مالک بن نویره: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[مالک بن نویره در تاریخ اسلامی]] - [[مالک بن نویره در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[مالک بن نویره در تاریخ اسلامی]] - [[مالک بن نویره در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
مالک بن نویره از [[قبیله]] [[یربوع]] و از [[اصحاب]] باوفای [[رسول خدا]]{{صل}} بود. او از اشراف و بزرگان [[جاهلیت]] و [[اسلام]] و در ردیف [[سلاطین]] به شمار می‌آمد. وی پس از [[رسول خدا]]{{صل}} [[دل]] در گرو [[امامت]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} داشت و ادامه [[راه]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} را در [[اطاعت]] از [[علی]]{{ع}} می‌دانست.
مالک بن نویره از [[قبیله]] [[یربوع]] و از [[اصحاب]] باوفای [[رسول خدا]] {{صل}} بود. او از اشراف و بزرگان [[جاهلیت]] و [[اسلام]] و در ردیف [[سلاطین]] به شمار می‌آمد. وی پس از [[رسول خدا]] {{صل}} [[دل]] در گرو [[امامت]] و [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} داشت و ادامه [[راه]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} را در [[اطاعت]] از [[علی]] {{ع}} می‌دانست.


[[براء بن عازب]] می‌گوید: [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} بودیم که گروهی از [[بنی تمیم]] [[خدمت]] [[حضرت]] شرفیاب شدند و در میان آنان مالک بن نویره بود، وی پس از آن‌که به [[اسلام]] مشرف شد، عرضه داشت: یا [[رسول الله]]، [[ایمان]] را به من بیاموز؟ [[حضرت]] فرمود: "[[ایمان]] آن است که به [[یگانگی خدا]] و [[پیامبری]] من [[شهادت]] دهی و [[نماز]] پنجگانه (صبح و ظهر و عصر و [[مغرب]] و عشا) بجا بیاوری، [[ماه رمضان]] را [[روزه]] بداری، [[زکات]] بدهی، [[حج]] [[خانه خدا]] بروی، [[وصی]] و [[جانشین]] بعد از من - با دست [[مبارک]] اشاره به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} کرد - را [[دوست]] بداری، [[خونریزی]] نکنی، دزدی و [[خیانت]] مرتکب نشوی، [[اموال]] [[یتیم]] را نخوری، شراب و خمر ننوشی، به [[شریعت]] و [[احکام]] من [[وفادار]] باشی، [[حرام]] مرا [[حرام]] و [[حلال]] مرا [[حلال]] بدانی، و این که دربارۀ دیگران چه [[قوی]] و [[ضعیف]] چه بزرگ و کوچک از خود احقاق [[حق]] نمایی".
[[براء بن عازب]] می‌گوید: [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} بودیم که گروهی از [[بنی تمیم]] [[خدمت]] [[حضرت]] شرفیاب شدند و در میان آنان مالک بن نویره بود، وی پس از آن‌که به [[اسلام]] مشرف شد، عرضه داشت: یا [[رسول الله]]، [[ایمان]] را به من بیاموز؟ [[حضرت]] فرمود: "[[ایمان]] آن است که به [[یگانگی خدا]] و [[پیامبری]] من [[شهادت]] دهی و [[نماز]] پنجگانه (صبح و ظهر و عصر و [[مغرب]] و عشا) بجا بیاوری، [[ماه رمضان]] را [[روزه]] بداری، [[زکات]] بدهی، [[حج]] [[خانه خدا]] بروی، [[وصی]] و [[جانشین]] بعد از من - با دست [[مبارک]] اشاره به [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} کرد - را [[دوست]] بداری، [[خونریزی]] نکنی، دزدی و [[خیانت]] مرتکب نشوی، [[اموال]] [[یتیم]] را نخوری، شراب و خمر ننوشی، به [[شریعت]] و [[احکام]] من [[وفادار]] باشی، [[حرام]] مرا [[حرام]] و [[حلال]] مرا [[حلال]] بدانی، و این که دربارۀ دیگران چه [[قوی]] و [[ضعیف]] چه بزرگ و کوچک از خود احقاق [[حق]] نمایی".


مالک بن نویره گفت: یا [[رسول الله]]، من مردی فراموشکارم، دوباره [[ایمان]] را برایم تعریف کن، [[حضرت]] مجدداً شرایط [[ایمان]] را برای او مثل مطالب بالا تکرار کرد و او با انگشتان خود میشمرد تا سخن [[حضرت]] خاتمه یافت، سپس برخاست و دامن بر [[زمین]] می‌کشاند و می‌گفت: "به خدای [[کعبه]] [[ایمان]] را آموختم"<ref>{{عربی|"تَعَلَّمْتُ اَلْإِيمَانَ وَ رَبِّ اَلْكَعْبَةِ"}}</ref>؛
مالک بن نویره گفت: یا [[رسول الله]]، من مردی فراموشکارم، دوباره [[ایمان]] را برایم تعریف کن، [[حضرت]] مجدداً شرایط [[ایمان]] را برای او مثل مطالب بالا تکرار کرد و او با انگشتان خود میشمرد تا سخن [[حضرت]] خاتمه یافت، سپس برخاست و دامن بر [[زمین]] می‌کشاند و می‌گفت: "به خدای [[کعبه]] [[ایمان]] را آموختم"<ref>{{عربی|"تَعَلَّمْتُ اَلْإِيمَانَ وَ رَبِّ اَلْكَعْبَةِ"}}</ref>؛
خط ۱۰: خط ۱۰:
و چون از [[مردم]] دور شد [[حضرت]] به حاضران فرمود: "هر کس [[دوست]] دارد به مردی از [[اهل بهشت]] بنگرد، به این [[مرد]] (مالک بن نویره) نگاه کند"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى هَذَا اَلرَّجُلِ}}؛ سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۲۴۵-۱۲۴۶.</ref>
و چون از [[مردم]] دور شد [[حضرت]] به حاضران فرمود: "هر کس [[دوست]] دارد به مردی از [[اهل بهشت]] بنگرد، به این [[مرد]] (مالک بن نویره) نگاه کند"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ فَلْيَنْظُرْ إِلَى هَذَا اَلرَّجُلِ}}؛ سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۲۴۵-۱۲۴۶.</ref>


==[[خلافت ابوبکر]] و اظهار [[ایمان]] مالک بن نویره به [[ولایت علی]]{{ع}}==
== [[خلافت ابوبکر]] و اظهار [[ایمان]] مالک بن نویره به [[ولایت علی]] {{ع}} ==
مالک بن نویره همواره در [[اسلام]] و [[ایمان]] خود [[ثابت قدم]] ماند و پس از [[رحلت پیامبر خدا]]{{صل}} و به سفارش آن [[حضرت]] [[اعتقاد]] و [[ایمان]] به [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} داشت و او را [[جانشین]] و [[خلیفه]] به [[حق پیامبر]] می‌دانست، لذا در [[تاریخ]] آمده، وقتی [[پیامبر خدا]]{{صل}} از [[دنیا]] رفت، او به [[مدینه]] آمد تا ببیند [[جانشین]] و [[خلیفه پیامبر]]{{صل}} کیست؟ روز جمعه‌ای وارد [[مسجد]] شد، [[ابوبکر]] را بر [[منبر]] [[رسول خدا]]{{صل}} دید که [[خطبه]] می‌خواند، به او نگاهی کرد و گفت: کسی که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[جانشینی]] و [[دوستی]] او سفارش کرد یعنی [[علی]]{{ع}} چه شد؟ گفتند: ای [[اعرابی]]، [[امر]] [[خدا]] بعد از [[رحلت]] آن [[حضرت]] چنین واقع شده است که [[ابوبکر]] [[خلیفه رسول خدا]]{{صل}} باشد. مالک بن نویره زیر بار نرفت و گفت: هیچ حادثه‌ای که سبب [[خلافت ابوبکر]] و برکناری [[حضرت علی]]{{ع}} بشود واقع نشده و همانا شماها [[خیانت به خدا]] و [[رسول]] او گردید. سپس به طرف [[ابوبکر]] پیش رفت و فریاد برآورد: چه کسی به تو اجازه داد که بر روی این [[منبر]] بروی در حالی که [[وصی رسول خدا]]، یعنی [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} در این جا نشسته است؟ [[ابوبکر]] صدا زد این [[اعرابی]] که از عقب ادرار می‌کند (او را [[تشبیه]] به سگ کرد) را از [[مسجد پیامبر]] بیرونش کنید. [[قنفذ]] و [[خالد بن ولید]] گردن او را گرفتند و کشان‌کشان از [[مسجد]] بیرونش انداختند<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۱.</ref>. و بدین ترتیب زبان حق‌گوی او را کوتاه کردند.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۲۴۶-۱۲۴۷.</ref>
مالک بن نویره همواره در [[اسلام]] و [[ایمان]] خود [[ثابت قدم]] ماند و پس از [[رحلت پیامبر خدا]] {{صل}} و به سفارش آن [[حضرت]] [[اعتقاد]] و [[ایمان]] به [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} داشت و او را [[جانشین]] و [[خلیفه]] به [[حق پیامبر]] می‌دانست، لذا در [[تاریخ]] آمده، وقتی [[پیامبر خدا]] {{صل}} از [[دنیا]] رفت، او به [[مدینه]] آمد تا ببیند [[جانشین]] و [[خلیفه پیامبر]] {{صل}} کیست؟ روز جمعه‌ای وارد [[مسجد]] شد، [[ابوبکر]] را بر [[منبر]] [[رسول خدا]] {{صل}} دید که [[خطبه]] می‌خواند، به او نگاهی کرد و گفت: کسی که [[رسول خدا]] {{صل}} به [[جانشینی]] و [[دوستی]] او سفارش کرد یعنی [[علی]] {{ع}} چه شد؟ گفتند: ای [[اعرابی]]، [[امر]] [[خدا]] بعد از [[رحلت]] آن [[حضرت]] چنین واقع شده است که [[ابوبکر]] [[خلیفه رسول خدا]] {{صل}} باشد. مالک بن نویره زیر بار نرفت و گفت: هیچ حادثه‌ای که سبب [[خلافت ابوبکر]] و برکناری [[حضرت علی]] {{ع}} بشود واقع نشده و همانا شماها [[خیانت به خدا]] و [[رسول]] او گردید. سپس به طرف [[ابوبکر]] پیش رفت و فریاد برآورد: چه کسی به تو اجازه داد که بر روی این [[منبر]] بروی در حالی که [[وصی رسول خدا]]، یعنی [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} در این جا نشسته است؟ [[ابوبکر]] صدا زد این [[اعرابی]] که از عقب ادرار می‌کند (او را [[تشبیه]] به سگ کرد) را از [[مسجد پیامبر]] بیرونش کنید. [[قنفذ]] و [[خالد بن ولید]] گردن او را گرفتند و کشان‌کشان از [[مسجد]] بیرونش انداختند<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۵۵۱.</ref>. و بدین ترتیب زبان حق‌گوی او را کوتاه کردند.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۲۴۶-۱۲۴۷.</ref>


==[[خالد بن ولید]] و کشتن مالک بن نویره==
== [[خالد بن ولید]] و کشتن مالک بن نویره ==
آری، مالک بن نویره تا دم [[مرگ]] از [[یاران]] و علاقه‌مندان به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود، اما به [[جرم]] همین ارادت و [[ایمان]] در قضیه [[لشکرکشی]] [[خالد بن ولید]] از سوی [[ابوبکر]] به دفع [[فتنه]] [[مسیلمه کذاب]] و سجاع پرداخت و سپس به [[یربوع]] آمد و این [[مسلمان]] با [[فضیلت]] و [[صحابی رسول خدا]]{{صل}} را به [[دروغ]] و به [[اتهام]] این که از [[اسلام]] خارج شده، به [[شهادت]] رساند. و در همان [[شب]] با [[همسر]] او (که شوهرش همان [[شب]] کشته شده بود) [[عروسی]] کرد و بزرگ‌ترین [[گناه]] و [[جنایت]] را پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} و در عصر [[خلافت ابوبکر]] به سال [[دوازده]] [[هجری]] مرتکب شد<ref>ر.ک: اسدالغابه، ج۴، ص۲۹۵؛ الاصابه، ج۵، ص۷۵۴؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۷۹؛ سفینة البحار، ج۲، عنوان ملک، ص۵۱۱؛ الغدیر، ج۷، ص۱۵۸.</ref>.  
آری، مالک بن نویره تا دم [[مرگ]] از [[یاران]] و علاقه‌مندان به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بود، اما به [[جرم]] همین ارادت و [[ایمان]] در قضیه [[لشکرکشی]] [[خالد بن ولید]] از سوی [[ابوبکر]] به دفع [[فتنه]] [[مسیلمه کذاب]] و سجاع پرداخت و سپس به [[یربوع]] آمد و این [[مسلمان]] با [[فضیلت]] و [[صحابی رسول خدا]] {{صل}} را به [[دروغ]] و به [[اتهام]] این که از [[اسلام]] خارج شده، به [[شهادت]] رساند. و در همان [[شب]] با [[همسر]] او (که شوهرش همان [[شب]] کشته شده بود) [[عروسی]] کرد و بزرگ‌ترین [[گناه]] و [[جنایت]] را پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} و در عصر [[خلافت ابوبکر]] به سال [[دوازده]] [[هجری]] مرتکب شد<ref>ر. ک: اسدالغابه، ج۴، ص۲۹۵؛ الاصابه، ج۵، ص۷۵۴؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۷۹؛ سفینة البحار، ج۲، عنوان ملک، ص۵۱۱؛ الغدیر، ج۷، ص۱۵۸.</ref>.  


اگرچه کشتن به ناحق مالک بن نویره به دست [[خالد بن ولید]] مورد [[انتقاد]] شدید بعضی از [[اصحاب]] قرار گرفت اما [[ابوبکر]] او را تبرئه کرد و دیه [[قتل]] مالک بن نویره را از [[بیت‌المال]] پرداخت!
اگرچه کشتن به ناحق مالک بن نویره به دست [[خالد بن ولید]] مورد [[انتقاد]] شدید بعضی از [[اصحاب]] قرار گرفت اما [[ابوبکر]] او را تبرئه کرد و دیه [[قتل]] مالک بن نویره را از [[بیت‌المال]] پرداخت!
خط ۲۴: خط ۲۴:
[[خالد بن ولید]] ساکت ماند و چیزی نگفت و بر [[ابوبکر]] وارد شد و با [[ابوبکر]] طوری مطالب را وارونه جلوه داد که او را [[راضی]] کند تا [[کیفر]] نبیند، متأسفانه [[خلیفه]] هم از توجیه ناصواب او [[راضی]] شد و [[خالد بن ولید]] را بخشید و سپس [[عمر]] وقتی با خبر شد که [[ابوبکر]] از [[خالد بن ولید]] [[راضی]] شده به نزد او رفت و به [[اعتراض]] گفت: [[خالد بن ولید]] [[قتل نفس]] کرده، باید او را [[قصاص]] کنی و به [[قتل]] برسانی. [[ابوبکر]] در جواب او گفت: ای [[عمر]]، [[دست]] بردار، زیرا او [[اجتهاد]] کرده و در اجتهادش [[خطا]] رفته است<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۷۹؛ الغدیر، ج۷، ص۱۵۹.</ref>. به [[عمر]] گفت: پس او را به خاطر زنایی که مرتکب شده بر او حد جاری کن؟ [[ابوبکر]] گفت: نه، او را حد نمی‌زنم چون [[اجتهاد]] کرده و در اجتهادش [[خطا]] رفته، اگرچه [[عمر]] دست برداشت و موضوع را ساکت گذاشت اما به [[خالد بن ولید]] گفت: اگر روزی به [[خلافت]] برسم تو را [[قصاص]] خواهم کرد<ref>الغدیر، ج۷، ص۱۶۱ (البته خالد در عصر عمر بن خطاب نیز قصاص نشد بلکه به عنوان سیف الاسلام در مقام قدرت باقی ماند).</ref>. و در نهایت [[ابوبکر]]، دیه مالک بن نویره را از [[بیت‌المال]] پرداخت کرد<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۷۹؛ اسدالغابه، ج۴، ص۲۹۴.</ref>.
[[خالد بن ولید]] ساکت ماند و چیزی نگفت و بر [[ابوبکر]] وارد شد و با [[ابوبکر]] طوری مطالب را وارونه جلوه داد که او را [[راضی]] کند تا [[کیفر]] نبیند، متأسفانه [[خلیفه]] هم از توجیه ناصواب او [[راضی]] شد و [[خالد بن ولید]] را بخشید و سپس [[عمر]] وقتی با خبر شد که [[ابوبکر]] از [[خالد بن ولید]] [[راضی]] شده به نزد او رفت و به [[اعتراض]] گفت: [[خالد بن ولید]] [[قتل نفس]] کرده، باید او را [[قصاص]] کنی و به [[قتل]] برسانی. [[ابوبکر]] در جواب او گفت: ای [[عمر]]، [[دست]] بردار، زیرا او [[اجتهاد]] کرده و در اجتهادش [[خطا]] رفته است<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۷۹؛ الغدیر، ج۷، ص۱۵۹.</ref>. به [[عمر]] گفت: پس او را به خاطر زنایی که مرتکب شده بر او حد جاری کن؟ [[ابوبکر]] گفت: نه، او را حد نمی‌زنم چون [[اجتهاد]] کرده و در اجتهادش [[خطا]] رفته، اگرچه [[عمر]] دست برداشت و موضوع را ساکت گذاشت اما به [[خالد بن ولید]] گفت: اگر روزی به [[خلافت]] برسم تو را [[قصاص]] خواهم کرد<ref>الغدیر، ج۷، ص۱۶۱ (البته خالد در عصر عمر بن خطاب نیز قصاص نشد بلکه به عنوان سیف الاسلام در مقام قدرت باقی ماند).</ref>. و در نهایت [[ابوبکر]]، دیه مالک بن نویره را از [[بیت‌المال]] پرداخت کرد<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۷۹؛ اسدالغابه، ج۴، ص۲۹۴.</ref>.


از مجموع آنچه در بالا آمد، معلوم شد که مالک بن نویره از مخلصین و [[مؤمنین]] به [[خلافت]] و [[جانشینی بلافصل]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} بود، اما به [[جرم]] واهی و ساختگیِ [[ارتداد]] او را به [[شهادت]] رساندند و این بار [[مخلص]] [[علی]]{{ع}} را از پای درآوردند و بزرگ‌ترین [[ظلم]] را به او و همسرش روا داشتند، و [[عمر بن خطاب]] هم پس از آن‌که به [[خلافت]] رسید، خالد را [[کیفر]] نداد، وی مثل [[ابوبکر]] از [[جرم]] و [[گناه]] او درگذشت.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۲۴۷-۱۲۴۹.</ref>
از مجموع آنچه در بالا آمد، معلوم شد که مالک بن نویره از مخلصین و [[مؤمنین]] به [[خلافت]] و [[جانشینی بلافصل]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} بود، اما به [[جرم]] واهی و ساختگیِ [[ارتداد]] او را به [[شهادت]] رساندند و این بار [[مخلص]] [[علی]] {{ع}} را از پای درآوردند و بزرگ‌ترین [[ظلم]] را به او و همسرش روا داشتند، و [[عمر بن خطاب]] هم پس از آن‌که به [[خلافت]] رسید، خالد را [[کیفر]] نداد، وی مثل [[ابوبکر]] از [[جرم]] و [[گناه]] او درگذشت.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۲۴۷-۱۲۴۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش