جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۳) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
«در [[روایات]] است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} با [[میراث پیامبران]] میآید، که یکی از آنها [[عصای حضرت موسی]] {{ع}} است. "[[عصای حضرت موسی]] {{ع}} که به نیل زده شد، رود نیل به دوازده کوچه تبدیل شد و آبها روی هم انباشته شد و این کوچهها را از یکدیگر جدا کرد و سربازان [[فرعون]] در آنمیان به [[هلاکت]] رسیدند. آن عصا اکنون در محضر [[حضرت]] [[بقیه الله]] {{ع}} است"<ref>جهان بعد از ظهور، ص ۵۵.</ref>. | «در [[روایات]] است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} با [[میراث پیامبران]] میآید، که یکی از آنها [[عصای حضرت موسی]] {{ع}} است. "[[عصای حضرت موسی]] {{ع}} که به نیل زده شد، رود نیل به دوازده کوچه تبدیل شد و آبها روی هم انباشته شد و این کوچهها را از یکدیگر جدا کرد و سربازان [[فرعون]] در آنمیان به [[هلاکت]] رسیدند. آن عصا اکنون در محضر [[حضرت]] [[بقیه الله]] {{ع}} است"<ref>جهان بعد از ظهور، ص ۵۵.</ref>. | ||
[[حضرت علی]] {{ع}} میفرماید: "[[جهان]] پر از [[هرجومرج]] میشود، افق زندگی تیرهوتار میگردد، در این موقع [[مهدی]] ما میآید در حالی که پیراهن [[آدم]] در تن او، [[انگشتر حضرت سلیمان]] در دست او و [[عصای حضرت موسی]] در [[اختیار]] اوست."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} میفرماید: "[[عصای موسی]]، نخست در دست [[آدم]] بود، سپس به دست شعیب [[پیغمبر]] رسید و سرانجام به دست [[موسی بن عمران]]، و هماکنون در دست ماست. و آن، هماکنون در دست من سبز است همانند روزی که از درخت بریده شد. با این عصا هروقت سخن بگوییم، سخن میگوید. این عصا برای [[قائم]] ما آماده شد، که همچون [[موسی بن عمران]] آن را به کار میبرد. این عصا [[اهل باطل]] را میترساند و هرچه [[حجت خدا]] [[فرمان]] دهد، [[اطاعت]] میکند..."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرموده است: "[[عصای موسی]] از چوب [[آس]]، از درختان بهشتی بود که به هنگام عزیمت به سوی مدین، [[جبرئیل]] آن را به او داده بود. [[عصای موسی]] و [[تابوت]] [[آدم]] در [[دریاچه طبریه]] میباشد، آنها پوسیده نمیشوند و رنگشان تغییر نمییابد تا به دست [[قائم]] {{ع}} به هنگام ظهورش بیرون آورده شوند."<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۴۵۶.</ref>. در نام عصا [[اختلاف]] است، ابن جبیر گفته: اسمش ما شاء [[الله]] است و مقاتل گفته: نامش نفعه است، و بعضی: غیاث، و بعضی دیگر: علیق گفتهاند. و اما | [[حضرت علی]] {{ع}} میفرماید: "[[جهان]] پر از [[هرجومرج]] میشود، افق زندگی تیرهوتار میگردد، در این موقع [[مهدی]] ما میآید در حالی که پیراهن [[آدم]] در تن او، [[انگشتر حضرت سلیمان]] در دست او و [[عصای حضرت موسی]] در [[اختیار]] اوست."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} میفرماید: "[[عصای موسی]]، نخست در دست [[آدم]] بود، سپس به دست شعیب [[پیغمبر]] رسید و سرانجام به دست [[موسی بن عمران]]، و هماکنون در دست ماست. و آن، هماکنون در دست من سبز است همانند روزی که از درخت بریده شد. با این عصا هروقت سخن بگوییم، سخن میگوید. این عصا برای [[قائم]] ما آماده شد، که همچون [[موسی بن عمران]] آن را به کار میبرد. این عصا [[اهل باطل]] را میترساند و هرچه [[حجت خدا]] [[فرمان]] دهد، [[اطاعت]] میکند..."<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرموده است: "[[عصای موسی]] از چوب [[آس]]، از درختان بهشتی بود که به هنگام عزیمت به سوی مدین، [[جبرئیل]] آن را به او داده بود. [[عصای موسی]] و [[تابوت]] [[آدم]] در [[دریاچه طبریه]] میباشد، آنها پوسیده نمیشوند و رنگشان تغییر نمییابد تا به دست [[قائم]] {{ع}} به هنگام ظهورش بیرون آورده شوند."<ref>روزگار رهایی، ج ۱، ص ۴۵۶.</ref>. در نام عصا [[اختلاف]] است، ابن جبیر گفته: اسمش ما شاء [[الله]] است و مقاتل گفته: نامش نفعه است، و بعضی: غیاث، و بعضی دیگر: علیق گفتهاند. و اما وصف آن و حوائجی که در آن برای [[موسی]] {{ع}} بود، دانایان به [[علم]] گذشتگان چنین گفتهاند: [[عصای موسی]] دو سر داشت که بیخ هر یک از آنها کژی داشت و نیزه آهنینی در انتهایش بود. پس هرگاه [[موسی]] {{ع}} شبهنگام به بیابانی وارد میشد و مهتاب نبود، دو سر عصا تا آنجا که چشم کار میکرد روشنائی میداد. هر گاه با کمبود [[آب]] مواجه میشد آن را در [[چاه]] وارد میکرد که تا ته [[چاه]] امتداد مییافت و سر آن مانند دلو میشد. و هروقت به غذا نیاز داشت، با عصای خود به [[زمین]] میکوفت و خوردنیها از آن بیرون میآمد. چنان بود که هرگاه میوهای اشتها میکرد آن را در [[زمین]] مینشاند، پس غنچههای همان درختی که [[موسی]] اشتها کرده بود در آن ظاهر میشد و همان موقع میوه میداد. و گفته میشود که [[عصای موسی]] از چوب بادام بود، هرگاه گرسنه میشد آن را در [[زمین]] مینشاند برگ و میوه میداد، و از آن بادام میخورد. و هرگاه با [[دشمن]] خود مقاتله میکرد بر دو شاخه عصا دو مار آشکار میشد که باهم [[نبرد]] میکردند. عصا را بر کوه سخت ناهموار میزد و نیز به درختها و خارها و گیاهها میزد، راه باز میشد. و هروقت میخواست از نهری بدون کشتی عبور کند، عصا را بر آن میزد و راه وسیعی برایش باز میشد که در آن میرفت. | ||
و آن [[حضرت]] گاهی از یک شاخه عصا شیر مینوشید و از شاخه دیگرش عسل. چون در راه خسته میشد بر آن مینشست که به هرکجا میخواست بدون دویدن و پا زدن او را میرساند، و نیز راه را نشانش میداد و با [[دشمنان]] مقاتله میکرد. هنگامی که [[موسی]] {{ع}} به بوی خوش نیازمند میشد، از آن عصا بوی خوش بیرون میزد تا جائی که لباسهای او را خوشبو میکرد. اگر در راهی بود که دزدانی داشت که [[مردم]] از آنها [[ترس]] داشتند، عصا با او تکلم میکرد و به او میگفت: به فلان سمت راهت را تغییر ده. به وسیله آن برگهای درختان را بر گوسفندان خود فرومیریخت. با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع میکرد. چون سفر میرفت آن را بر گرده مینهاد و وسائل و [[لباس]] و غذا و [[آب]] و... را به آن میآویخت...<ref>بحار الانوار، ج ۱۳، ص ۶۰ (به نقل از مکیال المکارم، ص ۲۳۱.).</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۹۳.</ref>. | و آن [[حضرت]] گاهی از یک شاخه عصا شیر مینوشید و از شاخه دیگرش عسل. چون در راه خسته میشد بر آن مینشست که به هرکجا میخواست بدون دویدن و پا زدن او را میرساند، و نیز راه را نشانش میداد و با [[دشمنان]] مقاتله میکرد. هنگامی که [[موسی]] {{ع}} به بوی خوش نیازمند میشد، از آن عصا بوی خوش بیرون میزد تا جائی که لباسهای او را خوشبو میکرد. اگر در راهی بود که دزدانی داشت که [[مردم]] از آنها [[ترس]] داشتند، عصا با او تکلم میکرد و به او میگفت: به فلان سمت راهت را تغییر ده. به وسیله آن برگهای درختان را بر گوسفندان خود فرومیریخت. با آن درندگان و مارها و حشرات را از خود دفع میکرد. چون سفر میرفت آن را بر گرده مینهاد و وسائل و [[لباس]] و غذا و [[آب]] و... را به آن میآویخت...<ref>بحار الانوار، ج ۱۳، ص ۶۰ (به نقل از مکیال المکارم، ص ۲۳۱.).</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۹۳.</ref>. |