جز
جایگزینی متن - 'الإرشاد' به 'الارشاد'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'الإرشاد' به 'الارشاد') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
درباره [[خروج امام حسین]] {{ع}} از مکه در دهه اول ذی حجه، باید دو نکته تاریخی و فقهی را بررسی کرد: | درباره [[خروج امام حسین]] {{ع}} از مکه در دهه اول ذی حجه، باید دو نکته تاریخی و فقهی را بررسی کرد: | ||
# '''نکته تاریخی''': این که [[امام حسین]] {{ع}} در دهه اول ذی حجه، از مکه خارج شده، ظاهرا [[مورد اتفاق]] [[مورخان]] است؛ اما درباره روز خروج ایشان، اختلافنظر وجود دارد. برخی روز خروج را سوم، برخی هفتم، برخی هشتم و برخی نهم ذی حجه گزارش کردهاند؛ ولی قول مشهور و درستتر، این است که امام {{ع}} در روز ترویه؛ یعنی هشتم ذی حجه، از مکه خارج شده است. [[روایت]] صحیحی که معاویة بن عمار از امام صادق {{ع}} نقل کرده<ref>ر. ک: الکافی، ج۴، ص۵۳۵، ح۴؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۳۷، ح۱۵۱۹.</ref> نیز این نظر را [[تأیید]] میکند. | # '''نکته تاریخی''': این که [[امام حسین]] {{ع}} در دهه اول ذی حجه، از مکه خارج شده، ظاهرا [[مورد اتفاق]] [[مورخان]] است؛ اما درباره روز خروج ایشان، اختلافنظر وجود دارد. برخی روز خروج را سوم، برخی هفتم، برخی هشتم و برخی نهم ذی حجه گزارش کردهاند؛ ولی قول مشهور و درستتر، این است که امام {{ع}} در روز ترویه؛ یعنی هشتم ذی حجه، از مکه خارج شده است. [[روایت]] صحیحی که معاویة بن عمار از امام صادق {{ع}} نقل کرده<ref>ر. ک: الکافی، ج۴، ص۵۳۵، ح۴؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۳۷، ح۱۵۱۹.</ref> نیز این نظر را [[تأیید]] میکند. | ||
# '''نکته فقهی''': [[شهرت]] یافته که امام حسین {{ع}} در روز ترویه، [[حج]] خود را به عمره تبدیل کرد و از مکه، خارج شد. گویا مبدأ اصلی این شهرت، [[سخن]] شماری از مقتلنگاران و [[سیرهنویسان]] است<ref>در | # '''نکته فقهی''': [[شهرت]] یافته که امام حسین {{ع}} در روز ترویه، [[حج]] خود را به عمره تبدیل کرد و از مکه، خارج شد. گویا مبدأ اصلی این شهرت، [[سخن]] شماری از مقتلنگاران و [[سیرهنویسان]] است<ref>در الارشاد آمده است: حسین {{ع}} چون خواست به سوی عراق برود، طواف کعبه و سعی بین صفا و مروه را انجام داد و از احرام، با تقصیر بیرون آمد و آن را عمره قرار داد؛ چراکه نمیتوانست حج را به پایان برساند (ر. ک: الارشاد، ج۲، ص۶۷؛ مثیر الأحزان، ص۳۸).</ref>. از جمله، [[علامه مجلسی]] در تبیین علت رفتن [[امام]] {{ع}} از [[مدینه]] به [[مکه]] و خروج از مکه در موسم [[حج]]، گفته است: از خبرهای گذشته، برایت روشن شد که [[امام حسین]] {{ع}} از [[ترس]] کشته شدن، از مدینه به مکه گریخت و همین طور، پس از آنکه دریافت آنها میخواهند غافلگیرانه او را بکشند، از مکه هم رفت تا جایی که برایش فراهم نشد که حجش را به پایان ببرد. پس او - که [[جان]] من و [[پدر]] و [[مادر]] و فرزندانم، فدای او باد! - از [[احرام]]، خارج شد و نگران و چشم [[انتظار]]، از مکه بیرون رفت. آنان - که [[خدا]] لعنتشان کند! - همه مناطق را بر او تنگ کردند و جایی برای [[گریز]] او نگذاشتند. در کتابهای معتبری دیدم که [[یزید]]، [[عمرو بن سعید بن عاص]] را با سپاهی [[عظیم]]، راهی کرد و او را [[مسئول]] [[حج]] قرار داد و [[امیر]] حجگزاران کرد، در حالی که به او سفارش کرده بود که امام حسین {{ع}} را پنهانی دستگیر کند و اگر نشد، [[ترور]] کند. [[عمرو بن سعید]]، سی تن از [[امویان]] شیطانصفت را در لابهلای حج گزاران فرستاد و [[دستور]] داد که در هر حال و وضعیتی که ممکن شد، امام حسین {{ع}} را بکشند؛ ولی امام {{ع}} زمانی که متوجه ماجرا شد، از [[احرام حج]]، بیرون آمد و [[عمره]] [[تمتع]] را به عمره مفرده تبدیل کرد<ref>بحار الأنوار، ج۴۵، ص۹۹.</ref>. ولی این سخن، قابل قبول نیست؛ زیرا: اولاً، [[روایت]] [[معاویة بن عمار]] و نیز روایت [[ابراهیم]] بن [[عمیر]] [[یمانی]] - که از نظر [[سند]]، معتبرند-، به روشنی دلالت دارند که عمره امام حسین {{ع}}، عمره مفرده بوده، نه عمره تمتع. بنا بر این، امام {{ع}} هنگام خروج از مکه، اساساً [[محرم]] نبوده و از این جهت، مشکلی نداشته است. متن [[روایت]] [[معاویة بن عمار]]، این است که وی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: تفاوت کسی که [[عمره]] [[تمتع]] انجام میدهد، با عمره گزار مفرده چیست؟ ایشان فرمود:{{متن حدیث|إِنَّ الْمُتَمَتِّعَ مُرْتَبِطٌ بِالْحَجِّ وَ الْمُعْتَمِرَ إِذَا فَرَغَ مِنْهَا ذَهَبَ حَيْثُ شَاءَ وَ قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ {{ع}} فِي ذِي الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ يَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِي ذِي الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا يُرِيدُ الْحَجَّ}}<ref>الکافی، ج۴، ص۵۳۵، ح۴؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۳۷، ح۱۵۱۹.</ref>. [[اعمال]] عمرهگزار متمتع، به [[حج]]، متصل میشود؛ اما عمرهگزار مفرده، وقتی فارغ شد، هر جا که بخواهد، میرود. [[حسین بن علی]] {{ع}} در [[ذی حجه]]، عمره مفرده گزارد و در [[روز]] ترویه، عازم [[عراق]] شد، در حالی که [[مردم]]، عازم [[منا]] بودند، و اشکالی ندارد که کسی که قصد حج ندارد، در ماه ذی حجه، عمره مفرده به جا آورد. ثانیاً، از نظر [[فقهی]]، تبدیل [[احرام حج]] به عمره، صحیح نیست و کسی که [[محرم]] به احرام حج است، اگر نتواند حجش را به انجام برساند، تنها با [[قربانی کردن]]، از [[احرام]] بیرون میآید<ref>ر. ک: تهذیب الأحکام، ج۱۲، ص۳۴۹؛ تقریرات الحج، گلپایگانی، ج۱، ص۵۸.</ref> و حج او تبدیل به عمره نمیگردد. [[فقیه]] بزرگوار [[آیت الله]] [[سید محسن حکیم]]، در این باره میگوید: این که در برخی از کتابهای [[مقتل]] آمده است که [[امام حسین]] {{ع}} عمرهاش را به عمره مفرده تبدیل کرد - که نشان میدهد ایشان، عمره تمتع به جا آورده بوده و از آن، به عمره مفرده [[عدول]] کرده است-، در برابر [[احادیث]] وارد شده از [[اهل بیت]] {{عم}}، قابل [[اعتماد]] نیست<ref>مستمسک العروة الوثقی، ج۱۱، ص۱۹۲.</ref>. [[بدیهی]] است که اگر دلیل قابل اعتمادی وجود داشت که امام حسین {{ع}} احرام حج خود را به عمره تبدیل کرده است، [[فقها]] بر خلاف آن، [[فتوا]] نمیدادند؛ اما همانطور که اشاره شد، نه تنها دلیلی بر این نکته وجود ندارد، بلکه دلایلی بر خلاف آن نیز در دست است.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۳۸۹.</ref> | ||
=== حرکت [[کاروان امام حسین]] {{ع}} از [[مکه]] تا [[کربلا]] === | === حرکت [[کاروان امام حسین]] {{ع}} از [[مکه]] تا [[کربلا]] === | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
== یادکرد [[امام]] {{ع}} از [[شهادت]] [[یحیی بن زکریا]] {{ع}} در مسیر == | == یادکرد [[امام]] {{ع}} از [[شهادت]] [[یحیی بن زکریا]] {{ع}} در مسیر == | ||
[[علی بن یزید]]، از امام [[زین العابدین]] {{ع}} نقل میکند: با [[حسین]] {{ع}} حرکت کردیم. ایشان در هیچ منزلی فرود نیامد و از آنجا بر نخاست، جز آنکه از یحیی بن زکریا {{ع}} و شهادت او، یاد کرد. روزی فرمود: «از [[پستی]] [[دنیا]] در نزد [[خدا]]، این که سر یحیی بن زکریا به بدکارهای از بدکارگان [[بنی اسرائیل]]، [[هدیه]] شد»<ref>{{متن حدیث|خَرَجْنَا مَعَ الْحُسَيْنِ {{ع}} فَمَا نَزَلَ مَنْزِلًا وَ لَا ارْتَحَلَ مِنْهُ إِلَّا ذَكَرَ يَحْيَى بْنَ زَكَرِيَّا وَ قَتْلَهُ وَ قَالَ يَوْماً وَ مِنْ هَوَانِ الدُّنْيَا عَلَى اللَّهِ أَنَّ رَأْسَ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا {{ع}} أُهْدِيَ إِلَى بَغِيٍّ مِنْ بَغَايَا بَنِي إِسْرَائِيلَ}} ( | [[علی بن یزید]]، از امام [[زین العابدین]] {{ع}} نقل میکند: با [[حسین]] {{ع}} حرکت کردیم. ایشان در هیچ منزلی فرود نیامد و از آنجا بر نخاست، جز آنکه از یحیی بن زکریا {{ع}} و شهادت او، یاد کرد. روزی فرمود: «از [[پستی]] [[دنیا]] در نزد [[خدا]]، این که سر یحیی بن زکریا به بدکارهای از بدکارگان [[بنی اسرائیل]]، [[هدیه]] شد»<ref>{{متن حدیث|خَرَجْنَا مَعَ الْحُسَيْنِ {{ع}} فَمَا نَزَلَ مَنْزِلًا وَ لَا ارْتَحَلَ مِنْهُ إِلَّا ذَكَرَ يَحْيَى بْنَ زَكَرِيَّا وَ قَتْلَهُ وَ قَالَ يَوْماً وَ مِنْ هَوَانِ الدُّنْيَا عَلَى اللَّهِ أَنَّ رَأْسَ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا {{ع}} أُهْدِيَ إِلَى بَغِيٍّ مِنْ بَغَايَا بَنِي إِسْرَائِيلَ}} (الارشاد، ج۲، ص۱۳۲؛ مجمع البیان، ج۶، ص۷۷۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۳۹۶.</ref> | ||
== خودداری امام {{ع}} از پذیرش [[امان]] [[عمرو بن سعید]] == | == خودداری امام {{ع}} از پذیرش [[امان]] [[عمرو بن سعید]] == | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
== رسیدن خبر [[شهادت]] [[عبدالله بن یقطر|ابنیقطر]] در [[منزلگاه زباله]]<ref>منزل معروفی در مسیر کوفه به مکه.</ref>== | == رسیدن خبر [[شهادت]] [[عبدالله بن یقطر|ابنیقطر]] در [[منزلگاه زباله]]<ref>منزل معروفی در مسیر کوفه به مکه.</ref>== | ||
در کتاب [[ | در کتاب [[الارشاد (کتاب)|الارشاد]] آمده است که: حسین {{ع}} حرکت کرد تا به زباله رسید. پس خبر شهادت عبدالله بن یقطر به او رسید. پس نامهای بیرون آورد و بر [[مردم]] خواند: «[[به نام خداوند بخشنده مهربان]]. اما بعد، گزارشی دردناک و ناگوار، رسیده است: کشته شدن [[مسلم بن عقیل]] و [[هانی بن عروه]] و [[عبدالله بن یقطر]]. [[شیعیان]] ما، ما را بییاور گذاشتهاند. پس هر کس از شما میخواهد که باز گردد، منعی نیست. باز گردد، که حقی بر او نداریم». [[مردم]]، یکباره از پیرامون وی، پراکنده شدند و [[راه راست]] و چپ گرفتند و او ماند و یارانش که از [[مدینه]] با وی همراه بودند، و نیز تعداد اندکی از آنان که در طول مسیر به او پیوسته بودند. [[امام]] {{ع}} این کار را از آن رو کرد که میدانست [[بادیهنشینان]]، به این [[پندار]]، از پی او آمدهاند که او به سوی شهری میرود که مردمش به [[اطاعت]] وی، استوارند و نخواست با وی بیایند و ندانند کجا میروند<ref>{{متن حدیث|ا فَسَارَ [الحُسَیْنُ {{ع}}] حَتَّى انْتَهَى إِلَى زُبَالَةَ فَأَتَاهُ خَبَرُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَقْطُرَ فَأَخْرَجَ إِلَى النَّاسِ كِتَاباً فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} أَمَّا بَعْدُ: فَإِنَّهُ قَدْ أَتَانَا خَبَرٌ فَظِيعٌ قَتْلُ مُسْلِمِ بْنِ عَقِيلٍ وَ هَانِئِ بْنِ عُرْوَةَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَقْطُرَ وَ قَدْ خَذَلَنَا شِيعَتُنَا فَمَنْ أَحَبَّ مِنْكُمُ الِانْصِرَافَ فَلْيَنْصَرِفْ غَيْرَ حَرِجٍ لَيْسَ عَلَيْهِ ذِمَامٌ. فَتَفَرَّقَ النَّاسُ عَنْهُ وَ أَخَذُوا يَمِيناً وَ شِمَالًا حَتَّى بَقِيَ فِي أَصْحَابِهِ الَّذِينَ جَاءُوا مَعَهُ مِنَ الْمَدِينَةِ وَ نَفَرٍ يَسِيرٍ مِمَّنِ انْضَوَوْا إِلَيْهِ وَ إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِكَ لِأَنَّهُ {{ع}}عَلِمَ أَنَّ الْأَعْرَابَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ إِنَّمَا اتَّبَعُوهُ وَ هُمْ يَظُنُّونَ أَنَّهُ يَأْتِي بَلَداً قَدِ اسْتَقَامَتْ لَهُ طَاعَةُ أَهْلِهِ فَكَرِهَ أَنْ يَسِيرُوا مَعَهُ إِلَّا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ عَلَى مَا يُقْدِمُونَ}} (الارشاد، ج۲، ص۷۵؛ روضة الواعظین، ص۱۹۷).</ref>. | ||
همچنین در کتاب [[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]] آمده است که: هنگامی که به [[حسین]] {{ع}} خبر کشته شدن ابن یقطر رسید، [[خطبه]] خواند و فرمود: «ای مردم! شیعیان ما، ما را تنها گذاردند و مسلم، [[هانی]]، [[قیس بن مسهر]] و ابن یقطر، کشته شدند. پس هر کس از شما که میخواهد برگردد، برگردد». پس مردمی که همراه او بودند، دستهدسته پراکنده شدند و [[راه راست]] و چپ را در پیش گرفتند، تا این که با یارانی که از [[حجاز]] با او آمده بودند، تنها ماند<ref>{{متن حدیث|لَمّا بَلَغَ الحُسَيْنَ {{ع}} قَتْلُ ابنِ يَقْطُرَ خَطَبَ فَقالَ: أيُّهَا النّاسُ! قَدْ خَذَلَتْنَا شِيعَتُنَا، وَ قُتِلَ مُسْلِمٌ وَ هَانِئٌ وَ قَيْسُ بنُ مُسْهِرٍ، وَ[ابنُ] يَقْطُرَ؛ فَمَنْ أرَادَ مِنْكُمُ الاِنصِرافَ، فَليَنْصَرِف. فَتَفَرَّقَ النّاسُ الَّذينَ صَحِبوهُ أيدي سَبا، فَأَخَذوا يَمِينَاً وَ شِمَالاً، حَتّى بَقِيَ فِي أصْحَابِهِ الَّذينَ جَاؤوا مَعَهُ مِنَ الحِجَازِ}} (أنساب الأشراف، ج۳، ص۳۷۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۴۰۶.</ref> | همچنین در کتاب [[أنساب الأشراف (کتاب)|أنساب الأشراف]] آمده است که: هنگامی که به [[حسین]] {{ع}} خبر کشته شدن ابن یقطر رسید، [[خطبه]] خواند و فرمود: «ای مردم! شیعیان ما، ما را تنها گذاردند و مسلم، [[هانی]]، [[قیس بن مسهر]] و ابن یقطر، کشته شدند. پس هر کس از شما که میخواهد برگردد، برگردد». پس مردمی که همراه او بودند، دستهدسته پراکنده شدند و [[راه راست]] و چپ را در پیش گرفتند، تا این که با یارانی که از [[حجاز]] با او آمده بودند، تنها ماند<ref>{{متن حدیث|لَمّا بَلَغَ الحُسَيْنَ {{ع}} قَتْلُ ابنِ يَقْطُرَ خَطَبَ فَقالَ: أيُّهَا النّاسُ! قَدْ خَذَلَتْنَا شِيعَتُنَا، وَ قُتِلَ مُسْلِمٌ وَ هَانِئٌ وَ قَيْسُ بنُ مُسْهِرٍ، وَ[ابنُ] يَقْطُرَ؛ فَمَنْ أرَادَ مِنْكُمُ الاِنصِرافَ، فَليَنْصَرِف. فَتَفَرَّقَ النّاسُ الَّذينَ صَحِبوهُ أيدي سَبا، فَأَخَذوا يَمِينَاً وَ شِمَالاً، حَتّى بَقِيَ فِي أصْحَابِهِ الَّذينَ جَاؤوا مَعَهُ مِنَ الحِجَازِ}} (أنساب الأشراف، ج۳، ص۳۷۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۴۰۶.</ref> | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
=== خبر دادن [[امام]] {{ع}} از [[شهادت]] خود === | === خبر دادن [[امام]] {{ع}} از [[شهادت]] خود === | ||
از [[عبدالله بن سلیمان اسدی]] و [[منذر بن مشمعل اسدی]] نقل است: چون هنگام [[سحر]] شد، [[حسین]] {{ع}} به یارانش [[دستور]] داد که آب بسیار برگیرند. سپس حرکت کرد تا به بطن العقبه رسید و در آنجا فرود آمد. پیرمردی از [[بنی عکرمه]] به نام [[عمرو بن لوذان]] با امام {{ع}} [[دیدار]] کرد و پرسید: کجا میروی؟ حسین {{ع}} به وی فرمود: «[[کوفه]]». پیرمرد گفت: تو را به [[خدا]] [[سوگند]]، باز گرد. به خدا سوگند، جز بر نیزهها و شمشیرهای تیز، وارد نمیشوی. کسانی که به دنبال شما فرستادهاند، اگر کار [[جنگ]] را خود، انجام میدادند و [[کارها]] را آماده میکردند تا شما بر آنها وارد میشدی، رفتن، قابل قبول بود؛ اما با چنین وضعی که گزارش میکنی، من [[عقیده]] ندارم که بروی. امام {{ع}} به وی فرمود: «ای [[بنده]] خدا! [[رأی]] تو، بر من، پنهان نیست؛ لکن خواست [[خداوند متعال]]، مغلوب نمیشود». سپس فرمود: «به خدا سوگند، آنان مرا رها نمیکنند تا این [[خون]] بسته را از درونم بیرون کشند و وقتی چنین کردند، [[خداوند]]، کسی را بر آنان مسلط میکند که خوارشان سازد و خوارترین [[مردمان]] شوند»<ref>{{متن حدیث|فَلَمَّا كَانَ السَّحَرُ أَمَرَ [الحُسَیْنُ {{ع}}] أَصْحَابَهُ فَاسْتَقَوْا مَاءً وَ أَكْثَرُوا ثُمَّ سَارَ حَتَّى مَرَّ بِبَطْنِ الْعَقَبَةِ فَنَزَلَ عَلَيْهَا فَلَقِيَهُ شَيْخٌ مِنْ بَنِي عِكْرِمَةَ يُقَالُ لَهُ عَمْرُو بْنُ لَوْذَانَ فَسَأَلَهُ أَيْنَ تُرِيدُ فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ {{ع}} الْكُوفَةَ فَقَالَ الشَّيْخُ أَنْشُدُكَ اللَّهَ لَمَّا انْصَرَفْتَ فَوَ اللَّهِ مَا تَقْدَمُ إِلَّا عَلَى الْأَسِنَّةِ وَ حَدِّ السُّيُوفِ وَ إِنَّ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ بَعَثُوا إِلَيْكَ لَوْ كَانُوا كَفَوْكَ مَئُونَةَ الْقِتَالِ وَ وَطَّئُوا لَكَ الْأَشْيَاءَ فَقَدِمْتَ عَلَيْهِمْ كَانَ ذَلِكَ رَأْياً فَأَمَّا عَلَى هَذِهِ الْحَالِ الَّتِي تَذْكُرُ فَإِنِّي لَا أَرَى لَكَ أَنْ تَفْعَلَ فَقَالَ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ لَيْسَ يَخْفَى عَلَيَّ الرَّأْيُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَا يُغْلَبُ عَلَى أَمْرِهِ ثُمَقَالَ {{ع}}وَ اللَّهِ لَا يَدَعُونِّي حَتَّى يَسْتَخْرِجُوا هَذِهِ الْعَلَقَةَ مِنْ جَوْفِي فَإِذَا فَعَلُوا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَنْ يُذِلُّهُمْ حَتَّى يَكُونُوا أَذَلَّ فِرَقِ الْأُمَمِ}} ( | از [[عبدالله بن سلیمان اسدی]] و [[منذر بن مشمعل اسدی]] نقل است: چون هنگام [[سحر]] شد، [[حسین]] {{ع}} به یارانش [[دستور]] داد که آب بسیار برگیرند. سپس حرکت کرد تا به بطن العقبه رسید و در آنجا فرود آمد. پیرمردی از [[بنی عکرمه]] به نام [[عمرو بن لوذان]] با امام {{ع}} [[دیدار]] کرد و پرسید: کجا میروی؟ حسین {{ع}} به وی فرمود: «[[کوفه]]». پیرمرد گفت: تو را به [[خدا]] [[سوگند]]، باز گرد. به خدا سوگند، جز بر نیزهها و شمشیرهای تیز، وارد نمیشوی. کسانی که به دنبال شما فرستادهاند، اگر کار [[جنگ]] را خود، انجام میدادند و [[کارها]] را آماده میکردند تا شما بر آنها وارد میشدی، رفتن، قابل قبول بود؛ اما با چنین وضعی که گزارش میکنی، من [[عقیده]] ندارم که بروی. امام {{ع}} به وی فرمود: «ای [[بنده]] خدا! [[رأی]] تو، بر من، پنهان نیست؛ لکن خواست [[خداوند متعال]]، مغلوب نمیشود». سپس فرمود: «به خدا سوگند، آنان مرا رها نمیکنند تا این [[خون]] بسته را از درونم بیرون کشند و وقتی چنین کردند، [[خداوند]]، کسی را بر آنان مسلط میکند که خوارشان سازد و خوارترین [[مردمان]] شوند»<ref>{{متن حدیث|فَلَمَّا كَانَ السَّحَرُ أَمَرَ [الحُسَیْنُ {{ع}}] أَصْحَابَهُ فَاسْتَقَوْا مَاءً وَ أَكْثَرُوا ثُمَّ سَارَ حَتَّى مَرَّ بِبَطْنِ الْعَقَبَةِ فَنَزَلَ عَلَيْهَا فَلَقِيَهُ شَيْخٌ مِنْ بَنِي عِكْرِمَةَ يُقَالُ لَهُ عَمْرُو بْنُ لَوْذَانَ فَسَأَلَهُ أَيْنَ تُرِيدُ فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ {{ع}} الْكُوفَةَ فَقَالَ الشَّيْخُ أَنْشُدُكَ اللَّهَ لَمَّا انْصَرَفْتَ فَوَ اللَّهِ مَا تَقْدَمُ إِلَّا عَلَى الْأَسِنَّةِ وَ حَدِّ السُّيُوفِ وَ إِنَّ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ بَعَثُوا إِلَيْكَ لَوْ كَانُوا كَفَوْكَ مَئُونَةَ الْقِتَالِ وَ وَطَّئُوا لَكَ الْأَشْيَاءَ فَقَدِمْتَ عَلَيْهِمْ كَانَ ذَلِكَ رَأْياً فَأَمَّا عَلَى هَذِهِ الْحَالِ الَّتِي تَذْكُرُ فَإِنِّي لَا أَرَى لَكَ أَنْ تَفْعَلَ فَقَالَ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ لَيْسَ يَخْفَى عَلَيَّ الرَّأْيُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَا يُغْلَبُ عَلَى أَمْرِهِ ثُمَقَالَ {{ع}}وَ اللَّهِ لَا يَدَعُونِّي حَتَّى يَسْتَخْرِجُوا هَذِهِ الْعَلَقَةَ مِنْ جَوْفِي فَإِذَا فَعَلُوا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مَنْ يُذِلُّهُمْ حَتَّى يَكُونُوا أَذَلَّ فِرَقِ الْأُمَمِ}} (الارشاد، ج۲، ص۷۶؛ إعلام الوری، ج۱، ص۴۴۷).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۴۰۹.</ref> | ||
== فرود آمدن [[امام]] {{ع}} و یارانش در منزلگاه [[شراف]] و آب برداشتن از آنجا == | == فرود آمدن [[امام]] {{ع}} و یارانش در منزلگاه [[شراف]] و آب برداشتن از آنجا == |