بحث:اثبات عصمت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۰۵۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ اوت ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'جمع بندی' به 'جمع‌بندی')
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۷: خط ۲۷:


== جمع‌بندی ==
== جمع‌بندی ==
==مواد خام ==
=== [[نقض غرض]] ===
[[هدف]] [[خداوند]] از [[نصب امام]] این است که [[مردم]] را به [[راه راست]] [[هدایت]] کند و او در مسیر [[تکامل]] و [[قرب به خداوند]]، [[پیشوایی]] [[خلق]] را بر عهده داشته باشد. حال اگر امکان [[اشتباه]] و [[نافرمانی]] در کارهای او راه داشته باشد چگونه می‌تواند [[وظیفه]] پیشوایی را انجام دهد و مردم را هدایت کند؛ پس [[امام]] باید [[معصوم]] باشد تا بتواند وظیفه خود را انجام دهد و هدف خداوند از [[نصب]] او حاصل گردد. اگر امام دارای [[مقام عصمت]] نباشد غرض [[الهی]] از نصب او حاصل نمی‌گردد و موجب نقض غرض در [[حکمت]] خداوندی می‌شود و نقض غرض در [[حکمت الهی]] غیر ممکن است.
[[شریف مرتضی]] این [[استدلال]] را چنین بیان می‌کند: و می‌توان بر [[عصمت امام]] چنین استدلال کرد که گفته شده است: مسلم گردیده که امام [[حافظ شرع]] و [[حجت]] در [[شریعت]] است و چه بسا امر در شریعت یا پاره‌ای از مسائل آن به نظر او منتهی می‌شود که به [[جانشینی]] از [[پیامبر]] {{صل}} مطلبی را بازگوید. کسی که چنین وظیفه خطیری را بر عهده دارد در نزد ما و حتی در نزد [[مخالفان]] ما باید معصوم باشد؛ زیرا چگونه کسی که معصوم نیست؛ می‌تواند شریعت را [[حفظ]] کند یا چگونه به [[ادای امانت]] کسی که [[امانتدار]] نیست می‌توان [[اعتماد]] کرد<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۱-۴۳۲.</ref>.
[[شاگرد]] نامدار شریف مرتضی، [[شیخ طوسی]] در تلخیص کتاب استادش در این مورد می‌نویسد: از ادله‌ای که دلالت می‌کند. بر این که امام باید معصوم باشد، این است که امام جلودار و [[پیشوا]] است و به خاطر همین پیشوایی او را امام نامیده‌اند و به [[امام جماعت]]، امام می‌گویند چون پیشوای دیگران است و دیگران به او [[اقتدا]] می‌کند.... همچنین همه [[مسلمانان]] پذیرفته‌اند که به همه رفتارهایی امام در شریعت اقتدا می‌شود اگرچه در کیفیت آن [[اختلاف]] کرده‌اند. هنگامی که اقتدا به او در سراسر [[شریعت ثابت]] گردید. پس [[واجب]] است که او معصوم باشد. اگر غیر [[معصوم]] باشد در برخی از اعمالش که ما را به سمت آن فرا می‌خواند از [[قتل]] [[نفوس]] و گرفتن [[اموال]] و مانند آن، ایمن از [[اشتباه]] نیست و ممکن است این اعمالش به اشتباه یا از روی [[نافرمانی]] واقع گردد، در حالی که بر ما [[اطاعت]] از او و [[اقتدا]] به او [[واجب]] است و بر [[خداوند]] روا نیست که اطاعت و اقتدا به چنین فردی را واجب شمارد، هنگامی که چنین امری بر خداوند روا و جایز نباشد، پس می‌بایست کسی که اقتدا و اطاعت او بر ما واجب است اشتباه و [[عصیان]] مرتکب نگردد و چنین نمی‌شود مگر آنکه معصوم باشد<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۶۲.</ref>
=== [[تسلسل]] ===
[[شریف مرتضی]]، تسلسل را چنین توضیح می‌دهد: آنچه که بر [[وجوب]] [[عصمت]] از راه [[عقل]] دلالت می‌کند، این است که [[امت]] به [[امام]] نیازمند است و این احتیاج به امام همواره وجود دارد حتی اگر ما به [[نفی]] یا نبود عصمت در [[ائمه]] قایل شویم. این نیاز همچنان وجود دارد، اما اگر همه [[ملت]] معصوم باشند دیگر [[نیازمند امام]] نخواهند بود و به فرض اگر همه [[انبیا]] در یکجا [[اجتماع]] کنند دیگر نیازی به امام ندارند؛ زیرا امکان [[خطا]] بر آنان وجود ندارد رمز [[نیاز به امام]] امکان خطا در میان [[جامعه]] است، و اگر امام نیز مانند دیگران امکان اشتباه داشته باشد. در این صورت او نیز مانند آنان نیازمند امام معصوم خواهد بود؛ زیرا اشتراک در علت موجب اشتراک در معلول می‌شود. [[کلام]] در [[امام دوم]] نیز مانند کلام در [[امام اول]] است اگر امام معصوم نباشد به امام دیگری نیازمند است و اگر هیچ یک از این [[ائمه معصوم]] نباشند ما باز هم به طور پایان ناپذیر به ائمه نیازمند خواهیم شد و این محال است پس یکی از این ائمه باید معصوم باشد و در واقع او امام [[راستین]] [[شایسته]] خواهد بود<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۰-۴۳۱.</ref>.
[[شیخ طوسی]] پس از توضیحی که با نقل [[کلام]] [[سید مرتضی]] از آن [[بی‌نیاز]] شدیم این [[استدلال]] را چنین جمع‌بندی می‌کند. «بنابراین [[امام]] باید [[معصوم]] باشد تا از علت [[نیاز به امام]] خارج شویم وگرنه موجب پیدایش بی‌نهایت امام خواهد شد»<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۱۸۴.</ref>.
«[[علامه]] [[بحرانی]]» این استدلال را چنین بیان می‌کند: اگر امام معصوم نباشد لازم می‌آید که بی‌نهایت امام داشته باشیم در حالی که لازم [[باطل]] است پس ملزوم نیز مانند آن است.
وجه ملازمه: اگر امام معصوم نباشد. ممکن است از او [[معصیت]] صادر شود؛ پس به امام دیگری نیاز است که او را [[ادب]] کند و [[ناراستی]] او را [[تأدیب]] کند و به [[راه خدا]] باز گرداند و گرنه مورد [[لطف]] قرار نگرفته و این امر باطل است. سخن در [[امام دوم]] نیز مانند سخن در [[امام اول]] است و موجب [[تسلسل]] می‌گردد و بطلان لازم نیز ظاهر است<ref>میثم بن علی البحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۷-۱۷۸.</ref>.
[[محقق طوسی]] می‌فرماید: {{عربی|امتناع التسلسل يوجب عصمته}}؛ «[[امتناع تسلسل]] موجب [[عصمت امام]] می‌شود»<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۹۰.</ref>.
[[علامه حلی]] در شرح عبارت محقق طوسی می‌فرماید: [[امامیه]] و [[اسماعیلیه]] به عصمت امام قائل شده‌اند؛ اما دیگر فِرَق با آنها [[مخالفت]] کرده‌اند. دلائل [[عصمت]] چنین است: اول. اگر امام معصوم نباشد موجب پیدایش تسلسل خواهد شد و [[تالی]] باطل است، پس مقدم نیز مانند آن است.
بیان آن: آنچه که موجب [[نصب امام]] می‌شود این است که برای [[امت]] امکان [[اشتباه]] وجود دارد؛ اگر این مسئله درباره خود امام نیز وجود داشته باشد موجب می‌شود که او نیز امامی داشته باشد و این یا به تسلسل یا به امامی منتهی می‌گردد که اشتباه نکند و چنین امامی، امام [[واقعی]] خواهد بود<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۹۰.</ref>.
علامه بزرگوار حتی در کتاب دیگرش به اختصار این استدلال را چنین بیان می‌کند: «اگر امام [[مرتکب معصیت]] شود فوائد مترتبه بر او منتفی می‌گردد و نیازمند به امام دیگری خواهد بود و موجب تسلسل می‌شود»<ref>نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۶۴.</ref>.
با بیان دیدگاه‌های [[متکلمان]] وجه [[استدلال]] به خوبی روشن شد که اگر [[امام]] [[معصوم]] نباشد، نیازمند به امام دیگر است و اگر دومی نیز معصوم نباشد [[نیاز به امام]] سومی خواهد بود و این موجب [[تسلسل]] و پیدایش بی‌نهایت امام خواهد بود که [[باطل]] است، پس می‌بایست یک امام وجود داشته باشد که دارای ویژگی [[عصمت]] باشد<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۶۳.</ref>.
=== [[دلیل نقلی]] ===
برخی از [[آیات قرآن]] و شمار فراوانی از [[روایات]] و [[احادیث ائمه]] اطهار {{عم}} دلالت بر [[عصمت]] [[مقام امامت]] می‌کند از آن جمله [[آیه شریفه]] [[امامت حضرت ابراهیم]] {{ع}}<ref>{{متن قرآن|... قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا...}} «...فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم.».. سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> و دیگر [[آیات]] و روایات منقول درباره [[عصمت امام]] که به مناسبت و به تدریج در این کتاب آورده و بررسی خواهند شد.
برای اطلاع بیشتر می‌توان به کتاب‌هایی که درباره این موضوع به [[شایستگی]] بحث کرده‌اند مراجعه کرد<ref>احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲، ص۲۸۶- ۳۱۲؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۱ - ۲۱۱.</ref>.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۶۵.</ref>
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش