جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== [[لشکریان]] سلیمان == | == [[لشکریان]] سلیمان == | ||
[[سپاهیان]] حضرت سلیمان {{ع}} با ترکیبی از افراد [[بشر]]، جنّیان، [[شیاطین]] و پرندگان، هنگام نیاز گردآوری میشدند. هر گروهی با استقرار در جایگاه خود، از پراکندگی و [[درهم]] آمیختگی منع میشدند: {{متن قرآن|وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و (آنگاه) همه (ی آنان) را به هم پیوستند» سوره نمل، آیه ۱۷.</ref> برخی مفسران با استناد به تعبیر {{متن قرآن| فَهُمْ يُوزَعُونَ}} گفتهاند: از آنجا که لشکریان حضرت سلیمان {{ع}} بسیار زیاد و [[منظم]] بودند و هریک جایگاهی مشخص داشت، برای جلوگیری از پراکندگی و [[حفظ]] [[نظم]]، افرادی از هر گروه، نفرات جلویی را نگه میداشتند تا نفرات بعدی به آنان ملحق شوند و همواره [[نظم]] [[سپاه]] را برقرار میساختند.<ref>جامعالبیان، ج۱۹، ص۱۷۳؛ روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۴؛ و نیز نک: التبیان، ج۸، ص۸۴.</ref> برخی [[مفسران]]، جایگاه استقرار نفرات [[انسانی]] را پشت سر [[حضرت سلیمان]] {{ع}} و [[جنیان]] را پشت سر [[انسانها]] دانسته و گفتهاند که پرندگان بالای سر سپاه پرواز کرده و هنگام نیاز بر سر آنان سایه میافکندند. <ref>تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۷۱؛ نیز نک: مجمعالبیان، ج۷، ص۳۳۶.</ref> [[محمد بن کعب قرظی]] در | [[سپاهیان]] حضرت سلیمان {{ع}} با ترکیبی از افراد [[بشر]]، جنّیان، [[شیاطین]] و پرندگان، هنگام نیاز گردآوری میشدند. هر گروهی با استقرار در جایگاه خود، از پراکندگی و [[درهم]] آمیختگی منع میشدند: {{متن قرآن|وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و (آنگاه) همه (ی آنان) را به هم پیوستند» سوره نمل، آیه ۱۷.</ref> برخی مفسران با استناد به تعبیر {{متن قرآن| فَهُمْ يُوزَعُونَ}} گفتهاند: از آنجا که لشکریان حضرت سلیمان {{ع}} بسیار زیاد و [[منظم]] بودند و هریک جایگاهی مشخص داشت، برای جلوگیری از پراکندگی و [[حفظ]] [[نظم]]، افرادی از هر گروه، نفرات جلویی را نگه میداشتند تا نفرات بعدی به آنان ملحق شوند و همواره [[نظم]] [[سپاه]] را برقرار میساختند.<ref>جامعالبیان، ج۱۹، ص۱۷۳؛ روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۴؛ و نیز نک: التبیان، ج۸، ص۸۴.</ref> برخی [[مفسران]]، جایگاه استقرار نفرات [[انسانی]] را پشت سر [[حضرت سلیمان]] {{ع}} و [[جنیان]] را پشت سر [[انسانها]] دانسته و گفتهاند که پرندگان بالای سر سپاه پرواز کرده و هنگام نیاز بر سر آنان سایه میافکندند. <ref>تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۳۷۱؛ نیز نک: مجمعالبیان، ج۷، ص۳۳۶.</ref> [[محمد بن کعب قرظی]] در وصف [[سپاهیان]] انبوه [[سلیمان]] {{ع}} هر یک از عرض و طول [[لشکرگاه]] وی را ۱۰۰ فرسخ دانسته است. به گفته وی هریک از [[آدمیان]]، جنیان، پرندگان و حیوانات [[وحشی]]، ۲۵ فرسخ از آن را به خود اختصاص داده بود.<ref> التبیان، ج۸، ص۸۴؛ مجمعالبیان، ج۷، ص۳۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۶۷.</ref> برخی مانند [[فخر رازی]] با ادعایی به مراتب بزرگتر گفتهاند که همه افراد [[جن]]، [[انس]] و پرندگان جزو سپاه سلیمان {{ع}} بودند.<ref> التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۸۷.</ref> برخی دیگر این ادعا را [[نادرست]] و خلاف [[عقل]] دانسته و معتقدند که داستان خبرآوردن هُدهُد برای حضرت سلیمان {{ع}} درباره [[مردم]] و [[ملکه]] [[سبأ]] آن را [[نفی]] میکند.<ref>روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۳؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵۲؛ نمونه، ج۱۵، ص۴۳۲-۴۳۳.</ref> بر اساس سخنان هُدهُد حضرت سلیمان {{ع}} درباره [[پادشاه]] و مردم سبأ و [[خورشیدپرستی]] آنان اطلاعات موثقی نداشت. {{متن قرآن|فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ}}<ref>«آنگاه (هُدهُد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافتهای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بیگمانی آوردهام» سوره نمل، آیه ۲۲.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ}}<ref>«من زنی یافتهام که بر آنان پادشاهی میکند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد» سوره نمل، آیه ۲۳.</ref> بر این اساس فقط گروهی از انسانها، جنیان و پرندگان در شمار سپاهیان آن [[حضرت]] بودند. حضور پرندگان در سپاه سلیمان {{ع}}، تکلم آن حضرت با هُدهُد و مورچه و غیر عادی بودن این موضوع سبب شدهاند که برخی مانند فخررازی آنها را در آن [[زمان]] دارای عقل، [[تکلیف]] و حتی [[شریعت]] و پیامبرانی خاص بدانند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۸۷.</ref> این دیدگاه با [[انتقاد]] و [[انکار]] مفسران دیگر روبهرو شده است.<ref>روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۳؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵۲.</ref> (هُدهُد) [[قرآن کریم]] در ادامه، آمدن حضرت سلیمان {{ع}} و لشکریانش به وادی نمل و گفتوگوی یک مورچه با همنوعان خود را گزارش کرده است: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ}}<ref>«تا آنکه به درّه موران رسیدند، موری گفت: ای موران! به خانههای خود درآیید تا سلیمان و سپاهش شما را ناآگاهانه فرو نکوبند» سوره نمل، آیه ۱۸.</ref> برخی با اشاره به سخن مورچه مبنی بر لگدمال شدن همنوعانش، آن را نشان حرکت [[سلیمان]] {{ع}} و لشکریانش بر روی [[زمین]] دانسته <ref>التسهیل، ج۳، ص۹۴؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۵۲.</ref> و در نتیجه گزارشهای مربوط به حمل آنها به وسیله باد و قالیچه سلیمان {{ع}} را به شکل غیر مستقیم مورد تردید قرار دادهاند. شماری دیگر با استناد به متعدی شدن {{متن قرآن|أَتَوْا}} با حرف {{متن قرآن|عَلَى}} گفتهاند که آنان از بالا و از طریق [[آسمان]] و نه از روی زمین به آنجا آمدند.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۸۷؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۲۶۲؛ تفسیر نسفی، ج۳، ص۲۰۷.</ref> تعبیر {{متن قرآن|وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ}} نشان میدهد که مورچهها از [[عدالت]] و [[مهربانی]] سلیمان {{ع}} و [[سپاهیان]] وی [[آگاه]] بودند و میدانستند که آنان آگاهانه مورچگان را لگدکوب نمیکنند.<ref>الکشاف، ج۳، ص۱۴۲؛ نمونه، ج۱۵، ص۴۳۳.</ref> اینکه [[حضرت سلیمان]] {{ع}} و لشکریانش به کجا و برای چه میرفتند و وادی نمل در کجا قرار داشت، [[قرآن کریم]] چیزی نگفته است، زیرا این امور در [[اهداف تربیتی]] و [[هدایتی]] [[قرآن]] اثری ندارند؛<ref>نمونه، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref>ولی [[مفسران]] به آن پرداختهاند. برخی [[هدف]] از گردآوری و حرکت [[سپاه]] را موضوعی مانند [[جنگ]] گفتهاند.<ref>نمونه، ج۱۵، ص۴۳۲.</ref> برخی گفتهاند که آن [[حضرت]] همراه سپاه خویش به [[مکه]] میرفت تا به سبب [[توفیق]] در بنای [[معبد]] [[بیتالمقدس]]، [[مراسم]] [[شکرگزاری]] به جای آورد. این خبر را به فرض صحیح بودن و نداشتن معارض، برخلاف ظاهر [[آیه]] دانستهاند.<ref> روح المعانی، ج۱۹، ص۱۷۳.</ref> [[کعب]]، {{متن قرآن|وَادِي النَّمْلِ}} را نزدیک [[طائف]] و [[قتاده]] در منطقه [[شام]] دانسته است.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۱۹۷؛ تفسیر بغوی، ج۳، ص۴۹۵؛ زاد المسیر، ج۳، ص۳۵۶.</ref> (مورچه) در میان [[لشکریان]] و [[کارگزاران]] [[سلیمان]] {{ع}}، [[جنیان]] و باد به سبب [[خارقالعاده]] بودن [[فرمانروایی]] سلیمان {{ع}} بر آنها برجستگی ویژهای دارند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سلیمان (مقاله)|مقاله «سلیمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
=== [[جن]] === | === [[جن]] === | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
=== ظروف و حوضچهها === | === ظروف و حوضچهها === | ||
ساختن ظرف بزرگ مانند [[حوض]] آبخوری شتران {{متن قرآن|جِفَانٍ كَالْجَوَابِ}}<ref>تفسیر مقاتل، ج۳، ص۶۱؛ جامعالبیان، ج۲۲، ص۸۸؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۶۰۰.</ref> و دیگهای بزرگِ غیر متحرک {{متن قرآن|قُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ}} کار دیگری بود که [[جنیان]] به آن میپرداختند. به [[عقیده]] [[مفسران]]، ظروف و دیگهای یاد شده برای پختن [[غذا]] و خوردن آن مورد استفاده [[سپاهیان]] انبوه [[سلیمان]] {{ع}} قرار میگرفتند.<ref>جامعالبیان، ج۲۲، ص۸۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۰؛ نمونه، ج۱۸، ص۴۰.</ref> برخی مفسران در | ساختن ظرف بزرگ مانند [[حوض]] آبخوری شتران {{متن قرآن|جِفَانٍ كَالْجَوَابِ}}<ref>تفسیر مقاتل، ج۳، ص۶۱؛ جامعالبیان، ج۲۲، ص۸۸؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۶۰۰.</ref> و دیگهای بزرگِ غیر متحرک {{متن قرآن|قُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ}} کار دیگری بود که [[جنیان]] به آن میپرداختند. به [[عقیده]] [[مفسران]]، ظروف و دیگهای یاد شده برای پختن [[غذا]] و خوردن آن مورد استفاده [[سپاهیان]] انبوه [[سلیمان]] {{ع}} قرار میگرفتند.<ref>جامعالبیان، ج۲۲، ص۸۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۰؛ نمونه، ج۱۸، ص۴۰.</ref> برخی مفسران در وصف بزرگی ظرفهای غذا از نشستن ۱۰۰۰ نفر پیرامون هر یک از آنها سخن گفته <ref>تفسیر مقاتل، ج۳، ص۶۱؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۶۰۰؛ تفسیر بغوی، ج۳، ص۶۷۴.</ref> و غیر قابل حرکت بودن دیگها را به سبب بزرگی و سنگینی آنها دانستهاند.<ref>جامع البیان، ج۲۲، ص۸۸؛ الکشاف، ج۳، ص۲۸۳؛ تفسیر بغوی، ج۳، ص۶۷۴.</ref> [[کتاب مقدس]] از حوضها، استخرها، قناتها و برکههای بسیار بزرگ سلیمان در جنوب غربی [[بیت]] لحم یاد میکند که برخی از سنگ تراشیده شده و برای تأمین آب [[اورشلیم]] و آبیاری باغها مورد استفاده قرار میگرفتهاند.<ref> کتاب مقدس، جامعه ۲: ۶؛ قاموس کتاب مقدس، ص۴۸۷-۴۸۸.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سلیمان (مقاله)|مقاله «سلیمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
== ابتلای [[حضرت سلیمان]] == | == ابتلای [[حضرت سلیمان]] == | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
هنگامی که هُدهُد درباره [[مردم]] و [[ملکه]] [[سبأ]] و [[سلطنت]] [[مقتدر]] و تخت [[پادشاهی]] بزرگ وی خبر آورد، [[حضرت سلیمان]] {{ع}} برای روشن شدن صحت و سقم این موضوع نامهای را به وسیله هُدهُد برای ملکه سبأ فرستاد و از او خواست تا واکنش ملکه و درباریان را به وی گزارش کند: {{متن قرآن|إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ}}<ref>«من زنی یافتهام که بر آنان پادشاهی میکند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد» سوره نمل، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده میبرند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافتهاند» سوره نمل، آیه ۲۴.</ref>،{{متن قرآن|قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«(سلیمان) گفت: به زودی خواهیم دید که راست گفتهای یا از دروغگویان بودهای؟» سوره نمل، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|اذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ}}<ref>«این نامه مرا ببر و نزد آنان فرو افکن، آنگاه از آنان رو بگردان و (گوشهای کمین کن و) بنگر چه پاسخی میدهند» سوره نمل، آیه ۲۸.</ref> حضرت سلیمان {{ع}} [[نامه]] خود را با [[نام خدا]] آغاز کرد و از ملکه سبأ و درباریان او خواست تا ضمن [[پرهیز]] از [[برتریطلبی]] نسبت به وی، به حالت [[تسلیم]] نزد او روند:{{متن قرآن|قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ}}<ref>«(آن زن) گفت: ای سرکردگان! نزد من نامهای ارزشمند افکندهاند» سوره نمل، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره نمل، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ}}<ref>«با من گردنکشی نورزید و گردن نهاده، نزد من آیید.» سوره نمل، آیه ۳۱.</ref> ملکه سبأ نظر درباریان را در این باره جویا شد و آنان با اشاره به [[قدرت]] و [[سپاهیان]] نیرومند خویش اعلام کردند که تابع [[تصمیم]] و [[فرمان]] اویند. {{متن قرآن|قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُوْلُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ}}<ref>«(آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبودهاید به پایان نبردهام گفتند: ما نیرومند و سخت دلیریم و فرمان با توست، بنگر تا چه فرمان خواهی داد» سوره نمل، آیه ۳۲-۳۳.</ref> ملکه برای هشدار درباره پیامدهای ناگوار [[جنگ]] با حضرت سلیمان {{ع}} با اشاره به یکی از شیوههای [[ناپسند]] شاهان، از ویرانی شهرهای مورد [[هجوم]] آنها و [[خواری]] و [[ذلّت]] بزرگان و اشراف آن در نتیجه [[قتل]]، [[اسارت]]، [[تبعید]] و [[تحقیر]] خبر داد. {{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}}<ref>«گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدینگونه رفتار میکنند» سوره نمل، آیه ۳۴.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۶؛ الکشاف، ج۳، ص۱۴۷؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۶۰.</ref> او با ارسال هدیهای برای سلیمان تلاش کرد ضمن نشان دادن [[حسن نیت]] خویش و جلوگیری از [[حمله]] سلیمان {{ع}}، واکنش و [[هدف]] وی از ارسال [[نامه]] را ارزیابی کند. {{متن قرآن|وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«و من ارمغانی برای آنان میفرستم و مینگرم تا فرستادگان چه باز آورند» سوره نمل، آیه ۳۵.</ref>.<ref> التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۹۶؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۶۱.</ref> [[هدف]] از ارسال [[هدیه]]، جزئیات آن، نامه وی به [[سلیمان]] {{ع}} و شرح آزمونهای مختلف [[ملکه]] برای [[شناخت]] [[پادشاه]] یا [[پیامبر]] بودن آن [[حضرت]] در [[منابع تفسیری]] آمدهاند.<ref>نک: مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۵-۳۴۶؛ تفسیر بغوی، ج۳، ص۵۰۲-۵۰۳.</ref> (ملکه [[سبأ]]) [[حضرت سلیمان]] {{ع}} در [[دیدار]] با فرستادگان ملکه سبأ، هدیه آنان را ناچیز، و [[نبوت]]، [[ثروت]] و [[سلطنت]] [[خدادادی]] خود را بهتر از آن خوانده و کار آنان به ویژه [[خرسند]] و شادمان بودن آنها از هدیه خویش را تقبیح کرد: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ}}<ref>«پس چون (فرستاده) نزد سلیمان آمد (سلیمان) گفت: آیا به من با مالی (اندک) مدد میرسانید؟ آنچه خدا به من ارزانی داشته است از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما به ارمغان خود شادی میورزید» سوره نمل، آیه ۳۶.</ref>.<ref> المیزان، ج۱۵، ص۳۶۱.</ref> | هنگامی که هُدهُد درباره [[مردم]] و [[ملکه]] [[سبأ]] و [[سلطنت]] [[مقتدر]] و تخت [[پادشاهی]] بزرگ وی خبر آورد، [[حضرت سلیمان]] {{ع}} برای روشن شدن صحت و سقم این موضوع نامهای را به وسیله هُدهُد برای ملکه سبأ فرستاد و از او خواست تا واکنش ملکه و درباریان را به وی گزارش کند: {{متن قرآن|إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ}}<ref>«من زنی یافتهام که بر آنان پادشاهی میکند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد» سوره نمل، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده میبرند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافتهاند» سوره نمل، آیه ۲۴.</ref>،{{متن قرآن|قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«(سلیمان) گفت: به زودی خواهیم دید که راست گفتهای یا از دروغگویان بودهای؟» سوره نمل، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|اذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ}}<ref>«این نامه مرا ببر و نزد آنان فرو افکن، آنگاه از آنان رو بگردان و (گوشهای کمین کن و) بنگر چه پاسخی میدهند» سوره نمل، آیه ۲۸.</ref> حضرت سلیمان {{ع}} [[نامه]] خود را با [[نام خدا]] آغاز کرد و از ملکه سبأ و درباریان او خواست تا ضمن [[پرهیز]] از [[برتریطلبی]] نسبت به وی، به حالت [[تسلیم]] نزد او روند:{{متن قرآن|قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ}}<ref>«(آن زن) گفت: ای سرکردگان! نزد من نامهای ارزشمند افکندهاند» سوره نمل، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره نمل، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ}}<ref>«با من گردنکشی نورزید و گردن نهاده، نزد من آیید.» سوره نمل، آیه ۳۱.</ref> ملکه سبأ نظر درباریان را در این باره جویا شد و آنان با اشاره به [[قدرت]] و [[سپاهیان]] نیرومند خویش اعلام کردند که تابع [[تصمیم]] و [[فرمان]] اویند. {{متن قرآن|قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُوْلُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ}}<ref>«(آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبودهاید به پایان نبردهام گفتند: ما نیرومند و سخت دلیریم و فرمان با توست، بنگر تا چه فرمان خواهی داد» سوره نمل، آیه ۳۲-۳۳.</ref> ملکه برای هشدار درباره پیامدهای ناگوار [[جنگ]] با حضرت سلیمان {{ع}} با اشاره به یکی از شیوههای [[ناپسند]] شاهان، از ویرانی شهرهای مورد [[هجوم]] آنها و [[خواری]] و [[ذلّت]] بزرگان و اشراف آن در نتیجه [[قتل]]، [[اسارت]]، [[تبعید]] و [[تحقیر]] خبر داد. {{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}}<ref>«گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدینگونه رفتار میکنند» سوره نمل، آیه ۳۴.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۶؛ الکشاف، ج۳، ص۱۴۷؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۶۰.</ref> او با ارسال هدیهای برای سلیمان تلاش کرد ضمن نشان دادن [[حسن نیت]] خویش و جلوگیری از [[حمله]] سلیمان {{ع}}، واکنش و [[هدف]] وی از ارسال [[نامه]] را ارزیابی کند. {{متن قرآن|وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ}}<ref>«و من ارمغانی برای آنان میفرستم و مینگرم تا فرستادگان چه باز آورند» سوره نمل، آیه ۳۵.</ref>.<ref> التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۱۹۶؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۶۱.</ref> [[هدف]] از ارسال [[هدیه]]، جزئیات آن، نامه وی به [[سلیمان]] {{ع}} و شرح آزمونهای مختلف [[ملکه]] برای [[شناخت]] [[پادشاه]] یا [[پیامبر]] بودن آن [[حضرت]] در [[منابع تفسیری]] آمدهاند.<ref>نک: مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۵-۳۴۶؛ تفسیر بغوی، ج۳، ص۵۰۲-۵۰۳.</ref> (ملکه [[سبأ]]) [[حضرت سلیمان]] {{ع}} در [[دیدار]] با فرستادگان ملکه سبأ، هدیه آنان را ناچیز، و [[نبوت]]، [[ثروت]] و [[سلطنت]] [[خدادادی]] خود را بهتر از آن خوانده و کار آنان به ویژه [[خرسند]] و شادمان بودن آنها از هدیه خویش را تقبیح کرد: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ}}<ref>«پس چون (فرستاده) نزد سلیمان آمد (سلیمان) گفت: آیا به من با مالی (اندک) مدد میرسانید؟ آنچه خدا به من ارزانی داشته است از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما به ارمغان خود شادی میورزید» سوره نمل، آیه ۳۶.</ref>.<ref> المیزان، ج۱۵، ص۳۶۱.</ref> | ||
برخی گفتهاند که حضرت سلیمان {{ع}} برای نشان دادن ناچیز بودن هدیه آنان [[دستور]] داد تا [[جنیان]] خشتهای طلا و نقره را تا فرسخها در مسیر فرستادگان ملکه بچینند. صدها [[غلام]] و [[کنیز]] با [[لباس]] مجلّل، [[زیور]] آلات گرانبها و سوار بر مَرکبهای مرصّع همراه با انبوهی از [[شیاطین]]، [[انسانها]] و انواع حیوانات در مسیر صف کشیدند و سلیمان {{ع}} در حالی که ۸۰۰۰ صندلی در پیرامونش برای نشستن اطرافیان نهاده بودند بر تخت خویش نشست. فرستادگان ملکه با دیدن این صحنه، [[احساس]] [[حقارت]] کردند و سلیمان با [[راهنمایی]] [[جبرئیل]] از همه آزمونها سربلند بیرون آمد. این گزارش اغراقآمیز از افرادی مانند [[وهب بن منبه]] [[نقل]] شده <ref>نک: مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۶-۳۴۷.</ref> که به [[ترویج]] [[اسرائیلیات]] متهم است. [[سلیمان]] {{ع}} که ارسال هدیه را به معنای [[تسلیم نشدن]] دانسته بود، ضمن رد آن،<ref>المیزان، ج۱۵، ص۳۶۲.</ref> پیغام داد که با سپاهیانی نابرابر آمده و همه آنان را با [[خواری]] و [[ذلت]] از سرزمینشان بیرون خواهد کرد: {{متن قرآن|ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref>«نزد آنان باز گرد (و بگو) بیگمان سپاهی به سوی آنان خواهیم آورد که تاب رویارویی با آن را ندارند و آنان را از آنجا با زبونی و خواری بیرون خواهیم راند» سوره نمل، آیه ۳۷.</ref> ملکه با [[آگاهی]] از این مسئله و [[قدرت]] و سلطنت سلیمان {{ع}} [[تصمیم]] به [[دیدار]] وی گرفت.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۱۲۸.</ref> [[حضرت سلیمان]] {{ع}} با [[آگاهی]] از این امر از اطرافیان خواست تا پیش از رسیدن [[ملکه]]، تخت [[پادشاهی]] او را نزد وی آورند: {{متن قرآن|قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ}}<ref>«(سلیمان) گفت: ای سرکردگان! کدام یک از شما پیش از آنکه (آنان) گردن نهاده نزد من آیند اورنگ آن زن را پیش من میآورد؟» سوره نمل، آیه ۳۸.</ref> درباره سبب آوردن تخت ملکه نیز به مواردی مانند علاقه [[سلیمان]] {{ع}} به دیدن آن با توجه به ویژگی خاص و | برخی گفتهاند که حضرت سلیمان {{ع}} برای نشان دادن ناچیز بودن هدیه آنان [[دستور]] داد تا [[جنیان]] خشتهای طلا و نقره را تا فرسخها در مسیر فرستادگان ملکه بچینند. صدها [[غلام]] و [[کنیز]] با [[لباس]] مجلّل، [[زیور]] آلات گرانبها و سوار بر مَرکبهای مرصّع همراه با انبوهی از [[شیاطین]]، [[انسانها]] و انواع حیوانات در مسیر صف کشیدند و سلیمان {{ع}} در حالی که ۸۰۰۰ صندلی در پیرامونش برای نشستن اطرافیان نهاده بودند بر تخت خویش نشست. فرستادگان ملکه با دیدن این صحنه، [[احساس]] [[حقارت]] کردند و سلیمان با [[راهنمایی]] [[جبرئیل]] از همه آزمونها سربلند بیرون آمد. این گزارش اغراقآمیز از افرادی مانند [[وهب بن منبه]] [[نقل]] شده <ref>نک: مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۶-۳۴۷.</ref> که به [[ترویج]] [[اسرائیلیات]] متهم است. [[سلیمان]] {{ع}} که ارسال هدیه را به معنای [[تسلیم نشدن]] دانسته بود، ضمن رد آن،<ref>المیزان، ج۱۵، ص۳۶۲.</ref> پیغام داد که با سپاهیانی نابرابر آمده و همه آنان را با [[خواری]] و [[ذلت]] از سرزمینشان بیرون خواهد کرد: {{متن قرآن|ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ}}<ref>«نزد آنان باز گرد (و بگو) بیگمان سپاهی به سوی آنان خواهیم آورد که تاب رویارویی با آن را ندارند و آنان را از آنجا با زبونی و خواری بیرون خواهیم راند» سوره نمل، آیه ۳۷.</ref> ملکه با [[آگاهی]] از این مسئله و [[قدرت]] و سلطنت سلیمان {{ع}} [[تصمیم]] به [[دیدار]] وی گرفت.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۱۲۸.</ref> [[حضرت سلیمان]] {{ع}} با [[آگاهی]] از این امر از اطرافیان خواست تا پیش از رسیدن [[ملکه]]، تخت [[پادشاهی]] او را نزد وی آورند: {{متن قرآن|قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ}}<ref>«(سلیمان) گفت: ای سرکردگان! کدام یک از شما پیش از آنکه (آنان) گردن نهاده نزد من آیند اورنگ آن زن را پیش من میآورد؟» سوره نمل، آیه ۳۸.</ref> درباره سبب آوردن تخت ملکه نیز به مواردی مانند علاقه [[سلیمان]] {{ع}} به دیدن آن با توجه به ویژگی خاص و وصف شدن آن از سوی هُدهُد، نشان دادن [[قدرت]] خدای یگانه و [[معجزه]] [[نبوت]] خویش و محک زدن [[عقل]] و هوش ملکه اشاره شده است.<ref>التبیان، ج۸، ص۹۵-۹۶؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۴۸.</ref> سبب یاد شده از زبان سلیمان {{ع}} برای [[تغییر]] تخت ملکه، مو ٔ د مورد اخیر است.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۲۰۲.</ref> یکی از [[جنیان]] گفت که میتواند پیش از برخاستن سلیمان {{ع}} از جای خود، تخت ملکه را بیاورد؛ اما فردی برخوردار از دانشِ [[کتاب الهی]] با [[اذن]] سلیمان {{ع}} آن را در کمتر از چشم بر همزدنی حاضر کرد. [[سلیمان]] {{ع}} این قدرت را [[نعمت الهی]] و مایه [[آزمون]] خویش خواند که باید در برابر آن سپاسگزار باشد: {{متن قرآن|قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ}}<ref>«دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت میآورم و من در این کار بسی توانمند درستکارم» سوره نمل، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> اغلب، آورنده تخت را [[آصف بن برخیا]] دانستهاند.<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۲؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۲۰۴.</ref> ([[آصف بن برخیا]]) برای آزمودن [[هوشمندی]] ملکه برخی تغییرات در تخت او انجام گرفت.<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۲۰۱؛ زاد المسیر، ج۳، ص۳۶۴-۳۶۵.</ref> ملکه در پاسخ اینکه آیا تخت وی چنین است، گفت که گویا همان است. او که با دیدن تخت خویش به قدرت شگفتانگیز سلیمان {{ع}} پی برده بود، در ادامه به آگاهی پیشین خود از این موضوع و اینکه قبلاً [[تسلیم]] [[سلیمان]] {{ع}} شده است اشاره میکند: {{متن قرآن|قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«(سلیمان) گفت: اورنگش را برای او ناشناخته گردانید تا ببینیم (بدان) راه میبرد یا از کسانی است که (بدین چیزها) راه نمیبرند» سوره نمل، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ}}<ref>«و چون آمد گفتند: آیا اورنگ تو این چنین بود؟ گفت: گویی این، همان است و ما پیش از این (از همه چیز) آگاه شده و گردن نهاده بودیم» سوره نمل، آیه ۴۲.</ref> [[ملکه]] [[سبأ]] در ادامه با دیدن [[کاخ]] بلورین سلیمان {{ع}} به [[معجزه]] بودن آن و [[نبوت]] سلیمان {{ع}} پی برد و ضمن ابراز [[تأسف]] از [[بتپرستی]] خویش به خدای یگانه [[ایمان]] آورد. {{متن قرآن|قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به او گفتند به کاخ در آی! چون در آن نگریست گمان برد آبگیری ژرف است و ساقهایش را برهنه کرد، (سلیمان) گفت: این کاخی صیقلی از بلور است؛ (آن زن) گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کردهام و (اینک) با سلیمان در برابر خداوند- پروردگار جهانیان- فرمانبردار شدم» سوره نمل، آیه ۴۴.</ref> (ملکه سبأ) جزئیات مربوط به ویژگیهای کاخ بلورین، چگونگی و [[هدف]] ساخت آن، [[ادله]] درخواست از ملکه برای ورود به این کاخ و مفاد گفتوگوی سلیمان {{ع}} با ملکه در [[تفاسیر]] آمدهاند و اغلب فاقد مستندات معتبرند.<ref>نک: جامع البیان، ج۱۹، ص۲۰۵-۲۰۶؛ التبیان، ج۸، ص۹۸-۹۹؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۱.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سلیمان (مقاله)|مقاله «سلیمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
== [[مرگ]] سلیمان == | == [[مرگ]] سلیمان == |