جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
شکایت در هنگام بلا و گرفتاری مطرح میشود. [[انسان]] از چیزی که برایش [[رنج]] آور و دردناک است، به پیشگاه [[خداوند]] شکوه میکند. این [[دعاها]] از [[ناحیه]] [[مقدس]] خود [[امام زمان]] {{ع}} به ما رسیده است. بنابراین چنین شکایتهایی به درگاه الهی نه تنها اشکالی ندارد، بلکه نشان دهنده [[درک]] و [[فهم]] صحیح [[دعا]] کننده در [[غیبت امام]] {{ع}} است که احساس بلا و [[مصیبت]] از دوری مولایش میکند و از خدای خویش [[گشایش]] و [[فتح]] طلب مینماید. در این عبارات به گوشهای از گرفتاریهای [[زمان غیبت]] اشاره شده است. فتنههای سخت و فشارهای روزگار بر [[شیعه]] و "ضُر" که به معنای پریشانی و بدحالی [[مؤمن]] است و زیادی [[دشمنان]] [[شیعه]] و کم بودن عدد [[مؤمنان]]. اینها اندکی از ناراحتیها و رنجهای بسیار [[مؤمنان]] در [[زمان غیبت]] مولایشان است و همه اینها مصادق "بلا" و "ضنک" و "کرب" هستند که باید برای رفعشان به [[فرج]] الهی امیدوار بود. نالیدن و شکوه کردن به درگاه الهی تنها چاره این دردهاست. | شکایت در هنگام بلا و گرفتاری مطرح میشود. [[انسان]] از چیزی که برایش [[رنج]] آور و دردناک است، به پیشگاه [[خداوند]] شکوه میکند. این [[دعاها]] از [[ناحیه]] [[مقدس]] خود [[امام زمان]] {{ع}} به ما رسیده است. بنابراین چنین شکایتهایی به درگاه الهی نه تنها اشکالی ندارد، بلکه نشان دهنده [[درک]] و [[فهم]] صحیح [[دعا]] کننده در [[غیبت امام]] {{ع}} است که احساس بلا و [[مصیبت]] از دوری مولایش میکند و از خدای خویش [[گشایش]] و [[فتح]] طلب مینماید. در این عبارات به گوشهای از گرفتاریهای [[زمان غیبت]] اشاره شده است. فتنههای سخت و فشارهای روزگار بر [[شیعه]] و "ضُر" که به معنای پریشانی و بدحالی [[مؤمن]] است و زیادی [[دشمنان]] [[شیعه]] و کم بودن عدد [[مؤمنان]]. اینها اندکی از ناراحتیها و رنجهای بسیار [[مؤمنان]] در [[زمان غیبت]] مولایشان است و همه اینها مصادق "بلا" و "ضنک" و "کرب" هستند که باید برای رفعشان به [[فرج]] الهی امیدوار بود. نالیدن و شکوه کردن به درگاه الهی تنها چاره این دردهاست. | ||
==شکایت همراه با [[رضا]]== | == شکایت همراه با [[رضا]] == | ||
اما از یک نکته نباید [[غفلت]] کرد، و آن این که: "شکایت" در این جا از روی ناخشنودی و بیصبری نسبت به [[قضای الهی]] و خواست [[خدا]] نمیباشد. گاهی [[انسان]] از چیزی شکایت میکند به خاطر این که از آن ناراضی است، ولی [[مؤمن]] در هیچ حالی و در هیچ شرایطی از آن چه [[خداوند]] برایش مقدر فرموده، ناخشنود نیست هر چند که بلا و [[مصیبت]] برایش تقدیر شده باشد. بلاها و گرفتاریها برای [[مؤمن]] [[رنج]] آور و ناراحت کننده هستند، ولی ناراحتی او به معنای ناراضی بودنش نیست. به طور کلی ناراحتی به دو معنا به کار میرود: یکی: ناملایمتی و ناخوشی و دوم: نارضایتی و ناخشنودی. این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگر نیستند. ممکن [[انسان]] از چیزی ناراحت (به معنای اول) باشد ولی از آن ناراضی نباشد. درد و بیماری برای [[انسان]] معمولاً ناراحت کننده و ناخوشایند است ولی اگر اهل [[ایمان]] باشد از این که [[خداوند]] – به هر [[دلیل]] و حکمتی – برایش بیماری را مقدر فرموده ناخشنود و ناراضی نیست. بله، اگر خودش گناهی مرتکب شده که احتمال میدهد به خاطر آن به مرض مبتلا شده، از انجام آن [[گناه]] ناراضی است. ولی به خاطر این که [[خداوند]] او را به عقوبت گناهش گرفتار ساخته، از ذات اقدس [[پروردگار]] و [[عدل]] او ناخشنود نمیباشد. بنابراین اگر برای رفع آن بیماری دست به [[دعا]] بلند کند و از [[خدا]] بخواهد که به [[عدل]] خود با او [[رفتار]] نکند، به سبب عدم [[رضا]] از [[عدالت]] پروردگارش نیست، بلکه میداند عافیت طلبی از [[خدای متعال]]، [[محبوب]] اوست و از همین رو خواهان عافیت و [[سلامتی]] میشود<ref>رجوع شود به دعا بیست و سوم صحیفه سجادیه که در آن [[امام زین العابدین]] {{ع}} از خداوند به عبارات مختلف طلب عافیت کردهاند. یکی از دعاهای حضرت این است: {{متن حدیث|"اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِي عَافِيَةً كَافِيَةً شَافِيَةً عَالِيَةً نَامِيَةً، عَافِيَةً تُوَلِّدُ فِي بَدَنِي اَلْعَافِيَةَ، عَافِيَةَ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ"}}</ref>. اما در هیچ حالی – قبل از [[دعا]] و پس از آن – از آن چه [[خداوند]] برایش مقدر فرموده، ناراضی نیست. پس اگر دعایش در رفع بیماری مؤثر واقع نشد، از این که [[خدا]] برایش چنین خواسته، قلباً [[خشنود]] و [[راضی]] است. این شرط وجود [[ایمان]] در [[انسان]] میباشد. | اما از یک نکته نباید [[غفلت]] کرد، و آن این که: "شکایت" در این جا از روی ناخشنودی و بیصبری نسبت به [[قضای الهی]] و خواست [[خدا]] نمیباشد. گاهی [[انسان]] از چیزی شکایت میکند به خاطر این که از آن ناراضی است، ولی [[مؤمن]] در هیچ حالی و در هیچ شرایطی از آن چه [[خداوند]] برایش مقدر فرموده، ناخشنود نیست هر چند که بلا و [[مصیبت]] برایش تقدیر شده باشد. بلاها و گرفتاریها برای [[مؤمن]] [[رنج]] آور و ناراحت کننده هستند، ولی ناراحتی او به معنای ناراضی بودنش نیست. به طور کلی ناراحتی به دو معنا به کار میرود: یکی: ناملایمتی و ناخوشی و دوم: نارضایتی و ناخشنودی. این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگر نیستند. ممکن [[انسان]] از چیزی ناراحت (به معنای اول) باشد ولی از آن ناراضی نباشد. درد و بیماری برای [[انسان]] معمولاً ناراحت کننده و ناخوشایند است ولی اگر اهل [[ایمان]] باشد از این که [[خداوند]] – به هر [[دلیل]] و حکمتی – برایش بیماری را مقدر فرموده ناخشنود و ناراضی نیست. بله، اگر خودش گناهی مرتکب شده که احتمال میدهد به خاطر آن به مرض مبتلا شده، از انجام آن [[گناه]] ناراضی است. ولی به خاطر این که [[خداوند]] او را به عقوبت گناهش گرفتار ساخته، از ذات اقدس [[پروردگار]] و [[عدل]] او ناخشنود نمیباشد. بنابراین اگر برای رفع آن بیماری دست به [[دعا]] بلند کند و از [[خدا]] بخواهد که به [[عدل]] خود با او [[رفتار]] نکند، به سبب عدم [[رضا]] از [[عدالت]] پروردگارش نیست، بلکه میداند عافیت طلبی از [[خدای متعال]]، [[محبوب]] اوست و از همین رو خواهان عافیت و [[سلامتی]] میشود<ref>رجوع شود به دعا بیست و سوم صحیفه سجادیه که در آن [[امام زین العابدین]] {{ع}} از خداوند به عبارات مختلف طلب عافیت کردهاند. یکی از دعاهای حضرت این است: {{متن حدیث|"اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِي عَافِيَةً كَافِيَةً شَافِيَةً عَالِيَةً نَامِيَةً، عَافِيَةً تُوَلِّدُ فِي بَدَنِي اَلْعَافِيَةَ، عَافِيَةَ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ"}}</ref>. اما در هیچ حالی – قبل از [[دعا]] و پس از آن – از آن چه [[خداوند]] برایش مقدر فرموده، ناراضی نیست. پس اگر دعایش در رفع بیماری مؤثر واقع نشد، از این که [[خدا]] برایش چنین خواسته، قلباً [[خشنود]] و [[راضی]] است. این شرط وجود [[ایمان]] در [[انسان]] میباشد. | ||
به هر حال [[مؤمن]] باید برای رفع گرفتاریهایش به درگاه [[خدا]] بنالد و [[خدا]] همین شکایت را از [[مؤمن]] میپسندد، اما مشروط بر این که هیچ گونه ناخشنودی نسبت به آن چه [[خداوند]] میخواهد، در [[مؤمن]] نباشد. [[خداوند]] [[دوست]] دارد که بندگانش وقتی در تنگنا و [[سختی]] قرار میگیرند، به خود روی آورند و از هیچ مخلوقی چیزی نخواهند (مگر آنها که [[خداوند]] خود امر به [[توسل]] به ایشان کرده که [[توسل]] به آنها در [[حقیقت]] [[توسل]] به خداست) و به طور کلی یکی از حکمتهای بلایا میتواند همین امر باشد. ولی در عین حال از آنها خواسته است که همواره به آن چه او در مورد بندگانش میپسندد، [[راضی]] و [[خشنود]] باشند. | به هر حال [[مؤمن]] باید برای رفع گرفتاریهایش به درگاه [[خدا]] بنالد و [[خدا]] همین شکایت را از [[مؤمن]] میپسندد، اما مشروط بر این که هیچ گونه ناخشنودی نسبت به آن چه [[خداوند]] میخواهد، در [[مؤمن]] نباشد. [[خداوند]] [[دوست]] دارد که بندگانش وقتی در تنگنا و [[سختی]] قرار میگیرند، به خود روی آورند و از هیچ مخلوقی چیزی نخواهند (مگر آنها که [[خداوند]] خود امر به [[توسل]] به ایشان کرده که [[توسل]] به آنها در [[حقیقت]] [[توسل]] به خداست) و به طور کلی یکی از حکمتهای بلایا میتواند همین امر باشد. ولی در عین حال از آنها خواسته است که همواره به آن چه او در مورد بندگانش میپسندد، [[راضی]] و [[خشنود]] باشند. |