جز
جایگزینی متن - 'ref>[[دانشنامه نهج البلاغه' به 'ref>دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه'
جز (جایگزینی متن - 'jpg|22px]] 22px دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه') |
جز (جایگزینی متن - 'ref>[[دانشنامه نهج البلاغه' به 'ref>دینپرور، سید حسین، [[دانشنامه نهج البلاغه') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
* دنیای نکوهیده [[آدمی]] را [[فریب]] میدهد و او را [[اسیر]] فریبندگیهای خود میکند. [[انسانها]] با زهدپیشگی و دوری از [[آمال]] و آرزوهای دور و دراز و دست نیافتنی، خود را از فریبندگی دنیای مذموم میرهانند و در مسیر [[زندگی]]، راه کمال را در پیش میگیرند. زهد و ورزیدن بهمعنای بیرغبتی از چیزی و روی برگرداندن از آن بهدلیل حقیر شمردن آن است. اعراض از [[دنیا]] و روی برگرداندن از زرق و برق آن، از [[صفات نیکو]] و خصلتهای [[پارسایان]] است. آنان [[دنیا]] را کوچک میبینند و در نتیجه [[آخرت]] برایشان بزرگ جلوه میکند. [[امام]] {{ع}} در [[کلام]] خویش بر این مضمون تأکید دارند و در [[نهج البلاغه]] در چهارده مورد از واژه "زهد" استفاده کردهاند. آن [[حضرت]] در کلامی، [[علم]] را راهنمای [[آدمی]] در آنچه [[فرمان خداوند]] است میداند و زهد را محملی مینامد که راه وصول به آن را برای [[انسان]] هموار میکند. از اینرو کسی که در [[دنیا]] زهد نورزد، بهرهای از [[بهشت]] نخواهد برد. پس زهد و [[پارسایی]] بستری است که [[صفات کمال]] در آن به بار مینشیند. در منظر [[امام]] {{ع}} زهد در سایه سه چیز بهدست میآید: کوتاهی [[آرزوها]]، [[شکر]] نعمتها، دوری از [[حرام]]. ای [[مردم]]، زهد در این [[جهان]]، کاستن از دامنه آرزوهاست و سپاسگزاری در برابر نعمتها و [[پارسایی]] از حرامها<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۰: {{متن حدیث|"أَیُّهَاالنَّاسُ، الزَّهَادَةُ قِصَرُ الاْمَلِ، وَالشُّکْرُ عِنْدَ النِّعَمِ، وَالتَّوَرُّعُ عِنْدَ الْـمَحَارِمِ، فَإِنْ عَزَبَ ذلِکَ عَنْکُمْ فَلاَ یَغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَکُمْ، وَلاَ تَنْسَوْا عِنْدَالنِّعَمِ شُکْرَکُمْ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 450.</ref>. | * دنیای نکوهیده [[آدمی]] را [[فریب]] میدهد و او را [[اسیر]] فریبندگیهای خود میکند. [[انسانها]] با زهدپیشگی و دوری از [[آمال]] و آرزوهای دور و دراز و دست نیافتنی، خود را از فریبندگی دنیای مذموم میرهانند و در مسیر [[زندگی]]، راه کمال را در پیش میگیرند. زهد و ورزیدن بهمعنای بیرغبتی از چیزی و روی برگرداندن از آن بهدلیل حقیر شمردن آن است. اعراض از [[دنیا]] و روی برگرداندن از زرق و برق آن، از [[صفات نیکو]] و خصلتهای [[پارسایان]] است. آنان [[دنیا]] را کوچک میبینند و در نتیجه [[آخرت]] برایشان بزرگ جلوه میکند. [[امام]] {{ع}} در [[کلام]] خویش بر این مضمون تأکید دارند و در [[نهج البلاغه]] در چهارده مورد از واژه "زهد" استفاده کردهاند. آن [[حضرت]] در کلامی، [[علم]] را راهنمای [[آدمی]] در آنچه [[فرمان خداوند]] است میداند و زهد را محملی مینامد که راه وصول به آن را برای [[انسان]] هموار میکند. از اینرو کسی که در [[دنیا]] زهد نورزد، بهرهای از [[بهشت]] نخواهد برد. پس زهد و [[پارسایی]] بستری است که [[صفات کمال]] در آن به بار مینشیند. در منظر [[امام]] {{ع}} زهد در سایه سه چیز بهدست میآید: کوتاهی [[آرزوها]]، [[شکر]] نعمتها، دوری از [[حرام]]. ای [[مردم]]، زهد در این [[جهان]]، کاستن از دامنه آرزوهاست و سپاسگزاری در برابر نعمتها و [[پارسایی]] از حرامها<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۰: {{متن حدیث|"أَیُّهَاالنَّاسُ، الزَّهَادَةُ قِصَرُ الاْمَلِ، وَالشُّکْرُ عِنْدَ النِّعَمِ، وَالتَّوَرُّعُ عِنْدَ الْـمَحَارِمِ، فَإِنْ عَزَبَ ذلِکَ عَنْکُمْ فَلاَ یَغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَکُمْ، وَلاَ تَنْسَوْا عِنْدَالنِّعَمِ شُکْرَکُمْ"}}</ref><ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 450.</ref>. | ||
* کاستن [[آرزوها]] بستر مناسبی است تا [[آدمی]] [[شکرگزار]] [[نعمتهای الهی]] باشد و از [[حرام]] چشم بپوشد. [[امام]] {{ع}} چنین زهدی را [[ثروت]] مینامد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳: {{متن حدیث|"وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ"}}</ref> که در سایه آن [[آدمی]] از [[بدبختی]] [[دنیا]] رها میشود و به سرای پایدار میرسد و [[رستگار]] میشود. زهد حقیقی آن نیست که [[آدمی]] [[گوشهنشینی]] پیشه سازد و خود را از نعمتهای [[دنیایی]] بیبهره گرداند، بلکه بدین معناست که [[انسان]] از قید و بندها و تعلقات مادی و دنیوی آزاد باشد. [[امام]] {{ع}} در بیان فسلفه زهد میفرماید: همه زهد میان دو کلمه از [[قرآن]] قرار گرفته است. [[خدای تعالی]] میفرماید: "تا بر آنچه از دستتان میرود اندوگین نباشید و بدانچه به دستتان میآید [[شادمانی]] نکنید." کسی که بر گذشته [[تأسف]] نخورد و بر آینده شادمان نباشد، زهد را از دو سوی آن گرفته است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۱: {{متن حدیث|"الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ، قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ: "لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ"؛ وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْآتِي، فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ"}}</ref>. از اینرو [[انسان]] [[زاهد]] امکانات این جهانی را در مسیر کمال خویش بهکار میگیرد و خود را [[اسیر]] خواهشهای مادی و نفسانی نمیکند. در بیان [[امام]] هر که در این [[دنیا]] زهد بورزد، خود را آزاد ساخته و [[پروردگار]] خویش را [[خشنود]] کرده است. زهد ورزیدن ثمراتی دارد که در بیان [[امام]] به برخی از آنها اشاره شده است؛ از جمله: [[بصیرت]] نسبت به [[دنیا]]<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۸۳: {{متن حدیث|"ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا، يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا"}}</ref>، [[حکمت]]، [[علم]]، [[شناخت]] حقایق هستی، [[آسایش]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]، [[اعتماد به خدا]] و ناچیز شمردن [[سختیها]] و [[مصیبتها]] در [[دنیا]]. چنین انسانی از [[اسارت]] [[دنیا]] رهایی مییابد و به [[عزت]] و [[سربلندی]] میرسد. از اینرو [[امام علی]] {{ع}} در بیانی میفرماید: روش [[مؤمن]] زهد است و تمام همّتش [[دینداری]]؛ عزّتش در [[قناعت]] و همه کوشش او برای [[آخرت]]. حسنات و کارهای نیکش بسیار، درجاتش عالی و والاست و بر رهایی و [[رستگاری]] خود (از این [[جهان]]) اشراف پیدا کرده است<ref>غررالحکم، ص ۱۱۹: {{متن حدیث|"الْمُؤْمِنُ دَأْبُهُ زَهَادَتُهُ وَ هَمُّهُ دِيَانَتُهُ وَ عِزُّهُ قَنَاعَتُهُ وَ جِدُّهُ لِآخِرَتِهِ قَدْ كَثُرَتْ [آثَرَتْ] حَسَنَاتُهُ وَ عَلَتْ دَرَجَاتُهُ وَ شَارَفَ [رشاف] خَلَاصَهُ وَ نَجَاتَه"}}</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 450- 451.</ref> | * کاستن [[آرزوها]] بستر مناسبی است تا [[آدمی]] [[شکرگزار]] [[نعمتهای الهی]] باشد و از [[حرام]] چشم بپوشد. [[امام]] {{ع}} چنین زهدی را [[ثروت]] مینامد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳: {{متن حدیث|"وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ"}}</ref> که در سایه آن [[آدمی]] از [[بدبختی]] [[دنیا]] رها میشود و به سرای پایدار میرسد و [[رستگار]] میشود. زهد حقیقی آن نیست که [[آدمی]] [[گوشهنشینی]] پیشه سازد و خود را از نعمتهای [[دنیایی]] بیبهره گرداند، بلکه بدین معناست که [[انسان]] از قید و بندها و تعلقات مادی و دنیوی آزاد باشد. [[امام]] {{ع}} در بیان فسلفه زهد میفرماید: همه زهد میان دو کلمه از [[قرآن]] قرار گرفته است. [[خدای تعالی]] میفرماید: "تا بر آنچه از دستتان میرود اندوگین نباشید و بدانچه به دستتان میآید [[شادمانی]] نکنید." کسی که بر گذشته [[تأسف]] نخورد و بر آینده شادمان نباشد، زهد را از دو سوی آن گرفته است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۳۱: {{متن حدیث|"الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ، قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ: "لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ"؛ وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْآتِي، فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ"}}</ref>. از اینرو [[انسان]] [[زاهد]] امکانات این جهانی را در مسیر کمال خویش بهکار میگیرد و خود را [[اسیر]] خواهشهای مادی و نفسانی نمیکند. در بیان [[امام]] هر که در این [[دنیا]] زهد بورزد، خود را آزاد ساخته و [[پروردگار]] خویش را [[خشنود]] کرده است. زهد ورزیدن ثمراتی دارد که در بیان [[امام]] به برخی از آنها اشاره شده است؛ از جمله: [[بصیرت]] نسبت به [[دنیا]]<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۸۳: {{متن حدیث|"ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا، يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا"}}</ref>، [[حکمت]]، [[علم]]، [[شناخت]] حقایق هستی، [[آسایش]] در [[دنیا]] و [[آخرت]]، [[اعتماد به خدا]] و ناچیز شمردن [[سختیها]] و [[مصیبتها]] در [[دنیا]]. چنین انسانی از [[اسارت]] [[دنیا]] رهایی مییابد و به [[عزت]] و [[سربلندی]] میرسد. از اینرو [[امام علی]] {{ع}} در بیانی میفرماید: روش [[مؤمن]] زهد است و تمام همّتش [[دینداری]]؛ عزّتش در [[قناعت]] و همه کوشش او برای [[آخرت]]. حسنات و کارهای نیکش بسیار، درجاتش عالی و والاست و بر رهایی و [[رستگاری]] خود (از این [[جهان]]) اشراف پیدا کرده است<ref>غررالحکم، ص ۱۱۹: {{متن حدیث|"الْمُؤْمِنُ دَأْبُهُ زَهَادَتُهُ وَ هَمُّهُ دِيَانَتُهُ وَ عِزُّهُ قَنَاعَتُهُ وَ جِدُّهُ لِآخِرَتِهِ قَدْ كَثُرَتْ [آثَرَتْ] حَسَنَاتُهُ وَ عَلَتْ دَرَجَاتُهُ وَ شَارَفَ [رشاف] خَلَاصَهُ وَ نَجَاتَه"}}</ref>.<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 450- 451.</ref> | ||
== تعریف زهد از منظر [[پیامبر]] {{صل}} == | == تعریف زهد از منظر [[پیامبر]] {{صل}} == | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
== توصیف زهد == | == توصیف زهد == | ||
* [[امام علی]] {{ع}} در عبارت زیر از روشی منطقی برای توصیف [[زهد]] استفاده کرده است: [[زهد]]، کوتاه کردن آرزوهاست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۰: {{متن حدیث|"أَیُّهَاالنَّاسُ، الزَّهَادَةُ قِصَرُ الاْمَلِ"}}</ref>. [[زهد]]، [[شکرگزاری]] به هنگام دستیابی به [[نعمت]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۰: {{متن حدیث|"وَالشُّکْرُ عِنْدَ النِّعَمِ"}}</ref>. [[زهد]]، خویشتنداری از [[محرمات]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۰: {{متن حدیث|"وَالتَّوَرُّعُ عِنْدَ الْـمَحَارِمِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref> | * [[امام علی]] {{ع}} در عبارت زیر از روشی منطقی برای توصیف [[زهد]] استفاده کرده است: [[زهد]]، کوتاه کردن آرزوهاست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۰: {{متن حدیث|"أَیُّهَاالنَّاسُ، الزَّهَادَةُ قِصَرُ الاْمَلِ"}}</ref>. [[زهد]]، [[شکرگزاری]] به هنگام دستیابی به [[نعمت]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۰: {{متن حدیث|"وَالشُّکْرُ عِنْدَ النِّعَمِ"}}</ref>. [[زهد]]، خویشتنداری از [[محرمات]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۰: {{متن حدیث|"وَالتَّوَرُّعُ عِنْدَ الْـمَحَارِمِ"}}</ref><ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref> | ||
* از شیوههای دیگر [[امام]] {{ع}} برای توصیف، استفاده از نتایج یا معلولهاست. از نمونههای این شیوه است: | * از شیوههای دیگر [[امام]] {{ع}} برای توصیف، استفاده از نتایج یا معلولهاست. از نمونههای این شیوه است: | ||
# [[امام]] {{ع}} به جای آنکه ماهیّت [[انسان]] منفور را بیان کند، حالات و رفتارهای او را که نتیجه پلیدیهایی است که در وجود [[آدمی]] جای گرفته و او را منفور کردهاند بازگو میکند: از منفورترین [[مردم]] نزد [[خداوند]]، کسی است که [[خدا]] او را به خود واگذاشته است. این شخص از راه راست [[منحرف]] شده است و راه را بدون [[راهنما]] میرود. اگر برای کاشتن محصولی دنیوی خوانده شود [[اجابت]] میکند و اگر برای کاشتن محصولی اخروی از او [[دعوت]] کنند، افسرده میشود. گویی عملی که برای [[دنیا]] انجام میدهد و عملی که در آن احساس سستی و افسردگی میکند، از او ساقط است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref> | # [[امام]] {{ع}} به جای آنکه ماهیّت [[انسان]] منفور را بیان کند، حالات و رفتارهای او را که نتیجه پلیدیهایی است که در وجود [[آدمی]] جای گرفته و او را منفور کردهاند بازگو میکند: از منفورترین [[مردم]] نزد [[خداوند]]، کسی است که [[خدا]] او را به خود واگذاشته است. این شخص از راه راست [[منحرف]] شده است و راه را بدون [[راهنما]] میرود. اگر برای کاشتن محصولی دنیوی خوانده شود [[اجابت]] میکند و اگر برای کاشتن محصولی اخروی از او [[دعوت]] کنند، افسرده میشود. گویی عملی که برای [[دنیا]] انجام میدهد و عملی که در آن احساس سستی و افسردگی میکند، از او ساقط است<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref> | ||
# از نمونههای دیگر، توصیف [[تقوای الهی]] است: [[تقوای الهی]] داروی درد قلبهای شما و موجب بینایی کوری دلهاتان و درمان بیماری کالبدهاتان و زداینده [[فساد]] سینههایتان است. پلیدیهای جانهای شما را پاککننده و [[تاریکی]] دیدههایتان را روشنیبخشنده است. دلهایتان را از [[بیم]] و نگرانی ایمن میکند و در [[تاریکی]] ([[نادانی]]) شما را روشنی است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸: {{متن حدیث|"فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِكُمْ"}}</ref>. در این توصیف، تکیه [[امام]] {{ع}} بر معلولها یا نتایج و فواید [[تقوای الهی]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref> | # از نمونههای دیگر، توصیف [[تقوای الهی]] است: [[تقوای الهی]] داروی درد قلبهای شما و موجب بینایی کوری دلهاتان و درمان بیماری کالبدهاتان و زداینده [[فساد]] سینههایتان است. پلیدیهای جانهای شما را پاککننده و [[تاریکی]] دیدههایتان را روشنیبخشنده است. دلهایتان را از [[بیم]] و نگرانی ایمن میکند و در [[تاریکی]] ([[نادانی]]) شما را روشنی است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸: {{متن حدیث|"فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِكُمْ وَ بَصَرُ عَمَى أَفْئِدَتِكُمْ وَ شِفَاءُ مَرَضِ أَجْسَادِكُمْ وَ صَلَاحُ فَسَادِ صُدُورِكُمْ وَ طُهُورُ دَنَسِ أَنْفُسِكُمْ وَ جِلَاءُ [غِشَاءِ] عَشَا أَبْصَارِكُمْ"}}</ref>. در این توصیف، تکیه [[امام]] {{ع}} بر معلولها یا نتایج و فواید [[تقوای الهی]] است<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref> | ||
# از نمونههای دیگر این شیوه از توصیف، عباراتی است که [[حضرت]] {{ع}} در تطبیق [[رفتار]] با [[حق]] فرموده است: ای [[مردم]] اگر شما از [[یاری]] و [[دفاع]] از [[حق]] [[سرپیچی]] نکنید و سستی نورزید و در محو ساختن و اهانت به [[باطل]] مسامحه نکنید، کسانی که از نظر [[انسانیت]] از شما پایینترند نمیتوانند در موجودیت شما [[شک]] کنند و با قدرتطلبی و سلطهگری بر شما [[برتری]] جویند، ولی شما مانند [[قوم]] [[بنیاسرائیل]] به [[گمراهی]] در بیابانها افتادید. قسم به زندگانیام، این [[گمراهی]] پس از من برای شما چند برابر خواهد شد، زیرا [[حق]] را پشت سر خود انداختید و از آن که به شما نزدیک بود، خود را گسیخته و به آنکه از شما دور بود پیوستید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۶: {{متن حدیث|"أَيُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ، لَكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرَائِيلَ، وَ لَعَمْرِي لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَ قَطَعْتُمُ الْأَدْنَى وَ وَصَلْتُمُ الْأَبْعَدَ. وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ، سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاقِ"}}</ref>. در این عبارات، [[امام]] {{ع}} به بیان معلول و نتیجه اعراض از [[حق]] میپردازد تا [[حق]] را آنگونهکه میخواهد توصیف کند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227-228.</ref> | # از نمونههای دیگر این شیوه از توصیف، عباراتی است که [[حضرت]] {{ع}} در تطبیق [[رفتار]] با [[حق]] فرموده است: ای [[مردم]] اگر شما از [[یاری]] و [[دفاع]] از [[حق]] [[سرپیچی]] نکنید و سستی نورزید و در محو ساختن و اهانت به [[باطل]] مسامحه نکنید، کسانی که از نظر [[انسانیت]] از شما پایینترند نمیتوانند در موجودیت شما [[شک]] کنند و با قدرتطلبی و سلطهگری بر شما [[برتری]] جویند، ولی شما مانند [[قوم]] [[بنیاسرائیل]] به [[گمراهی]] در بیابانها افتادید. قسم به زندگانیام، این [[گمراهی]] پس از من برای شما چند برابر خواهد شد، زیرا [[حق]] را پشت سر خود انداختید و از آن که به شما نزدیک بود، خود را گسیخته و به آنکه از شما دور بود پیوستید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۶: {{متن حدیث|"أَيُّهَا النَّاسُ، لَوْ لَمْ تَتَخَاذَلُوا عَنْ نَصْرِ الْحَقِّ وَ لَمْ تَهِنُوا عَنْ تَوْهِينِ الْبَاطِلِ، لَمْ يَطْمَعْ فِيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِيَ عَلَيْكُمْ، لَكِنَّكُمْ تِهْتُمْ مَتَاهَ بَنِي إِسْرَائِيلَ، وَ لَعَمْرِي لَيُضَعَّفَنَّ لَكُمُ التِّيهُ مِنْ بَعْدِي أَضْعَافاً بِمَا خَلَّفْتُمُ الْحَقَّ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَ قَطَعْتُمُ الْأَدْنَى وَ وَصَلْتُمُ الْأَبْعَدَ. وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِنِ اتَّبَعْتُمُ الدَّاعِيَ لَكُمْ، سَلَكَ بِكُمْ مِنْهَاجَ الرَّسُولِ وَ كُفِيتُمْ مَئُونَةَ الِاعْتِسَافِ وَ نَبَذْتُمُ الثِّقْلَ الْفَادِحَ عَنِ الْأَعْنَاقِ"}}</ref>. در این عبارات، [[امام]] {{ع}} به بیان معلول و نتیجه اعراض از [[حق]] میپردازد تا [[حق]] را آنگونهکه میخواهد توصیف کند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227-228.</ref> | ||
== [[تشویق]] به زهد و [[نهی]] از [[رهبانیت]]== | == [[تشویق]] به زهد و [[نهی]] از [[رهبانیت]]== |