جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
موضوع آیات محکم و متشابه یکی از مهمترین و بحثانگیزترین مباحث [[علوم قرآنی]] است. [[خداوند متعال]] در [[آیه]] هفتم [[سوره آل عمران]]: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران | موضوع آیات محکم و متشابه یکی از مهمترین و بحثانگیزترین مباحث [[علوم قرآنی]] است. [[خداوند متعال]] در [[آیه]] هفتم [[سوره آل عمران]]: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد.</ref> به صراحت اعلام کرده است که [[قرآن کریم]] در کنار [[آیات محکم]] که اساس [[کتاب الهی]] را تشکیل میدهد، بر آیاتی دیگر مشتمل است که [[متشابهات]] نامیده میشود. از [[آیه]] استفاده میشود [[آیات]] [[متشابه]] به گونهای هستند که [[فتنهانگیزان]] میتوانند با بهرهگیری نادرست از [[تأویل]] آنها، عدهای را [[گمراه]] سازند. به [[عقیده]] برخی [[مفسران]]، همه فرقههای [[گمراه]] در میان [[مسلمانان]]، با [[تمسک]] به این [[آیات]]، بر [[عقاید]] [[باطل]] خود [[لباس]] [[حق]] پوشاندهاند<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۱۵۶.</ref>. | ||
==مفهومشناسی محکم و متشابه== | == مفهومشناسی محکم و متشابه == | ||
در معنای لغوی محکم گفته شده است: "[[حُکم]]، یک اصل دارد و آن منع است<ref>معجم مقاییس اللغه، احمد بن فارس، بیروت، دار الاسلامیه، ۱۴۱۰ ﻫ، ج ۲، ص ۹۱.</ref> و [[کلام]] را زمانی محکم میگویند که بدون [[نیاز]] به غیر، گویا باشد<ref>ر. ک: لسان العرب، ابن منظور، قم، نشر ادب الحوزه، ۱۴۰۵ ﻫ، ج ۱۲، ص ۱۴۱.</ref>. [[متشابه]] هم به معنای مثل و مانند است<ref>ر. ک: لسان العرب، ابن منظور، قم، نشر ادب الحوزه، ۱۴۰۵ ﻫ، ج ۱۳، ص ۵۰۳.</ref>.<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۱۵۷.</ref>. | در معنای لغوی محکم گفته شده است: "[[حُکم]]، یک اصل دارد و آن منع است<ref>معجم مقاییس اللغه، احمد بن فارس، بیروت، دار الاسلامیه، ۱۴۱۰ ﻫ، ج ۲، ص ۹۱.</ref> و [[کلام]] را زمانی محکم میگویند که بدون [[نیاز]] به غیر، گویا باشد<ref>ر. ک: لسان العرب، ابن منظور، قم، نشر ادب الحوزه، ۱۴۰۵ ﻫ، ج ۱۲، ص ۱۴۱.</ref>. [[متشابه]] هم به معنای مثل و مانند است<ref>ر. ک: لسان العرب، ابن منظور، قم، نشر ادب الحوزه، ۱۴۰۵ ﻫ، ج ۱۳، ص ۵۰۳.</ref>.<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۱۵۷.</ref>. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
به طور کلی آنچه که [[مفسران]]، با استفاده از سیاق [[آیه]] در تعریف محکم و متشابه بیان کردهاند میتوان در دو دیدگاه عمده خلاصه کرد: | به طور کلی آنچه که [[مفسران]]، با استفاده از سیاق [[آیه]] در تعریف محکم و متشابه بیان کردهاند میتوان در دو دیدگاه عمده خلاصه کرد: | ||
#'''اِحکام و تشابه، وصفی برای الفاظ:''' [[فخر رازی]] این دیدگاه را به خوبی [[تبیین]] کرده و میگوید: "لفظی که برای معنایی وضع شده است یا در آن، احتمال معنای دیگری هم میرود و یا خیر. اگر در آن معنای دیگری محتمل نباشد، به آن [[نص]] میگویند. اما در صورتی که در آن احتمال معنای دیگری هم وجود داشته باشد، دو حالت پیش میآید، یا یکی از آن دو معنای محتمل بر دیگری رجحان دارد که در این صورت، لفظ را نسبت به معنای راجح، ظاهر و نسبت به معنای مرجوح، مؤوّل مینامند، یا اینکه هیچ کدام از آن دو معنای محتمل بر دیگری رجحان ندارد که در این صورت، لفظ را نسبت به هر یک از آن معانی، مجمل میگویند. لذا لفظ نسبت به معنا یا [[نص]] یا ظاهر یا مجمل و یا مؤوّل است. بنابراین، [[نص]] و ظاهر محکم و مجمل و مؤوّل [[متشابه]] هستند"<ref>ر. ک: التفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب، فخر رازی، بیروت، دار الفکر، ۱۹۹۵ م، ج ۴، ص ۱۸۲.</ref>. | # '''اِحکام و تشابه، وصفی برای الفاظ:''' [[فخر رازی]] این دیدگاه را به خوبی [[تبیین]] کرده و میگوید: "لفظی که برای معنایی وضع شده است یا در آن، احتمال معنای دیگری هم میرود و یا خیر. اگر در آن معنای دیگری محتمل نباشد، به آن [[نص]] میگویند. اما در صورتی که در آن احتمال معنای دیگری هم وجود داشته باشد، دو حالت پیش میآید، یا یکی از آن دو معنای محتمل بر دیگری رجحان دارد که در این صورت، لفظ را نسبت به معنای راجح، ظاهر و نسبت به معنای مرجوح، مؤوّل مینامند، یا اینکه هیچ کدام از آن دو معنای محتمل بر دیگری رجحان ندارد که در این صورت، لفظ را نسبت به هر یک از آن معانی، مجمل میگویند. لذا لفظ نسبت به معنا یا [[نص]] یا ظاهر یا مجمل و یا مؤوّل است. بنابراین، [[نص]] و ظاهر محکم و مجمل و مؤوّل [[متشابه]] هستند"<ref>ر. ک: التفسیر الکبیر و مفاتیح الغیب، فخر رازی، بیروت، دار الفکر، ۱۹۹۵ م، ج ۴، ص ۱۸۲.</ref>. | ||
# '''اِحکام و تشابه، وصفی برای معانی:''' این دیدگاه بیش از آنکه به الفاظ، قابلیت و فقدان قابلیت آنها برای [[پذیرش]] معانی مختلف بنگرد به معانی، قابلیت و فقدان قابلیت آنها برای ایجاد [[شبهه]] و [[فتنهانگیزی]] در بین [[مردم]] میاندیشد. بنابراین، مطابق این دیدگاه، هر آیهای که الفاظش در دلالت بر معنا دچار مشکل باشد و در دلالت آن نوعی ابهام یا [[اجمال]] باشد، [[آیه]] [[متشابه]] نخواهد بود. همچنین محکم و متشابه به الفاظ اختصاص نخواهد داشت، بلکه شامل ترکیبها و نسبتهای موجود در جملهها نیز خواهد شد؛ به عنوان مثال در عبارت {{متن قرآن|جاءَ رَبُّك}} هیچ [[اجمال]] و ابهامی در معنای {{متن قرآن|جاءَ}} و {{متن قرآن|رَبُّك}} وجود ندارد، بلکه نسبت دادنِ "آمدن" به [[پروردگار]] است که دارای تشابه است. از میان [[مفسران]] هیچ کس مانند [[علامه طباطبایی|علامه سید محمد حسین طباطبایی]] به صراحت و وضوح به [[تبیین]] این نظریه و آثار و نتایج آن نپرداختهاند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۲۱ ـ ۲۲.</ref>.<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۱۵۹ - ۱۶۴.</ref> | # '''اِحکام و تشابه، وصفی برای معانی:''' این دیدگاه بیش از آنکه به الفاظ، قابلیت و فقدان قابلیت آنها برای [[پذیرش]] معانی مختلف بنگرد به معانی، قابلیت و فقدان قابلیت آنها برای ایجاد [[شبهه]] و [[فتنهانگیزی]] در بین [[مردم]] میاندیشد. بنابراین، مطابق این دیدگاه، هر آیهای که الفاظش در دلالت بر معنا دچار مشکل باشد و در دلالت آن نوعی ابهام یا [[اجمال]] باشد، [[آیه]] [[متشابه]] نخواهد بود. همچنین محکم و متشابه به الفاظ اختصاص نخواهد داشت، بلکه شامل ترکیبها و نسبتهای موجود در جملهها نیز خواهد شد؛ به عنوان مثال در عبارت {{متن قرآن|جاءَ رَبُّك}} هیچ [[اجمال]] و ابهامی در معنای {{متن قرآن|جاءَ}} و {{متن قرآن|رَبُّك}} وجود ندارد، بلکه نسبت دادنِ "آمدن" به [[پروردگار]] است که دارای تشابه است. از میان [[مفسران]] هیچ کس مانند [[علامه طباطبایی|علامه سید محمد حسین طباطبایی]] به صراحت و وضوح به [[تبیین]] این نظریه و آثار و نتایج آن نپرداختهاند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲، ص ۲۱ ـ ۲۲.</ref>.<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۱۵۹ - ۱۶۴.</ref> | ||
==[[جایگاه]] بحث محکم و متشابه در [[قرآن]]== | == [[جایگاه]] بحث محکم و متشابه در [[قرآن]] == | ||
در دو [[آیه]] از [[قرآن]]، [[وصف]] اِحکام و در دو [[آیه]] [[وصف]] تشابه برای [[قرآن]] آمده است؛ در [[آیه]] نخست از [[سوره هود]] تمام [[قرآن]] به عنوان [[کتاب آسمانی]] متصف به صفت محکم شده است: {{متن قرآن|الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}}<ref> الف، لام، را؛ (این) کتابی است که آیاتش استواری یافته | در دو [[آیه]] از [[قرآن]]، [[وصف]] اِحکام و در دو [[آیه]] [[وصف]] تشابه برای [[قرآن]] آمده است؛ در [[آیه]] نخست از [[سوره هود]] تمام [[قرآن]] به عنوان [[کتاب آسمانی]] متصف به صفت محکم شده است: {{متن قرآن|الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ}}<ref> الف، لام، را؛ (این) کتابی است که آیاتش استواری یافته سپس از سوی فرزانهای آگاه آشکار شده است؛ سوره هود، آیه:۱.</ref> و در [[سوره زمر]] تمام کتاب متصف به صفت [[متشابه]] شده است: {{متن قرآن|اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاء وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref>«خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است؛ پوستهای آنان که از پروردگار خویش میهراسند از آن به لرزه میافتد سپس با یاد خداوند پوستها و دلهاشان نرم میشود؛ این رهنمود خداوند است که با آن هر که را بخواهد راهنمایی میکند و هر که را گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت»؛ سوره زمر، آیه:۲۳.</ref>. این در حالی است که در [[سوره]] آل [[عمران]] به صراحت آمده است برخی از [[آیات قرآن]] محکم و برخی دیگر [[متشابه]] است: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد»؛ سوره آل عمران، آیه:۷.</ref>. | ||
تمامی [[مفسران]] و [[دانشمندان]] [[علوم قرآن]] بر این امر [[اتفاق نظر]] دارند که اِحکام و تشابهی که در سورههای [[هود]] و زمر در [[وصف]] کل [[قرآن]] آمده است، با اِحکام و تشابهی که در [[سوره]] آل [[عمران]] در [[وصف]] [[آیات قرآن]] آمده متفاوتاند<ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، زرقانی، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، ۱۹۹۱ م، ج ۲، ص ۱۶۷.</ref>. در [[آیه]] هفتم [[آل عمران]] کلمه [[محکمات]] در مقابل [[متشابهات]] قرار گرفته است، بنا بر این مطابق این [[آیه]] آن دسته از [[آیات]] که محکم است، [[متشابه]] نیست و آن دسته که [[متشابه]] است، محکم نیست. مراد از اِحکام در [[سوره هود]]، إتقان و [[استحکام]] [[نظم]] [[قرآن]] است و مراد از تشابه در [[سوره زمر]]، همانندی اجزای [[قرآن]] در حُسن سیاق و [[نظم]] است<ref>فتح الباری، ابن حجر، بیروت، دار المعرفه، بیتا، ج ۸، ص ۱۵۹ ـ ۱۵۸.</ref>. | تمامی [[مفسران]] و [[دانشمندان]] [[علوم قرآن]] بر این امر [[اتفاق نظر]] دارند که اِحکام و تشابهی که در سورههای [[هود]] و زمر در [[وصف]] کل [[قرآن]] آمده است، با اِحکام و تشابهی که در [[سوره]] آل [[عمران]] در [[وصف]] [[آیات قرآن]] آمده متفاوتاند<ref>مناهل العرفان فی علوم القرآن، زرقانی، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، ۱۹۹۱ م، ج ۲، ص ۱۶۷.</ref>. در [[آیه]] هفتم [[آل عمران]] کلمه [[محکمات]] در مقابل [[متشابهات]] قرار گرفته است، بنا بر این مطابق این [[آیه]] آن دسته از [[آیات]] که محکم است، [[متشابه]] نیست و آن دسته که [[متشابه]] است، محکم نیست. مراد از اِحکام در [[سوره هود]]، إتقان و [[استحکام]] [[نظم]] [[قرآن]] است و مراد از تشابه در [[سوره زمر]]، همانندی اجزای [[قرآن]] در حُسن سیاق و [[نظم]] است<ref>فتح الباری، ابن حجر، بیروت، دار المعرفه، بیتا، ج ۸، ص ۱۵۹ ـ ۱۵۸.</ref>. | ||
تشابه در [[قرآن]] در دو معنا به کار رفته است: | تشابه در [[قرآن]] در دو معنا به کار رفته است: | ||
#به معنای تماثل و همانندی، مانند: {{متن قرآن|اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاء وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref> خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه | # به معنای تماثل و همانندی، مانند: {{متن قرآن|اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاء وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ}}<ref> خداوند است که بهترین گفتار را (به گونه) کتابی (با آیاتی) همانند دوگانه (یعنی مکرّر) فرو فرستاده است؛ پوستهای آنان که از پروردگار خویش میهراسند از آن به لرزه میافتد سپس با یاد خداوند پوستها و دلهاشان نرم میشود؛ این رهنمود خداوند است که با آن هر که را بخواهد راهنمایی میکند و هر که را گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت؛ سوره زمر، آیه:۲۳.</ref> و {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انظُرُواْ إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref> و اوست که از آسمان، آبی فرو فرستاد و با آن هرگونه روییدنی را برون آوردیم آنگاه از آن جوانه سبزی بیرون کشیدیم که از آن دانههایی بر هم نشسته بیرون میآوریم و از شکوفه خرما، خوشههایی دسترس و باغستانهایی از انگور (بیرون میآوریم) و زیتون را و انار را همگون و غیر همگون (پدید میآوریم)؛ به میوه آن چون ثمر آورد و به رسیدن آن بنگرید! بیگمان در اینها برای گروه مؤمنان نشانههایی است؛ سوره انعام، آیه:۹۹.</ref>. | ||
# امر غامضی که باعث [[اشتباه]] و التباس میشود، مانند: {{متن قرآن|قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاء اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ}}<ref> گفتند: به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما چگونگی آن را روشن گرداند، که این گاو بر ما بازشناخته نیست و ما اگر خداوند بخواهد رهیاب خواهیم بود؛ سوره بقره، آیه: ۷۰.</ref> و [[آیه]] هفتم [[آل عمران]] نیز به این معناست. | |||
#امر غامضی که باعث [[اشتباه]] و التباس میشود، مانند: {{متن قرآن|قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاء اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ}}<ref> گفتند: به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما چگونگی آن را روشن گرداند، که این گاو بر ما بازشناخته نیست و ما اگر خداوند بخواهد رهیاب خواهیم بود؛ سوره بقره، آیه: ۷۰.</ref> و [[آیه]] هفتم [[آل عمران]] نیز به این معناست. | |||
اما اِحکام در همه جا به معنای إتقان است. در [[سوره هود]] در مقابل تفصیل و در [[سوره آل عمران]] در مقابل تشابه به کار رفته است که با توجه به [[اختلاف]] موجود درباره واژه [[متشابه]]، با توجه به قاعده {{عربی| تُعرَفُ الأشیاءَ بأضدادِها}} در معنای آنها نیز تفاوت ایجاد میشود. از این رو اِحکام در [[سوره آل عمران]] به معنای صراحت در مدلول است، به طوری که میتواند [[مرجع]] رفع التباس و اشتباهی شود که ممکن است در مورد [[متشابهات]] پیش آید<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۱۶۴ - ۱۶۶.</ref>. | اما اِحکام در همه جا به معنای إتقان است. در [[سوره هود]] در مقابل تفصیل و در [[سوره آل عمران]] در مقابل تشابه به کار رفته است که با توجه به [[اختلاف]] موجود درباره واژه [[متشابه]]، با توجه به قاعده {{عربی| تُعرَفُ الأشیاءَ بأضدادِها}} در معنای آنها نیز تفاوت ایجاد میشود. از این رو اِحکام در [[سوره آل عمران]] به معنای صراحت در مدلول است، به طوری که میتواند [[مرجع]] رفع التباس و اشتباهی شود که ممکن است در مورد [[متشابهات]] پیش آید<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۱۶۴ - ۱۶۶.</ref>. | ||
==[[حکمت]] وجود [[متشابهات]] در [[قرآن]]== | == [[حکمت]] وجود [[متشابهات]] در [[قرآن]] == | ||
تصریح [[قرآن]] به وجود [[آیات]] [[متشابه]] از سویی و قابلیت داشتن این دسته از [[آیات]] برای سوء استفادۀ افراد [[منحرف]] و بیماردل برای ایجاد [[فتنه]] در بین [[مردم]] از سوی دیگر، اشکالاتی را پیش روی [[مفسران]] [[قرآن]] قرار داده است بدین صورت، با اینکه ادعا میشود [[قرآن]] قول فصل است؛ یعنی [[کلامی]] است که [[حق و باطل]] را از یکدیگر جدا میسازد، وجود [[متشابهات]] در آن خود عاملی برای آمیختگی [[حق و باطل]] است. از این رو، مذاهبِ [[حق و باطل]] همگی برای [[اثبات]] [[حقانیت]] خود به [[آیات قرآن]] [[تمسک]] میجویند. اگر همه [[آیات قرآن]] روشن و واضح بود، [[منحرفان]] و [[پیروان]] [[مذاهب]] [[باطل]] نمیتوانستند در زیر نقاب [[قرآن]] از موجودیت خود [[دفاع]] کنند<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۱۷۴ - ۱۷۵.</ref>. | تصریح [[قرآن]] به وجود [[آیات]] [[متشابه]] از سویی و قابلیت داشتن این دسته از [[آیات]] برای سوء استفادۀ افراد [[منحرف]] و بیماردل برای ایجاد [[فتنه]] در بین [[مردم]] از سوی دیگر، اشکالاتی را پیش روی [[مفسران]] [[قرآن]] قرار داده است بدین صورت، با اینکه ادعا میشود [[قرآن]] قول فصل است؛ یعنی [[کلامی]] است که [[حق و باطل]] را از یکدیگر جدا میسازد، وجود [[متشابهات]] در آن خود عاملی برای آمیختگی [[حق و باطل]] است. از این رو، مذاهبِ [[حق و باطل]] همگی برای [[اثبات]] [[حقانیت]] خود به [[آیات قرآن]] [[تمسک]] میجویند. اگر همه [[آیات قرآن]] روشن و واضح بود، [[منحرفان]] و [[پیروان]] [[مذاهب]] [[باطل]] نمیتوانستند در زیر نقاب [[قرآن]] از موجودیت خود [[دفاع]] کنند<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۱۷۴ - ۱۷۵.</ref>. | ||
در پاسخ به این شبهه پاسخهای متعددی داده شده است مانند: | در پاسخ به این شبهه پاسخهای متعددی داده شده است مانند: | ||
#وجود [[متشابهات]] در [[قرآن]]، باعث میشود [[مسلمانان]] در به دست آوردن [[حق]] و جست و جوی آن [[رنج]] بیشتری برده و در نتیجه [[اجر]] بیشتری به دست آورند. | # وجود [[متشابهات]] در [[قرآن]]، باعث میشود [[مسلمانان]] در به دست آوردن [[حق]] و جست و جوی آن [[رنج]] بیشتری برده و در نتیجه [[اجر]] بیشتری به دست آورند. | ||
#اگر همه [[قرآن]] صریح و روشن بود، تنها بر [[مذهب]] [[حق]] قابل انطباق بود و این صراحت موجب میشد تا صاحبان سایر [[مذاهب]]، به [[دلیل]] تعصبی که نسبت به [[مذهب]] خود دارند، از [[قرآن]] متنفر شده و به آن توجه نکنند. اما وقتی [[قرآن]] مشتمل بر محکم و متشابه باشد، باعث میشود همه ارباب [[مذاهب]]، به [[طمع]] اینکه آن [[آیات]] را دلیلی بر [[تأیید]] [[مذهب]] خود بگیرند، در [[قرآن]] نظر افکنند و در آن غور و بررسی کنند. اما در این میان با [[تفسیر متشابهات]] به وسیله [[محکمات]] به بطلان [[مذهب]] خود پی برده و به [[مذهب]] [[حق]] روی آورند. | # اگر همه [[قرآن]] صریح و روشن بود، تنها بر [[مذهب]] [[حق]] قابل انطباق بود و این صراحت موجب میشد تا صاحبان سایر [[مذاهب]]، به [[دلیل]] تعصبی که نسبت به [[مذهب]] خود دارند، از [[قرآن]] متنفر شده و به آن توجه نکنند. اما وقتی [[قرآن]] مشتمل بر محکم و متشابه باشد، باعث میشود همه ارباب [[مذاهب]]، به [[طمع]] اینکه آن [[آیات]] را دلیلی بر [[تأیید]] [[مذهب]] خود بگیرند، در [[قرآن]] نظر افکنند و در آن غور و بررسی کنند. اما در این میان با [[تفسیر متشابهات]] به وسیله [[محکمات]] به بطلان [[مذهب]] خود پی برده و به [[مذهب]] [[حق]] روی آورند. | ||
#وقتی [[قرآن]] مشتمل بر [[آیات]] محکم و متشابه باشد، همگان به بهرهگیری از نیروی [[عقل]] خود برای [[فهم]] آن مجبور میشوند و بدین وسیله به تدریج از [[ظلمت]] [[تقلید]] در میآیند و به [[نور]] [[تفکر]] و [[استدلال]] میرسند. اما اگر همه [[قرآن]] محکم بود، کسی به استفاده از [[قوه]] [[عقل]] نیازی نداشت و در نتیجه افراد در [[جهل]] و [[تقلید]] باقی میماندند. | # وقتی [[قرآن]] مشتمل بر [[آیات]] محکم و متشابه باشد، همگان به بهرهگیری از نیروی [[عقل]] خود برای [[فهم]] آن مجبور میشوند و بدین وسیله به تدریج از [[ظلمت]] [[تقلید]] در میآیند و به [[نور]] [[تفکر]] و [[استدلال]] میرسند. اما اگر همه [[قرآن]] محکم بود، کسی به استفاده از [[قوه]] [[عقل]] نیازی نداشت و در نتیجه افراد در [[جهل]] و [[تقلید]] باقی میماندند. | ||
#وجود [[متشابهات]] در [[قرآن]]، [[نیاز]] شدید [[مردم]] به [[پیشوایان الهی]] و [[پیامبر]]{{صل}} و اوصیای او را روشن میکند و سبب میشود [[مردم]] به [[حکم]] [[نیاز]] [[علمی]] به سراغ آنها بروند و [[رهبری]] آنها را در عمل به رسمیت بشناسند و بدین ترتیب از [[علوم]] دیگر و راهنماییهای مختلف آنان نیز استفاده کنند. | # وجود [[متشابهات]] در [[قرآن]]، [[نیاز]] شدید [[مردم]] به [[پیشوایان الهی]] و [[پیامبر]] {{صل}} و اوصیای او را روشن میکند و سبب میشود [[مردم]] به [[حکم]] [[نیاز]] [[علمی]] به سراغ آنها بروند و [[رهبری]] آنها را در عمل به رسمیت بشناسند و بدین ترتیب از [[علوم]] دیگر و راهنماییهای مختلف آنان نیز استفاده کنند. | ||
# [[قرآن کریم]] مانند هر [[کلام]] دیگر باید مشتمل بر [[آیات]] [[متشابه]] باشد. همچنین باید تشابهی را که به [[حکم]] [[ضرورت]] در یک [[آیه]] هست، در دیگر [[آیات محکم]] برطرف شود<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بیتا، ج ۳، ص ۶۳.</ref> | # [[قرآن کریم]] مانند هر [[کلام]] دیگر باید مشتمل بر [[آیات]] [[متشابه]] باشد. همچنین باید تشابهی را که به [[حکم]] [[ضرورت]] در یک [[آیه]] هست، در دیگر [[آیات محکم]] برطرف شود<ref>ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بیتا، ج ۳، ص ۶۳.</ref> | ||
نتیجه آنکه فرض بسیاری از وجوهِ بیانشده و بلکه اصل طرح موضوع [[حکمت]] وجود [[متشابهات]] در [[قرآن]]، از آن روست که گویی محکم و متشابه تنها به [[قرآن]] اختصاص داشته و [[خداوند]] از روی عمد و برای اَغراضی خاص [[آیات]] [[متشابه]] را در میان [[آیات محکم]] تعبیه کرده است، در حالی که محکم و متشابه امری فراگیر در همه زبانها و بلکه از ویژگیهای زبان است و امری نیست که تنها به [[قرآن]] اختصاص داشته باشد. از این رو، [[ائمه اطهار]]{{عم}} تأکید کردهاند که [[کلام]] آنها نیز حاوی محکم و متشابه است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۱۷۶ - ۱۷۷.</ref>. | نتیجه آنکه فرض بسیاری از وجوهِ بیانشده و بلکه اصل طرح موضوع [[حکمت]] وجود [[متشابهات]] در [[قرآن]]، از آن روست که گویی محکم و متشابه تنها به [[قرآن]] اختصاص داشته و [[خداوند]] از روی عمد و برای اَغراضی خاص [[آیات]] [[متشابه]] را در میان [[آیات محکم]] تعبیه کرده است، در حالی که محکم و متشابه امری فراگیر در همه زبانها و بلکه از ویژگیهای زبان است و امری نیست که تنها به [[قرآن]] اختصاص داشته باشد. از این رو، [[ائمه اطهار]] {{عم}} تأکید کردهاند که [[کلام]] آنها نیز حاوی محکم و متشابه است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۱۷۶ - ۱۷۷.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |