جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
* [[انتظار]] [[موعود]] در [[اسلام]] ریشه در آموزههای دیرپا و تخلف ناپذیر [[قرآن کریم]] دارد. در این [[کتاب مقدس]] بر تشکیل [[حکومت صالحان]]، گسترش [[دین اسلام]] در سراسر [[جهان]] و تحقق آیندهای سرشار از [[عدالت]] و [[معنویت]] و به دور از هر گونه [[ستم]] و [[تباهی]] تأکید شده و به همه جهانیان [[بشارت]] داده شده است که فرجام [[جهان]] جز [[سعادت]] و [[نیکبختی]] نخواهد بود. در این فصل، [[آیات]] مرتبط با موضوع [[انتظار]] [[موعود]] دستهبندی و با بهرهگیری از [[روایات]] به اختصار بررسی و [[تبیین]] شده است. | * [[انتظار]] [[موعود]] در [[اسلام]] ریشه در آموزههای دیرپا و تخلف ناپذیر [[قرآن کریم]] دارد. در این [[کتاب مقدس]] بر تشکیل [[حکومت صالحان]]، گسترش [[دین اسلام]] در سراسر [[جهان]] و تحقق آیندهای سرشار از [[عدالت]] و [[معنویت]] و به دور از هر گونه [[ستم]] و [[تباهی]] تأکید شده و به همه جهانیان [[بشارت]] داده شده است که فرجام [[جهان]] جز [[سعادت]] و [[نیکبختی]] نخواهد بود. در این فصل، [[آیات]] مرتبط با موضوع [[انتظار]] [[موعود]] دستهبندی و با بهرهگیری از [[روایات]] به اختصار بررسی و [[تبیین]] شده است. | ||
==آشنایی با چند اصطلاح== | == آشنایی با چند اصطلاح == | ||
پیش از بررسی [[آیات]]، لازم است که درباره در اصطلاح رایج در [[علوم قرآن]] که با بحث ما مرتبط است، توضیح دهیم<ref>در بررسی این دو اصطلاح از مقاله زیر استفاده شده است: محمد هادی قهاری کرمانی، (امام مهدی در قرآن بررسی تطبیقی)، موعود، سال یازدهم، ش ۱۸، مهر ۱۳۸۵.</ref>. | پیش از بررسی [[آیات]]، لازم است که درباره در اصطلاح رایج در [[علوم قرآن]] که با بحث ما مرتبط است، توضیح دهیم<ref>در بررسی این دو اصطلاح از مقاله زیر استفاده شده است: محمد هادی قهاری کرمانی، (امام مهدی در قرآن بررسی تطبیقی)، موعود، سال یازدهم، ش ۱۸، مهر ۱۳۸۵.</ref>. | ||
*'''[[تفسیر]]''': | * '''[[تفسیر]]''': | ||
#'''معنای لغوی [[تفسیر]]''': کلمه [[تفسیر]] در لغت به معنای "روشن نمودن و [[تبیین]]" است. اهل [[ادب]] برای آن دو ریشه ذکر کردهاند که هر دو به معنای "[[کشف]]" است: یکی "فسر" و دیگری "سفر" که مقلوب "فسر" است؛ مانند "أسفر الصبح؛ صبح روشن شد." یا "أسفرت المرأة من وجهها؛ [[زن]] روی باز کرد و صورتش نمایان شد"<ref>الجوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، تحقیق: احمد الغفور عطار، تهران، امیری، ۱۳۶۸، ماده سفر.</ref>. تفاوت این دو آن است که: "سفره به معنای [[کشف]] ظاهری و مادی و "افسر" به معنی [[کشف]] [[باطنی]] و [[معنوی]] به کار میرود. چنانکه راغب اصفهانی میگوید: "فسر به معنای اظهار معنای معقول است"<ref>راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن فی غریب القرآن، تحقیق: ندیم مرعشی، بیروت، دارالکلمات العربی، ۱۳۹۲ ه- . ق. ماده فسر.</ref>. | # '''معنای لغوی [[تفسیر]]''': کلمه [[تفسیر]] در لغت به معنای "روشن نمودن و [[تبیین]]" است. اهل [[ادب]] برای آن دو ریشه ذکر کردهاند که هر دو به معنای "[[کشف]]" است: یکی "فسر" و دیگری "سفر" که مقلوب "فسر" است؛ مانند "أسفر الصبح؛ صبح روشن شد." یا "أسفرت المرأة من وجهها؛ [[زن]] روی باز کرد و صورتش نمایان شد"<ref>الجوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح (تاج اللغة و صحاح العربیة)، تحقیق: احمد الغفور عطار، تهران، امیری، ۱۳۶۸، ماده سفر.</ref>. تفاوت این دو آن است که: "سفره به معنای [[کشف]] ظاهری و مادی و "افسر" به معنی [[کشف]] [[باطنی]] و [[معنوی]] به کار میرود. چنانکه راغب اصفهانی میگوید: "فسر به معنای اظهار معنای معقول است"<ref>راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن فی غریب القرآن، تحقیق: ندیم مرعشی، بیروت، دارالکلمات العربی، ۱۳۹۲ ه-. ق. ماده فسر.</ref>. | ||
#'''معنای اصطلاحی [[تفسیر]]''': در مورد معنای اصطلاحی [[تفسیر]]، [[مفسران]] [[علوم قرآنی]]<ref>ر.ک: بدرالدین زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۸ ه- ق، ج ۳، ص ۱۴۸؛ محمد بن یوسف ابوحیان اندلسی، البحر المحیط، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ ه- ق، ج ۱، ص ۱۴؛ فضل بن حسن بن طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، چاپ اول: بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۷ ه- ق، ج ۱، ص ۸؛ محمدحسین ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج ۱، ص ۱۱.</ref> نظرات گوناگونی دارند، ولی با بررسی احوال [[مفسران]] در قرون مختلف و بررسی عملکرد ایشان در کتابهای [[تفسیر]]، تعریفی واحد از [[علم تفسیر]] حاصل میشود. هر چند که ایشان به الفاظ و شکلهای مختلف از آن تعبیر کرده باشند. این تعریف واحد "بیان مقصود [[الهی]] از الفاظ و [[آیات قرآن کریم]]" است. چنانکه ملاحظه میشود در اینجا نوعی ارتباط و هماهنگی میان معنای اصطلاحی [[تفسیر]] و معنای لغوی و لفظی آن یعنی "[[کشف]] و بیان" وجود دارد. نقش [[تفسیر]]، پرده برداری از مدلول لفظ و بیان معنای آن است. در نتیجه بیان معنای ظاهری لفظ که از ظاهر [[کلام]] به ذهن میرسد، [[تفسیر]] نامیده نمیشود و به تعبیر [[شهید صدر]]، [[کشف]] و بیان در معنای آن است. در نتیجه واژه "بیان" در معنای کلمه [[تفسیر]]، به وجود درجهای از خفا و پیچیدگی در معنا اشاره دارد به گونهای که این پنهان بودگی و پیچیدگی از طریق عمل [[تفسیر]]، [[کشف]] و بر طرف میگردد. البته در برخی موارد ذکر معنای ظاهر نیز [[تفسیر]] و اظهار امر پنهان محسوب میشود؛ زیرا گاهی اوقات نوعی خفا و پیچیدگی در [[کلام]] ظاهر نیز وجود دارد که احتیاج به اظهار و روشنگری دارد. بنابراین، [[تفسیر]]، مفهومی نسبی است؛ چرا که معنای واحد ممکن است نسبت به شخصی احتیاج به بیان و پردهبرداری داشته باشد، در حالی که نسبت به شخص دیگر چنین نیازی نباشد. در مجموع به نظر میرسد. [[بهترین]] معنا برای واژه "[[تفسیر]]"، معنای اخیر باشد که مورد تأیید بسیاری از [[مفسران]] و [[دانشمندان]] [[علوم قرآنی]] قرار گرفته و منظور ما در این فصل نیز همین معناست. | # '''معنای اصطلاحی [[تفسیر]]''': در مورد معنای اصطلاحی [[تفسیر]]، [[مفسران]] [[علوم قرآنی]]<ref>ر. ک: بدرالدین زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۸ ه- ق، ج ۳، ص ۱۴۸؛ محمد بن یوسف ابوحیان اندلسی، البحر المحیط، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ ه- ق، ج ۱، ص ۱۴؛ فضل بن حسن بن طبرسی، مجمع البیان لعلوم القرآن، چاپ اول: بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۷ ه- ق، ج ۱، ص ۸؛ محمدحسین ذهبی، التفسیر والمفسرون، ج ۱، ص ۱۱.</ref> نظرات گوناگونی دارند، ولی با بررسی احوال [[مفسران]] در قرون مختلف و بررسی عملکرد ایشان در کتابهای [[تفسیر]]، تعریفی واحد از [[علم تفسیر]] حاصل میشود. هر چند که ایشان به الفاظ و شکلهای مختلف از آن تعبیر کرده باشند. این تعریف واحد "بیان مقصود [[الهی]] از الفاظ و [[آیات قرآن کریم]]" است. چنانکه ملاحظه میشود در اینجا نوعی ارتباط و هماهنگی میان معنای اصطلاحی [[تفسیر]] و معنای لغوی و لفظی آن یعنی "[[کشف]] و بیان" وجود دارد. نقش [[تفسیر]]، پرده برداری از مدلول لفظ و بیان معنای آن است. در نتیجه بیان معنای ظاهری لفظ که از ظاهر [[کلام]] به ذهن میرسد، [[تفسیر]] نامیده نمیشود و به تعبیر [[شهید صدر]]، [[کشف]] و بیان در معنای آن است. در نتیجه واژه "بیان" در معنای کلمه [[تفسیر]]، به وجود درجهای از خفا و پیچیدگی در معنا اشاره دارد به گونهای که این پنهان بودگی و پیچیدگی از طریق عمل [[تفسیر]]، [[کشف]] و بر طرف میگردد. البته در برخی موارد ذکر معنای ظاهر نیز [[تفسیر]] و اظهار امر پنهان محسوب میشود؛ زیرا گاهی اوقات نوعی خفا و پیچیدگی در [[کلام]] ظاهر نیز وجود دارد که احتیاج به اظهار و روشنگری دارد. بنابراین، [[تفسیر]]، مفهومی نسبی است؛ چرا که معنای واحد ممکن است نسبت به شخصی احتیاج به بیان و پردهبرداری داشته باشد، در حالی که نسبت به شخص دیگر چنین نیازی نباشد. در مجموع به نظر میرسد. [[بهترین]] معنا برای واژه "[[تفسیر]]"، معنای اخیر باشد که مورد تأیید بسیاری از [[مفسران]] و [[دانشمندان]] [[علوم قرآنی]] قرار گرفته و منظور ما در این فصل نیز همین معناست. | ||
*'''[[تأویل]]''':از آنجا که در بسیاری از [[روایات تفسیری]] افزون بر [[تفسیر]] [[آیه]]، به [[تأویل]] آن نیز اشاره شده یا اینکه فقط [[تأویل]] [[آیه]] بیان شده است و با [[عنایت]] به اینکه واژه [[تأویل]] از واژههایی است که در بین محققان دارای معانی مختلفی است، در اینجا به بررسی واژه [[تأویل]] میپردازیم تا معلوم شود مقصود ما از واژه [[تأویل]] در این فصل کدام یک از معانی آن است. | * '''[[تأویل]]''':از آنجا که در بسیاری از [[روایات تفسیری]] افزون بر [[تفسیر]] [[آیه]]، به [[تأویل]] آن نیز اشاره شده یا اینکه فقط [[تأویل]] [[آیه]] بیان شده است و با [[عنایت]] به اینکه واژه [[تأویل]] از واژههایی است که در بین محققان دارای معانی مختلفی است، در اینجا به بررسی واژه [[تأویل]] میپردازیم تا معلوم شود مقصود ما از واژه [[تأویل]] در این فصل کدام یک از معانی آن است. | ||
#'''معنای لغوی [[تأویل]]''': در [[تهذیب]] اللغة آمده است: "أول" یعنی [[رجوع]]؛ و "آل یؤوله إیالة" یعنی او را [[سیاست]] و [[تأدیب]] کرد. [[ابن فارس]] در مقاییس اللغة آورده است: "اول"، دارای دو اصل است: یکی ابتدای امر که واژه "اول"، به معنای ابتدا از این اصل است و دیگری انتهای امر. [[تأویل]] [[کلام]] به معنای [[عاقبت]] و سرانجام [[کلام]]، از این باب است. [[ابن اثیر]] در النهایة، پس از ذکر معنای [[رجوع]] برای اول، مینویسد: مراد از [[تأویل]]، برگرداندن ظاهر لفظ از معنای اصلی به معنایی است که دلیلی بر آن [[قائم]] است، که اگر آن [[دلیل]] نباشد، نباید از معنای ظاهری لفظ دست کشید<ref>ر.ک: ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، بیروت، دارالفکر، بیتا، ماده اول.</ref>. با توجه به آنچه از کتابهای لغت [[نقل]] شد، میتوان گفت مجموعة چهار معنا برای [[تأویل]] ارائه شده است: | # '''معنای لغوی [[تأویل]]''': در [[تهذیب]] اللغة آمده است: "أول" یعنی [[رجوع]]؛ و "آل یؤوله إیالة" یعنی او را [[سیاست]] و [[تأدیب]] کرد. [[ابن فارس]] در مقاییس اللغة آورده است: "اول"، دارای دو اصل است: یکی ابتدای امر که واژه "اول"، به معنای ابتدا از این اصل است و دیگری انتهای امر. [[تأویل]] [[کلام]] به معنای [[عاقبت]] و سرانجام [[کلام]]، از این باب است. [[ابن اثیر]] در النهایة، پس از ذکر معنای [[رجوع]] برای اول، مینویسد: مراد از [[تأویل]]، برگرداندن ظاهر لفظ از معنای اصلی به معنایی است که دلیلی بر آن [[قائم]] است، که اگر آن [[دلیل]] نباشد، نباید از معنای ظاهری لفظ دست کشید<ref>ر. ک: ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، بیروت، دارالفکر، بیتا، ماده اول.</ref>. با توجه به آنچه از کتابهای لغت [[نقل]] شد، میتوان گفت مجموعة چهار معنا برای [[تأویل]] ارائه شده است: ۱.[[مرجع]] و [[عاقبت]]؛ ۲. [[سیاست]] کردن؛ ۳. [[تفسیر]] و [[تدبیر]]؛ ۴. انتقال از معنای ظاهری لفظ به معنای غیر ظاهر. در میان معانی چهارگانه یادشده، آنچه میتواند در [[تأویل]] [[کلام]] کاربرد داشته باشد، معنای اول، سوم و چهارم است و معنای دوم به [[تأویل]] [[کلام]] ارتباطی ندارد. | ||
#'''معنای اصطلاحی [[تأویل]]''': این واژه هفده مرتبه، در هفت سوره و پانزده [[آیه]] از [[قرآن کریم]] به کار رفته است. این کاربردها را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد: [[تأویل]] قول<ref>ر.ک: سوره آل عمران، آیه ۷؛ سوره اعراف، آیه ۵۳ و سوره یونس، آیه ۳۶.</ref>؛ [[تأویل]] فعل<ref>ر.ک: سوره نساء، آیه ۵۹؛ سوره اسراء، آیه ۳۵ و سوره کهف، آیه ۷۸ و ۸۲.</ref>؛ [[تأویل]] [[رؤیا]]<ref>ر.ک: سوره یوسف، آیات: ۶، ۲۱، ۳۶، ۴۴، ۴۵، ۱۰۰ و ۱۰۱.</ref>. [[مفسران]] و [[دانشمندان]] [[علوم قرآنی]] درباره معنای [[تأویل]] در این [[آیات]] نظرهای گوناگونی دادهاند<ref>ر.ک: احمدبن عبدالحکیم ابن ثیمیه، الأکلبل فی المتشابه و التأویل، اسکندریه، دارالإیمان، ص ۱۵؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲۰ ج، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۳، صص ۲۵ و ۴۵؛ محمدهادی معرفت، تلخیص التمهید، چاپ سوم: قم، مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۸ ه- ق، ج ۱، صص ۴۸۲ و ۴۸۳؛ محمدکاظم شاکر، روشهای تأویل قرآن، چاپ سوم: قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۸ ه- ق، صص ۹۸ - ۱۰۰؛ محمدبن حسن طوسی (شیخ طوسی)، الأمالی، قم، دارالنقافة، ۱۴۱۴ ه- ق، ص ۶۲۱.</ref>. در مجموع اگر بیان مصادیق خارجی [[آیات]] را جزو معانی معانی [[باطنی]] [[آیات]] در نظر بگیریم میتوان گفت واژه [[تأویل]] به [[تبیین]] معنای [[باطنی]] و مصادیق مختلف [[آیات قرآن کریم]] است و این همان معنایی است که در این فصل از این واژه مد نظر است. در بسیاری از [[روایات تفسیری]] در زمینه [[مهدویت]] تأویلهای مختلفی از [[آیات قرآن]] ارائه شده که این تأویلها شامل موارد ذیل است: | # '''معنای اصطلاحی [[تأویل]]''': این واژه هفده مرتبه، در هفت سوره و پانزده [[آیه]] از [[قرآن کریم]] به کار رفته است. این کاربردها را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد: [[تأویل]] قول<ref>ر. ک: سوره آل عمران، آیه ۷؛ سوره اعراف، آیه ۵۳ و سوره یونس، آیه ۳۶.</ref>؛ [[تأویل]] فعل<ref>ر. ک: سوره نساء، آیه ۵۹؛ سوره اسراء، آیه ۳۵ و سوره کهف، آیه ۷۸ و ۸۲.</ref>؛ [[تأویل]] [[رؤیا]]<ref>ر. ک: سوره یوسف، آیات: ۶، ۲۱، ۳۶، ۴۴، ۴۵، ۱۰۰ و ۱۰۱.</ref>. [[مفسران]] و [[دانشمندان]] [[علوم قرآنی]] درباره معنای [[تأویل]] در این [[آیات]] نظرهای گوناگونی دادهاند<ref>ر. ک: احمدبن عبدالحکیم ابن ثیمیه، الأکلبل فی المتشابه و التأویل، اسکندریه، دارالإیمان، ص ۱۵؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲۰ ج، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۳، صص ۲۵ و ۴۵؛ محمدهادی معرفت، تلخیص التمهید، چاپ سوم: قم، مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۸ ه- ق، ج ۱، صص ۴۸۲ و ۴۸۳؛ محمدکاظم شاکر، روشهای تأویل قرآن، چاپ سوم: قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۸ ه- ق، صص ۹۸ - ۱۰۰؛ محمدبن حسن طوسی (شیخ طوسی)، الأمالی، قم، دارالنقافة، ۱۴۱۴ ه- ق، ص ۶۲۱.</ref>. در مجموع اگر بیان مصادیق خارجی [[آیات]] را جزو معانی معانی [[باطنی]] [[آیات]] در نظر بگیریم میتوان گفت واژه [[تأویل]] به [[تبیین]] معنای [[باطنی]] و مصادیق مختلف [[آیات قرآن کریم]] است و این همان معنایی است که در این فصل از این واژه مد نظر است. در بسیاری از [[روایات تفسیری]] در زمینه [[مهدویت]] تأویلهای مختلفی از [[آیات قرآن]] ارائه شده که این تأویلها شامل موارد ذیل است: | ||
#گاهی [[آیه شریفه]] دارای مصادیق فراوانی در خارج است و بر همه آنها منطبق میشود که یکی از این مصادیق مربوط به بحث [[مهدویت]] میشود. با تحقق مفاد [[آیه شریفه]] بر دورانهای مختلفی قابل انطباق است که یکی از این دورانها مربوط به دوره [[امام مهدی]] {{ع}} میباشد. به عنوان مثال در برخی [[روایات تفسیری]] [[شیعه]] در ذیل [[آیه]] ۱۵۹ سوره نساء، تحقق و وقوع مفاد [[آیه]] مذکور در دوران [[رجعت]] دانسته شده است. | # گاهی [[آیه شریفه]] دارای مصادیق فراوانی در خارج است و بر همه آنها منطبق میشود که یکی از این مصادیق مربوط به بحث [[مهدویت]] میشود. با تحقق مفاد [[آیه شریفه]] بر دورانهای مختلفی قابل انطباق است که یکی از این دورانها مربوط به دوره [[امام مهدی]] {{ع}} میباشد. به عنوان مثال در برخی [[روایات تفسیری]] [[شیعه]] در ذیل [[آیه]] ۱۵۹ سوره نساء، تحقق و وقوع مفاد [[آیه]] مذکور در دوران [[رجعت]] دانسته شده است. | ||
#ممکن است [[آیه شریفه]] دارای مصادیق مختلفی باشد یا مفاد [[آیه]] بر دورانهای متفاوتی منطبق باشد، ولی مصداق اتم و اکمل آن، در [[روایات تفسیری]]، بر [[امام مهدی]] {{ع}} و مسائل مرتبط با آن [[حضرت]] انطباق یافته است. برخی [[روایات تفسیری]] [[شیعه]] در ذیل [[آیه]] ۶۹ سوره نساء اینچنین میباشند. | # ممکن است [[آیه شریفه]] دارای مصادیق مختلفی باشد یا مفاد [[آیه]] بر دورانهای متفاوتی منطبق باشد، ولی مصداق اتم و اکمل آن، در [[روایات تفسیری]]، بر [[امام مهدی]] {{ع}} و مسائل مرتبط با آن [[حضرت]] انطباق یافته است. برخی [[روایات تفسیری]] [[شیعه]] در ذیل [[آیه]] ۶۹ سوره نساء اینچنین میباشند. | ||
#گاهی نیز مصداق و تحقق عینی مفاد [[آیه]] منحصر به دوران [[امام زمان]] {{ع}} است که [[روایات تفسیری]] به بیان این مطلب پرداختهاند؛ از جمله این موارد برخی [[روایات تفسیری]] [[شیعه]] در ذیل [[آیه]] ۳۳ سوره [[توبه]] است که تحقق این [[آیه]] را در [[زمان ظهور]] [[مهدی موعود]] {{ع}} دانستهاند. بنابراین، اگر در این فصل مشاهده میشود که بسیاری از [[روایات تفسیری]] به [[تأویل آیات]] پرداختهاند منظور از [[تأویل]]، یکی از موارد سه گانه یاد شده است<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص | # گاهی نیز مصداق و تحقق عینی مفاد [[آیه]] منحصر به دوران [[امام زمان]] {{ع}} است که [[روایات تفسیری]] به بیان این مطلب پرداختهاند؛ از جمله این موارد برخی [[روایات تفسیری]] [[شیعه]] در ذیل [[آیه]] ۳۳ سوره [[توبه]] است که تحقق این [[آیه]] را در [[زمان ظهور]] [[مهدی موعود]] {{ع}} دانستهاند. بنابراین، اگر در این فصل مشاهده میشود که بسیاری از [[روایات تفسیری]] به [[تأویل آیات]] پرداختهاند منظور از [[تأویل]]، یکی از موارد سه گانه یاد شده است<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۱۷-۳۷.</ref>. | ||
==[[پیشینه بحث از موعود قرآن]]== | == [[پیشینه بحث از موعود قرآن]] == | ||
==[[موضوعهای مطرح شده در آیات]]== | == [[موضوعهای مطرح شده در آیات]] == | ||
==پرسش مستقیم== | == پرسش مستقیم == | ||
{{پرسمان انتظار فرج}} | {{پرسمان انتظار فرج}} |