جز
جایگزینی متن - 'فرزند من' به 'فرزند من'
جز (جایگزینی متن - 'پیوستن' به 'پیوستن') |
جز (جایگزینی متن - 'فرزند من' به 'فرزند من') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
[[ابن اثیر]] درباره اینکه پس از عبدالمطلب، ابوطالب سرپرستی پیامبر را بر عهده گرفت، چند قول را [[نقل]] میکند؛ مانند اینکه چون هنگام [[مرگ]] عبدالمطلب فرا رسید پسرانش را جمع کرده و درباره رسول خدا به آنها سفارش کرد و به دنبال آن [[زبیر]] و ابوطالب ـ دو تن از پسران عبدالمطلب ـ درباره سرپرستی رسول خدا {{صل}} قرعه زدند و قرعه به نام ابوطالب درآمد، قول دیگر آن است که خود عبدالمطلب ابوطالب را برای سرپرستی آن حضرت [[انتخاب]] نمود، چون ابوطالب در میان عموهای آن حضرت مهربانتر از دیگران نسبت به ایشان بود، قول سوم آن است که عبدالمطلب در این باره مستقیماً به ابوطالب [[وصیت]] کرد و محمد {{صل}} را تحت سرپرستی او قرار داد و قول چهارم آن است که نخست زبیر سرپرستی آن حضرت را بر عهده گرفت و چون زبیر از دنیا رفت، ابوطالب سرپرستی آن حضرت را به عهده گرفت که البته خود ابن اثیر این قول آخر را از نظر [[تاریخی]] غلط دانسته و رد میکند<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۲.</ref>. | [[ابن اثیر]] درباره اینکه پس از عبدالمطلب، ابوطالب سرپرستی پیامبر را بر عهده گرفت، چند قول را [[نقل]] میکند؛ مانند اینکه چون هنگام [[مرگ]] عبدالمطلب فرا رسید پسرانش را جمع کرده و درباره رسول خدا به آنها سفارش کرد و به دنبال آن [[زبیر]] و ابوطالب ـ دو تن از پسران عبدالمطلب ـ درباره سرپرستی رسول خدا {{صل}} قرعه زدند و قرعه به نام ابوطالب درآمد، قول دیگر آن است که خود عبدالمطلب ابوطالب را برای سرپرستی آن حضرت [[انتخاب]] نمود، چون ابوطالب در میان عموهای آن حضرت مهربانتر از دیگران نسبت به ایشان بود، قول سوم آن است که عبدالمطلب در این باره مستقیماً به ابوطالب [[وصیت]] کرد و محمد {{صل}} را تحت سرپرستی او قرار داد و قول چهارم آن است که نخست زبیر سرپرستی آن حضرت را بر عهده گرفت و چون زبیر از دنیا رفت، ابوطالب سرپرستی آن حضرت را به عهده گرفت که البته خود ابن اثیر این قول آخر را از نظر [[تاریخی]] غلط دانسته و رد میکند<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۲.</ref>. | ||
در [[تاریخ]] آمده است عبدالمطلب هنگام [[وفات]]، فرزندانش را خواست، وقتی همه جمع شدند، فرمود: "فرزندم محمد، [[یتیم]] و بدون [[مال]] و [[ثروت]] است، کدام یک از شما [[سرپرستی]] او را بر عهده میگیرد؟" [[ابولهب]] گفت: "من این کار را خواهم کرد". [[عبدالمطلب]] گفت: "شر خود را از او باز دار". [[عباس]] گفت: "اجازه دهید من از وی [[پرستاری]] کنم". عبدالمطلب گفت: "تو شخص خشمناکی هستی، میترسم فرزندم ناراحت شود". [[ابوطالب]] گفت: "سرپرستی او را به من واگذار کنید". عبدالمطلب گفت: "آری، تو از وی پرستاری کن، تو میدانی که من چقدر به [[محمد]] {{صل}} علاقهمندم". ابوطالب گفت: "پدر [[جان]] درباره وی احتیاج به سفارش نیست، زیرا او | در [[تاریخ]] آمده است عبدالمطلب هنگام [[وفات]]، فرزندانش را خواست، وقتی همه جمع شدند، فرمود: "فرزندم محمد، [[یتیم]] و بدون [[مال]] و [[ثروت]] است، کدام یک از شما [[سرپرستی]] او را بر عهده میگیرد؟" [[ابولهب]] گفت: "من این کار را خواهم کرد". [[عبدالمطلب]] گفت: "شر خود را از او باز دار". [[عباس]] گفت: "اجازه دهید من از وی [[پرستاری]] کنم". عبدالمطلب گفت: "تو شخص خشمناکی هستی، میترسم فرزندم ناراحت شود". [[ابوطالب]] گفت: "سرپرستی او را به من واگذار کنید". عبدالمطلب گفت: "آری، تو از وی پرستاری کن، تو میدانی که من چقدر به [[محمد]] {{صل}} علاقهمندم". ابوطالب گفت: "پدر [[جان]] درباره وی احتیاج به سفارش نیست، زیرا او فرزند من و پسر [[برادر]] من است"<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۱، ص۳۴؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۸، ص۱۱۴.</ref>. | ||
ابوطالب هم به خوبی از [[پیامبر بزرگوار اسلام]] [[حمایت]] کرد و در مقابل [[یهود]] که [[دشمن]] سرسخت وی بودند و در مقابل برخی از بستگانش و برخی از [[عرب]] که نسبت به [[مقام]] وی [[حسد]] میورزیدند، [[ایستادگی]] کرد و از او [[پشتیبانی]] نمود. | ابوطالب هم به خوبی از [[پیامبر بزرگوار اسلام]] [[حمایت]] کرد و در مقابل [[یهود]] که [[دشمن]] سرسخت وی بودند و در مقابل برخی از بستگانش و برخی از [[عرب]] که نسبت به [[مقام]] وی [[حسد]] میورزیدند، [[ایستادگی]] کرد و از او [[پشتیبانی]] نمود. |