۰۸ - ۱۱۱.</ref>. | [[فرزندان]] او یحیی، ملقب به صاحب الناقه و حسین، ملقب به ذی الشامه یا صاحب الخال، به ترتیب [[مسئولیت]] [[دعوت]] را به عهده گرفتند و هر دو [[امیرالمؤمنین]] نامیده شدند. آنان به [[شهرها]] و روستاها [[حمله]] و [[ناآرامی]] و [[آشفتگی]] در شام ایجاد کردند. این کار پیش از چیره شدن [[حکومت]] بر آنان در سالهای ۲۹۰ - ۲۹۱ ق. /۹۰۳ - ۹۰۴م. بود<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۹۹- ۱۰۰ و ۱۰۸ - ۱۱۱.</ref>. | ||
زکرویه برای گرفتن [[انتقام]] فرزندانش به پا خاست؛ اما در [[سال ۲۹۴ ق]]/۹۰۷ م. کشته شد<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۱۳۰ - ۱۳۴.</ref> و با [[قتل]] او کار قرامطه در شام به پایان رسید. | زکرویه برای گرفتن [[انتقام]] فرزندانش به پا خاست؛ اما در [[سال ۲۹۴ ق]]/۹۰۷ م. کشته شد<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۱۳۰ - ۱۳۴.</ref> و با [[قتل]] او کار قرامطه در شام به پایان رسید. | ||
حرکت قرامطه در [[بحرین]] با نام [[ابوسعید جنّابی فارسی]] و فرزندش، ابوطاهر، قرین است. ابوطاهر [[قدرت]] [[واقعی]] خویش را بر هَجَر، [[احساء]]، [[قطیف]] و دیگر نقاط بحرین گستراند و [[حکومتی]] مستقل به وجود آورد که مؤمنیه پایتخت آن بود. وی در [[سال ۳۰۱ ق]]./ ۹۱۴م. کشته شد. فرزندش، ابوطاهر سلیمان، [[ریاست]] دعوت را عهدهدار شد و سیاستی [[خشن]] را با روشهای بسیار خطرناک پیشه کرد و [[بصره]] و [[کوفه]] از حملات وحشیانه او [[رنج]] بردند. وی به کاروانهای [[حجاج]] [[یورش]] برد؛ در [[سال ۳۱۷ ق]]/۹۲۹ م. به [[مکه]] حمله و [[اموال]] [[حاجیان]] را [[غارت]] کرد؛ آنان را در [[مسجدالحرام]] کشت و [[حجرالاسود]] را از [[کعبه]] کند و آن را برای مدت چند سال در هجر نگه داشت<ref>قرامطه پس از بیست و دو سال، حجرالاسود را در سال ۳۳۹ ق. به مکه بازگرداندند.</ref>. این مسأله [[احساسات]] [[مسلمانان]] را به شکلی گسترده جریحهدار کرد و [[دشمنان]] وی از [[اهل سنت]] و [[همپیمانان]] [[اسماعیلی]] و فاطمی وی، [[اعمال]] او را محکوم کردند. | حرکت قرامطه در [[بحرین]] با نام [[ابوسعید جنّابی فارسی]] و فرزندش، ابوطاهر، قرین است. ابوطاهر [[قدرت]] [[واقعی]] خویش را بر هَجَر، [[احساء]]، [[قطیف]] و دیگر نقاط بحرین گستراند و [[حکومتی]] مستقل به وجود آورد که مؤمنیه پایتخت آن بود. وی در [[سال ۳۰۱ ق]]. / ۹۱۴م. کشته شد. فرزندش، ابوطاهر سلیمان، [[ریاست]] دعوت را عهدهدار شد و سیاستی [[خشن]] را با روشهای بسیار خطرناک پیشه کرد و [[بصره]] و [[کوفه]] از حملات وحشیانه او [[رنج]] بردند. وی به کاروانهای [[حجاج]] [[یورش]] برد؛ در [[سال ۳۱۷ ق]]/۹۲۹ م. به [[مکه]] حمله و [[اموال]] [[حاجیان]] را [[غارت]] کرد؛ آنان را در [[مسجدالحرام]] کشت و [[حجرالاسود]] را از [[کعبه]] کند و آن را برای مدت چند سال در هجر نگه داشت<ref>قرامطه پس از بیست و دو سال، حجرالاسود را در سال ۳۳۹ ق. به مکه بازگرداندند.</ref>. این مسأله [[احساسات]] [[مسلمانان]] را به شکلی گسترده جریحهدار کرد و [[دشمنان]] وی از [[اهل سنت]] و [[همپیمانان]] [[اسماعیلی]] و فاطمی وی، [[اعمال]] او را محکوم کردند. | ||
به نظر میرسد دو عامل قرامطه را واداشت تا این رویکرد [[دینی]] و [[اقتصادی]] را پیشه کنند. | به نظر میرسد دو عامل قرامطه را واداشت تا این رویکرد [[دینی]] و [[اقتصادی]] را پیشه کنند. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
از جنبه اقتصادی، قرامطه برای تعطیل [[حج]] و [[حمله]] به کاروانهای [[تجاری]] [[اقدام]] کردند تا به [[منافع]] مادی حاصل از آن دست یابند؛ همان گونه که [[هدف]] از تهاجمهای آنان به [[بصره]]، ایجاد [[هرج و مرج]] و [[ناآرامی]] در آنجا بود تا [[تجارت]] آن [[شهر]] را به بنادری در [[خلیج فارس]] منتقل کنند، که بر آن چیره بودند. این مسأله پس از آن بود که [[خلیفه]] درخواست ابوطاهر را برای واگذاری [[اهواز]] و بصره به ایشان نپذیرفت. افزون بر آن، آنان میخواستند [[سلطه]] خود را بر تجارت دریایی [[هند]] و صنایع [[خوزستان]] بگسترانند<ref>فاروق، عمر، التاریخ الاسلامی و فکر القرن العشرین، ص۳۰۷ – ۳۰۸.</ref>. | از جنبه اقتصادی، قرامطه برای تعطیل [[حج]] و [[حمله]] به کاروانهای [[تجاری]] [[اقدام]] کردند تا به [[منافع]] مادی حاصل از آن دست یابند؛ همان گونه که [[هدف]] از تهاجمهای آنان به [[بصره]]، ایجاد [[هرج و مرج]] و [[ناآرامی]] در آنجا بود تا [[تجارت]] آن [[شهر]] را به بنادری در [[خلیج فارس]] منتقل کنند، که بر آن چیره بودند. این مسأله پس از آن بود که [[خلیفه]] درخواست ابوطاهر را برای واگذاری [[اهواز]] و بصره به ایشان نپذیرفت. افزون بر آن، آنان میخواستند [[سلطه]] خود را بر تجارت دریایی [[هند]] و صنایع [[خوزستان]] بگسترانند<ref>فاروق، عمر، التاریخ الاسلامی و فکر القرن العشرین، ص۳۰۷ – ۳۰۸.</ref>. | ||
به هر حال، حرکت قرامطه در [[بحرین]] بعد از [[مرگ]] ابوطاهر در سال ۳۳۲ ق./۹۴۲م. به علت درگیری درباره رهبری، [[انسجام]] خود را از دست داد؛ با وجود این که [[حکومت]] قرامطه تا سال ۴۶۹ ق./۱۰۷۶ م. در میان گرایشهای خصمانهای که پدید آمده [[تعصب]] افراطی دینی بود، ادامه یافت.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۲۰۷.</ref> | به هر حال، حرکت قرامطه در [[بحرین]] بعد از [[مرگ]] ابوطاهر در سال ۳۳۲ ق. /۹۴۲م. به علت درگیری درباره رهبری، [[انسجام]] خود را از دست داد؛ با وجود این که [[حکومت]] قرامطه تا سال ۴۶۹ ق. /۱۰۷۶ م. در میان گرایشهای خصمانهای که پدید آمده [[تعصب]] افراطی دینی بود، ادامه یافت.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۲۰۷.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |