جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = نهضتهای پس از عاشورا | | موضوع مرتبط = نهضتهای پس از عاشورا | ||
خط ۸: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
یکی از نهضتهایی که پس از [[قیام عاشورا]] روی داد و سردار آن از [[بنیهاشم]] و از [[خاندان پیامبر]]{{صل}} بود، نهضت [[محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب]]{{ع}} است، او با دو واسطه از طرف پدر به [[امام حسن]]{{ع}} میرسد. | یکی از نهضتهایی که پس از [[قیام عاشورا]] روی داد و سردار آن از [[بنیهاشم]] و از [[خاندان پیامبر]] {{صل}} بود، نهضت [[محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب]] {{ع}} است، او با دو واسطه از طرف پدر به [[امام حسن]] {{ع}} میرسد. | ||
== آشنایی با صاحب قیام == | == آشنایی با صاحب قیام == | ||
{{اصلی|محمد بن عبدالله محض}} | {{اصلی|محمد بن عبدالله محض}} | ||
=== پدر === | === پدر === | ||
پدر او عبدالله فرزند [[حسن مثنی]] فرزند [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} و مادر پدرش [[فاطمه دختر امام حسین]]{{ع}} است و چون عبدالله هم از ناحیه پدر و هم از طرف مادر به [[رسول خدا]]{{صل}} میرسد، او را «[[عبدالله محض]]» مینامند<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۷۲.</ref>. | پدر او عبدالله فرزند [[حسن مثنی]] فرزند [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} و مادر پدرش [[فاطمه دختر امام حسین]] {{ع}} است و چون عبدالله هم از ناحیه پدر و هم از طرف مادر به [[رسول خدا]] {{صل}} میرسد، او را «[[عبدالله محض]]» مینامند<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۷۲.</ref>. | ||
=== مادر === | === مادر === | ||
خط ۱۹: | خط ۱۸: | ||
=== لقب نفس زکیه === | === لقب نفس زکیه === | ||
علمای [[آل ابیطالب]] او را «[[نفس زکیه]]» مینامیدند، [[کنیه]] او [[ابوعبدالله]] و همان مقتول کنار [[احجار الزیت]] است<ref>احجار الزیت: موضعی در مدینه نزدیک به زوراء است، و محل برگزاری نماز استسقاء است. و عمرانی گفته است: احجار الزیت موضعی داخل مدینه است. (معجم البلدان، ج۱، ص۱۰۹).</ref>. او [[افضل]] [[خاندان]] و بزرگترین [[اهل]] [[زمان]] خود در [[آگاهی]] به [[کتاب خدا]] و [[حفظ]] آن و آگاهی در [[دین]] و [[شجاعت]] بود<ref>این بنا بر عقیده ابوالفرج میباشد که قائل به امامت حضرت صادق{{ع}} نبوده است.</ref>، به طوری که کسی [[شک]] نداشت که او همان [[مهدی]] است و آنقدر این مطلب در میان [[عامه]] [[مردم]] شایع شد که از [[جعفر بن محمد]]{{ع}} سخنی درباره او نقل شد که: او به [[ملک]] نمیرسد و [[حکومت]] در [[عباسیان]] میباشد و [[بنیعباس]] متوجه امری شدند که در آن [[طمع]] نداشتند<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۷۴.</ref>. | علمای [[آل ابیطالب]] او را «[[نفس زکیه]]» مینامیدند، [[کنیه]] او [[ابوعبدالله]] و همان مقتول کنار [[احجار الزیت]] است<ref>احجار الزیت: موضعی در مدینه نزدیک به زوراء است، و محل برگزاری نماز استسقاء است. و عمرانی گفته است: احجار الزیت موضعی داخل مدینه است. (معجم البلدان، ج۱، ص۱۰۹).</ref>. او [[افضل]] [[خاندان]] و بزرگترین [[اهل]] [[زمان]] خود در [[آگاهی]] به [[کتاب خدا]] و [[حفظ]] آن و آگاهی در [[دین]] و [[شجاعت]] بود<ref>این بنا بر عقیده ابوالفرج میباشد که قائل به امامت حضرت صادق {{ع}} نبوده است.</ref>، به طوری که کسی [[شک]] نداشت که او همان [[مهدی]] است و آنقدر این مطلب در میان [[عامه]] [[مردم]] شایع شد که از [[جعفر بن محمد]] {{ع}} سخنی درباره او نقل شد که: او به [[ملک]] نمیرسد و [[حکومت]] در [[عباسیان]] میباشد و [[بنیعباس]] متوجه امری شدند که در آن [[طمع]] نداشتند<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۷۴.</ref>. | ||
=== ولادت === | === ولادت === | ||
[[محمد بن عبدالله]] در سال ۱۰۰ متولد شد<ref>مقاتل الطالبیین، ص۲۳۷.</ref>، هنگامی که به [[دنیا]] آمد خال سیاهی میان دو کتف او همانند بیضهای بود<ref>مقاتل الطالبیین، ص۲۳۸.</ref> و رنگ او گندمگون، فربه، [[شجاع]] و بسیار نیرومند بود، او بسیار [[نماز]] میخواند و [[روزه]] میگرفت<ref>کامل ابن اثیر، ج۵، ص۵۵۳.</ref>. به او [[مهدی]] گفته میشد و «صریح [[قریش]]» نامیده میشد<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۷۵.</ref>. | [[محمد بن عبدالله]] در سال ۱۰۰ متولد شد<ref>مقاتل الطالبیین، ص۲۳۷.</ref>، هنگامی که به [[دنیا]] آمد خال سیاهی میان دو کتف او همانند بیضهای بود<ref>مقاتل الطالبیین، ص۲۳۸.</ref> و رنگ او گندمگون، فربه، [[شجاع]] و بسیار نیرومند بود، او بسیار [[نماز]] میخواند و [[روزه]] میگرفت<ref>کامل ابن اثیر، ج۵، ص۵۵۳.</ref>. به او [[مهدی]] گفته میشد و «صریح [[قریش]]» نامیده میشد<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۷۵.</ref>. | ||
== پیشگویی امام صادق{{ع}} == | == پیشگویی امام صادق {{ع}} == | ||
[[ابن اثیر]] گوید: از جعفر [[الصادق]]{{ع}} در رابطه با امر محمد سؤال شد؟ او فرمود: {{متن حدیث|فِتْنَةٌ، يُقْتَلُ مُحَمَّدُ وَ يُقْتَلُ أَخُوهُ لِأَبِیهِ وَ اُمِّهِ بِالْعِراق، وَ حَوافِرُ فَرَسِهِ فِي مَاءٍ}}<ref>کامل ابن اثیر، ج۵، ص۵۵۳.</ref>؛ «فتنهای است که محمد در آن کشته میشود و [[برادر]] او از پدر و مادرش نیز در [[عراق]] کشته میشود در حالی که پای اسب او در آبی است». امالحسین دختر [[عبدالله بن محمد بن علی بن الحسین]] گوید: از عمویم [[جعفر بن محمد]]{{ع}} پرسیدم: فدایت شوم، امر محمد چگونه خواهد بود؟ فرمود: فتنهای است که در آن محمد نزد خانه [[رومی]] کشته میشود و برادر پدر و مادریاش در عراق کشته میشود در حالی که پای اسب او در آبی باشد<ref>مقاتل الطالبیین، ص۲۴۸.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۷۶.</ref> | [[ابن اثیر]] گوید: از جعفر [[الصادق]] {{ع}} در رابطه با امر محمد سؤال شد؟ او فرمود: {{متن حدیث|فِتْنَةٌ، يُقْتَلُ مُحَمَّدُ وَ يُقْتَلُ أَخُوهُ لِأَبِیهِ وَ اُمِّهِ بِالْعِراق، وَ حَوافِرُ فَرَسِهِ فِي مَاءٍ}}<ref>کامل ابن اثیر، ج۵، ص۵۵۳.</ref>؛ «فتنهای است که محمد در آن کشته میشود و [[برادر]] او از پدر و مادرش نیز در [[عراق]] کشته میشود در حالی که پای اسب او در آبی است». امالحسین دختر [[عبدالله بن محمد بن علی بن الحسین]] گوید: از عمویم [[جعفر بن محمد]] {{ع}} پرسیدم: فدایت شوم، امر محمد چگونه خواهد بود؟ فرمود: فتنهای است که در آن محمد نزد خانه [[رومی]] کشته میشود و برادر پدر و مادریاش در عراق کشته میشود در حالی که پای اسب او در آبی باشد<ref>مقاتل الطالبیین، ص۲۴۸.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۷۶.</ref> | ||
== [[قیام محمد بن عبدالله بن الحسن]] == | == [[قیام محمد بن عبدالله بن الحسن]] == | ||
خط ۴۰: | خط ۳۹: | ||
== پاسخ [[محمد بن عبدالله]] == | == پاسخ [[محمد بن عبدالله]] == | ||
او در جواب [[نامه]] منصور نوشت: من همان زمانی را که تو بر من عرضه کردی، به تو میدهم؛ زیرا این [[حق]] ما میباشد؛ و این ادعا را شما به وسیله ما نمودید و [[شیعیان]] ما را [[بسیج]] کردید و از آن بهره بردید. به [[درستی]] که علی{{ع}} که [[وصی]] و [[امام]] بود، [[پدر]] ما است، پس چگونه شما [[ولایت]] او را به [[ارث]] بردید در حالی که [[اولاد]] او زنده هستند؟ تو میدانی کسی مطالبه این امر ([[حکومت]]) را نکرده است که [[نسب]] و [[شرافت]] ما را داشته باشد؛ ما نه [[فرزندان]] [[لعنت شدگان]] و نه رانده شدگان و نه [[آزاد]] شدگان هستیم. و هیچکدام از [[بنیهاشم]] ندارد آنچه ما داریم از [[خویشی]] و پیشینه و [[فضیلت]] و نیز ما فرزندان [[مادر رسول خدا]]{{صل}} [[فاطمه]] دختر [[عمرو]] در [[جاهلیت]]، و فرزندان دختر او فاطمه{{س}} در [[اسلام]] هستیم، نه شما؛ [[خداوند]] ما را [[برگزیده]] و برای ما [[اختیار]] کرده است، پس پدر ما از [[پیامبران]] محمد است و [[افضل]] آنان است؛ و از نیاکان اولین آنان در [[اسلام آوردن]] علی{{ع}} است، و از [[همسران]] بهترین آنان [[خدیجه]] است که او اولین کسی است که به سوی [[قبله]] [[نماز]] گزارد، و از [[دختران]] بهترین آنان فاطمه{{س}} [[سرور زنان عالم]] و [[بهشتیان]] است، و از زاده شدگان در اسلام حسن و حسین{{عم}} دو [[سید جوانان بهشت]] هستند. ...<ref>کامل ابن اثیر، ج۵، ص۵۳۶.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۸۹.</ref> | او در جواب [[نامه]] منصور نوشت: من همان زمانی را که تو بر من عرضه کردی، به تو میدهم؛ زیرا این [[حق]] ما میباشد؛ و این ادعا را شما به وسیله ما نمودید و [[شیعیان]] ما را [[بسیج]] کردید و از آن بهره بردید. به [[درستی]] که علی {{ع}} که [[وصی]] و [[امام]] بود، [[پدر]] ما است، پس چگونه شما [[ولایت]] او را به [[ارث]] بردید در حالی که [[اولاد]] او زنده هستند؟ تو میدانی کسی مطالبه این امر ([[حکومت]]) را نکرده است که [[نسب]] و [[شرافت]] ما را داشته باشد؛ ما نه [[فرزندان]] [[لعنت شدگان]] و نه رانده شدگان و نه [[آزاد]] شدگان هستیم. و هیچکدام از [[بنیهاشم]] ندارد آنچه ما داریم از [[خویشی]] و پیشینه و [[فضیلت]] و نیز ما فرزندان [[مادر رسول خدا]] {{صل}} [[فاطمه]] دختر [[عمرو]] در [[جاهلیت]]، و فرزندان دختر او فاطمه {{س}} در [[اسلام]] هستیم، نه شما؛ [[خداوند]] ما را [[برگزیده]] و برای ما [[اختیار]] کرده است، پس پدر ما از [[پیامبران]] محمد است و [[افضل]] آنان است؛ و از نیاکان اولین آنان در [[اسلام آوردن]] علی {{ع}} است، و از [[همسران]] بهترین آنان [[خدیجه]] است که او اولین کسی است که به سوی [[قبله]] [[نماز]] گزارد، و از [[دختران]] بهترین آنان فاطمه {{س}} [[سرور زنان عالم]] و [[بهشتیان]] است، و از زاده شدگان در اسلام حسن و حسین {{عم}} دو [[سید جوانان بهشت]] هستند. ...<ref>کامل ابن اثیر، ج۵، ص۵۳۶.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۸۹.</ref> | ||
== اعزام [[سپاه]] == | == اعزام [[سپاه]] == | ||
زید مولی مسمع بن عبدالملک گوید: هنگامی که [[محمد بن عبدالله]] [[قیام]] کرد [[ابوجعفر منصور]] [[برادر]] زاده خود [[عیسی بن موسی]] را طلبید و به او گفت: به سوی محمد بن عبدالله روانه شو که او خروج کرده است. وقتی عیسی به «فید»<ref>فید: نام موضعی میان مکه و کوفه است که در وسط آن قلعهای بوده که مسافران وسائل و خوراکیهایی که مورد نیازشان نبوده است تا هنگام بازگشت در آنجا میگذاردند، و همچنین علوفه در آنجا گرد میآوردند تا به حاجیان و مسافران بفروشند. (مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۰۴۹).</ref> رسید نامهای به محمد نوشت و او را [[امان]] داد، و [[نامه]] را توسط [[محمد بن زید]] برای او و [[اهل]] مدینه فرستاد. محمد بن زید به مدینه رفت و گفت: ای [[مردم مدینه]]! من محمد بن زید هستم، از نزد [[امیرالمؤمنین]] (منصور) که زنده بود آمدم و این [[عیسی بن موسی]] است که به سوی شما آمده است و شما را امان میدهد. | زید مولی مسمع بن عبدالملک گوید: هنگامی که [[محمد بن عبدالله]] [[قیام]] کرد [[ابوجعفر منصور]] [[برادر]] زاده خود [[عیسی بن موسی]] را طلبید و به او گفت: به سوی محمد بن عبدالله روانه شو که او خروج کرده است. وقتی عیسی به «فید»<ref>فید: نام موضعی میان مکه و کوفه است که در وسط آن قلعهای بوده که مسافران وسائل و خوراکیهایی که مورد نیازشان نبوده است تا هنگام بازگشت در آنجا میگذاردند، و همچنین علوفه در آنجا گرد میآوردند تا به حاجیان و مسافران بفروشند. (مراصد الاطلاع، ج۳، ص۱۰۴۹).</ref> رسید نامهای به محمد نوشت و او را [[امان]] داد، و [[نامه]] را توسط [[محمد بن زید]] برای او و [[اهل]] مدینه فرستاد. محمد بن زید به مدینه رفت و گفت: ای [[مردم مدینه]]! من محمد بن زید هستم، از نزد [[امیرالمؤمنین]] (منصور) که زنده بود آمدم و این [[عیسی بن موسی]] است که به سوی شما آمده است و شما را امان میدهد. | ||
محمد در پاسخ به عیسی گفت: تو را با [[رسول خدا]]{{صل}} [[خویشاوندی]] نزدیکی است و من تو را به [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}} و عمل به [[طاعت]] او دعوت مینمایم و تو را از [[غضب]] و [[عذاب]] او برحذر میدارم و به [[خدا]] [[سوگند]] من از این تصمیمی که گرفتهام روی بر نگردانم تا اینکه خدا را [[ملاقات]] نمایم؛ و تو [[پرهیز]] کن از اینکه کسی تو را بکشد که تو را دعوت به سوی خدا میکند که در این صورت بدترین کشتهها خواهی بود، و یا اینکه تو او را بکشی که [[گناه]] تو بزرگتر میشود. | محمد در پاسخ به عیسی گفت: تو را با [[رسول خدا]] {{صل}} [[خویشاوندی]] نزدیکی است و من تو را به [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] {{صل}} و عمل به [[طاعت]] او دعوت مینمایم و تو را از [[غضب]] و [[عذاب]] او برحذر میدارم و به [[خدا]] [[سوگند]] من از این تصمیمی که گرفتهام روی بر نگردانم تا اینکه خدا را [[ملاقات]] نمایم؛ و تو [[پرهیز]] کن از اینکه کسی تو را بکشد که تو را دعوت به سوی خدا میکند که در این صورت بدترین کشتهها خواهی بود، و یا اینکه تو او را بکشی که [[گناه]] تو بزرگتر میشود. | ||
هنگامی که آن فرستاده [[پیام]] محمد را به [[عیسی]] رساند، او گفت: به جز [[جنگ]] میان ما و او نخواهد بود<ref>کامل ابن اثیر، ج۵، ص۵۴۶.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۹۲.</ref> | هنگامی که آن فرستاده [[پیام]] محمد را به [[عیسی]] رساند، او گفت: به جز [[جنگ]] میان ما و او نخواهد بود<ref>کامل ابن اثیر، ج۵، ص۵۴۶.</ref>.<ref>[[علی نظری منفرد|نظری منفرد، علی]]، [[نهضتهای پس از عاشورا (کتاب)|نهضتهای پس از عاشورا]]، ص ۳۹۲.</ref> | ||
خط ۶۶: | خط ۶۵: | ||
[[رده:نهضتهای پس از عاشورا]] | [[رده:نهضتهای پس از عاشورا]] | ||