حضرت فاطمه بنت اسد در تاریخ اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۶
، ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۲جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - '\{\{اصلی\sرده\|(.*)\}\}' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف بن قصی]]، نام مادرش هم [[فاطمه بنت قیس بن هرم بن عامر بن لوی]] و دختر عموی [[زائدة بن اصم بن هرم بن رواحه]] بوده که جد [[مادری]] [[خدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزّی بن قصی]] بوده است. فاطمه [[همسر]] [[ابوطالب بن عبدالمطلب]] است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۷۹.</ref>. [[نسل]] اسد بن [[هاشم]] فقط از فاطمه باقی ماند و از دیگر [[فرزندان]] وی نسلی نماند<ref>اسدالغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۲۱۸.</ref>. | [[فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبد مناف بن قصی]]، نام مادرش هم [[فاطمه بنت قیس بن هرم بن عامر بن لوی]] و دختر عموی [[زائدة بن اصم بن هرم بن رواحه]] بوده که جد [[مادری]] [[خدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزّی بن قصی]] بوده است. فاطمه [[همسر]] [[ابوطالب بن عبدالمطلب]] است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۷۹.</ref>. [[نسل]] اسد بن [[هاشم]] فقط از فاطمه باقی ماند و از دیگر [[فرزندان]] وی نسلی نماند<ref>اسدالغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۲۱۸.</ref>. | ||
[[مادر]] [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]] که برای [[پیامبر]] {{صل}} نیز همچون مادر بودند و پیامبر {{صل}} در دامان این بانوی بزرگوار [[تربیت]] شد، از اولین کسانی است که به ایشان [[ایمان]] آورد و با آن [[حضرت]] به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کرد. در | [[مادر]] [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]] که برای [[پیامبر]] {{صل}} نیز همچون مادر بودند و پیامبر {{صل}} در دامان این بانوی بزرگوار [[تربیت]] شد، از اولین کسانی است که به ایشان [[ایمان]] آورد و با آن [[حضرت]] به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کرد. در وصف او گفتهاند: او اولین [[زن]] [[هاشمی]] است که برای مردی هاشمی فرزند آورد<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۵، ص۱۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۵، ص۲۷۸؛ البدء و التاریخ، بسوی، ج۵، ص۷۱؛ نسب قریش، زبیری، ص۴۰؛ نزهة المجالس، صفوری، ج۲، ص۱۶۵؛ ذخائر العقبی، طبری، ص۵۵؛ سیرت جاودانه، محمد سپهری، ج۱، ص۲۳۴. برای آگاهی بیشتر از مقام ایمان و اخلاص فاطمه بنت اسد در منابع اهل سنت ر. ک: الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۹ (ت ۳۵۰۰)؛ تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی؛ و نیز الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۲۶۹؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۲۱۸ - ۲۱۷ (ت ۷۱۷۶)؛ الثقات، ابن حبان، ج۳، ص۳۳۶؛ تلقیح فهوم أهل الأثر، ابن جوزی، ص۳۱۷؛ مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، ص۲۴ - ۷؛ شرح الشفاء، قاضی عیاض، ج۱، ص۱۵۱.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[فاطمه بنت اسد (مقاله)|مقاله «فاطمه بنت اسد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۹۱-۴۹۲؛ [[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۲۲.</ref> | ||
درباره واژه "فطم" گفته شده: {{عربی|"فطمت الرضیع"}} از باب ضرب، یعنی او را از شیر گرفتم و جدا کردم. {{عربی|"فطم الولد"}} یعنی فرزند را از شیر گرفت؛ الفطیم بر وزن [[کریم]] به کسی گفته میشود که [[زمان]] شیرخوارگی او به پایان رسیده باشد. از این رو درباره [[دختر رسول خدا]] {{صل}} گفته شده است که ایشان را به فاطمه نامگذاری کردهاند، همان طوری که [[روایت]] شده: "ایشان را فاطمه نامیدهاند چون شیعیانش از [[آتش جهنم]] گرفته میشوند و [[محبت]] او از دشمنانش گرفته میشود"<ref>{{متن حدیث| إِنَّهَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ شِيعَتُهَا مِنَ اَلنَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا }}</ref>. و نیز درباره [[فاطمه بنت اسد بن هاشم]]، [[مادر]] [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} گفته شده که [[خداوند متعال]] او را از [[دانش]] [[سیراب]] و از ناپاکیها جدا ساخته است<ref>مجمع البحرین، طرحی، ج۶، ص۱۳۱-۱۳۲ (ذیل واژه فطم).</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[فاطمه بنت اسد (مقاله)|مقاله «فاطمه بنت اسد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۹۱-۴۹۲؛ [[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۲۲.</ref> | درباره واژه "فطم" گفته شده: {{عربی|"فطمت الرضیع"}} از باب ضرب، یعنی او را از شیر گرفتم و جدا کردم. {{عربی|"فطم الولد"}} یعنی فرزند را از شیر گرفت؛ الفطیم بر وزن [[کریم]] به کسی گفته میشود که [[زمان]] شیرخوارگی او به پایان رسیده باشد. از این رو درباره [[دختر رسول خدا]] {{صل}} گفته شده است که ایشان را به فاطمه نامگذاری کردهاند، همان طوری که [[روایت]] شده: "ایشان را فاطمه نامیدهاند چون شیعیانش از [[آتش جهنم]] گرفته میشوند و [[محبت]] او از دشمنانش گرفته میشود"<ref>{{متن حدیث| إِنَّهَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ شِيعَتُهَا مِنَ اَلنَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا }}</ref>. و نیز درباره [[فاطمه بنت اسد بن هاشم]]، [[مادر]] [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} گفته شده که [[خداوند متعال]] او را از [[دانش]] [[سیراب]] و از ناپاکیها جدا ساخته است<ref>مجمع البحرین، طرحی، ج۶، ص۱۳۱-۱۳۲ (ذیل واژه فطم).</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[فاطمه بنت اسد (مقاله)|مقاله «فاطمه بنت اسد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۹۱-۴۹۲؛ [[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۲۲.</ref> | ||
خط ۲۴۸: | خط ۲۴۸: | ||
عدهای از [[زائران]] و سیاحان در قرون گذشته گزارشهایی را درباره اماکن مختلف [[مکه]] و [[مدینه]] در آثار و سفرنامههای خود [[ثبت]] کردهاند، به برخی از آنها که درباره مزارهای [[بقیع]] و به ویژه [[مزار]] فاطمه بنت اسد پرداختهاند، اشاره میکنیم: | عدهای از [[زائران]] و سیاحان در قرون گذشته گزارشهایی را درباره اماکن مختلف [[مکه]] و [[مدینه]] در آثار و سفرنامههای خود [[ثبت]] کردهاند، به برخی از آنها که درباره مزارهای [[بقیع]] و به ویژه [[مزار]] فاطمه بنت اسد پرداختهاند، اشاره میکنیم: | ||
[[حافظ محمد بن محمود بن نجار]] ضمن | [[حافظ محمد بن محمود بن نجار]] ضمن وصف مقابر بقیع در اواخر سده ۶ [[هجری]]، از قبهها و بناهای بقیع خبر داده و از جمله مینویسد: {{عربی|"في قبة كبيرة عالية قديمة البناء في اول البقيع وعليها بابان يفتح احدهما في كل يوم للزيارة رضي الله عنهم اجمعين"}}. همچنین نقل او ما را از وجود گنبد اول [[بقیع]] که بر فراز مزارهای [[عقیل بن ابی طالب]] و [[عبدالله بن جعفر]] بنا شده و گنبد برافراشته بر [[قبر]] [[ابراهیم]] و بنای [[مرقد]] [[فاطمه بنت اسد]] و... [[آگاه]] میکند<ref>اخبار مدینة الرسول، محمد بن محمود بن تجار، ج۱۳، ص۱۵۳؛ به نقل از مدینهشناسی، ص۳۲۵.</ref>. | ||
[[ابن بطوطه]]، سیّاح مراکشی که در میانه سالهای ۷۲۵ - ۷۵۴ ق به جهانگردی پرداخت. وی که در سالهای ۷۲۶ - ۷۳۰ ق به قصد [[زیارت]] [[مکه]]، به [[مدینه]] [[سفر]] کرده است؛ مدینه [[سال]] ۷۲۶ ق و بناهای [[قبرستان بقیع]] را چنین توصیف کرده است: "... روبه روی قبر [[صفیه]] قبر [[ابو عبدالله مالک بن انس]] است که گنبد مختصری هم دارد و در جلو آن قبر فرزند ارجمند [[پیامبر]]، ابراهیم واقع شده که گنبد سپیدی دارد و در طرف راست آن، [[تربت]] [[عبدالرحمن بن عمر بن خطاب]] معروف به [[ابی شحمه]] و محاذی این [[قبور]]، قبور [[عقیل بن ابی طالب]] و [[عبدالله بن جعفر]] واقع است و در محاذات این قبور، مقبرهای است که میگویند قبور [[زنان پیامبر]] در آن قرار دارد و پس از آن [[مقبره]] دیگری از آن [[عباس]]، [[عموی پیامبر]] و [[حسن بن علی]] است که گنبد بلند و محکمی دارد. این مقبره در دست راست از دروازه بقیع واقع شده و قبر [[حسن]] در پایین پای عباس قرار دارد و هر دو قبر، بزرگ و مقداری از سطح [[زمین]] بالاتر است و روی آنها را تخته سنگهایی که با منتهای مهارت، به وسیله صفحات زرد رنگ ترصیع شده، پوشانده است... . در انتهای قبرستان بقیع قبر [[عثمان بن عفان]] است که گنبد بزرگی دارد و قبر فاطمه بنت اسد [[مادر]] [[علی بن ابیطالب]] در نزدیکی آن است"<ref>سفرنامه ابن بطوطه (ترجمه فارسی)، ص۱۱۳ - ۱۱۴، چاپ ۱۳۳۷ ش، به نقل از مدینهشناسی، ص۳۲۷.</ref>. | [[ابن بطوطه]]، سیّاح مراکشی که در میانه سالهای ۷۲۵ - ۷۵۴ ق به جهانگردی پرداخت. وی که در سالهای ۷۲۶ - ۷۳۰ ق به قصد [[زیارت]] [[مکه]]، به [[مدینه]] [[سفر]] کرده است؛ مدینه [[سال]] ۷۲۶ ق و بناهای [[قبرستان بقیع]] را چنین توصیف کرده است: "... روبه روی قبر [[صفیه]] قبر [[ابو عبدالله مالک بن انس]] است که گنبد مختصری هم دارد و در جلو آن قبر فرزند ارجمند [[پیامبر]]، ابراهیم واقع شده که گنبد سپیدی دارد و در طرف راست آن، [[تربت]] [[عبدالرحمن بن عمر بن خطاب]] معروف به [[ابی شحمه]] و محاذی این [[قبور]]، قبور [[عقیل بن ابی طالب]] و [[عبدالله بن جعفر]] واقع است و در محاذات این قبور، مقبرهای است که میگویند قبور [[زنان پیامبر]] در آن قرار دارد و پس از آن [[مقبره]] دیگری از آن [[عباس]]، [[عموی پیامبر]] و [[حسن بن علی]] است که گنبد بلند و محکمی دارد. این مقبره در دست راست از دروازه بقیع واقع شده و قبر [[حسن]] در پایین پای عباس قرار دارد و هر دو قبر، بزرگ و مقداری از سطح [[زمین]] بالاتر است و روی آنها را تخته سنگهایی که با منتهای مهارت، به وسیله صفحات زرد رنگ ترصیع شده، پوشانده است... . در انتهای قبرستان بقیع قبر [[عثمان بن عفان]] است که گنبد بزرگی دارد و قبر فاطمه بنت اسد [[مادر]] [[علی بن ابیطالب]] در نزدیکی آن است"<ref>سفرنامه ابن بطوطه (ترجمه فارسی)، ص۱۱۳ - ۱۱۴، چاپ ۱۳۳۷ ش، به نقل از مدینهشناسی، ص۳۲۷.</ref>. | ||
[[نایبالصدر شیرازی]]، [[معصوم علیشاه]]، از [[صوفی]] مشربان و [[صاحب منصبان]] [[فارس]] بود که به سیاحت [[شوق]] خاصی داشت. او از [[شوال]] ۱۳۰۵ ق به قصد [[زیارت]] [[قبله]] و سیاحت در [[حجاز]] و [[ایران]] و [[هند]]، عازم شبه جزیره شد. و از این [[سفر]] گزارشی با عنوان "تحفة الحرمین و سعادة الدارین"، به شیوه سفرنامه نویسی رایج در سده گذشته، به یادگار گزارد. در این کتاب وی ضمن شرح و | [[نایبالصدر شیرازی]]، [[معصوم علیشاه]]، از [[صوفی]] مشربان و [[صاحب منصبان]] [[فارس]] بود که به سیاحت [[شوق]] خاصی داشت. او از [[شوال]] ۱۳۰۵ ق به قصد [[زیارت]] [[قبله]] و سیاحت در [[حجاز]] و [[ایران]] و [[هند]]، عازم شبه جزیره شد. و از این [[سفر]] گزارشی با عنوان "تحفة الحرمین و سعادة الدارین"، به شیوه سفرنامه نویسی رایج در سده گذشته، به یادگار گزارد. در این کتاب وی ضمن شرح و وصف [[مدینه]] [[سال]] ۱۳۰۵ ق، از اماکن و مقابر مدینه عموماً و [[بقیع]] خصوصاً یاد کرده است که بعضی از نکات آن در میان کتابهای مشابه [[عربی]] بینظیر است. او از وضعیت عمومی بناهای بقیع در سال ۱۳۰۵ ق اظهار [[تأسف]] کرده، زیرا مدتهاست که مرمت نشده و گفته که [[مقامات]] محلی ترک و [[عرب]] از اقدامات [[ایرانیان]] در این باره جلوگیری میکردند و [[نقل]] میکند: [[عبدالحسین امین]] التجار شیرازی ساکن بمبئی میخواست مختصر مرمتی در بقاع متبرکه انجام دهد که جز با پرداخت رشوههای زیاد میسر نشد. حتی تلاشهای [[وزیر]] اعظم [[دولت]] ایران امین السلطان برای بازسازی بقاع بینتیجه ماند<ref>تحفة الحرمین و سعادة الدارین، ص۲۱۲ به نقل از مدینهشناسی، ص۳۳۰-۳۳۱.</ref>. به هر حال [[قبرستان بقیع]] در توصیفاتش عبرتانگیز و گورستانی وحشتآمیز بوده زیرا "اطرافش باغات نخیلات و بساتین بسیاری بود که از یک طرف متصل میشود به [[احد]] و از یک طرف به [[قبا]] وصل میشده است. | ||
همچنین میگوید: "برای حصار بقیع دو در [[نصب]] کردهاند: یکی محاذات بقعه متبرکه [[ائمه]] که غالباً مسدود است. و یکی به دروازه [[شهر]] نزدیک است و سنگ بزرگی بر سر در این باب است که روی آن به خط نستعلیق [[خوشی]] نوشته و حجاری شده است. | همچنین میگوید: "برای حصار بقیع دو در [[نصب]] کردهاند: یکی محاذات بقعه متبرکه [[ائمه]] که غالباً مسدود است. و یکی به دروازه [[شهر]] نزدیک است و سنگ بزرگی بر سر در این باب است که روی آن به خط نستعلیق [[خوشی]] نوشته و حجاری شده است. |