اسامة بن زید بن حارثه کلبی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۹: خط ۵۹:
موضوع "تخلّف از جیش اسامه" مورد بحث فراوان میان مورخین و متکلّمین است. [[سرپیچی]] از [[دستور]] [[پیامبر]]، پس از آن همه [[اصرار]] برای [[پیوستن]] افراد به [[سپاه اسامه]]، خطایی نابخشودنی است و نشان [[برنامه‌ریزی]] قدرت‌طلبان برای به دست گرفتن [[حکومت]] و کنار زدن [[امام علی|علی]] {{ع}} به شمار می‌رود<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۸۷؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۸؛ [[محمد باغستانی کوزه‌گر|باغستانی کوزه‌گر، محمد]]، [[اسامة بن زید (مقاله)|اسامة بن زید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر (مقاله)|حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۳۴۰-۳۴۲؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۹۳.</ref>.
موضوع "تخلّف از جیش اسامه" مورد بحث فراوان میان مورخین و متکلّمین است. [[سرپیچی]] از [[دستور]] [[پیامبر]]، پس از آن همه [[اصرار]] برای [[پیوستن]] افراد به [[سپاه اسامه]]، خطایی نابخشودنی است و نشان [[برنامه‌ریزی]] قدرت‌طلبان برای به دست گرفتن [[حکومت]] و کنار زدن [[امام علی|علی]] {{ع}} به شمار می‌رود<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۸۷؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۸؛ [[محمد باغستانی کوزه‌گر|باغستانی کوزه‌گر، محمد]]، [[اسامة بن زید (مقاله)|اسامة بن زید]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر (مقاله)|حوادث آخرین روزهای عمر پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۳۴۰-۳۴۲؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۹۳.</ref>.


== [[اسامه]] و [[بیعت با ابوبکر]] ==
== [[اسامه]] و [[بیعت]] با [[ابوبکر]] ==
از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده [[عمر بن خطاب]] به [[ابوبکر]] گفت: نامه‌ای به [[اسامة بن زید]] بفرست تا نزد تو بیاید، زیرا حضور او نزد تو موجب قطع [[منازعه]] [[قوم]] خواهد بود. [[ابوبکر]] نیز نامه‌ای بدین مضمون به او نوشت: از [[ابوبکر]] [[خلیفه رسول خدا]] به [[اسامة بن زید]]، امّا بعد؛ چون [[نامه]] من به دستت رسید با همه اطرافیانت به سوی من حرکت کن، زیرا همه [[مسلمانان]] اطراف من [[اجتماع]] نموده و مرا [[امیر]] و پیشوای خود قرار داده‌اند، پس شما نیز [[مخالفت]] نکنید که کارتان به [[سرکشی]] و [[عصیان]] کشد در این صورت از من به تو آن رسد که انتظارش را نداری، والسّلام. [[اسامه]] نیز در جواب؛ این [[نامه]] را نوشت: از [[اسامة بن زید]] [[کارگزار]] و عامل [[رسول خدا]] در [[غزوه]] [[شام]]، نامه‌ات به من رسید ولی اول آن با آخرش متناقض است؛ در آغاز [[نامه]] نوشته‌ای من [[خلیفه رسول خدا]] {{صل}} هستم و سپس ادعای تو چنین است که [[مسلمین]] اطراف تو [[اجتماع]] کرده و تو را [[امیر]] نموده‌اند، ولی از این نکته [[غفلت]] ورزیدی من و کسانی که همراه من هستند از [[مسلمین]] هستیم و به [[خدا]] قسم، هرگز به [[ولایت]] تو [[رضایت]] ندهیم؛ پس متوجه باش و [[حق]] را به صاحب [[حق]] واگذار و آنان را از [[حق]] خودشان [[محروم]] مکن. آیا [[عهد]] و [[پیمان]] [[رسول خدا]] {{صل}} را در [[روز غدیر]] فراموش کرده‌ای؟ مگر [[رسول اکرم]] {{صل}} [[اطاعت]] مرا بر تو و دوستانت [[واجب]] نکرد، پس چگونه [[مخالفت]] [[امر]] نمودید و از حوزه [[فرماندهی]] من خارج شده و به [[شهر مدینه]] مراجعت کردید؟ مگر نه آنکه [[پیامبر]] {{صل}} تا آخرین [[ساعت]] مرا بر کنار نکرد، پس چرا بدون اجازه من در [[مدینه]] اقامت نموده‌اید؟
از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده [[عمر بن خطاب]] به [[ابوبکر]] گفت: نامه‌ای به [[اسامة بن زید]] بفرست تا نزد تو بیاید، زیرا حضور او نزد تو موجب قطع [[منازعه]] [[قوم]] خواهد بود. [[ابوبکر]] نیز نامه‌ای بدین مضمون به او نوشت: از [[ابوبکر]] [[خلیفه رسول خدا]] به [[اسامة بن زید]]، امّا بعد؛ چون [[نامه]] من به دستت رسید با همه اطرافیانت به سوی من حرکت کن، زیرا همه [[مسلمانان]] اطراف من [[اجتماع]] نموده و مرا [[امیر]] و پیشوای خود قرار داده‌اند، پس شما نیز [[مخالفت]] نکنید که کارتان به [[سرکشی]] و [[عصیان]] کشد در این صورت از من به تو آن رسد که انتظارش را نداری، والسّلام. [[اسامه]] نیز در جواب؛ این [[نامه]] را نوشت: از [[اسامة بن زید]] [[کارگزار]] و عامل [[رسول خدا]] در [[غزوه]] [[شام]]، نامه‌ات به من رسید ولی اول آن با آخرش متناقض است؛ در آغاز [[نامه]] نوشته‌ای من [[خلیفه رسول خدا]] {{صل}} هستم و سپس ادعای تو چنین است که [[مسلمین]] اطراف تو [[اجتماع]] کرده و تو را [[امیر]] نموده‌اند، ولی از این نکته [[غفلت]] ورزیدی من و کسانی که همراه من هستند از [[مسلمین]] هستیم و به [[خدا]] قسم، هرگز به [[ولایت]] تو [[رضایت]] ندهیم؛ پس متوجه باش و [[حق]] را به صاحب [[حق]] واگذار و آنان را از [[حق]] خودشان [[محروم]] مکن. آیا [[عهد]] و [[پیمان]] [[رسول خدا]] {{صل}} را در [[روز غدیر]] فراموش کرده‌ای؟ مگر [[رسول اکرم]] {{صل}} [[اطاعت]] مرا بر تو و دوستانت [[واجب]] نکرد، پس چگونه [[مخالفت]] [[امر]] نمودید و از حوزه [[فرماندهی]] من خارج شده و به [[شهر مدینه]] مراجعت کردید؟ مگر نه آنکه [[پیامبر]] {{صل}} تا آخرین [[ساعت]] مرا بر کنار نکرد، پس چرا بدون اجازه من در [[مدینه]] اقامت نموده‌اید؟


۱۱۱٬۹۷۱

ویرایش