اسم مستأثر در عرفان اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'برگزیده' به 'برگزیده'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
جز (جایگزینی متن - 'برگزیده' به 'برگزیده')
خط ۴۵: خط ۴۵:
== دیدگاه [[امام خمینی]] درباره [[اسم مستأثر]] ==
== دیدگاه [[امام خمینی]] درباره [[اسم مستأثر]] ==
[[حضرت امام خمینی]] به لحاظ ویژگی‌های منحصر به فردی که داشت، تحولات چشم‌گیری در [[جهان اسلام]] و [[علوم اسلامی]] به وجود آورد که نیاز به بیان نیست. این [[عارف]] ربانی در [[عرفان اسلامی]]، از [[صاحب نظران]] بنام معاصر است و با دقت و ژرف‌نگری در مباحث [[عرفان]] نظری [[مکتب]] [[ابن عربی]]، آرا و ابتکارات ویژه‌ای ارائه نمود که از دید سایر عارفان مخفی بود. تعلیقات ایشان بر شرح [[فصوص الحکم قیصری (کتاب)|فصوص الحکم قیصری]] و به خصوص [[مصباح الانس ابن فناری (کتاب)|مصباح الانس ابن فناری]] و به طور عموم سایر تألیفات [[عرفانی]] او، مشحون از نظرات او می‌باشد.
[[حضرت امام خمینی]] به لحاظ ویژگی‌های منحصر به فردی که داشت، تحولات چشم‌گیری در [[جهان اسلام]] و [[علوم اسلامی]] به وجود آورد که نیاز به بیان نیست. این [[عارف]] ربانی در [[عرفان اسلامی]]، از [[صاحب نظران]] بنام معاصر است و با دقت و ژرف‌نگری در مباحث [[عرفان]] نظری [[مکتب]] [[ابن عربی]]، آرا و ابتکارات ویژه‌ای ارائه نمود که از دید سایر عارفان مخفی بود. تعلیقات ایشان بر شرح [[فصوص الحکم قیصری (کتاب)|فصوص الحکم قیصری]] و به خصوص [[مصباح الانس ابن فناری (کتاب)|مصباح الانس ابن فناری]] و به طور عموم سایر تألیفات [[عرفانی]] او، مشحون از نظرات او می‌باشد.
یکی از تحقیقات ابتکاری امام خمینی «دیدگاه ایشان درباره اسم مستأثر» است که با دیدگان عارفان بزرگی، چون [[ابن عربی]]، قونوی، قیصری کاملاً متفاوت است. ما دیدگاه [[حضرت]] [[امام]] را تقریر می‌کنیم و در لابه‌لای مطالب، به بررسی و [[داوری]] [[اختلاف]] دیدگاه ایشان با [[عارفان]] دیگر می‌پردازیم: «وجود، یا به تجلی [[غیبی]] احدی که همه [[اسما]] و صفات در ساحتش [[مقهور]] و مستهلکند تجلی می‌کند و این تجلی به [[اسم مستأثر]] که هفتاد و سومین حرف از حروف [[اسم اعظم]] است، واقع می‌شود که [[مقام]] به شرط لایی همین است، و در این مقام، برای [[حق تعالی]] اسمی است که این اسم بر احدی معلوم نیست و حق تعالی متفرّد به [[علم]] به آن اسم است و آن نام [[مقدس]] در [[علم غیب]] [[خدای تعالی]] [[برگزیده]] و انحصاری او است و این تجلی، همان تجلی [[غیب]] احدی است که به وجهه غیبیه حضرت [[فیض]] [[اقدس]] واقع می‌شود، و اما ذات [[حق]] از حیث ذات در هیچ مرآتی از مرآت‌ها تجلی نمی‌کند و هیچ رهروی از [[اهل الله]]، تاب [[شهود]] او را ندارد.»..<ref>امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم... ، ص۱۴؛ محمدی گیلانی، اسم مستأثر، ص۳۸.</ref>.
یکی از تحقیقات ابتکاری امام خمینی «دیدگاه ایشان درباره اسم مستأثر» است که با دیدگان عارفان بزرگی، چون [[ابن عربی]]، قونوی، قیصری کاملاً متفاوت است. ما دیدگاه [[حضرت]] [[امام]] را تقریر می‌کنیم و در لابه‌لای مطالب، به بررسی و [[داوری]] [[اختلاف]] دیدگاه ایشان با [[عارفان]] دیگر می‌پردازیم: «وجود، یا به تجلی [[غیبی]] احدی که همه [[اسما]] و صفات در ساحتش [[مقهور]] و مستهلکند تجلی می‌کند و این تجلی به [[اسم مستأثر]] که هفتاد و سومین حرف از حروف [[اسم اعظم]] است، واقع می‌شود که [[مقام]] به شرط لایی همین است، و در این مقام، برای [[حق تعالی]] اسمی است که این اسم بر احدی معلوم نیست و حق تعالی متفرّد به [[علم]] به آن اسم است و آن نام [[مقدس]] در [[علم غیب]] [[خدای تعالی]] برگزیده و انحصاری او است و این تجلی، همان تجلی [[غیب]] احدی است که به وجهه غیبیه حضرت [[فیض]] [[اقدس]] واقع می‌شود، و اما ذات [[حق]] از حیث ذات در هیچ مرآتی از مرآت‌ها تجلی نمی‌کند و هیچ رهروی از [[اهل الله]]، تاب [[شهود]] او را ندارد.»..<ref>امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم... ، ص۱۴؛ محمدی گیلانی، اسم مستأثر، ص۳۸.</ref>.


همان‌گونه که ملاحظه می‌شود حضرت امام در عبارت بالا، اسم مستأثر را هفتاد و سومین حرف از حروف اسم اعظم می‌داند که کاملاً با [[متن حدیث]] اول که قبلاً بیان کردیم یکی است و دیدگاه ایشان، مطابق مفاد [[حدیث]] است. دیگر این که معنایی که برای اسم مستأثر ارائه می‌دهد، دقیقاً معنای لغوی است که از کتب لغت بیان کردیم. سوم این که [[خدا]] با اسم مستأثر تجلی می‌کند، اما کلم و اثر آن را در اینجا بیان نفرموده است، بلکه در جای دیگر می‌فرماید: «ولی نزد من -یعنی امام بزرگوار- تحقیقاً برای اسم مستأثر در عالم خارج اثر است، در نهایت، اثر آن نیز مستأثر است، زیرا برای احدیث ذاتیه با هر چیزی، وجهه و [[ارتباط]] خاصی و ربط مخصوصی است که همان سرّ وجودی ذات احدی است که هیچ کس جز [[خدای تعالی]] بدان [[علم]] ندارد»<ref>امام خمینی، تعلیقات علی مصباح الانس، ص۲۱۸؛ محمدی گیلانی، اسم مستأثر، ص۴۲.</ref>.
همان‌گونه که ملاحظه می‌شود حضرت امام در عبارت بالا، اسم مستأثر را هفتاد و سومین حرف از حروف اسم اعظم می‌داند که کاملاً با [[متن حدیث]] اول که قبلاً بیان کردیم یکی است و دیدگاه ایشان، مطابق مفاد [[حدیث]] است. دیگر این که معنایی که برای اسم مستأثر ارائه می‌دهد، دقیقاً معنای لغوی است که از کتب لغت بیان کردیم. سوم این که [[خدا]] با اسم مستأثر تجلی می‌کند، اما کلم و اثر آن را در اینجا بیان نفرموده است، بلکه در جای دیگر می‌فرماید: «ولی نزد من -یعنی امام بزرگوار- تحقیقاً برای اسم مستأثر در عالم خارج اثر است، در نهایت، اثر آن نیز مستأثر است، زیرا برای احدیث ذاتیه با هر چیزی، وجهه و [[ارتباط]] خاصی و ربط مخصوصی است که همان سرّ وجودی ذات احدی است که هیچ کس جز [[خدای تعالی]] بدان [[علم]] ندارد»<ref>امام خمینی، تعلیقات علی مصباح الانس، ص۲۱۸؛ محمدی گیلانی، اسم مستأثر، ص۴۲.</ref>.
خط ۸۹: خط ۸۹:
«پس از تو درخواست می‌نمایم -بارخدایا- قسم بنام‌های پنهان شده‌ات، و به [[جمال]] و نیکوییت که پرده‌ها ([[انوار]] [[عزّت]] و جلال و [[عظمت]] و بزرگواریت) آن را (از نظر خلائق و [[آفریده]] شدگان) پوشیده است».
«پس از تو درخواست می‌نمایم -بارخدایا- قسم بنام‌های پنهان شده‌ات، و به [[جمال]] و نیکوییت که پرده‌ها ([[انوار]] [[عزّت]] و جلال و [[عظمت]] و بزرگواریت) آن را (از نظر خلائق و [[آفریده]] شدگان) پوشیده است».


[[اسماء الهی]] تعینات، تجلیات، ظهورات [[ذات الهی]] و [[واسطه فیض]] حقند و [[فیض الهی]] از طریق آنها به عالم [[ملک]] و [[ملکوت]] می‌رسد، در بین این [[اسماء]] همان‌طور که از [[روایات]] بر می‌آید [[خداوند]] دارای اسمی است که برای خود [[برگزیده]] است و احدی از آن مطلع نیست حتی [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[اوصیاء]] او. [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید [[اسم اعظم]] که ۷۳ حرف می‌باشد پیش ما هست و یک حرف آن نزد خداست که {{متن حدیث|اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ}}. این اسم به [[اسم مکنون]] و مخزون نیز خوانده شده است و از مراتب [[غیبی]] اسم اعظم شمرده می‌شود. این مطلب را از روایات باب حدوث اسماء کافی می‌توان استفاده کرد. که [[روایت]] امام باقر {{ع}} را نقل می‌کنیم: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۳۰، {{عربی|بَابُ مَا أُعْطِيَ الْأَئِمَّةُ {{عم}} مِنِ اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ}}، ح۱، همچنین حدیث ۳ به این مطلب اشاره دارد.</ref>.
[[اسماء الهی]] تعینات، تجلیات، ظهورات [[ذات الهی]] و [[واسطه فیض]] حقند و [[فیض الهی]] از طریق آنها به عالم [[ملک]] و [[ملکوت]] می‌رسد، در بین این [[اسماء]] همان‌طور که از [[روایات]] بر می‌آید [[خداوند]] دارای اسمی است که برای خود برگزیده است و احدی از آن مطلع نیست حتی [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[اوصیاء]] او. [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید [[اسم اعظم]] که ۷۳ حرف می‌باشد پیش ما هست و یک حرف آن نزد خداست که {{متن حدیث|اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ}}. این اسم به [[اسم مکنون]] و مخزون نیز خوانده شده است و از مراتب [[غیبی]] اسم اعظم شمرده می‌شود. این مطلب را از روایات باب حدوث اسماء کافی می‌توان استفاده کرد. که [[روایت]] امام باقر {{ع}} را نقل می‌کنیم: {{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِينَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا كَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَكَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَرِيرِ بِلْقِيسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِيرَ بِيَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ كَمَا كَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۳۰، {{عربی|بَابُ مَا أُعْطِيَ الْأَئِمَّةُ {{عم}} مِنِ اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ}}، ح۱، همچنین حدیث ۳ به این مطلب اشاره دارد.</ref>.


«امام باقر {{ع}} فرمود: اسم اعظم [[خدا]] هفتاد و سه حرف است، و تنها یک حرف آن نزد [[آصف]] بود، آصف آن یک حرف را گفت و [[زمین]] میان او و [[تخت بلقیس]] [[درهم]] نوردید تا او تخت را به‌دست آورد، سپس [[زمین]] بحالت اول برگشت، و این عمل در کمتر از یک چشم بهم زدن انجام شد و ما هفتاد و دو حرف از [[اسم اعظم]] را داریم و یک حرف هم نزد خداست که آن را در [[علم غیب]] برای خود مخصوص ساخته است وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ».
«امام باقر {{ع}} فرمود: اسم اعظم [[خدا]] هفتاد و سه حرف است، و تنها یک حرف آن نزد [[آصف]] بود، آصف آن یک حرف را گفت و [[زمین]] میان او و [[تخت بلقیس]] [[درهم]] نوردید تا او تخت را به‌دست آورد، سپس [[زمین]] بحالت اول برگشت، و این عمل در کمتر از یک چشم بهم زدن انجام شد و ما هفتاد و دو حرف از [[اسم اعظم]] را داریم و یک حرف هم نزد خداست که آن را در [[علم غیب]] برای خود مخصوص ساخته است وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ».


پس [[اسم مستأثر]] [[الهی]] از [[اسماء]] [[برگزیده]] و از مراتب اسم اعظم است، که در نزد خود [[پروردگار]] می‌باشد و هیچ کس حتی [[نبی اکرم]] {{صل}} و [[سلم]] هم از آن [[آگاه]] نیست. و در [[روایات]] نیز به این مطلب اشاره شده است. [[ابن عربی]] در [[فتوحات]] مکیه ذیل [[دعای پیامبر]] {{صل}}: {{متن حدیث|اللهم انى اسألك بكل اسم سّميته به نفسك او علمت احدا من خلقك او استأثرت به فى علم غيبك}} فرموده که این اسم مستأثر از همه ماسوی [[الله]] پنهان است، و کسی جز [[خدا]] نمی‌داند و بر آن آگاه نیست<ref>ابن عربی، فتوحات مکیه، باب ۳۶۵.</ref>.
پس [[اسم مستأثر]] [[الهی]] از [[اسماء]] برگزیده و از مراتب اسم اعظم است، که در نزد خود [[پروردگار]] می‌باشد و هیچ کس حتی [[نبی اکرم]] {{صل}} و [[سلم]] هم از آن [[آگاه]] نیست. و در [[روایات]] نیز به این مطلب اشاره شده است. [[ابن عربی]] در [[فتوحات]] مکیه ذیل [[دعای پیامبر]] {{صل}}: {{متن حدیث|اللهم انى اسألك بكل اسم سّميته به نفسك او علمت احدا من خلقك او استأثرت به فى علم غيبك}} فرموده که این اسم مستأثر از همه ماسوی [[الله]] پنهان است، و کسی جز [[خدا]] نمی‌داند و بر آن آگاه نیست<ref>ابن عربی، فتوحات مکیه، باب ۳۶۵.</ref>.
آقا محمدرضا قمشه‌ای درباره اسم مستأثر می‌نویسند: «[[خداوند]] دارای اسماء و یژه‌ای است که تنها مخصوص خود اوست، هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند و هیچ کس به [[دانش]] او احاطه ندارد مگر آنچه را که خدا بخواهد و به واسطه همین اسم مستأثره است که از میان [[بندگان]] تنها [[دانشمندان]] خدا می‌ترسند، این دانشمندان عبارتند از: [[پیامبران]]، فرستادگان و [[دوستان]] نزدیک خدا. علّت [[خشیت]] و [[ترس]] آن است که نامبردگان به اسماء ویژه و مقتضای آنها [[علم]] و [[آگاهی]] ندارند، چراکه شاید در آن اسماء اموری باشد که باید از آنها به خدا [[پناه]] ببرند، چنان‌که در [[دعا]] وارد شده است: خدایا از تو به تو پناه می‌برم: {{متن حدیث|إلهي أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ}}<ref>آقا محمدرضاقمشه‌ای، رساله خلافت کبری، ترجمه و شرح علی زمانی قمشه‌ای، ص۴۱، نشر کانون پژوهش ۱۳۷۸.</ref>.
آقا محمدرضا قمشه‌ای درباره اسم مستأثر می‌نویسند: «[[خداوند]] دارای اسماء و یژه‌ای است که تنها مخصوص خود اوست، هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند و هیچ کس به [[دانش]] او احاطه ندارد مگر آنچه را که خدا بخواهد و به واسطه همین اسم مستأثره است که از میان [[بندگان]] تنها [[دانشمندان]] خدا می‌ترسند، این دانشمندان عبارتند از: [[پیامبران]]، فرستادگان و [[دوستان]] نزدیک خدا. علّت [[خشیت]] و [[ترس]] آن است که نامبردگان به اسماء ویژه و مقتضای آنها [[علم]] و [[آگاهی]] ندارند، چراکه شاید در آن اسماء اموری باشد که باید از آنها به خدا [[پناه]] ببرند، چنان‌که در [[دعا]] وارد شده است: خدایا از تو به تو پناه می‌برم: {{متن حدیث|إلهي أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ}}<ref>آقا محمدرضاقمشه‌ای، رساله خلافت کبری، ترجمه و شرح علی زمانی قمشه‌ای، ص۴۱، نشر کانون پژوهش ۱۳۷۸.</ref>.


خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:


و جامی در اشعة اللمعات<ref>جامی، اشعة‌اللمعات، ص۱۴-‎‎۱۵.</ref> بر اساس همین دو طریق جذبه و [[سلوک الی الله]] را بیان می‌کند فرق سالک مجذوب و مجذوب سالک را بیان می‌کند که اگر موجودات در نسبت با حق، حق سبحانه بی‌واسطه امر احاطه و سریان در او پیداکرد و فیضی هم که برسد بی‌واسطه است این طریق خاص است که [[بنده]] جذبه پیداکرده است و به او مجذوب سالک گویند و اگر به واسطه اموری بود که سلسله ترتیب است فیضی که به او می‌رسد به واسطه اموری است که سلسله مراتب با او [[معیت]] می‌کند که رونده این راه سالک مجذوب گویند.
و جامی در اشعة اللمعات<ref>جامی، اشعة‌اللمعات، ص۱۴-‎‎۱۵.</ref> بر اساس همین دو طریق جذبه و [[سلوک الی الله]] را بیان می‌کند فرق سالک مجذوب و مجذوب سالک را بیان می‌کند که اگر موجودات در نسبت با حق، حق سبحانه بی‌واسطه امر احاطه و سریان در او پیداکرد و فیضی هم که برسد بی‌واسطه است این طریق خاص است که [[بنده]] جذبه پیداکرده است و به او مجذوب سالک گویند و اگر به واسطه اموری بود که سلسله ترتیب است فیضی که به او می‌رسد به واسطه اموری است که سلسله مراتب با او [[معیت]] می‌کند که رونده این راه سالک مجذوب گویند.
حال امام خمینی می‌فرماید جهت ارتباط‍ مستقیم [[خدا]] با اشیاء که از آن به سرّ وجودی نام می‌برند [[مظهر]] اسم مستأثر حق می‌باشد، که بنابراین نظر همان‌طور که [[اسماء الهی]] مظهر دارند [[اسم مستأثر]] نیز [[مظهر]] دارد؛ اما همان‌طور که خود این اسم [[برگزیده]] است و کسی از آن مطلع نیست مظهرهای آنکه همان جهت ارتباط‍ [[غیب]] مستقیم اشیاء با [[حق]] است، کسی از آن مطلع نیست.
حال امام خمینی می‌فرماید جهت ارتباط‍ مستقیم [[خدا]] با اشیاء که از آن به سرّ وجودی نام می‌برند [[مظهر]] اسم مستأثر حق می‌باشد، که بنابراین نظر همان‌طور که [[اسماء الهی]] مظهر دارند [[اسم مستأثر]] نیز [[مظهر]] دارد؛ اما همان‌طور که خود این اسم برگزیده است و کسی از آن مطلع نیست مظهرهای آنکه همان جهت ارتباط‍ [[غیب]] مستقیم اشیاء با [[حق]] است، کسی از آن مطلع نیست.


[[امام خمینی]] در تعلیقیه بر شرح فصوص الحکم می‌فرماید: {{عربی|عندي ان الاسم المستأثر ايضا له اثر في العين الا ان اثره ايضا مستأثر فان للاحدية الذاتيه وجهة خاصة مع كل شئ هو سره الوجودي لايعرفها احد الاالله كمال قال}} {{متن قرآن|مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا}}<ref>«هیچ جنبنده‌ای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد» سوره هود، آیه ۵۶.</ref> {{عربی|و لكل وجهه هو موليها فالوجه الغيبيه لها اثر مستأثر غيبى تدبر تعرف}}<ref>امام خمینی، تعلیقیه بر شرح فصوص الحکم، ص۲۶.</ref>.
[[امام خمینی]] در تعلیقیه بر شرح فصوص الحکم می‌فرماید: {{عربی|عندي ان الاسم المستأثر ايضا له اثر في العين الا ان اثره ايضا مستأثر فان للاحدية الذاتيه وجهة خاصة مع كل شئ هو سره الوجودي لايعرفها احد الاالله كمال قال}} {{متن قرآن|مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا}}<ref>«هیچ جنبنده‌ای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد» سوره هود، آیه ۵۶.</ref> {{عربی|و لكل وجهه هو موليها فالوجه الغيبيه لها اثر مستأثر غيبى تدبر تعرف}}<ref>امام خمینی، تعلیقیه بر شرح فصوص الحکم، ص۲۶.</ref>.
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
از ظاهر [[کلام]] امام خمینی در شرح دعای [[سحر]] استفاده می‌شود که اصل این قول از استادشان مرحوم شاه‌آبادی است و ایشان آن را شرح کرده‌اند<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه و شرح سید احمد فهری، ص۱۷۴.</ref> و بر اساس همین نظر در [[خطبه]] وصیت‌نامه‌شان [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} را مظهر همه [[اسماء]] حتی اسم مستأثر می‌دانند، گرچه کسی جز حق از مظاهر این اسم [[آگاه]] نیست.
از ظاهر [[کلام]] امام خمینی در شرح دعای [[سحر]] استفاده می‌شود که اصل این قول از استادشان مرحوم شاه‌آبادی است و ایشان آن را شرح کرده‌اند<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه و شرح سید احمد فهری، ص۱۷۴.</ref> و بر اساس همین نظر در [[خطبه]] وصیت‌نامه‌شان [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} را مظهر همه [[اسماء]] حتی اسم مستأثر می‌دانند، گرچه کسی جز حق از مظاهر این اسم [[آگاه]] نیست.


به نظر می‌رسد این قول جامع‌تر و بیشتر مورد پسند است که اسم مستأثر همان طور که امام خمینی می‌فرمایند مظهری دارد چرا که اسم است و اسم ذات با تعین و وصف خاص است، و اگر اسم است پس [[ظهور]] و مظهری دارد و الا تنها [[مقام]] ذات مطلق غیرمتعین احدیت که بی‌واسطه اسم و رسم است، و در مقام و مرتبه قبل از واحدیت که مقام [[اسماء و صفات]] است، هیچ ظهور و مظهری ندارد. پس اگر اسم است هر چند اسم [[برگزیده]] و مخصوص خودش است، و هیچ کس از آن اطلاعی ندارد، اما [[مظهر]] و [[ظهور]] دارد و همان‌طور که [[امام خمینی]] فرموده‌اند می‌تواند مظهر و ظهور آن نیز برگزیده باشد و علمش مخصوص خودش باشد اگرچه در وجود آثاری داشته باشد و باز ما هم ندانیم که آن آثار از آن [[اسم مستأثر]] است؛ چون نه مظهر آن را کسی می‌داند و نه خود آن اسم را، و سریان وجودی [[ذات الهی]] در همه وجود و این که خودش می‌فرماید من از سیاهی چشم به سفیدی آن به شما نزدیک‌ترم، یا می‌فرماید من از رگ گردنتان به شما نزیک‌تر هستم، یا بحث [[فطرت]] [[الهی]] و [[فیض]] دائمی الهی در بقاء هستی در حالی که هستی غیر از او نیست؛ همه این مطالب دالّ بر این سخن است. و اینکه می‌فرماید حتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه معصومین]] {{عم}} نیز از آن [[آگاه]] نیستند و خبر ندارند، شاید بتوان گفت که [[علم]] بر آن اسم، فقط‍ مرتبه وجودی ذات [[واجب]] الوجود را می‌خواهد، و اگر کسی در آن مرتبه نیست که نیست، پس فی حد ذاته نمی‌تواند بر آن اسم علم داشته باشد. و آن اسم و علم به آن، با مرتبه [[غیب]] الغیوب و [[مقام]] احدیت عین هم است و ذات هیچ ماسوایی در آن مرتبه نیست تا آگاه بر آن شود و آن مقام مخصوص آن ذات است.
به نظر می‌رسد این قول جامع‌تر و بیشتر مورد پسند است که اسم مستأثر همان طور که امام خمینی می‌فرمایند مظهری دارد چرا که اسم است و اسم ذات با تعین و وصف خاص است، و اگر اسم است پس [[ظهور]] و مظهری دارد و الا تنها [[مقام]] ذات مطلق غیرمتعین احدیت که بی‌واسطه اسم و رسم است، و در مقام و مرتبه قبل از واحدیت که مقام [[اسماء و صفات]] است، هیچ ظهور و مظهری ندارد. پس اگر اسم است هر چند اسم برگزیده و مخصوص خودش است، و هیچ کس از آن اطلاعی ندارد، اما [[مظهر]] و [[ظهور]] دارد و همان‌طور که [[امام خمینی]] فرموده‌اند می‌تواند مظهر و ظهور آن نیز برگزیده باشد و علمش مخصوص خودش باشد اگرچه در وجود آثاری داشته باشد و باز ما هم ندانیم که آن آثار از آن [[اسم مستأثر]] است؛ چون نه مظهر آن را کسی می‌داند و نه خود آن اسم را، و سریان وجودی [[ذات الهی]] در همه وجود و این که خودش می‌فرماید من از سیاهی چشم به سفیدی آن به شما نزدیک‌ترم، یا می‌فرماید من از رگ گردنتان به شما نزیک‌تر هستم، یا بحث [[فطرت]] [[الهی]] و [[فیض]] دائمی الهی در بقاء هستی در حالی که هستی غیر از او نیست؛ همه این مطالب دالّ بر این سخن است. و اینکه می‌فرماید حتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه معصومین]] {{عم}} نیز از آن [[آگاه]] نیستند و خبر ندارند، شاید بتوان گفت که [[علم]] بر آن اسم، فقط‍ مرتبه وجودی ذات [[واجب]] الوجود را می‌خواهد، و اگر کسی در آن مرتبه نیست که نیست، پس فی حد ذاته نمی‌تواند بر آن اسم علم داشته باشد. و آن اسم و علم به آن، با مرتبه [[غیب]] الغیوب و [[مقام]] احدیت عین هم است و ذات هیچ ماسوایی در آن مرتبه نیست تا آگاه بر آن شود و آن مقام مخصوص آن ذات است.


پس در اسم مستأثر سه نظر بیان شده است: اولین تعین ذات [[حق]] بعد از مقام احدیت که واسطه در ظهور مقام واحدیت است و اولین رتبه [[اسم اعظم]] است. و به تعبیر [[روایت]] یک حرف از هفتاد و سه حرف اسم اعظم است؛
پس در اسم مستأثر سه نظر بیان شده است: اولین تعین ذات [[حق]] بعد از مقام احدیت که واسطه در ظهور مقام واحدیت است و اولین رتبه [[اسم اعظم]] است. و به تعبیر [[روایت]] یک حرف از هفتاد و سه حرف اسم اعظم است؛
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش