جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==نخستین نماز جماعت پیامبر خاتم== | == نخستین نماز جماعت پیامبر خاتم == | ||
{{همچنین|نماز جماعت}} | {{همچنین|نماز جماعت}} | ||
[[رسول اکرم]]{{صل}} در [[آغاز بعثت]] هرگاه آهنگ [[نماز]] گزاردن میکرد نهانی به درّههای [[مکه]] میرفت و علی را نیز با خود میبرد و هر اندازه میخواستند نماز میگزاردند. روزی از نماز که [[فراغت]] یافتند به جایگاه خود بازگشتند و درنگی کردند تا دور از چشم [[ابو طالب]] و دیگر عموها و بستگان به نماز بپردازند، که ابو طالب بر آنان گذر کرد و از [[رسول خدا]]{{صل}} پرسید: آیینی که بدان عقیدهمندی، چیست؟ | [[رسول اکرم]] {{صل}} در [[آغاز بعثت]] هرگاه آهنگ [[نماز]] گزاردن میکرد نهانی به درّههای [[مکه]] میرفت و علی را نیز با خود میبرد و هر اندازه میخواستند نماز میگزاردند. روزی از نماز که [[فراغت]] یافتند به جایگاه خود بازگشتند و درنگی کردند تا دور از چشم [[ابو طالب]] و دیگر عموها و بستگان به نماز بپردازند، که ابو طالب بر آنان گذر کرد و از [[رسول خدا]] {{صل}} پرسید: آیینی که بدان عقیدهمندی، چیست؟ | ||
[[حضرت]] در پاسخ عموی خود فرمود: | [[حضرت]] در پاسخ عموی خود فرمود: | ||
این [[دین]] و [[آیین خدا]] و [[فرشتگان]] و دین پدرمان [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} است، [[خداوند]] مرا بر این دین، [[پیامبر]] قرار داد و به سوی بندگانش فرستاد. عمو [[جان]]! اکنون شما سزاوارتر از دیگران هستی که او را [[پند]] دهم و به [[هدایت]] دعوتش نمایم و سزاوارترین فردی هستی که به دعوتم پاسخ مثبت دهی و مرا در راه پیشبرد آن [[یاری]] نمایی. | این [[دین]] و [[آیین خدا]] و [[فرشتگان]] و دین پدرمان [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} است، [[خداوند]] مرا بر این دین، [[پیامبر]] قرار داد و به سوی بندگانش فرستاد. عمو [[جان]]! اکنون شما سزاوارتر از دیگران هستی که او را [[پند]] دهم و به [[هدایت]] دعوتش نمایم و سزاوارترین فردی هستی که به دعوتم پاسخ مثبت دهی و مرا در راه پیشبرد آن [[یاری]] نمایی. | ||
و علی فرمود: | و علی فرمود: | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
گفت: او نماز میخواند و [[ادعای پیامبری]] دارد و جز [[همسر]] و پسر عموی نوجوانش کسی از [[دستورات]] وی [[پیروی]] نمیکند وی مدعی است که گنجهای کسری و [[قیصر]] را به روی [[امّت]] خود خواهد گشود<ref>مسند احمد، ج۱، ص۲۹؛ خصائص نسایی، ص۳؛ تاریخ دمشق، ج۱، ص۵۸؛ کفایة الطالب کنجی، ص۱۳۹؛ کامل، ج۲، ص۵۷.</ref>. | گفت: او نماز میخواند و [[ادعای پیامبری]] دارد و جز [[همسر]] و پسر عموی نوجوانش کسی از [[دستورات]] وی [[پیروی]] نمیکند وی مدعی است که گنجهای کسری و [[قیصر]] را به روی [[امّت]] خود خواهد گشود<ref>مسند احمد، ج۱، ص۲۹؛ خصائص نسایی، ص۳؛ تاریخ دمشق، ج۱، ص۵۸؛ کفایة الطالب کنجی، ص۱۳۹؛ کامل، ج۲، ص۵۷.</ref>. | ||
آری، پس از به وجود آمدن هسته [[مبارک]] [[امّت اسلامی]] متشکّل از [[رسول خدا]]{{صل}} و علی{{ع}} و [[حضرت خدیجه]]، خبر [[دین]] و [[آیین جدید]] [[الهی]] میان [[قریش]] منتشر گردید و کسانی را که [[خدا]] به [[ایمان]] [[هدایت]] فرموده بود به [[اسلام]] گرویدند و بدینسان [[قدرت]] و [[شوکت]] [[مسلمانان]] افزایش یافت و پس از سالیانی اندک به نظامی [[قدرتمند]] مبدّل شد که توانست به جهت برخورداری از دین و [[عقیده]] و [[آرمان]] در برابر انبوه [[دشمن]] و [[رویارویی]] و مبارزهجویی با آنان، [[اعلان]] موجودیت کند... و [[خدای سبحان]] به [[پیامبر]] ارجمند خود دستور داد تا آن چه را بدو [[فرمان]] داده شده، آشکارا بیان نماید. [[یاران رسول خدا]]{{صل}} پیش از آن هرگاه قصد [[نماز خواندن]] داشتند نهانی به [[کوه]] و درّهها میرفتند. روزی برخی از یاران رسول خدا{{صل}} در شعب مشغول نماز بودند چند تن از [[مشرکان]] از جمله [[ابو سفیان بن حرب]] و [[أخنس بن شریق]] و جمعی دیگر، با [[آگاهی]] از مکان آنها متوجه آنان شده و [[نمازگزاران]] را به باد [[ناسزا]] و ریشخند گرفته و با یکدیگر درگیر شدند<ref>کامل، ج۲، ص۶۰؛ سیره نبوی، ج۱، ص۳۱۵ چاپ دار الفرقان بیروت لبنان.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۷۲.</ref> | آری، پس از به وجود آمدن هسته [[مبارک]] [[امّت اسلامی]] متشکّل از [[رسول خدا]] {{صل}} و علی {{ع}} و [[حضرت خدیجه]]، خبر [[دین]] و [[آیین جدید]] [[الهی]] میان [[قریش]] منتشر گردید و کسانی را که [[خدا]] به [[ایمان]] [[هدایت]] فرموده بود به [[اسلام]] گرویدند و بدینسان [[قدرت]] و [[شوکت]] [[مسلمانان]] افزایش یافت و پس از سالیانی اندک به نظامی [[قدرتمند]] مبدّل شد که توانست به جهت برخورداری از دین و [[عقیده]] و [[آرمان]] در برابر انبوه [[دشمن]] و [[رویارویی]] و مبارزهجویی با آنان، [[اعلان]] موجودیت کند... و [[خدای سبحان]] به [[پیامبر]] ارجمند خود دستور داد تا آن چه را بدو [[فرمان]] داده شده، آشکارا بیان نماید. [[یاران رسول خدا]] {{صل}} پیش از آن هرگاه قصد [[نماز خواندن]] داشتند نهانی به [[کوه]] و درّهها میرفتند. روزی برخی از یاران رسول خدا {{صل}} در شعب مشغول نماز بودند چند تن از [[مشرکان]] از جمله [[ابو سفیان بن حرب]] و [[أخنس بن شریق]] و جمعی دیگر، با [[آگاهی]] از مکان آنها متوجه آنان شده و [[نمازگزاران]] را به باد [[ناسزا]] و ریشخند گرفته و با یکدیگر درگیر شدند<ref>کامل، ج۲، ص۶۰؛ سیره نبوی، ج۱، ص۳۱۵ چاپ دار الفرقان بیروت لبنان.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۷۲.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |