حر بن قیس فزاری: تفاوت میان نسخه‌ها

وی [[حر بن قیس بن حصن بن حذیفة بن بدر]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۷۰۹.</ref>، برادرزاده [[عیینة بن حصن]]<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۲۷۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۵۱.</ref>، از [[بنو فزاره]]<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۲۵۶.</ref>، از [[قبیله غطفان]]<ref>ابن ماکولا، الاکمال، ج۵، ص۳۹.</ref>، از قیس بن عیلان بن [[مضر]] است<ref>ابن سلام، کتاب النسب، ص۲۴۸؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۰۳؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۲۵۸.</ref>. به [[اعتقاد]] [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۷۰۹.</ref>، [[ابن منده]] و [[ابونعیم]] که جد وی را [[بدر بن حذیفة]] دانسته‌اند، [[اشتباه]] کرده‌اند. موطن بنو فزاره میان نجد<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۸۰۳.</ref> و جناب (در [[شرق]]) [[خیبر]]، [[سلاح]] و [[وادی القری]]<ref>ر.ک: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۶۴.</ref> بود. حر بن قیس کوچک‌ترین مرد بنو فزاره بود که در [[وفد]] آنان در سال نهم در حالی که [[رسول خدا]]{{صل}} از [[جنگ تبوک]] برمی‌گشت، [[خدمت]] [[حضرت]] رسیدند و [[اسلام]] آوردند. آنان در این [[دیدار]] از [[اوضاع نابسامان]] خود و [[خشکسالی]] شدیدی که گریبانگیرشان شده بود [[شکایت]] کرده و از ایشان [[طلب]] [[دعای خیر]] نمودند. [[پیامبر]]{{صل}} به [[منبر]] رفته، برای آنها [[طلب باران]] کردند پس به حدی [[باران]] بارید که تا شش [[روز]] [[آسمان]] دیده نشد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۶.</ref>. بنو فزاره پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} [[مرتد]] شدند و دوبار با [[فرماندهی]] [[خارجة بن حصن]] با [[سپاه اسلام]] جنگیدند و هر دو بار [[شکست]] خوردند<ref>ر.ک: مدخل خارجة بن حصن فزاری.</ref>. [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۴، ص۳۱۱.</ref> [[حر]] را جزء قاریانی دانسته که [[همنشین]] [[عمر]] بوده‌اند. [[روزی]] بین [[ابن عباس]] و [[حر بن قیس]] بر سر همراه و [[معلم]] [[موسی]] مجادله‌ای درگرفت و حر بن قیس [[سخن]] ابن عباس را مبنی بر اینکه این شخص [[خضر]] است، نمی‌پذیرفت تا اینکه [[ابی بن کعب]] را که از آنجا رد می‌شد [[حکم]] قرار دادند و وی [[سخن]] ابن عباس را [[تأیید]] کرد<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۹۶.</ref>، [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۵۲.</ref> به [[نقل]] از [[مالک]] در کتاب عتبیه گوید: عیینة بن حصن وقتی وارد [[مدینه]] شاد نزد پسر [[برادر]] خود که [[نابینا]] بود رفت. در این صورت اگر این شخص همان [[حر بن قیس]] باشد، پس وی در اواخر [[عمر]] خود [[نابینا]] بوده است. [[مالک]] در ادامه [[کلام]] خود می‌گوید: صبح آن [[روز]] وقتی عیینه وارد مسجاد شد از [[نماز خواندن]] [[برادر]] زاده‌اش [[تعجب]] کرد و گفت: او چهل سال نزد من بود، اما از من [[اطاعت]] نمی‌کرد. ابو [[عبید]] اجری می‌گوید: [[خرشة بن حر]] و خواهرش [[سلامة بن حر]] از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} بوده‌اند<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۸، ص۲۳۷.</ref>.