ویژگی‌های امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
در مورد [[علم به غیب]] ایشان، آن‌گونه که در [[توقیعات]] آمده، ما در مبحث جداگانه‌ای از آن سخن گفته‌ایم.
در مورد [[علم به غیب]] ایشان، آن‌گونه که در [[توقیعات]] آمده، ما در مبحث جداگانه‌ای از آن سخن گفته‌ایم.


در مورد [[پارسایی]] و [[زهد]] ایشان هم باید گفت که [[پارسایی]] یکی از شرایط الهی برای احراز [[مقام]] [[امامت]] است و کسی به این [[منصب]] و [[مقام]] نمی‌رسد مگر آنکه این شرط در او باشد. در اینجا بخشی از یکی از زیباترین دعاهایی که برای [[شیعیان]] بسیار شناخته‌شده و مألوف است ذکر می‌کنیم. در این [[دعا]] آمده است: پس از آنکه بر آنها شرط کردی که از [[مقامات]] این دنیای پست، [[زهد]] پیشه کنند و راه [[پارسایی]] پیشه گیرند و زیورها و نمایشات آن‌را کنار بنهند، آنها این شرط را پذیرفتند و دانستنی که آنها به این امر وفا دارند، پس از آن، آنان را پذیرفتی و به خود نزدیک کردی و به آنها ذکر [[خدا]] و ثنا و [[ستایش]] [[آشکار]] دادی و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی و آنها را با [[وحی]] گرامی داشتی و با [[دانش]] خود از آنها پذیرایی کردی و آنها را وسیله [نزدیکی به‌] درگاهت ساختی ... الخ<ref>دعای ندبه.</ref>.
در مورد [[پارسایی]] و [[زهد]] ایشان هم باید گفت که [[پارسایی]] یکی از شرایط الهی برای احراز [[مقام]] [[امامت]] است و کسی به این [[منصب]] و [[مقام]] نمی‌رسد مگر آنکه این شرط در او باشد. در اینجا بخشی از یکی از زیباترین دعاهایی که برای [[شیعیان]] بسیار شناخته‌شده و مألوف است ذکر می‌کنیم. در این [[دعا]] آمده است: پس از آنکه بر آنها شرط کردی که از [[مقامات]] این دنیای پست، [[زهد]] پیشه کنند و راه [[پارسایی]] پیشه گیرند و زیورها و نمایشات آن‌را کنار بنهند، آنها این شرط را پذیرفتند و دانستنی که آنها به این امر وفا دارند، پس از آن، آنان را پذیرفتی و به خود نزدیک کردی و به آنها ذکر [[خدا]] و ثنا و [[ستایش]] آشکار دادی و فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی و آنها را با [[وحی]] گرامی داشتی و با [[دانش]] خود از آنها پذیرایی کردی و آنها را وسیله [نزدیکی به‌] درگاهت ساختی ... الخ<ref>دعای ندبه.</ref>.


بنابراین، پذیرفته شدن، نزدیک شدن به [[خدا]]، فرود آمدن [[فرشتگان]] و بزرگ داشتن با [[وحی]] و به دست آوردن [[علم]] و [[دانش]] و وساطت میان [[خدا]] و بندگانش ... جز با شرط یاد شده ([[زهد]]) تحقق نمی‌یابد، زیرا تمام این امور، برآمده از این شرط است و این شرط اصلی و واقعی وجود [[انسان]] الهی بر روی این کره خاکی است. [[پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}} که [[برترین]] [[پیامبر]]ان و ارجمندترین آنان است، آن‌گونه که در [[تاریخ]] آمده برای رفع گرسنگی‌ سنگ بر شکم می‌بست، [[حضرت علی]] {{ع}} نیز [[دنیا]] را سه طلاقه کرد، به‌گونه‌ای که جای هیچ‌گونه بازگشتی برای آن نگذاشت.
بنابراین، پذیرفته شدن، نزدیک شدن به [[خدا]]، فرود آمدن [[فرشتگان]] و بزرگ داشتن با [[وحی]] و به دست آوردن [[علم]] و [[دانش]] و وساطت میان [[خدا]] و بندگانش ... جز با شرط یاد شده ([[زهد]]) تحقق نمی‌یابد، زیرا تمام این امور، برآمده از این شرط است و این شرط اصلی و واقعی وجود [[انسان]] الهی بر روی این کره خاکی است. [[پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}} که [[برترین]] [[پیامبر]]ان و ارجمندترین آنان است، آن‌گونه که در [[تاریخ]] آمده برای رفع گرسنگی‌ سنگ بر شکم می‌بست، [[حضرت علی]] {{ع}} نیز [[دنیا]] را سه طلاقه کرد، به‌گونه‌ای که جای هیچ‌گونه بازگشتی برای آن نگذاشت.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
بنابراین، [[مهدی]]، همان [[مصلح جهانی]]، از این راه که راه پدران و اجداد او بوده است، [[منحرف]] نشده است. [[امام رضا]] {{ع}} می‌فرماید: [[قائم]] {{ع}} تنها [[لباس]] زبر و خشن می‌پوشد و خوراک او چیزی جز خوراک‌های درشت و خشن و بی‌نان و خورش نیست<ref>عزیز الله العطاردی، مسند الامام الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۱۹.</ref>.
بنابراین، [[مهدی]]، همان [[مصلح جهانی]]، از این راه که راه پدران و اجداد او بوده است، [[منحرف]] نشده است. [[امام رضا]] {{ع}} می‌فرماید: [[قائم]] {{ع}} تنها [[لباس]] زبر و خشن می‌پوشد و خوراک او چیزی جز خوراک‌های درشت و خشن و بی‌نان و خورش نیست<ref>عزیز الله العطاردی، مسند الامام الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۲۱۹.</ref>.


لازم به ذکر است که عین این [[حدیث]] و دقیقا همین متن از [[امام صادق]] {{ع}} نیز [[روایت]] شده است. در مورد [[صبر]] و [[شکیبایی]] [[امام]] {{ع}} هم باید گفت که این بخش از [[دعای ندبه]] اشاره به آن دارد: خداوندا! بلا افزون شده و [[پنهان]] [[آشکار]] و پرده فروافتاده و امید قطع شده، [[زمین]] تنگ شده [چیزی نمی‌روید] و [[آسمان]] منع (نمی‌بارد) و تنها تویی که کمک‌کار و یاری‌دهنده‌ای، شکایت تنها به تو می‌بریم و در [[آسایش]] و [[سختی]] به تو تکیه و [[توکل]] می‌کنیم، خداوندا بر [[محمد]] و [[آل محمد]] [[درود]] بفرست و آنانی که اولی الامرند و تو فرمانبرداری از آنان را بر ما [[واجب]] گردانیدی و [[مقام]] و [[منزلت]] آنها را به ما شناسانده‌ای، به [[حق]] آنها تو را سوگند می‌دهیم، گشایشی با شتاب و نزدیک برای ما پیش آر<ref>البحر العاملی، وسائل الشیعة، ج ۸، ص ۱۸۵.</ref>. نگارنده با قاطعیت تمام می‌گوید کسی [[توانایی]] شرح این قطعه نورانی را ندارد. زیرا بی‌شک شرح آن باعث می‌شود درخشانی و [[نورانیت]] و [[زیبایی]] آنکه هرکس در زمان خواندن، خود بدان پی می‌برد، از بین برود.
لازم به ذکر است که عین این [[حدیث]] و دقیقا همین متن از [[امام صادق]] {{ع}} نیز [[روایت]] شده است. در مورد [[صبر]] و [[شکیبایی]] [[امام]] {{ع}} هم باید گفت که این بخش از [[دعای ندبه]] اشاره به آن دارد: خداوندا! بلا افزون شده و [[پنهان]] آشکار و پرده فروافتاده و امید قطع شده، [[زمین]] تنگ شده [چیزی نمی‌روید] و [[آسمان]] منع (نمی‌بارد) و تنها تویی که کمک‌کار و یاری‌دهنده‌ای، شکایت تنها به تو می‌بریم و در [[آسایش]] و [[سختی]] به تو تکیه و [[توکل]] می‌کنیم، خداوندا بر [[محمد]] و [[آل محمد]] [[درود]] بفرست و آنانی که اولی الامرند و تو فرمانبرداری از آنان را بر ما [[واجب]] گردانیدی و [[مقام]] و [[منزلت]] آنها را به ما شناسانده‌ای، به [[حق]] آنها تو را سوگند می‌دهیم، گشایشی با شتاب و نزدیک برای ما پیش آر<ref>البحر العاملی، وسائل الشیعة، ج ۸، ص ۱۸۵.</ref>. نگارنده با قاطعیت تمام می‌گوید کسی [[توانایی]] شرح این قطعه نورانی را ندارد. زیرا بی‌شک شرح آن باعث می‌شود درخشانی و [[نورانیت]] و [[زیبایی]] آنکه هرکس در زمان خواندن، خود بدان پی می‌برد، از بین برود.


در مورد [[عبادت]] و دعای [[امام]] {{ع}} هم باید گفت که ایشان مانند پدران و اجدادشان، تنها [[هدف]] زندگی را (جلب) رضای [[خدا]] می‌داند و هیچ کاری انجام نمی‌دهد مگر آنکه [[خدا]] را در آن می‌بیند، چه پیش از انجام کار و چه پس از انجام کار در پی این [[هدف]] است. در یک [[دعا]] که از ایشان [[نقل]] شده، آمده است: ای که (گردش) شب و روز در تو دگرگونی و تغییر به وجود نمی‌آورد، تو را به آنچه [[نوح]] خواند و او و همراهانش را [[نجات]] دادی و [[قوم]] مخالف و [[دشمن]] او را هلاک فرمودی، می‌خوانم. تو را به همان اسمی که [[خلیل]] تو [[ابراهیم]]، آنگاه که تو را خواند و نجاتش دادی و [[آتش]] را بر او سرد و محل امن کردی، می‌خوانم. تو را به آن نام مقدس که [[موسی]] کلیم الله تو را به آن خواند و رود نیل را برای او شکافتی و فرعون و همراهانش را غرق کرد، می‌خوانم، تو را به آن نامی که [[عیسی]] [[روح]] الله، ذات پاکت را به آن نام خواند و دعایش را [[مستجاب]] کردی و او را از شر دشمنانت [[نجات]] دادی، می‌خوانم، تو را به آن نامی که حبیب و [[برگزیده]] و [[پیامبر]]ت، [[محمد]] {{صل}}، تو را خواند و تو به او پاسخ داده و او را از احزاب و [[جنگ خندق]] [[نجات]] دادی و او را بر دشمنانت پیروز گرداندی، می‌خوانم<ref>صحیفة المهدی، ص ۷۰.</ref>.
در مورد [[عبادت]] و دعای [[امام]] {{ع}} هم باید گفت که ایشان مانند پدران و اجدادشان، تنها [[هدف]] زندگی را (جلب) رضای [[خدا]] می‌داند و هیچ کاری انجام نمی‌دهد مگر آنکه [[خدا]] را در آن می‌بیند، چه پیش از انجام کار و چه پس از انجام کار در پی این [[هدف]] است. در یک [[دعا]] که از ایشان [[نقل]] شده، آمده است: ای که (گردش) شب و روز در تو دگرگونی و تغییر به وجود نمی‌آورد، تو را به آنچه [[نوح]] خواند و او و همراهانش را [[نجات]] دادی و [[قوم]] مخالف و [[دشمن]] او را هلاک فرمودی، می‌خوانم. تو را به همان اسمی که [[خلیل]] تو [[ابراهیم]]، آنگاه که تو را خواند و نجاتش دادی و [[آتش]] را بر او سرد و محل امن کردی، می‌خوانم. تو را به آن نام مقدس که [[موسی]] کلیم الله تو را به آن خواند و رود نیل را برای او شکافتی و فرعون و همراهانش را غرق کرد، می‌خوانم، تو را به آن نامی که [[عیسی]] [[روح]] الله، ذات پاکت را به آن نام خواند و دعایش را [[مستجاب]] کردی و او را از شر دشمنانت [[نجات]] دادی، می‌خوانم، تو را به آن نامی که حبیب و [[برگزیده]] و [[پیامبر]]ت، [[محمد]] {{صل}}، تو را خواند و تو به او پاسخ داده و او را از احزاب و [[جنگ خندق]] [[نجات]] دادی و او را بر دشمنانت پیروز گرداندی، می‌خوانم<ref>صحیفة المهدی، ص ۷۰.</ref>.
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:


«[[احادیث]] و روایاتی که از [[اهل بیت]]{{عم}} به دست ما رسیده، از حیث [[سند]] و دلالت، مختلف هستند. برخی از آن‌ها، [[متواتر]] و برخی، [[مستفیض]] یا [[خبر واحد]] هستند و از جهتی، برخی، صحیح و برخی دیگر، [[حسن]] به شمار می‌آیند و برخی نیز به [[دلیل]] مجهول بودن [[راوی حدیث]] یا [[غیر موثق]] بودن [[راوی]]، ضعیف شمرده می‌شوند. [[احادیث]] مربوط به [[امام مهدی]] {{ع}} نیز از این قاعده مستثنا نیستند و از دیدگاه [[علم حدیث]]، هریک از [[جایگاه]] جداگانه‌ای برخوردار هستند، ولی با این همه، برخی از مطالب، در بیش‌تر این [[احادیث]]، مشترک هستند و در اکثر [[احادیث]] به این مطالب اشاره شده، به همین [[دلیل]] می‌توان ادعا کرد که این مطالب مشترک اگرچه [[متواتر]] لفظی نباشند، [[متواتر]] معنوی هستند. بنابراین، بدون کم‌ترین شبهه‌ای، می‌توان به این مطالب استناد کرد:
«[[احادیث]] و روایاتی که از [[اهل بیت]]{{عم}} به دست ما رسیده، از حیث [[سند]] و دلالت، مختلف هستند. برخی از آن‌ها، [[متواتر]] و برخی، [[مستفیض]] یا [[خبر واحد]] هستند و از جهتی، برخی، صحیح و برخی دیگر، [[حسن]] به شمار می‌آیند و برخی نیز به [[دلیل]] مجهول بودن [[راوی حدیث]] یا [[غیر موثق]] بودن [[راوی]]، ضعیف شمرده می‌شوند. [[احادیث]] مربوط به [[امام مهدی]] {{ع}} نیز از این قاعده مستثنا نیستند و از دیدگاه [[علم حدیث]]، هریک از [[جایگاه]] جداگانه‌ای برخوردار هستند، ولی با این همه، برخی از مطالب، در بیش‌تر این [[احادیث]]، مشترک هستند و در اکثر [[احادیث]] به این مطالب اشاره شده، به همین [[دلیل]] می‌توان ادعا کرد که این مطالب مشترک اگرچه [[متواتر]] لفظی نباشند، [[متواتر]] معنوی هستند. بنابراین، بدون کم‌ترین شبهه‌ای، می‌توان به این مطالب استناد کرد:
#'''[[امام مهدی]] {{ع}} هم نام [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} است:'''[[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمایند: "اسم او، مانند اسم من است و اسم پدرش، مانند اسم فرزندم است. او، از فرزندان دخترم است. [[خداوند]]، به دست آنان، [[حق]] را [[آشکار]] می‌کند و با شمشیرهای آنان، [[باطل]] را فرسوده می‌کند"<ref>{{عربی|" اسْمُهُ‏ كَاسْمِي‏ وَ اسْمُ‏ أَبِيهِ‏ كَاسْمِ‏ ابْنِي‏ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ ابْنَتِي يُظْهِرُ اللَّهُ الْحَقَّ بِهِمْ وَ يُخْمِدُ الْبَاطِلَ بِأَسْيَافِهِمْ ‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۶۷.</ref>.
#'''[[امام مهدی]] {{ع}} هم نام [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} است:'''[[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمایند: "اسم او، مانند اسم من است و اسم پدرش، مانند اسم فرزندم است. او، از فرزندان دخترم است. [[خداوند]]، به دست آنان، [[حق]] را آشکار می‌کند و با شمشیرهای آنان، [[باطل]] را فرسوده می‌کند"<ref>{{عربی|" اسْمُهُ‏ كَاسْمِي‏ وَ اسْمُ‏ أَبِيهِ‏ كَاسْمِ‏ ابْنِي‏ وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ ابْنَتِي يُظْهِرُ اللَّهُ الْحَقَّ بِهِمْ وَ يُخْمِدُ الْبَاطِلَ بِأَسْيَافِهِمْ ‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۶۷.</ref>.
#'''او از [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} و از فرزندان [[امام حسین]]{{ع}} است:''' [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمایند: "[[دنیا]] به پایان نمی‌رسد، مگر این‌که مردی از فرزندان [[امام حسین]]{{ع}} برای [[اصلاح]] امر [[امت]] من، [[قیام]] کند و [[جهان]] را پر از [[عدل]] کند، همان‌گونه که پر از [[ظلم]] و [[جور]] شده بود"<ref>{{عربی|" قَالَ النَّبِيُّ {{صل}}‏ لَا تَذْهَبُ‏ الدُّنْيَا حَتَّى‏ يَقُومَ‏ بِأَمْرِ أُمَّتِي‏ رَجُلٌ‏ مِنْ‏ وُلْدِ الْحُسَيْنِ‏ يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ ظُلْماً وَ جَوْراً ‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۶۶.</ref>؛  
#'''او از [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} و از فرزندان [[امام حسین]]{{ع}} است:''' [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمایند: "[[دنیا]] به پایان نمی‌رسد، مگر این‌که مردی از فرزندان [[امام حسین]]{{ع}} برای [[اصلاح]] امر [[امت]] من، [[قیام]] کند و [[جهان]] را پر از [[عدل]] کند، همان‌گونه که پر از [[ظلم]] و [[جور]] شده بود"<ref>{{عربی|" قَالَ النَّبِيُّ {{صل}}‏ لَا تَذْهَبُ‏ الدُّنْيَا حَتَّى‏ يَقُومَ‏ بِأَمْرِ أُمَّتِي‏ رَجُلٌ‏ مِنْ‏ وُلْدِ الْحُسَيْنِ‏ يَمْلَأُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ ظُلْماً وَ جَوْراً ‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۶۶.</ref>؛  
#'''[[امام مهدی]] {{ع}} فرزند [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} است:''' [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} به [[نرجس خاتون]] فرمود: "به زودی پسری به [[دنیا]] خواهی آورد که اسمش "م ح م د" است و او بعد از من [[قائم]] و [[امام]] است"<ref>{{عربی|" سَتَحْمِلِينَ‏ ذَكَراً وَ اسْمُهُ‏ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي‏ ‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۱۶۱.</ref>.
#'''[[امام مهدی]] {{ع}} فرزند [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} است:''' [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} به [[نرجس خاتون]] فرمود: "به زودی پسری به [[دنیا]] خواهی آورد که اسمش "م ح م د" است و او بعد از من [[قائم]] و [[امام]] است"<ref>{{عربی|" سَتَحْمِلِينَ‏ ذَكَراً وَ اسْمُهُ‏ مُحَمَّدٌ وَ هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي‏ ‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۱۶۱.</ref>.
خط ۲۳۴: خط ۲۳۴:
#ولادتش پنهانی است؛
#ولادتش پنهانی است؛
# [[دشمنان]] [[خدا]] را می‌کشد و [[زمین]] را از [[شرک]] و [[ظلم]] [[پاک]] می‌کند؛
# [[دشمنان]] [[خدا]] را می‌کشد و [[زمین]] را از [[شرک]] و [[ظلم]] [[پاک]] می‌کند؛
# [[دین خدا]] را [[آشکار]] و [[اسلام]] را در روی [[زمین]] گسترش می‌دهد و فرمانروای روی [[زمین]] می‌شود؛
# [[دین خدا]] را آشکار و [[اسلام]] را در روی [[زمین]] گسترش می‌دهد و فرمانروای روی [[زمین]] می‌شود؛
#با [[شمشیر]] [[قیام]] می‌کند؛
#با [[شمشیر]] [[قیام]] می‌کند؛
#دارای سنت‌هایی از [[انبیا]] است که از آن جمله [[غیبت]] است؛
#دارای سنت‌هایی از [[انبیا]] است که از آن جمله [[غیبت]] است؛
خط ۲۵۶: خط ۲۵۶:
«شخصیت [[امام مهدی]]{{ع}} و زندگی آن حضرت ویژگی‌هایی دارد که آن بزرگوار را از سایر [[امامان]]{{عم}} متمایز کرده است. این خصوصیات در [[روایات]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} به صورت برجسته بیان شده است که در اینجا به برخی از آن‌ها می‌پردازیم:
«شخصیت [[امام مهدی]]{{ع}} و زندگی آن حضرت ویژگی‌هایی دارد که آن بزرگوار را از سایر [[امامان]]{{عم}} متمایز کرده است. این خصوصیات در [[روایات]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} به صورت برجسته بیان شده است که در اینجا به برخی از آن‌ها می‌پردازیم:
#'''[[بشارت]] به آمدن او:''' از ویژگی‌های [[امام مهدی]]{{ع}} بشارت‌های فراوان [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} دربارۀ ولادت آن حضرت و [[ظهور]] او است. این [[روایات]]، هم در کتاب‌های [[شیعه]] و هم در آثار [[اهل سنت]] آمده است<ref>ر.ک: منتخب الاثر، فصل دوّم (ص ۲۳۲- ۱۹۱).</ref> که تنها به ذکر چند نمونه بسنده می‌کنیم: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "شما را به [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[بشارت]] می‌دهم. او وقتی که [[مردم]] گرفتار [[اختلاف]] و پراکندگی شده‌اند، برانگیخته می‌شود و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند، همان گونه که از [[ظلم]] و [[جور]]، پر شده است"<ref>غیبت طوسی، ح ۱۳۶، ص ۱۷۸؛ مسند احمد، ج ۳؛ مسند ابو سعید خدری، ص ۳۷.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: "[[قائم]] این [[امت]] همانا نهمین نفر از فرزندان من است. او دارای [[غیبت]] است و کسی است که [[میراث]] او تقسیم می‌شود؛ در حالی که زنده است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۰، ح ۱، ص ۵۸۳.</ref> از [[امام رضا]]{{ع}} سؤال شد: "[[قائم]] شما [[اهل بیت]] کیست؟ فرمود: چهارمین نفر از اولاد من خواهد بود؛ فرزند [[بهترین]] کنیزان که [[خداوند]] به وسیله او [[زمین]] را از هرگونه [[ظلم و ستم]] [[پاک]] خواهد کرد. اوست کسی که [[مردم]] در ولادتش [[شک]] می‌کنند و او همان است که قبل از قیامش، [[غیبت]] خواهد نمود"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۵، ح ۵، ص ۶۰.</ref>
#'''[[بشارت]] به آمدن او:''' از ویژگی‌های [[امام مهدی]]{{ع}} بشارت‌های فراوان [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} دربارۀ ولادت آن حضرت و [[ظهور]] او است. این [[روایات]]، هم در کتاب‌های [[شیعه]] و هم در آثار [[اهل سنت]] آمده است<ref>ر.ک: منتخب الاثر، فصل دوّم (ص ۲۳۲- ۱۹۱).</ref> که تنها به ذکر چند نمونه بسنده می‌کنیم: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "شما را به [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[بشارت]] می‌دهم. او وقتی که [[مردم]] گرفتار [[اختلاف]] و پراکندگی شده‌اند، برانگیخته می‌شود و [[زمین]] را از [[عدل و داد]] پر می‌کند، همان گونه که از [[ظلم]] و [[جور]]، پر شده است"<ref>غیبت طوسی، ح ۱۳۶، ص ۱۷۸؛ مسند احمد، ج ۳؛ مسند ابو سعید خدری، ص ۳۷.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: "[[قائم]] این [[امت]] همانا نهمین نفر از فرزندان من است. او دارای [[غیبت]] است و کسی است که [[میراث]] او تقسیم می‌شود؛ در حالی که زنده است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۰، ح ۱، ص ۵۸۳.</ref> از [[امام رضا]]{{ع}} سؤال شد: "[[قائم]] شما [[اهل بیت]] کیست؟ فرمود: چهارمین نفر از اولاد من خواهد بود؛ فرزند [[بهترین]] کنیزان که [[خداوند]] به وسیله او [[زمین]] را از هرگونه [[ظلم و ستم]] [[پاک]] خواهد کرد. اوست کسی که [[مردم]] در ولادتش [[شک]] می‌کنند و او همان است که قبل از قیامش، [[غیبت]] خواهد نمود"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۵، ح ۵، ص ۶۰.</ref>
#'''ولادت پنهانی:''' در [[روایات]] فراوان، از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] شده است که مردی از [[خاندان]] او به نام "[[مهدی]]" [[قیام]] خواهد کرد و بنیان [[ستم]] را واژگون خواهد ساخت. [[فرمانروایان]] [[ستم‌گر]] عباسی با اطلّاع از این [[روایات]] در پی آن بودند که در همان ابتدای ولادت، [[امام مهدی]]{{ع}} را به قتل برسانند. بنابراین از زمان [[امام جواد]]{{ع}} زندگی [[امامان]]{{عم}} با محدودیت‌های بیشتری همراه شد و در زمان [[امام عسکری]]{{ع}} به اوج خود رسید؛ به گونه‌ای که کمترین رفت و آمد به خانه ان بزرگوار از نظر دستگاه [[حکومت]]، مخفی نبود. پیداست در چنین شرایطی باید تولّد آخرین [[حجّت]] [[حق]] و [[موعود]] الهی در پنهانی و به دور از چشم دیگران می‌بود. به همین [[دلیل]] حتی نزدیکان [[امام یازدهم]] از جریان ولادت [[امام مهدی]]{{ع}} بی‌اطلّاع بودند و تا چند ساعت پیش از تولّد نیز نشانه‌های بارداری در [[نرجس خاتون]]، مادر بزرگوار [[امام مهدی|امام دوازدهم]]، دیده نشد. [[حکیمه خاتون]]، دختر گرامی [[امام جواد]]{{ع}}، جریان ولادت را چنین حکایت کرده است: "[[امام عسکری]]{{ع}} به دنبال من فرستاد و فرمود: "ای عمّه! امشب افطار نزد ما باش؛ چرا که [[شب نیمه شعبان]] است و [[خداوند]] در این شب آخرین [[حجّت]] خود بر روزی [[زمین]] را [[آشکار]] خواهد کرد. پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: [[نرجس]]. گفتم: فدای شما شوم! نشانه بارداری در او پیدا نیست. فرمود: سخن، همان است که گفتم. پس بر [[نرجس]] وارد شدم و [[سلام]] کردم و نشستم. او پیش آمد تا کفش‌هایم را بیرون آورد و به من گفت: بانوی من! حال شما چطور است؟ گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی [[خاندان]] منی. سخن مرا نپذیرفت و گفت: عمّه [[جان]]! چه می‌فرمایید؟ گفتم: دخترم! امشب [[خداوند متعال]] به تو پسری عطا می‌فرماید که سرور [[دنیا]] و [[آخرت]] خواهد بود. پس خجالت کشید و حیا کرد. [[حکیمه]] گوید: پس از [[نماز]] عشا، افطار کردم و در بستر خود آرمیدم. هنگام نیمه شب برای انجامِ [[نماز]] شب برخاستم و آن را به جای آوردم؛ در حالی که [[نرجس]] به آرامی خوابیده بود بدون آنکه اتفاقی برایش روی دهد. پس از انجام تعقیبات [[نماز]] خوابیدم. سپس هراسان بیدار شدم و حال ان که او همچنان در [[خواب]] بود. لحظاتی بعد برخاست و [[نماز]] شب گزارد و خوابید. [[حکیمه]] ادامه می‌دهد: بیرون آمدم و در جست‌وجوی [[فجر]] سپیده به [[آسمان]] نگریستم. پس [[فجر]] اوّل<ref>مقصود، سفیدی‌ای است که اندکی پیش از اذان صبح، در افق دیده می‌شود.</ref> را مشاهده کردم و [[نرجس]] همچنان در [[خواب]] بود. به [[شک]] افتادم، ناگاه [[امام عسکری]]{{ع}} از [[جایگاه]] خود ندا برآورد: ای عمّه! شتاب مکن. امر ولادت نزدیک است. نشستم و به قرائت سوره‌های [[سجده]] و یس مشغول شدم که [[نرجس]] با اضطراب بیدار شد. به سرعت نزد او رفتم و گفتم: اسم الله علیک!<ref>این جمله، کنایه از این است که بلا از تو دور باد.</ref> آیا چیزی احساس می‌کنی؟ گفت: آری ای عمّه! گفتم: بر خود مسلّط باش و دلت را استوار دار که این، همان است که با تو گفتم. در این هنگام ضعفی من و [[نرجس]] را فرا گرفت. پس به صدای سرورم نوزادِ تولّد یافته به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و او را در حال [[سجده]] دیدم. در آغوشش گرفتم و او را کاملاً [[پاکیزه]] یافتم. در این هنگام [[امام عسکری]]{{ع}} مرا ندا داد: ای عمّه! پسر را نزد من بیاور. او را نزد وی بردم... . در آغوشش گرفت و فرمود: پسرم! سخن بگو. پس لب به سخن گشود و فرمود: {{عربی|" أَشْهَدُ أَنْ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ وَحْدَهُ‏ لَا شَرِيكَ‏ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه‏‏‏‏"}}. سپس بر [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} و [[امامان]]{{عم}} [[درود]] فرستاد تا به نام پدرش رسید و از سخن گفتن باز ایستاد. [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: ای عمّه! او را به نزد مادرش ببر تا بر او [[سلام]] کند..."<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱، ص ۱۴۳.</ref>
#'''ولادت پنهانی:''' در [[روایات]] فراوان، از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] شده است که مردی از [[خاندان]] او به نام "[[مهدی]]" [[قیام]] خواهد کرد و بنیان [[ستم]] را واژگون خواهد ساخت. [[فرمانروایان]] [[ستم‌گر]] عباسی با اطلّاع از این [[روایات]] در پی آن بودند که در همان ابتدای ولادت، [[امام مهدی]]{{ع}} را به قتل برسانند. بنابراین از زمان [[امام جواد]]{{ع}} زندگی [[امامان]]{{عم}} با محدودیت‌های بیشتری همراه شد و در زمان [[امام عسکری]]{{ع}} به اوج خود رسید؛ به گونه‌ای که کمترین رفت و آمد به خانه ان بزرگوار از نظر دستگاه [[حکومت]]، مخفی نبود. پیداست در چنین شرایطی باید تولّد آخرین [[حجّت]] [[حق]] و [[موعود]] الهی در پنهانی و به دور از چشم دیگران می‌بود. به همین [[دلیل]] حتی نزدیکان [[امام یازدهم]] از جریان ولادت [[امام مهدی]]{{ع}} بی‌اطلّاع بودند و تا چند ساعت پیش از تولّد نیز نشانه‌های بارداری در [[نرجس خاتون]]، مادر بزرگوار [[امام مهدی|امام دوازدهم]]، دیده نشد. [[حکیمه خاتون]]، دختر گرامی [[امام جواد]]{{ع}}، جریان ولادت را چنین حکایت کرده است: "[[امام عسکری]]{{ع}} به دنبال من فرستاد و فرمود: "ای عمّه! امشب افطار نزد ما باش؛ چرا که [[شب نیمه شعبان]] است و [[خداوند]] در این شب آخرین [[حجّت]] خود بر روزی [[زمین]] را آشکار خواهد کرد. پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: [[نرجس]]. گفتم: فدای شما شوم! نشانه بارداری در او پیدا نیست. فرمود: سخن، همان است که گفتم. پس بر [[نرجس]] وارد شدم و [[سلام]] کردم و نشستم. او پیش آمد تا کفش‌هایم را بیرون آورد و به من گفت: بانوی من! حال شما چطور است؟ گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی [[خاندان]] منی. سخن مرا نپذیرفت و گفت: عمّه [[جان]]! چه می‌فرمایید؟ گفتم: دخترم! امشب [[خداوند متعال]] به تو پسری عطا می‌فرماید که سرور [[دنیا]] و [[آخرت]] خواهد بود. پس خجالت کشید و حیا کرد. [[حکیمه]] گوید: پس از [[نماز]] عشا، افطار کردم و در بستر خود آرمیدم. هنگام نیمه شب برای انجامِ [[نماز]] شب برخاستم و آن را به جای آوردم؛ در حالی که [[نرجس]] به آرامی خوابیده بود بدون آنکه اتفاقی برایش روی دهد. پس از انجام تعقیبات [[نماز]] خوابیدم. سپس هراسان بیدار شدم و حال ان که او همچنان در [[خواب]] بود. لحظاتی بعد برخاست و [[نماز]] شب گزارد و خوابید. [[حکیمه]] ادامه می‌دهد: بیرون آمدم و در جست‌وجوی [[فجر]] سپیده به [[آسمان]] نگریستم. پس [[فجر]] اوّل<ref>مقصود، سفیدی‌ای است که اندکی پیش از اذان صبح، در افق دیده می‌شود.</ref> را مشاهده کردم و [[نرجس]] همچنان در [[خواب]] بود. به [[شک]] افتادم، ناگاه [[امام عسکری]]{{ع}} از [[جایگاه]] خود ندا برآورد: ای عمّه! شتاب مکن. امر ولادت نزدیک است. نشستم و به قرائت سوره‌های [[سجده]] و یس مشغول شدم که [[نرجس]] با اضطراب بیدار شد. به سرعت نزد او رفتم و گفتم: اسم الله علیک!<ref>این جمله، کنایه از این است که بلا از تو دور باد.</ref> آیا چیزی احساس می‌کنی؟ گفت: آری ای عمّه! گفتم: بر خود مسلّط باش و دلت را استوار دار که این، همان است که با تو گفتم. در این هنگام ضعفی من و [[نرجس]] را فرا گرفت. پس به صدای سرورم نوزادِ تولّد یافته به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و او را در حال [[سجده]] دیدم. در آغوشش گرفتم و او را کاملاً [[پاکیزه]] یافتم. در این هنگام [[امام عسکری]]{{ع}} مرا ندا داد: ای عمّه! پسر را نزد من بیاور. او را نزد وی بردم... . در آغوشش گرفت و فرمود: پسرم! سخن بگو. پس لب به سخن گشود و فرمود: {{عربی|" أَشْهَدُ أَنْ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ وَحْدَهُ‏ لَا شَرِيكَ‏ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه‏‏‏‏"}}. سپس بر [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} و [[امامان]]{{عم}} [[درود]] فرستاد تا به نام پدرش رسید و از سخن گفتن باز ایستاد. [[امام عسکری]]{{ع}} فرمود: ای عمّه! او را به نزد مادرش ببر تا بر او [[سلام]] کند..."<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱، ص ۱۴۳.</ref>
#'''[[غیبت طولانی]] و [[پیش‌گویی]] آن:''' از ویژگی‌های مهم [[امام مهدی]]{{ع}} [[غیبت]] آن حضرت از [[مردم]] است. جالب این است که در [[روایات]] فراوان، همۀ [[پیشوایان]] [[معصوم]] {{عم}} از آن خبر داده‌اند و این از جمله خبرهای غیبی [[معصومان]] {{عم}} است که به وقوع پیوسته. چند نمونه از این [[روایات]] را می‌آوریم: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "[[مهدی]] از فرزندان من است. برای او [[غیبت]] و حیرتی خواهد بود که [[مردم]] در آن، [[گمراه]] شوند <ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۵، ح ۵، ص ۵۳۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همانا [[غیبت]] در ششمین نفراز فرزندانم رخ خواهد داد. او دوازدهمین نفر از [[امامان]] [[هدایت]] پس از [[رسول]] خداست که اولین آن‌ها [[امام علی|امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب]]{{ع}} و آخرین آن‌ها [[قیام]] کنندۀ به [[حق]]، [[بقیة الله]] در روی [[زمین]] است.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ح ۱۳، ص ۱۴۵.</ref>. [[امام جواد]]{{ع}} فرمود: "همانا [[قائم]] از ما [[اهل بیت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} است که باید در زمان غیبتش، مورد [[انتظار]] [[مردم]] باشد و هنگام ظهورش از او [[اطاعت]] شود. او سومین نفر از فرزندان من است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۶، ح ۱، ص ۷۰.</ref> گفتنی است این [[غیبت طولانی]] که از آغازین سال‌های زندگی [[امام]] شروع شده از عواملی است که سبب شده که ما از امور شخصی آن حضرت، اطلاع و [[آگاهی]] دقیق و مستندی نداشته باشیم. بسیاری از علاقه‌مندان به [[امام]]، از مکان زندگی حضرت و همسر و فرزندان او می‌پرسند، ولی جواب محکم و مستندی نمی‌شنوند؛ زیرا ندانستن این امور، از پیامدهای [[غیبت]] آن بزرگوار است. البته بدیهی است که جهلِ ما از این بخش از زندگی حضرت، به روند [[معرفت]] و [[اطاعت]] و [[تسلیم]] ما نسبت به آن [[امام]] و [[حجت الهی]] زیانی نمی‌رساند و پرداختن به این مسائل، مشکلی را حل نمی‌کند؛ پس بهتر است از بحث و گفت‌وگو در این مجال بپرهیزیم؛ چنانکه [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{صل}} خود فرمود: "درهای پرسش را از آنچه به حال شما سودی ندارد، ببندید"<ref>{{عربی|" فَأَغْلِقُوا أَبْوَابَ‏ السُّؤَالِ‏ عَمَّا لَا يَعْنِيكُمْ‏ ‏‏‏‏ ‏‏‏‏"}}احتجاج، ج ۲، ح ۳۴۴، ص ۵۴۴.</ref>
#'''[[غیبت طولانی]] و [[پیش‌گویی]] آن:''' از ویژگی‌های مهم [[امام مهدی]]{{ع}} [[غیبت]] آن حضرت از [[مردم]] است. جالب این است که در [[روایات]] فراوان، همۀ [[پیشوایان]] [[معصوم]] {{عم}} از آن خبر داده‌اند و این از جمله خبرهای غیبی [[معصومان]] {{عم}} است که به وقوع پیوسته. چند نمونه از این [[روایات]] را می‌آوریم: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "[[مهدی]] از فرزندان من است. برای او [[غیبت]] و حیرتی خواهد بود که [[مردم]] در آن، [[گمراه]] شوند <ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۵، ح ۵، ص ۵۳۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "همانا [[غیبت]] در ششمین نفراز فرزندانم رخ خواهد داد. او دوازدهمین نفر از [[امامان]] [[هدایت]] پس از [[رسول]] خداست که اولین آن‌ها [[امام علی|امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب]]{{ع}} و آخرین آن‌ها [[قیام]] کنندۀ به [[حق]]، [[بقیة الله]] در روی [[زمین]] است.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ح ۱۳، ص ۱۴۵.</ref>. [[امام جواد]]{{ع}} فرمود: "همانا [[قائم]] از ما [[اهل بیت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} است که باید در زمان غیبتش، مورد [[انتظار]] [[مردم]] باشد و هنگام ظهورش از او [[اطاعت]] شود. او سومین نفر از فرزندان من است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۶، ح ۱، ص ۷۰.</ref> گفتنی است این [[غیبت طولانی]] که از آغازین سال‌های زندگی [[امام]] شروع شده از عواملی است که سبب شده که ما از امور شخصی آن حضرت، اطلاع و [[آگاهی]] دقیق و مستندی نداشته باشیم. بسیاری از علاقه‌مندان به [[امام]]، از مکان زندگی حضرت و همسر و فرزندان او می‌پرسند، ولی جواب محکم و مستندی نمی‌شنوند؛ زیرا ندانستن این امور، از پیامدهای [[غیبت]] آن بزرگوار است. البته بدیهی است که جهلِ ما از این بخش از زندگی حضرت، به روند [[معرفت]] و [[اطاعت]] و [[تسلیم]] ما نسبت به آن [[امام]] و [[حجت الهی]] زیانی نمی‌رساند و پرداختن به این مسائل، مشکلی را حل نمی‌کند؛ پس بهتر است از بحث و گفت‌وگو در این مجال بپرهیزیم؛ چنانکه [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{صل}} خود فرمود: "درهای پرسش را از آنچه به حال شما سودی ندارد، ببندید"<ref>{{عربی|" فَأَغْلِقُوا أَبْوَابَ‏ السُّؤَالِ‏ عَمَّا لَا يَعْنِيكُمْ‏ ‏‏‏‏ ‏‏‏‏"}}احتجاج، ج ۲، ح ۳۴۴، ص ۵۴۴.</ref>
#'''[[طول عمر]]:'''از ویژگی‌های [[امام مهدی]]{{ع}} [[عمر طولانی]] آن حضرت است. تاکنون<ref>اکنون در سال ۱۴۳۳ قمری هستیم و پیشوای ما ۱۱۷۸ سال دارد.</ref> نزدیک به [[دوازده]] قرن از [[عمر]] شریفش می‌گذرد. این [[عمر طولانی]] به [[دلیل]] آن است که مطابق ارادۀ الهی، او آخرین [[حجّت]] [[خدا]] و همان ذخیرۀ الهی برای اجرای اهداف [[انبیا]] است و پیداست که باید تا زمان فراهم شدن زمینه‌های [[قیام]] جهانی‌اش زنده بماند. این [[حقیقت]] در [[روایات]] فراوانی بیان شده است. البته برای بعضی، این سؤال مطرح است که چگونه ممکن است انسانی، عمری چنین طولانی داشته باشد. برای پاسخ‌گویی به این سؤال، بجاست مقداری دربارۀ [[طول عمر]] بحث کنیم: سرچشمه این سؤال و علت طرح آن، این است که آنچه در [[جهان]] امروز، معمول و متداول است، عمرهای محدودی است که معمولاً به صد سال نمی‌رسد؛ از این رو<ref>البته هم اکنون عمرهای بالای صد سال هم یافت می‌شود که به نسبت بسیار کم است.</ref> بعضی نمی‌تواند یک [[عمر طولانی]] را باور کنند؛ در حالی که [[عمر طولانی]] از نظر [[عقل]] و [[دانش]] بشری، امری غیر ممکن نیست. [[دانشمندان]] با مطالعه اجزای بدن به این [[حقیقت]] رسیده‌اند که ممکن است [[انسان]]، سال‌های بسیار طولانی زنده بماند و حتی گرفتار پیری و فرسودگی هم نشود. برنارد شاو می‌گوید: از [[اصول]] علمی مورد پذیرش همه [[دانشمندان]] بیولوژیست، این است که برای [[عمر]] [[بشر]] نمی‌توان حدی تعیین کرد و حتی دیرزیستی نیز مسأله مرزناپذیری است.<ref>راز طول عمر امام زمان{{ع}}، ص ۱۳.</ref> پروفسور "[[اتینگر]]" می‌نویسد: به نظر من با [[پیشرفت]] تکنیک‌ها و کاری که ما شروع کرده‌ایم، [[بشر]] قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال [[عمر]] کند.<ref>مجله دانشمند، سال ۶، ش ۶، ص ۱۴۷.</ref>. بنابراین تلاش [[دانشمندان]] برای دست یافتن به راه‌های [[غلبه]] بر پیری و رسیدن به دراز عمری نشان‌گر امکان چنین پدیده‌ای است؛ چنانکه در این مسیر، گام‌های موفقیت آمیزی برداشته شده است و هم اکنون در گوشه و کنار [[جهان]]، کم نیستند افرادی که بر اثر شرایط مناسب [[آب]] و هوایی و تغذیه مناسب و فعّالیت مناسب بدنی و فکری و عوامل دیگر، عمری نزدیک به صد وپنجاه سال و گاهی بیشتر از آن دارند. مهم‌تر اینکه [[عمر طولانی]] در گذشته [[تاریخ]] [[انسان‌ها]] بارها تجربه شده است. در [[کتاب‌های آسمانی]] و تاریخی، انسان‌های زیادی با نام و نشان و شرح حال یاد شده‌اند که مدت [[عمر]] آن‌ها بسیار درازتر از [[عمر]] [[بشر]] امروز بوده است. برای نمونه چند مورد را بیان می‌کنیم:
#'''[[طول عمر]]:'''از ویژگی‌های [[امام مهدی]]{{ع}} [[عمر طولانی]] آن حضرت است. تاکنون<ref>اکنون در سال ۱۴۳۳ قمری هستیم و پیشوای ما ۱۱۷۸ سال دارد.</ref> نزدیک به [[دوازده]] قرن از [[عمر]] شریفش می‌گذرد. این [[عمر طولانی]] به [[دلیل]] آن است که مطابق ارادۀ الهی، او آخرین [[حجّت]] [[خدا]] و همان ذخیرۀ الهی برای اجرای اهداف [[انبیا]] است و پیداست که باید تا زمان فراهم شدن زمینه‌های [[قیام]] جهانی‌اش زنده بماند. این [[حقیقت]] در [[روایات]] فراوانی بیان شده است. البته برای بعضی، این سؤال مطرح است که چگونه ممکن است انسانی، عمری چنین طولانی داشته باشد. برای پاسخ‌گویی به این سؤال، بجاست مقداری دربارۀ [[طول عمر]] بحث کنیم: سرچشمه این سؤال و علت طرح آن، این است که آنچه در [[جهان]] امروز، معمول و متداول است، عمرهای محدودی است که معمولاً به صد سال نمی‌رسد؛ از این رو<ref>البته هم اکنون عمرهای بالای صد سال هم یافت می‌شود که به نسبت بسیار کم است.</ref> بعضی نمی‌تواند یک [[عمر طولانی]] را باور کنند؛ در حالی که [[عمر طولانی]] از نظر [[عقل]] و [[دانش]] بشری، امری غیر ممکن نیست. [[دانشمندان]] با مطالعه اجزای بدن به این [[حقیقت]] رسیده‌اند که ممکن است [[انسان]]، سال‌های بسیار طولانی زنده بماند و حتی گرفتار پیری و فرسودگی هم نشود. برنارد شاو می‌گوید: از [[اصول]] علمی مورد پذیرش همه [[دانشمندان]] بیولوژیست، این است که برای [[عمر]] [[بشر]] نمی‌توان حدی تعیین کرد و حتی دیرزیستی نیز مسأله مرزناپذیری است.<ref>راز طول عمر امام زمان{{ع}}، ص ۱۳.</ref> پروفسور "[[اتینگر]]" می‌نویسد: به نظر من با [[پیشرفت]] تکنیک‌ها و کاری که ما شروع کرده‌ایم، [[بشر]] قرن بیست و یکم خواهد توانست هزاران سال [[عمر]] کند.<ref>مجله دانشمند، سال ۶، ش ۶، ص ۱۴۷.</ref>. بنابراین تلاش [[دانشمندان]] برای دست یافتن به راه‌های [[غلبه]] بر پیری و رسیدن به دراز عمری نشان‌گر امکان چنین پدیده‌ای است؛ چنانکه در این مسیر، گام‌های موفقیت آمیزی برداشته شده است و هم اکنون در گوشه و کنار [[جهان]]، کم نیستند افرادی که بر اثر شرایط مناسب [[آب]] و هوایی و تغذیه مناسب و فعّالیت مناسب بدنی و فکری و عوامل دیگر، عمری نزدیک به صد وپنجاه سال و گاهی بیشتر از آن دارند. مهم‌تر اینکه [[عمر طولانی]] در گذشته [[تاریخ]] [[انسان‌ها]] بارها تجربه شده است. در [[کتاب‌های آسمانی]] و تاریخی، انسان‌های زیادی با نام و نشان و شرح حال یاد شده‌اند که مدت [[عمر]] آن‌ها بسیار درازتر از [[عمر]] [[بشر]] امروز بوده است. برای نمونه چند مورد را بیان می‌کنیم:
خط ۲۶۲: خط ۲۶۲:
## [[قرآن کریم]] در مورد [[حضرت نوح]]{{ع}} می‌فرماید: "به [[راستی]] ما [[نوح]] را به سوی قومش فرستادیم؛ پس ۹۵۰ سال در میان آن‌ها درنگ کرد.<ref>سوره عنکبوت: ۱۴.</ref> آنچه در این [[آیه]] شریف آمده است، مدت [[پیامبری]] آن حضرت است. براساس بخری [[روایات]]، مدت [[عمر]] آن بزرگوار ۲۴۵۰ سال بوده است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۶، ح ۳، ص ۳۰۹.</ref> جالب اینکه در روایتی از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: در [[امام مهدی]]{{ع}} سنّت و شیوه‌ای از زندگی [[حضرت نوح]]{{ع}} می‌باشد و آن، [[طول عمر]] است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۱، ح ۴، ص ۵۹۱.</ref>
## [[قرآن کریم]] در مورد [[حضرت نوح]]{{ع}} می‌فرماید: "به [[راستی]] ما [[نوح]] را به سوی قومش فرستادیم؛ پس ۹۵۰ سال در میان آن‌ها درنگ کرد.<ref>سوره عنکبوت: ۱۴.</ref> آنچه در این [[آیه]] شریف آمده است، مدت [[پیامبری]] آن حضرت است. براساس بخری [[روایات]]، مدت [[عمر]] آن بزرگوار ۲۴۵۰ سال بوده است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۶، ح ۳، ص ۳۰۹.</ref> جالب اینکه در روایتی از [[امام سجاد]]{{ع}} [[نقل]] شده است که فرمود: در [[امام مهدی]]{{ع}} سنّت و شیوه‌ای از زندگی [[حضرت نوح]]{{ع}} می‌باشد و آن، [[طول عمر]] است.<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۲۱، ح ۴، ص ۵۹۱.</ref>
##و نیز درباره [[حضرت عیسی]]{{ع}} می‌فرماید: "... و هرگز او را نکشتند و به دار نیاویختند؛ بلکه امر بر آن‌ها مشتبه شد... به [[یقین]] او را نکشتند؛ بلکه [[خداوند]] او را به سوی خود بالا برد که [[خداوند]]، توانا و فرزانه است.<ref>سوره نساء: ۱۵۷.</ref> همه [[مسلمانان]] به استناد [[قرآن]] و [[احادیث]] فراوان، معتقدند که [[حضرت عیسی]]{{ع}} زنده است و در [[آسمان]] هاست و [[هنگام ظهور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} فرود آمده، او را [[یاری]] خواهد کرد.
##و نیز درباره [[حضرت عیسی]]{{ع}} می‌فرماید: "... و هرگز او را نکشتند و به دار نیاویختند؛ بلکه امر بر آن‌ها مشتبه شد... به [[یقین]] او را نکشتند؛ بلکه [[خداوند]] او را به سوی خود بالا برد که [[خداوند]]، توانا و فرزانه است.<ref>سوره نساء: ۱۵۷.</ref> همه [[مسلمانان]] به استناد [[قرآن]] و [[احادیث]] فراوان، معتقدند که [[حضرت عیسی]]{{ع}} زنده است و در [[آسمان]] هاست و [[هنگام ظهور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} فرود آمده، او را [[یاری]] خواهد کرد.
* [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "در [[صاحب]] این امر [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} چهار سنّت از چهارتن از [[پیامبران]] است... و از [[حضرت عیسی]]{{ع}} سنتی دارد و آن اینکه درباره [[مهدی]] نیز می‌گویند: او مرده است؛ در حالی که او زنده می‌باشد.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷.</ref> علاوه بر [[قرآن]] در [[تورات]] و [[انجیل]] نیز سخن از عمرهای طولانی مطرح شده است. در [[تورات]] آمده است: "... تمام ایام [[آدم]] که زیست نهصد و سی سال بود که مُرد... جمله ایام "انوش" نهصد و پنج سال بود که مُرد... و تمامی ایام "قینان" نهصد و ده سال بود که مُرد... پس جمله ایام "متوشالح" نهصد و شصت و نه سال بود که مُرد... .<ref>تورات (ترجمه فاضل خانی)، سفر پیدایش باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.</ref> بنابراین [[تورات]] صریحاً به وجود افرادی با داشتن عمرهای طولانی "بیش از نهصد سال" اعتراف می‌کند. در [[انجیل]] نیز عباراتی نشان‌گر آن است که [[حضرت عیسی]]{{ع}} پس از به دار کشیده شدن، زنده گردیده و به [[آسمان]] بالا رفته است<ref>عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات ۱ – ۱۲.</ref> و در روزگاری فرود خواهد آمد. مسلّم است که [[عمر]] آن بزرگوار از دو هزار سال بیشتر است. با این بیان روشن می‌شود که [[پیروان]] دو آئین [[یهود]] و [[مسیحیت]] باید به علت [[اعتقاد]] به [[کتاب مقدس]] به عمرهای طولانی نیز [[معتقد]] باشند. گذشته از اینکه [[طول عمر]] از نظر علمی و عقلی پذیرفتنی است و در گذشته [[تاریخ]]، موارد بسیار دارد، در مقیاس [[قدرت]] بی‌نهایت [[خداوند]] نیز قابل اثبات است. به [[اعتقاد]] [[پیروان]] همه [[ادیان آسمانی]]، تمام ذرات عالم در [[اختیار]] [[خداوند]] است و تأثیر همه سبب‌ها و علّت‌ها به [[اراده]] او بستگی دارد. اگر او نخواهد، سبب‌ها از تأثیر باز می‌مانند و نیز او بدون سبب و علّت طبیعی، ایجاد می‌کند و می‌آفریند. او خدایی است که از [[دل]] کوه، شتری بیرون می‌آورد، [[آتش]] سوزنده را بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} سرد و [[سلامت]] می‌سازد، دریا را برای [[موسی]] و پیروانش خشک می‌کند و آن‌ها را از میان دو دیوار آبی عبور می‌دهد<ref>اینها حقایقی است که در قرآن کریم آمده است: سوره انبیاء: ۶۹؛ سورع شعراء: ۶۳.</ref> آیا چنین خدایی از اینکه به عصاره [[انبیا]] و [[اولیا]] و آخرین [[ذخیره]] الهی و نهایت آمال و آرزوی همه [[نیکان]] و تحقق بخش وعده بزرگ [[قرآن]]، عمری طولانی بدهد، ناتوان خواهد بود؟! [[امام حسن مجتبی|امام حسن]]{{ع}} فرمود: "... [[خداوند]] [[عمر]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}] را در دوران غیبتش طولانی می‌کند؛ سپس به [[قدرت]] خدایی‌اش او را در سیمای جوانی زیر [[چهل]] سال [[آشکار]] می‌نماید تا مردمان دریابند که [[خداوند]] بر هر کاری تواناست.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹.</ref> بنابراین جریان [[طول عمر]] [[امام مهدی|امام دوازدهم]]{{ع}} از ابعاد مختلف عقلی و عملی و تاریخی امری ممکن و پذیرفتنی است و پیش از همه این‌ها از جلوه‌های [[اراده خداوند]] بزرگ و تواناست»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۴۳ - ۵۱.</ref>.
* [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "در [[صاحب]] این امر [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} چهار سنّت از چهارتن از [[پیامبران]] است... و از [[حضرت عیسی]]{{ع}} سنتی دارد و آن اینکه درباره [[مهدی]] نیز می‌گویند: او مرده است؛ در حالی که او زنده می‌باشد.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷.</ref> علاوه بر [[قرآن]] در [[تورات]] و [[انجیل]] نیز سخن از عمرهای طولانی مطرح شده است. در [[تورات]] آمده است: "... تمام ایام [[آدم]] که زیست نهصد و سی سال بود که مُرد... جمله ایام "انوش" نهصد و پنج سال بود که مُرد... و تمامی ایام "قینان" نهصد و ده سال بود که مُرد... پس جمله ایام "متوشالح" نهصد و شصت و نه سال بود که مُرد... .<ref>تورات (ترجمه فاضل خانی)، سفر پیدایش باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.</ref> بنابراین [[تورات]] صریحاً به وجود افرادی با داشتن عمرهای طولانی "بیش از نهصد سال" اعتراف می‌کند. در [[انجیل]] نیز عباراتی نشان‌گر آن است که [[حضرت عیسی]]{{ع}} پس از به دار کشیده شدن، زنده گردیده و به [[آسمان]] بالا رفته است<ref>عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات ۱ – ۱۲.</ref> و در روزگاری فرود خواهد آمد. مسلّم است که [[عمر]] آن بزرگوار از دو هزار سال بیشتر است. با این بیان روشن می‌شود که [[پیروان]] دو آئین [[یهود]] و [[مسیحیت]] باید به علت [[اعتقاد]] به [[کتاب مقدس]] به عمرهای طولانی نیز [[معتقد]] باشند. گذشته از اینکه [[طول عمر]] از نظر علمی و عقلی پذیرفتنی است و در گذشته [[تاریخ]]، موارد بسیار دارد، در مقیاس [[قدرت]] بی‌نهایت [[خداوند]] نیز قابل اثبات است. به [[اعتقاد]] [[پیروان]] همه [[ادیان آسمانی]]، تمام ذرات عالم در [[اختیار]] [[خداوند]] است و تأثیر همه سبب‌ها و علّت‌ها به [[اراده]] او بستگی دارد. اگر او نخواهد، سبب‌ها از تأثیر باز می‌مانند و نیز او بدون سبب و علّت طبیعی، ایجاد می‌کند و می‌آفریند. او خدایی است که از [[دل]] کوه، شتری بیرون می‌آورد، [[آتش]] سوزنده را بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} سرد و [[سلامت]] می‌سازد، دریا را برای [[موسی]] و پیروانش خشک می‌کند و آن‌ها را از میان دو دیوار آبی عبور می‌دهد<ref>اینها حقایقی است که در قرآن کریم آمده است: سوره انبیاء: ۶۹؛ سورع شعراء: ۶۳.</ref> آیا چنین خدایی از اینکه به عصاره [[انبیا]] و [[اولیا]] و آخرین [[ذخیره]] الهی و نهایت آمال و آرزوی همه [[نیکان]] و تحقق بخش وعده بزرگ [[قرآن]]، عمری طولانی بدهد، ناتوان خواهد بود؟! [[امام حسن مجتبی|امام حسن]]{{ع}} فرمود: "... [[خداوند]] [[عمر]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}] را در دوران غیبتش طولانی می‌کند؛ سپس به [[قدرت]] خدایی‌اش او را در سیمای جوانی زیر [[چهل]] سال آشکار می‌نماید تا مردمان دریابند که [[خداوند]] بر هر کاری تواناست.<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹.</ref> بنابراین جریان [[طول عمر]] [[امام مهدی|امام دوازدهم]]{{ع}} از ابعاد مختلف عقلی و عملی و تاریخی امری ممکن و پذیرفتنی است و پیش از همه این‌ها از جلوه‌های [[اراده خداوند]] بزرگ و تواناست»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۴۳ - ۵۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش