ابوبکر بن ابی‌قحافه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== [[ابوبکر]] و جمع [[قرآن]] ==
== [[ابوبکر]] و جمع [[قرآن]] ==
یکی از مباحث دوران [[خلافت ابوبکر]]، موضوع گردآوری [[قرآن]] است. گفته‌اند: پس از [[کشتار]] [[قاریان]] [[قرآن]] در یمامه، [[عمر]] پیشنهاد جمع [[قرآن]] را به [[ابوبکر]] ارائه کرد و او به [[زید بن ثابت]] (یا [[سعید بن عاص]]<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۱۳۵.</ref> [[مأموریت]] داد تا [[قرآن]] را بنویسد. [[ابن کثیر]] می‌نویسد:[[قرآن]] گردآوری شده در زمان حیات [[ابوبکر]] نزد او بود و پس از او نزد [[عمر]] قرار داشت؛ سپس به [[حفصه]] سپرده شد<ref>البدایة و النهایه، ج ۷، ص ۱۷۴.</ref>؛ از این رو، نخستین جمع کننده [[قرآن]]، [[ابوبکر]] دانسته شده است<ref>سیراعلام النبلاء (سیر خلفاء الراشدون)، ص ۱۵.</ref>؛ هرچند داده‌های دیگر [[تاریخی]] جز این را می‌گویند<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۱۳۵؛ التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۶۶.</ref>. از ابن سیرین [[نقل]] است که [[علی]] {{ع}} پس از [[پیامبر]]، تا پایان گردآوری [[قرآن]]، از خانه خارج نشد<ref>الاتقان، ج ۱، ص ۱۲۷.</ref> و [[مصحف علی]]، پیش‌تر از همه فراهم شده بود<ref>شواهدالتنزیل، ج ۱، ص ۳۶.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی]] و [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی]]، [[ابوبكر (مقاله)|مقاله «ابوبكر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۱۸.</ref>
یکی از مباحث دوران [[خلافت ابوبکر]]، موضوع گردآوری [[قرآن]] است. گفته‌اند: پس از [[کشتار]] [[قاریان]] [[قرآن]] در یمامه، [[عمر]] پیشنهاد جمع [[قرآن]] را به [[ابوبکر]] ارائه کرد و او به [[زید بن ثابت]] (یا [[سعید بن عاص]]<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۳۵.</ref> [[مأموریت]] داد تا [[قرآن]] را بنویسد. [[ابن کثیر]] می‌نویسد: [[قرآن]] گردآوری شده در زمان حیات [[ابوبکر]] نزد او بود و پس از او نزد [[عمر]] قرار داشت؛ سپس به [[حفصه]] سپرده شد<ref>البدایة و النهایه، ج ۷، ص ۱۷۴.</ref>؛ از این رو، نخستین جمع کننده [[قرآن]]، [[ابوبکر]] دانسته شده است<ref>سیراعلام النبلاء (سیر خلفاء الراشدون)، ص ۱۵.</ref>؛ هرچند داده‌های دیگر [[تاریخی]] جز این را می‌گویند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۱۳۵؛ التاریخ الصغیر، ج ۱، ص ۶۶.</ref>. از ابن سیرین [[نقل]] است که [[علی]] {{ع}} پس از [[پیامبر]]، تا پایان گردآوری [[قرآن]]، از خانه خارج نشد<ref>الاتقان، ج ۱، ص ۱۲۷.</ref> و [[مصحف علی]]، پیش‌تر از همه فراهم شده بود<ref>شواهدالتنزیل، ج ۱، ص ۳۶.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی]] و [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی]]، [[ابوبكر (مقاله)|مقاله «ابوبكر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۱۸.</ref>


== [[ابوبکر]] در [[شأن نزول]] ==
== [[ابوبکر]] در [[شأن نزول]] ==
[[کتاب‌های تفسیری]] [[اهل سنت]] با استناد به روایاتی از [[صحابه]] و [[تابعان]]، [[آیات]] بسیاری را درباره [[ابوبکر]] دانسته‌اند که بیش‌تر آنها در [[مقام]] اثبات فضایلی برای وی و از باب تطبیق است. نظر برخی دانش‌وران اهل [[سنّت]] در این‌باره آن است که در آنها غلوّ و مبالغه بسیاری صورت گرفته و [[احادیث]] جعلی متعدّدی در آنها وارد شده است<ref>الموضوعات، ج ۱، ص ۳۰۲ و ۳۰۴؛ اللآلی المصنوعه فی الاحادیث الموضوعه، ج ۱، ص ۲۶۲ ـ ۳۵۴.</ref>. [[سیوطی]] پس از نقد و ردّ حدود سی [[حدیث]] در [[فضیلت]] [[ابوبکر]]، در نهایت، برخی از آنها را به [[حکم]] [[استخاره]]، درست می‌داند<ref>اللآلی المصنوعه فی الاحادیث الموضوعه، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>. [[فیروزآبادی]] و [[عجلونی]]، برخی از [[فضایل]] [[ابوبکر]] را از مشهورترین جعلیّات برمی‌شمرند<ref>[[الغدیر]]، ج ۷، ص ۸۷ و ۸۸.</ref>. [[محمّد طاهر هندی فتنی]]، در نقد روایاتی که در [[فضایل]] خلفای سه‌گانه، به ترتیب [[خلافت]]، [[جعل]] شده، [[معتقد]] است که اگر چنین بود، هیچ‌گاه در تعیین خلفای نخستین، [[اختلاف]] نظر و دیدگاه پیش نمی‌آمد<ref>تذکرة الموضوعات، ص ۹۲.</ref>. [[ابن‌جوزی]] ضمن طرح [[احادیث]] جعلی، بابی را به [[فضایل]] [[ابوبکر]] اختصاص داده، چنین سخن آغاز می‌کند: [[تعصّب]] برخی از مدّعیان [[پیروی]] از [[اهل سنّت]]، موجب شده تا فضایلی را در [[شأن]] [[ابوبکر]] [[جعل]] کرده، بدین وسیله به معارضه با جعلیّات رافضه برخیزند<ref>الموضوعات فی الاثار و الاخبار، ج ۱، ص ۳۰۳.</ref>. در این میان، بزرگان [[شیعه]] به نقد عمده [[فضایل]] [[ابوبکر]] به شیوه رجالی و با استناد به منابع اهل [[سنّت]] و نیز به شیوه [[کلامی]] پرداخته‌اند<ref>الافصاح، مفید.</ref>. [[علاّمه امینی]] در جلد هفتم [[الغدیر]] که به نقد [[روایات]] [[فضایل]] [[ابوبکر]] اختصاص یافته، پدیده فضیلت‌سازی برای برخی [[اصحاب]] را بیش و پیش از همه، به اهل [[سنّت]] اسنادمی‌دهد. وی می‌گوید: آنان در حالی که برخی از [[فضایل]] را بدون تحلیل سندی و بررسی محتوایی می‌پذیرند، بیان همین [[فضایل]] را برای [[اهل بیت‌]] [[پیامبر]] {{صل}} از باب مبالغه شمرده، [[شیعیان]] را به [[دروغ‌گویی]] متّهم می‌کنند<ref>[[الغدیر]]، ج ۷، ص ۷۳.</ref>. برخی شواهد [[تاریخی]] نیز این مدّعا را تأیید می‌کند. [[معاویه]] در نامه‌ای به عمّال خویش چنین می‌نویسد: همانا [[روایات]] بسیاری درباره [[عثمان]] [[نقل]] و حکایت می‌شود؛ پس بر شما است که [[مردم]] را به [[روایت]] [[فضایل]] [[صحابه]] و خلفای نخستین، بخوانید و برای [[ابوتراب]] هیچ فضیلتی را ننهید، مگر آن که همانند آن را برای [[صحابه]] بیاورید؛ چرا که این گونه [[روایات]] برای من محبوب‌تر و دل‌نشین‌تر است<ref>[[شرح نهج البلاغه]]، ج ۱۱ ـ ۱۲، ص ۳۲؛ [[الغدیر]]، ج ۱۱، ص ۲۸.</ref>. شباهت بسیار برخی از این [[روایات]] [[شأن نزول]] با فضایلی چون [[آیه مباهله]]<ref>روح‌المعانی، مج ۳، ج ۳، ص ۳۰۳.</ref>، [[سوره دهر]]<ref>ماوردی، ج ۶، ص ۱۶۷.</ref> و... که به صورت قطعی یا مشهور در [[شأن]] [[علی]] {{ع}} و [[اهل بیت]] گفته شده، این واقعیّت را تأکید می‌کند؛ افزون بر این، بررسی [[روایات]] [[فضایل]] [[ابوبکر]] نشان می‌دهد که جز برخی شخصیت‌های مشهور به [[جعل حدیث]] یا متّهم به آن، چون [[سمرة بن‌جندب]]، [[ابوهریره]]، [[حسن بصری]] و... ، عمده [[راویان]]، از وابستگان [[خانوادگی]] [[خلیفه]] اوّل چون [[عایشه]] و آل‌زبیر یا از هم‌فکران وی بوده‌اند. این نکته از نظر خاورشناسان نیز دور نمانده است. "لامنس" می‌گوید: از آن جا که [[ابوبکر]] باید [[بهترین]] و [[کامل‌ترین]] [[مسلمان]] معرّفی شود، [[مکتب]] نیرومند [[مدینه]] و به ویژه زبیریان که از بستگان [[ابوبکر]] به شمار می‌روند، بر این کار [[اقدام]] کرده، سرانجام توانستند نام [[ابوبکر]] را با [[فضایل]] و خصایص بسیار همراه سازند<ref>. Lammens, p.h. , "Le Triumrirat Aboû Bark,Omar etAboû obaida", Melanges de la faculté orientale, Berut, ۱۹۷۳,Vol.IV</ref>. در میان آیاتی که در [[شأن]] [[ابوبکر]] [[نقل]] شده، [[آیه]] {{متن قرآن|إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه: ۴۰.</ref> بدون هیچ‌گونه اختلافی، درباره او دانسته شده است: [[خداوند]] در این [[آیه]] به داستان [[هجرت]] پرداخته، خطاب به [[مردم]] [[مدینه]] می‌گوید: اگر [[پیامبر]] را [[یاری]] نکنید، بدانید که [[خدا]] او را پیش از این [[یاری]] داده است. هنگامی که کافرانی آواره‌اش ساختند، در حالی که یکی از آن دو تن بود، هنگامی که در غار بودند و او به همراهش می‌گفت: نگران مباش [[خدا]] با ما است، آن هنگام [[خدا]] [[آرامش]] خویش را بر [[پیامبر]] فرو فرستاد و با سپاهیانی که مشاهده نمی‌کردید، یاری‌اش داد: {{متن قرآن|إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه۴۰.</ref>. این [[آیه]] که به [[آیه غار]] شهرت دارد، مهم‌ترین [[فضیلت]] [[ابوبکر]] دانسته شده است و بارها وی و اطرافیانش از آن یاد کرده‌اند. در [[سقیفه بنی‌ساعده]] نیز از این [[آیه]] برای به [[قدرت]] رساندن [[ابوبکر]] استفاده شد<ref>[[تاریخ]] [[طبری]]، ج ۲، ص ۲۳۷.</ref>؛ امّا در این که از [[آیه]] مذکور، فضیلتی برای [[ابوبکر]] بتوان اثبات کرد، [[اختلاف]] است. [[فخر رازی]] [[فضایل]] متعدّدی را بدین شرح از [[آیه]] برداشت کرده است: [[پیامبر]] از [[بیم]] [[کافران]] به غار [[پناه]] برد و [[یقین]] داشت که [[ابوبکر]] از مؤمنانِ [[صادق]] است؛ لذا او را با خود برد. [[هجرت]] به [[اذن]] [[خدا]] بود و [[خداوند]] [[ابوبکر]] را برای [[همراهی]] با [[پیامبر]] برگزیده بود. همه [[صحابه]] از [[پیامبر]] جدا شده و [[هجرت]] کرده بودند؛ امّا [[ابوبکر]] [[صبر]] کرد تا در [[خدمت]] [[حضرت]] باشد. [[پروردگار]]، او را ثانی اثنین خواند و او نه تنها در غار، بلکه در موقعیّت‌های دیگری چون [[اسلام آوردن]]، [[دعوت]] به [[اسلام]]، [[جنگ]]، [[زمام‌داری]]، [[امامت]] [[نماز]]، و مدفن نیز دوم [[محمّد]] بود. [[خداوند]] او را [[صاحب]] (همراه) [[پیامبر]] ذکر کرده است. [[پیامبر]] او را به خطاب {{متن قرآن|لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا}} مفتخر ساخته که نشان از [[همراهی]] [[خدا]] با آنان دارد. [[خداوند]] [[آرامش]] خویش را بر او فرود آورد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۶۴ ـ ۶۷.</ref>. [[قرطبی]] نیز این [[آیه]] را دلیلی بر اثبات [[خلافت ابوبکر]] شمرده است<ref>[[قرطبی]]، ج ۸، ص ۹۴.</ref>. [[شیعه]] استفاده این‌گونه [[فضایل]] از [[آیه]] را نپذیرفته و [[شیخ مفید]] در آثار [[کلامی]] خود و به ویژه در رساله شرح‌المنام که به همین منظور تألیف شده، [[فضایل]] برداشت شده از [[آیه غار]] را نقد کرده و اجتماع [[ابوبکر]] را با [[پیامبر]]، فقط به معنای [[همراهی]] در شمارش و حضور در آن مکان دانسته، تعبیر "[[مصاحبت]]" را که در [[قرآن]] به معنای مطلق [[همراهی]] به کار رفته است {{متن قرآن|وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ}}<ref> و همنشین شما، دیوانه نیست؛ سوره تکویر، آیه: ۲۲.</ref> دلیلی بر [[فضیلت]] وی نمی‌شمرد؛ به ویژه که در معنای لغوی و کار بردهای گوناگون آن نیز بار ارزشی خاصّی مشاهده نمی‌شود. تعبیر {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا}} نیز به معنای حقّانیّت [[پیامبر]] و [[دین اسلام]] است و در [[مقام]] بیان فضیلتی برای اشخاص نیست<ref>رساله شرح المنام، ص ۲۵ ـ ۳۰.</ref>. [[شیخ مفید]] در پایان می‌گوید: در هر حال، مجرّد [[مصاحبت]] با [[پیامبران]]، فضیلتی برای اشخاص به شمار نرفته، موجب [[مصونیت]] آنان از [[خطا]] نیست<ref>الافصاح، ص ۴۰ و ۴۱ و ۱۸۸ و ۱۸۹.</ref>؛ افزون بر این که درباره چگونگی [[همراهی]] [[ابوبکر]] با [[پیامبر]] در [[منابع تاریخی]] و [[روایی]]، نقل‌های دیگری نیز وجود دارد. در بسیاری از [[روایات]] و گزارش‌ها اشاره شده که او خود از [[پیامبر]] تقاضای [[همراهی]] کرده بود<ref>[[تاریخ]] [[طبری]]، ج ۱، ص ۵۶۸.</ref> یا در جست‌وجوی [[پیامبر]] به خانه‌شان آمد که [[علی]] علیه‌السلام را در بستر [[حضرت]] دید و از او مسیر حرکت [[پیامبر]] را جویا شد<ref>[[تاریخ]] [[طبری]]، ص ۵۶۷ و ۵۶۸؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۱۴۱.</ref> یا خود به جست‌وجوی [[پیامبر]] {{صل}} رفته، در میان راه به طور اتّفاقی به هم رسیدند<ref>الدرّ المنثور، ج ۴، ص ۱۹۶.</ref>.  
[[کتاب‌های تفسیری]] [[اهل سنت]] با استناد به روایاتی از [[صحابه]] و [[تابعان]]، [[آیات]] بسیاری را درباره [[ابوبکر]] دانسته‌اند که بیش‌تر آنها در [[مقام]] اثبات فضایلی برای وی و از باب تطبیق است. نظر برخی دانش‌وران اهل [[سنّت]] در این‌باره آن است که در آنها غلوّ و مبالغه بسیاری صورت گرفته و [[احادیث]] جعلی متعدّدی در آنها وارد شده است<ref>الموضوعات، ج ۱، ص ۳۰۲ و ۳۰۴؛ اللآلی المصنوعه فی الاحادیث الموضوعه، ج ۱، ص ۲۶۲ ـ ۳۵۴.</ref>. [[سیوطی]] پس از نقد و ردّ حدود سی [[حدیث]] در [[فضیلت]] [[ابوبکر]]، در نهایت، برخی از آنها را به [[حکم]] [[استخاره]]، درست می‌داند<ref>اللآلی المصنوعه فی الاحادیث الموضوعه، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>. [[فیروزآبادی]] و [[عجلونی]]، برخی از [[فضایل]] [[ابوبکر]] را از مشهورترین جعلیّات برمی‌شمرند<ref>[[الغدیر]]، ج ۷، ص ۸۷ و ۸۸.</ref>. [[محمّد طاهر هندی فتنی]]، در نقد روایاتی که در [[فضایل]] خلفای سه‌گانه، به ترتیب [[خلافت]]، [[جعل]] شده، [[معتقد]] است که اگر چنین بود، هیچ‌گاه در تعیین خلفای نخستین، [[اختلاف]] نظر و دیدگاه پیش نمی‌آمد<ref>تذکرة الموضوعات، ص ۹۲.</ref>. [[ابن‌جوزی]] ضمن طرح [[احادیث]] جعلی، بابی را به [[فضایل]] [[ابوبکر]] اختصاص داده، چنین سخن آغاز می‌کند: [[تعصّب]] برخی از مدّعیان [[پیروی]] از [[اهل سنّت]]، موجب شده تا فضایلی را در [[شأن]] [[ابوبکر]] [[جعل]] کرده، بدین وسیله به معارضه با جعلیّات رافضه برخیزند<ref>الموضوعات فی الاثار و الاخبار، ج ۱، ص ۳۰۳.</ref>. در این میان، بزرگان [[شیعه]] به نقد عمده [[فضایل]] [[ابوبکر]] به شیوه رجالی و با استناد به منابع اهل [[سنّت]] و نیز به شیوه [[کلامی]] پرداخته‌اند<ref>الافصاح، شیخ مفید.</ref>. [[علاّمه امینی]] در جلد هفتم [[الغدیر]] که به نقد [[روایات]] [[فضایل]] [[ابوبکر]] اختصاص یافته، پدیده فضیلت‌سازی برای برخی [[اصحاب]] را بیش و پیش از همه، به اهل [[سنّت]] اسنادمی‌دهد. وی می‌گوید: آنان در حالی که برخی از [[فضایل]] را بدون تحلیل سندی و بررسی محتوایی می‌پذیرند، بیان همین [[فضایل]] را برای [[اهل بیت‌]] [[پیامبر]] {{صل}} از باب مبالغه شمرده، [[شیعیان]] را به [[دروغ‌گویی]] متّهم می‌کنند<ref>[[الغدیر]]، ج ۷، ص ۷۳.</ref>. برخی شواهد [[تاریخی]] نیز این مدّعا را تأیید می‌کند. [[معاویه]] در نامه‌ای به عمّال خویش چنین می‌نویسد: همانا [[روایات]] بسیاری درباره [[عثمان]] [[نقل]] و حکایت می‌شود؛ پس بر شما است که [[مردم]] را به [[روایت]] [[فضایل]] [[صحابه]] و خلفای نخستین، بخوانید و برای [[ابوتراب]] هیچ فضیلتی را ننهید، مگر آن که همانند آن را برای [[صحابه]] بیاورید؛ چرا که این گونه [[روایات]] برای من محبوب‌تر و دل‌نشین‌تر است<ref>[[شرح نهج البلاغه]]، ج ۱۱ ـ ۱۲، ص ۳۲؛ [[الغدیر]]، ج ۱۱، ص ۲۸.</ref>. شباهت بسیار برخی از این [[روایات]] [[شأن نزول]] با فضایلی چون [[آیه مباهله]]<ref>روح‌المعانی، مج ۳، ج ۳، ص ۳۰۳.</ref>، [[سوره دهر]]<ref>ماوردی، الاحکام السلطانیه، ج ۶، ص ۱۶۷.</ref> و... که به صورت قطعی یا مشهور در [[شأن]] [[علی]] {{ع}} و [[اهل بیت]] گفته شده، این واقعیّت را تأکید می‌کند؛ افزون بر این، بررسی [[روایات]] [[فضایل]] [[ابوبکر]] نشان می‌دهد که جز برخی شخصیت‌های مشهور به [[جعل حدیث]] یا متّهم به آن، چون [[سمرة بن‌جندب]]، [[ابوهریره]]، [[حسن بصری]] و... ، عمده [[راویان]]، از وابستگان [[خانوادگی]] [[خلیفه]] اوّل چون [[عایشه]] و آل‌زبیر یا از هم‌فکران وی بوده‌اند. این نکته از نظر خاورشناسان نیز دور نمانده است. "لامنس" می‌گوید: از آن جا که [[ابوبکر]] باید [[بهترین]] و [[کامل‌ترین]] [[مسلمان]] معرّفی شود، [[مکتب]] نیرومند [[مدینه]] و به ویژه زبیریان که از بستگان [[ابوبکر]] به شمار می‌روند، بر این کار [[اقدام]] کرده، سرانجام توانستند نام [[ابوبکر]] را با [[فضایل]] و خصایص بسیار همراه سازند<ref>. Lammens, p.h. , "Le Triumrirat Aboû Bark,Omar etAboû obaida", Melanges de la faculté orientale, Berut, ۱۹۷۳,Vol.IV</ref>. در میان آیاتی که در [[شأن]] [[ابوبکر]] [[نقل]] شده، [[آیه]] {{متن قرآن|إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه ۴۰.</ref> بدون هیچ‌گونه اختلافی، درباره او دانسته شده است: [[خداوند]] در این [[آیه]] به داستان [[هجرت]] پرداخته، خطاب به [[مردم]] [[مدینه]] می‌گوید: اگر [[پیامبر]] را [[یاری]] نکنید، بدانید که [[خدا]] او را پیش از این [[یاری]] داده است. هنگامی که کافرانی آواره‌اش ساختند، در حالی که یکی از آن دو تن بود، هنگامی که در غار بودند و او به همراهش می‌گفت: نگران مباش [[خدا]] با ما است، آن هنگام [[خدا]] [[آرامش]] خویش را بر [[پیامبر]] فرو فرستاد و با سپاهیانی که مشاهده نمی‌کردید، یاری‌اش داد: {{متن قرآن|إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُواْ السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref> اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره توبه، آیه۴۰.</ref>. این [[آیه]] که به [[آیه غار]] شهرت دارد، مهم‌ترین [[فضیلت]] [[ابوبکر]] دانسته شده است و بارها وی و اطرافیانش از آن یاد کرده‌اند. در [[سقیفه بنی‌ساعده]] نیز از این [[آیه]] برای به [[قدرت]] رساندن [[ابوبکر]] استفاده شد<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۳۷.</ref>؛ امّا در این که از [[آیه]] مذکور، فضیلتی برای [[ابوبکر]] بتوان اثبات کرد، [[اختلاف]] است. [[فخر رازی]] [[فضایل]] متعدّدی را بدین شرح از [[آیه]] برداشت کرده است: [[پیامبر]] از [[بیم]] [[کافران]] به غار [[پناه]] برد و [[یقین]] داشت که [[ابوبکر]] از مؤمنانِ [[صادق]] است؛ لذا او را با خود برد. [[هجرت]] به [[اذن]] [[خدا]] بود و [[خداوند]] [[ابوبکر]] را برای [[همراهی]] با [[پیامبر]] برگزیده بود. همه [[صحابه]] از [[پیامبر]] جدا شده و [[هجرت]] کرده بودند؛ امّا [[ابوبکر]] [[صبر]] کرد تا در [[خدمت]] [[حضرت]] باشد. [[پروردگار]]، او را ثانی اثنین خواند و او نه تنها در غار، بلکه در موقعیّت‌های دیگری چون [[اسلام آوردن]]، [[دعوت]] به [[اسلام]]، [[جنگ]]، [[زمام‌داری]]، [[امامت]] [[نماز]]، و مدفن نیز دوم [[محمّد]] بود. [[خداوند]] او را [[صاحب]] (همراه) [[پیامبر]] ذکر کرده است. [[پیامبر]] او را به خطاب {{متن قرآن|لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا}} مفتخر ساخته که نشان از [[همراهی]] [[خدا]] با آنان دارد. [[خداوند]] [[آرامش]] خویش را بر او فرود آورد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص ۶۴ ـ ۶۷.</ref>. [[قرطبی]] نیز این [[آیه]] را دلیلی بر اثبات [[خلافت ابوبکر]] شمرده است<ref>تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۹۴.</ref>. [[شیعه]] استفاده این‌گونه [[فضایل]] از [[آیه]] را نپذیرفته و [[شیخ مفید]] در آثار [[کلامی]] خود و به ویژه در رساله شرح‌المنام که به همین منظور تألیف شده، [[فضایل]] برداشت شده از [[آیه غار]] را نقد کرده و اجتماع [[ابوبکر]] را با [[پیامبر]]، فقط به معنای [[همراهی]] در شمارش و حضور در آن مکان دانسته، تعبیر "[[مصاحبت]]" را که در [[قرآن]] به معنای مطلق [[همراهی]] به کار رفته است {{متن قرآن|وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ}}<ref> و همنشین شما، دیوانه نیست؛ سوره تکویر، آیه ۲۲.</ref> دلیلی بر [[فضیلت]] وی نمی‌شمرد؛ به ویژه که در معنای لغوی و کار بردهای گوناگون آن نیز بار ارزشی خاصّی مشاهده نمی‌شود. تعبیر {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا}} نیز به معنای حقّانیّت [[پیامبر]] و [[دین اسلام]] است و در [[مقام]] بیان فضیلتی برای اشخاص نیست<ref>رساله شرح المنام، ص ۲۵ ـ ۳۰.</ref>. [[شیخ مفید]] در پایان می‌گوید: در هر حال، مجرّد [[مصاحبت]] با [[پیامبران]]، فضیلتی برای اشخاص به شمار نرفته، موجب [[مصونیت]] آنان از [[خطا]] نیست<ref>الافصاح، شیخ مفید، ص ۴۰ و ۴۱ و ۱۸۸ و ۱۸۹.</ref>؛ افزون بر این که درباره چگونگی [[همراهی]] [[ابوبکر]] با [[پیامبر]] در [[منابع تاریخی]] و [[روایی]]، نقل‌های دیگری نیز وجود دارد. در بسیاری از [[روایات]] و گزارش‌ها اشاره شده که او خود از [[پیامبر]] تقاضای [[همراهی]] کرده بود<ref>تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۶۸.</ref> یا در جست‌وجوی [[پیامبر]] به خانه‌شان آمد که [[علی]] علیه‌السلام را در بستر [[حضرت]] دید و از او مسیر حرکت [[پیامبر]] را جویا شد<ref>تاریخ طبری، ص ۵۶۷ و ۵۶۸؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۱۴۱.</ref> یا خود به جست‌وجوی [[پیامبر]] {{صل}} رفته، در میان راه به طور اتّفاقی به هم رسیدند<ref>الدرّ المنثور، ج ۴، ص ۱۹۶.</ref>.  


درباره [[نزول]] [[آرامش]] نیز گفته شده: سیاق
درباره [[نزول]] [[آرامش]] نیز گفته شده: سیاق


افزون بر [[آیات]] پیشین، برخی مفسّران اهل [[سنّت]] باتوجّه به [[باور]] و نوع نگاه خود به شخصیّت [[ابوبکر]]، در ذیل [[آیات]] دیگری نیز از وی نام برده و این [[آیات]] را بر [[ابوبکر]] تطبیق کرده‌اند:
افزون بر [[آیات]] پیشین، برخی مفسّران اهل [[سنّت]] باتوجّه به [[باور]] و نوع نگاه خود به شخصیّت [[ابوبکر]]، در ذیل [[آیات]] دیگری نیز از وی نام برده و این [[آیات]] را بر [[ابوبکر]] تطبیق کرده‌اند:


#{{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}} [[صراط مستقیم]] به موارد متعدّدی چون [[اسلام]]<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۱۱؛ بغوی، ج ۱، ص ۱۵؛ الدرّالمنثور، ج ۱، ص ۳۹.</ref>، [[قرآن]]<ref>جامع‌البیان، مج، ج ۱، ص ۱۱۱؛ ابن‌کثیر، ج ۱، ص ۲۹.</ref>، [[صراط]] [[انبیا]]<ref>الوسیط، واحدی، ج ۱، ص ۶۹.</ref>، [[دینی]] که [[خداوند]] از [[بندگان]] می‌پذیرد<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۱۲؛ ابن‌کثیر، ج ۱، ص ۲۹.</ref>، [[علی بن‌ ابی‌ طالب]] {{ع}}<ref>شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۱۲.</ref> [[محمّد]] {{صل}} و اهل بیتش<ref> شواهد التنزیل، ص ۷۵؛ [[المیزان]]، ج ۱، ص ۴۱.</ref> و حبّ آنانref>[[المیزان]]، ج ۱، ص ۴۱؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۷۵.</ref> [[تفسیر]] شده است. در این میان، روایتی شاذ نیز از ابوالعالیه، مبنی بر تطبیق [[صراط]] بر [[پیامبر]] و دو صحابی‌اش [[ابوبکر]] و [[عمر]]<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۱۲؛ بغوی، ج ۱، ص ۱۵؛ ابن‌ابی‌حاتم، ج ۱، ص ۳۰.</ref> [[نقل]] شده است. [[روایت]] مزبور مرسل شمرده می‌شود و افزون بر این، [[شافعی]]<ref>[[میزان]] الاعتدال، ج ۳، ص ۸۱؛ [[تهذیب]] التهذیب، ج ۳، ص ۲۵۵.</ref> و ابن سیرین<ref>[[تاریخ]] [[دمشق]]، ج ۱۸، ص ۱۸۷.</ref> [[روایات]] ابوالعالیه را فاقد اعتبار دانسته‌اند.
#{{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}} [[صراط مستقیم]] به موارد متعدّدی چون [[اسلام]]<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۱۱؛ تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۱۵؛ الدرّالمنثور، ج ۱، ص ۳۹.</ref>، [[قرآن]]<ref>جامع‌البیان، مج، ج ۱، ص ۱۱۱؛ ابن‌کثیر، ج ۱، ص ۲۹.</ref>، [[صراط]] [[انبیا]]<ref>الوسیط، واحدی، ج ۱، ص ۶۹.</ref>، [[دینی]] که [[خداوند]] از [[بندگان]] می‌پذیرد<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۱۲؛ ابن‌کثیر، ج ۱، ص ۲۹.</ref>، [[علی بن‌ ابی‌ طالب]] {{ع}}<ref>شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۱۲.</ref> [[محمّد]] {{صل}} و اهل بیتش<ref> شواهد التنزیل، ص ۷۵؛ [[المیزان]]، ج ۱، ص ۴۱.</ref> و حبّ آنانref>[[المیزان]]، ج ۱، ص ۴۱؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۷۵.</ref> [[تفسیر]] شده است. در این میان، روایتی شاذ نیز از ابوالعالیه، مبنی بر تطبیق [[صراط]] بر [[پیامبر]] و دو صحابی‌اش [[ابوبکر]] و [[عمر]]<ref>جامع‌البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۱۲؛ تفسیر بغوی، ج ۱، ص ۱۵؛ ابن‌ابی‌حاتم، ج ۱، ص ۳۰.</ref> [[نقل]] شده است. [[روایت]] مزبور مرسل شمرده می‌شود و افزون بر این، [[شافعی]]<ref>میزان الاعتدال، ج ۳، ص ۸۱؛ [[تهذیب]] التهذیب، ج ۳، ص ۲۵۵.</ref> و ابن سیرین<ref>تاریخ دمشق، ج ۱۸، ص ۱۸۷.</ref> [[روایات]] ابوالعالیه را فاقد اعتبار دانسته‌اند.
#{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَكِن لاَّ يَعْلَمُونَ }}<ref> و چون به آنان گویند که مانند (دیگر) مردمان ایمان بیاورید می‌گویند آیا ما چون کم خردان ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید! آنان خود کم خردند امّا نمی‌دانند، سوره بقره، آیه: ۱۳.</ref> در این [[آیه]] از [[منافقان]] یاد شده که چون به آنان گفته می‌شود مانند [[مردم]] [[ایمان]] بیاورید، پاسخ می‌دهند: آیا مثل سفیهان [[ایمان]] بیاوریم؟ عموم مفسّران، ناس را [[مؤمنان]] به [[پیامبر]]، اعمّ از [[مهاجر]] و [[انصار]] شناسانده و اغلب، [[روایت]] ابن‌عبّاس را [[نقل]] کرده‌اند<ref>الدرّالمنثور، ج ۱، ص ۷۷؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۱۲۳؛ [[تفسیر]] [[سمرقندی]]، ج ۱، ص ۹۶.</ref>. بنابه [[روایت]] دیگری، [[سیوطی]] به [[سند]] [[ابن‌عساکر]] از [[ابن‌عبّاس]] [[نقل]] کرده که مقصود از ناس، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[علی]] است؛ سپس خود وی در اعتبار [[سند]] این [[روایت]] خدشه کرده است<ref>الدرّ المنثور، ج ۱، ص ۷۷.</ref>؛ بنابراین با توجّه به مدنی بودن [[آیه]]، و نیز سیاق عامّ [[آیه]]، این تخصیص به ادلّه بیش‌تری نیاز دارد.
#{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَكِن لاَّ يَعْلَمُونَ}}<ref> و چون به آنان گویند که مانند (دیگر) مردمان ایمان بیاورید می‌گویند آیا ما چون کم خردان ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید! آنان خود کم خردند امّا نمی‌دانند، سوره بقره، آیه ۱۳.</ref> در این [[آیه]] از [[منافقان]] یاد شده که چون به آنان گفته می‌شود مانند [[مردم]] [[ایمان]] بیاورید، پاسخ می‌دهند: آیا مثل سفیهان [[ایمان]] بیاوریم؟ عموم مفسّران، ناس را [[مؤمنان]] به [[پیامبر]]، اعمّ از [[مهاجر]] و [[انصار]] شناسانده و اغلب، [[روایت]] ابن‌عبّاس را [[نقل]] کرده‌اند<ref>الدرّالمنثور، ج ۱، ص ۷۷؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۱۲۳؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۹۶.</ref>. بنابه [[روایت]] دیگری، [[سیوطی]] به [[سند]] [[ابن‌عساکر]] از [[ابن‌عبّاس]] [[نقل]] کرده که مقصود از ناس، [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[علی]] است؛ سپس خود وی در اعتبار [[سند]] این [[روایت]] خدشه کرده است<ref>الدرّ المنثور، ج ۱، ص ۷۷.</ref>؛ بنابراین با توجّه به مدنی بودن [[آیه]]، و نیز سیاق عامّ [[آیه]]، این تخصیص به ادلّه بیش‌تری نیاز دارد.
#{{متن قرآن|وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}}<ref> و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۴۴.</ref> این [[آیه]] و [[آیات]] پیش و پس از آن درباره [[جنگ]] [[اُحد]] است که در آن، عدّه‌ای گریختند و مورد [[سرزنش]] [[الهی]] قرار گرفتند. {{متن قرآن|الشَّاكِرِينَ}} در این [[آیه]]، به ثابت قدمانِ عرصه [[اُحد]] [[تفسیر]] شده است<ref>الکشّاف، ج ۱، ص ۴۲۳.</ref>. در این میان، برخی مفسّران با استناد به روایتی [[آیه]] مزبور را بر [[ثبات]] [[ابوبکر]] در جنگ‌های ردّه تطبیق کرده‌اند<ref>جامع‌البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۱۴۷؛ الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۳۳۸.</ref>. البتّه در سلسله [[سند]] این [[روایت]] سیف‌بن عُمر که مشهور به جَعل [[حدیث]] است قرار دارد<ref>[[تهذیب]] الکمال، ج ۱۲، ص ۳۲۶؛ قاموس الرجال، ج ۵، ص ۳۷۶.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ}}<ref> و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد؛ سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.</ref> این [[آیه]] و [[آیات]] پیش و پس از آن درباره [[جنگ]] [[اُحد]] است که در آن، عدّه‌ای گریختند و مورد [[سرزنش]] [[الهی]] قرار گرفتند. {{متن قرآن|الشَّاكِرِينَ}} در این [[آیه]]، به ثابت قدمانِ عرصه [[اُحد]] [[تفسیر]] شده است<ref>الکشّاف، ج ۱، ص ۴۲۳.</ref>. در این میان، برخی مفسّران با استناد به روایتی [[آیه]] مزبور را بر [[ثبات]] [[ابوبکر]] در جنگ‌های ردّه تطبیق کرده‌اند<ref>جامع‌البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۱۴۷؛ الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۳۳۸.</ref>. البتّه در سلسله [[سند]] این [[روایت]] سیف‌بن عُمر که مشهور به جَعل [[حدیث]] است قرار دارد<ref>[[تهذیب]] الکمال، ج ۱۲، ص ۳۲۶؛ قاموس الرجال، ج ۵، ص ۳۷۶.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref> بر اساس این [[آیه]]، [[خداوند]] از [[مسلمانان]] خواسته که از او، [[پیامبر]] و [[اولی‌الامر]] [[اطاعت]] کنند. [[اولی الامر]] بر خلفای اربعه یا خصوص [[ابوبکر]] و [[عمر]] یا اهل [[علم]] و [[حاکمان]] [[تفسیر]] شده است<ref>ابن‌کثیر، ج ۱، ص ۵۳۰؛ الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۵۷۳ ـ ۵۷۶.</ref>. [[فخر رازی]] بدون توجّه به [[روایات]]، مصونیّت از [[خطا]] را یکی از شرایط [[اولی‌الامر]] معرّفی می‌کند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۴۴.</ref>. [[شیخ طوسی]] در این‌باره می‌گوید: [[اطاعت]] هیچ کس به صورت مطلق [[واجب]] نیست، جز آن که [[معصوم]] و از [[سهو]] و اشتباه در [[امان]] باشد و این امر در [[امیران]] و [[عالمان]] حاصل نیست. وی [[امامانی]] را که [[عصمت]] و [[طهارت]] آنان با ادلّه، قابل اثبات است، سزاوار این امر می‌داند<ref>التبیان، ج ۳، ص ۲۶۳.</ref>؛ چنان‌که برخی از [[عالمان]] [[اهل سنّت]] [[آیه]] را در [[شأن]] [[امامان دوازده‌گانه]] [[شیعه]] دانسته‌اند<ref>شواهدالتنزیل، ج۱، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۱؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> بر اساس این [[آیه]]، [[خداوند]] از [[مسلمانان]] خواسته که از او، [[پیامبر]] و [[اولی‌الامر]] [[اطاعت]] کنند. [[اولی الامر]] بر خلفای اربعه یا خصوص [[ابوبکر]] و [[عمر]] یا اهل [[علم]] و [[حاکمان]] [[تفسیر]] شده است<ref>ابن‌کثیر، ج ۱، ص ۵۳۰؛ الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۵۷۳ ـ ۵۷۶.</ref>. [[فخر رازی]] بدون توجّه به [[روایات]]، مصونیّت از [[خطا]] را یکی از شرایط [[اولی‌الامر]] معرّفی می‌کند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۴۴.</ref>. [[شیخ طوسی]] در این‌باره می‌گوید: [[اطاعت]] هیچ کس به صورت مطلق [[واجب]] نیست، جز آن که [[معصوم]] و از [[سهو]] و اشتباه در [[امان]] باشد و این امر در [[امیران]] و [[عالمان]] حاصل نیست. وی [[امامانی]] را که [[عصمت]] و [[طهارت]] آنان با ادلّه، قابل اثبات است، سزاوار این امر می‌داند<ref>التبیان، ج ۳، ص ۲۶۳.</ref>؛ چنان‌که برخی از [[عالمان]] [[اهل سنّت]] [[آیه]] را در [[شأن]] [[امامان دوازده‌گانه]] [[شیعه]] دانسته‌اند<ref>شواهدالتنزیل، ج۱، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۱؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا}}<ref> و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند؛ سوره نساء، آیه: ۶۹.</ref>[[خداوند]] در این [[آیه]]، فرمان‌برداری از [[خدا]] و [[رسول]] را موجب [[همراهی]] با [[پیامبران]]، صدّیقان، [[شهیدان]] و [[صالحان]] دانسته است. میبدی و [[فخر رازی]]، صدیقان را دراین [[آیه]] بدون استناد به [[روایت]] یا دلیلی، بر [[ابوبکر]] تطبیق داده‌اند<ref>کشف‌الاسرار، ج ۲، ص ۵۷۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۷۲.</ref>؛ این در حالی است که عمده مفسّران اهل‌سنّت چون [[طبری]]، [[سیوطی]]، واحدی، [[حاکم]]، ماوردی، از این تطبیق ذکری به میان نیاورده‌اند. بنابر روایاتی در منابع‌ا هل‌سنّت، [[علی]] علیه‌السلام یگانه [[صدّیق]] [[امّت]] [[پیامبر]]<ref>الدرّ المنثور، ج ۷، ص ۵۳؛ [[فضائل]] الصحابه، ج ۲، ص ۶۵۶.</ref> یا [[صدّیق]] اکبر<ref>[[سنن]] ابی‌ماجه، ج ۱، ص ۴۴، ۱۲۰؛ مستدرک [[علی]] الصحیحین، ج ۳، ص ۱۲۱، ۴۵۸۴؛ [[انساب الاشراف]]، ج ۲، ص ۳۷۹۸؛ خصائص [[امیر المؤمنین]]، ص ۴۶.</ref> معرّفی شده است.
#{{متن قرآن|وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا}}<ref> و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند؛ سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>[[خداوند]] در این [[آیه]]، فرمان‌برداری از [[خدا]] و [[رسول]] را موجب [[همراهی]] با [[پیامبران]]، صدّیقان، [[شهیدان]] و [[صالحان]] دانسته است. میبدی و [[فخر رازی]]، صدیقان را دراین [[آیه]] بدون استناد به [[روایت]] یا دلیلی، بر [[ابوبکر]] تطبیق داده‌اند<ref>کشف‌الاسرار، ج ۲، ص ۵۷۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۱۷۲.</ref>؛ این در حالی است که عمده مفسّران اهل‌سنّت چون [[طبری]]، [[سیوطی]]، واحدی، [[حاکم]]، ماوردی، از این تطبیق ذکری به میان نیاورده‌اند. بنابر روایاتی در منابع‌ا هل‌سنّت، [[علی]] علیه‌السلام یگانه [[صدّیق]] [[امّت]] [[پیامبر]]<ref>الدرّ المنثور، ج ۷، ص ۵۳؛ فضائل الصحابه، ج ۲، ص ۶۵۶.</ref> یا [[صدّیق]] اکبر<ref>[[سنن]] ابی‌ماجه، ج ۱، ص ۴۴، ۱۲۰؛ مستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۲۱، ۴۵۸۴؛ [[انساب الاشراف]]، ج ۲، ص ۳۷۹۸؛ خصائص [[امیر المؤمنین]]، ص ۴۶.</ref> معرّفی شده است.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد می‌کنند و از سرزنش سرزنشگری نمی‌هراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی می‌دارد و خداوند نعمت‌گستری داناست؛ سوره مائده، آیه: ۵۴.</ref> بر اساس این [[آیه]]، مؤمنانی که [[مرتد]] شوند، [[خداوند]] گروه دیگری را خواهد آورد که او را [[دوست]] دارند و [[خدا]] نیز آنان را [[دوست]] دارد. در ذیل این [[آیه]]، تطبیقات متعدّدی وجود دارد که از جمله بر [[ابوبکر]] و جنگ‌های ردّه تطبیق شده است<ref>جامع‌البیان، مج ۴، ج ۶، ص ۳۸۲؛ الدرّالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۲.</ref>. [[فخر رازی]] [[آیه]] را مختص [[نبرد]] با [[مرتدان]] به وسیله [[ابوبکر]] می‌داند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۲۰.</ref>. [[رشید رضا]] درباره تطبیقات بیان شده ذیل این [[آیه]] می‌گوید: در [[تاریخ اسلام]]، بسیاری [[مرتد]] شدند و بسیاری نیز با آنان جنگیدند و هر مفسّری بنابه مرجّحاتی، [[آیه]] را بر قومی خاص تطبیق می‌دهد<ref>المنار، ج ۶، ص ۴۳۷.</ref>. [[علامه طباطبایی]] با استفاده از سیاق [[آیه]]، [[ارتداد]] را به معنای [[موالات]] [[یهود]] و [[نصارا]] و نه به معنای اصطلاحی آن می‌داند؛ هم‌چنین از نظر وی، مفهوم [[آیه]] عام بوده، به [[قوم]] خاصّی اختصاص ندارد. او حضور ستم‌گرانی چون [[خالد بن‌ ولید]]، [[مغیرة بن‌ شعبه]]، [[بسر بن‌ابی ارطاة]] و [[سمرة بن‌ جندب]] در [[سپاه]] [[ابوبکر]] در جنگ‌های ردّه را مانع تطبیق [[آیه]] بر [[ابوبکر]] و سپاهش دانسته؛ زیرا در این [[آیه]]، از تعلّق [[محبّت]] [[الهی]] به آن [[قوم]] سخن به میان آمده است<ref>[[المیزان]]، ج ۵، ص ۳۸۲ و ۳۸۹.</ref>. برخی ازمفسّران [[شیعه]]، این [[آیه]] را بر [[جنگ جمل]]، [[صفّین]] و [[نهروان]] تطبیق داده و روایاتی را در تأیید آن آورده‌اند<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۲۱.</ref>. [[طبرسی]] نیز از [[ثعلبی]] [[نقل]] می‌کند که این آیه‌در [[شأن]] [[علی]] {{ع}} نازل شده است<ref>البرهان، ج ۲، ص ۳۱۵.</ref>. [[امام‌ علی]] {{ع}} در روایتی، خود را نخستین کسی می‌داند که با [[مرتدان]] مذکور در [[آیه]] جنگید<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۲۲.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را می‌آورد که دوستشان می‌دارد و دوستش می‌دارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد می‌کنند و از سرزنش سرزنشگری نمی‌هراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی می‌دارد و خداوند نعمت‌گستری داناست؛ سوره مائده، آیه ۵۴.</ref> بر اساس این [[آیه]]، مؤمنانی که [[مرتد]] شوند، [[خداوند]] گروه دیگری را خواهد آورد که او را [[دوست]] دارند و [[خدا]] نیز آنان را [[دوست]] دارد. در ذیل این [[آیه]]، تطبیقات متعدّدی وجود دارد که از جمله بر [[ابوبکر]] و جنگ‌های ردّه تطبیق شده است<ref>جامع‌البیان، مج ۴، ج ۶، ص ۳۸۲؛ الدرّالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۲.</ref>. [[فخر رازی]] [[آیه]] را مختص [[نبرد]] با [[مرتدان]] به وسیله [[ابوبکر]] می‌داند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۲۰.</ref>. [[رشید رضا]] درباره تطبیقات بیان شده ذیل این [[آیه]] می‌گوید: در [[تاریخ اسلام]]، بسیاری [[مرتد]] شدند و بسیاری نیز با آنان جنگیدند و هر مفسّری بنابه مرجّحاتی، [[آیه]] را بر قومی خاص تطبیق می‌دهد<ref>المنار، ج ۶، ص ۴۳۷.</ref>. [[علامه طباطبایی]] با استفاده از سیاق [[آیه]]، [[ارتداد]] را به معنای [[موالات]] [[یهود]] و [[نصارا]] و نه به معنای اصطلاحی آن می‌داند؛ هم‌چنین از نظر وی، مفهوم [[آیه]] عام بوده، به [[قوم]] خاصّی اختصاص ندارد. او حضور ستم‌گرانی چون [[خالد بن‌ ولید]]، [[مغیرة بن‌ شعبه]]، [[بسر بن‌ابی ارطاة]] و [[سمرة بن‌ جندب]] در [[سپاه]] [[ابوبکر]] در جنگ‌های ردّه را مانع تطبیق [[آیه]] بر [[ابوبکر]] و سپاهش دانسته؛ زیرا در این [[آیه]]، از تعلّق [[محبّت]] [[الهی]] به آن [[قوم]] سخن به میان آمده است<ref>[[المیزان]]، ج ۵، ص ۳۸۲ و ۳۸۹.</ref>. برخی ازمفسّران [[شیعه]]، این [[آیه]] را بر [[جنگ جمل]]، [[صفّین]] و [[نهروان]] تطبیق داده و روایاتی را در تأیید آن آورده‌اند<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۲۱.</ref>. [[طبرسی]] نیز از [[ثعلبی]] [[نقل]] می‌کند که این آیه‌در [[شأن]] [[علی]] {{ع}} نازل شده است<ref>البرهان، ج ۲، ص ۳۱۵.</ref>. [[امام‌ علی]] {{ع}} در روایتی، خود را نخستین کسی می‌داند که با [[مرتدان]] مذکور در [[آیه]] جنگید<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۲۲.</ref>.
#{{متن قرآن| وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ}}<ref> و آنچه کینه است از دل آنان می‌زداییم و برادروار بر اورنگ‌هایی روبه‌رو می‌نشینند، سوره حجر، آیه: ۴۷.</ref> مفاد [[آیه]]، به شرح وضعیّت [[بهشتیان]] می‌پردازد که از هر [[بغض]] و کینه‌ای به یک‌دیگر مبرّا هستند. [[روایات]] متعدّد و گاه متعارضی در ذیل این [[آیه]] آمده است و برخی از [[اصحاب پیامبر]] را که در این [[دنیا]] با یک‌دیگر [[اختلاف]] داشتند، در آن [[جهان]] در کنار یک‌دیگر در [[بهشت]] می‌شمرد<ref>جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۵۰ و ۵۱؛ اسباب النزول، واحدی، ص ۲۳۱ و ۲۳۲؛ الدرّالمنثور، ج ۵، ص ۸۴ و ۸۵.</ref>. از [[ابوبکر]] و [[علی]] نیز در برخی از این [[روایات]] نام برده شده است<ref>جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۵۱؛ اسباب النزول، واحدی، ص۲۳۱؛ الدرّالمنثور، ج ۵، ص ۸۵.</ref>. [[طبرسی]]، [[شأن نزول]] مذکور را با سیاق [[آیه]] سازگار نمی‌داند<ref>[[المیزان]]، ج ۱۲، ص ۱۷۷.</ref>.
#{{متن قرآن| وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ}}<ref> و آنچه کینه است از دل آنان می‌زداییم و برادروار بر اورنگ‌هایی روبه‌رو می‌نشینند، سوره حجر، آیه ۴۷.</ref> مفاد [[آیه]]، به شرح وضعیّت [[بهشتیان]] می‌پردازد که از هر [[بغض]] و کینه‌ای به یک‌دیگر مبرّا هستند. [[روایات]] متعدّد و گاه متعارضی در ذیل این [[آیه]] آمده است و برخی از [[اصحاب پیامبر]] را که در این [[دنیا]] با یک‌دیگر [[اختلاف]] داشتند، در آن [[جهان]] در کنار یک‌دیگر در [[بهشت]] می‌شمرد<ref>جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۵۰ و ۵۱؛ اسباب النزول، واحدی، ص ۲۳۱ و ۲۳۲؛ الدرّالمنثور، ج ۵، ص ۸۴ و ۸۵.</ref>. از [[ابوبکر]] و [[علی]] نیز در برخی از این [[روایات]] نام برده شده است<ref>جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۵۱؛ اسباب النزول، واحدی، ص۲۳۱؛ الدرّالمنثور، ج ۵، ص ۸۵.</ref>. [[طبرسی]]، [[شأن نزول]] مذکور را با سیاق [[آیه]] سازگار نمی‌داند<ref>[[المیزان]]، ج ۱۲، ص ۱۷۷.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ}}<ref> کسانی که برای آنان از سوی ما از پیش نیکی مقرّر است، از آن (آتش)، برکنارند، سوره انبیاء، آیه: ۱۰۱.</ref> این [[آیه]]، درباره دور ماندن [[نیکوکاران]] از جهنّم است. [[شأن]] نزول‌ها و تطبیق‌های متعدّدی در ذیل [[آیه]] مطرح شده که [[علی]] و شیعیانش <ref>البرهان، ج ۳، ص ۸۴۲ ـ ۸۴۴.</ref>، [[عیسی]] و عزیر و [[ملائکه]]<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۱۲۸؛ اسباب النزول، واحدی، ص ۲۵۶؛ الدرّالمنثور، ج ۵، ص ۶۸۰.</ref> از آن جمله‌اند. [[حاکم]] نیز در روایتی به [[نقل]] از [[امام علی]] {{ع}} [[ابوبکر]] را در زمره مجموعه‌ای از [[اصحاب]]، یکی از مصداق‌های این [[آیه]] می‌داند<ref>شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۵۰۱.</ref>. [[ابن یزید همدانی]] و [[لیث بن ابی سلیم]]، در سلسله [[سند]] این [[روایات]]، غیر قابل [[اعتماد]] معرّفی شده‌اند<ref>تهذیب التهذیب، ج ۹، ص ۱۰۲ و ج ۸، ص ۴۰۵.</ref>.
#{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُوْلَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ}}<ref> کسانی که برای آنان از سوی ما از پیش نیکی مقرّر است، از آن (آتش)، برکنارند، سوره انبیاء، آیه ۱۰۱.</ref> این [[آیه]]، درباره دور ماندن [[نیکوکاران]] از جهنّم است. [[شأن]] نزول‌ها و تطبیق‌های متعدّدی در ذیل [[آیه]] مطرح شده که [[علی]] و شیعیانش <ref>البرهان، ج ۳، ص ۸۴۲ ـ ۸۴۴.</ref>، [[عیسی]] و عزیر و [[ملائکه]]<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۱۲۸؛ اسباب النزول، واحدی، ص ۲۵۶؛ الدرّالمنثور، ج ۵، ص ۶۸۰.</ref> از آن جمله‌اند. [[حاکم]] نیز در روایتی به [[نقل]] از [[امام علی]] {{ع}} [[ابوبکر]] را در زمره مجموعه‌ای از [[اصحاب]]، یکی از مصداق‌های این [[آیه]] می‌داند<ref>شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۵۰۱.</ref>. [[ابن یزید همدانی]] و [[لیث بن ابی سلیم]]، در سلسله [[سند]] این [[روایات]]، غیر قابل [[اعتماد]] معرّفی شده‌اند<ref>تهذیب التهذیب، ج ۹، ص ۱۰۲ و ج ۸، ص ۴۰۵.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ أَلاَّ تُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref> و شما را چه می‌شود که در راه خداوند هزینه نمی‌کنید در حالی که میراث آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و در میان شما آنکه پیش از پیروزی (مکّه)، هزینه و جنگ کرده است (با کسان دیگر) برابر نیست؛ آنان از کسانی که پس از آن پیروزی، هزینه و جنگ کرده‌اند بلند پایه‌ترند و خداوند به همه نوید پاداش نیک داده است و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره حدید، آیه: ۱۰.</ref> این [[آیه]] بیان می‌داردکه [[انفاق]] و جهادِ پیش از [[فتح]] [[مکّه]]، بر [[انفاق]] و [[جهاد]] پس از آن [[برتری]] دارد. کلبی در روایتی، این [[آیه]] را در [[شأن]] [[ابوبکر]] می‌شمرد و وجه این تطبیق را چنین بیان می‌دارد: [[ابوبکر]] نخستین کسی بود که دارایی‌اش را در راه [[رسول خدا]] [[انفاق]] کرد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۲۱۹.</ref>. [[شیخ طوسی]] در این باره می‌نویسد: [[خداوند]] در این [[آیه]]، درصدد بیان [[برتری]] [[انفاق]] پیش از [[فتح]] به شرط [[همراهی]] با [[جهاد]] در راه او است؛ افزون بر این که لحن [[آیه]] عام بوده، اختصاص به فرد خاصّی را برنمی‌تابد<ref>التبیان، ج ۹، ص ۵۲۳.</ref>. ابهام‌های و تناقض‌هایی نیز درروایات و گزارش‌های [[تاریخی]] مربوط به [[ثروت]] و انفاق‌های [[ابوبکر]] وجود دارد<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج ۴، ص ۶۲ و ۶۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ أَلاَّ تُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref> و شما را چه می‌شود که در راه خداوند هزینه نمی‌کنید در حالی که میراث آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و در میان شما آنکه پیش از پیروزی (مکّه)، هزینه و جنگ کرده است (با کسان دیگر) برابر نیست؛ آنان از کسانی که پس از آن پیروزی، هزینه و جنگ کرده‌اند بلند پایه‌ترند و خداوند به همه نوید پاداش نیک داده است و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره حدید، آیه ۱۰.</ref> این [[آیه]] بیان می‌داردکه [[انفاق]] و جهادِ پیش از [[فتح]] [[مکّه]]، بر [[انفاق]] و [[جهاد]] پس از آن [[برتری]] دارد. کلبی در روایتی، این [[آیه]] را در [[شأن]] [[ابوبکر]] می‌شمرد و وجه این تطبیق را چنین بیان می‌دارد: [[ابوبکر]] نخستین کسی بود که دارایی‌اش را در راه [[رسول خدا]] [[انفاق]] کرد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۲۱۹.</ref>. [[شیخ طوسی]] در این باره می‌نویسد: [[خداوند]] در این [[آیه]]، درصدد بیان [[برتری]] [[انفاق]] پیش از [[فتح]] به شرط [[همراهی]] با [[جهاد]] در راه او است؛ افزون بر این که لحن [[آیه]] عام بوده، اختصاص به فرد خاصّی را برنمی‌تابد<ref>التبیان، ج ۹، ص ۵۲۳.</ref>. ابهام‌های و تناقض‌هایی نیز درروایات و گزارش‌های [[تاریخی]] مربوط به [[ثروت]] و انفاق‌های [[ابوبکر]] وجود دارد<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج ۴، ص ۶۲ و ۶۳.</ref>.
#{{متن قرآن| إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}}<ref>اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بی‌گمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان وی‌اند؛ سوره تحریم، آیه: ۴.</ref> [[آیه]] خطاب به [[عایشه]] و [[حفصه]] است که اگر [[پیامبر]] را بیازارید، [[خداوند]] و [[جبرئیل]] و [[صالح]] [[مؤمنان]]، او را [[یاری]] خواهند کرد. بنابر [[روایات]] فراوان و مشهوری، که در منابع [[فریقین]] آمده است [[پیامبر]] دست [[امام علی]] {{ع}} را بلند کرده، گفت: [[علی]] [[صالح]] [[مؤمنان]] است<ref> شواهدالتنزیل، ج۲، ص ۳۴۱ ـ ۳۴۶؛ [[تاریخ]] [[دمشق]]، ج۴۲، ص۳۶۲.</ref>. در کنار اقوالی که صالح‌مؤمنان را [[علی]]<ref>شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۴۱ ـ ۳۴۶؛ الدرّالمنثور، ج۸، ص۲۲۴؛ روح‌المعانی، مج ۱۵، ج۲۸، ص۲۲۸.</ref> یا [[انبیا]]<ref> جامع‌البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۲۰۸؛ الدرّالمنثور، ج ۸، ص۲۲۳؛ ماوردی، ج ۶، ص ۴۱.</ref> می‌دانند، در برخی از [[تفاسیر]] اهل [[سنّت]] از [[ابوبکر]] و [[عمر]] یاد شده است<ref>جامع‌البیان؛ ابن‌کثیر، ج ۴، ص ۴۱۵؛ الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۲۲۳.</ref>.
#{{متن قرآن| إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ}}<ref>اگر شما دو زن به درگاه خداوند توبه کنید (بسی شایسته است) چرا که به راستی دلتان برگشته است و اگر از هم در برابر پیامبر پشتیبانی کنید بی‌گمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند و فرشتگان هم پس از آن پشتیبان وی‌اند؛ سوره تحریم، آیه ۴.</ref> [[آیه]] خطاب به [[عایشه]] و [[حفصه]] است که اگر [[پیامبر]] را بیازارید، [[خداوند]] و [[جبرئیل]] و [[صالح]] [[مؤمنان]]، او را [[یاری]] خواهند کرد. بنابر [[روایات]] فراوان و مشهوری، که در منابع [[فریقین]] آمده است [[پیامبر]] دست [[امام علی]] {{ع}} را بلند کرده، گفت: [[علی]] [[صالح]] [[مؤمنان]] است<ref>شواهدالتنزیل، ج۲، ص ۳۴۱ ـ ۳۴۶؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۳۶۲.</ref>. در کنار اقوالی که صالح مؤمنان را [[علی]]<ref>شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۴۱ ـ ۳۴۶؛ الدرّالمنثور، ج۸، ص۲۲۴؛ روح‌المعانی، مج ۱۵، ج۲۸، ص۲۲۸.</ref> یا [[انبیا]]<ref> جامع‌البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۲۰۸؛ الدرّالمنثور، ج ۸، ص۲۲۳؛ ماوردی، ج ۶، ص ۴۱.</ref> می‌دانند، در برخی از [[تفاسیر]] اهل [[سنّت]] از [[ابوبکر]] و [[عمر]] یاد شده است<ref>جامع‌البیان؛ ابن‌کثیر، ج ۴، ص ۴۱۵؛ الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۲۲۳.</ref>.
#{{متن قرآن|ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ }}<ref> آنگاه او را به (پایه) فروترین فرومایگان بازگرداندیم. مگر آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند که آنان را پاداشی بی‌منّت خواهد بود، سوره تین، آیه: ۵-۶.</ref> بر اساس روایتی از انس، این آیه‌بر [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[علی]] {{ع}} تطبیق شده است<ref>الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۵۵۴؛ [[تاریخ]] [[بغداد]]، ج ۲، ص ۹۶.</ref> که [[سیوطی]] در [[سند]] آن اشکال کرده<ref>الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۵۵۴.</ref> و خطیب [[بغدادی]]، این [[حدیث]] را مردود دانسته و محمدبن بیان از [[راویان]]، آن را دروغ‌پردازی بزرگ شمرده است<ref>[[تاریخ]] [[بغداد]]، ج ۲، ص ۹۶</ref>. در منابع [[شیعه]] نیز [[آیات]] چندی درباره [[ابوبکر]] دانسته شده که به طور عمده، به زمینه‌سازی‌های پیش از [[سقیفه]] ارتباط می‌یابد؛ البتّه برخی [[روایات]] دیگر نیز در غیر [[مقام]] قدح وی آمده و گاه درباره برخی از [[آیات]] منقول در [[تفاسیر]] اهل [[سنّت]]، میان آنها با [[شیعیان]]، اتّفاق نظر وجود دارد. مفسّران و [[محدّثان]] [[شیعه]] به رغم پذیرش بسیاری از [[آیات]] و [[روایات]] منقول در قدح [[ابوبکر]]، گاه برخی از آن [[روایات]] را از حیث [[سند]] مخدوش دانسته و نپذیرفته‌اند. [[ابوالفتوح رازی]] [[نقل]] می‌کند که هنگام [[نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref> بگو آنچه در دل دارید اگر پنهان کنید یا آشکار گردانید خداوند آن را می‌داند و از آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است آگاهی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست، سوره آل عمران، آیه: ۲۹.</ref> برخی، از جمله [[ابوبکر]] نزد [[پیامبر]] آمده، از [[سختی]] این [[تکلیف]] ([[محاسبه]] بر مافی‌الضمیر) به وی شکایت بردند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: آیا درست است که به رغم شنیدن این [[فرمان]] از آن سربپیچید؟ آنان گفتند: خیر، بلکه آن را شنیده، [[پیروی]] خواهیم کرد؛ آن‌گاه‌آیه {{متن قرآن|لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref> خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما؛ سوره بقره، آیه: ۲۸۶.</ref> نازل شد و [[آیه]] پیشین را [[نسخ]] کرد<ref> روض الجنان، ج ۴، ص ۱۴۵.</ref>. در ذیل [[آیه]] [[تحریم]] [[غیبت]] نیز [[روایت]] شده که روزی [[ابوبکر]] و [[عمر]]، [[سلمان]] را برای تهیه [[غذا]] نزد [[پیامبر]] فرستادند. [[حضرت]] نیز او را نزد خزانه‌دارش "[[اسامه]]" فرستاد. [[اسامه]] از خالی بودن [[خزانه]] خبر داد و [[سلمان]] با دست تهی بازگشت. آن دو پنهانی به یک‌دیگر گفتند: [[اسامه]] بر ما [[بخل]] ورزید و اگر [[سلمان]] را برای [[آب]] به چاهی بر طلب [[آب]] بفرستیم، آن [[چاه]] درجا خشک خواهد شد؛ سپس نزد [[پیامبر]] آمدند و [[حضرت]] به آنها فرمود: چرا گوشت [[سلمان]] و [[اسامه]] را به دهن‌گرفته‌اید. در این هنگام‌آیه نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ}}<ref> ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است، سوره حجرات، آیه: ۱۲.</ref><ref> [[جوامع]] الجامع، ج ۲، ص ۵۱۰؛ [[المیزان]]، ج ۱۸، ص ۳۳۳.</ref> درروایاتی از [[امام باقر]] و [[امام کاظم]] {{ع}} [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لاَ يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا}}<ref> کارهای خود را) از مردم پوشیده می‌دارند و از خداوند پوشیده نمی‌توانند داشت در حالی که او هنگامی که آنان شب را با گفتاری ناخوشایند وی می‌گذرانند با آنان است و خداوند به آنچه انجام می‌دهند نیک داناست، سوره نساء، آیه: ۱۰۸.</ref> در [[شأن]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[ابوعبیده]] دانسته شده که در مجالس خصوصی خود، سخنانی بر خلاف [[رضایت]] خدابر زبان می‌آوردند<ref>[[الکافی]]، ج ۸، ص ۱۸۰؛ عیّاشی، ج ۱، ص ۲۷۵.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}<ref> آیا در نیافته‌ای که خداوند آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است می‌داند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمی‌دهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام داده‌اند در روز رستخیز آگاه می‌گرداند، بی‌گمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره مجادله، آیه: ۷.</ref> نیز درباره جلسه‌های‌ پنهانی آنها دانسته شده است<ref>[[الکافی]]، ج۸، ص۱۷۹؛ [[بحارالانوار]]، ج۲۴، ص۳۶۵.</ref>. بنابر روایتی دیگر از [[امام صادق]] {{ع}} ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref> بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم. آیا گمان می‌دارند که ما راز و رازگویی آنان را نمی‌شنویم؟ چرا، (می‌شنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) می‌نویسند، سوره زخرف، آیه: ۷۹-۸۰.</ref> این گروه به توطئه‌ چینی‌هایی مشغول بوده و [[اسرار]] و رازهایی در میان خود داشته‌اند<ref>البرهان، ج ۴، ص ۸۸۴.</ref> که [[آیات]] {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ}}<ref> بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد، سوره محمد، آیه: ۲۵-۲۶.</ref> این [[اعمال]] و [[اسرار]] آنها را بازگشت به دوره پیش از [[اسلام]] یاد می‌کند<ref>[[الکافی]]، ج ۱، ص ۴۲۰.</ref>. از بریده اسلمی و ابن‌عبّاس نیز روایاتی به همین مضمون در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref> بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم. آیا گمان می‌دارند که ما راز و رازگویی آنان را نمی‌شنویم؟ چرا، (می‌شنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) می‌نویسند، سوره زخرف، آیه: ۷۹-۸۰.</ref> [[نقل]] شده؛ امّا از کسی نام برده نشده است<ref>[[تأویل]] الآیات الظاهره، ص ۵۵۳.</ref>. برپایه روایتی، [[امام صادق]] {{ع}} [[ابوبکر]] را (با عنوان کنایی) از آن گروه می‌شمرد که [[خداوند]] درباره آنها به پیامبرش فرمود: [[خدا]] از [[راز]] [[دل]] آنها [[آگاه]] است؛ پس از آنها کناره بگیر و موعظه‌شان نما{{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغًا }}<ref> آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند می‌داند؛ از آنان دوری گزین و پندشان ده و به آنان سخنی رسا که در دلشان جایگیر شود، بگوی، سوره نساء، آیه: ۶۳.</ref><ref> [[الکافی]]، ج ۸، ص ۳۳۵.</ref> در برخی [[روایات]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ}}<ref> به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت؛ سوره توبه، آیه: ۷۴.</ref> از شرکت [[ابوبکر]] در ماجرای کشتن [[عقبه]] هنگام بازگشت [[پیامبر]] از [[جنگ تبوک]] یاد شده<ref>البرهان، ج ۲، ص ۸۱۹؛ [[بحار الانوار]]، ج ۲۱، ص ۲۲۳ و ج ۲۸، ص ۹۸ ـ ۱۰۰.</ref> که [[زیاد بن‌ منذر]] در [[سند]] یکی از آن [[روایات]]، غیر قابل [[اعتماد]] معرّفی شده و بلکه روایاتی از [[امامان]] {{عم}} در [[نکوهش]] وی وارد شده است<ref>[[بحارالانوار]]، ج۲۱، پاورقی ص۲۲۲؛ قاموس‌الرجال، ج۴، ص۵۲۰ ـ ۵۲۴.</ref> [[انتقاد]] [[ابوبکر]] و دیگر یارانش از [[خلافت علی]] {{ع}}<ref>البرهان، ج۲، ص۸۱۹؛ [[بحار الانوار]]، ج۲۱، ص۲۲۳ و ج۲۸، ص ۹۸.</ref> و [[سوگند]] خوردن آنها در کنار [[کعبه]] مبنی بر جلوگیری از به [[خلافت]] رسیدن [[علی]] {{ع}}<ref>البرهان، ج ۲، ص ۸۱۹؛ [[الاحتجاج]]، ج ۱، ص ۲۱۴؛ [[بحار الانوار]]، ج ۲۸، ص ۸۵.</ref> نیز در [[روایات شیعه]] گزارش شده‌است. بنابراین [[روایات]]، [[خداوند]] این قضایا را در [[آیه]] {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ}}<ref> به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت؛ سوره توبه، آیه: ۷۴.</ref> برای [[پیامبر]] آشکار ساخت.
#{{متن قرآن|ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ }}<ref> آنگاه او را به (پایه) فروترین فرومایگان بازگرداندیم. مگر آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند که آنان را پاداشی بی‌منّت خواهد بود، سوره تین، آیه ۵-۶.</ref> بر اساس روایتی از انس، این آیه‌بر [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و [[علی]] {{ع}} تطبیق شده است<ref>الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۵۵۴؛ [[تاریخ]] [[بغداد]]، ج ۲، ص ۹۶.</ref> که [[سیوطی]] در [[سند]] آن اشکال کرده<ref>الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۵۵۴.</ref> و خطیب [[بغدادی]]، این [[حدیث]] را مردود دانسته و محمدبن بیان از [[راویان]]، آن را دروغ‌پردازی بزرگ شمرده است<ref>[[تاریخ]] [[بغداد]]، ج ۲، ص ۹۶</ref>. در منابع [[شیعه]] نیز [[آیات]] چندی درباره [[ابوبکر]] دانسته شده که به طور عمده، به زمینه‌سازی‌های پیش از [[سقیفه]] ارتباط می‌یابد؛ البتّه برخی [[روایات]] دیگر نیز در غیر [[مقام]] قدح وی آمده و گاه درباره برخی از [[آیات]] منقول در [[تفاسیر]] اهل [[سنّت]]، میان آنها با [[شیعیان]]، اتّفاق نظر وجود دارد. مفسّران و [[محدّثان]] [[شیعه]] به رغم پذیرش بسیاری از [[آیات]] و [[روایات]] منقول در قدح [[ابوبکر]]، گاه برخی از آن [[روایات]] را از حیث [[سند]] مخدوش دانسته و نپذیرفته‌اند. [[ابوالفتوح رازی]] [[نقل]] می‌کند که هنگام [[نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref> بگو آنچه در دل دارید اگر پنهان کنید یا آشکار گردانید خداوند آن را می‌داند و از آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است آگاهی دارد و خداوند بر هر کاری تواناست، سوره آل عمران، آیه ۲۹.</ref> برخی، از جمله [[ابوبکر]] نزد [[پیامبر]] آمده، از [[سختی]] این [[تکلیف]] ([[محاسبه]] بر مافی‌الضمیر) به وی شکایت بردند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: آیا درست است که به رغم شنیدن این [[فرمان]] از آن سربپیچید؟ آنان گفتند: خیر، بلکه آن را شنیده، [[پیروی]] خواهیم کرد؛ آن‌گاه‌آیه {{متن قرآن|لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref> خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند: هر کس آنچه نیکی ورزیده به سود خود و آنچه بدی کرده است به زیان خویش است؛ پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا لغزیدیم بر ما مگیر، پروردگارا! بر دوش ما بار گران مگذار چنان که بر دوش پیشینیان ما نهادی؛ پروردگارا! چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه و از ما درگذر و ما را بیامرز و بر ما ببخشای؛ تو سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز فرما؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref> نازل شد و [[آیه]] پیشین را [[نسخ]] کرد<ref> روض الجنان، ج ۴، ص ۱۴۵.</ref>. در ذیل [[آیه]] [[تحریم]] [[غیبت]] نیز [[روایت]] شده که روزی [[ابوبکر]] و [[عمر]]، [[سلمان]] را برای تهیه [[غذا]] نزد [[پیامبر]] فرستادند. [[حضرت]] نیز او را نزد خزانه‌دارش "[[اسامه]]" فرستاد. [[اسامه]] از خالی بودن [[خزانه]] خبر داد و [[سلمان]] با دست تهی بازگشت. آن دو پنهانی به یک‌دیگر گفتند: [[اسامه]] بر ما [[بخل]] ورزید و اگر [[سلمان]] را برای [[آب]] به چاهی بر طلب [[آب]] بفرستیم، آن [[چاه]] درجا خشک خواهد شد؛ سپس نزد [[پیامبر]] آمدند و [[حضرت]] به آنها فرمود: چرا گوشت [[سلمان]] و [[اسامه]] را به دهن‌گرفته‌اید. در این هنگام‌آیه نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ}}<ref> ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است، سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref><ref> [[جوامع]] الجامع، ج ۲، ص ۵۱۰؛ [[المیزان]]، ج ۱۸، ص ۳۳۳.</ref> درروایاتی از [[امام باقر]] و [[امام کاظم]] {{ع}} [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لاَ يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا}}<ref> کارهای خود را) از مردم پوشیده می‌دارند و از خداوند پوشیده نمی‌توانند داشت در حالی که او هنگامی که آنان شب را با گفتاری ناخوشایند وی می‌گذرانند با آنان است و خداوند به آنچه انجام می‌دهند نیک داناست، سوره نساء، آیه ۱۰۸.</ref> در [[شأن]] [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[ابوعبیده]] دانسته شده که در مجالس خصوصی خود، سخنانی بر خلاف [[رضایت]] خدابر زبان می‌آوردند<ref>[[الکافی]]، ج ۸، ص ۱۸۰؛ تفسیر عیّاشی، ج ۱، ص ۲۷۵.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَا يَكُونُ مِن نَّجْوَى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلا أَدْنَى مِن ذَلِكَ وَلا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ }}<ref> آیا در نیافته‌ای که خداوند آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است می‌داند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمی‌دهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام داده‌اند در روز رستخیز آگاه می‌گرداند، بی‌گمان خداوند به هر چیزی داناست؛ سوره مجادله، آیه ۷.</ref> نیز درباره جلسه‌های‌ پنهانی آنها دانسته شده است<ref>[[الکافی]]، ج۸، ص۱۷۹؛ [[بحارالانوار]]، ج۲۴، ص۳۶۵.</ref>. بنابر روایتی دیگر از [[امام صادق]] {{ع}} ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref> بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم. آیا گمان می‌دارند که ما راز و رازگویی آنان را نمی‌شنویم؟ چرا، (می‌شنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) می‌نویسند، سوره زخرف، آیه ۷۹-۸۰.</ref> این گروه به توطئه‌ چینی‌هایی مشغول بوده و [[اسرار]] و رازهایی در میان خود داشته‌اند<ref>البرهان، ج ۴، ص ۸۸۴.</ref> که [[آیات]] {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ}}<ref> بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد، سوره محمد، آیه ۲۵-۲۶.</ref> این [[اعمال]] و [[اسرار]] آنها را بازگشت به دوره پیش از [[اسلام]] یاد می‌کند<ref>[[الکافی]]، ج ۱، ص ۴۲۰.</ref>. از بریده اسلمی و ابن‌عبّاس نیز روایاتی به همین مضمون در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref> بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم. آیا گمان می‌دارند که ما راز و رازگویی آنان را نمی‌شنویم؟ چرا، (می‌شنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) می‌نویسند، سوره زخرف، آیه ۷۹-۸۰.</ref> [[نقل]] شده؛ امّا از کسی نام برده نشده است<ref>تأویل الآیات الظاهره، ص ۵۵۳.</ref>. برپایه روایتی، [[امام صادق]] {{ع}} [[ابوبکر]] را (با عنوان کنایی) از آن گروه می‌شمرد که [[خداوند]] درباره آنها به پیامبرش فرمود: [[خدا]] از [[راز]] [[دل]] آنها [[آگاه]] است؛ پس از آنها کناره بگیر و موعظه‌شان نما{{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغًا}}<ref>آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند می‌داند؛ از آنان دوری گزین و پندشان ده و به آنان سخنی رسا که در دلشان جایگیر شود، بگوی، سوره نساء، آیه ۶۳.</ref><ref> [[الکافی]]، ج ۸، ص ۳۳۵.</ref> در برخی [[روایات]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ}}<ref> به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت؛ سوره توبه، آیه ۷۴.</ref> از شرکت [[ابوبکر]] در ماجرای کشتن [[عقبه]] هنگام بازگشت [[پیامبر]] از [[جنگ تبوک]] یاد شده<ref>البرهان، ج ۲، ص ۸۱۹؛ [[بحار الانوار]]، ج ۲۱، ص ۲۲۳ و ج ۲۸، ص ۹۸ ـ ۱۰۰.</ref> که [[زیاد بن‌ منذر]] در [[سند]] یکی از آن [[روایات]]، غیر قابل [[اعتماد]] معرّفی شده و بلکه روایاتی از [[امامان]] {{عم}} در [[نکوهش]] وی وارد شده است<ref>[[بحارالانوار]]، ج۲۱، پاورقی ص۲۲۲؛ قاموس‌الرجال، ج۴، ص۵۲۰ ـ ۵۲۴.</ref> [[انتقاد]] [[ابوبکر]] و دیگر یارانش از [[خلافت علی]] {{ع}}<ref>البرهان، ج۲، ص۸۱۹؛ [[بحار الانوار]]، ج۲۱، ص۲۲۳ و ج۲۸، ص ۹۸.</ref> و [[سوگند]] خوردن آنها در کنار [[کعبه]] مبنی بر جلوگیری از به [[خلافت]] رسیدن [[علی]] {{ع}}<ref>البرهان، ج ۲، ص ۸۱۹؛ [[الاحتجاج]]، ج ۱، ص ۲۱۴؛ [[بحار الانوار]]، ج ۲۸، ص ۸۵.</ref> نیز در [[روایات شیعه]] گزارش شده‌است. بنابراین [[روایات]]، [[خداوند]] این قضایا را در [[آیه]] {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ}}<ref> به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت؛ سوره توبه، آیه ۷۴.</ref> برای [[پیامبر]] آشکار ساخت.


تطبیق‌های متعدّدی نیز در [[روایات شیعه]] آمده است. [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه: ۴۴.</ref> بر [[غصب]] [[حقّ]] آل‌محمّد به وسیله [[ابوبکر]]<ref>عیّاشی، ج ۱، ص ۳۲۵.</ref> و {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref> و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره انعام، آیه: ۱۵۳.</ref> بر [[پیروی]] از [[ولایت]] [[خلیفه]] اوّل و دوم در برابر [[ولایت]] [[علی]] {{ع}}<ref>عیّاشی، ج ۱، ص ۳۸۴.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا }}<ref> خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را می‌آزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت می‌کند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است، سوره احزاب، آیه: ۵۷.</ref> بر آزارهایشان به [[علی]] و [[فاطمه]] {{ع}}<ref>[[قمی]]، ج ۲، ص ۱۹۶.</ref> و {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref> و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه: ۶۴.</ref> بر عدم [[توبه]] آنها از [[نافرمانی]] و ظلمشان به [[پیامبر]] و [[علی]] {{ع}}<ref>[[الکافی]]، ج ۸، ص ۳۳۴.</ref> تطبیق شده است<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۲۰-۶۳۵.</ref>.
تطبیق‌های متعدّدی نیز در [[روایات شیعه]] آمده است. [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند؛ سوره مائده، آیه ۴۴.</ref> بر [[غصب]] [[حقّ]] آل‌محمّد به وسیله [[ابوبکر]]<ref>تفسیر عیّاشی، ج ۱، ص ۳۲۵.</ref> و {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref> و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید؛ سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref> بر [[پیروی]] از [[ولایت]] [[خلیفه]] اوّل و دوم در برابر [[ولایت]] [[علی]] {{ع}}<ref>تفسیر عیّاشی، ج ۱، ص ۳۸۴.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا}}<ref> خداوند آنان را که خداوند و فرستاده او را می‌آزارند در این جهان و جهان بازپسین لعنت می‌کند و برای آنها عذابی خوارساز آماده کرده است، سوره احزاب، آیه ۵۷.</ref> بر آزارهایشان به [[علی]] و [[فاطمه]] {{ع}}<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۹۶.</ref> و {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا}}<ref> و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر برای آنان آمرزش می‌خواست خداوند را توبه‌پذیر بخشاینده می‌یافتند؛ سوره نساء، آیه ۶۴.</ref> بر عدم [[توبه]] آنها از [[نافرمانی]] و ظلمشان به [[پیامبر]] و [[علی]] {{ع}}<ref>[[الکافی]]، ج ۸، ص ۳۳۴.</ref> تطبیق شده است<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۲۰-۶۳۵.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش