اجتهاد: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۴۲۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ اکتبر ۲۰۱۸
خط ۸۶: خط ۸۶:


==اجتهاد [[پیامبر]]{{صل}}==
==اجتهاد [[پیامبر]]{{صل}}==
فقیهان و مفسّران شیعه] و برخی از اهل‌سنّت[۲] معتقدند که پیامبران، اجتهاد نداشته و آن‌چه می‌گفته‌اند، به وحی الهی بوده است، نه به فهم حاصل از اجتهاد؛ هر چند برخی از آنان اجتهاد نبی را عقلاً ممکن، و بر فرض وقوع، آن را از هرگونه خطا مصون می‌دانند. گروهی با تفکیک امور مربوط به دنیا، مانند امر متخاصمان، از امور مربوط به دین گفته‌اند انبیا در امور دین اجتهاد نداشته ولی در امور مربوط به دنیا به اجتهاد عمل می‌کرده‌اند.[۳] برخی  دیگر از اهل‌سنّت، وقوع آن را در امور جنگ (نه در احکام شرعی) پذیرفته[۴] و بر آن، ادّعای اجماع کرده‌اند؛[۵] زیرا پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)در جنگ، چیزی را که خدا تحریم نکرده بود تحریم کرد  و در ترک جنگ به کسانی اذن داد که خدا به پیامبر فرمود: چرا به آنان اذن دادی.[۶] برخی نیز توقف کرده‌اند.[۷] گروهی، نفی عمل به قیاس را ملازم نفی اجتهاد پیامبر دانسته‌اند؛[۸] ولی بیش‌تر آنان به اجتهاد انبیا اعتقاد دارند؛[۹] هرچند در چگونگی آن اختلاف کرده‌اند.
*فقیهان و مفسّران [[شیعه]]<ref>معارج الاصول، ص‌۱۸۰؛ زبدة‌الاصول، ص‌۱۶۱ و ۱۶۳؛ موسوعة طبقات الفقهاء (مقدمه)، ق اول، ص‌۱۱۳.</ref> و برخی از [[اهل سنت]]<ref>الاحکام، آمدی، ج‌۴، ص‌۳۹۸.</ref> معتقدند که پیامبران، اجتهاد نداشته و آن‌چه می‌گفته‌اند، به [[وحی]] الهی بوده است، نه به فهم حاصل از اجتهاد؛ هر چند برخی از آنان اجتهاد نبی را عقلاً ممکن، و بر فرض وقوع، آن را از هرگونه خطا مصون می‌دانند. گروهی با تفکیک امور مربوط به دنیا، مانند امر متخاصمان، از امور مربوط به [[دین]] گفته‌اند [[انبیا]] در امور دین اجتهاد نداشته ولی در امور مربوط به دنیا به اجتهاد عمل می‌کرده‌اند<ref>زبدة الاصول، ص‌۱۶۱‌ـ‌۱۶۳.</ref>. برخی  دیگر از [[اهل سنت]]، وقوع آن را در امور جنگ "نه در احکام شرعی" پذیرفته<ref>زبدة الاصول، ص‌۱۶۱‌ـ‌۱۶۳.</ref> و بر آن، ادّعای اجماع کرده‌اند<ref>تاریخ الفقه الاسلامی، ص‌۵۸‌ـ‌۵۹.</ref>؛ زیرا [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در جنگ، چیزی را که خدا تحریم نکرده بود تحریم کرد  و در ترک جنگ به کسانی اذن داد که خدا به [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: چرا به آنان اذن دادی.<ref>التفسیرالکبیر، ج‌۲۸، ص‌۲۸۲.</ref> برخی نیز توقف کرده‌اند<ref>ارشادالفحول، ج‌۲، ص‌۲۲۰؛ موسوعة الفقه، ج‌۳، ص‌۹.</ref>. گروهی، نفی عمل به قیاس را ملازم نفی اجتهاد [[پیامبر]]{{صل}} دانسته‌اند<ref>تاریخ الفقه، ص‌۵۹.</ref>؛ ولی بیش‌تر آنان به اجتهاد انبیا اعتقاد دارند<ref>تاریخ الفقه ، ص‌۵۸‌ـ‌۵۹؛ الفصول فی‌الاصول، ج‌۳، ص‌۲۸۲ و ج‌۴، ص‌۴۳ و ۱۷۷؛ الاحکام، ابن‌حزم، ج‌۵، ص‌۷۰۰.</ref>؛ هرچند در چگونگی آن اختلاف کرده‌اند.
برخی، اجتهاد انبیا را پس از یأس از وحی درباره احکام جایز می‌شمرند.[۱۰] و برخی دیگر، اجتهاد را در اوایل رسالت ممتنع و پس از آن بلامانع می‌دانند.[۱۱] گروهی عصمت انبیا را به اجتهاد نیز تعمیم داده‌اند[۱۲] و برخی،  خطا در اجتهاد را فقط درباره پیامبر اسلام منتفی می‌دانند. بدان جهت که پس از حضرت، کسی نیست تا اشتباهات او را تذکر دهد؛ امّا خطای دیگر انبیا از سوی پیغمبر بعدی برطرف می‌شد.[۱۳] گروهی نیز انبیا را در تبلیغ دین، نه در اجتهاد، معصوم دانسته‌اند.[۱۴] عدّه‌ای هم معتقدند: خطا در اجتهاد برای انبیا ممتنع نیست؛ امّا بسیار بعید است.[۱۵]
*برخی، اجتهاد [[انبیا]] را پس از یأس از وحی درباره احکام جایز می‌شمرند<ref>ارشاد الفحول، ج‌۲، ص‌۲۱۸‌ـ‌۲۱۹؛ اصول السرخسی، ج‌۲، ص‌۹۶؛ موسوعة الفقه، ج‌۳، ص‌۹.</ref>. و برخی دیگر، اجتهاد را در اوایل رسالت ممتنع و پس از آن بلامانع می‌دانند<ref>المصقول، ص‌۱۶۱.</ref>. گروهی [[عصمت]] [[انبیا]] را به اجتهاد نیز تعمیم داده‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۰۴‌ـ‌۲۰۵؛ المنار، ج‌۵، ص۳۹۵‌ـ‌۳۹۶؛ اصول‌السرخسی، ج۲، ص۹۵‌ـ‌۹۶.</ref> و برخی،  خطا در اجتهاد را فقط درباره [[پیامبر اسلام]]{{صل}} منتفی می‌دانند. بدان جهت که پس از حضرت، کسی نیست تا اشتباهات او را تذکر دهد؛ امّا خطای دیگر [[انبیا]] از سوی [[پیغمبر]] بعدی برطرف می‌شد<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۲۰۴‌ـ‌۲۰۵.</ref>. گروهی نیز [[انبیا]] را در تبلیغ [[دین]]، نه در اجتهاد، معصوم دانسته‌اند<ref>المنار، ج‌۱۰، ص‌۹۴؛ اصول السرخسی، ج‌۲، ص‌۹۱.</ref>. عدّه‌ای هم معتقدند: خطا در اجتهاد برای [[انبیا]] ممتنع نیست؛ امّا بسیار بعید است<ref>المصقول، ص‌۱۶۱.</ref>


دلایل جایز‌نبودن اجتهاد پیامبر(صلی الله علیه وآله)
==دلایل جایز‌ نبودن اجتهاد [[پیامبر]]{{صل}}==


۱. آیات قرآن
۱. آیات قرآن
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش