رشد در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - '\=\=\sپانویس\s\=\=↵\{\{پانویس\}\}\n\n\[\[رده\:(.*)در\sقرآن\]\]' به '== پانویس == {{پانویس}}')
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۳۸: خط ۳۸:
در تفسیر چگونگی رسیدن به اَشُدّ افزون بر [[آیات]] یاد شده، در آیاتی دیگر که درباره مراتب رشد بحث شده: {{متن قرآن|وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم» سوره یوسف، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا}}<ref>«و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد» سوره کهف، آیه ۸۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیده‌ای» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref> و... نیز آراء گوناگون‌اند؛ مانند [[بلوغ]] یا رسیدن به سنّی خاص همچون ۳۰ یا ۲۵ سالگی<ref>جامع البیان، ج ۸، ص ۶۲ ـ ۶۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۳۵؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۵۵.</ref>، بلوغ طبیعی و [[رشد عقلی]]<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۷۹؛ المیزان، ج ۷، ص ۳۷۶؛ الفرقان، ج ۱، ص ۳۳۴.</ref> و مجموع توان بدنی و توان [[معرفتی]]<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص ۴۲۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۵؛ فی ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۲۳۲.</ref>.  
در تفسیر چگونگی رسیدن به اَشُدّ افزون بر [[آیات]] یاد شده، در آیاتی دیگر که درباره مراتب رشد بحث شده: {{متن قرآن|وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و چون به برنایی خویش رسید بدو (نیروی) داوری و دانش بخشیدیم و بدین گونه به نیکوکاران پاداش می‌دهیم» سوره یوسف، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا}}<ref>«و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد» سوره کهف، آیه ۸۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیده‌ای» سوره احقاف، آیه ۱۵.</ref> و... نیز آراء گوناگون‌اند؛ مانند [[بلوغ]] یا رسیدن به سنّی خاص همچون ۳۰ یا ۲۵ سالگی<ref>جامع البیان، ج ۸، ص ۶۲ ـ ۶۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۳۵؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۵۵.</ref>، بلوغ طبیعی و [[رشد عقلی]]<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص ۱۷۹؛ المیزان، ج ۷، ص ۳۷۶؛ الفرقان، ج ۱، ص ۳۳۴.</ref> و مجموع توان بدنی و توان [[معرفتی]]<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص ۴۲۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۵؛ فی ظلال القرآن، ج ۳، ص ۱۲۳۲.</ref>.  


می‌توان گفت رسیدن به اَشُدّ، سرآغاز مرحله‌ای است که نیروهای بدنی و [[عقلی]] [[انسان]] به فعلیّت می‌رسند و تا [[زمان]] [[توانمندی]] ادامه دارد، ازاین‌رو برخی از [[مفسران]] آغاز اَشُدّ را از ۱۸ سالگی و پایان آن را سنّ کهولت دانسته که [[کمال عقل]] و تمام [[رشد]] است<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۱۱۸.</ref> و بعضی گفته‌اند: [[بلوغ]] اشُدّ دو طرف دارد که طرف پایین آن احتلام و مبدأ سنّ رشد و نیرویی است که انسان از [[یتیمی]]، سفیهی یا [[ناتوانی]] درمی‌آید و پایان آن ۴۰ سالگی است<ref> تفسیر مراغی، ج ۸، ص ۶۹.</ref>. به نظر بیشتر [[فقیهان]]، تا دو [[وصف]] بلوغ و رشد در [[محجور]] یکجا نشوند، [[حجر]] [[پایدار]] است، گرچه شخص پا به سنّ بگذارد؛ اما برخی از [[اهل‌سنت]] پرداخت [[مال]] را با رسیدن او به ۲۵ سالگی لازم شمرده‌اند<ref>الخلاف، ج ۳، ص ۲۸۵؛ جواهرالکلام، ج ۲۶، ص ۵۱؛ شرائع الاسلام، ج ۲، ص ۱۰۰.</ref>. [[شناخت]] [[رشد]]، از [[راه]] [[امتحان]] تصرّفات مناسب از محجور به دست می‌آید، تا توان وی بر [[زیرکی]] در خرید و فروش‌ها و [[مراقبت]] او از [[فریب خوردن]] دانسته شود و این [[آزمایش]] پیش از رسیدن [[کودک]] به سنّ بلوغ آغاز می‌شود<ref>المبسوط، ج ۲، ص ۲۸۴؛ شرائع الاسلام، ج ۲، ص ۱۰۰؛ جواهر الکلام، ج ۲۶، ص ۵۱.</ref>. با اینکه همه [[کودکان]] از تصرّف در مال خود محجورند، [[راز]] [[سخن گفتن]] [[قرآن]] فقط از حَجر [[یتیمان]]، تأکید بر مراقبت بیشتر از آنان و [[پرهیز]] از خوردن [[اموال]] ایشان است<ref> تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۳۵؛ تفسیر مراغی، ج ۸، ص ۶۹؛ المیزان، ج، ص ۱۷۳.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
می‌توان گفت رسیدن به اَشُدّ، سرآغاز مرحله‌ای است که نیروهای بدنی و [[عقلی]] [[انسان]] به فعلیّت می‌رسند و تا [[زمان]] [[توانمندی]] ادامه دارد، ازاین‌رو برخی از [[مفسران]] آغاز اَشُدّ را از ۱۸ سالگی و پایان آن را سنّ کهولت دانسته که [[کمال عقل]] و تمام [[رشد]] است<ref>المیزان، ج ۱۱، ص ۱۱۸.</ref> و بعضی گفته‌اند: [[بلوغ]] اشُدّ دو طرف دارد که طرف پایین آن احتلام و مبدأ سنّ رشد و نیرویی است که انسان از [[یتیمی]]، سفیهی یا [[ناتوانی]] درمی‌آید و پایان آن ۴۰ سالگی است<ref> تفسیر مراغی، ج ۸، ص ۶۹.</ref>. به نظر بیشتر [[فقیهان]]، تا دو وصف بلوغ و رشد در [[محجور]] یکجا نشوند، [[حجر]] [[پایدار]] است، گرچه شخص پا به سنّ بگذارد؛ اما برخی از [[اهل‌سنت]] پرداخت [[مال]] را با رسیدن او به ۲۵ سالگی لازم شمرده‌اند<ref>الخلاف، ج ۳، ص ۲۸۵؛ جواهرالکلام، ج ۲۶، ص ۵۱؛ شرائع الاسلام، ج ۲، ص ۱۰۰.</ref>. [[شناخت]] [[رشد]]، از [[راه]] [[امتحان]] تصرّفات مناسب از محجور به دست می‌آید، تا توان وی بر [[زیرکی]] در خرید و فروش‌ها و [[مراقبت]] او از [[فریب خوردن]] دانسته شود و این [[آزمایش]] پیش از رسیدن [[کودک]] به سنّ بلوغ آغاز می‌شود<ref>المبسوط، ج ۲، ص ۲۸۴؛ شرائع الاسلام، ج ۲، ص ۱۰۰؛ جواهر الکلام، ج ۲۶، ص ۵۱.</ref>. با اینکه همه [[کودکان]] از تصرّف در مال خود محجورند، [[راز]] [[سخن گفتن]] [[قرآن]] فقط از حَجر [[یتیمان]]، تأکید بر مراقبت بیشتر از آنان و [[پرهیز]] از خوردن [[اموال]] ایشان است<ref> تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۱۳۵؛ تفسیر مراغی، ج ۸، ص ۶۹؛ المیزان، ج، ص ۱۷۳.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>


=== شناخت و رعایت [[مصالح]] [[دین]] ===
=== شناخت و رعایت [[مصالح]] [[دین]] ===
خط ۵۳: خط ۵۳:


=== [[قرآن کریم]] ===
=== [[قرآن کریم]] ===
قرآن کریم از مهم‌ترین عوامل رشد و به تعبیر برخی از [[روایات]]، جامع هر رشدی است<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۱۵۵. </ref>. قرآن از دسته‌ای از جنّیان یاد می‌کند که با شنیدن [[آیات الهی]] از [[شرک]] دست برداشتند<ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۵۴؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۵۷۰.</ref> و به قرآن و [[پروردگار]] خود [[ایمان]] آوردند و با [[وصف]] آن، به دو ویژگی [[شگفتی]] و [[هدایت]] به رُشد، همنوعان خود را نیز به سوی آن فراخواندند: {{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا}}<ref>«بگو: به من وحی شده است که دسته‌ای از پریان (به قرآن) گوش فراداشته‌اند آنگاه گفته‌اند: ما قرآنی شگفت‌انگیز را شنیده‌ایم» سوره جن، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا}}<ref>«که به سوی راهدانی رهنمون می‌گردد، بنابراین به آن ایمان آورده‌ایم و هیچ‌گاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۲.</ref>. [[مفسران]]، وجوه گوناگونی در [[تبیین]] [[حقیقت]] هدایت قرآن به رشد بیان کرده‌اند؛ مانند هدایت به صواب و [[حق]]<ref> الکشاف، ج ۴، ص ۶۲۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۶۶۶؛ الصافی، ج ۵، ص ۲۳۴.</ref> و [[صلاح]] [[دین]] و [[دنیا]]<ref> روح‌البیان، ج ۱۰، ص ۱۸۹؛ تفسیر اثنا عشری، ج ۱۳، ص ۳۴۱؛ مواهب علیه، ص ۱۳۰۲.</ref>، هدایت به [[عقاید]] و اعمالِ رساننده به واقع و [[سعادت حقیقی]]<ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۳۸؛ من وحی القرآن، ج ۲۳، ص ۱۴۹.</ref>، هدایت و امر به هر خیری با [[ترغیب]] و [[بشارت]] و [[شناسایی]] و [[نهی]] از هر [[بدی]] با [[انذار]] و تحذیر از آن<ref>التفسیر الکاشف، ج ۷، ص ۴۳۵.</ref> و هدایتِ رساننده به مقصدِ [[توحید ذاتی]] [[الهی]]<ref>الفواتح الالهیه، ج ۲، ص ۴۵۰.</ref>. در حقیقت، این وجوه با هم در معنا تضادّ ندارند. برپایه نظری، مُبین بودن قرآن (قصص / ۲۸، ۲) یعنی رشد را از غیّ جدا می‌سازد<ref>التبیان، ج ۸، ص ۱۲۸.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
قرآن کریم از مهم‌ترین عوامل رشد و به تعبیر برخی از [[روایات]]، جامع هر رشدی است<ref>بحارالانوار، ج ۹۱، ص ۱۵۵. </ref>. قرآن از دسته‌ای از جنّیان یاد می‌کند که با شنیدن [[آیات الهی]] از [[شرک]] دست برداشتند<ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۵۴؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۵۷۰.</ref> و به قرآن و [[پروردگار]] خود [[ایمان]] آوردند و با وصف آن، به دو ویژگی [[شگفتی]] و [[هدایت]] به رُشد، همنوعان خود را نیز به سوی آن فراخواندند: {{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا}}<ref>«بگو: به من وحی شده است که دسته‌ای از پریان (به قرآن) گوش فراداشته‌اند آنگاه گفته‌اند: ما قرآنی شگفت‌انگیز را شنیده‌ایم» سوره جن، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا}}<ref>«که به سوی راهدانی رهنمون می‌گردد، بنابراین به آن ایمان آورده‌ایم و هیچ‌گاه کسی را برای پروردگارمان شریک نخواهیم آورد» سوره جن، آیه ۲.</ref>. [[مفسران]]، وجوه گوناگونی در [[تبیین]] [[حقیقت]] هدایت قرآن به رشد بیان کرده‌اند؛ مانند هدایت به صواب و [[حق]]<ref> الکشاف، ج ۴، ص ۶۲۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۶۶۶؛ الصافی، ج ۵، ص ۲۳۴.</ref> و [[صلاح]] [[دین]] و [[دنیا]]<ref> روح‌البیان، ج ۱۰، ص ۱۸۹؛ تفسیر اثنا عشری، ج ۱۳، ص ۳۴۱؛ مواهب علیه، ص ۱۳۰۲.</ref>، هدایت به [[عقاید]] و اعمالِ رساننده به واقع و [[سعادت حقیقی]]<ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۳۸؛ من وحی القرآن، ج ۲۳، ص ۱۴۹.</ref>، هدایت و امر به هر خیری با [[ترغیب]] و [[بشارت]] و [[شناسایی]] و [[نهی]] از هر [[بدی]] با [[انذار]] و تحذیر از آن<ref>التفسیر الکاشف، ج ۷، ص ۴۳۵.</ref> و هدایتِ رساننده به مقصدِ [[توحید ذاتی]] [[الهی]]<ref>الفواتح الالهیه، ج ۲، ص ۴۵۰.</ref>. در حقیقت، این وجوه با هم در معنا تضادّ ندارند. برپایه نظری، مُبین بودن قرآن (قصص / ۲۸، ۲) یعنی رشد را از غیّ جدا می‌سازد<ref>التبیان، ج ۸، ص ۱۲۸.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[رشد (مقاله)|مقاله «رشد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>


=== [[ایمان به خدا]] و [[اطاعت]] از او ===
=== [[ایمان به خدا]] و [[اطاعت]] از او ===
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش