بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
[[حاکم نیشابوری]] با [[سند صحیح]] از [[عائشه]] [[روایت]] کرده که [[پیامبر]] {{صل}} در آن بیماریای که در اثر آن از [[دنیا]] رفت، فرمود: {{متن حدیث|یَا فَاطِمَةُ! أَلا تَرْضِينَ أَنْ تَكُونَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ، وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الاُمَّةِ وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْمُوْمِنينَ}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۶.</ref> | [[حاکم نیشابوری]] با [[سند صحیح]] از [[عائشه]] [[روایت]] کرده که [[پیامبر]] {{صل}} در آن بیماریای که در اثر آن از [[دنیا]] رفت، فرمود: {{متن حدیث|یَا فَاطِمَةُ! أَلا تَرْضِينَ أَنْ تَكُونَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ، وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الاُمَّةِ وَ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْمُوْمِنينَ}}<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۶.</ref> | ||
[[صدوق]] با سند خویش ضمن روایتی طولانی آورده که وقتی رسول خدا {{صل}} وصف {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}} را در مورد دخترش فاطمه به کار برد، گفتند: ای رسول خدا، آیا وی [[سید]] زنهای عصر خویش است؟ پیامبر فرمود: {{متن حدیث|ذَاكَ لِمَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ فَأَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَهِيَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ}}<ref>الأمالی، ص۵۷۵، ح۷۸۷، مجلس ۷۳، ح۱۸.</ref>؛ این وصف (سید [[بانوان]] [[زمان]] خویش بودن) برای [[مریم دختر عمران]] است، ولی دخترم [[فاطمه]]، [[سید]] [[بانوان]] جهانیان از پیشینیان و پسینیان است»<ref>برای آگاهی از سایر روایات بیانگر این وصف برای آن حضرت ر. ک: عمر بن شاهین، فضائل سیدة النساء، ص۲۵؛ نسائی، السنن الکبری، ج۴، ص۲۵۲، ج۵، ص۱۴۷؛ ابن ابی شیبة، المصنف، ج۷، ص۵۲۷؛ - طیالسی، مسند، ص۱۹۷؛ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۴۵۹؛ نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۰۰؛ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۰۷؛ همو، کمال الدین، ص۲۵۷، ۲۶۰؛ همو؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹، ح۵۴۰۴ و ص۴۲۰، ح۵۹۱۹؛ همو، الأمالی، ص۲۸، ح۳/۴۵، ص۱۱۲، ح۹/۸۹ و ص۱۷۵، ح۲/۱۷۸ و ص۱۸۸، ح۸/۱۹۷ و ص۲۵۹، ح۱/۲۷۹ و ص۳۷۴، ح۱۱/۴۷۰ و ص۵۶۰، ح۶/۷۴۸. طیالسی، مسند، ص۱۹۷؛ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۴۵۹؛ نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۰۰؛ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۰۷؛ همو، کمال الدین، ص۲۵۷، ۲۶۰؛ همو، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹، ح۵۴۰۴ و ص۴۲۰، ح۵۹۱۹؛ همو، الأمالی، ص۲۸، ح۳/۴۵، ص۱۱۲، ح۹/۸۹ و ص۱۷۵، ح۲/۱۷۸ و ص۱۸۸، ح۸/۱۹۷ و ص۲۵۹، ح۱/۲۷۹ و ص۳۷۴، ح۱۱/۴۷۰ و ص۵۶۰، ح۶/۷۴۸).</ref>. | [[صدوق]] با سند خویش ضمن روایتی طولانی آورده که وقتی رسول خدا {{صل}} وصف {{متن حدیث|سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}} را در مورد دخترش فاطمه به کار برد، گفتند: ای رسول خدا، آیا وی [[سید]] زنهای عصر خویش است؟ پیامبر فرمود: {{متن حدیث|ذَاكَ لِمَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ فَأَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَهِيَ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ}}<ref>الأمالی، ص۵۷۵، ح۷۸۷، مجلس ۷۳، ح۱۸.</ref>؛ این وصف (سید [[بانوان]] [[زمان]] خویش بودن) برای [[مریم دختر عمران]] است، ولی دخترم [[فاطمه]]، [[سید]] [[بانوان]] جهانیان از پیشینیان و پسینیان است»<ref>برای آگاهی از سایر روایات بیانگر این وصف برای آن حضرت ر.ک: عمر بن شاهین، فضائل سیدة النساء، ص۲۵؛ نسائی، السنن الکبری، ج۴، ص۲۵۲، ج۵، ص۱۴۷؛ ابن ابی شیبة، المصنف، ج۷، ص۵۲۷؛ - طیالسی، مسند، ص۱۹۷؛ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۴۵۹؛ نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۰۰؛ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۰۷؛ همو، کمال الدین، ص۲۵۷، ۲۶۰؛ همو؛ من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹، ح۵۴۰۴ و ص۴۲۰، ح۵۹۱۹؛ همو، الأمالی، ص۲۸، ح۳/۴۵، ص۱۱۲، ح۹/۸۹ و ص۱۷۵، ح۲/۱۷۸ و ص۱۸۸، ح۸/۱۹۷ و ص۲۵۹، ح۱/۲۷۹ و ص۳۷۴، ح۱۱/۴۷۰ و ص۵۶۰، ح۶/۷۴۸. طیالسی، مسند، ص۱۹۷؛ کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۴۵۹؛ نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۰۰؛ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۰۷؛ همو، کمال الدین، ص۲۵۷، ۲۶۰؛ همو، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۹، ح۵۴۰۴ و ص۴۲۰، ح۵۹۱۹؛ همو، الأمالی، ص۲۸، ح۳/۴۵، ص۱۱۲، ح۹/۸۹ و ص۱۷۵، ح۲/۱۷۸ و ص۱۸۸، ح۸/۱۹۷ و ص۲۵۹، ح۱/۲۷۹ و ص۳۷۴، ح۱۱/۴۷۰ و ص۵۶۰، ح۶/۷۴۸).</ref>. | ||
"محمد حسین ذهبی" نیز او را در شمار افرادی از [[صحابه]] که در [[تفسیر]] [[سخن]] گفتهاند، آورده، ولی خود تصریح کرده که نقل مطالب [[تفسیری]] از آنان بسیار اندک است<ref> ر. ک: ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۶۳.</ref> و شاید به همین جهت، [[سیوطی]] و داوودی در طبقات المفسرین خود از وی یاد نکردهاند و "حاج خلیفه" نیز در شمار [[مفسران]] [[صحابی]] به وی اشارهای ندارد. وی کتاب تفسیری نداشته است، ولی اخیرا با جمعآوری آثاری که در کتابهای [[اهل تسنن]] از [[عائشه]] نقل شده، دو کتاب با عنوانهای مرویات [[ام المؤمنین]] [[عائشة]] فی التفسیر، تفسیر امالمؤمنین عائشه تهیه و منتشر شده است، که البته بیشتر آثار گردآمده در آن کتابها نیز تفسیری نیست<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۳۱-۱۳۳ و ص۲۸۰-۲۸۲.</ref> | "محمد حسین ذهبی" نیز او را در شمار افرادی از [[صحابه]] که در [[تفسیر]] [[سخن]] گفتهاند، آورده، ولی خود تصریح کرده که نقل مطالب [[تفسیری]] از آنان بسیار اندک است<ref> ر.ک: ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۶۳.</ref> و شاید به همین جهت، [[سیوطی]] و داوودی در طبقات المفسرین خود از وی یاد نکردهاند و "حاج خلیفه" نیز در شمار [[مفسران]] [[صحابی]] به وی اشارهای ندارد. وی کتاب تفسیری نداشته است، ولی اخیرا با جمعآوری آثاری که در کتابهای [[اهل تسنن]] از [[عائشه]] نقل شده، دو کتاب با عنوانهای مرویات [[ام المؤمنین]] [[عائشة]] فی التفسیر، تفسیر امالمؤمنین عائشه تهیه و منتشر شده است، که البته بیشتر آثار گردآمده در آن کتابها نیز تفسیری نیست<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۳۱-۱۳۳ و ص۲۸۰-۲۸۲.</ref>. | ||
== آثار تفسیری عائشه == | == آثار تفسیری عائشه == | ||
[[عائشه]] - دختر [[ابو بکر]] - تألیفی نداشته است، ولی دکتر [[سعود بن عبد الله فنیسان]] [[روایات]] و سخنانی را که در ارتباط با [[قرآن]] از وی نقل شده، از تفسیرهای [[اهل تسنن]] (مانند [[جامع البیان]] [[طبری]]، [[تفسیر القرآن العظیم]] [[ابن ابی حاتم]]، [[معالم التنزیل]] [[بغوی]]، [[زاد المسیر]] [[ابن جوزی]]، [[الجامع لاحکام القرآن]] [[قرطبی]]، [[تفسیر القرآن العظیم]] [[ابن کثیر]]، [[الدر المنثور]] [[سیوطی]] و [[فتح القدیر]] [[شوکانی]]) جمعآوری و در کتابی با عنوان [[مرویات ام المؤمنین عائشة فی التفسیر]] به ترتیب سور و [[آیات قرآن]] تنظیم و تألیف کرده است. | [[عائشه]] - دختر [[ابو بکر]] - تألیفی نداشته است، ولی دکتر [[سعود بن عبد الله فنیسان]] [[روایات]] و سخنانی را که در ارتباط با [[قرآن]] از وی نقل شده، از تفسیرهای [[اهل تسنن]] (مانند [[جامع البیان]] [[طبری]]، [[تفسیر القرآن العظیم]] [[ابن ابی حاتم]]، [[معالم التنزیل]] [[بغوی]]، [[زاد المسیر]] [[ابن جوزی]]، [[الجامع لاحکام القرآن]] [[قرطبی]]، [[تفسیر القرآن العظیم]] [[ابن کثیر]]، [[الدر المنثور]] [[سیوطی]] و [[فتح القدیر]] [[شوکانی]]) جمعآوری و در کتابی با عنوان [[مرویات ام المؤمنین عائشة فی التفسیر]] به ترتیب سور و [[آیات قرآن]] تنظیم و تألیف کرده است. | ||
این کتاب در سال ۱۴۱۳ ق در ریاض توسط مکتبة التوبة منتشر شده است و ۵۱۰ صفحه دارد و مجموع روایات و سخنان نقل شده از عائشه که در آن گرد آمده، ۷۴۷ عدد است. بسیاری از آن آثار به نحوی با قرآن و [[آیات]] ارتباط دارد، ولی آثار تفسیریای که بیانکنندۀ معنای آیات و یا دستکم واجد نکتهای [[تفسیری]] باشد، در بین آن آثار اندک است؛ برای نمونه، شش اثر آغاز این [[تفسیر]] در [[فضیلت]] [[یادگیری قرآن]] و [[تلاوت]] آن است و پس از آن، دو اثر درباره {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} آورده که مضمون یکی از آنها این است که [[رسول خدا]] {{صل}} {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} را بلند و آشکار بیان میکردهاند و در دیگری آمده است که وقتی {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} نازل شد، کوهها [[ضجه]] زدند، بهگونهای که [[اهل مکه]] آن را شنیدند و گفتند: [[محمد]] {{صل}} کوهها را [[سحر]] کرده است | این کتاب در سال ۱۴۱۳ ق در ریاض توسط مکتبة التوبة منتشر شده است و ۵۱۰ صفحه دارد و مجموع روایات و سخنان نقل شده از عائشه که در آن گرد آمده، ۷۴۷ عدد است. بسیاری از آن آثار به نحوی با قرآن و [[آیات]] ارتباط دارد، ولی آثار تفسیریای که بیانکنندۀ معنای آیات و یا دستکم واجد نکتهای [[تفسیری]] باشد، در بین آن آثار اندک است؛ برای نمونه، شش اثر آغاز این [[تفسیر]] در [[فضیلت]] [[یادگیری قرآن]] و [[تلاوت]] آن است و پس از آن، دو اثر درباره {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} آورده که مضمون یکی از آنها این است که [[رسول خدا]] {{صل}} {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} را بلند و آشکار بیان میکردهاند و در دیگری آمده است که وقتی {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} نازل شد، کوهها [[ضجه]] زدند، بهگونهای که [[اهل مکه]] آن را شنیدند و گفتند: [[محمد]] {{صل}} کوهها را [[سحر]] کرده است<ref>ر.ک: فنیسان، سعود بن عبد الله، مرویات ام المؤمنین عائشة فی التفسیر، ص۲۳ و ۲۴.</ref>. | ||
و به همین صورت، در ارتباط با [[سورۀ فاتحه]] نیز پانزده اثر آورده که هیچ کدام تفسیری نیست<ref>ر. ک: فنیسان، سعود بن عبد الله، مرویات ام المؤمنین عائشة فی التفسیر، ص۲۵-۲۸.</ref> و در نتیجه، در این تفسیر درباره [[سوره فاتحه]] که یکی از سورههای مهم قرآن است، هیچ اثر تفسیری وجود ندارد. | و به همین صورت، در ارتباط با [[سورۀ فاتحه]] نیز پانزده اثر آورده که هیچ کدام تفسیری نیست<ref>ر.ک: فنیسان، سعود بن عبد الله، مرویات ام المؤمنین عائشة فی التفسیر، ص۲۵-۲۸.</ref> و در نتیجه، در این تفسیر درباره [[سوره فاتحه]] که یکی از سورههای مهم قرآن است، هیچ اثر تفسیری وجود ندارد. | ||
کتاب دیگری با عنوان [[تفسیر ام المؤمنین عائشه]] در ۳۰۴ صفحه در سال ۱۴۱۶ ق - ۱۹۸۱ م در قاهره چاپ و منتشر شده است. این کتاب رساله دکتری [[عبدالله بن ابو السعود بدر]] در رشته [[ادبیات]] از [[دانشگاه]] قاهره بوده و در دو بخش تنظیم شده است. در بخش اول (۱۳۶ صفحه) شرح حال عائشه، مصادر تفسیر وی و سندهای آن، اصول تفسیر در نزد وی، ویژگیهای تفسیر وی و جز اینها بیان شده است و در بخش دوم (۱۴۶ صفحه) [[آثار تفسیری]] و [[قرآنی]] که در کتابهای [[اهل تسنن]]<ref>مانند: صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ترمذی، سنن نسائی، سنن ابن ماجه، سنن ابی داوود، جامع البیان طبری، مسند احمد، موطّأ مالک، مستدرک حاکم، المصنف عبد الرزاق، سنن دارمی، سنن دارقطنی و... (ر. ک: بدر، عبد الله بن ابی السعود، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۱، ۴۰).</ref> از عائشه نقل شده<ref>گفتهاند مجموع آثار نقل شده از عائشه هزار اثر و ثلث آن تفسیری است (ر. ک: بدر، عبد الله بن ابی السعود، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۸۴).</ref>، به ترتیب سور و [[قرآن]] گرد آمده است. | کتاب دیگری با عنوان [[تفسیر ام المؤمنین عائشه]] در ۳۰۴ صفحه در سال ۱۴۱۶ ق - ۱۹۸۱ م در قاهره چاپ و منتشر شده است. این کتاب رساله دکتری [[عبدالله بن ابو السعود بدر]] در رشته [[ادبیات]] از [[دانشگاه]] قاهره بوده و در دو بخش تنظیم شده است. در بخش اول (۱۳۶ صفحه) شرح حال عائشه، مصادر تفسیر وی و سندهای آن، اصول تفسیر در نزد وی، ویژگیهای تفسیر وی و جز اینها بیان شده است و در بخش دوم (۱۴۶ صفحه) [[آثار تفسیری]] و [[قرآنی]] که در کتابهای [[اهل تسنن]]<ref>مانند: صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ترمذی، سنن نسائی، سنن ابن ماجه، سنن ابی داوود، جامع البیان طبری، مسند احمد، موطّأ مالک، مستدرک حاکم، المصنف عبد الرزاق، سنن دارمی، سنن دارقطنی و... (ر.ک: بدر، عبد الله بن ابی السعود، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۱، ۴۰).</ref> از عائشه نقل شده<ref>گفتهاند مجموع آثار نقل شده از عائشه هزار اثر و ثلث آن تفسیری است (ر.ک: بدر، عبد الله بن ابی السعود، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۸۴).</ref>، به ترتیب سور و [[قرآن]] گرد آمده است. | ||
در این بخش، ۳۵۶ اثر در ارتباط با ۱۲۱ [[آیۀ قرآن]] نقل شده است<ref>ر. ک: بدر، عبد الله بن ابی السعود، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۴۰-۲۸۲.</ref>، ولی بسیاری از آن آثار نیز یا تفسیر (آشکار کنندۀ معنای [[آیات]]) نیست و یا نکته [[تفسیری]] آن اندک است؛ برای مثال، اثر اول، خبر [[عایشه]] درباره این مطلب است که هنگام [[نزول]] [[سوره بقره]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} بوده است<ref>ر. ک: بدر، عبد الله بن ابی السعود، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۴.</ref>. | در این بخش، ۳۵۶ اثر در ارتباط با ۱۲۱ [[آیۀ قرآن]] نقل شده است<ref>ر.ک: بدر، عبد الله بن ابی السعود، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۴۰-۲۸۲.</ref>، ولی بسیاری از آن آثار نیز یا تفسیر (آشکار کنندۀ معنای [[آیات]]) نیست و یا نکته [[تفسیری]] آن اندک است؛ برای مثال، اثر اول، خبر [[عایشه]] درباره این مطلب است که هنگام [[نزول]] [[سوره بقره]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} بوده است<ref>ر.ک: بدر، عبد الله بن ابی السعود، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۴.</ref>. | ||
پس از آن هفت اثر (۲-۸) در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند):» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref> آمده است که محتوای آنها مطالبی مربوط به [[خانه کعبه]] میباشد؛ از قبیل اینکه [[حجر اسماعیل]] جزء [[کعبه]] بوده، کعبه دو در داشته و در آن از سطح [[زمین]] بالا نبوده و [[مشرکان]] آن را بالا بردهاند<ref>ر. ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۴۰-۱۴۲.</ref>، و هیچ تبیین و [[تفسیری]] برای معنای [[آیه]] یاد شده در آن آثار دیده نمیشود و نهایت نکتهای که ممکن است در ارتباط با آیه از آن آثار استفاده شود، آشنایی با برخی خصوصیات خانهای است که [[حضرت ابراهیم]] و فرزندش اسماعیل پایههای آن را بالا بردهاند. | پس از آن هفت اثر (۲-۸) در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند (گفتند):» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref> آمده است که محتوای آنها مطالبی مربوط به [[خانه کعبه]] میباشد؛ از قبیل اینکه [[حجر اسماعیل]] جزء [[کعبه]] بوده، کعبه دو در داشته و در آن از سطح [[زمین]] بالا نبوده و [[مشرکان]] آن را بالا بردهاند<ref>ر.ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۴۰-۱۴۲.</ref>، و هیچ تبیین و [[تفسیری]] برای معنای [[آیه]] یاد شده در آن آثار دیده نمیشود و نهایت نکتهای که ممکن است در ارتباط با آیه از آن آثار استفاده شود، آشنایی با برخی خصوصیات خانهای است که [[حضرت ابراهیم]] و فرزندش اسماعیل پایههای آن را بالا بردهاند. | ||
۳۱ اثر از آن آثار در ذیل آیۀ محیض {{متن قرآن|...فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ...}}<ref>«پس در حیض از زنان کناره گیرید» سوره بقره، آیه ۲۲۲.</ref> آمده است<ref>ر. ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۴۵-۱۵۴، اثر ۱۶-۴۶.</ref> که برخی از آنها از آن جهت که معنای اعتزال از [[زنان]] در وقت حیض را روشن میکند، نکتۀ تفسیری دربر دارد، ولی بیشتر آنها فاقد نکتۀ تفسیری است، و به همین صورت بیشتر آثار گرد آمده در این [[تفسیر]] در ارتباط با [[آیات]] [[احکام]] و در [[بیان احکام]] [[فقهی]] است و ازاینرو گردآورنده آن آثار، تفسیر [[عایشه]] را [[تفسیر فقهی]] معرفی کرده است<ref>ر. ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۷۷، ۷۸.</ref>. | ۳۱ اثر از آن آثار در ذیل آیۀ محیض {{متن قرآن|...فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ...}}<ref>«پس در حیض از زنان کناره گیرید» سوره بقره، آیه ۲۲۲.</ref> آمده است<ref>ر.ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۴۵-۱۵۴، اثر ۱۶-۴۶.</ref> که برخی از آنها از آن جهت که معنای اعتزال از [[زنان]] در وقت حیض را روشن میکند، نکتۀ تفسیری دربر دارد، ولی بیشتر آنها فاقد نکتۀ تفسیری است، و به همین صورت بیشتر آثار گرد آمده در این [[تفسیر]] در ارتباط با [[آیات]] [[احکام]] و در [[بیان احکام]] [[فقهی]] است و ازاینرو گردآورنده آن آثار، تفسیر [[عایشه]] را [[تفسیر فقهی]] معرفی کرده است<ref>ر.ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۷۷، ۷۸.</ref>. | ||
بسیاری از آثار غیر فقهی این تفسیر نیز تفسیری نمیباشد که یا [[اعتقادی]] است؛ مانند اثری که در ذیل {{متن قرآن|لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}<ref>«چشمها او را در نمییابند و او چشمها را در مییابد و او نازکبین آگاه است» سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref> آمده است، در بیان اینکه هرکس بگوید محمد {{صل}} [[خدا]] را دیده، [[دروغ]] گفته است <ref>ر. ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۸۹ اثر ۱۵۴.</ref>، و یا [[اخلاقی]] و مانند آن میباشد؛ چنانکه در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ}}<ref>«بیگمان تو خواهی مرد و آنان نیز میمیرند» سوره زمر، آیه ۳۰.</ref> ۴۳ اثر آمده که مفاد بیشتر آنها بیان نکات اخلاقی است. | بسیاری از آثار غیر فقهی این تفسیر نیز تفسیری نمیباشد که یا [[اعتقادی]] است؛ مانند اثری که در ذیل {{متن قرآن|لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}<ref>«چشمها او را در نمییابند و او چشمها را در مییابد و او نازکبین آگاه است» سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref> آمده است، در بیان اینکه هرکس بگوید محمد {{صل}} [[خدا]] را دیده، [[دروغ]] گفته است <ref>ر.ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۸۹ اثر ۱۵۴.</ref>، و یا [[اخلاقی]] و مانند آن میباشد؛ چنانکه در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ}}<ref>«بیگمان تو خواهی مرد و آنان نیز میمیرند» سوره زمر، آیه ۳۰.</ref> ۴۳ اثر آمده که مفاد بیشتر آنها بیان نکات اخلاقی است. | ||
گردآورنده، سند این آثار را صحیح و [[نیکو]] توصیف کرده و در تحقیق سندهای آنها سخن گفته است<ref>ر. ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۴۵-۷۱.</ref>، ولی افزون بر اینکه [[صحت سند]] آنها برای غیر [[اهل تسنن]] قابل [[اثبات]] نمیباشد<ref>برای توضیح این مطلب ر. ک: همین کتاب، ص۳۵۲؛ بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۳۲۶-۳۲۷.</ref>، ظاهر محتوای برخی از آنها نیز نادرست و ناپذیرفتنی است؛ مانند اثری که میگوید [[پیامبر]] {{صل}} را [[سحر]] کردند، بهگونهای که به خیالش میآمد کاری را انجام میدهد و حال آنکه به انجام آن [[اقدام]] نکرده بود<ref>ر. ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۲۷۹، ۲۸۰ اثر ۳۵۳.</ref>؛ یا اثری که از سقوط کلمه «متتابعات» از آیه {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ}}<ref>«اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)» سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref> خبر میدهد<ref>ر. ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۴۴ اثر ۱۲.</ref>؛ زیرا اثر اول با [[عصمت پیامبر]] {{صل}} و اثر دوم با صیانت [[قرآن]] از [[تحریف]] ناسازگار است | گردآورنده، سند این آثار را صحیح و [[نیکو]] توصیف کرده و در تحقیق سندهای آنها سخن گفته است<ref>ر.ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۴۵-۷۱.</ref>، ولی افزون بر اینکه [[صحت سند]] آنها برای غیر [[اهل تسنن]] قابل [[اثبات]] نمیباشد<ref>برای توضیح این مطلب ر.ک: همین کتاب، ص۳۵۲؛ بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۳۲۶-۳۲۷.</ref>، ظاهر محتوای برخی از آنها نیز نادرست و ناپذیرفتنی است؛ مانند اثری که میگوید [[پیامبر]] {{صل}} را [[سحر]] کردند، بهگونهای که به خیالش میآمد کاری را انجام میدهد و حال آنکه به انجام آن [[اقدام]] نکرده بود<ref>ر.ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۲۷۹، ۲۸۰ اثر ۳۵۳.</ref>؛ یا اثری که از سقوط کلمه «متتابعات» از آیه {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ}}<ref>«اگر بیمار یا در سفر بود، شماری از روزهایی دیگر (روزه بر او واجب است)» سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref> خبر میدهد<ref>ر.ک: بدر، تفسیر ام المؤمنین عائشة، ص۱۴۴ اثر ۱۲.</ref>؛ زیرا اثر اول با [[عصمت پیامبر]] {{صل}} و اثر دوم با صیانت [[قرآن]] از [[تحریف]] ناسازگار است<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۸۰-۲۸۲.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |