جز
جایگزینی متن - 'مسوولیت' به 'مسؤولیت'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
جز (جایگزینی متن - 'مسوولیت' به 'مسؤولیت') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
در [[قرآن کریم]]، [[آیات]] فراوانی مسأله [[روح انسان]] را مطرح، و گاهی آن را به [[خدا]] منسوب کرده است: {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref> مجموع [[آیات قرآن]] نشان میدهد که [[حقیقت انسان]] همان روح اوست <ref>المیزان، ج۷، ص۱۳۰، ج۱۰، ص۱۱۸ و ج۱۳، ص۲۰۹.</ref> و با توجّه به دمیدن [[روح الهی]] در انسان است که وی [[شایسته]] [[خلافت]] [[خداوند]] در [[زمین]] میشود: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> ملائک با [[آگاهی]] از ویژگیهای [[مادّی]] انسان با [[شگفتی]] پرسیدند: آیا موجودی را میخواهی در زمین [[خلیفه]] خود قرار دهی که [[فساد]] و [[خونریزی]] میکند؟ خداوند در پاسخ فرمود: من درباره انسان چیزی میدانم که شما نمیدانید. آن چیز که [[خداوند]] درباره [[انسان]] میداند، پذیرش امانتی است که [[آسمانها]] و [[زمین]] و کوهها از پذیرش آن خودداری کردند؛ ولی وی بار آن را بر دوش کشید: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref> و بدین ترتیب، تاج [[کرامت]] بر سر نهاد و بر بسیاری از [[آفریدگان]] [[برتری]] یافت: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> [[راز]] وجودی انسان ـ که خداوند به رغم [[آگاهی]] از فسادی که [[آدمی]] پدید میآورد، به [[آفرینش]] و حتّی [[خلافت]] او [[اقدام]] میکند ـ سر برآوردن و [[شکوفا شدن]] گل زیبای [[روح انسان]] میان مرداب [[شهوتها]] و [[تمایلات]] ناسوتی او است.<ref>التبیان، ج۱، ص۱۳۳؛ آغاز و انجام، ص۶۰ـ۷۰.</ref> [[قرآن]] با معرّفی نیروها و مراتب گوناگون نفس [[انسانی]] میخواهد تا شکوفهای که با دمیدن [[روح الهی]] در انسان بازشده است، به خوبی و [[سلامت]] میان خارهای [[شهوت]]، [[غفلت]]، [[جهالت]]، و سرانجام [[عناد]] و سرکشیهای انسان، پرورش یابد: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا }}<ref>«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد، بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۷-۱۰.</ref> و با [[آرامش]] بهسوی خداوند بازگردد: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ}}<ref>«ای روان آرمیده!» سوره فجر، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۸.</ref> [[نفس انسان]]، خلقتی از نشئهای باقی است، غیر از نشئه فانی [[دنیا]] که [[بدن]] عنصری وی به آن تعلّق دارد: {{متن قرآن|ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref>«سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.</ref><ref>علمالیقین، ج۲، ص۱۰۱۴.</ref> ازاینرو با فرا رسیدن [[مرگ]]، خداوند نفس انسان را که [[حقیقت]] او و امری مجرّد است، بهصورت کامل میگیرد و آن را [[حفظ]] میکند. [[قرآن کریم]] از این امر به "توفّی" (کاملگرفتن چیزی) تعبیر میکند و آن را به خداوند یا ملکالموت یا فرستادگان [[الهی]] ([[فرشتگان]]) نسبت میدهد: {{متن قرآن|اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«خداوند، جانها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن میگیرد و آن را که مرگش را رقم زده است نگاه میدارد و دیگری را تا زمانی معیّن رها میکند؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره زمر، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ}}<ref>«بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گماردهاند جان شما را میستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید» سوره سجده، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی که در حال ستم بر خویش، فرشتگان جانشان را میگیرند، از در سازگاری وارد میشوند (و میگویند:) ما هیچ کار زشتی نمیکردیم؛ چرا، (میکردید) بیگمان خداوند به آنچه انجام میدادید داناست» سوره نحل، آیه ۲۸.</ref><ref> المیزان، ج۱۶، ص۲۵۲.</ref> تجرّد نفس و بقای آن پس از مفارقت [[بدن]]، امری تردیدناپذیر دانسته شده و برای [[اثبات]] آن به [[ادله عقلی]] نیز استناد گردیدهاست<ref>جامعالسعادات، ج۱، ص۳۷ـ۴۰؛ شواهد الربوبیه، ص۶۸۳.</ref><ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | در [[قرآن کریم]]، [[آیات]] فراوانی مسأله [[روح انسان]] را مطرح، و گاهی آن را به [[خدا]] منسوب کرده است: {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref> مجموع [[آیات قرآن]] نشان میدهد که [[حقیقت انسان]] همان روح اوست <ref>المیزان، ج۷، ص۱۳۰، ج۱۰، ص۱۱۸ و ج۱۳، ص۲۰۹.</ref> و با توجّه به دمیدن [[روح الهی]] در انسان است که وی [[شایسته]] [[خلافت]] [[خداوند]] در [[زمین]] میشود: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> ملائک با [[آگاهی]] از ویژگیهای [[مادّی]] انسان با [[شگفتی]] پرسیدند: آیا موجودی را میخواهی در زمین [[خلیفه]] خود قرار دهی که [[فساد]] و [[خونریزی]] میکند؟ خداوند در پاسخ فرمود: من درباره انسان چیزی میدانم که شما نمیدانید. آن چیز که [[خداوند]] درباره [[انسان]] میداند، پذیرش امانتی است که [[آسمانها]] و [[زمین]] و کوهها از پذیرش آن خودداری کردند؛ ولی وی بار آن را بر دوش کشید: {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref> و بدین ترتیب، تاج [[کرامت]] بر سر نهاد و بر بسیاری از [[آفریدگان]] [[برتری]] یافت: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کردهایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی دادهایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریدهایم، نیک برتری بخشیدهایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> [[راز]] وجودی انسان ـ که خداوند به رغم [[آگاهی]] از فسادی که [[آدمی]] پدید میآورد، به [[آفرینش]] و حتّی [[خلافت]] او [[اقدام]] میکند ـ سر برآوردن و [[شکوفا شدن]] گل زیبای [[روح انسان]] میان مرداب [[شهوتها]] و [[تمایلات]] ناسوتی او است.<ref>التبیان، ج۱، ص۱۳۳؛ آغاز و انجام، ص۶۰ـ۷۰.</ref> [[قرآن]] با معرّفی نیروها و مراتب گوناگون نفس [[انسانی]] میخواهد تا شکوفهای که با دمیدن [[روح الهی]] در انسان بازشده است، به خوبی و [[سلامت]] میان خارهای [[شهوت]]، [[غفلت]]، [[جهالت]]، و سرانجام [[عناد]] و سرکشیهای انسان، پرورش یابد: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا }}<ref>«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد، بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۷-۱۰.</ref> و با [[آرامش]] بهسوی خداوند بازگردد: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ}}<ref>«ای روان آرمیده!» سوره فجر، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۸.</ref> [[نفس انسان]]، خلقتی از نشئهای باقی است، غیر از نشئه فانی [[دنیا]] که [[بدن]] عنصری وی به آن تعلّق دارد: {{متن قرآن|ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref>«سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.</ref><ref>علمالیقین، ج۲، ص۱۰۱۴.</ref> ازاینرو با فرا رسیدن [[مرگ]]، خداوند نفس انسان را که [[حقیقت]] او و امری مجرّد است، بهصورت کامل میگیرد و آن را [[حفظ]] میکند. [[قرآن کریم]] از این امر به "توفّی" (کاملگرفتن چیزی) تعبیر میکند و آن را به خداوند یا ملکالموت یا فرستادگان [[الهی]] ([[فرشتگان]]) نسبت میدهد: {{متن قرآن|اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«خداوند، جانها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن میگیرد و آن را که مرگش را رقم زده است نگاه میدارد و دیگری را تا زمانی معیّن رها میکند؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره زمر، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ}}<ref>«بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گماردهاند جان شما را میستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید» سوره سجده، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی که در حال ستم بر خویش، فرشتگان جانشان را میگیرند، از در سازگاری وارد میشوند (و میگویند:) ما هیچ کار زشتی نمیکردیم؛ چرا، (میکردید) بیگمان خداوند به آنچه انجام میدادید داناست» سوره نحل، آیه ۲۸.</ref><ref> المیزان، ج۱۶، ص۲۵۲.</ref> تجرّد نفس و بقای آن پس از مفارقت [[بدن]]، امری تردیدناپذیر دانسته شده و برای [[اثبات]] آن به [[ادله عقلی]] نیز استناد گردیدهاست<ref>جامعالسعادات، ج۱، ص۳۷ـ۴۰؛ شواهد الربوبیه، ص۶۸۳.</ref><ref>[[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
=== [[اختیار]] و | === [[اختیار]] و مسؤولیت [[انسان]] === | ||
یکی دیگر از پیش فرضهای مهمّ [[اخلاقی]] [[قرآن]]، تأکید بر عنصر اختیار در او است که مبنای مسؤولیّتپذیری انسان بهشمار میرود؛ زیرا بدون اختیار و [[اراده]]، [[خیر]] و [[سعادت]] برای [[آدمی]] حاصل نمیشود.<ref>تهذیبالاخلاق، ص۱۲.</ref> [[خداوند]]، [[راه رستگاری]] را به انسان نُموده و این خود او است که باید [[تصمیم]] بگیرد آن را بپیماید یا به بیراهه برود: {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> آیاتی که بر [[اختیار انسان]] دلالت دارند، فراوانند. برای نمونه به چند [[آیه]] [[استشهاد]] میشود: [[ایمان]] و [[کفر]] آدمی در دست خود او است: {{متن قرآن|فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ }}<ref>«هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref> [[انتخاب]] [[گمراهی]] پس از [[هدایت الهی]] بهوسیله خود انسان است: {{متن قرآن|وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى }}<ref>«و اما (قوم) ثمود را رهنمون شدیم و آنان نابینایی (و گمراهی) را بر رهیابی گزیدند» سوره فصلت، آیه ۱۷.</ref> و هر مصیبتی که به انسان میرسد، از کردههای خود او است: {{متن قرآن|وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ}}<ref>«و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در میگذرد» سوره شوری، آیه ۳۰.</ref> و در پایانِ [[حیات انسان]]، همه آنچه را انجامداده، در اختیارش مینهند؛ بیآنکه کوچکترین ستمی صورت گیرد: {{متن قرآن|وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و از روزی پروا کنید که در آن به سوی خداوند بازگردانده میشوید آنگاه به هر کس پاداش آنچه انجام داده است تمام خواهند داد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره بقره، آیه ۲۸۱.</ref> قرآن برای کسی که بخواهد بیدار شود، کتاب [[تذکّر]] است: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ}}<ref>«نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است» سوره عبس، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ}}<ref>«که هر کس خواهد از آن پند میگیرد» سوره مدثر، آیه ۵۵.</ref>. | یکی دیگر از پیش فرضهای مهمّ [[اخلاقی]] [[قرآن]]، تأکید بر عنصر اختیار در او است که مبنای مسؤولیّتپذیری انسان بهشمار میرود؛ زیرا بدون اختیار و [[اراده]]، [[خیر]] و [[سعادت]] برای [[آدمی]] حاصل نمیشود.<ref>تهذیبالاخلاق، ص۱۲.</ref> [[خداوند]]، [[راه رستگاری]] را به انسان نُموده و این خود او است که باید [[تصمیم]] بگیرد آن را بپیماید یا به بیراهه برود: {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> آیاتی که بر [[اختیار انسان]] دلالت دارند، فراوانند. برای نمونه به چند [[آیه]] [[استشهاد]] میشود: [[ایمان]] و [[کفر]] آدمی در دست خود او است: {{متن قرآن|فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ }}<ref>«هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref> [[انتخاب]] [[گمراهی]] پس از [[هدایت الهی]] بهوسیله خود انسان است: {{متن قرآن|وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى }}<ref>«و اما (قوم) ثمود را رهنمون شدیم و آنان نابینایی (و گمراهی) را بر رهیابی گزیدند» سوره فصلت، آیه ۱۷.</ref> و هر مصیبتی که به انسان میرسد، از کردههای خود او است: {{متن قرآن|وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ}}<ref>«و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در میگذرد» سوره شوری، آیه ۳۰.</ref> و در پایانِ [[حیات انسان]]، همه آنچه را انجامداده، در اختیارش مینهند؛ بیآنکه کوچکترین ستمی صورت گیرد: {{متن قرآن|وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و از روزی پروا کنید که در آن به سوی خداوند بازگردانده میشوید آنگاه به هر کس پاداش آنچه انجام داده است تمام خواهند داد و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره بقره، آیه ۲۸۱.</ref> قرآن برای کسی که بخواهد بیدار شود، کتاب [[تذکّر]] است: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ}}<ref>«نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است» سوره عبس، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ}}<ref>«که هر کس خواهد از آن پند میگیرد» سوره مدثر، آیه ۵۵.</ref>. | ||